Document Type : Research Paper
Authors
Abstract
Keywords
زادوری و باروری همواره یکی از مهمترین کارکردهای خانواده به شمار رفته و داشتن فرزند، با رشد و ورود به دنیای بزرگسالی برابر دانسته شده است. در تمام فرهنگها زن و شوهر در صورت ناتوانی برای بچهدار شدن خود را ناکامل میشمارند و دستیابی به نقش والدینی را شرط اساسی کمال فردی، پذیرش اجتماعی، تکمیل هویت جنسی و موقعیت کامل بزرگسالی میدانند (1). به همین دلیل زوجهای نابارور کوشش فراوانی را صرف تشخیص و درمان ناباروری میکنند (2). در ایران نیز به علت ویژگیهای فرهنگی، موضوع باروری بسیار اهمیت دارد و زمینه و شرایط روانی و اجتماعی نیز به اهمیت این موضوع افزوده و آن را برای فرد، تبدیل به بحران روانی و اجتماعی مینماید (3). بر این اساس، منطقی است که فرض شود ناتوانی در داشتن فرزند، تنشزا بوده و باعث آشفتگی در کیفیت زندگی شود (4). در این موارد، تمایل شدید به داشتن بچه میتواند تا پذیرفتن کودکی به فرزندی که طبیعت او را از داشتن والدین محروم کرده است پیش برود.
فرزندخواندگی[1] راه حلی منطقی جهت تامین این نیاز ذاتی بشر میباشد. با توجه به این مباحث میتوان فرزند خواندگی را شیوهای از مراقبت فرزندان دانست که در آن رابطهی والد- فرزندی به شیوهای قانونی، عاطفی و اجتماعی بین افرادی برقرار میشود که هیچ رابطهای به واسطهی تولد با یکدیگر ندارند و تلاش میکنند به اهداف خود یعنی تجربهی والدینی، والدگری و پاسخ به فقدانهایی که تجربه کردهاند، دست یابند (5).
فرزندپذیری گر چه به عنوان راه حلی جهت تامین نیاز والدگری زوجین میباشد اما برخلاف آن چه از عنوان آن برداشت میشود و گمان میرود که موضوعی به سادگی در آغوش گرفتن یک کودک است، آمیزهای از موضوعات و مسائل پیچیده را دربرمیگیرد که به هنگام ورود به این فرآیند و به تدریج برای مثلث فرزندپذیری دراین حوزه آشکار میشوند (5). هنوز هم این موضوع چه تحت تاثیر نگاه خانوادهی ایرانی یا عرف و یا ملاحظات حقوقی موجود با احتیاط و تنش فراوانی برای خانوادهها همراه است، ﺁنها با نگرانیهای بسیاری مواجه میشوند، ممکن است نگران عدم دلبستگی به کودک باشند، همچنین مباحث مربوط به هویت و نحوهی شکلگیری آن از مهمترین چالشهای این خانوادهها میباشد(6).
وجود این نگرانی در زوجین در کنار پذیرش و تجربهی نقش والدگری برای نخستین بار میتواند تنش و فشار روانی بسیاری را برای آنها به همراه داشته باشد. استرس مفهوم مهمی در فرزندپروری است و در اکثر مواقع رابطهی بسیار نزدیکی با اختلال در کنشهای والدین و کودکان دارد. این موضوع
میتواند باعث کاهش توانایی والدین در شناسایی و درک صحیح پیامدهای کودک و گاه تشدید مشکلات رفتاری کودکان شود (7).
