On the relationship between emotional intelligence and its components with symptoms of anxiety

Document Type : Research Paper

Author

Abstract

Recent theories and researches have investigated the role of emotional dysfunction in individuals with anxiety disorders. The aim of this study is to investigate the relationship between emotional intelligence and its components and anxiety symptoms in students.
 Materials and Methods: This descriptive and correlational research was done during 2009-2010. The sample consisted of 184 master students from three groups of humanities, technical-engineering and basic science of Shiraz University which was selected randomly. Emotional intelligence and anxiety symptoms were assessed by Trait Meta Mood Scale (TMMS) and Beck Anxiety Inventory (BAI), respectively. Pearson's correlation and multiple regression were used for data analysis.
 Results: There was a significant reverse relationship between the general scores of emotional intelligence and anxiety symptoms (P<0.001). There were significant reverse relationships between emotional intelligence components (clarity and repair) and anxiety symptoms too (P<0.001). Multiple regression analysis showed that clarity of feelings and emotional repair could predict anxiety symptoms.
 Conclusion: Emotional intelligence is reversely related to symptoms of anxiety and clarity of feelings and emotional repair are capable to predict anxiety symptoms.
 
 

Keywords


 هوش هیجانی[1] یک سازه­ی چند بعدی است و در برگیرنده­ی تعامل بین هیجان و شناخت است که منجر به کارکردی سازشی می­شود (1). مایر، سالوی و کارسو[2] هوش هیجانی را در برگیرنده­ی چهار توانایی به هم پیوسته می­دانند که شامل ادراک هیجان در خود و دیگران، استفاده از هیجان­ها برای تسهیل تصمیم­گیری، درک هیجان و مدیریت هیجان می­باشد (2). از سوی دیگر بار-ان[3] هوش هیجانی را مجموعه­ی مرکبی از خودآگاهی هیجانی و مهارت­ها و ویژگی­های دیگر می­داند که بر موفقیت فرد در مقابله با فشارها و خواسته­های محیط تاثیر می­گذارند (3). پژوهش­های انجام شده در مورد هوش هیجانی نشان داده­اند که هوش هیجانی عامل موثر و تعیین­کننده­ای در برآیندهای زندگی واقعی مانند موفقیت در مدرسه و تحصیل، موفقیت در شغل و روابط بین­فردی و به طور کلی در کارکرد سلامت می­باشد (4). هوش هیجانی با سلامت روانی همبستگی مثبت و با اختلالات روانی همبستگی منفی دارد. شوت، مالوف، تورتینسون، هولار و روک[4] در یک فراتحلیل که 44 پژوهش را مورد بررسی قرار داده بودند به این نتیجه رسیدند که هوش هیجانی با سلامت روانی رابطه دارد (5). هوش هیجانی با رضایت از زندگی و کیفیت زندگی و تعاملات اجتماعی رابطه­ی مثبت و با احساس تنهایی و افسردگی رابطه­ی منفی دارد (8-6). بار-ان گزارش کرد که هوش هیجانی با روان­آزردگی و افسردگی رابطه­ی منفی و با برون­گرایی، گشودگی نسبت به تجارب جدید، قابل پذیرش بودن، رضایت­مندی از زندگی و توانایی شناختی رابطه­ی مثبت دارد (3). به علاوه پژوهش­های مختلف نقص در تنظیم هیجانات و هوش هیجانی را در برخی اختلالات از جمله اختلال شخصیت مرزی[5] (11-9)، اختلال شخصیت اسکیزوتایپیال (12) اسکیزوفرنی (13)، افسردگی (2،18-14) و اختلالات اضطرابی (23-18) نشان داده­اند. در واقع، ارتباط بین هوش هیجانی که با مقیاس رگه­های فراخلقی اندازه­گیری می­شود و متغیرهایی مانند افسردگی، اضطراب و سلامت روانی و جسمانی کلی در بزرگسالان مورد بررسی قرار گرفته است. افرادی که توجه بیشتری به هیجانات خود دارند و افرادی که در وضوح هیجانی نمرات پایین­تری می­گیرند و افرادی که عنوان می­کنند که نمی­توانند حالات هیجانی خود را تنظیم کنند، در بسیاری از مقیاس­های مرتبط با هوش هیجانی، سازگاری هیجانی ضعیفی را نشان می­دهند (17،18). برعکس، افرادی که وضوح هیجانی بیشتری را گزارش می­کنند و توانایی بیشتری برای تنظیم هیجان­های خود دارند، سطوح بالاتری از عزت نفس را که شاخص مهمی از سلامت روانی است، نشان می دهند (18،24).

