The efficacy of adoption skills training on stress reduction and change of coping styles among couples who are applicants for having an adopted child

Document Type : Research Paper

Authors

Abstract

Today, due to increased infertility in couples and a lack of guardianship of orphan children, much attention has been drawn on adoption. Purpose of this research was to investigate the effectiveness of adoption skills training on stress reduction and improving coping styles of couples who are applicants for having an adopted child.
 Materials and Methods: Present study has semi-experimental design. The research community consisted of all couples who are adoptive applicants to have an adopted child and in 2009-2010 referred to the Welfare Organization of Khorasan Razavi. Couples who are eligible for the research criteria were selected by convenience sampling method. They filled in Cattle Anxiety Inventory and Lazarus and Folkman Coping Styles Inventory. 14 couples who had raw score greater than 35 in anxiety test and emotion oriented coping style in Coping Style Inventory were selected and allocated by random assignment method in control or experimental groups. Then eight sessions of adoption skills training were carried out for the experimental group. The control group passed the normal process of administrative stages. The rate of stress and coping styles of both groups were measured after treatment and the following six weeks performed to evaluate the passage of time on the experimental group. Data were analyzed by one-way analysis of variance and repeated measurements variance. 
 Results: There was a significant and positive difference in scores of two tests (Cattle Anxiety and Lazarus and Folkman coping styles) between two experimental and control groups (P≤0.05).
 Conclusion: Finally, it can be concluded that adoption skills training can reduce stress levels of experimental group and makes the people to use more problem oriented coping styles in coping with stress.
 

Keywords


زادوری و باروری همواره یکی از مهم­ترین کارکردهای خانواده به شمار رفته و داشتن فرزند، با رشد و ورود به دنیای بزرگسالی برابر دانسته شده است. در تمام فرهنگ­ها زن و شوهر در صورت ناتوانی برای بچه‌دار شدن خود را ناکامل می‌شمارند و دست­یابی به نقش والدینی را شرط اساسی کمال فردی، پذیرش اجتماعی، تکمیل هویت جنسی و موقعیت کامل بزرگسالی می‌دانند (1). به همین دلیل زوج­های نابارور کوشش فراوانی را صرف تشخیص و درمان ناباروری می­کنند (2). در ایران نیز به علت ویژگی­های فرهنگی، موضوع باروری بسیار اهمیت دارد و زمینه و شرایط روانی و اجتماعی نیز به اهمیت این موضوع افزوده و آن را برای فرد، تبدیل به بحران روانی و اجتماعی می­نماید (3). بر این اساس، منطقی است که فرض شود ناتوانی در داشتن فرزند، تنش­زا بوده و باعث آشفتگی در کیفیت زندگی شود (4). در این موارد، تمایل شدید به داشتن بچه می‌تواند تا پذیرفتن کودکی به فرزندی که طبیعت او را از داشتن والدین محروم کرده است پیش برود.

فرزندخواندگی[1] راه حلی منطقی جهت تامین این نیاز ذاتی بشر می­باشد. با توجه به این مباحث می‌توان فرزند خواندگی را شیوه‌ای از مراقبت فرزندان دانست که در آن رابطه­ی والد- فرزندی به شیوه‌ای قانونی، عاطفی و اجتماعی بین افرادی برقرار می‌شود که هیچ رابطه‌ای به واسطه­ی تولد با یکدیگر ندارند و تلاش می‌کنند به اهداف خود یعنی تجربه­ی والدینی، والدگری و پاسخ به فقدان‌هایی که تجربه کرده‌اند، دست یابند (5).

فرزندپذیری گر چه به عنوان راه حلی جهت تامین نیاز والدگری زوجین می‌باشد اما برخلاف آن چه از عنوان آن برداشت می‌شود و گمان می‌رود که موضوعی به سادگی در آغوش گرفتن یک کودک است، آمیزه­ای از موضوعات و مسائل پیچیده را دربرمی‌گیرد که به هنگام ورود به این فرآیند و به تدریج برای مثلث فرزندپذیری دراین حوزه آشکار می‌شوند (5). هنوز هم این موضوع چه تحت تاثیر نگاه خانواده­ی ایرانی یا عرف و یا ملاحظات حقوقی موجود با احتیاط و تنش فراوانی برای خانواده­ها همراه است، ﺁن­ها با نگرانی­های بسیاری مواجه می­شوند، ممکن است نگران عدم دلبستگی به کودک باشند، هم­چنین مباحث مربوط به هویت و نحوه­ی شکل­گیری آن از مهم­ترین چالش­های این خانواده­ها می­باشد(6).