همان گونه که ذکر شد تجربهی ناباروری، مواجهه با
درمانهای سخت و پرزحمت، دورههای انتظار طولانی، احساس تنهایی و طرد شدن و پذیرش فرزندخواندگی باعث گردیده این افراد سطوح بالای اضطراب و علایم جسمانی را از خود نشان دهند و سازگاری آنان با مشکل مواجه شود. این تنش و فشار روانی مانع آن میشود که در شرایط تنشزا معقولانه فکر کرده و شیوهی مقابلهی مسئلهمدار داشته باشند و بیشتر از شیوهی هیجانمدار استفاده میکنند (8). در حالی که پژوهشگران بر این باورند که در بسیاری از شرایط تنشزا، به کارگیری شیوههای مقابلهای متمرکز بر مسئله (مسئلهمحور) سازگارانهتر از به کارگیری راهبردهای هیجانمحور است (9).
تحقیقات نشان دادهاند راهبردهای مقابله با استرس ریشه در تجربیات دوران کودکی افراد دارد. کودکان الگوهای مقابله با استرس والدین را مشاهده مینمایند و یاد میگیرند که والدین آنها چگونه با رویدادهای تنشزا مقابله میکنند (10). با توجه به این که شیوههای تربیتی کودک و محیط خانوادگی
میتوانند موجب تحول و تکامل راهبرهای مقابله با استرس شوند، این والدین بالقوه باید از شیوههای مقابلهی سازگارانه برخوردار باشند تا کودکان آنها نیز بتوانند سبکهای مقابلهی موثر داشته باشند.
از سوی دیگر کودکانی که مدت زمان طولانی در مراکز شبانهروزی زندگی میکنند دارای مشکلات هیجانی، رفتاری و اختلالات ارتباطی میباشند و به همین دلیل در ارتباط با همسالان، بیشتر با شکست مواجه میشوند (11). هنگامی که این کودکان در محیط جدید به عنوان فرزندخوانده پذیرفته میشوند این مسائل گاه باعث بروز مشکلات در فرآیند سازگاری کودک با محیط خانوادهی جدید و عدم توانایی والدین در کنترل آنها و در نهایت مشکلات در روابط والدینی میشود و با توجه به خطر بروز تعارض در روابط والد-کودک ضرورت آمادهسازی والدین بالقوه جهت درک حضور فرزند جدید در محیط خانواده و وجود مهارتهای فرزندپذیری ویژه برای این والدین آشکار میباشد (11).
پودی و جکسون[2] در بررسی تاثیر ﺁموزش والدین فرزندپذیر بیان نمودند که ﺁموزش، این والدین را برای مدیریت رفتارهای کودکان ﺁماده ساخته و در فرآیند تصمیمگیری و پذیرش فرزند به ﺁنها کمک میکند (12). پکیفیک[3] و همکاران در پژوهش خود که به ﺁموزش ﺁنلاین والدین فرزندپذیر پرداخته بودند به این نتیجه رسیدند که این ﺁموزش، رضایت و دقت والدین را بالا برده و باعث گردیده ﺁگاهیشان در خصوص نیازهای فرزندشان افزایش یابد (13). بادن[4] معتقد است تاکنون توجه چندانی به امور مشاوره با فرزندخواندهها نشده است و بیشتر مطالعات صورت گرفته به بررسی تاثیر وراثت در ﺁنها پرداخته است. وی در پژوهش خود بیان میکند که فرزندخواندهها دارای چالشها و نگرانیها و سبکهای
مقابلهی متفاوت هستند و نیازمند دریافت خدمات مشاورهای خاص و ویژه میباشند (14). دونور[5] در تحقیقی به بررسی این سئوال پرداخته است که بهترین راه برای ﺁمادهسازی و حمایت از والدین فرزندپذیر چه میباشد. وی در پژوهش خود به تدوین برنامهی ﺁموزشی پرداخته است که بر ﺁمادهسازی والدین جهت درک و مدیریت رفتارهای فرزندانشان تمرکز دارد و بیان نموده است که اطلاعات داده شده به والدین به عنوان راهنمایی است که در تمام حوزههای مختلف، ﺁنها را راهنمایی میکند (15).
