رابطه ی هوش هیجانی و مولفه های آن با علایم اضطرابی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار روان شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد

چکیده

ظریه‌ها و پژوهش‌های اخیر به بررسی نقش بدتنظیمی هیجانی در افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی پرداخته‌اند. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه‌ی هوش هیجانی و مولفه‌های آن با علایم اضطرابی دانشجویان بود.
 روش‌کار: در این پژوهش توصیفی‌همبستگی که طی سال‌های 89-1388 اجرا گردید، تعداد 184 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز از گروه‌های علوم انسانی، فنی‌مهندسی و علوم پایه به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور اندازه‌گیری هوش هیجانی از مقیاس رگه‌ی فراخلقی (TMMS) و برای اندازه‌گیری علایم اضطرابی از آزمون اضطراب بک (BAI) استفاده شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه انجام شد.
 یافته ‌ها: بین نمره‌ی کلی هوش هیجانی و علایم اضطرابی، رابطه‌ی معکوس و معنی‌داری وجود داشت (001/0>P). هم‌چنین بین مولفه‌های هوش هیجانی (وضوح احساسات و اصلاح خلق) و علایم اضطرابی رابطه‌ی معکوس و معنی‌داری وجود داشت (001/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که مولفه‌های وضوح هیجانات و اصلاح خلق، توان لازم برای پیش‌بینی علایم اضطرابی را دارند.
 نتیجه ‌گیری: هوش هیجانی با علایم اضطرابی رابطه‌ی معکوس دارد و مولفه‌های وضوح هیجانات و اصلاح خلق قادرند که علایم اضطرابی را پیش‌بینی کنند.
 
 

کلیدواژه‌ها


 هوش هیجانی[1] یک سازه­ی چند بعدی است و در برگیرنده­ی تعامل بین هیجان و شناخت است که منجر به کارکردی سازشی می­شود (1). مایر، سالوی و کارسو[2] هوش هیجانی را در برگیرنده­ی چهار توانایی به هم پیوسته می­دانند که شامل ادراک هیجان در خود و دیگران، استفاده از هیجان­ها برای تسهیل تصمیم­گیری، درک هیجان و مدیریت هیجان می­باشد (2). از سوی دیگر بار-ان[3] هوش هیجانی را مجموعه­ی مرکبی از خودآگاهی هیجانی و مهارت­ها و ویژگی­های دیگر می­داند که بر موفقیت فرد در مقابله با فشارها و خواسته­های محیط تاثیر می­گذارند (3). پژوهش­های انجام شده در مورد هوش هیجانی نشان داده­اند که هوش هیجانی عامل موثر و تعیین­کننده­ای در برآیندهای زندگی واقعی مانند موفقیت در مدرسه و تحصیل، موفقیت در شغل و روابط بین­فردی و به طور کلی در کارکرد سلامت می­باشد (4). هوش هیجانی با سلامت روانی همبستگی مثبت و با اختلالات روانی همبستگی منفی دارد. شوت، مالوف، تورتینسون، هولار و روک[4] در یک فراتحلیل که 44 پژوهش را مورد بررسی قرار داده بودند به این نتیجه رسیدند که هوش هیجانی با سلامت روانی رابطه دارد (5). هوش هیجانی با رضایت از زندگی و کیفیت زندگی و تعاملات اجتماعی رابطه­ی مثبت و با احساس تنهایی و افسردگی رابطه­ی منفی دارد (8-6). بار-ان گزارش کرد که هوش هیجانی با روان­آزردگی و افسردگی رابطه­ی منفی و با برون­گرایی، گشودگی نسبت به تجارب جدید، قابل پذیرش بودن، رضایت­مندی از زندگی و توانایی شناختی رابطه­ی مثبت دارد (3). به علاوه پژوهش­های مختلف نقص در تنظیم هیجانات و هوش هیجانی را در برخی اختلالات از جمله اختلال شخصیت مرزی[5] (11-9)، اختلال شخصیت اسکیزوتایپیال (12) اسکیزوفرنی (13)، افسردگی (2،18-14) و اختلالات اضطرابی (23-18) نشان داده­اند. در واقع، ارتباط بین هوش هیجانی که با مقیاس رگه­های فراخلقی اندازه­گیری می­شود و متغیرهایی مانند افسردگی، اضطراب و سلامت روانی و جسمانی کلی در بزرگسالان مورد بررسی قرار گرفته است. افرادی که توجه بیشتری به هیجانات خود دارند و افرادی که در وضوح هیجانی نمرات پایین­تری می­گیرند و افرادی که عنوان می­کنند که نمی­توانند حالات هیجانی خود را تنظیم کنند، در بسیاری از مقیاس­های مرتبط با هوش هیجانی، سازگاری هیجانی ضعیفی را نشان می­دهند (17،18). برعکس، افرادی که وضوح هیجانی بیشتری را گزارش می­کنند و توانایی بیشتری برای تنظیم هیجان­های خود دارند، سطوح بالاتری از عزت نفس را که شاخص مهمی از سلامت روانی است، نشان می دهند (18،24).

