مقدمه: شوخطبعی، راهبردی مقابلهای سازگارانه است که میتواند به عنوان راهی برای کنار آمدن با استرسهای روزمره و برقراری ارتباط باشد. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه شوخطبعی با دشواری در تنظیم هیجان و ناگویی هیجانی در دانشجویان است. روشکار: جامعه آماری این پژوهش همبستگی شامل دانشجویان دانشگاه خلیج فارس بوشهر بودند که از میان آنها ۲۰۰ نفر به شیوه نمونهگیری خوشهای انتخاب و به مقیاس شوخطبعی (فرم25 سئوالی)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (فرم 36 سئوالی) و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (فرم 20 سئوالی) پاسخ دادند. جهت تحلیل دادهها از روش آماری رگرسیون چندمتغیره همزمان استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بین شوخطبعی با ناگویی هیجانی رابطه مثبت و معنی دار (۰۵/0=P ، 17/0- =r) وجود دارد اما بین شوخطبعی و دشواری در تنظیم هیجان رابطه وجود ندارد (۰۵/0=P ، 08/0- =r) همچنین بین ناگویی هیجانی و دشواری در تنظیم هیجان نیز رابطه مثبت و معنی دار (۰1/0=P ، 19/0- =r) وجود دارد. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش میتوان بر اهمیت موثر شوخ طبعی در کاهش دشواری هیجانی و ناگویی هیجانی نتیجهگیری کرد.
دهقانی, یوسف , مرادی, نزهت الزمان , تابناک, فاطمه و افشین, سید علی . (1396). بررسی رابطه شوخطبعی با دشواری در تنظیم هیجان و ناگویی هیجانی در دانشجویان. مجله اصول بهداشت روانی, 20(2), 87-92. doi: 10.22038/jfmh.2018.10456
MLA
دهقانی, یوسف , , مرادی, نزهت الزمان , , تابناک, فاطمه , و افشین, سید علی . "بررسی رابطه شوخطبعی با دشواری در تنظیم هیجان و ناگویی هیجانی در دانشجویان", مجله اصول بهداشت روانی, 20, 2, 1396, 87-92. doi: 10.22038/jfmh.2018.10456
HARVARD
دهقانی, یوسف, مرادی, نزهت الزمان, تابناک, فاطمه, افشین, سید علی. (1396). 'بررسی رابطه شوخطبعی با دشواری در تنظیم هیجان و ناگویی هیجانی در دانشجویان', مجله اصول بهداشت روانی, 20(2), pp. 87-92. doi: 10.22038/jfmh.2018.10456
CHICAGO
یوسف دهقانی , نزهت الزمان مرادی , فاطمه تابناک و سید علی افشین, "بررسی رابطه شوخطبعی با دشواری در تنظیم هیجان و ناگویی هیجانی در دانشجویان," مجله اصول بهداشت روانی, 20 2 (1396): 87-92, doi: 10.22038/jfmh.2018.10456
VANCOUVER
دهقانی, یوسف, مرادی, نزهت الزمان, تابناک, فاطمه, افشین, سید علی. بررسی رابطه شوخطبعی با دشواری در تنظیم هیجان و ناگویی هیجانی در دانشجویان. مجله اصول بهداشت روانی, 1396; 20(2): 87-92. doi: 10.22038/jfmh.2018.10456