نتایج تحقیقات ذکر شده و نیز وجود هفت هزار خانواده در نوبت فرزندخواندگی که گویای شمار گستردهای از افراد و خانوادههای درگیر این پدیده میباشند بیانکنندهی اهمیت و ضرورت توجه به این موضوع میباشد، لذا لازم است که برای فراهم نمودن زندگی سالم و بانشاط و مقابلهی موثر و سازگارانه با عوامل تنشزا و نگرانیها، این والدین بالقوه به ابزارهای تدافعی مجهزگردند. آموزش مهارتهای فرزندخواندگی از جمله ابزارهایی میباشد که میتواند در کاهش تنیدگی و اتخاذ شیوهی مواجههای مناسب با وقایع تنیشزای زندگی موثر واقع شوند.
انواع گستردهای از برنامههای آموزشی جهت آموزش والدین فرزندپذیر در نقاط مختلف دنیا تدوین و مورد استفاده قرار میگیرد. در این پژوهش از رویکرد مدل به مشارکت در آمادهسازی والدین/گروه و انتخاب خانوادههای فرزندپذیر (MAPP/GPS)[6] استفاده شده است تا از طریق این برنامهی آموزشی، معلومات، نگرش و مهارتهای مورد نیاز این والدین بالقوه گسترش یابد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای فرزندخواندگی بر کاهش استرس و تغییر سبکهای مقابلهی زوجین متقاضی فرزندخواندگی انجام گرفته است.
روشکار
پژوهش حاضر این تحقیق نیمهﺁزمایشی، از نوع طرحهای پیشﺁزمون-پسﺁزمون-پیگیری بوده و در ﺁن از دو گروه ﺁزمون و شاهد استفاده شده است.
جامعهی ﺁماری این پژوهش تمام زوجینی میباشند که از تاریخ خرداد 1388 لغایت خرداد 1389 با مراجعه به سازمان بهزیستی خراسان رضوی تقاضای فرزندخواندگی نمودهاند و از بین ﺁنها، 14 زوج را که دارای معیارهای موردنظر پژوهش (حداقل سطح تحصیلات دیپلم، حداقل سن 25 و حداکثر 45 سال، طول مدت ازدواج حداقل 5 سال، وجود مشکل ناباروری) بوده و مطابق با مقیاس اضطراب کتل دارای سطح اضطراب متوسط به بالا (نمرهی خام بیشتر از 35) و نیز سبک مقابلهای هیجانمحور در پرسشنامهی سبکهای مقابلهای لازاروس-فولکمن بودهاند، انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه ﺁزمون (7 زوج) و شاهد (7 زوج) جایگزین شدند.
دادههای مورد نظر به کمک ابزارهای زیر گردﺁوری شدند:
پرسشنامهی اضطراب کتل: جهت بررسی میزان استرس زوجین استفاده شد. حاوی 40 سئوال است و در نمرهگذاری بایستی مجموع نمرات 20 پرسش نخست (20-1) و 20 پرسش بعدی (40-21) را به طور جداگانه مشخص کنیم و سپس جمع کل نمرات را به دست آوریم.
نمرهی خامی که به دست میآید به نمرات طراز شده تبدیل گردیده و وضعیت آزمودنی نسبت به اضطراب مشخص میشود. بررسیهای متعدد در ایران روایی و اعتبار این مقیاس را تایید کردهاند.
برای مثال در پژوهشی روایی این پرسشنامه بر اساس محاسبهی همبستگی بین عوامل اضطرابی کتل، آزمون اضطراب صفت-حالت اشپیلبرگر[7] و فهرست اضطراب شیهان[8] مورد تایید قرار گرفته است (16). شیخ الاسلامی اعتبار آزمون را از طریق روش دو نیمه کردن 91/0 در اضطراب آشکار و90/0 در اضطراب پنهان ذکر نموده است (17).
