نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
باشگاه پژوهشگران جوان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علی آباد کتول
چکیده
کلیدواژهها
نارسایی مزمن کلیه
، اختلال پیش
رونده و برگشت
ناپذیر عملکرد کلیه است که در طی 5 سال اخیر با روند تقریبا
8 درصد در سال افزایش یافته است (1). هرچند با استفاده از همودیالیز، طول عمر بیماران کلیوی افزایش یافته است اما بیماری بر زندگی آن
ها تاثیر گذاشته و در مراحل پیشرفته سبب اختلال در وضعیت عملکردی و تغییرات در کیفیت زندگی آنان میگردد (2). این روش درمانی از عوامل ایجادکنندهی آشفتگی
های معنوی است که موجب وابستگی فرد به دیگران، کاهش اعتماد به نفس و احساس تنهایی شده و سلامت و بهداشت روان افراد را دچار مشکل میسازد (4،3). تشخیص و آگاهی یافتن فرد از وجود بیماری می
تواند سبب ایجاد بحران معنوی شده و گاهی اعتماد به نفس و ایمان مذهبی وی را به مخاطره اندازد. همچنین ارتباطات فردی بهدلیل عدم اطمینان به آینده، مختل و سازوکارهای انطباقی قبلی ناکافی به نظر می
رسند. بستری شدن در بیمارستان نیز ممکن است احساس تنهایی را به فرد القا نماید (5). لذا استفاده از روشهای مقابله
ای لازم و ضروری به نظر می
رسد (6). مطالعات صورت
پذیرفته نشان دادهاند که دین و مذهب به عنوان راهکار
های مقابلهای، اثرات مثبتی بر روند درمانی دارند (7)، زیرا در چنین شرایطی مذهب به عنوان پناهگاهی در بحرانهای زندگی به
شمار آمده و به
صورت پایگاه بسیار محکمی در مقابل دشواریها و محرومیتهای زندگی عمل میکند (8).
در میان منابع مذهبی و معنوی بیشترین منبعی که مورد استفاده قرار میگیرد، دعا است (9) چرا که دعا موجب کاهش اضطراب و ارتقای معنویت گردیده و روش مناسبی برای سازگاری با بیماری میباشد (3). الکسیس کارل[1] فیزیولوژیست مشهور میگوید دعا کامل
ترین امید و عالی
ترین معنا برای زندگی به حساب میآید، زیرا دعا روح امید به آینده را زنده و به زندگی معنا و مفهوم میبخشد (10). مطالعههای گوناگون نشان داده
اند بین سلامت جسمی، سلامت معنوی، معنا در زندگی و دعا کردن ارتباط مثبت وجود دارد (11،12). برخی تحقیقات دیگر، مذهب و ایمان را برای بقا و مقاومت در برابر بیماریهای جدی لازم دانسته
اند (13). معنویت
میتواند با افزایش بعد ایمان، موجب سازگاری بیمار با مشکل شود، به گونهای که بیمار بتواند مراحل آخر بیماری را به خوبی بگذراند (5).
تحقیقات مشخص کرده
اند که معنویت نه تنها بر حالتهای خلقی و سلامت روانی افراد موثر است، بلکه شرایط جسمانی آن
ها را نیز بهبود میبخشد (14). افزایش سطح معنویت موجب کاهش مرگ
و میر در بیماران قلبی و کاهش فشارخون در بیماران مبتلا به پرفشاری خون و بهبود سریعتر افسردگی
میگردد. هم
چنین معنویت در سازگاری با بیماری
های شدید مانند سرطان موثر است و موجب کاهش درد در بیماران مبتلا به دردهای شدید عضلانی و اسکلتی می
شود (15).
در نهایت با توجه به اهمیت انجام مراقبتهای معنوی که امروزه یکی از وظایف پرستاران به شمار میآید، پرستاران به عنوان عضو کلیدی گروه سلامت موظفند علاوه
بر در نظر گرفتن جنبههای جسمی و روحی بیمار، به عقاید و ارزشهای وی احترام بگذارند (8) و با در نظر گرفتن ابعاد مذهبی و با دانستن وضعیت فرهنگی، بومی و مذهبی بیماران را بهتر درک نمایند (13). ولی به
دفعات مشاهده شده است که جهت انجام اعمال مذهبی بیمار، از سوی کارکنان درمانی کمک چندانی صورت نمیگیرد. علاوه بر آن تا به امروز تحقیقات کمی در مورد مراقبتهای مذهبی از بیماران در کشور ما انجام گرفته و اطلاعات اولیه جهت انجام پژوهشهای گسترده وجود ندارد. لذا پژوهشگر بر آن شد تا به بررسی میزان تداوم دعا و اثر آن بر سلامت معنوی بیماران تحت درمان با دیالیز بپردازد.