وجود این نگرانی در زوجین در کنار پذیرش و تجربه­ی نقش والدگری برای نخستین بار می­تواند تنش و فشار روانی بسیاری را برای آن­ها به همراه داشته باشد. استرس مفهوم مهمی در فرزندپروری است و در اکثر مواقع رابطه­ی بسیار نزدیکی با اختلال در کنش­های والدین و کودکان دارد. این موضوع
می­تواند باعث کاهش توانایی والدین در شناسایی و درک صحیح پیامدهای کودک و گاه تشدید مشکلات رفتاری کودکان شود (7).

همان گونه که ذکر شد تجربه­ی ناباروری، مواجهه با
درمان­های سخت و پرزحمت، دوره­های انتظار طولانی، احساس تنهایی و طرد شدن و پذیرش فرزندخواندگی باعث گردیده این افراد سطوح بالای اضطراب و علایم جسمانی را از خود نشان دهند و سازگاری آنان با مشکل مواجه شود. این تنش و فشار روانی مانع آن می‌شود که در شرایط تنش‌زا معقولانه فکر کرده و شیوه‌ی مقابله­ی مسئله­مدار داشته باشند و بیشتر از شیوه­ی هیجان­مدار استفاده می‌کنند (8). در حالی که پژوهشگران بر این باورند که در بسیاری از شرایط تنش­زا، به کارگیری شیوه­های مقابله­ای متمرکز بر مسئله (مسئله­محور) سازگارانه­تر از به کارگیری راهبردهای هیجان­محور است (9).

تحقیقات نشان داده­اند راهبردهای مقابله با استرس ریشه در تجربیات دوران کودکی افراد دارد. کودکان الگوهای مقابله با استرس والدین را مشاهده می­نمایند و یاد می­گیرند که والدین آن­ها چگونه با رویدادهای تنش­زا مقابله می­کنند (10). با توجه به این که شیوه­های تربیتی کودک و محیط خانوادگی
می­توانند موجب تحول و تکامل راهبرهای مقابله با استرس شوند، این والدین بالقوه باید از شیوه­های مقابله­ی سازگارانه برخوردار باشند تا کودکان آن­ها نیز بتوانند سبک­های مقابله­ی موثر داشته باشند.

از سوی دیگر کودکانی که مدت زمان طولانی در مراکز شبانه­روزی زندگی می­کنند دارای مشکلات هیجانی، رفتاری و اختلالات ارتباطی می­باشند و به همین دلیل در ارتباط با همسالان، بیشتر با شکست مواجه می­شوند (11). هنگامی که این کودکان در محیط جدید به عنوان فرزندخوانده پذیرفته می­شوند این مسائل گاه باعث بروز مشکلات در فرآیند سازگاری کودک با محیط خانواده­ی جدید و عدم توانایی والدین در کنترل آن­ها و در نهایت مشکلات در روابط والدینی می­شود و با توجه به خطر بروز تعارض در روابط والد-کودک ضرورت آماده­سازی والدین بالقوه جهت درک حضور فرزند جدید در محیط خانواده و وجود مهارت­های فرزندپذیری ویژه برای این والدین آشکار می­باشد (11).

پودی و جکسون[2] در بررسی تاثیر ﺁموزش والدین فرزندپذیر بیان نمودند که ﺁموزش، این والدین را برای مدیریت رفتارهای کودکان ﺁماده ساخته و در فرآیند تصمیم­گیری و پذیرش فرزند به ﺁن­ها کمک می­کند (12). پکیفیک[3] و همکاران در پژوهش خود که به ﺁموزش ﺁنلاین والدین فرزندپذیر پرداخته بودند به این نتیجه رسیدند که این ﺁموزش، رضایت و دقت والدین را بالا برده و باعث گردیده ﺁگاهی­شان در خصوص نیازهای فرزندشان افزایش یابد (13). بادن[4] معتقد است تاکنون توجه چندانی به امور مشاوره با فرزندخوانده­ها نشده است و بیشتر مطالعات صورت گرفته به بررسی تاثیر وراثت در ﺁن­ها پرداخته است. وی در پژوهش خود بیان می­کند که فرزندخوانده­ها دارای چالش­ها و نگرانی­ها و سبک­های
مقابله­ی متفاوت هستند و نیازمند دریافت خدمات مشاوره­ای خاص و ویژه می­باشند (14). دونور[5] در تحقیقی به بررسی این سئوال پرداخته است که بهترین راه برای ﺁماده­سازی و حمایت از والدین فرزندپذیر چه می­باشد. وی در پژوهش خود به تدوین برنامه­ی ﺁموزشی پرداخته است که بر ﺁماده­سازی والدین جهت درک و مدیریت رفتارهای فرزندان­شان تمرکز دارد و بیان نموده است که اطلاعات داده شده به والدین به عنوان راهنمایی است که در تمام حوزه­های مختلف، ﺁن­ها را راهنمایی می­کند (15).