پرسشنامهی سبکهای مقابلهای لازاروس-فولکمن: برای سنجش افکار و اعمال افراد برای مقابله با رویدادهای تنشزای زندگی روزمره به کار میرود. دارای 66 ماده و 8 مقیاس بوده است که تمام مقیاسهای آزمون، در 2 خوشهی اصلی، روشهای رویارویی هیجانمحور (مقابلهی رویارویی، دوریجویی، خویشتنداری، گریز-اجتناب) و مسئلهمحور (جست و جوی حمایت اجتماعی، مسئولیتپذیری، حل مدبرانهی مسئله و بازبرآورد مثبت) قرار میگیرند (18).
افراد به هر ماده، روی یک مقیاس چهار گزینهای لیکرت پاسخ میدهند که بسامد هر راهبرد را به این شکل نشان میدهد. صفر نشانگر «به کار نبردم» یک، نشانگر «تا حدی به کار بردم» دو، نشانگر «بیشتر مواقع به کار بردم» و سه، نشانگر «به مقدار زیاد به کار بردم» است (19).
از آن جا که راهبردهای توصیف شده، راهبردهایی هستند که افراد در مقابله با خواستهای موقعیتهای تنشزا آنها را به کار میبرند، پرسشنامهی سبکهای مقابلهای روایی صوری دارد. لازاروس و فولکمن ضریب پایایی را به روش آلفای کرونباخ برای هر یک از خردهمقیاسهای سبک مسئلهمدار 60/0 تا 75/0 و برای خردهمقیاسهای هیجانمدار در دامنهی 66/0 تا 79/0 گزارش کردند (19).
قدمگاهی و دژکام ضریب همسانی درونی را با بهرهگیری از ضریب آلفای کرونباخ 61/0 تا 79/0 و پایایی بازآزمایی این آزمون را در فاصلهی چهار هفته 59/0 تا83/0 گزارش کردند (20).
به منظور رعایت اخلاق پژوهش و حقوق آزمودنیها ضمن اعلام صریح داوطلبانه بودن شرکت، هم به صورت شفاهی (قبل از اجرا) و هم به صورت کتبی (بالای پرسشنامه) خاطر نشان گردید که اطلاعات درخواستی در این پرسشنامهها، صرفا به منظور اهداف پژوهشی است.
آزمودنیها به جای نام خود در پرسشنامهها شماره و یا کد خاصی وارد میکردند تا اطلاعات مربوط به آنها کاملا محرمانه باقی بماند.
در این پژوهش، زوجین متقاضی گروه ﺁزمون تحت 8 جلسه (یک بار در هفته و هر جلسه به مدت 2 ساعت) ﺁموزش مهارتهای فرزندخواندگی قرار گرفتند و گروه شاهد روند عادی مراحل اداری را سپری نمودند.
سر فصل جلسات ﺁموزشی در جدول 1 (سر فصل محتوی جلسات آموزش مهارتهای فرزندخواندگی) ذکر شده است. پس از اتمام مداخله، آزمونهای اجرا شده در پیشآزمون، برای هر دو گروه آزمون و شاهد دوباره اجرا شد.
مدت شش هفته پس از انجام پسآزمون، به منظور پیگیری و بررسی ماندگاری تاثیر آموزش، آزمونهای اجرا شده در پسآزمون به عنوان آزمون پیگیری، مجددا بر روی گروه آزمون اجرا گردید. در نهایت دادههای جمعﺁوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و ﺁزمونهای ﺁماری تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر مورد پردازش ﺁماری قرار گرفت.