روش
کار
این پژوهش یک مطالعه
ی توصیفی از نوع همبستگی یک گروهی و یک مرحلهای است. جامعه
ی پژوهش را تمامی بیماران تحت درمان با همودیالیز مراجعهکننده به مراکز همودیالیز استان گلستان در سال 1388تشکیل میدهند که به روش سرشماری انتخاب شدند. نمونههای این پژوهش شامل 245 نفر است که همگی مسلمان، دارای ملیت ایرانی، برخوردار از حداقل سواد خواندن و نوشتن و قادر به برقراری ارتباط جهت تکمیل پرسشنامه میباشند. افرادی که سابقه
ی بیماریهای روان
پزشکی مزمن داشتند و یا در گذشته و اکنون از مواد و داروهای روان
گردان استفاده مینمودند، از این مطالعه حذف شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسش
نامه وضعیت جمعیتشناختی، پرسش
نامه
ی استاندارد سلامت معنوی پولوتزین و الیسون[2] و پرسش
نامه
ی دعای پولوما و پندلتون[3] میباشند که پرسشنامهی دعا در سال 1991 تهیه و توسط مراویگلیا[4] نیز مورد تجدید نظر قرار گرفت.
پرسش
نامه
ی سلامت معنوی حاوی 20 سئوال است که
10 سئوال اول سلامت مذهبی و 10 سئوال بعدی سلامت وجودی را اندازه
گیری میکنند. نمره
گذاری سئوالها بر اساس مقیاس لیکرت 6 گزینهای از «کاملا مخالفم» تا «کاملا موافقم» انجام شد. در پایان، نمره
ی سلامت معنوی بر اساس مجموع نمره
ی تک تک سئوالها به سه سطح پایین (40-20)، متوسط
(99-41) و بالا (120-100) تقسیم
بندی شد. پایایی این ابزار در سال 1385 توسط رضایی در تهران با ضریب آلفای کرونباخ 82/0 مورد تایید قرار گرفت (11).
پرسش
نامه
ی 32 سئوالی دعا، شامل 17 سئوال در مورد تداوم آداب دعا کردن، 9 سوال در مورد تجربهی قبلی دعا است که به
صورت لیکرت 7 گزینهای «مطمئن نیستم»
(نمره
ی 1) تا «به طور مداوم انجام میدهم» (نمره
ی 7) نمره
گذاری گردید. در آخر 6 سئوال نگرش بیماران نسبت به دعا را میسنجد. پاسخ این سئوالها به صورت لیکرت 7 درجه
ای از «کاملا مخالفم» (نمره
ی 1) تا «کاملا موافقم» (نمره
ی 7) نمره
گذاری شد. میزان دعا براساس مجموع نمره
ی حاصل از 32 سئوال فوق در سه سطح ضعیف (81-0) متوسط (162-81) و بالا (224- 163) تقسیم
بندی گردید. پایایی
3 بخش پرسش
نامه
ی تداوم دعا یعنی آداب دعا کردن، تجارب قبلی دعا و نگرش نسبت به دعا به ترتیب با ضرایب آلفای کرونباخ 75/0، 78/0 و 72/0 توسط مراویگلیا تعیین گردید و در ایران هم پس از ترجمه توسط رضایی با ضریب آلفای کرونباخ 79/0 مورد تایید قرار گرفت (11). در ابتدا پرسش
نامه وضعیت جمعیتشناختی بیماران نظیر سن، جنس، میزان تحصیلات، وضعیت تاهل، شغل، قومیت، محل سکونت، سابقه
ی بیماری، مدت بیماری کلیوی، مدت دیالیز، تعداد جلسه
ی هفتگی دیالیز و سابقه
ی پیوند کلیه مورد پرسش قرار گرفت و سپس پرسش
نامه
های سلامت معنوی و دعا تکمیل گردید. اطلاعات بعد از کسب اجازه از مسئولین دانشگاه و رضایت آگاهانه
ی نمونههای پژوهش جمع
آوری گردید.