نتایج تحقیقات ذکر شده و نیز وجود هفت هزار خانواده در نوبت فرزندخواندگی که گویای شمار گسترده­ای از افراد و خانواده­های درگیر این پدیده می­باشند بیان­کننده­ی اهمیت و ضرورت توجه به این موضوع می­باشد، لذا لازم است که برای فراهم نمودن زندگی سالم و بانشاط و مقابله­ی موثر و سازگارانه با عوامل تنش‌زا و نگرانی‌ها، این والدین بالقوه به ابزارهای تدافعی مجهزگردند. آموزش مهارت­های فرزندخواندگی از جمله ابزارهایی می­باشد که می‌تواند در کاهش تنیدگی و اتخاذ شیوه­ی مواجهه‌ای مناسب با وقایع تنیش­زای زندگی موثر واقع شوند.

انواع گسترده­ای از برنامه­های آموزشی جهت آموزش والدین فرزندپذیر در نقاط مختلف دنیا تدوین و مورد استفاده قرار می­گیرد. در این پژوهش از رویکرد مدل به مشارکت در آماده­سازی والدین/گروه و انتخاب خانواده­های فرزندپذیر (MAPP/GPS)[6] استفاده شده است تا از طریق این برنامه­ی آموزشی، معلومات، نگرش و مهارت­های مورد نیاز این والدین بالقوه گسترش یابد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت­های فرزندخواندگی بر کاهش استرس و تغییر سبک­های مقابله­ی زوجین متقاضی فرزندخواندگی انجام گرفته است.

روش­کار

پژوهش حاضر این تحقیق نیمه­ﺁزمایشی، از نوع طرح­های پیش­ﺁزمون-پس­ﺁزمون-پی­گیری بوده و در ﺁن از دو گروه ﺁزمون و شاهد استفاده شده است.

جامعه­ی ﺁماری این پژوهش تمام زوجینی می­باشند که از تاریخ خرداد 1388 لغایت خرداد 1389 با مراجعه به سازمان بهزیستی خراسان رضوی تقاضای فرزندخواندگی نموده­اند و از بین ﺁن­ها، 14 زوج را که دارای معیارهای موردنظر پژوهش (حداقل سطح تحصیلات دیپلم، حداقل سن 25 و حداکثر 45 سال، طول مدت ازدواج حداقل 5 سال، وجود مشکل ناباروری) بوده و مطابق با مقیاس اضطراب کتل دارای سطح اضطراب متوسط به بالا (نمره­ی خام بیشتر از 35) و نیز سبک مقابله­ای هیجان­محور در پرسش­نامه­ی سبک­های مقابله­ای لازاروس-فولکمن بوده­اند، انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه ﺁزمون (7 زوج) و شاهد (7 زوج) جایگزین شدند.

داده­های مورد نظر به کمک ابزارهای زیر گردﺁوری شدند:

پرسش­نامه­ی اضطراب کتل: جهت بررسی میزان استرس زوجین استفاده شد. حاوی 40 سئوال است و در نمره‌گذاری بایستی مجموع نمرات 20 پرسش نخست (20-1) و 20 پرسش بعدی (40-21) را به طور جداگانه مشخص کنیم و سپس جمع کل نمرات را به دست آوریم.

نمره­ی خامی که به دست می‌آید به نمرات طراز شده تبدیل گردیده و وضعیت آزمودنی نسبت به اضطراب مشخص می‌شود. بررسی‌های متعدد در ایران روایی و اعتبار این مقیاس را تایید کرده‌اند.

برای مثال در پژوهشی روایی این پرسش­نامه بر اساس محاسبه­ی همبستگی بین عوامل اضطرابی کتل، آزمون اضطراب صفت-حالت اشپیل­برگر[7] و فهرست اضطراب شیهان[8] مورد تایید قرار گرفته است (16). شیخ الاسلامی اعتبار آزمون را از طریق روش دو نیمه کردن 91/0 در اضطراب آشکار و90/0 در اضطراب پنهان ذکر نموده است (17).

پرسش­نامه­ی سبک­های مقابله­ای لازاروس-فولکمن: برای سنجش افکار و اعمال افراد برای مقابله با رویدادهای تنش­زای زندگی روزمره به کار می­رود. دارای 66 ماده و 8 مقیاس بوده است که تمام مقیاس‌های آزمون، در 2 خوشه­ی اصلی، روش‌های رویارویی هیجان­محور (مقابله­ی رویارویی، دوری‌جویی، خویشتن‌داری، گریز-اجتناب) و مسئله­محور (جست و جوی حمایت اجتماعی، مسئولیت‌پذیری، حل مدبرانه­ی مسئله و بازبرآورد مثبت) قرار می‌گیرند (18).