جدول 1- سر فصل محتوی جلسات آموزش مهارتهای فرزندخواندگی
جلسهی اول |
ایجاد ارتباط و معرفی اعضا به یکدیگر، وضع قواعد و ساختار جلسات و توضیح علل و اهداف تشکیل گروه |
جلسهی دوم |
آشنایی اعضا با احساسات غم، فقدان و تنش در فرزندخواندگی و آموزش روش آرامسازی |
جلسهی سوم |
آشنایی اعضا با حوزههای سلامت روان مرتبط با فرزندخواندگی وتشریح شکلگیری سبکهای دلبستگی در این افراد |
جلسهی چهارم |
آشنایی اعضا با موقعیتهای دشوار در امور رشدی فرزندخواندهها و افزایش مهارت در خصوص چگونگی مقابله با این مسائل |
جلسهی پنجم |
توضیح لزوم آگاهسازی کودک از فرزندخواندگی و ارایهی راهکارهای لازم |
جلسهی ششم |
توضیح چگونگی شکلگیری هویت در افراد فرزندخوانده و بیان اهمیت مفهوم جستجو |
جلسهی هفتم |
نحوهی سازگاری با حضور فرزند جدید، توصیف راهکارهای مقابلهی کارآمد و ناکارآمد و آموزش 8 مهارت مقابله |
جلسهی هشتم |
جمعبندی و نتیجهگیری کلی از جلسات آموزشی، انجام پسآزمون و ختم جلسات |
نتایج
فراوانی و نحوهی توزیع متغیرهای پژوهش در جدول 2 ذکر شده و همان گونه که مشاهده میشود دو گروه نمونه از نظر متغیرهای میزان تحصیلات، سن، جنس، شغل و طول مدت ازدواج همسان بودند.
میانگین نمرات آزمودنیهای پژوهش در متغیرهای اضطراب و سبک مقابله (هیجانمداری و مسئلهمداری) پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری در جدول 3 ارایه شده است. همان طور که در جدول دیده میشود میانگین نمرات اضطراب و
هیجانمداری آزمودنیها در پسآزمون کاهش یافته و نمرات
مسئلهمداری در پسآزمون و پیگیری افزایش یافته است.
یافتهها، حاکی از آن است که ﺁموزش مهارتهای فرزندخواندگی میزان تنش زوجین متقاضی فرزندخواندگی را کاهش میدهد زیرا ﺁزمون تحلیل کوواریانس (جدول 4) میان نمرات اضطراب دو گروه شاهد و ﺁزمون، تفاوت معنیداری را در سطح 005/0P≤ و559/5= Fنشان داد.
جدول 2- جدول ارزیابی همگنی زوجین متقاضی فرزند تحت آموزش مهارتهای فرزندخواندگی قرار گرفته و گروه کنترل
متغیر |
یافتههای آمار توصیفی |
گروههای نمونه |
|
گروه آزمایش 14 نفر |
گروهکنترل 14 نفر |
||
سن |
میانگین |
34 |
34 |
انحراف استاندارد |
6 |
7 |
|
طول مدت ازدواج |
میانگین |
07/5 |
11/4 |
انحراف استاندارد |
10/2 |
07/2 |
|
|
|
فراوانی زوجین آموزشدیده |
فراوانی زوجین آموزشندیده |
میزان تحصیلات |
دیپلم |
6 |
5 |
کاردانی |
3 |
3 |
|
کارشناسی |
5 |
6 |
|
جنس |
مرد |
7 |
7 |
زن |
7 |
7 |
|
شغل |
ﺁزاد |
2 |
2 |
کارمند |
4 |
4 |
|
فرهنگی |
4 |
3 |
|
خانهدار |
4 |
4 |
|
کارگر |
0 |
1 |
جدول 3- مقایسهی میانگین و انحراف استاندارد نمرات مقیاسهای اضطراب و سبک مقابله در پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری در زوجین متقاضی فرزند تحت آموزش مهارتهای فرزندخواندگی قرار گرفته و گروه کنترل
