مقایسه ی ویژگی های ترسیمی کودکان پرورشگاهی و غیرپرورشگاهی در آزمون ترسیم خانواده

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، دانشگاه گیلان

چکیده

هدف پژوهش حاضر، مقایسه‌ی ویژگی‌های ترسیمی کودکان پرورشگاهیو غیرپرورشگاهی در آزمون ترسیم خانواده است.
 روش‌کار: این پژوهش علی‌مقایسه‌ای در اردیبهشت 1388 با نمونه‌ا‌ی شامل 26 دختر و 8 پسر 7 تا 10 ساله انجام شد که 13 دختر و 4 پسر در هر کدام از گروه‌های ساکن مرکز شبانه‌روزی و خانواده‌ی عادی قرار داشتند. کودکان پرورشگاهی به شیوه‌ی در دسترس از مرکز شبانه‌روزی و کودکان غیرپرورشگاهی به شیوه‌ی تصادفی از مدارس ابتدایی شهر رشت انتخاب شدند. آزمون ترسیم خانواده به شیوه‌ی کرمن استفاده گردید و از آزمودنی‌ها خواسته شد با مداد، خانواده‌ای را که دوست دارند به تصویر بکشند. درباره‌ی نقش، جنس، سن و احساس اشخاص ترسیم شده نسبت به هم و این که کودک دوست دارد جای کدام یک از افراد باشد، پرسش گردید. تحلیل آماری داده‌ها در مورد شاخص‌های ترسیم خانواده بر اساس آزمون آماری مجذور خی انجام شد.
 یافته‌ها: در شاخص‌های محتوایی ترسیم خانواده شامل اولین فرد ترسیم شده،
بزرگ‌ترین فرد، همسان‌سازی کودک، آخرین فرد ترسیم شده، حذف کامل فرد و در شاخص‌های ترسیمی مانند وسعت ترسیم، نیروی خطوط ترسیم، جهت ترسیم و فاصله‌ی کودک از والدین، بین کودکان دو گروه تفاوت معنی‌داری دیده نشد و فقط در مورد افزودن فرد جدید، تفاوت بین دو گروه معنی‌دار بود (039/0=P). تعارضات کودکان پرورشگاهی بیشتر پیرامون والدین بود در حالی که در مورد کودکان غیر پرورشگاهی، تعارضات میان کودک با سایر کودکان در خانواده دیده شد.
 نتیجه‌گیری: بر اساس آزمون ترسیم خانواده تعارضات کودکان پرورشگاهی و غیر پرورشگاهی متفاوت است
 