در راهنمای تشخیصی و آماری اختلال­های روانی، اختلال اضطراب فراگیر یکی از اختلال­های اضطرابی است. ویژگی اصلی اختلال اضطراب فراگیر، اضطراب و نگرانی مداوم درباره­ی تعدادی از رویدادها یا فعالیت­ها است که بیشتر روزها برای مدت حداقل شش ماه روی می­دهد (ملاک الف) و فرد، کنترل نگرانی را دشوار می­یابد (ملاک ب). اضطراب و نگرانی همراه با حداقل سه نشانه­ی اضافی از فهرستی شامل
بی­قراری، خستگی­پذیری، اشکال در تمرکز، تحریک­پذیری، تنش عضلانی و اشکال در خواب است (ملاک ج). این اضطراب قابل توجیه با یک اختلال دیگر در محور یک نیست (ملاک د) و باعث می­شود کارکردهای اجتماعی، شغلی و یا سایر زمینه­های مهم کارکرد فرد دچار مشکل شود (ملاک 5). به علاوه این اختلال ناشی از اثرات فیزیولوژیکی مستقیم مواد یا یک بیماری جسمی نیست و فقط در جریان یک اختلال خلقی، یک اختلال روان­پریشی و یا یک اختلال فراگیر رشد ظاهر نمی­شود (ملاک و). میزان شیوع یک ساله­ی این اختلال در یک نمونه­ی اجتماعی، تقریبا 3 درصد و شیوع مادام­العمر آن 5 درصد بود (25). امروزه مدل­های مختلفی برای اضطراب تعمیم­یافته وجود دارد که از جمله­ی این مدل­ها می­توان از مدل اجتنابی نگرانی[6] (26،27)، مدل عدم تحمل-بلاتکلیفی[7] (28،29)، مدل فراشناخت[8] (30)، مدل مبتنی بر پذیرش[9] (31،32) و مدل بدتنظیمی هیجانی[10] (23-21) نام برد. مروری بر ویراست چهار راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی نشان می­دهد که بیش از 50 درصد بیماران محور یک و صد درصد بیماران محوردو در تنظیم هیجان­های خود نقص­هایی را تجربه می­کنند (33). مدل بدتنظیمی هیجانی را منین[11] و همکاران برای افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر ارایه کرده­اند که بر اساس آن افراد دارای این اختلال، نقص در مهارت­های هیجانی و بدتنظیمی در هیجان را تجربه می­کنند. این افراد در درک هیجان­های خود مشکل دارند و به واکنش­های هیجانی واکنش منفی نشان می­دهند، در مدیریت و کنترل هیجان­های­ خود مشکل دارند و هیجان­های شدیدی را تجربه می­کنند (21،23). افرادی که اختلال اضطراب فراگیر دارند در مقایسه با افراد گروه شاهد هیجان­های شدیدی را تجربه
می­کنند و در شناسایی، توصیف و یا تنظیم کردن واکنش­های هیجانی منفی مهارت­های کمی دارند. این افراد مشکلات بیشتری در پذیرش خلق منفی دارند و ممکن است در مقایسه با افراد بدون این اختلال هیجان­های منفی بیشتری نشان دهند (21-23،34). این الگو با الگوی پیشنهاد شده­ی لینهان[12] برای اختلال شخصیت مرزی که عنوان می­کند افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در تنظیم هیجان­های خود نارسایی دارند، مشابه می­باشد. از جمله شواهد مربوط به وجود اختلال در تنظیم هیجان­ها در این افراد می­توان به استفاده از