مقدمه: با توجه به پیامدهای مخرب پرخاشگری برای فرد و جامعه و اهمیت شناسایی عوامل مؤثر، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای انسجام عاطفه در رابطه بین تجربیات ناگوار کودکی و پرخاشگری انجام شد.
روش: در یک پژوهش تحلیلی- مقطعی 288 فرد بزرگسال از جمعیت عمومی کشور انتخاب و با استفاده از فرم کوتاه پرسشنامه ترومای دوران کودکی، پرسشنامه رفتار پرخطر، تکانشی و خود مخرب و فرم کوتاه پرسشنامه انسجام عاطفه و مورد سنجش قرار گرفتند. دادهها با بهکارگیری آزمون همبستگی پیرسون، آزمون z فیشر و مدل یابی معادلات ساختاری و استفاده از نرم افزارهای SPSS-26 و Mplus-8 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: بین پرخاشگری و مؤلفههای انسجام عاطفه همبستگیهای منفی (از 36/0-=r تا 42/0-=r، 01/0>P) و بین پرخاشگری و تجربیات ناگوار کودکی همبستگیهای مثبت (از 29/0=r تا 48/0=r، 01/0>P) وجود داشت. مدل پیشنهاد شده از برازش مطلوبی با دادهها برخوردار بود (RMSEA=0.07, SRMR=0.04, CFI=0.95, TLI=0.93). تجربیات ناگوار کودکی هم به صورت مستقیم (01/0>P، 42/0=β) و هم غیر مستقیم به واسطه کاهش انسجام عاطفه (01/0>P، 12/0=β) بر پرخاشگری تاثیر داشت. سی و چهار درصد از کل واریانس انسجام عاطفه و 32 درصد از کل واریانس پرخاشگری به وسیله مدل تبیین شد.
نتیجه گیری: تجربیات ناگوار کودکی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم، به واسطه کاهش انسجام عاطفه به افزایش پرخاشگری منجر میشوند و با انجام مداخلاتی روی انسجام عاطفی میتوان به کاهش پرخاشگری در کسانی منجر شد که از تجربیات ناگوار کودکی رنج میبرند.