The effectiveness of group cognitive-behavioral training and group reality therapy on self-esteem of high school students

Document Type : Research Paper

Author

Abstract

The aim of this study is to compare the effectiveness of group cognitive-behavioral training and reality therapy (based on choice theory) on self-esteem of students.
 Materials and Methods: The present study is a quasi-experimental with pre-test and post test analysis and control group. The statistical population includes all female students of high schools in Mashhad (educational year 2009-2010). Participants were chosen by random selection method and randomly allocated in three groups. Two groups received cognitive-behavioral and reality therapy training for 2 months (8 sessions of 2 hours), while the control group received no training at all.
 Data were collected by Cooper Smith self-esteem questionnaire scale which was given to the test subjects after completion of the trainings. The collected data was put to one way variance analysis, covariance analysis and Scheffe’s test.
 Results: The study demonstrated that group reality therapy and cognitive-behavioral therapy training had positive effects on the self-esteem improvement in both groups who received interventions (P<0.00001, F=16.06) in comparison to the control group. Actually, both methods were effective in boosting self-esteem.
 Conclusion: Both cognitive behavioral and reality therapy methods were found effective in increasing self-esteem
 

Keywords


یکی از مباحث عمده در روان­شناسی امروز که توجه بسیاری از پژوهشگران و روان­شناسان را به خود جلب کرده است عزت‌ نفس می­باشد به طوری که نظریه­های متعددی به دنبال راهکارهای افزایش عزت نفس و یا پرورش آن بوده­اند. بر اساس نظریات ارایه شده و پژوهش‌های انجام گرفته در دهه‌های اخیر، رویکردهای درمانی متعدد نیز به عزت نفس و راهکارهای افزایش آن توجه کرده­اند. از جمله­ی این شیوه­ها، درمان شناختی­رفتاری و واقعیت­درمانی است (1).

افرادی که احساس خوبی در مورد خود دارند به آسانی تعارض‌ها را پشت سر گذاشته، در مقابل فشارهای منفی ایستادگی می‌کنند و به خوبی می‌توانند از زندگی لذت ببرند. عزت ‌نفس از عوامل اصلی تعیین­کننده در شکل‌دهی الگوهای رفتاری و عاطفی به شمار رفته و گویای نگرش فرد به خود و دنیای بیرونی است (1). احساس ارزشمندی بر تمام جوانب زندگی افراد و هم­چنین بر نگرش آن­ها به توانایی‌های­شان تاثیر دارد. پژوهش­ها نشان داده­اند که بین عزت‌ نفس بالا و ویژگی‌های شخصیتی مثبت در افراد، رابطه وجود دارد. بر اساس این پژوهش­ها افرادی که عزت ‌نفس بالایی دارند دارای ویژگی­های نظیر پختگی روانی، ثبات، واقع­گرایی، آرامش، توانایی بالا در تحمل ناکامی و شکست می‌باشند، در حالی که افراد با عزت ‌نفس پایین از چنین ویژگی­هایی برخوردار نیستند. افزون بر این، احساس ارزشمندی تاثیر زیادی بر شناخت این افراد از توانایی‌های­شان دارد (2).

عزت نفس یک نیاز اساسی است که در فرآیندهای زندگی نقش مهم و به­سزایی بر عهده دارد، زیرا به رشد و سلامت و طبیعی بودن فرد کمک می‌کند. از این رو بدون عزت نفس مثبت، رشد روان­شناختی فرد متوقف می‌شود. در حقیقت عزت نفس مثل یک سیستم ایمنی آگاهانه عمل نموده و مقاومت و ظرفیت لازم برای زندگی فرد را فراهم می‌آورد. از سوی دیگر عزت نفس پایین، انعطاف­پذیری فرد را در مقابل مشکلات کاهش می‌دهد (3).