در راهنمای تشخیصی و آماری اختلال­های روانی، اختلال اضطراب فراگیر یکی از اختلال­های اضطرابی است. ویژگی اصلی اختلال اضطراب فراگیر، اضطراب و نگرانی مداوم درباره­ی تعدادی از رویدادها یا فعالیت­ها است که بیشتر روزها برای مدت حداقل شش ماه روی می­دهد (ملاک الف) و فرد، کنترل نگرانی را دشوار می­یابد (ملاک ب). اضطراب و نگرانی همراه با حداقل سه نشانه­ی اضافی از فهرستی شامل
بی­قراری، خستگی­پذیری، اشکال در تمرکز، تحریک­پذیری، تنش عضلانی و اشکال در خواب است (ملاک ج). این اضطراب قابل توجیه با یک اختلال دیگر در محور یک نیست (ملاک د) و باعث می­شود کارکردهای اجتماعی، شغلی و یا سایر زمینه­های مهم کارکرد فرد دچار مشکل شود (ملاک 5). به علاوه این اختلال ناشی از اثرات فیزیولوژیکی مستقیم مواد یا یک بیماری جسمی نیست و فقط در جریان یک اختلال خلقی، یک اختلال روان­پریشی و یا یک اختلال فراگیر رشد ظاهر نمی­شود (ملاک و). میزان شیوع یک ساله­ی این اختلال در یک نمونه­ی اجتماعی، تقریبا 3 درصد و شیوع مادام­العمر آن 5 درصد بود (25). امروزه مدل­های مختلفی برای اضطراب تعمیم­یافته وجود دارد که از جمله­ی این مدل­ها می­توان از مدل اجتنابی نگرانی[6] (26،27)، مدل عدم تحمل-بلاتکلیفی[7] (28،29)، مدل فراشناخت[8] (30)، مدل مبتنی بر پذیرش[9] (31،32) و مدل بدتنظیمی هیجانی[10] (23-21) نام برد. مروری بر ویراست چهار راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی نشان می­دهد که بیش از 50 درصد بیماران محور یک و صد درصد بیماران محوردو در تنظیم هیجان­های خود نقص­هایی را تجربه می­کنند (33). مدل بدتنظیمی هیجانی را منین[11] و همکاران برای افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر ارایه کرده­اند که بر اساس آن افراد دارای این اختلال، نقص در مهارت­های هیجانی و بدتنظیمی در هیجان را تجربه می­کنند. این افراد در درک هیجان­های خود مشکل دارند و به واکنش­های هیجانی واکنش منفی نشان می­دهند، در مدیریت و کنترل هیجان­های­ خود مشکل دارند و هیجان­های شدیدی را تجربه می­کنند (21،23). افرادی که اختلال اضطراب فراگیر دارند در مقایسه با افراد گروه شاهد هیجان­های شدیدی را تجربه
می­کنند و در شناسایی، توصیف و یا تنظیم کردن واکنش­های هیجانی منفی مهارت­های کمی دارند. این افراد مشکلات بیشتری در پذیرش خلق منفی دارند و ممکن است در مقایسه با افراد بدون این اختلال هیجان­های منفی بیشتری نشان دهند (21-23،34). این الگو با الگوی پیشنهاد شده­ی لینهان[12] برای اختلال شخصیت مرزی که عنوان می­کند افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در تنظیم هیجان­های خود نارسایی دارند، مشابه می­باشد. از جمله شواهد مربوط به وجود اختلال در تنظیم هیجان­ها در این افراد می­توان به استفاده از راهبردهای نظم­دهنده­ی هیجان­مدار خاص مانند منع و ارزیابی مجدد، وجود سوگیری توجه و شواهد عصب­روان­شناختی مانند این مسئله که بیماران مبتلا به اختلال اضطرابی، تون واگ پایین­تری دارند اشاره کرد (35،36). پژوهش­های اندکی پیرامون هوش هیجانی و بدتنظیمی هیجانی در افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی وجود دارد. آماستاتر[13] در پژوهشی مروری به طور کلی به این نتیجه رسید که احتمال این که نارسایی در تنظیم هیجان نقشی کلیدی در سبب­شناسی و ماندگاری این اختلال داشته باشد، زیاد است؛ اگرچه پژوهش­های بیشتری برای مشخص کردن این مسئله نیاز است (36).  سونل و روپرا[14] در پ‍ژوهشی به این نتیجه رسیدند که ارتباط معنی­داری بین هوش هیجانی و تنش و اضطراب وجود دارد (37). سوای[15] در پژوهشی ارتباط منفی بین صفات هوش هیجانی و اختلالات رفتاری از جمله پرخاشگری، اضطراب و  افسردگی را در دانش­آموزان  هنگ کنگی نشان داد (38). فرناندز- بروکل[16] و همکاران نیز در پژوهشی که بر روی نوجوانان دبیرستانی اسپانیایی انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که نوجوانانی که در مقیاس رگه­های فراخلقی، وضوح هیجان و نظم­دهی هیجان بالاتری گزارش می­کردند، افسردگی و اضطراب پایین­تری را نشان می­دهند. افزون بر آن، توانایی وضوح هیجان و نظم­دهی به هیجان با سازگاری­های روان­شناختی بالاتر ارتباط داشت (18). سامرفیلت[17] و همکاران نیز نقص در هوش هیجانی را در افرادی که اختلال اضطراب اجتماعی و اختلالات اضطرابی دیگر دارند، نشان دادند (19،20). هم­چنین جیکوب[18] و همکاران نیز ارتباط بین شدت اضطراب اجتماعی تعمیم یافته[19] و هوش هیجانی را نشان دادند (39). مک­لاقلین[20] و همکارانش در پژوهشی دیگر به این نتیجه رسیدند که بیماران مبتلا به اختلال اضطرابی در پاسخ به رویدادهای منفی در دوره­های نگرانی­شان هیجانات شدیدتری را تجربه می­کنند. به علاوه، این افراد صرف نظر از سطوح نشانگان افسردگی، از هیجانات خود درک ضعیف­تری دارند و مشکلات بیشتری در مدیریت و کنترل هیجانات خود در مقایسه با گروه شاهد تجربه می­کنند (40). رومر[21] و همکاران نیز بدتنظیمی هیجان را در افراد مبتلا به اضطراب تعمیم یافته در مقایسه با افراد غیر مضطرب نشان دادند (41) اما در پژوهشی که توسط نوویک­کلین[22] و همکارانش بر روی بیماران مبتلا به اضطراب تعمیم یافته انجام شد، این بیماران در مقایسه با گروه شاهد از آگاهی هیجانی بالاتری برخوردار بودند و در مقیاس سطوح آگاهی هیجانی نمره­ی بالایی کسب کردند (42). مطالعات اندکی پیرامون هوش هیجانی و نشانه­های اضطراب در نمونه­های غیر بالینی وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر ارتباط بین هوش هیجانی و مولفه­های آن با نشانه­های اضطرابی دانشجویان بود.روش­کار

  پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه­ی آماری پژوهش عبارت بودند از 2921 دانشجوی دختر و پسر دوره­ی کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز که در سال تحصیلی 89-1388 مشغول به تحصیل بودند. نمونه­ای به حجم 184 نفر (97 پسر و 87 دختر) از رشته­های علوم انسانی (84 نفر)، فنی مهندسی (57 نفر) و علوم پایه (43 نفر) به شیوه­ی نمونه­گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور رعایت اخلاق پ‍ژوهش از حضور داوطلبانه­ی آزمودنی­ها اطمینان حاصل شد و
هم­چنین پس از ارایه­ی توضیحات لازم درباره­ی هدف پژوهش پرسش­نامه­ها در اختیار آزمودنی­ها قرار گرفت و از آن­ها خواسته شد تا به دقت به تمامی سئوالات پاسخ دهند. پس از جمع­آوری تمام پرسش­نامه­ها، برخی از آن­ها که به صورت ناقص تشکیل شده بودند کنار گذاشته شد و در کل پرسش نامه­های 184 نفر وارد تحلیل شد. تحلیل داده­ها با استفاده از نرم­افزار SPSS نسخه­ی 17 و با استفاده از روش­های همبستگی و رگرسیون چندگانه انجام شد.

ابزار پ‍ژوهش

 مقیاس رگه­های فراخلقی[23] (TMMS): این مقیاس یک ابزار خودگزارشی عینی بر مبنای الگوی رگه­ی هوش هیجانی است که توسط سالووی[24] و همکاران برای سنجش سه مولفه­ی هوش هیجانی ساخته شد (43). این سه مولفه عبارتند از: توجه به احساسات (توجه)[25]، میزان آگاهی از خلق خویش، وضوح احساسات (وضوح)[26]، توانایی برای تمیز احساسات و اصلاح خلق (اصلاح)[27]، توانایی اصلاح خلق­های ناخوشایند و نگهداشت خلق­های خوشایند. این آزمون 48 ماده­ای دربرگیرنده­ی 21 ماده (عامل توجه)، 15 ماده (عامل وضوح) و 12 ماده (عامل اصلاح) می­باشد و آزمودنی­ها می­بایست در یک طیف لیکرت از بسیار موافقم تا بسیار مخالفم به مواد این آزمون پاسخ دهند. ضرایب آلفا برای این آزمون برای هر یک از مولفه­های توجه، وضوح و اصلاح در مطالعه­ی سالووی و همکاران به ترتیب 86/0، 88/0 و 82/0 (44) و در مطالعه­ی فیتنس و کورتیز[28] به ترتیب 78/0، 85/0 و 78/0 گزارش شده است (44). هم­چنین سالووی و همکاران روایی همزمان و افتراقی خوبی برای این ابزار گزارش نموده­اند (1). این آزمون یک آزمون مناسب برای ارزیابی هوش هیجانی ادراک شده می­باشد (45). در ایران نیز قربانی، ضرایب آلفا را برای هر یک از مولفه­های توجه، وضوح احساسات و اصلاح خلق به ترتیب 62/0، 72/0 و 65/0 به دست آورده است (46). در پژوهش حاضر نیز ضریب هر یک از مولفه­های هوش هیجانی با نمره­ی کل هوش هیجانی به ترتیب برای توجه به احساسات، اصلاح خلق و وضوح احساسات برابر 80/0، 72/0 و 63/0 بوده است.  پرسش­نامه­ی اضطراب بک[29]  (BAI): این پرسش­نامه یک ابزار خودگزارش­دهی است که دارای 21 سئوال می­باشد و توسط بک، اپستین، براون و استیر[30] در سال 1988 طراحی شده است. این ابزار شدت کلی اضطراب را مورد سنجش قرار
می­دهد. آزمودنی­ها می­بایست بر اساس یک طیف لیکرت اصلا، خفیف، متوسط و شدید به سئوالات پاسخ دهند. نمرات بالاتر نشان­دهنده­ی اضطراب شدیدتر می­باشند. این پرسش­نامه دارای ثبات درونی (92/0) و اعتبار بازآزمایی بالا (75/0) و