مقیاس |
پیشآزمون |
پسآزمون |
پیگیری |
||||
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
||
اضطراب کلی |
زوجین آموزشدیده |
14/43 |
36/6 |
86/27 |
79/2 |
64/30 |
43/3 |
زوجین گروه کنترل |
86/43 |
21/6 |
71/42 |
93/5 |
77/44 |
43/6 |
|
هیجانمداری |
زوجین آموزشدیده |
03/35 |
09/10 |
2/34 |
7/4 |
9/34 |
8/3 |
زوجین گروه کنترل |
07/41 |
28/4 |
6/39 |
4/4 |
6/41 |
04/4 |
|
مسئلهمداری |
زوجین آموزشدیده |
2/34 |
66/5 |
6/42 |
2/4 |
8/38 |
02/10 |
زوجین گروه کنترل |
14/37 |
32/6 |
9/35 |
7/5 |
2/35 |
5/5 |
جدول4- نتایج تحلیل کوواریانس یک سویهی نمرات اضطراب زوجین متقاضی فرزند تحت آموزش مهارتهای فرزندخواندگی
قرار گرفته و گروه کنترل
منابع تغییرات |
درجهی ﺁزادی |
میانگین مربعات |
ﺁمارهی F |
سطح معنیداری |
توان ﺁزمون |
اثر ﺁموزش |
1 |
185/14 |
559/9 |
005/0 |
844/0 |
اثر گروه |
1 |
659/73 |
635/49 |
000/0 |
000/1 |
تحلیل کوواریانس نمرات سبک مقابله (هیجانمداری و
مسئلهمداری) نشاندهندهی آن است که عامل آموزش یعنی مداخله موثر بوده و باعث تغییر در پراکندگی نمرات شده است و این تفاوت در سطح بالاتر از 99 درصد اطمینان، معنیدار است (01/0P<).
نتایج تحلیل کوواریانس سبک مقابله در جدول 5 مشهود است. این نتایج نشان میدهند ﺁموزش مهارتهای فرزندخواندگی سبکهای مقابلهی زوجین متقاضی فرزندخواندگی را تغییر میدهد.
جدول5- نتایج تحلیل کوواریانس یک سویهی نمرات سبک مقابلهی زوجین متقاضی فرزند تحت آموزش مهارتهای
فرزندخواندگی قرار گرفته و گروه کنترل
منابع تغییرات |
مقیاس |
درجهی ﺁزادی |
میانگین مربعات |
ﺁمارهیF |
سطح معنیداری |
توان ﺁزمون |
اثر آموزش |
هیجانمداری |
1 |
223/256 |
460/21 |
000/0 |
994/0 |
مسئلهمداری |
1 |
530/330 |
133/24 |
000/0 |
997/0 |
|
اثر گروه |
هیجانمداری |
1 |
519/293 |
584/24 |
000/0 |
997/0 |
مسئلهمداری |
1 |
990/173 |
704/12 |
002/0 |
928/0 |
جهت پیگیری اثر آموزش و اثر گذشت زمان، افراد گروه آزمون تحت آزمون پیگیری نیز قرار گرفتند و هر دو آزمون اضطراب، سبکهای مقابله (مسئلهمداری و هیجانمداری) برای بار سوم با فاصلهی زمانی شش هفته اجرا گردید. سپس با استفاده از سه نمرهای که هر یک از افراد گروه آزمون داشتند،
تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر یک سویه انجام گرفت.
همان گونه که نتایج تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر جدول 6 نشان میدهند تغییرات درونفردی در سه بار
اندازهگیری در هر سه مقیاس (اضطراب، مسئلهمداری و هیجانمداری) از نظر آماری معنیدار بودهاند.