دادهها در نرمافزار آماری SPSS نسخهی 16 و با استفاده از آمار توصیفی (جداول، نمودار، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون
های تحلیل واریانس، تی، من
ویتنی و کروسکال والیس و آزمونهای اختصاصی توکی و شفه) تحلیل گردیدند.
نتایج
در ارتباط با مشخصات فردی، میانگین سن نمونهها
7/1 ± 6/47 سال بود که بیشترین درصد (28%) در گروه سنی بالای 60 سال قرار داشتند. هم
چنین بیشترین درصد نمونهها زن (2/50%)، متاهل (68%)، با سطح تحصیلات راهنمایی (30%)، از نظر قومیت فارس (30%) و از نظر سکونت، ساکن شهر (62%) بودند. از نظر شغل بیشترین درصد خانه
دار (32%) و 18 درصد نمونهها بی
کار بودند.
به
طور میانگین مدت ابتلا به بیماری کلیوی 6 سال بود که بیشترین درصد (37%) کمتر از یک سال تحت درمان با همودیالیز قرار داشتند. 72 درصد نمونهها 3 بار در هفته دیالیز میشدند. 18 درصد افراد سابقه
ی جراحی کلیه داشتند. از نظر سابقه
ی بیماری 37 درصد مبتلا به پرفشاری خون و 29 درصد سابقه
ی دیابت داشتند.
نمره
ی کل دعا با محاسبه
ی مجموع امتیازات تداوم دعا، تجربه
ی قبلی دعا و نگرش نسبت به دعا 8/9±4/174 محاسبه شد (جدول1). سطح دعا در بیشتر نمونهها (4/98%) به میزان بالایی بود. به
طوری
که در بعد تداوم دعا بیشترین درصد (98%) به میزان زیاد دعا میکردند. در این بعد بیشتر نمونهها (5/44%) به
طور مداوم از خدا به خاطر نعمتهایش تشکر می
نمودند. 42 درصد هم به طور مداوم از خداوند یاری
میطلبیدند.
جدول 1- توزیع فراوانی مطلق و نسبی میزان تداوم دعا در بیماران تحت درمان با همودیالیز مراجعهکننده به بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی استان گلستان در سال 1388
ابعاد دعا |
فراوانی متوسط |
فراوانی زیاد |
میانگین |
انحراف معیار |
||
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
|||
آداب دعا کردن (119-17) |
4 |
6/1 |
241 |
4/98 |
2/95 |
6/6 |
تجربهی قبلی دعا (63-9) |
46 |
8/18 |
199 |
2/81 |
9/46 |
6/4 |
نگرش دعا (42-6) |
55 |
4/22 |
190 |
6/77 |
8/31 |
1/3 |
نمرهی کل دعا (224-32) |
4 |
6/1 |
241 |
4/98 |
9/173 |
8/9 |
در بعد تجربه
ی قبلی دعا 2/81 درصد بیماران به
میزان زیاد از دعا استفاده مینمودند. در این بعد 88 درصد نمونهها معتقد بودند که گاهی خدا بیماران را شفا خواهد داد. در بعد نگرش دعا 6/77 درصد نگرش بالایی نسبت به دعا داشتند. در این بعد 40 درصد افراد موافق بودند که خداوند مراقب
آن
ها است.
هم
چنین نتایج پژوهش در مورد سلامت معنوی، نمره
ی سلامت مذهبی را 8/5±7/50 و سلامت وجودی را
1/4 ±3/51 نشان داد. در بعد سلامت مذهبی 57 درصد با این عقیده که خداوند غیرقابل تجسم است و هیچگاه به بندگان خود توجهی ندارد کاملا مخالف بودند. در بعد سلامت وجودی 67 درصد کاملا موافق این عقیده بودند که ارتباط با خداوند به آن
ها کمک میکند تا احساس تنهایی نکنند.
در مجموع نمره
ی کلی سلامت معنوی با میانگین و انحراف معیار 5/7 ± 102 در حد بالایی نشان داده شد که 72 درصد نمونهها سلامت
معنوی بالایی داشتند و 28 درصد باقی مانده از سلامت معنوی متوسطی برخوردار بودند. هم
چنین نتایج بین تداوم دعا با سلامت معنوی ارتباط معنی
داری را نشان داد (03/0=P) یعنی با افزایش میزان دعا سلامت معنوی بیماران افزایش مییابد (جدول 2).