افراد به هر ماده، روی یک مقیاس چهار گزینه‌ای لیکرت پاسخ می‌دهند که بسامد هر راهبرد را به این شکل نشان می‌دهد. صفر نشانگر «به کار نبردم» یک، نشانگر «تا حدی به کار بردم» دو، نشانگر «بیشتر مواقع به کار بردم» و سه، نشانگر «به مقدار زیاد به کار بردم» است (19).

از آن جا که راهبردهای توصیف شده، راهبردهایی هستند که افراد در مقابله با خواست‌های موقعیت‌های تنش‌زا آن­ها را به کار می‌برند، پرسش­نامه­ی سبک­های مقابله‌ای روایی صوری دارد. لازاروس و فولکمن ضریب پایایی را به روش آلفای کرونباخ برای هر یک از خرده­مقیاس­های سبک مسئله­مدار 60/0 تا 75/0 و برای خرده­مقیاس­های هیجان­مدار در دامنه­ی 66/0 تا 79/0 گزارش کردند (19).

قدمگاهی و دژکام ضریب همسانی درونی را با بهره­گیری از ضریب آلفای کرونباخ 61/0 تا 79/0 و پایایی بازآزمایی این آزمون را در فاصله­ی چهار هفته 59/0 تا83/0 گزارش کردند (20).

به منظور رعایت اخلاق پژوهش و حقوق آزمودنی­ها ضمن اعلام صریح داوطلبانه بودن شرکت، هم به صورت شفاهی (قبل از اجرا) و هم به صورت کتبی (بالای پرسش­نامه) خاطر نشان گردید که اطلاعات درخواستی در این پرسش­نامه­ها، صرفا به منظور اهداف پژوهشی است.

آزمودنی­ها به جای نام خود در پرسش­نامه­ها شماره و یا کد خاصی وارد می­کردند تا اطلاعات مربوط به آن­ها کاملا محرمانه باقی بماند.

در این پژوهش، زوجین متقاضی گروه ﺁزمون تحت 8 جلسه (یک بار در هفته و هر جلسه به مدت 2 ساعت) ﺁموزش مهارت­های فرزندخواندگی قرار گرفتند و گروه شاهد روند عادی مراحل اداری را سپری نمودند.

سر فصل جلسات ﺁموزشی در جدول 1 (سر فصل محتوی جلسات آموزش مهارت­های فرزندخواندگی) ذکر شده است. پس از اتمام مداخله، آزمون­های اجرا شده در پیش­آزمون، برای هر دو گروه آزمون و شاهد دوباره اجرا شد.

مدت شش هفته پس از انجام پس­آزمون، به منظور پی­گیری و بررسی ماندگاری تاثیر آموزش، آزمون­های اجرا شده در پس­آزمون به عنوان آزمون پی­گیری، مجددا بر روی گروه آزمون اجرا گردید. در نهایت داده­های جمع­ﺁوری شده با استفاده از نرم­افزار SPSS و ﺁزمون­های ﺁماری تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس اندازه­گیری مکرر مورد پردازش ﺁماری قرار گرفت.


جدول 1- سر فصل محتوی جلسات آموزش مهارت­های فرزندخواندگی

جلسه­ی اول

ایجاد ارتباط و معرفی اعضا به یکدیگر، وضع قواعد و ساختار جلسات و توضیح علل و اهداف تشکیل گروه

جلسه­ی دوم

آشنایی اعضا با احساسات غم، فقدان و تنش در فرزندخواندگی و آموزش روش آرام­سازی

جلسه­ی سوم

آشنایی اعضا با حوزه­های سلامت روان مرتبط با فرزندخواندگی وتشریح شکل­گیری سبک­های دلبستگی در این افراد

جلسه­ی چهارم

آشنایی اعضا با موقعیت­های دشوار در امور رشدی فرزندخوانده­ها و افزایش مهارت در خصوص چگونگی مقابله با این مسائل

جلسه­ی پنجم

توضیح لزوم آگاه­سازی کودک از فرزندخواندگی و ارایه­ی راهکارهای لازم

جلسه­ی ششم

توضیح چگونگی شکل­گیری هویت در افراد فرزندخوانده و بیان اهمیت مفهوم جستجو

جلسه­ی هفتم

نحوه­ی سازگاری با حضور فرزند جدید، توصیف راهکارهای مقابله­ی کارآمد و ناکارآمد و آموزش 8 مهارت مقابله

جلسه­ی هشتم

جمع­بندی و نتیجه­گیری کلی از جلسات آموزشی، انجام پس­آزمون و ختم جلسات

 

 

نتایج

فراوانی و نحوه­ی توزیع متغیرهای پژوهش در جدول 2 ذکر شده و همان گونه که مشاهده می­شود دو گروه نمونه از نظر متغیرهای میزان تحصیلات، سن، جنس، شغل و طول مدت ازدواج همسان بودند.