کلیدواژه‌ها


نقاشی یکی از ابزارهای مفید و کارآمد در فعالیت­های پژوهشی روان­شناسی و روان­پزشکی کودک و نوجوان است. نقاشی کودک از زمره فعالیت­هایی است که تحت تاثیر تحول شناختی، عاطفی و اجتماعی قرار می­گیرد. نقاشی به منزله­ی آزمون هوش است. کودکان درترسیم افراد اطراف خود، آن­ها را آن طور که می­بینند نمی­کشند، بلکه به گونه­ای که آن­ها را درک می­کنند یا دقیق­تر به گونه­ای که خود را درک می­کنند به نقاشی آن­ها می­پردازند و این امر بستگی به درجه­ی رشد و رسیدگی روانی­حرکتی کودکان دارد. نقاشی به منزله­ی آزمون شخصیت است و پرده از روی عواطف کودک برمی­دارد (1). نقاشی کودکان به عنوان یک اثر مکتوب و قابل نگهداری در طول زمان برای شناخت ویژگی­های روانی یا حالات عاطفی آنان بسیار باارزش است. کودکان با هر نقاشی و داستان مرتبط با آن، جزیی از وجود یا ویژگی­های خویش را نمایان می­سازند و به همین دلیل است که این ابزار وسیله­ی مناسبی برای راه یافتن به دنیای پر رمز و راز آنان تلقی می­شود (2). از دیدگاه روان­تحلیلی، کودکان از طریق نقاشی آن چه را که در ضمیر ناخودآگاه خود دارند و احتمالا باعث ناراحتی و اضطراب­شان می­شود بیان می­کنند. روان­تحلیلگران معتقدند که کودکان به هنگام کشیدن یا رنگ­آمیزی یک تصویر، ناخودآگاهانه گوشه­هایی از وضع عاطفی خود را بیان می­کنند. به همین دلیل، تحلیل و بررسی نقاشی کودکان یکی از مهم­ترین و
قابل­اعتمادترین راه­های شناخت روان کودکان است و به والدین و مربیان کودک در شناخت مشکلات شخصیتی آن­ها کمک زیادی می­کند (3). در بین آزمون­های ترسیمی، آزمون نقاشی خانواده[1] (DAF) برای بررسی اختلالات عاطفی و مشکلات رفتاری و سازشی کودکان و نوجوانان مناسب­تر است، زیرا کودک قسمت اول زندگی خود را که همانا
مهم­ترین بخش از دوران زندگی اوست در خانواده می­گذراند و مشکلات عاطفی و رفتاری او ارتباط نزدیک با خانواده دارد (1). صالحی در یک پژوهش، ارزش تشخیصی آزمون ترسیم خانواده را در شناسایی چگونگی ارتباط کودکان 4 تا 6 ساله با اعضای خانواده مورد بررسی قرار داد. یافته­های این پژوهش نشان داد که به طور کلی تعدادی از علایم تفسیری آزمون فرافکن خانواده از جمله ارزنده­سازی و ناارزنده­سازی افراد، حذف آن­ها از ترسیم، نزدیکی بین افراد ترسیم شده و همانندسازی کودک با آن­ها جهت تشخیص چگونگی ارتباط کودک با اعضای خانواده کارآیی لازم را دارا هستند. به عبارتی دیگر، وقتی کودک والدین خود را در نقاشی
ارزنده­سازی می­کند یا با آن­ها همانندسازی کرده و یا آن­ها را در نزدیکی خود ترسیم می­کند، احتمالا با آن­ها ارتباط خوبی دارد. از سوی دیگر، زمانی که کودک در نقاشی به ناارزنده سازی والدین می­پردازد و یا آن­ها را از نقاشی خود حذف
می­کند، نشان­ می­دهد که ارتباط وی با والدین نامناسب
می­باشد (4). بدرفتاری­های والدین با کودک و از طرفی دیگر جدا شدن کودک از آن­ها و زندگی در پرورشگاه صدمات عاطفی و روانی جبران­ناپذیری به کودک وارد می­کند (5). کودکان چگونگی روابط حال و گذشته­شان را با والدین و خواهران و برادران در نقاشی خانواده فرافکنی می­کنند و چون تمام زندگی عاطفی­شان به این روابط وابسته است، می­توان انگیزه­های کم و بیش پنهانی رفتار و به ویژه رفتار بیمارگونه­ی آن­ها­ را بر اساس بررسی نقاشی، استنباط و آشکار کرد (1). پژوهش­های بسیاری با استفاده ازآزمون ترسیم خانواده در زمینه­ی کودکان پرورشگاهی و کودکان متعلق به خانواده­های ازهم­پاشیده انجام گرفته است. ازجمله فائض در سال 1384 ویژگی­های نقاشی خانواده­ی کودکان طلاق و کودکان غیرطلاق را در مقطع پیش­دبستانی مورد بررسی و مقایسه قرار داد. یافته­های حاصل از پژوهش وی نشان داد که بین
ویژگی­های نقاشی کودکان طلاق و غیرطلاق از لحاظ ترسیم خطوط راست، حذف خود، حذف اعضای خانواده، جدا کشیدن یک یا چند شکل از بقیه، ترسیم نشانه­های منفی احساسات از طریق صورت و نوع والدی که بزرگتر ترسیم می­شود، تفاوت معنی­داری وجود دارد. از لحاظ ترسیم خطوط منحنی و ترتیب نقاشی (ترسیم شکل پدر یا مادر به عنوان شخص اول) تفاوت معنی­داری وجود ندارد (6). ایروانی،
ولی­زاده و شفیعی­فرد شاخص­های ترسیمی کودکان
خانواده­های گسسته و ناگسسته را بر اساس آزمون ترسیم خانواده مورد مقایسه قرار دادند. نتایج حاکی از آن است که بین کودکان طلاق و کودکان عادی در ویژگی­های ترسیم نقاشی مانند اشتغال سطح کمتری از کاغذ، فاصله­ی مکانی زیاد نسبت به والدین، میزان بی­ارزش­سازی والدین، کوچک­نمایی در اندازه و قد والدین، استفاده از رنگ و کوچک­نمایی در اندازه و قد خود، تفاوت معنی­داری وجود دارد (7). هاشمی در پژوهشی به مقایسه­ی آزمون ترسیم خانواده در بین کودکان عادی و کودکانی که در موسسات شبانه­روزی ساکن هستند، پرداخته است. نتایج نشان داد که بین نقاشی­های خانواده­ی کودکان عادی و کودکان پرورشگاهی از لحاظ بازداری کشیدن نقاشی، وسعت ترسیم نقاشی، نیروی خطوط نقاشی، ناحیه­ی ترسیم نقاشی، پویایی ترسیم و تعامل بین اشخاص در نقاشی، اشخاص ارزنده­سازی شده، اشخاص ناارزنده­سازی شده و فاصله­ی نزدیک بین افراد تفاوت معنی­داری وجود دارد (8). وکیلی درسال 1371 ویژگی­های نقاشی خانواده­ی پسران ابتدایی ساکن در پرورشگاه را با کودکان ساکن در خانواده مورد بررسی قرار داد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که بیشتر تعارضات و کشمکش­های درونی کودکان پرورشگاهی بر تصویر والدین دیده می­شود و ازسوی دیگر، پسرانی که با خانواده­ی خود زندگی می­کنند، بیشتر با خواهر و برادر کشمکش دارند (9). با توجه به مطالعات انجام شده در رابطه با اهمیت خانواده و نقش آن در تربیت فرزندان و رابطه­ی آن با نقاشی کودکان، مسئله­ی مطرح این است که آیا در آزمون ترسیم خانواده بین دانش­آموزان پرورشگاهی و غیرپرورشگاهی سنین 7 تا10 ساله، در شاخص­های ترسیمی و شاخص­های محتوایی تفاوت وجود دارد یا خیر. منظور از کودکان پرورشگاهی در این پژوهش، کودکانی است که دارای والدین هستند ولی به دلیل مواردی مانند فقر، اعتیاد و مسایل اخلاقی والدین­شان توسط مراجع قانونی فاقد صلاحیت نگهداری و سرپرستی از فرزندان خود تشخیص داده شده­اند، لذا این کودکان جهت نگهداری به مراکز شبانه­روزی سپرده شدند. مقصود ازکودکان غیرپرورشگاهی، کودکانی است که در خانه همراه والدین و تحت سرپرستی آن­ها زندگی می­کنند.