پژوهش‌های متعددی نشان داده‌اند که عزت نفس بالا، با ویژگی‌های روان­شناختی مطلوب مثل دقت ادراکی، سازگاری بهتر با سالمندی و انعطاف­پذیری نقش جنسی رابطه دارد و از سوی دیگر عزت نفس پایین به طور چشمگیری با نشانه‌های مرضی همبسته بوده و با بسیاری از مشکلات بهداشت روانی رابطه دارد و معمولا به آسیب‌های روانی منجر می‌شود (4). هم­چنین پژوهش‌های سیلوراستون ماکسول و براوس[1] نشان داده است که رابطه­ی معنی­داری بین افسردگی و پرخاشگری و عزت نفس پایین وجود دارد. بنابراین نیاز به عزت نفس یا احترام به خود یکی از نیازهای روان­شناختی در انسان است که ارضای درست و واقع­بینانه­ی آن منجر به پیامدهای مثبت و کارآمدی هم­چون اعتماد به نفس، ارزشمندی، احساس توانایی، قدرت و حس شایستگی شده و از طرف دیگر عدم توجه به این نیاز منجر به احساس حقارت، بی‌ارزشی، ضعف و درماندگی گردیده و باعث کاهش عملکرد فرد خواهد شد (به نقل از 5).

در طی پنجاه سال گذشته درمان‌های شناختی­رفتاری[2] جزء مهمی از درمان‌های روان­شناختی موثر برای بسیاری از مشکلات رفتاری بوده است. درمان شناختی­رفتاری شامل روش‌های مختلفی است که وجه اشتراک تمام آن­ها تاکید بر نقش فرآیند‌های شناختی­رفتاری در شکل­گیری و تداوم اختلالات روان­شناختی و به کارگیری روش‌های تجربی مبتنی بر رفتارگرایی و شناخت­گرایی برای درمان و کنترل پاسخ­دهی نادرست است. هازلت[3] درمان شناختی­رفتاری را مداخله‌ای درمانی از طریق کاهش فراوانی و شدت پاسخ‌های سازش نایافته‌ی درمان­جویان و آموزش مهارت‌های جدید
شناختی­رفتاری آن­ها می‌داند که موجب کاهش معنی­دار در رفتارهای ناخواسته و افزایش معنی­دار در رفتارهای
سازش­یافته‌تر می‌شود (به نقل از 6).

از طرف دیگر، زارب[4] معتقد است واقعیت­درمانی[5] نوعی درمان است که کاربرد آن برای تمام افرادی که دچار مشکل هستند امکان­پذیر است. عدم انکار واقعیت، مسئولیت­پذیری[6] و بر این اساس، برنامه­ریزی جهت دست­یابی به اهداف، از اصلی‌ترین نیازهای انسان در فرآیند زندگی است که در این رویکرد درمانی به آن اهمیت داده شده است (به نقل از 6).

واقعیت­درمانی بر اساس نظریه­ی انتخاب[7] بنا نهاده شده است. در این نظریه اعتقاد بر این است که تمام اعمالی که انجام می‌دهیم، رفتار است و تقریبا تمامی رفتارهای ما انتخاب می‌شوند. گسلر[8] رفتار را شامل چهار مولفه­ی عملکرد، تفکر، احساس و فیزیولوژی می‌داند که ما بر دو مولفه­ی عملکرد و تفکر به طور مستقیم و بر احساس و فیزیولوژی به طور غیر مستقیم کنترل داریم. تاکید اساسی نظریه­ی انتخاب بر دو مولفه­ی عملکرد و تفکر می‌باشد (7).

گسلر معتقد است که در هر ارتباطی از هر نوع و شکل، فرد می‌تواند خود را تغییر دهد و این به معنای کنترل درونی[9] است. بنابراین برای رسیدن به موفقیت بایستی دست از خصلت (کنترل) بیرونی برداریم و به جای آن به رفتار بر اساس
آموزه­های نظریه­ی انتخاب بپردازیم.

یکی از مولفه‌های دیگر واقعیت­درمانی، مسئولیت­پذیری است. گسلر معتقد است مسئولیت، همان انتخاب است و بیان می‌دارد که هر کس می‌تواند از مسئولیت، برداشتی داشته باشد اما هیچ کس نمی‌تواند صادقانه بگوید که به هنگام انتخاب، نسبت به آن چه انتخاب کرده‌ است، مسئولیت ندارد. اگر ما مسئولیت آن چه را برای ارضای نیازهای­مان انجام می‌دهیم نپذیریم به موجودی خطرناک تبدیل می‌شویم (8).