میانگین نمرات آزمودنی­های پژوهش در متغیرهای اضطراب و سبک مقابله (هیجان­مداری و مسئله­مداری) پیش­آزمون، پس­آزمون و پی­گیری در جدول 3 ارایه شده است. همان طور که در جدول دیده می­شود میانگین نمرات اضطراب و
هیجان­مداری آزمودنی­ها در پس­آزمون کاهش یافته و نمرات
مسئله­مداری در پس­آزمون و پی­گیری افزایش یافته است.

یافته­ها، حاکی از آن است که ﺁموزش مهارت­های فرزندخواندگی میزان تنش زوجین متقاضی فرزندخواندگی را کاهش می­دهد زیرا ﺁزمون تحلیل کوواریانس (جدول 4) میان نمرات اضطراب دو گروه شاهد و ﺁزمون، تفاوت معنی­داری را در سطح 005/0P≤ و559/5= Fنشان داد.

 

 

جدول 2- جدول ارزیابی همگنی زوجین متقاضی فرزند تحت آموزش­ مهارتهای فرزندخواندگی قرار گرفته و گروه کنترل

متغیر

یافته­های آمار توصیفی

گروه­های نمونه

گروه آزمایش

14 نفر

گروهکنترل

14 نفر

سن

میانگین

34

34

انحراف استاندارد

6

7

طول مدت ازدواج

میانگین

07/5

11/4

انحراف استاندارد

10/2

07/2

 

 

فراوانی زوجین آموزش­دیده

فراوانی زوجین آموزش­ندیده

میزان تحصیلات

دیپلم

6

5

کاردانی

3

3

کارشناسی

5

6

جنس

مرد

7

7

زن

7

7

شغل

ﺁزاد

2

2

کارمند

4

4

فرهنگی

4

3

خانه­دار

4

4

کارگر

0

1

 

 


جدول 3- مقایسه­ی میانگین و انحراف استاندارد نمرات  مقیاس­های اضطراب و سبک مقابله در پیش­آزمون و پس­آزمون و پی­گیری در زوجین متقاضی فرزند تحت آموزش­ مهارتهای فرزندخواندگی قرار گرفته و گروه کنترل

 

مقیاس

پیش­آزمون

پس­آزمون

پی­گیری

میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

انحراف استاندارد

اضطراب کلی

زوجین آموزش­دیده

14/43

36/6

86/27

79/2

64/30

43/3

زوجین گروه کنترل

86/43

21/6

71/42

93/5

77/44

43/6

هیجان­مداری

زوجین آموزش­دیده

03/35

09/10

2/34

7/4

9/34

8/3

زوجین گروه کنترل

07/41

28/4

6/39

4/4

6/41

04/4

مسئله­مداری

زوجین آموزش­دیده

2/34

66/5

6/42

2/4

8/38

02/10

زوجین گروه کنترل

14/37

32/6

9/35

7/5

2/35

5/5

 

جدول4- نتایج تحلیل کوواریانس یک سویه­ی نمرات اضطراب زوجین متقاضی فرزند تحت آموزش مهارتهای فرزندخواندگی

 قرار گرفته و گروه کنترل

منابع تغییرات

درجه­ی ﺁزادی

میانگین مربعات

ﺁماره­ی F

سطح

معنی­داری

توان ﺁزمون

اثر ﺁموزش

1

185/14

559/9

005/0

844/0

اثر گروه

1

659/73

635/49

000/0

000/1

 

تحلیل  کوواریانس   نمرات  سبک   مقابله   (هیجان­مداری  و

مسئله­مداری) نشان­دهنده­ی آن است که عامل آموزش یعنی مداخله موثر بوده و باعث تغییر در پراکندگی نمرات شده است و این تفاوت در سطح بالاتر از 99 درصد اطمینان، معنی­دار است (01/0P<).

نتایج تحلیل کوواریانس سبک مقابله در جدول 5 مشهود است. این نتایج نشان می­دهند ﺁموزش مهارت­های فرزندخواندگی سبک­های مقابله­ی زوجین متقاضی فرزندخواندگی را تغییر می­دهد.