آزمون تحلیل واریانس بین دعا با قومیت افراد (04/0=P) و میزان تحصیلات (000/0=P) ارتباط معنی
داری را نشان داد که این ارتباط بین قومیتهای بلوچ، قزاق و کرد با قومیت فارس و ترکمن مطرح بود. به طوری
که نمره و میزان دعا در قومیت فارس و ترکمن بیشتر از آن
ها بود.
آزمون تحلیل واریانس و توکی بیشترین اختلاف دعا را در سطح تحصیلات دانشگاهی در مقایسه با سایر سطوح نشان داد، به این معنی که نمره
ی افراد تحصیلکرده کمتر می
باشد. هم
چنین آزمون کروسکال والیس بین سلامت معنوی با شغل (04/0=P) ارتباط معنی
داری را نشان داد، به گونهای
که نمره
ی سلامت معنوی در افراد بی
کار و خانه
دار بیشتر از افراد
شاغل میباشد.
جدول 2- تعیین ارتباط تداوم دعا با سلامت معنوی در بیماران بیماران تحت درمان با همودیالیز مراجعهکننده به بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی استان گلستان در سال 1388
سلامت معنوی |
تداوم دعا متوسط |
تداوم دعا بالا |
جمع |
سطح معنیداری |
|||
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
||
متوسط |
3 |
4 |
65 |
96 |
68 |
28 |
|
بالا |
1 |
6/0 |
176 |
4/99 |
177 |
73 |
03/0 |
جمع |
4 |
6/1 |
241 |
4/98 |
245 |
100 |
|
بحث و نتیجهگیری
بر اساس نتایج مطالعهی حاضرمشخص گردیده که میزان دعا و سلامت معنوی در بیماران تحت درمان با همودیالیز در سطح بالایی قرار دارد. نمرهی بالای دعا و سلامت معنوی بیماران میتواند تا حدود زیادی به فرهنگ مردم کشور ما وابسته باشد، زیرا با توجه به فرهنگ غالب مذهبی در جامعه
ی ایرانی و اعتقادات مردم، انتظار میرود اعتقادات دینی به عنوان یک منبع سازگاری موثر واقع گردند.
عابدی به نقل از نیومن[5] نقش
های روان
شناختی مهم و بیشمار مذهب را که مردم برای درک و کنار آمدن با رخدادهای زندگی به کار میبرند توصیف نموده است و عقیده دارد مذهب میتواند در ایجاد احساس امید، نزدیکی به خدا و کمک به حل مشکل موثر باشد (16). در این مطالعه نشان داده شده است که بین دعا و سلامت معنوی ارتباط مستقیم وجود دارد. یعنی با افزایش دعا سلامت معنوی بیماران
افزایش مییابد.
بالبونی[6] در مطالعه
ی خود بین حمایتهای معنوی در بیماران مبتلا به سرطان با کیفیت زندگی آنان ارتباط معنی
داری را نشان داد. به طوری
که هرچه سطح معنویت در این بیماران بالاتر باشد بهتر میتوانند با بیماری و مسایل مربوط به آن کنار آیند و روند بهبودی در آن
ها بهتر است (17). رضایی به نقل از مراویگلیا بیان میکند دعا با وجود معنا در زندگی و سلامت معنوی در ارتباط است. زیرا دعا راهکاری مناسب برای سازگاری با بیماریها بهشمار میآید (11). عابدی و همکاران در مطالعهای بر روی موانع مراقبتهای مذهبی بیماران، عنوان میدارند که انجام اعمال مذهبی و دعا و نیایش نه تنها بر حالتهای عاطفی بلکه بر کیفیت بدنی فرد تاثیر گذاشته و گاهی در عرض چند لحظه و یا چند روز بیماری جسمی را بهبود میبخشد (8). لین[7] در مطالعه
ی خود عنوان میکند بیمارانی که سلامت معنوی آن
ها تقویت شود بهطور موثرتری میتوانند با بیماری خود سازگار شوند و حتی مراحل آخر بیماری را به خوبی سپری کنند (18). درنهایت میتوان گفت مذهب وسیلهای است برای تکامل سلامت معنوی، البته زمانی که به
خوبی به آن تمسک جسته شود. مددخواهی مذهبی (دعا کردن) عامل مواجهه با مشکلات و مسایل خاص بوده و موجب آرامش روانی بیماران میگردد (19).