در مورد چگونگی افزایش عزت نفس، نظریه­پردازان مختلف روش­های متفاوتی را پیشنهاد کرده‌اند. به اعتقاد پوپ[10] افزایش عزت نفس با بهبود یک یا چند بعد در درون فرد همراه است. ما نمی­توانیم مستقیما عزت نفس را افزایش دهیم اما می‌توانیم به طور غیر مستقیم با تغییر یک یا چند متغیر شخصی (رفتار، شناخت، هیجان یا فیزیولوژی‍‍) برآن تاثیر بگذاریم. الگوی پوپ در افزایش عزت نفس از الگوی یادگیری اجتماعی گرفته شده است. هوک و پاول[11] سه روش درمان عقلانی، عاطفی و رفتاری را برای درمان عزت نفس پایین ارایه کرده‌اند که شامل توسعه­ی عملکرد، برانگیختن اطمینان دیگران برای احترام گذاشتن به فرد و پرهیز از هر گونه ارزش­گذاری خود است (به نقل از 9). از سوی دیگر برخی از پژوهشگران به نقش خانواده در افزایش عزت نفس پرداخته‌اند.آن­ها معتقدند برخی رفتارهای والدین که به طور مستقیم با عزت نفس بالا مرتبط هستند عبارتند از: 1-محبت 2-تقویت مشروط 3-بیان انتظارات به شکل غیر مستقیم 4-رفتارها و اظهار نظرهای انعطاف­پذیر 5-تشویق رفتار مستقل کودک 6-شرکت دادن کودک در تصمیم‌گیری­ها 7-تربیت انعطاف­پذیر 8-اجتناب از شدت عمل. پژوهشگران در این زمینه هم­عقیده هستنند که برای پرورش عزت نفس در کودکان ابعاد محبت و کنترل باید در رفتار والدین وجود داشته باشد (10).

همچنین پژوهش مجدیان به ارتباط بین عزت نفس و منبع کنترل درونی اشاره کرده‌ و به این نتیجه رسیده‌ است که افرادی که منبع کنترل آن‌ها درونی است از عزت نفس بالاتری برخوردارند.

هم­چنین بیان داشته است که یکی از پیامدهای مهم نسبت دادن‌های علی در ارتباط با منبع درونی و بیرونی کنترل، احساس احترام به خود یا عزت نفس است، پس می‌توان کنترل درونی را در عزت نفس موثر دانست (11).

از آن جا که واقعیت­درمانی بر روی مفاهیمی از جمله مسئولیت­پذیری،کنترل درونی، هویت موفق و شکست بحث می‌کند و این مفاهیم ارتباط نزدیکی با عزت نفس و کنترل درونی دارند به نظر می‌رسد که این رویکرد بر میزان افزایش عزت نفس هم تاثیری داشته باشد.

با توجه به این که عزت نفس تقریبا در تمام اختلالات روانی دستخوش تغییر و تزلزل گشته و با نشانه‌های مرضی همبسته است و از سویی با عوامل شناختی هم­چون افکار و باورهای غیر منطقی ارتباط دارد به نظر می‌رسد که بتوان با آموزش­های شناختی­رفتاری و یا آموزش مفاهیم نظریه­ی انتخاب، تغییراتی در جهت بهبود آن ایجاد کرد.

با توجه به مزایای روان­درمانی گروهی، پژوهش حاضر قصد دارد اثربخشی روان­درمانی گروهی با رویکرد شناختی­رفتاری را با رویکرد واقعیت­درمانی (مبتنی بر نظریه­ی انتخاب) بر عزت نفس مورد مقایسه قرار دهد.

روش­کار

این پژوهش از جمله پژوهش‌های شبه تجربی دارای طرح پیش­آزمون-پس­آزمون با گروه شاهد و انتخاب تصادفی است. در این طرح عواملی که می‌تواند اعتبار درمانی را کاهش دهد،کنترل شده است. جامعه­ی آماری این پژوهش شامل تمام دانش‌آموزان دختر دبیرستانی شهرستان مشهد (42120 نفر) می­باشد که در سال تحصیلی90-1389 مشغول به تحصیل بوده‌اند.

با توجه به تحقیقات قبلی و تاثیرگذاری متغیرهای جنسیت، سن و میزان تحصیلات بر عزت نفس، کوشش شد که همگی نمونه­های دانش­آموزان، دختران دبیرستانی و در یک پایه­ی تحصیلی باشند.