 هم­چنین روایی همزمان و افتراقی خوبی می­باشد (47).          کاویانی و موسوی در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که نسخه­ی فارسی این ابزار، مناسب ارزیابی­های بالینی و پژوهشی در جمعیت ایرانی است. اعتبار بازآزمایی، ثبات درونی و روایی این آزمون در جامعه­ی ایرانی به ترتیب 83/0، 92/0 و 72/0گزارش شده است (48). از روش­های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه­ی همزمان برای بررسی ارتباط و پیش­بینی هوش هیجانی و مولفه­های آن با نشانه­های اضطراب دانشجویان استفاده شد.

نتایج

 در این مطالعه 184 دانشجوی دوره­ی کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز مورد مطالعه قرارگرفتند. 84 نفر از آزمودنی­ها از
رشته­های علوم انسانی (9/45%)، 57 نفر از رشته­های فنی مهندسی (4/31%) و 43 نفر (7/22%) از رشته­های علوم پایه بودند. از لحاظ جنسیت، 97 نفر از آزمودنی­ها (53%) مرد و 87 نفر زن (47%) بودند. همان طور که در جدول شماره­ی 1 مشاهده می­شود میانگین و انحراف استاندارد هوش هیجانی کلی (13=SD، 4/162=M)، مولفه­ی توجه به احساسات (09/7 =SD، 5/71=M)، مولفه­ی وضوح احساسات (1/6=SD، 4/51=M)، مولفه­ی اصلاح خلق (4/4=SD، 18/39=M) و نشانه­های اضطراب (4/8=SD، 2/10=M) ذکر شده است. هم­چنین همان طور که ملاحظه می­گردد رابطه­ی هوش هیجانی کلی با اضطراب و مولفه­های وضوح احساسات و اصلاح خلق، منفی و معنی­دار است. رابطه­ی هوش هیجانی کلی با اضطراب (001/0>P، 24/0- =r) و وضوح احساسات با اضطراب (001/0>P،20/0- =r) و با مولفه­ی اصلاح خلق (001/0>P، 34/0- =r) منفی و معنی­دار می­باشد.

این امر به این معنی است که با افزایش هوش هیجانی کلی و مولفه­های وضوح احساسات و اصلاح خلق، نشانه­های اضطراب دانشجویان کاهش می­یابد. ارتباط معنی­داری بین مولفه­ی توجه به احساسات با اضطراب یافت نشد (001/0<P،03/0=r).

 هم­چنین همبستگی مثبت مولفه­های هوش هیجانی با نمره­ی کلی هوش هیجانی (80/0، 73/0، 63/0) و همبستگی مثبت مولفه­ها (31/0، 33/0، 25/0) بیانگر ارتباط مثبت مولفه­ها با یکدیگر و با نمره­ی کل هوش هیجانی و در نتیجه هم­بسته بودن آن­ها است. هدف دیگر پژوهش این بود که مشخص سازد آیا مولفه­های هوش هیجانی قادر به پیش­بینی اضطراب می­باشد.
از این رو به منظور پاسخگویی به این سئوال از آزمون رگرسیون چندگانه به شیوه­ی همزمان استفاده شد.
نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان داد که مولفه­های هوش هیجانی 15 درصد از واریانس نمره­ی کلی نشانه های اضطراب را پیش­بینی نموده است (001/0>P، 38/10=(180،3)F، 15/0=R2)، هم­چنین بررسی دقیق­تر تحلیل رگرسیون با استفاده از آزمون معنی­داری ضریب رگرسیون نشان داد که ضریب استاندارد رگرسیون مولفه­ی اصلاح خلق در پیش­بینی نشانه­های اضطراب قابل توجه و معنی­دار می­باشد (001/0>P، 67/4- =t).