روش­کار

پژوهش حاضر از نوع علی­مقایسه­ای و جامعه­ی آماری این پژوهش، شامل تمام دانش­آموزان دختر و پسر پایه­های اول تا چهارم ابتدایی مدارس مناطق محروم (محرومیت از نظر وضعیت اجتماعی­اقتصادی خانواده­ها جهت همتاسازی با خانواده­های کودکان پرورشگاهی) شهر رشت است که در سال تحصیلی 88-1387 مشغول به تحصیل بودند و هم­چنین تمام کودکان دختر و پسر 7 تا 10 سال که در مرکز شبانه­روزی شهر رشت حداقل به مدت یک سال زندگی کرده­اند. نمونه­ی مورد مطالعه شامل 26 دختر و 8 پسر بین سنین 7 تا 10 سال است که به تعداد 13 دختر و 4 پسر در دو گروه کودکان ساکن در مرکز شبانه­روزی و کودکان ساکن در خانواده­ی عادی تقسیم شده بودند. به دلیل محدود بودنتعدادکودکان پرورشگاهی در محدوده­ی سنی مورد نظر، از تمام کودکان در سنین مذکور که جامعه­ی آماری این گروه را تشکیل می­دادند و تعداد آن­ها 13 دختر و 4 پسر بود، استفاده گردید. ولی در مورد کودکان غیرپرورشگاهی یک دبستان دخترانه و یک دبستان پسرانه به روش تصادفی از میان مدارس مناطق محروم انتخاب گردیدند. قبل از اجرای آزمون از طریق مصاحبه با مدیر هر مدرسه وضعیت خانوادگی کودکان بررسی شد تا از میان کودکانی که با والدین واقعی خود و در خانواده زندگی می­کردند و اطلاعات دموگرافیک ایشان (سن و جنس) مشابه گروه مورد بود، تعداد 17نفر (13 دختر و 4 پسر) به روش تصادفی انتخاب شوند. این پژوهش با اطلاع سازمان آموزش و پرورش و بهزیستی و با مجوز از سوی دانشگاه به عنوان طرح تحقیقاتی و با رعایت محرمانه بودن اطلاعات و مشخصات کودکان در هر دو گروه، انجام گرفت. در این پژوهش از آزمون ترسیم خانواده استفاده گردید. آزمون به شیوه­ی کرمن اجرا شد. به این صورت که از آزمودنی­ها خواسته شد تا با استفاده از مداد، خانواده­ای را که دوست دارند و در ذهن خود مجسم کرده­اند، بر روی کاغذ به تصویر بکشند. سپس در مورد نقش، جنس، سن و احساس اشخاص ترسیم شده نسبت به هم و این که دوست دارد جای کدام یک از افراد باشد، از کودک سئوالاتی پرسیده شد. اجرای آزمون به مدت یک ماه (اردیبهشت 88) به طول انجامید و در مورد کودکان ساکن در مرکز شبانه­روزی در اتاق بازی کودکان و در مورد کودکان خانواده­های عادی در یکی از کلاس­ها و به صورت انفرادی و توسط کارشناس ارشد روان­شناسی انجام گردید و یافته­های حاصل از نقاشی­های کودکان برای پایایی بیشتر توسط دیگر محققان این پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری داده­ها در مورد شاخص­های ترسیم خانواده بر اساس آزمون آماری مجذور خی و آزمون دقیق فیشر انجام شد.

آزمون ترسیم خانواده: این آزمون در ابتدا، توسط اپل و ولفپیشنهاد شد، اما بعدها به طور کامل­تر به عنوان ترسیم خانواده توسط هالس تدوین شد. این آزمون همزمان با پیشرفت خانواده­درمانی در دهه­های 1960 و1970 شهرت بیشتری به دست آورد. آزمون ترسیم خانوادهعلاوه بر ویژگی­های فردی آزمودنی، روابط و نیازهای خانوادگی او را منعکس می­کند. این آزمون به ویژه برای کودکان و نوجوانانی که صحبت کردن درباره­ی احساسات­شان در مورد خانواده برای­شان دشوارتراست، مفید خواهد بود (10).  این آزمون به دو شیوه قابل اجرا می­باشد: شیوه­ی پورو و شیوه­ی کرمن.

در شیوه­ی اجرای پورو آزمونگر از کودک می­خواهد که به ترسیم خانواده­ی خود بپردازد. در حالی که در شیوه­ی اجرای کرمن آزمونگر از کودک می­خواهد تا خانواده­ای را که دوست دارد به دلخواه خود ترسیم کند. تفاوت این دو شیوه­ی اجرایی در آزادی کودک به هنگام ترسیم می­باشد. در شیوه­ی اجرای کرمن زمانی که آزمونگر از کودک می­خواهد تا خانواده­ای را ترسیم کند، کودک مختار است که خانواده­ی خودش یا هر خانواده­ی دیگری را که تمایل دارد انتخاب کردهوترسیم نماید. بنا بر این مانند شیوه­ی اجرایی پورو کودک خود را در برابر مسایل ویژه­ی خانواده­اش نمی­بیند و مکانیسم­های دفاعی کودک فعال نمی­گردد (11). در آزمون ترسیم خانواده، شاخص­های ترسیمی و محتوایی در ارزیابینقاشی­های کودکان مورد توجه قرار می­گیرند که به برخی از آن­ها که در این پژوهش بررسی شدند اشاره می­گردد. شاخص­های محتوایی شامل موارد زیر است: ارزنده­سازی: از دیدگاه روان­تحلیل­گری، فرد ارزنده­سازی شده کسی است که کودک بیشترین نیروی عاطفی خود را در وی سرمایه­گذاری می­کند و آن را به صورت یکی از این موارد نشان می­دهد. الف- اولین شخص ترسیم شده: در واقع کسی است که کودک به وی فکر می­کند و توجه خاصی نسبت به او مبذول می­دارد (11). ب-بزرگ­ترین شخص ترسیم شده: کودک فرد مورد نظر خود را که از دیگران برایش مهم­تر است، نسبت به سایر افراد حاضر در نقاشی، بزرگ­تر ترسیم می­کند (1).
ج-موضوع همسان­سازی کودک: کودک به طور صریح
می­گویدکه تمایل دارد جای فرد مشخصی باشد و مانند اوگردد.