در این پژوهش از روش نمونه­گیری تصادفی ساده استفاده شد. ابتدا به صورت تصادفی از بین دبیرستان‌های دخترانه (130 دبیرستان)، یک مدرسه وسپس به تصادف یک پایه انتخاب شد. در نهایت بر اساس لیست دانش­آموزان، 45 نفر برای جایگزینی در سه گروه برگزیده و در سه گروه تحت آموزش با رویکرد واقعیت­درمانی (15 نفر)، گروه تحت آموزش با رویکرد شناختی­رفتاری (15 نفر)، گروه شاهد (15 نفر) جایگزین شدند.

ابزار گردآوری داده‌ها

پرسش­نامه­ی عزت نفس کوپر اسمیت: این آزمون نگرش شخص نسبت به خودش را در چند ویژگی به خصوص در ارتباط با همسالان، محیط مدرسه و والدین مثل احساس حقارت، احساس بی­کفایتی، اعتماد به نفس، ناتوانی در برابر مسایل و مشکلات زندگی می‌سنجد.

این آزمون دارای 58 ماده است و عزت نفس را در 4 خرده
مقیاس اصلی می­سنجد. علاوه بر این یک مقیاس دروغ­سنج نیز دارد. به منظور برآورد ضریب پایایی پرسش­نامه در ایران از روش دو نیمه کردن استفاده شده است. به این ترتیب که پرسش­نامه را در یک گروه 30 نفری از آزمودنی­ها اجرا و سپس بین امتیازات به دست آمده از نیمه­ی زوج و فرد ضریب همبستگی پیرسون را محاسبه و مقدار ضریب به دست آمده را از طریق روش اسپیرمن-براون تصحیح کرده­اند. میزان ضریب پایایی با این روش برابر 83 درصد بوده که از نظر آماری معنی­دار است (12). در پژوهش دیگر درخصوص ضریب پایایی با روش همبستگی درونی آلفای کرونباخ 81 درصد به دست آمد که از نظر آماری معنی­دار بود و پس از اجرای پژوهش برای کل نمونه نیز ضریب پایایی محاسبه شده برابر 79 درصد گزارش گردید (3).

در مرحله­ی اجرا ابتدا در پیش­آزمون هر سه گروه (آموزش واقعیت­درمانی و آموزش شناختی­رفتاری و یک گروه شاهد) به منظور گردآوری داده‌های مورد نیاز، پرسش­نامه­ی‌ عزت نفس را تکمیل نمودند و به آنان یادآوری شد که اطلاعات آن­ها محرمانه باقی می­ماند؛ لذا برای اطمینان بیشتر به هر کدام از افراد یک کد تخصیص یافت.

 پس از آن دو گروه آزمون به مدت دو ماه و به طور جداگانه تحت آموزش­های مربوط قرار گرفتند. هم­چنین به افراد گروه شاهد گفته شده بود که پس از آزمون مرحله­ی اول تقریبا دو ماه بعد نیز از آن­ها آزمونی گرفته خواهد شد و علاوه بر این می‌توانند پس از آزمون مرحله­ی دوم به صورت اختیاری در این جلسات شرکت کنند. پس از پایان دوره­ی دو ماهه­ی آموزش، هر سه گروه در پس­آزمون شرکت کردند و مجددا پرسش­نامه­ی عزت نفس را تکمیل نمودند.

برای گروه آزمون، 8 جلسه­ی دو ساعتی در دو روز در هفته برگزار گردید. هر چند گاهی جلسات بیشتر از 2 ساعت طول می‌کشید. در ابتدای جلسات گروه‌های آزمون با 15 نفر آغاز به کار کردند اما تا پایان جلسات در گروه شناختی­رفتاری دو نفر ریزش( یکی به علت بیماری و دیگری به علت غیبت­های مکرر) و در گروه واقعیت­درمانی سه نفر ریزش (دو نفر به علت انتقال به شهر دیگر و دیگری عدم تمایل آزمودنی به شرکت در جلسات) داشتند، اما این ریزش لطمه‌ای به نتایج پژوهش وارد نمی‌کند؛ زیرا حد متعادل اعضای جلسات گروهی بین 8 تا 12 نفر می‌باشد (13).

روش مداخله­ی آموزش واقعیت­درمانی مبتنی بر نظریه­ی انتخاب شامل موارد ذیل بود.