 هم­چنین نتایج رگرسیون نشان داد که ضریب استاندارد رگرسیون مولفه­ی وضوح احساسات نیز قابل توجه و معنی­دار می­باشد (21/2- =t، 02/0>P). ضریب استاندارد مولفه­ی توجه به احساسات معنی­دار نبود. از این رو توان لازم برای پیش­بینی نشانه­های اضطراب را نداشت (جدول 2).

 

جدول1-میانگین، انحراف استاندارد و همبستگی­ بین هوش هیجانی و مولفه­های آن با نشانه­های اضطراب دانشجویان

متغیر

میانگین

انحراف استاندارد

1

2

3

4

هوش هیجانی کلی

4/162

13

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توجه به احساسات

5/71

09/7

80/0*

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وضوح احساسات

4/51

1/6

63/0*

32/0*

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اصلاح خلق

18/39

4/4

73/0*

31/0*

25/0*

 

 

 

 

 

 

 

 

نشانه­های اضطراب

2/10

4/8

24/0-*

03/0-

20/0-*

34/0-*

1: نمره­ی کلی هوش هیجانی، 2: مولفه­ی توجه به احساسات، 3:  مولفه­ی وضوح احساسات، 4: مولفه­ی اصلاح خلق، 5: نشانه­های اضطراب  001/0>P*

 

جدول2- ضرایب رگرسیون مولفه­های هوش هیجانی در پیش­بینی اضطراب

متغیرهای پیش بین

B

SE

β

t

R2

توجه به احساسات

16/0

09/0

13/0

75/1

15/0

وضوح احساسات

31/0-

13/0

16/0-

21/2-*

اصلاح خلق

47/0-

1/0

34/0-

67/4-**

ضریب تاثیر متغیرهای پیش­بین=B، خطای استاندارد ضریب رگرسیون=SE، ضریب رگرسیون استاندارد متغیرهای پیش­بین=β ، ضریب تعیین چند متغیری= R2                                                                       001/0>P**،05/0>P*

­بحث و نتیجه­گیری

به طور کلی قابلیت­های هیجانی در تشخیص پاسخ­های هیجانی مناسب، در مواجهه با رویدادهای روزمره، گسترش دامنه­ی بینش و ایجاد نگرش مثبت درباره­ی وقایـع و هیجـانات نقش موثری دارند. در نتیجه، افرادی که توانایی تشخیص، کنترل و استفاده از این قابلیت­های هیجانی را دارند از حمایت اجتماعی، احساس رضایت­مندی، سلامت جسمانی و روانی بیشتری برخوردار خواهند شد (5). از آن­جا که شناخت فرآیندهای زیربنایی اختلال­ها می­تواند به درک بیشتر و درمان آن­ها کمک کند از این رو هدف از پژوهش حاضر ارتباط بین هوش هیجانی و مولفه­های آن با نشانه­های اضطراب دانشجویان بود. نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی کلی و مولفه­های وضوح احساسات و اصلاح خلق با نشانه­های اضطراب رابطه­ی منفی و معنی­داری وجود دارد. به این معنی که دانشجویانی که مشکلات اضطرابی بالاتری گزارش کردند، هوش هیجانی کلی، وضوح هیجانی و اصلاح خلق کمتری داشتند. به علاوه از بین مولفه­های هوش هیجانی، مولفه­های اصلاح خلق و توجه به احساسات قادر به پیش­بینی اضطراب می­باشند. این یافته همسو با نظریه و پژوهش­های منین و همکاران (23-21)، سامرفیلت و همکاران (19)، تارک[31] و همکاران (34)،
مک­لاقلین و همکاران (40)، سونل و روپرا (37)، سوای (38)، فرناندز-بروکل و همکاران (18)، رومر و همکاران (41)
می­باشد که نقص در هوش هیجانی و بدتنظیمی هیجانی را در افراد مبتلا به اختلال اضطرابی نشان داده­اند. فرناندز-بروکل و همکاران در پژوهشی که بر روی نوجوانان انجام دادند به این نتیجه رسیدند که افرادی که در مقیاس رگه­های فراخلقی وضوح هیجان و نظم­دهی هیجانی بالاتری گزارش می­کردند، افسردگی و اضطراب پایین­تری را نشان می­دهند (18). نتایج پژوهش حاضر همسو با این پژوهش و هم­چنین همسو با پژوهش جیکوب و همکاران می­باشد که ارتباط منفی معنی داری بین شدت اضطراب و هوش هیجانی در افرادی که اختلال اضطراب اجتماعی تعمیم یافته دارند، گزارش کردند (39). اما نتایج این پژوهش با پژوهش نوویک­کلین و همکاران که آگاهی هیجانی بالاتری را در افراد مبتلا به اختلال اضطرابی گزارش کرده بودند ناهمسو می­باشد (42). علت این ناهمسویی می­تواند استفاده از ابزار متفاوت و تفاوت آزمودنی­ها در دو پژوهش باشد، زیرا در این پژوهش از یک نمونه­ی غیربالینی استفاده شد. از آن­جا که نتایج این پژوهش با نظریه­ی منین و همکاران و اکثر پژوهش­های قبلی همسو می­باشد این احتمال را قوت می­دهد که سازه­ی هوش هیجانی و مولفه­های آن
می­تواند در نشانه­های اضطراب دانشجویان نقشی کلیدی داشته باشد (23-21). به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد دانشجویانی که نشانه­های اضطراب بیشتری تجربه می­کنند درک کمتری از ماهیت هیجان­های خود دارند و از سوی دیگر توان کمتری نیز برای فایق آمدن بر تجارب هیجانی منفی دارند. به عبارت دیگر این افراد در هوش هیجانی و مولفه­های آن مشکل دارند. این نتیجه می­تواند تبیین­کننده­ی مشکل این افراد در سازگاری هیجانی باشد که شاخصی از آسیب به سازه­ی هوش هیجانی برای این افراد است. با توجه به الگوی منین و همکاران (21،23) بهبود در تنظیم هیجانات منجر به بهبود نشانگان اختلال اضطراب تعمیم­یافته می­شود. پیشنهاد می­شود که به این افراد در مورد اهمیت هیجانات در
تصمیم­گیری و روابط بین­فردی آموزش داده شود. به علاوه روش­های مورد استفاده در این درمان ترکیبی از درمان رفتاری­شناختی (مانند تنش­زدایی، خودنظارتی) و روش­های مبتنی بر افزایش آگاهی هیجانی و اجتناب هیجانی (مانند رویارویی) را دربرمی­گیرد.