جدول6- نتایج تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر متغیرهای اضطراب و سبک مقابله گروه آزمایش
(زوجین متقاضی فرزند تحت آموزش مهارتهای فرزندخواندگی قرار گرفته)
منابع تغییرات |
مقیاس |
درجهی ﺁزادی |
میانگین مربعات |
ﺁمارهیF |
سطح معنیداری |
توان ﺁزمون |
اثر ﺁموزش |
اضطراب |
2 |
738/50 |
875/73 |
000/0 |
1 |
هیجانمداری |
2 |
381/90 |
331/12 |
000/0 |
991/0 |
|
مسئلهمداری |
2 |
167/158 |
497/14 |
000/0 |
997/0 |
|
|
بحث و نتیجهگیری
در پژوهش حاضر محققین هیچگونه پیشینهی پژوهشی کاملا مشابه در رابطه با موضوع مورد بررسی در پژوهشهای داخلی نیافتهاند و پژوهش حاضر احتمالا یکی از نخستین پژوهشها در زمینهی موضوع مورد تحقیق میباشد و از آن جا که در این پژوهش متغیرهایی چون استرس، سبک مقابله و فرزندخواندگی مورد بررسی قرار گرفتهاند، نتایج این پژوهش با نتایج پژوهشهای مربوط به این متغیرها، مقایسه میگردد. نتایج کسب شده در این پژوهش حاکی از این است که تفاوت معنیداری میان دو گروه نمونه (ﺁزمون و شاهد) از نظر تفاوت نمرات در ﺁزمون اضطراب در پسﺁزمون وجود دارد و
میتوان نتیجه گرفت که ﺁموزش مهارتهای فرزندخواندگی در کاهش استرس زوجین متقاضی فرزندخواندگی موثر بوده است. این یافتهها نتایج پژوهش دونور مبنی بر این فرضیه که آمادهسازی، آموزش و حمایت والدین برای ایجاد ثبات در فرزندخواندگی و کاهش نگرانیهای خانواده ضروری میباشد را تایید میکند (15). علاوه بر این، نتایج پژوهش پودی و جکسون که نشان دادهاند آموزش مناسب باعث کاهش تنش در پدر و مادرخوانده و ارتباط بهتر آنها میگردد، با نتایج پژوهش حاضر همسو میباشد (12).
دورسی[9] و همکاران با استناد به نتایج تحقیقاتی که انجام دادهاند، تاثیر برنامههای آموزشی حمایتکننده بر خانوادههای دارای کودکان با نیازهای ویژه، در کاهش استرس والدین و افزایش کیفیت روابط والد-کودک مثبت ارزیابی کردهاند (21). تیمر[10] و همکاران نیز بیان کردند که درمان رابطهی والد-کودک از طریق ارایهی آموزش به والدین باعث کاهش مشکلات رفتاری کودکان و نیز کاهش تنش والدین نسبت به دورهی پیش از آموزش میشود (22)، کرام[11] نیز بیان نموده است که آموزش والدین میتواند با ایجاد حس صلاحیت و افزایش سطح حرمت خود در ایفای صحیح نقش والدینی بر اثر حمایت شبکهی اجتماعی، استرس را کاهش داده و والدگری را ارتقا بخشد (23).
در این پژوهش، کاهش استرس را میتوان ناشی از
آگاهسازی این زوجین نسبت به مفاهیم و مسائلی دانست که همواره عدم آگاهی نسبت به آنها، باعث بروز نگرانی در این زوجین میشده است و حال با افزایش سطح معلومات و دانش، تنش و نگرانی آنها در این خصوص کاهش یافته و از سویی در صورت مواجهه با رویدادی تنشزا میتوانند با استفاده از روش خودآرامسازی با اضطراب خود، مقابله نموده و آن را کاهش دهند، به گونهای که پس از گذشت 6 هفته از آموزش، میزان استرس زوجین نسبت به پیشآزمون همچنان کاهش یافته است و آنها توانستهاند از این روش به طور عملی استفاده نموده و تاثیر آن را در روند عادی زندگی مشاهده نمایند.
همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که ﺁموزش مهارتهای فرزندخواندگی، سبکهای مقابلهی زوجین متقاضی را تغییر داده و باعث گردیده در گروه ﺁزمون در مقایسه با شاهد به طور معنیداری نمرات هیجانمداری، کاهش و نمرات مسئلهمداری، افزایش یابد.