راهبردهای نظم­دهنده­ی هیجان­مدار خاص مانند منع و ارزیابی مجدد، وجود سوگیری توجه و شواهد عصب­روان­شناختی مانند این مسئله که بیماران مبتلا به اختلال اضطرابی، تون واگ پایین­تری دارند اشاره کرد (35،36). پژوهش­های اندکی پیرامون هوش هیجانی و بدتنظیمی هیجانی در افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی وجود دارد. آماستاتر[13] در پژوهشی مروری به طور کلی به این نتیجه رسید که احتمال این که نارسایی در تنظیم هیجان نقشی کلیدی در سبب­شناسی و ماندگاری این اختلال داشته باشد، زیاد است؛ اگرچه پژوهش­های بیشتری برای مشخص کردن این مسئله نیاز است (36).  سونل و روپرا[14] در پ‍ژوهشی به این نتیجه رسیدند که ارتباط معنی­داری بین هوش هیجانی و تنش و اضطراب وجود دارد (37). سوای[15] در پژوهشی ارتباط منفی بین صفات هوش هیجانی و اختلالات رفتاری از جمله پرخاشگری، اضطراب و  افسردگی را در دانش­آموزان  هنگ کنگی نشان داد (38). فرناندز- بروکل[16] و همکاران نیز در پژوهشی که بر روی نوجوانان دبیرستانی اسپانیایی انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که نوجوانانی که در مقیاس رگه­های فراخلقی، وضوح هیجان و نظم­دهی هیجان بالاتری گزارش می­کردند، افسردگی و اضطراب پایین­تری را نشان می­دهند. افزون بر آن، توانایی وضوح هیجان و نظم­دهی به هیجان با سازگاری­های روان­شناختی بالاتر ارتباط داشت (18). سامرفیلت[17] و همکاران نیز نقص در هوش هیجانی را در افرادی که اختلال اضطراب اجتماعی و اختلالات اضطرابی دیگر دارند، نشان دادند (19،20). هم­چنین جیکوب[18] و همکاران نیز ارتباط بین شدت اضطراب اجتماعی تعمیم یافته[19] و هوش هیجانی را نشان دادند (39). مک­لاقلین[20] و همکارانش در پژوهشی دیگر به این نتیجه رسیدند که بیماران مبتلا به اختلال اضطرابی در پاسخ به رویدادهای منفی در دوره­های نگرانی­شان هیجانات شدیدتری را تجربه می­کنند. به علاوه، این افراد صرف نظر از سطوح نشانگان افسردگی، از هیجانات خود درک ضعیف­تری دارند و مشکلات بیشتری در مدیریت و کنترل هیجانات خود در مقایسه با گروه شاهد تجربه می­کنند (40). رومر[21] و همکاران نیز بدتنظیمی هیجان را در افراد مبتلا به اضطراب تعمیم یافته در مقایسه با افراد غیر مضطرب نشان دادند (41) اما در پژوهشی که توسط نوویک­کلین[22] و همکارانش بر روی بیماران مبتلا به اضطراب تعمیم یافته انجام شد، این بیماران در مقایسه با گروه شاهد از آگاهی هیجانی بالاتری برخوردار بودند و در مقیاس سطوح آگاهی هیجانی نمره­ی بالایی کسب کردند (42). مطالعات اندکی پیرامون هوش هیجانی و نشانه­های اضطراب در نمونه­های غیر بالینی وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر ارتباط بین هوش هیجانی و مولفه­های آن با نشانه­های اضطرابی دانشجویان بود.روش­کار

  پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه­ی آماری پژوهش عبارت بودند از 2921 دانشجوی دختر و پسر دوره­ی کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز که در سال تحصیلی 89-1388 مشغول به تحصیل بودند. نمونه­ای به حجم 184 نفر (97 پسر و 87 دختر) از رشته­های علوم انسانی (84 نفر)، فنی مهندسی (57 نفر) و علوم پایه (43 نفر) به شیوه­ی نمونه­گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور رعایت اخلاق پ‍ژوهش از حضور داوطلبانه­ی آزمودنی­ها اطمینان حاصل شد و
هم­چنین پس از ارایه­ی توضیحات لازم درباره­ی هدف پژوهش پرسش­نامه­ها در اختیار آزمودنی­ها قرار گرفت و از آن­ها خواسته شد تا به دقت به تمامی سئوالات پاسخ دهند. پس از جمع­آوری تمام پرسش­نامه­ها، برخی از آن­ها که به صورت ناقص تشکیل شده بودند کنار گذاشته شد و در کل پرسش نامه­های 184 نفر وارد تحلیل شد. تحلیل داده­ها با استفاده از نرم­افزار SPSS نسخه­ی 17 و با استفاده از روش­های همبستگی و رگرسیون چندگانه انجام شد.

ابزار پ‍ژوهش

 مقیاس رگه­های فراخلقی[23] (TMMS): این مقیاس یک ابزار خودگزارشی عینی بر مبنای الگوی رگه­ی هوش هیجانی است که توسط سالووی[24] و همکاران برای سنجش سه مولفه­ی هوش هیجانی ساخته شد (43). این سه مولفه عبارتند از: توجه به احساسات (توجه)[25]، میزان آگاهی از خلق خویش، وضوح احساسات (وضوح)[26]، توانایی برای تمیز احساسات و اصلاح خلق (اصلاح)[27]، توانایی اصلاح خلق­های ناخوشایند و نگهداشت خلق­های خوشایند. این آزمون 48 ماده­ای دربرگیرنده­ی 21 ماده (عامل توجه)، 15 ماده (عامل وضوح) و 12 ماده (عامل اصلاح) می­باشد و آزمودنی­ها می­بایست در یک طیف لیکرت از بسیار موافقم تا بسیار مخالفم به مواد این آزمون پاسخ دهند. ضرایب آلفا برای این آزمون برای هر یک از مولفه­های توجه، وضوح و اصلاح در مطالعه­ی سالووی و همکاران به ترتیب 86/0، 88/0 و 82/0 (44) و در مطالعه­ی فیتنس و کورتیز[28] به ترتیب 78/0، 85/0 و 78/0 گزارش شده است (44). هم­چنین سالووی و همکاران روایی همزمان و افتراقی خوبی برای این ابزار گزارش نموده­اند (1). این آزمون یک آزمون مناسب برای ارزیابی هوش هیجانی ادراک شده می­باشد (45). در ایران نیز قربانی، ضرایب آلفا را برای هر یک از مولفه­های توجه، وضوح احساسات و اصلاح خلق به ترتیب 62/0، 72/0 و 65/0 به دست آورده است (46). در پژوهش حاضر نیز ضریب هر یک از مولفه­های هوش هیجانی با نمره­ی کل هوش هیجانی به ترتیب برای توجه به احساسات، اصلاح خلق و وضوح احساسات برابر 80/0، 72/0 و 63/0 بوده است.  پرسش­نامه­ی اضطراب بک[29]  (BAI): این پرسش­نامه یک ابزار خودگزارش­دهی است که دارای 21 سئوال می­باشد و توسط بک، اپستین، براون و استیر[30] در سال 1988 طراحی شده است. این ابزار شدت کلی اضطراب را مورد سنجش قرار
می­دهد. آزمودنی­ها می­بایست بر اساس یک طیف لیکرت اصلا، خفیف، متوسط و شدید به سئوالات پاسخ دهند. نمرات بالاتر نشان­دهنده­ی اضطراب شدیدتر می­باشند. این پرسش­نامه دارای ثبات درونی (92/0) و اعتبار بازآزمایی بالا (75/0) و
 هم­چنین روایی همزمان و افتراقی خوبی می­باشد (47).          کاویانی و موسوی در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که نسخه­ی فارسی این ابزار، مناسب ارزیابی­های بالینی و پژوهشی در جمعیت ایرانی است. اعتبار بازآزمایی، ثبات درونی و روایی این آزمون در جامعه­ی ایرانی به ترتیب 83/0، 92/0 و 72/0گزارش شده است (48). از روش­های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه­ی همزمان برای بررسی ارتباط و پیش­بینی هوش هیجانی و مولفه­های آن با نشانه­های اضطراب دانشجویان استفاده شد.