 ناارزنده­سازی: در ترسیم خانواده­، کودک به ناارزنده­سازی شخصی که در او اضطراب برمی­انگیزد می­پردازد و آن را به یکی از اشکال زیر نشان می­دهد. الف- حذف کامل فرد: وقتی در نقاشی کودک یکی از اعضای خانواده ترسیم نشده باشد، در حالی که آن شخص وجود دارد و در کانون خانواده حاضر است می­توان نتیجه گرفت که کودک مایل است که وی از بین برود. (11). ب -آخرین شخصیت ترسیم شده: فردی که توسط کودک در نقاشی به عنوان آخرین نفر کشیده می­شود نشانه­ی ناارزنده­سازی آن فرد و کم­اهمیت بودن او در نظر کودک است. این شخص می­تواند یکی از والدین، خواهر یا برادر، سایر اقوام و حتی خود کودک باشد (1).

افزودن فردی جدید: گاهی کودکان، افرادی را به اعضای خانواده­ی خود می­افزایند که در عمل با آن­ها زندگی
نمی­کنند. این افراد ممکن است یکی از آشنایان، اقوام و یا حتی شخصیت­های خیالی و آرزویی باشند. شخصیت­های آرزویی کسانی هستند که کودکان به گونه­ای آرزوی همانندسازی با آن­ها را دارند (11).

شاخص­های ترسیمی شامل موارد زیر است:

وسعت نقاشی: در ارزیابی نقاشی­های کودکان به­کارگیری فضا نشان­دهنده­ی ارتباط و طریقه­ی واکنش کودک با محیط اطراف اوست. کودکان خجالتی و کمرو و درون­گرا در گوشه­ی کاغذ و یا قسمت محدودی از فضای کاغذ، نقاشی می­کنند و این نشانگر عدم اعتماد به نفس آن­ها است. درعوض استفاده از بخش قابل ملاحظه­ای از کاغذ برای نقاشی نمایانگر برون­گرا بودن نقاش است.

نیروی خطوط ترسیم: از ورای خط چیزی به طور مستقیم بیان می­شود که ممکن است نمایانگر حالت­های روحی یا فکری خودآگاه یا ناخودآگاه خالق آن و یا نشانگر خطوط شخصیت باشد. به طورکلی، قدرت و شدت خط، نشانگر نیروی عاطفی در حین انجام کار در فرد است (1).

 جهت ترسیم کودک: جهت حرکت ترسیم در نقاشی از چپ به راست، نشان­دهنده یک حرکت طبیعی پیش­رونده است. در حالی که  ترسیم  از  راست  به  چپ،  به  منزله­ی  یک حرکت

واپس­رونده تلقی می­شود (1).

فاصله­ی کودک از والدین: اعضای یک خانواده هماهنگ در نقاشی کودکان، همیشه با هم و دست در دست هم نشان داده می­شوند. نزدیک شدن دو یا چند شخصیت نشانگر انس و الفت واقعی آن­ها و یا تمایل کودک به آن است. کودک خودش را نزدیک شخصی نقاشی می­کند که احساس می­کند درکنارش راحت است ویا اورا بیشتر از همه دوست دارد (11).

نتایج

تعداد 13 دختر و 4 پسر در هر گروه مورد مطالعه قرار گرفتند. دامنه سنی کودکان در دو گروه 10-7 سال بود. با توجه به نحوه انتخاب گروه شاهد تفاوت بارزی در متغیر سن و جنس کودکان دو گروه مشاهده نگردید. سطح تحصیلات والدین کودکان ساکن مرکز شبانه­روزی و کودکان خانواده­های عادی در محدوده­ی زیر دیپلم می­باشد، با این تفاوت که تحصیلات 41 درصد مادران کودکان مرکز شبانه­روزی در مقطع ابتدایی و 47 درصد مادران کودکان خانواده­های عادی در مقطع راهنمایی است. از سوی دیگر، میزان تحصیلات 41 درصد پدران کودکان مرکز شبانه­روزی در مقطع راهنمایی و 35 درصد پدران کودکان خانواده­های عادی در مقطع دبیرستان است. پدر بیشتر کودکان ساکن مرکز شبانه­روزی بیکار بوده و بیشتر پدران کودکان خانواده­های عادی، کارگر هستند. تمامی مادران کودکان هر دو گروه خانه­دار بودند. در گروه کودکان ساکن مرکز شبانه­روزی،30 درصد پدران بین 31 تا 35 سال و در مورد کودکان خانواده­های عادی41 درصد پدران بین 36 تا 40 سال داشتند. 47 درصد مادران کودکان شبانه­روزی و41 درصد مادران کودکان خانواده­های عادی بین 26 تا30 سال داشتند. به منظور مقایسه­ی شاخص­های ترسیم خانواده بین کودکان مرکز شبانه­روزی و خانواده­های عادی از آزمون آماری غیرپارامتریک مجذور خی و توزیع فراوانی و نسبت استفاده گردید (جدول 1).