پژوهش پودی و جکسون که به مطالعه بررسی تأثیر آموزش والدین فرزندپذیر در رشد مهارتهای فرزندپذیری پرداخته اند و توانستند این فرضیه را اثبات کنند که آموزش والدین
میتواند آنها را در فرایند تصمیمگیری و پذیرش کودک کمک نماید و نحوه مقابله موثر با مشکلات را به آنها آموزش دهد، این نظریه را تایید میکند (12). نتایج پژوهش پرایس[12] و همکاران مبنی بر این که مداخله و آموزش در تغییر رفتارهای والدین موثر بوده و باعث استحکام فرایند جایگزینی کودک در خانوادهی فرزندپذیر میشود با نتایج پژوهش حاضر همسو می باشد (24).
پکیفیک در پژوهش خود بیان نمود که آموزش تحت وب (آنلاین) والدین سبب افزایش معلومات و اصلاح نگرشها و سبکهای مقابله با عوامل تنشزا و افزایش رضایتمندی در ایشان گردیده است (13). رینوزو[13] و همکارش در پژوهش خود اثبات میکنند کودکانی که والدینشان مقابلهی موثری دارند اضطراب موقعیتی کمتری را تجربه و به طور معنیداری از سبک مقابلهی گرایشی استفاده میکنند (25).
نکتهی مهم دیگری که در توصیهی اثربخشی مداخلهی مذکور میتوان به آن اشاره کرد اثر حمایت روانی گروه است. با توجه به این که این افراد، احساس تنهایی کرده و مشکلشان را منحصر به فرد میدانند و از طرفی نمیتوانند احساسات و مشکلات خود را در هر جایی مطرح کنند، لذا گروه، امنترین مکان جهت تخلیهی روانی و بحث در مورد ناگفتهها را فراهم نموده و میتواند تنش ناشی از عدم حمایت اجتماعی را در آنها کاهش داده و باعث نوعی آرامش روانی در ایشان گردد.
روشهای مختلف درمانی همچون آموزش شناختیرفتاری، مدیریت تنش، آموزش مهارتهای مقابله و حل مسئله در کاهش استرس و تغییر سبکهای مقابلهی گروههای مختلف موثر بودهاند با این حال با استناد به پژوهش بادن که اثبات کرد فرزندخواندهها و والدین آنها دارای چالشها، نگرانیها و سبکهای مقابلهی متفاوت هستند (14) این افراد، نیازمند دریافت مشاوره و آموزشهای ویژهای میباشند. آموزش مهارتهای فرزندخواندگی به عنوان مجموعهای از مفاهیم مختلف که این والدین بالقوه در آینده در برخورد با
کودکانشان با آنها مواجه میشوند قادر است به عنوان راهنمایی در تمام مراحل مختلف به این والدین کمک نماید تا بتوانند فرزندانی سالم و موفق تربیت نمایند تا در نهایت، امکان جامعهای سالم و موفق میسر گردد.
در مطالعهی حاضر محدودیتهایی وجود داشت. در ابتدا اینکه حجم نمونهی حاضر محدود به افراد مراجعه کننده به
مرکز خاصی بوده است و امکان انتخاب تصادفی وجود نداشت و دیگر این که امکان پیگیری نتایج در طولانیمدت به علت محدودیت زمانی وجود نداشت، لذا پیشنهاد میشود پژوهشهایی گستردهتر بر روی زوجین متقاضی با فرهنگهای متفاوت و با دورههای پیگیری طولانیمدت انجام شود تا بهتر بتوان نتایج را بر روی تمام زوجین متقاضی فرزند تعمیم داد
[1]Adoption
[2]Puddy and Jackson
[3]Pacific
[4]Baden
[5]Donor
[6]Model Approach to Partnerships in Parenting/ Group Preparation and Selection of Foster and/or Adoptive Families
[7]Spilberger State-Trait Anxiety Inventory
[8]Sheehan Patient-Rating Anxiety Inventory
[9]Dorsey
2Timmer
3Crum
[12]Price
[13]Reinoso