نتایج

 در این مطالعه 184 دانشجوی دوره­ی کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز مورد مطالعه قرارگرفتند. 84 نفر از آزمودنی­ها از
رشته­های علوم انسانی (9/45%)، 57 نفر از رشته­های فنی مهندسی (4/31%) و 43 نفر (7/22%) از رشته­های علوم پایه بودند. از لحاظ جنسیت، 97 نفر از آزمودنی­ها (53%) مرد و 87 نفر زن (47%) بودند. همان طور که در جدول شماره­ی 1 مشاهده می­شود میانگین و انحراف استاندارد هوش هیجانی کلی (13=SD، 4/162=M)، مولفه­ی توجه به احساسات (09/7 =SD، 5/71=M)، مولفه­ی وضوح احساسات (1/6=SD، 4/51=M)، مولفه­ی اصلاح خلق (4/4=SD، 18/39=M) و نشانه­های اضطراب (4/8=SD، 2/10=M) ذکر شده است. هم­چنین همان طور که ملاحظه می­گردد رابطه­ی هوش هیجانی کلی با اضطراب و مولفه­های وضوح احساسات و اصلاح خلق، منفی و معنی­دار است. رابطه­ی هوش هیجانی کلی با اضطراب (001/0>P، 24/0- =r) و وضوح احساسات با اضطراب (001/0>P،20/0- =r) و با مولفه­ی اصلاح خلق (001/0>P، 34/0- =r) منفی و معنی­دار می­باشد.

این امر به این معنی است که با افزایش هوش هیجانی کلی و مولفه­های وضوح احساسات و اصلاح خلق، نشانه­های اضطراب دانشجویان کاهش می­یابد. ارتباط معنی­داری بین مولفه­ی توجه به احساسات با اضطراب یافت نشد (001/0<P،03/0=r).

 هم­چنین همبستگی مثبت مولفه­های هوش هیجانی با نمره­ی کلی هوش هیجانی (80/0، 73/0، 63/0) و همبستگی مثبت مولفه­ها (31/0، 33/0، 25/0) بیانگر ارتباط مثبت مولفه­ها با یکدیگر و با نمره­ی کل هوش هیجانی و در نتیجه هم­بسته بودن آن­ها است. هدف دیگر پژوهش این بود که مشخص سازد آیا مولفه­های هوش هیجانی قادر به پیش­بینی اضطراب می­باشد.
از این رو به منظور پاسخگویی به این سئوال از آزمون رگرسیون چندگانه به شیوه­ی همزمان استفاده شد.
نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان داد که مولفه­های هوش هیجانی 15 درصد از واریانس نمره­ی کلی نشانه های اضطراب را پیش­بینی نموده است (001/0>P، 38/10=(180،3)F، 15/0=R2)، هم­چنین بررسی دقیق­تر تحلیل رگرسیون با استفاده از آزمون معنی­داری ضریب رگرسیون نشان داد که ضریب استاندارد رگرسیون مولفه­ی اصلاح خلق در پیش­بینی نشانه­های اضطراب قابل توجه و معنی­دار می­باشد (001/0>P، 67/4- =t).

 هم­چنین نتایج رگرسیون نشان داد که ضریب استاندارد رگرسیون مولفه­ی وضوح احساسات نیز قابل توجه و معنی­دار می­باشد (21/2- =t، 02/0>P). ضریب استاندارد مولفه­ی توجه به احساسات معنی­دار نبود. از این رو توان لازم برای پیش­بینی نشانه­های اضطراب را نداشت (جدول 2).

 

جدول1-میانگین، انحراف استاندارد و همبستگی­ بین هوش هیجانی و مولفه­های آن با نشانه­های اضطراب دانشجویان

متغیر

میانگین

انحراف استاندارد

1

2

3

4

هوش هیجانی کلی

4/162

13

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توجه به احساسات

5/71

09/7

80/0*

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وضوح احساسات

4/51

1/6

63/0*

32/0*

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اصلاح خلق

18/39

4/4

73/0*

31/0*

25/0*

 

 

 

 

 

 

 

 