 

جدول1- مقایسه نتایج آزمون مجذور خی و آزمون دقیق فیشر

 در شاخص­های محتوایی ترسیم خانواده بین کودکان ساکن

شبانه­روزی و خانواده­های عادی

 

­P

کودکان

خانواده ها­ی عادی

کودکان ساکن

شبانه­روزی

شاخص­های محتوایی درآزمون ترسیم خانواده

فراوانی

نسبت

فراوانی

نسبت

137/0

47/0

8

47/0

8

والدین

اولین

شخص ترسیم شده

29/0

5

06/0

1

خود

24/0

4

29/0

5

خواهر یا برادر

-

-

18/0

3

سایر

402/0

76/0

13

65/0

11

والدین

بزرگترین

 شخص

 ترسیم شده

06/0

1

-

-

خود

12/0

2

12/0

2

خواهر یا برادر

06/0

1

24/0

4

سایر

261/0

35/0

6

71/0

12

والدین

موضوع

 همسان سازی کودک

18/0

3

12/0

2

خود

18/0

3

06/0

1

خواهر یا برادر

29/0

5

12/0

2

سایر

556/0

47/0

8

29/0

5

والدین

آخرین

 شخص

 ترسیم شده

06/0

1

24/0

4

خود

35/0

6

29/0

5

خواهر یا برادر

12/0

2

18/0

3

سایر

383/0

18/0

3

29/0

5

والدین

حذف کامل

29/0

5

47/0

8

خود

35/0

6

12/0

2

خواهر یا برادر

18/0

3

12/0

2

سایر

039/0

29/0

5

65/0

11

دارد

افزودن­ فرد جدید

71/0

12

35/0

6

ندارد

 

با توجه به سئوال پژوهش مبنی بر این که آیا بین کودکان 7 تا10 ساله­ی ساکن مرکز شبانه­روزی و کودکان خانواده­های عادی در شاخص­های محتوایی آزمون نقاشی خانواده تفاوت وجود دارد، تحلیل یافته­های جدول 1 نشان می­دهند که در تمامی موارد مذکور به جز افزودن فرد جدید، 6 خانه دارای فراوانی پیش­بینی شده­ی کمتر از 5 بودند، بنا بر این از آزمون دقیق فیشر برای تحلیل داده­ها استفاده شد. بین کودکان ساکن در مرکز شبانه­روزی و کودکان خانواده­های عادی در زمینه­ی اولین شخص ترسیم شده، تفاوت معنی­داری دیده نشد (137/0=P) و بیشتر کودکان، والدین را به عنوان اولین فرد ترسیم شده انتخاب کردند در مورد بزرگ­ترین شخص ترسیم شده نیز بین کودکان مرکز شبانه­روزی و خانواده­های عادی، تفاوت معنی­داری وجود نداشت (402/0=P) و بیشتر کودکان، والدین را به عنوان بزرگ­ترین فرد ترسیم کردند. بین کودکان ساکن در مرکز شبانه­روزی و کودکان خانواده­های عادی در مورد فرد انتخاب شده برای همسان­سازی، تفاوت معنی­داری دیده نشد (261/0=P) و بیشتر کودکان مرکز شبانه­روزی، والدین را برای همسان­سازی انتخاب کردند و به عبارتی مایل بودند مانند یکی از والدین خود باشند؛ از طرفی کودکانی که در میان خانواده هستند هم والدین و هم خواهر یا برادر را برای همسان­سازی برگزیدند. در مورد آخرین شخص ترسیم شده بین کودکان ساکن درمرکز شبانه­روزی وکودکان خانواده­های عادی، تفاوت معنی­داری دیده نشد (556/0=P) ولی بیشتر کودکان حاضر در محیط خانواده نسبت به کودکان مرکز شبانه­روزی والدین را به عنوان آخرین فرد ترسیم شده، انتخاب کردند. بین کودکان ساکن مرکز شبانه­روزی و خانواده­های عادی در مورد حذف کامل فرد تفاوت معنی­داری دیده نشد (383/0=P)، ولی کودکان ساکن در مرکز شبانه­روزی بیشتر به حذف کامل خود از مجموعه­ی خانواده پرداختند؛ در حالی که کودکان حاضر در خانواده خواهر یا برادران خود را به طور کامل از نقاشی حذف کردند.

با در نظر گرفتن 039/0=P می­توان نتیجه گرفت که بین کودکان ساکن در مرکز شبانه­روزی و کودکان خانواده­های عادی در مورد افزودن فرد جدید، تفاوت آماری معنی­داری وجود دارد و کودکان ساکن در مرکز شبانه­روزی بیشتر از کودکان حاضر در خانواده­ی عادی، فرد جدیدی را به جمع خانواده­ی ترسیم شده اضافه کردند.در زمینه­ی تفاوت بین کودکان 7 تا 10ساله­ی ساکن مرکز شبانه­روزی و کودکان خانواده­های عادی در شاخص­های ترسیمی آزمون نقاشی خانواده، تحلیل یافته­های جدول 2 نشان می­دهند که در هیچ یک از موارد مذکور به جز نیروی ترسیم خطوط، خانه­ای که فراوانی پیش­بینی شده­ی کمتر از 5 داشته باشد وجود نداشت. بنابراین فقط از آزمون معنی­داری دقیق فیشر  برای تحلیل متغیر نیروی ترسیم خطوط استفاده شد و در سایر موارد سطح معنی داری انتخاب شد. بین کودکان ساکن در مرکز شبانه­روزی و کودکان خانواده­های عادی در زمینه­ی وسعت نقاشی، تفاوت معنی­داری دیده نشد (169/0=P) ولی بیشتر کودکان مرکز شبانه­روزی در مقایسه با کودکان خانواده­های عادی از سطح کمتری از کاغذ برای ترسیم استفاده کردند. با توجه به 688/0=P بین کودکان دو گروه در مورد نیروی خطوط ترسیم، تفاوت معنی­داری دیده نشد و در هر دو گروه، بیشتر کودکان نقاشی را با خطوط پررنگ کشیده بودند. در زمینه­ی جهت ترسیم با توجه به 492/0=P بین کودکان شبانه روزی و خانواده­های عادی تفاوت معنی­داری دیده نشد ولی بیشتر کودکان مرکز شبانه روزی در مقایسه با کودکان خانواده­های عادی نقاشی را از راست به چپ کشیده بودند. به عبارتی نقاشی آن­ها واپس­رونده بود. در زمینه­ی فاصله­ی کودک از والدین نیز تفاوت معنی­داری دیده نشد (492/0=P) ولی بیشتر کودکان مرکز شبانه­روزی در مقایسه با کودکان خانواده­های عادی، خود را با فاصله­ی بیشتری از والدین ترسیم کردند.