1- مقدمه و آشنایی با اعضای گروه و بیان انتظارات­شان 2- معرفی نیازهای بنیادین و آشنایی با شدت میزان نیازها 3- مشخص کردن نیم­رخ نیازها و طرح و برنامه برای ارضای نیازها 4- توصیف و بیان جهان کیفی و جهان واقعی 5- آشنایی با مفهوم رفتار کلی و ایجاد حس مسئولیت­پذیری برای ارضای نیازهای بنیادین 6- آشنایی با مفهوم کنترل بیرونی و نقش مخرب آن در روابط و جایگزینی نظریه­ی انتخاب به جای خصلت کنترل بیرونی 7- مفهوم تعارض با دنیای کیفی و نیازهای بنیادین 8- آموزش و فهماندن هدف در زندگی و برنامه­ریزی برای نیل به اهداف.

محتوای جلسات آموزش شناختی­رفتاری به صورت زیر بود:

1- آشنایی و معرفی اعضا، بیان اهداف اعضا از شرکت در گروه 2- آموزش رابطه­ی سه بعد تفکر، رفتار، فیزیولوژی و زنجیره­ی A-B-C (توضیح مدل CBT) 3- شناخت افکار و بررسی فرآیند آن­ها 4- تغییر باورها و ارتباط آن­ها با تغییر هیجانات 5- بررسی دو عامل موثر بر عزت نفس پایین، انتظارات بزرگ و مقایسه کردن خود با دیگران (خود واقعی و خود ایده‌آل) 6- چگونه خود را کنترل کنیم (آموزش خودکنترلی)، آموزش حل مسئله 7- تحلیل منطقی رفتارها 8- تمرین تغییر رفتار و تقویت افکار مثبت و تنبیه افکار منفی.

لازم به ذکر است محتوای هر جلسه در هر دو گروه شامل مرور و بررسی تکالیف جلسه­ی قبل، گفتگو، بحث و تمرین و دادن تکالیف برای جلسه­ی آینده بود.

داده های حاصل از مطالعه با استفاده از نرم­افزار SPSS تحلیل گردیدند.

برای مقایسه­ی نتایج اولیه­ی پژوهش از روش­های مختلف آمار توصیفی مانند توزیع فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد و برای بررسی میزان تاثیر مداخلات صورت گرفته از تحلیل واریانس یک متغیری و آزمون تعقیبی شفه استفاده شد.

نتایج

ابتدا وضعیت جمعیت­شناختی نمونه از لحاظ سطح تحصیلات و وضعیت شغلی والدین بررسی گردید (جدول 1). لازم به ذکر است که افراد مورد بررسی همگی دانش­آموزان اول دبیرستان و در سنین بین  15 الی16 سال بودند.


 

جدول1- وضعیت اشتغال و تحصیلات والدین گروه­های تحت واقعیت­درمانی، شناختی­رفتاری و شاهد

گروه

اشتغال

تحصیلات

آزاد

کارمند

کارگر

زیر دیپلم

دیپلم و کاردانی

کارشناسی و بالاتر

شاهد

پدر

6

3

5

6

1

1

مادر

9

3

6

6

0

0

شناخت­درمانی

پدر

4

6

6

4

2

2

مادر

9

3

9

3

0

0

واقعیت­درمانی

پدر

7

5

4

7

1

1

مادر

11

1

9

3

0

0

مجموع

فروانی

46

21

5

39

29

4

درصد

89/63

17/29

94/6

17/54

28/40

56/5

 


در مرحله­ی بعد داده‌های توصیفی پژوهش اعم از تعداد، میانگین، حداقل، حداکثر و انحراف استاندارد در گروه­های سه گانه بررسی گردید (جدول 2). کمترین میانگین عزت نفس در پیش­آزمون متعلق به گروه واقعیت­درمانی است و بیشترین میانگین در گروه شناختی­رفتاری می‌باشد. در پس­آزمون بیشترین میانگین عزت نفس در گروه شناختی­رفتاری و کمترین آن در گروه شاهد می‌باشد.

سپس داده‌های حاصل از اجرای آزمون عزت نفس کوپر اسمیت بر روی دو گروه آزمون وگروه شاهد بررسی و تجزیه و تحلیل‌ بر روی یافته‌های گروه‌ها در پیش­آزمون و پس­آزمون صورت گرفت.

در این قسمت علاوه بر آماره‌های توصیفی از تحلیل واریانس یک سویه و آزمون­های تعقیبی شفه نیز استفاده گردید که نتایج آن در جداول 3 و 4 آمده است.