 


جدول5- نتایج تحلیل کوواریانس یک سویه­ی نمرات سبک مقابله­ی زوجین متقاضی فرزند تحت آموزش مهارتهای

فرزندخواندگی قرار گرفته و گروه کنترل

منابع تغییرات

مقیاس

درجه­ی ﺁزادی

میانگین مربعات

ﺁماره­یF

سطح معنی­داری

توان ﺁزمون

اثر آموزش

هیجان­مداری

1

223/256

460/21

000/0

994/0

مسئله­مداری

1

530/330

133/24

000/0

997/0

اثر گروه

هیجان­مداری

1

519/293

584/24

000/0

997/0

مسئله­مداری

1

990/173

704/12

002/0

928/0

 

 

جهت پی­گیری اثر آموزش و اثر گذشت زمان، افراد گروه آزمون تحت آزمون پی­گیری نیز قرار گرفتند و هر دو آزمون اضطراب، سبک­های مقابله (مسئله­مداری و هیجان­مداری) برای بار سوم با فاصله­ی زمانی شش هفته اجرا گردید. سپس با استفاده از سه نمره­ای که هر یک از افراد گروه آزمون داشتند،

تحلیل واریانس اندازه­گیری مکرر یک سویه انجام گرفت.

همان گونه که نتایج تحلیل واریانس اندازه­گیری مکرر جدول 6 نشان می­دهند تغییرات درون­فردی در سه بار
اندازه­گیری در هر سه مقیاس (اضطراب، مسئله­مداری و هیجان­مداری) از نظر آماری معنی­دار بوده­اند.


 

جدول6- نتایج تحلیل واریانس اندازه­گیری مکرر متغیرهای اضطراب و سبک مقابله­ گروه آزمایش

(زوجین متقاضی فرزند تحت آموزش­ مهارتهای فرزندخواندگی قرار گرفته)

منابع تغییرات

مقیاس

درجه­ی ﺁزادی

میانگین مربعات

ﺁماره­یF

سطح معنی­داری

توان ﺁزمون

اثر ﺁموزش

اضطراب

2

738/50

875/73

000/0

1

هیجان­مداری

2

381/90

331/12

000/0

991/0

مسئله­مداری

2

167/158

497/14

000/0

997/0

 

 


بحث و نتیجه­گیری

در پژوهش حاضر محققین هیچ­گونه پیشینه­ی پژوهشی کاملا مشابه در رابطه با موضوع مورد بررسی در پژوهش­های داخلی نیافته­اند و پژوهش حاضر احتمالا یکی از نخستین پژوهش­ها در زمینه­ی موضوع مورد تحقیق می­باشد و از آن جا که در این پژوهش متغیرهایی چون استرس، سبک مقابله و فرزندخواندگی مورد بررسی قرار گرفته­اند، نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش­های مربوط به این متغیرها، مقایسه می­گردد. نتایج کسب شده در این پژوهش حاکی از این است که تفاوت معنی­داری میان دو گروه نمونه (ﺁزمون و شاهد) از نظر تفاوت نمرات در ﺁزمون اضطراب در پس­ﺁزمون وجود دارد و
می­توان نتیجه گرفت که ﺁموزش مهارت­های فرزندخواندگی در کاهش استرس زوجین متقاضی فرزندخواندگی موثر بوده است. این یافته­ها نتایج پژوهش دونور مبنی بر این فرضیه که آماده­سازی، آموزش و حمایت والدین برای ایجاد ثبات در فرزندخواندگی و کاهش نگرانی­های خانواده ضروری می­باشد را تایید می­کند (15). علاوه بر این، نتایج پژوهش پودی و جکسون که نشان داده­اند آموزش مناسب باعث کاهش تنش در پدر و مادرخوانده و ارتباط بهتر آن­ها می­گردد، با نتایج پژوهش حاضر هم­سو می­باشد (12).

دورسی[9] و همکاران با استناد به نتایج تحقیقاتی که انجام داده­اند، تاثیر برنامه­های آموزشی حمایت­کننده بر خانواده­های دارای کودکان با نیازهای ویژه، در کاهش استرس والدین و افزایش کیفیت روابط والد-کودک مثبت ارزیابی کرده­اند (21). تیمر[10] و همکاران نیز بیان کردند که درمان رابطه­ی والد-کودک از طریق ارایه­ی آموزش به والدین باعث کاهش مشکلات رفتاری کودکان و نیز کاهش تنش والدین نسبت به دوره­ی پیش از آموزش می­شود (22)، کرام[11] نیز بیان نموده است که آموزش والدین می­تواند با ایجاد حس صلاحیت و افزایش سطح حرمت خود در ایفای صحیح نقش والدینی بر اثر حمایت شبکه­ی اجتماعی، استرس را کاهش داده و والدگری را ارتقا بخشد (23).

در این پژوهش، کاهش استرس را می­توان ناشی از
آگاه­سازی این زوجین نسبت به مفاهیم و مسائلی دانست که همواره عدم آگاهی نسبت به آن­ها، باعث بروز نگرانی در این زوجین می­شده است و حال با افزایش سطح معلومات و دانش، تنش و نگرانی آن­ها در این خصوص کاهش یافته و از سویی در صورت مواجهه با رویدادی تنش­زا می­توانند با استفاده از روش خودآرام­سازی با اضطراب خود، مقابله نموده و آن را کاهش دهند، به گونه­ای که پس از گذشت 6 هفته از آموزش، میزان استرس زوجین نسبت به پیش­آزمون هم­چنان کاهش یافته است و آن­ها توانسته­اند از این روش به طور عملی استفاده نموده و تاثیر آن را در روند عادی زندگی مشاهده نمایند.