 

جدول2- مقایسه نتایج آزمون مجذور خی و آزمون دقیق فیشر

در شاخص­های ترسیمی آزمون ترسیم خانواده بین کودکان

 ساکن شبانه­روزی و خانواده­های عادی

p

کودکانساکن شبانه­روزی

کودکان

خانواده­های  عادی

شاخص­های ترسیمی در آزمون ترسیم خانواده

فراوانی

نسبت

فراوانی

نسبت

169/0

10

59/0

6

35/0

محدود

وسعت نقاشی

7

41/0

11

65/0

گسترده

688/0

12

71/0

14

82/0

پرفشار

نیروی ترسیم

خطوط

5

29/0

3

18/0

کم­فشار

688/0

10

59/0

8

47/0

واپس رونده

جهت  ترسیم

7

41/0

9

53/0

طبیعی

271/0

13

76/0

10

59/0

زیاد

فاصله کودک از والدین

4

24/0

7

41/0

کم

 

بحث و نتیجه­گیری

با وجود سئوالات بی­شماری که در زمینه­ی روایی و پایایی آزمون­های فرافکن ترسیمی وجود دارد، نقاشی هنوز یکی از پرکاربرد­ترین آزمون­های مورد استفاده در درمانگاه­های روان شناختی آمریکا است (12). نقاشی ابزاری مفید برای از بین بردن فاصله­ی بین کودک و مصاحبه­کننده در اولین جلسه­ی مصاحبه است و از طرفی به دلیل جالب و لذت­بخش بودن آن برای کودکان، می­تواند ترس و اضطراب کودک را کاهش دهد (13). تحقیقات نشان دادند که آزمون ترسیم خانواده برای بررسی عملکرد خانواده و دریافت کودک از روابط با سایر اعضای خانواده مفید است (14). هم­چنین ماین، کاپلان و کاسیدی[2] دریافتند که نقاشی­های خانواده­ی کودکان می­تواند در بررسی کیفیت رابطه­ی دلبستگی کودک­والد موثر باشد (15). فوری، کارلسون و سروف[3] خاطرنشان کردندکه
نقاشی­های کودکان سنین 5 تا11ساله، به طور موثری نگرش­ها، ترس­ها و آرزوهایی را که آن­ها نتوانستند یا مایل نبودند به صورت کلامی بیان کنند، بازنمایی می­کند (16). کودکان مراکز شبانه­روزی از داشتن خانه و خانواده محروم­اند و در شرایط اجتماعی و عاطفی نامناسبی به­سرمی­برند (5). قرارگرفتن در معرض خشونت­ها و نابسامانی­های خانوادگی در دوران کودکی، با ناسازگاری­های روان­شناختی در بزرگسالی مانند افسردگی، اضطراب و اجتناب از برقراری روابط صمیمانه با دیگران مرتبط است. خانه، محیطی امن و حمایت­کننده برای کودکان است بنا بر این وجود آشفتگی­ها در خانواده برای کودکان حادثه­ای غافلگیرکننده می­باشد (17). در زمینه­ی وسعت ترسیم یا سطحی از کاغذ که کودک برای به تصویر کشیدن خانواده از آن استفاده می­کند، بین کودکان مرکز شبانه­روزی و خانواده­های عادی تفاوت معنی­داری دیده نشد که با پژوهش ایروانی و همکاران و هاشمی همخوانی ندارد. ایروانی و همکاران در بررسی نقاشی خانواده­ی کودکان طلاق و غیرطلاق دریافتند که کودکان طلاق سطح کمتری از کاغذ را برای ترسیم انتخاب کردند. هاشمی نیز به وجود تفاوت معنی­دار در وسعت ترسیم بین کودکان پرورشگاهی و غیرپرورشگاهی در نمونه­ی پژوهشی خود اشاره کرده است (7،8). لازم به ذکر است که در مطالعه­ی حاضر، بین کودکان دو گروه در وسعت ترسیم، تفاوت وجود دارد وکودکان مرکز شبانه­روزی سطح کمتری از کاغذ را برای ترسیم انتخاب کردند که نمایانگر درون­گرایی و پایین بودن اعتماد به نفس این گروه از کودکان است ولی این امر از لحاظ آماری
معنی­دار نیست. در نیرویی که کودک برای ترسیم افراد از طریق قلم بر روی کاغذ وارد نموده تا آن­ها را با خطوطی کم رنگ یا پررنگ نقاشی کند، بین کودکان مرکز شبانه­روزی و خانواده­های عادی در پژوهش حاضر تفاوت معنی­داری دیده نشد که این نتیجه با یافته­ی هاشمی مبنی بر استفاده­ی کودکان پرورشگاهی از خطوط کم­رنگ همخوانی نداشت (8). کودکان دو گروه نیروی زیادی برای ترسیم استفاده کرده و اشخاص را با خطوطی پررنگ کشیدند که مبین نیرومندی کشاننده­ها یا رهاسازی غریزی است. در مورد جهت ترسیم با این که بین کودکان مرکز شبانه­روزی و خانواده­های عادی تفاوت معنی­داری دیده نشد ولی کودکان مرکز شبانه­روزی بیشتر از کودکان خانواده­های عادی نقاشی را از سمت راست کاغذ شروع کرده و به سمت چپ ادامه دادند که نشانه­ی روندی رو به گذشته و غیرطبیعی است. بین کودکان دو گروه در پژوهش حاضر در مورد فاصله­ی کودک از والدین، تفاوت معنی­داری مشاهده نگردید که با یافته­های ایروانی و همکاران و فائض همخوانی ندارد. آن­ها اشاره کردند که کودکان طلاق خود را نسبت به کودکان غیرطلاق با فاصله­ی بیشتری از والدین ترسیم نمودند (6،7).