با توجه به جدول 3 در بین پراکنش نمرات در سه گروه مختلف تفاوت معنی­دار وجود دارد (33/2=df، 06/16=F، 00001/0P<).

در ادامه با استفاده از آزمون تعقیبی شفه، مقایسه­ی میانگین نمرات عزت نفس گروه‌ها انجام گرفت که نتایج آن در جدول 4 مشاهده می‌شود.

 


جدول 2- وضعیت نمرات عزت نفس و منبع کنترل گروه­های تحت واقعیت­درمانی، شناختی­رفتاری و شاهد

گروه

تعداد

میانگین

کمترین نمره

بیشترین نمره

پیش­آزمون

پس­آزمون

پیش­آزمون

پس­آزمون

پیش­آزمون

پس­آزمون

شاهد

12

103

42/104

93

92

124

120

واقعیت­درمانی

12

25/101

5/114

84

97

128

137

شناختی­رفتاری

12

25/103

17/123

82

103

125

138

 

 

جدول 3- نتایج تحلیل واریانس یک سویه مربوط به  نمرات عزت نفس در گروه­های تحت واقعیت­درمانی، شناختی­رفتاری و شاهد

منابع تغییرات

مجموع مجذورات

درجه­ی آزادی

میانگین مجذورات

F

معنی­داری

بین گروهی

67/2858

2

33/1429

06/16

00001/0P<

درون گروهی

08/2939

33

97/88

کل

75/5794

35

 

 

جدول 4- نتایج آزمون تعقیبی شفه به منظور مقایسه­ی

میانگین­ها بر اساس نوع آموزش

نوع درمان

واقعیت­درمانی

شناختی­رفتاری

شاهد

25/13= M

92/19= M

42/1- = M

واقعیت­درمانی

-

209/0

002/0

شناختی­رفتاری

209/0

-

000/0

شاهد

002/0

000/0

-

 

در مجموع در سطح اطمینان 99 درصد بین نوع آموزش در گروه­های شاهد با واقعیت­درمانی (002/0=P) و شاهد با شناختی­رفتاری (00001/0>P)، تفاوت معنی­داری از نظر میزان عزت نفس وجود دارد، اما بین دو گروه تحت آموزش شناختی­رفتاری و واقعیت­درمانی، تفاوت معنی‌داری مشاهده نمی­شود (209/0=P).

بحث و نتیجه­گیری

بر اساس یافته­های این پژوهش، شرکت­کنندگان تحت آموزش واقعیت­درمانی و شناختی­رفتاری به طور معنی­داری در میزان عزت نفس بهبودی بیشتری نسبت به افرادی که تحت این آموزش­ها قرار نگرفتند، نشان داده­اند.

این پژوهش با پژوهش سردارآبادی همسو است که به مقایسه­ی اثربخشی درمان شناختی­رفتاری و واقعیت­درمانی به شیوه­ی گروهی بر افزایش میزان عزت نفس نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست پرداخت و به این نتیجه رسید که بین میزان اثربخشی گروه­درمانی شناختی­رفتاری و واقعیت­درمانی تفاوت معنی­داری یافت نشد ولی بین میزان اثربخشی این دو گروه آزمون با گروه شاهد تفاوت معنی­داری وجود داشت. با بررسی میانگین نمرات گروه­ها تاثیر آموزش شناختی­رفتاری بر عزت نفس بیشتر از واقعیت­درمانی است که برای تبیین این نتیجه می­توان به این اشاره کرد که درمان شناختی­رفتاری یک روش مشکل­مدار است که تحریف­های شناختی، اسنادهای غلط و عزت نفس پایین را مورد توجه قرار می­دهد.(2)

این پژوهش با تحقیقات امامی، مجدیان، مرادی شهربابک، قاسم‌زاده، محمد الفت و بیابانگرد هم راستا است هر چند در اکثر این پژوهش‌ها تاثیر یکی از روش­های درمان شناختی و یا واقعیت­درمانی بر عزت نفس مطالعه شده است، اما در این پژوهش اثربخشی درمانی هر دو روش همزمان با هم بر عزت نفس مورد سنجش قرار گرفت (1،11، 17-14).