با توجه به الگوی منین و همکاران پیشنهاد می­شود که با شناسایی دانشجویان دارای نشانه­های اضطرابی از طریق مراکز مشاوره­ی دانشجویی و درمانگاه­های روان­شناسی بالینی وابسته به گروه­های روان­شناسی با تشکیل کارگاه­های آموزش هوش هیجانی در مورد این افراد اقدام نمایند، زیرا همان طور که منین و همکاران عنوان می­کنند آموزش این مولفه­ها منجر به بهبود مشکلات اضطرابی خواهد شد. همان طور که شوت و همکاران عنوان می­کنند افرادی که توانایی تشخیص، کنترل و استفاده از این قابلیت­های هیجانی را دارند از حمایت اجتماعی، احساس رضایت­مندی، سلامت جسمانی و روانی بیشتری برخوردار خواهند شد(5). یکی از محدودیت­های پژوهش حاضر استفاده از ابزار خودگزارش­دهی برای سنجش اضطراب بود لذا پیشنهاد می­شود در پژوهش­های بعدی علاوه بر
پرسش­نامه از روش مصاحبه­ی بالینی نیز جهت تشخیص این اختلال استفاده شود. محدودیت دیگر این پژوهش عدم تعمیم نتایج به جمعیت­های بالینی مبتلا به این اختلال است. از این رو پژوهش­های آتی می­توانند رابطه­ی هوش هیجانی و مولفه­های آن را در گروه­های بالینی مبتلا به این اختلال که با توجه به ابزارهای دیگر از جمله مصاحبه­ی بالینی انتخاب شده­اند، مورد آزمایش قرار دهند



[1]Emotional Intelligence

[2]Mayer, Salovy and Caruso

[3]Bar-ON

[4]Schutte, Malouff, Thorsteinsson, Bhuller and Rooke

[5]Borderline Personality Disorder

6Avoidance Model of Worry

7The Intolerance of Uncertainty Model

8The Metacognitive Model

9Acceptance-Based Model of Generalized Anxiety Disorder

1Emotion Dysregulation Model

[11]Mennin

[12]Linehan

[13]Amstadter

[14]Sunil, Roopri

[15]F Y Sui

[16]Fernandez-Berrocal

[17]Summerfeldt

[18]Jacobs

[19]Generalized Social Phobia

[20]McLaughlin

[21]Roemer

[22]Novick-Kline

[23]Trait Meta Mood Scale

[24]Salovey

[25]Attention to Feelings (Attention)

[26]Clarity of Feelings (Clarity)

[27]Mood Repair (Repair)

[28]Fitness and Curtis

[30]Beck, Epstein, Brown and Sreer

[31]Turk

 

  1.  