 البته در این پژوهش بیشترکودکان مرکز شبانه­روزی و خانواده­های عادی خود را دورتر از والدین ترسیم کردند که مبین وجود مشکل در رابطه­ی والد و کودک و جدایی عاطفی بین آن­ها و عدم احساس امنیت در کودک می­باشد.

 

در پژوهش حاضر در اولین فرد ترسیم شده توسط کودک، بین کودکان مرکز شبانه­روزی و خانواده­های عادی تفاوت معنی­داری وجود نداشت که با نتایج مطالعه­ی فائض مبنی بر این که بین کودکان طلاق و غیرطلاق در اولین فرد ترسیم شده نیز تفاوت معنی­داری دیده نشد همخوانی دارد (6). کودکان در هر دو گروه پژوهش ابتدا به ترسیم یکی از والدین خود پرداختند که نشان­دهنده­ی اشتغال ذهنی کودکان در مورد والدین است. گاهی اوقات کودک، والدین خویش را منطبق با تصویری که از والدین خوب دارد، نمی­یابد. در نتیجه اولین فردی که ترسیم می­شود نشانه­ی اوج توجه کودک به آن فرد است. لوویسل و سامسون[4] با اجرای آزمون ترسیم خانواده بر روی 8 زن که مادر خود را در خشونت­های خانوادگی (قتل توسط پدر) از دست داده بودند، به این نتیجه رسیدند که حدود 6 نفر از 8 نفر آزمودنی­ها ابتدا به ترسیم خواهر یا برادرشان پرداختند که با یافته­ی مطالعه­ی حاضر همخوانی ندارد (18). بزرگ­ترین فرد ترسیم شده توسط کودکان مرکز شبانه­روزی و خانواده­های عادی یکی از والدین بودند و تفاوت معنی­داری بین گروه­ها وجود نداشت که با یافته­های فائض همخوانی ندارد (6). این یافته نیز نشانه­ی دیگری از درگیری و اشتغال ذهنی کودکان دو گروه با والدین است.

در موضوع همسان­سازی یا انتخاب فردی که کودک تمایل دارد جای او باشد، بین کودکان مرکز شبانه­روزی و عادی تفاوت معنی­داری مشاهده نگردید که با نتایج حاصل از پژوهش هاشمی در این زمینه همخوانی ندارد (8). با این وجود، کودکان مرکز شبانه­روزی در پژوهش حاضر بیشتر تمایل داشتند تا جای والدین خود باشند و یا مانند آن­ها شوند.

از مجموع نتایج حاصل از سه شاخص محتوایی آزمون ترسیم خانواده (اولین فرد ترسیم شده توسط کودک، بزرگ­ترین فرد ترسیم شده، موضوع همسان­سازی) که اشکال مختلفی از ارزنده­سازی هستند این نکته به دست می­آید که تفاوت
معنی­داری بین کودکان مرکز شبانه­روزی و خانواده­های عادی دیده نشد که با یافته­های هاشمی، ایروانی و همکاران و فائض همخوانی ندارد (8-6) و هر دو گروه بیشتر به ارزنده­سازی والدین پرداختند. در زمینه­ی آخرین فرد ترسیم شده و حذف کامل فردی از اعضای خانواده که هر دو بیانگر ناارزنده­سازی می­باشند، بین کودکان مرکز شبانه­روزی و خانواده­های عادی تفاوت معنی­داری مشاهده نشد که با یافته­های هاشمی، ایروانی و همکاران و فائض همخوانی ندارد (8-6). با این وجود کودکان مرکز شبانه­روزی در پژوهش حاضر، بیشتر از کودکان خانواده­های عادی خودشان را از نقاشی حذف کردند و به عبارتی خود را در میان اعضای خانواده ترسیم ننمودند. به نظر می­رسد این کودکان به دلیل سپرده شدن به مراکز شبانه روزی بیشتر احساس عدم تعلق و عدم کفایت می­کنند. بین کودکان مرکز شبانه­روزی و خانواده­های عادی در پژوهش حاضر فقط در زمینه­ی افزودن فردی جدید به اعضای خانواده تفاوت معنی­داری وجود داشت. زمانی که به کودکان آزادی آفرینش یک منظومه­ی خانوادگی مطابق میل خود را دادیم، بیشترکودکان مرکز شبانه­روزی نسبت به کودکان خانواده­های عادی، افرادی غیر از اعضای خانواده را ترسیم نمودند. افزودن فرد جدید در نقاشی به هر شکلی که باشد (نوزاد، فرد مسن و حیوان) در واقع وسیله­ای برای تحقق بخشیدن به آن چیزی است که کودک در واقعیت نمی­تواند آن را محقق سازد (1). گویا این کودکان نسبت به کودکان خانواده­های عادی تحت ممنوعیت شدید کشاننده­ها قرار دارند. با وجود آن که بین نتایج حاصل از پژوهش حاضر با نتایج مطالعات ذکر شده در برخی زمینه­ها همخوانی وجود نداشت، نتیجه می­گیریم که هر چند حضور والدین در کنار کودکان برای رشد عاطفی، ذهنی، اجتماعی و جسمی آن­ها ضروری است، اما بسیاری از والدین به دلیل پایین بودن سطح تحصیلات­شان در مورد نحوه­ی رشد طبیعی کودک، نیازهای هر دوره­ی رشدی و شیوه­ی فرزندپروری مناسب آگاهی کافی ندارند و یا به خاطر شرایط سخت اقتصادی خانواده، والدین قادر به تامین امکانات این در