در تبیین چگونگی تاثیر آموزش شناختی­رفتاری بر افزایش عزت نفس باید اشاره کرد که هم­چنان که مطرح شد مهم­ترین منابع تاثیرگذار بر پیدایش وافزایش عزت نفس، مولفه‌های شناختی، مقایسه­ی خود با دیگران و واکنش دیگران هستند. به عبارت دیگر در این دیدگاه عوامل شناختی، مهم­ترین عامل تاثیرگذار بر میزان عزت نفس هستند ضمن این که در این رویکرد فرض زیربنایی آن است که تغییر شناخت، منجر به تغییر‌های رفتاری و هیجانی نیز می‌شود. بنابراین با توجه به این که عزت نفس بعد عاطفی و هیجانی ارزیابی خود است این رویکرد از طریق اصلاح و تغییر مولفه‌های شناختی ناکارآمد که موجب کاهش عزت نفس می‌شود، می‌تواند موجب تغییرات هیجانی و رفتاری شده و میزان عزت نفس را افزایش دهد. همان گونه که در مبانی نظری این پژوهش ذکر گردید روش­هایی که برای افزایش عزت نفس به کار می‌رود الگوی یادگیری اجتماعی نامیده می‌شود و جهت افزایش عزت نفس باید در یکی از متغیرها‌ی شناخت، عاطفه، رفتار و متغیر زیستی تغییر به وجود آورد.

چنان که گام‌ها و مراحل راهبردها به تدریج و با سازمان­دهی صحیح آموزش داده شوند و امکان درونی­سازی مطالب برای فرد فراهم گردد، نوجوانان قادر به کاربرد روش­ها هستند و این موجب افزایش عزت نفس آن‌ها خواهد شد(1).

پژوهش‌های بسیاری در مورد تاثیر واقعیت­درمانی صورت گرفته است. در پژوهشی مشخص گردید که منشا خلاقیت، مسئولیت، رفتار سالم و تغییرات پایدار، خودانگیختگی و نه انگیزه­ی بیرونی کاهش افسردگی در آزمودنی‌ها بوده است. پترسون، چانگ و کولینز[12] در مورد ارضای نیاز‌های دانشجویان پژوهشی انجام دادند و دریافتند پس از جلسات مشاوره­ی واقعیت­درمانی و آموزش نظریه­ی انتخاب، ارضای نیازهای اساسی گروه آزمون، افزایش پیدا کرده است (به نقل از 2) و بالاخره پترسون و همکاران، پژوهشی را بر خودپنداره­ی دانشجویان دانشگاه تایوان انجام دادند که نتایج تحقیق، حاکی از تقویت خودپنداره در گروه آزمون بود (18).

این پژوهش نیز نشان داد که واقعیت­درمانی گروهی بر عزت نفس موثر می‌باشد. هم­چنین شناخت­درمانی گروهی نیز به اندازه­ی واقعیت­درمانی تاثیرگذار است.

بین نتایج پژوهش حاضر و نتایج پژوهش‌های عنوان شده هماهنگی وجود دارد و دنیای کیفی افراد یعنی تصوری که افراد از خود دارند بر عزت نفس آن‌ها موثراست. اگر افراد تصور مثبتی از خودشان داشته باشند و تصویرشان در دنیای کیفی از خودشان مثبت باشد عزت نفس آن­ها بالا‌تر است. بنابراین یکی از دلایلی که باعث شده نمرات گروه آزمون پس از جلسات مداخله افزایش یابد این است که در طی این جلسات بر اساس نظریه­ی واقعیت­درمانی سعی شد تا دنیای کیفی منفی مراجعان از خودشان به دنیایی مثبت تغییر یابد.

هم­چنین به مراجعان آموزش داده شد تا به طور صحیحی نیازهای اساسی‌ خود را برآورده سازند، زیرا ارضای نیازهای اساسی به شیوه­ی صحیح سبب افزایش میزان عزت نفس می‌شود.

محدودیت این پژوهش، مدت زمان محدودی بود که دانش‌آموزان در مدرسه می‌توانستند همگی در گروه‌ها شرکت کنند و این مسئله هماهنگی جلسات را دشوار می‌ساخت.

در پایان پیشنهاد می­شود که روش واقعیت­درمانی گروهی و شناختی­رفتاری در مدارس و به ویژه در دوره­ی دبیرستان توسط مشاوران انجام و مشاوره­های گروهی به جای فردی جایگزین گردند.