هم­چنین نتایج پژوهش حاضر نشان می­دهد که ﺁموزش مهارت­های فرزندخواندگی، سبک­های مقابله­ی زوجین متقاضی را تغییر داده و باعث گردیده در گروه ﺁزمون در مقایسه با شاهد به طور معنی­داری نمرات هیجان­مداری، کاهش و نمرات مسئله­مداری، افزایش یابد.

پژوهش پودی و جکسون که به مطالعه بررسی تأثیر آموزش والدین فرزندپذیر در رشد مهارت‌های فرزندپذیری پرداخته اند و توانستند این فرضیه را اثبات کنند که آموزش والدین
می­تواند آن­ها را در فرایند تصمیم­گیری و پذیرش کودک کمک نماید و نحوه مقابله موثر با مشکلات را به آن­ها آموزش دهد، این نظریه را تایید می­کند (12). نتایج پژوهش پرایس[12] و همکاران مبنی بر این که مداخله و آموزش در تغییر رفتارهای والدین موثر بوده و باعث استحکام فرایند جایگزینی کودک در خانواده­ی فرزندپذیر می­شود با نتایج پژوهش حاضر هم­سو می باشد (24).

پکیفیک در پژوهش خود بیان نمود که آموزش تحت وب (آنلاین) والدین سبب افزایش معلومات و اصلاح نگرش­ها و سبک­های مقابله با عوامل تنش­زا و افزایش رضایت­مندی در ایشان گردیده است (13). رینوزو[13] و همکارش در پژوهش خود اثبات می­کنند کودکانی که والدین­شان مقابله­ی موثری دارند اضطراب موقعیتی کمتری را تجربه و به طور معنی­داری از سبک مقابله­ی گرایشی استفاده می­کنند (25).

نکته­ی مهم دیگری که در توصیه­ی اثربخشی مداخله­ی مذکور می­توان به آن اشاره کرد اثر حمایت روانی گروه است. با توجه به این که این افراد، احساس تنهایی کرده و مشکل­شان را منحصر به فرد می­دانند و از طرفی نمی­توانند احساسات و مشکلات خود را در هر جایی مطرح کنند، لذا گروه، امن­ترین مکان جهت تخلیه­ی روانی و بحث در مورد ناگفته­ها را فراهم نموده و می­تواند تنش ناشی از عدم حمایت اجتماعی را در آن­ها کاهش داده و باعث نوعی آرامش روانی در ایشان گردد.

روش­های مختلف درمانی هم­چون آموزش شناختی­رفتاری، مدیریت تنش، آموزش مهارت­های مقابله و حل مسئله در کاهش استرس و تغییر سبک­های مقابله­ی گروه­های مختلف موثر بوده­اند با این حال با استناد به پژوهش بادن که اثبات کرد فرزندخوانده­ها و والدین آن­ها دارای چالش­ها، نگرانی­ها و سبک­های مقابله­ی متفاوت هستند (14) این افراد، نیازمند دریافت مشاوره و آموزش­های ویژه­ای می­باشند. آموزش مهارت­های فرزندخواندگی به عنوان مجموعه­ای از مفاهیم مختلف که این والدین بالقوه در آینده در برخورد با
کودکان­شان با آن­ها مواجه می­شوند قادر است به عنوان راهنمایی در تمام مراحل مختلف به این والدین کمک نماید تا بتوانند فرزندانی سالم و موفق تربیت نمایند تا در نهایت، امکان جامعه­ای سالم و موفق میسر گردد.

در مطالعه­ی حاضر محدودیت­هایی وجود داشت. در ابتدا این­که  حجم  نمونه­ی  حاضر  محدود  به افراد  مراجعه­ کننده به

 

مرکز خاصی بوده است و امکان انتخاب تصادفی وجود نداشت و دیگر این که امکان پی­گیری نتایج در طولانی­مدت به علت محدودیت زمانی وجود نداشت، لذا پیشنهاد می­شود پژوهش­هایی گسترده­تر بر روی زوجین متقاضی با فرهنگ­های متفاوت و با دوره­های پی­گیری طولانی­مدت انجام شود تا بهتر بتوان نتایج را بر روی تمام زوجین متقاضی فرزند تعمیم داد



[1]Adoption

[2]Puddy and Jackson

[3]Pacific

[4]Baden

[5]Donor

[6]Model Approach to Partnerships in Parenting/ Group Preparation and Selection of Foster and/or Adoptive Families