    1. Salovey P, Grewal D. The science of emotional intelligence. Curr Dir Psychol Sci 2005; 14: 281-5.

    2. Mayer JD, Salovey P, Caruso D. Emotional intelligence: Theory, findings, and implications. Psychol Inq 2004; 15: 197-215.

    3. Bar-On R. Emotional and social intelligence: Insights from the emotional quotient inventory. In: Bar-On R, Parker JD. (editors). The handbook of emotional intelligence. San Francisco: Jossey-Bass; 2000: 363-88.

    4. Mayer J, Salovey P, Caruso D. Emotional intelligence: New ability of eclectic traits. Am Psychol 2008; 63: 503-17.

    5 .Schutte NS, Malouff JM, Thorsteinsson EB, Bhullar N, Rooke SE. A meta-analytic investigation of the relationship between emotional intelligence and health. Pers Individ Dif 2007; 42: 921-33.

    6. Schutte NS, Malouff JM, Bobik C, Conston T, Greeson C, Jedlicka C, et al. Emotional intelligence and interpersonal relations. J Soc Psychol 2001; 141: 523-36.

    7. Schutte NS, Malouff JM, Simunek M, Hollander S, McKenley J. Characteristic emotional intelligence and emotional well-being. Cognit Emot 2002; 16: 769-86.

    8. Trull TJ, Useda JD, Conforti K, Doan B. Borderline personality disorder features in nonclinical young adults: 2. Two-year outcome. J Abnorm Psychol 1997; 106: 307-14.

    9. Leible TL, Snell, WE. Borderline personality disorder and multiple aspects of emotional intelligence. Pers Individ Dif 2004; 37: 393-4.

    10. Gardner K, Qualter P, Emotional intelligence and Borderline personality disorder. Pers Individ Dif 2009, 47: 94–98.

    11. Mashhadi A, Soltani Shurbakhorloo E, Razmjooei R. [On the relationship between emotional intelligence and symptoms of borderline personality disorder]. Journal of fundementals of mental health 2010; 12(1): 390-9. (Persian)

    12. Aguirre F, Sergi MJ, Levy CA. Emotional intelligence and social functioning in persons with schizotypy. Schizophr Res 2008; 104: 255-64.

    13. Kee KS, Horan WP, Salovey P, Kern RS, Sergi MJ, Fiske AP, et al. Emotional intelligence in schizophrenia. Schizophr Res 2009; 107: 61-8.

    14. Hansenne M, Bianchi J. Emotional intelligence and personality in major depression: Trait versus state effects. Psychiatr Res 2009; 166: 63-8.

    15. Schmidt JE, Andrykowsky MA. The role of social and dispositional variables associated with emotional intelligence in adjustment to breast cancer: An internet-based study. Health Psychol 2004; 33: 259-66.

    16. Downey LA, Johnston PJ, Hansen K, Schembro R, Stough C, Tuckwell V, et al. The relationship between emotional intelligence and depression in a clinical sample. Eur J Psychiatr 2008; 22: 93-8.

    17. Fernandez-Berrocal P, Salovey P, Vera A, Extremera N, Ramos N. Cultural influences on the relation between perceived emotional intelligence and depression. Rev Int Psychol Soc 2005; 18: 91-7.

    18. Femandez-Berrocal P, Alcaide R, Extremera N, Pizarro D. The role of emotional intelligence in anxiety and depression among adolescents. Pers Individ Dif 2006; 4: 16-7.

    19. Summerfeldt  LJ, Kloosterman  PH, Antony MM , McCabe RE , Parker JD. Emotional intelligence in social phobia and other anxiety disorders. J Psychopathol Behav 2010; 33(1): 69-78.

    20. Summerfeldt LJ, Kloosterman PH, Antony MM, Parker JD. Social anxiety, emotional intelligence, and interpersonal adjustment. J Psychopathol Behav 2006; 28: 57-8.

    21. Mennin DS, Heimberg R, Turk CL, Fresco DM. Applying an emotion regulation framework to integrative approaches to generalized anxiety disorder. Clin Psychol 2002; 9: 85-90.

    22. Mennin DS, Heimberg RG, Turk CL, Fresco DM. Preliminary evidence for an emotion dysregulation model of generalized anxiety disorder. Behav Res Ther 2005; 43: 1281-310.

    23. Mennin DS, Turk CL, Heimberg RG, Carmin CN. Focusing on the regulation of emotion: A new direction for conceptualizing and treating generalized anxiety disorder. In: Reinecke MA, Clark DA. (editors). Cognitive therapy over the lifespan: Theory, research and practice. New York: Wiley; 2004: 60-89.

    24. Salovey P, Woolery A, Stroud L, Epel E. Perceived emotional intelligence, stress reactivity and symptom reports: Furthers explorations using the trait meta-mood scale. Psychol Health 2002; 77:
    611-27.

    25. American Psychiatric Association. Diagnostic and statistical manual of mental disorders (4th ed. text revision). Washington, DC: American Psychiatric Association; 2000: 429-84.