تحصیلی ورفاهی و آموزشی لازم برای فرزندان نیستند. بنابراین

زمینه­ی تحصیلی و شغلی و سایر موارد به عنوان الگوهای نامناسبی برای کودکان به حساب می­آیند. لذا علاوه بر حضور والدین، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خانواده نیز در رشد کودک بسیار موثر است و همسان بودن شرایط کودکان دو گروه در پژوهش حاضر از تفاوت­های بین آن­ها ناشی از فقدان سرپرستی والدین در مورد کودکان مرکز شبانه­روزی کاسته است. در این پژوهش همانند سایر مطالعات انجام شده بر روی کودکان با مشکل عدم همکاری آن­ها در جریان کار مواجه بودیم و از طرفی دیگر تعداد اندک کودکان پرورشگاهی در محدوده­ی سنی مورد نظر، قابلیت تعمیم­پذیری یافته­ها را کاهش می­دهد. پیشنهاد می­شود تا در پژوهش­های آتی آزمون ترسیم خانواده در میان کودکان ساکن مراکز

شبانه­روزی  و  کودکانی  که   در  خانواده­های  عادی   زندگی

می­کنند در سنین مختلف اجرا گردد، در حالی که تعداد کودکان محدود نباشد و نتایج، قابلیت تعمیم­پذیری داشته باشند.



[1]Draw-A-Family

[2]Main, Kaplan and Cassidy

[3]Fury, Carlson and Sroufe

[4] Lev-Wiesel and Samson

 

 
1. Corman L. [Child's painting (application of draw a family in clinic)]. 5th ed. Tehran: Roshd; 2008: 9-59. (Persian)         
2. Marnat G, Robert L. Human  figure  drawings  and  house  tree  person  drawing  as  indicators  of  self-esteem: A quantities  approach. Clin Psychol 2002; 54(2): 219-22.                                         
3. Ghasemi MH. [Child's painting expression their affects]. Journal of mental sanitary 2005; 12-13:
48-51. (Persian)                            
4. Salehi A. [Assessment worth of draw a family test in how communication of 4-6 years old children with family members]. MA. Dissertation. Tehran: Allameh Tabatabaei University, College of psychology and education sciences, 1995. (Persian)
5. Ebrahim Kafouri A. [A comparison of responses of 8 years old orphanage children and normal to Stanford-Binet test]. MA. Dissertation. Tehran: Tehran University, College of psychology and education sciences, 1977. (Persian)   
6. Faez Z. [A comparison of drawing characters of divorce children and non-divorce in draw a family test in preschool stage]. MA. Dissertation. Tehran: Allameh Tabatabaei University, College of psychology and education sciences, 2005. (Persian)      
7. Iravani M, Valizadeh Sh, Shafiee Fard Y. [A comparison of drawing characters of children in disruption and non-disruption family]. Journal of applied psychology 2007; 2(5): 9-22. (Persian) 
8. Hashemi S. [A comparison of drawing characters of normal children and boarding house children in draw a family test]. MA. Dissertation. Tehran: Allameh Tabatabaei University, College of psychology and education sciences, 2003. (Persian)                             
9. Vakili N. [Assessment of drawing characters of normal children and orphanage children in draw a family test]. MA. Dissertation. Tehran: Tarbiat Modarres University, College of psychology and education sciences, 1992. (Persian)         
10. Groth-Marnat G. [Handbook of psychological assessment]. 2nd ed. Tehran: Sokhan; 1997: 987. (Persian)           
11. Bahrami H. [Clinical and diagnostic application of personality projective test]. Tehran: Dana; 1993: 290-6. (Persian)           
12. Watkins CE, Campbell VL, Nieberding R, Hallmark R. Contemporary practice of psychological assessment by clinical psychologists. Prof Psychol Res Prac 1995; 26: 54-60. 
13. Veltman M, Browne K. Trained rater's evaluation of kinetic family drawing of physically abused children. Arts Psychother 2003; 30: 3-12.
14. Milne L, Greenway Ph, Best F. Children's behavior and their graphic representation of parents and self. Arts Psychother 2005; 32: 107-19.
15. Main M, Kaplan N, Cassidy J. Security in infancy, childhood and adulthood: A move to the level of representation. Monograph Soc Res Child Dev 1985; 50: 66-104.
16. Fury G, Carlson E, Sroufe A. Children's representation of attachment relationships in family drawings. Child Dev 1997; 68: 1154-64.
17. Kilpatrick KL, Williams LM. Potential mediators of post-traumatic stress disorder in child witness to domestic violence. Child Abuse Neglect 1998; 22(4): 319-30.
18. Lev-Wiesel R, Samson T. Long-term effects of maternal death through paternal homicide evidenced from family of origin drawing. Arts Psychother 2001; 28: 239-44.