[7]Spilberger State-Trait Anxiety Inventory

[8]Sheehan Patient-Rating Anxiety Inventory

[9]Dorsey

2Timmer

3Crum

[12]Price

[13]Reinoso

 

 
1. Daniluk JC. Infertility: Interpersonal and intrapersonal impact. J Fertil Steril 2003; 49: 982-5.
2. Dhillon R, Cumming C, Cummind D. Psychological well-being and coping patterns in infertile man. J Fertil Steril 2000; 45(5): 702-3.
3. Neel Frooshan P, Ahmadi A, Abedi MR. [The effects of cognitive-behavioral consultation based on interactive cognitive subsystems approach on infertile couples' change of attitude]. Journal of family study 2007; 2: 5-8. (Persian)
4. Pahlavani H, Malakooti K, Shahrokh E. [Study of stressors, coping strategies and its relation to mental health in infertile persons]. Andeesheh va Raftar 2002; 7(4): 79-81. (Persian)
5. Razaghi R. [Adoption].1st ed. Tehran: Public relations publishing of Welfare Organization; 2007:
1-16. (Persian)
6. Sepehr H. [Status and challenges in relation to adoption and care of children in alternative families]. Journal of fertility and infertility 2001; 2(8): 62-4. (Persian)
7. Farzadfard Z, Hooman HA. [The role of parenting skills training on reduction stress of mothers and children's behavioral problems]. Journal of Iranian psychologists 2009; 4(3): 278-80. (Persian)
8. Shakeri J. Study of general health, coping strategies and marital satisfaction in infertile women. J Reprod Infertil 2007; 7(3): 270-1.
9. Lazarus  R. From psychological stress to the emotion: A history of changing out looks.J Ann Rev Psychol 2001; 4: 190-9.
10. Chavoshfar J, Rasoolzadeh K. [Comparative study of stress factors and encounter styles in adolescents in circadian centers and adolescents with parents]. Journal of psychology 2000; 4(2):
170-3. (Persian)
11. Oreme J,Buehler C, McSurdy M, Rhodes K, Cox E, Patterson D A. Parental and familial characteristics of family foster care applicants. J Children Youth Serv Rev 2004; 26: 307-12.
12. Puddy R, Jackson Y. The development of parenting skills in foster parent training. J Children Youth Serv Rev 2003; 25(12): 987-93.
13. Pacifici C, Delney R, White L. Web-based training for foster, adoptive, and kinship parents. Children Youth Serv Rev 2006; 28: 1329-33.
14. Baden A, Wiley M. Counseling adopted persons in adulthood: integrating practice and research. J Couns Psychologist 2007; 35: 868-71.
15. Donor P. Adoptive parent preparation project. Evan B. Donaldson Adoption Institute. [cited 2008]. Available from: URL; http://www.adoptioninstitute.org.
16. Neamat Tavoossy M. [Effect of gradual stress relieving training on management of stresses due to everyday life events]. Journal of Iranian psychologists 2009; 16:325-327. (Persian)
17. Sheikholeslami F. [Study of group therapy effect on anxiety rate in patients with heart attack in selected hospitals of Isfahan University of Medical Sciences]. Journal of fundamentals of mental health 2003; 6: 102-104. (Persian)
18. Ghazanfari F, Ghadampoor E. [The study of relationship between coping strategies and mental health of residents of Khorramabad]. Journal of fundamentals of mental health 2009; 10(1): 48-49. (Persian)
19. Aghayoosefi A. [The role of personality factors on coping strategies and coping method therapy effect on personality factors and depression]. Ph.D. Dissertation. Tehran: Tarbiat Modarres University, 2001: 80-100. (Persian)
20. Ghadamgahi J, Dojkam M. [Quality of social relationships, stress rate and coping strategies with it in patients with cardiovascular heart disease]. Andeesheh va Raftar 1998; 4(1): 7-10 (Persian)
21. Dorsey S, Farmer EM, Barth RP, Greene KM. Current status and evidence base of training for foster and treatment foster parent. J Children Youth Serv Rev 2008; 30: 1403-16.
22. Timmer S, Urquiza A, Zebell N. Challenging foster caregiver-maltreated child relationships: The effectiveness of parent-child interaction therapy. J Children YouthServ Rev 2006;28: 2-6.
23. Crum WES. Foster parent parenting characteristics that lead to increased placement stability or disruption. J Children Youth Serv Rev 2010; 32(2): 185-90.
24. Price JM, Chamberlain P, Landseverk J, Reid J. Keep foster-parent training intervention: Model description and effectiveness. J Child Fam Soc Work 2009; 14: 233-42.
25. Reinoso M, Forns M. Stress, coping and personal strengths and difficulties in internationally adopted children in Spain.J Children Youth Serv Rev 2010; 32: 1807-10.