استفاده از این دو روش برای حل سایر مسائل دانش­آموزان هم­چون اضطراب، افسردگی و مشکلات ناشی از روابط والدین پیشنهاد می­گردد. مطالعات پی­گیری به منظور مشخص نمودن پایداری اثرات آموزش نیز ضروری به نظر
می­رسد.

 

 



[1]Silverstone Maxol and Browse

[2]Cognitive Behavioral Therapy

[3]Hazelt

[4]Zareb

[5]Reality Therapy

[6]Resposibility

[7]Choice Theory

[8]Gessler

[9]Internal Control

[10]Pope

[11]Hook and Paul

[12]Peterson, Chung and Collins

 

1. Emami T. [Comparative study of the effectiveness of cognitive-behavioral and parents, education on increased self-esteem of students]. Scientific and research two monthly 2006; 13: 2-19. (Persian)
2. Sardar Abadi M. [Study of the effectiveness of cognitive-behavioral therapy and group reality therapy on bad-parented or parentless teenagers]. MA. Dissertation. Mashhad: Ferdowsi University of Mashhad, College of educational sciences and psychology, 2005: 25-35. (Persian)
3. Biabangard E. [Methods of boosting self-esteem in children and teenagers]. Tehran: Parent Teacher Societies; 1997: 52- 68. (Persian)
4. Dorani K, Gholamali Lavasani M. [Relationship of job satisfaction, self-esteem and mental health: A case study of pre-school teachers at University of Tehran]. Psychology and educational sciences journal of University of Tehran 2000; 5(1): 76-98. (Persian)
5. Brandon N. [Self-esteem psychology]. Gharachedagh MI. (translator). Tehran: Nakhostin; 2003: 20-3. (Persian)
6. Khodayari Fard M. [Effectiveness of cognitive-behavioral therapies combined with medication therapy and schizophrenic disorder interventions (case study)]. Psychology and education journal of University of Tehran; 2003: 33: 1. (Persian)
7. Gessler W. [Selection theory of the new personal freedom psychology]. Rahmanian N. (translator). Tehran: Ashian; 2006: 40-5. (Persian)
8. Gessler W. [Choice theory of the new personal freedom psychology]. Firouzbakht M. (translator). Tehran: Rasa Cultural Services Institute; 2006:17-27. (Persian)
9. Atashpour H. [Trust and self confidence]. Isfahan Islamic Azad University Student Office, Khorasgan Branch; 2002: 23-40. (Persian)
10. Pop AE, McHale S, Carey E. [Increase of self-respect in children and adolescents]. Tajali P. (translator). Tehran: Roshd; 2004: 50-61. (Persian)
11. Majdian M. [Studying religious views of newly-matriculated students at Tarbiate Modarres University and its relationship with self-esteem and locus of control]. MA. Dissertation .Tehran: Tarbiate Moallem University, College of educational sciences and psychology, 2001: 42-50. (Persian)
12. Falsafinejad M. [Studying the effectiveness of self-esteem on behavioral adjustment student s of 12-18 year, Qom County]. Tehran: Tarbiate Moallem University, 1993: 76-8. (Persian)
13. Agha Mohammadian Shaarbaf H, Hosseini M. [Adolescence and teenager psychology].1st ed. Mashhad: Ferdowsi University of Mashhad; 2005: 5-25. (Persian)
14. Moradi Shahr Babak F. [Study of the effectiveness of group reality therapy on increased self-esteem of students at Ferdowsi University of Mashhad]. MA. Dissertation. Mashhad: Ferdowsi University of Mashhad, College of educational sciences and psychology, 2007:55-100. (Persian)
15. Ghassemzadeh A. [Relationship of self-esteem, locus of control and educational progress in Shahid Beheshti University students]. MA. Dissertation. Tehran: Shahid Beheshti University, College of educational sciences and psychology, 2007: 23-38. (Persian)
16. Mohammad Olfat F. [Study of the relationship between excitements and methods of causative documents (internal and external control) by self-esteem]. MA. Dissertation. Tabriz: Tabriz University. Abstracts of Iranian dissertations 2003: 22-30. (Persian)
17. Biabangard E. [Study of the relationship between concepts of locus of control, self-esteem and educational progress of junior high school students of Tehran in school year 1990-1991]. Journal of education 1992: 30-4. (Persian)
18. Peterson AV. The effects of reality therapy and choice theory training on self concept among Taiwanese university student. Int J Adv Couns 1998: 22-8.