نتایج مطالعهی حاضر بین دعا با قومیت ارتباط معنی
داری را نشان داد. در دنیا بیش از 6500 مذهب وجود دارد ولی به
طور دقیق مشخص نیست که کدام مذهب در رشد سلامت معنوی تاثیر بیشتری دارد. در این مطالعه نمره
ی پایین دعا در برخی قومیتها (بلوچ، قزاق و کرد) ممکن است با اعتقادات و مسایل مذهبی قومیتی در ارتباط باشد که بحث در این زمینه نیازمند مطالعات کامل
تری است. زیرا در سایر گروهها نمره
ی دعا تفاوت زیادی نداشت. یعنی فارس، ترکمن، سیستانی و ترک تقریبا همه به یک میزان در برابر چنین شرایطی به خدا تمسک میجستند.
هم
چنین نتایج بین دعا و سطح تحصیلات ارتباط معنی
داری را نشان داد. به
طوری که نمره
ی دعا در بیمارانی که سطح تحصیلات پایینتری داشتند بالاتر بود. مراویگلیا در پژوهش خود بر روی بیماران مبتلا به سرطان دریافت که میانگین نمره
ی دعا در افرادی که تحصیلات پایینتری دارند بیشتر است (20). هم
چنین آلگیر[8] و همکارانش نیز در تحقیقات خود عنوان نمودند بیماران با سطح تحصیلات پایینتر از درمانهای مکمل و جایگزین، مثل دعا بیشتر از افراد با سطح تحصیلات بالا استفاده مینمایند (21). ولی برعکس این نتایج، هوندا و جاکوبسن[9] دریافتند اشخاصی که از سطح تحصیلات بالاتری برخوردارند بیش از سایر افراد متوسل به دعا
میشوند (22). این پژوهش هم
چنین نشان داد بین نمره
ی سلامت معنوی با شغل ارتباط معنی
داری وجود دارد، به
طوری که بیشترین نمره
ی سلامت معنوی مربوط به زنان خانهدار و افراد بی
کار بود. کراون[10] و همکاران عقیده دارند که زنان در برابر مردان از راههای گوناگونی جهت مقابله با تنش در مواقع بحران استفاده میکنند. این اختلافات بیشتر از آنکه به دلیل مسایل زیستی باشد به دلیل مسایل عاطفی، شخصیتی و جامعه
شناختی است. به ویژه این که نقش اجتماعی مردان در این میان بارزتر است. به
طور کلی مردان در مواقع بیماری به اندازه
ی زنان با عواطف سروکار ندارند. بنا بر این زنان بیشتر به سمت مسایل معنوی تمایل نشان میدهند (23).
با توجه به نتایج این پژوهش به طور کلی میتوان گفت انجام احکام دینی و مذهبی، منبع نیروبخش برای بیماران است و باعث افزایش سرعت بهبودی فرد میشود. برعکس اگر مددجو عدم تطابقی بین آن چه از ایمانش ابراز مینماید و اعمالی که انجام میدهد ببیند، دچار زجر معنوی میشود. در این حالت بسیاری از حالتهای اضطراب و افسردگیهای فردی، ناشی از ابتلا به زجر معنوی میباشد (8) که در این راستا یکی از عوامل کاهنده
ی تاثیر فشارهای زندگی، باورهای مذهبی و دینی است (16). بر همین اساس معنویت دارای فواید بهداشتی چشم
گیری است که میتواند منجر به
بهبود مراقبت شود و چنانچه ارایه
دهندگان مراقبت، درصدد ارایهی مراقبتهای جامع هستند، باید علاوه بر توجه به جسم، ذهن، روان و نیازهای معنوی بیماران را نیز به رسمیت بشناسند (24). پرستاران به عنوان یک گروه حرفهای در طول مدت بستری و اقامت بیمار در بیمارستان باید وی را همراهی نمایند، زیرا بیمارستان مکان مناسبی برای تشخیص آشفتگی
های معنوی است که پرستاران میتوانند با حمایت
های پرستاری و رفع نیازهای معنوی علاوه بر ارتقای سلامت معنوی موجب افزایش سلامت عمومی بیماران شوند (25). امید است با
بهکارگیری یافتههای این پژوهش و با همکاری جدی بین دست اندرکاران گروه سلامت برای اجرای احکام شرعی که امروزه به عنوان مراقبتهای مذهبی مطرح است، شاهد تاثیر این
گونه مراقبت
ها و ایجاد احساس آرامش و تسریع در روند بهبودی در این بیماران باشیم.
[1]Alexis Carrel
[2]Palutzian and Ellison
[3]Poloma and Pendelton
[4]Meraviglia
1Newman
2Balboni
3Lin
4Algier
5Honda and Jocobson
6Craven