    26. Borkovec TD. The nature, functions, and origins of worry. In: Davey G, Tallis F. (editors). Worrying: Perspectives on theory assessment and treatment. Sussex, England: Wiley; 1994: 5-33.

    27. Borkovec TD, Alcaine OM, Behar E. Avoidance theory of worry and generalized anxiety disorder. In: Heimberg R, Turk C, Mennin D. (editors). Generalized anxiety disorder: Advances in research and practice. New York: Guilford; 2004: 77-108.

    28.  Dugas MJ, Letarte H, Rheaume J, Freeston MH, Ladouceur R. Worry and problem solving: evidence of a specific relationship. Cognit Ther Res 1995; 19: 109-20.

    29. Freeston MH, Rheaume J, Letarte H, Dugas MJ, Ladouceur R. Why do people worry? Pers Individ Dif 1994; 17: 791-802.

    30. Wells A. Meta-cognition and worry: A cognitive model of generalized anxiety disorder. Behav Cognit Psychother 1995; 23: 301-20.

    31.  Roemer L, Orsillo SM. Expanding our conceptualization of and treatment for generalized anxiety disorder: Itegrating mindfulness/acceptance-based approaches with existing cognitive behavioral models. Clin Psychol 2002; 9: 54–8.

    32. Roemer L, Orsillo SM. An acceptance-based behavior therapy for generalized anxiety disorder. In: Orsillo SM, Roemer L. (editors). Acceptance and mindfulness-based approaches to anxiety: conceptualization and treatment. New York: Springer; 2005: 213-40.

    33. Gross JJ, Levenson RW. Hiding feelings: The acute effects of inhibiting negative and positive emotion. Abnorm Psychol 1997; 106: 93-5.

    34. Turk CL, Heimberg RG, Mennin DS. Assessment. In: Heimberg RG, Turk CL, Mennin DS. (editors). Generalized anxiety disorder: advances in research and practice. New York: Guilford; 2004: 219-47.

    35. Linehan M. Cognitive-behavioral treatment of borderline personality disorder. New York: Guildford;1993: 1-25.

    36. Amstadter A. Emotion regulation and anxiety disorders.  J Anxiety Disord 2008; 22: 211-21.

    37. Sunil K, Rooprai KY. Role of emotional intelligence in managing stress and anxiety at workplace. Proceeding of the ASBBS Annual Conference; 2009, Las Vegas, USA, 2009.

    38. F Y Siu A. Trait emotional intelligence and its relationships with problem behavior in Hong Kong adolescents. Pers Individ Dif 2009; 47: 553-7.

    39 .Jacobs M, Snow J, Geraci M, Vythilingam M, Blair R. Association between level of emotional intelligence and severity of anxiety in generalized social phobia. J Anxiety Disord 2008; 22: 1487-95.

    40. McLaughlin KA, Mennin DS, Farach FJ. The contributory role of worry in emotion generation and dysregulation in generalized anxiety disorder. Behav Res Ther 2007; 45: 1735-52.

    41. Roemer L, Lee JK, Salters-Pedneault K, Erisman SM, Orsillo SM. Mindfulness and emotion regulation difficulties in generalized anxiety disorder: Preliminary evidence for independent and overlapping contributions. Behav Ther 2009; 40: 142-54.

    42. Novick-Kline P, Turk CL, Mennin DS, Hoyt EA, Gallagher CL. Level of emotional awareness as a differentiating variable between individuals with and without generalized anxiety disorder. J  Anxiety Disord 2005; 19: 557-72.

    43. Salovey P, Mayer JD, Goldman S, Turvey C, Palfai T.  Emotional attention, clarity, and repair: Exploring emotional intelligence using the trait meta-mood scale. In: Pennebaker JV. (editor). Emotion, disclosure, and health. Washington, DC: American Psychological Association; 1995: 125-54.

    44. Fitness J, Curtis M. Emotional intelligence and the meta-mood scale: Relationships with empathy, attributional complexity. J Appl Psychol 2005; 1: 50-62.

    1. Thompson BL, Waltz J, Croyle K, Pepper AC. Trait meta-mood and affect as predictors of somatic symptoms and life satisfaction. Pers Individ Dif 2007; 43: 1786-95.

    46. Ghorbani N, Watson M, Davison K, Mack D. Self-reported emotional intelligence: Construct similarity and functional dissimilarity of higher-order processing in Iran and the United States. Int J Psychol 2002; 37: 297-8.

    47. Beck AT, Epstein N, Brown G, Sreer RA. An inventory for measuring clinical anxiety: Psychometric properties.  J Cons Clin Psychol 1988; 56: 893-7.

    48. Kaviani H, Mousavi AS. [Psychometric properties of the Persian version of Beck anxiety inventory (BAI)]. Medical journal of Tehran University of Medical Sciences 2008; 65(2): 136-40. (Persian)