نشانه­های اضطراب

2/10

4/8

24/0-*

03/0-

20/0-*

34/0-*

1: نمره­ی کلی هوش هیجانی، 2: مولفه­ی توجه به احساسات، 3:  مولفه­ی وضوح احساسات، 4: مولفه­ی اصلاح خلق، 5: نشانه­های اضطراب  001/0>P*

 

جدول2- ضرایب رگرسیون مولفه­های هوش هیجانی در پیش­بینی اضطراب

متغیرهای پیش بین

B

SE

β

t

R2

توجه به احساسات

16/0

09/0

13/0

75/1

15/0

وضوح احساسات

31/0-

13/0

16/0-

21/2-*

اصلاح خلق

47/0-

1/0

34/0-

67/4-**

ضریب تاثیر متغیرهای پیش­بین=B، خطای استاندارد ضریب رگرسیون=SE، ضریب رگرسیون استاندارد متغیرهای پیش­بین=β ، ضریب تعیین چند متغیری= R2                                                                       001/0>P**،05/0>P*

­بحث و نتیجه­گیری

به طور کلی قابلیت­های هیجانی در تشخیص پاسخ­های هیجانی مناسب، در مواجهه با رویدادهای روزمره، گسترش دامنه­ی بینش و ایجاد نگرش مثبت درباره­ی وقایـع و هیجـانات نقش موثری دارند. در نتیجه، افرادی که توانایی تشخیص، کنترل و استفاده از این قابلیت­های هیجانی را دارند از حمایت اجتماعی، احساس رضایت­مندی، سلامت جسمانی و روانی بیشتری برخوردار خواهند شد (5). از آن­جا که شناخت فرآیندهای زیربنایی اختلال­ها می­تواند به درک بیشتر و درمان آن­ها کمک کند از این رو هدف از پژوهش حاضر ارتباط بین هوش هیجانی و مولفه­های آن با نشانه­های اضطراب دانشجویان بود. نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی کلی و مولفه­های وضوح احساسات و اصلاح خلق با نشانه­های اضطراب رابطه­ی منفی و معنی­داری وجود دارد. به این معنی که دانشجویانی که مشکلات اضطرابی بالاتری گزارش کردند، هوش هیجانی کلی، وضوح هیجانی و اصلاح خلق کمتری داشتند. به علاوه از بین مولفه­های هوش هیجانی، مولفه­های اصلاح خلق و توجه به احساسات قادر به پیش­بینی اضطراب می­باشند. این یافته همسو با نظریه و پژوهش­های منین و همکاران (23-21)، سامرفیلت و همکاران (19)، تارک[31] و همکاران (34)،
مک­لاقلین و همکاران (40)، سونل و روپرا (37)، سوای (38)، فرناندز-بروکل و همکاران (18)، رومر و همکاران (41)
می­باشد که نقص در هوش هیجانی و بدتنظیمی هیجانی را در افراد مبتلا به اختلال اضطرابی نشان داده­اند. فرناندز-بروکل و همکاران در پژوهشی که بر روی نوجوانان انجام دادند به این نتیجه رسیدند که افرادی که در مقیاس رگه­های فراخلقی وضوح هیجان و نظم­دهی هیجانی بالاتری گزارش می­کردند، افسردگی و اضطراب پایین­تری را نشان می­دهند (18). نتایج پژوهش حاضر همسو با این پژوهش و هم­چنین همسو با پژوهش جیکوب و همکاران می­باشد که ارتباط منفی معنی داری بین شدت اضطراب و هوش هیجانی در افرادی که اختلال اضطراب اجتماعی تعمیم یافته دارند، گزارش کردند (39). اما نتایج این پژوهش با پژوهش نوویک­کلین و همکاران که آگاهی هیجانی بالاتری را در افراد مبتلا به اختلال اضطرابی گزارش کرده بودند ناهمسو می­باشد (42). علت این ناهمسویی می­تواند استفاده از ابزار متفاوت و تفاوت آزمودنی­ها در دو پژوهش باشد، زیرا در این پژوهش از یک نمونه­ی غیربالینی استفاده شد. از آن­جا که نتایج این پژوهش با نظریه­ی منین و همکاران و اکثر پژوهش­های قبلی همسو می­باشد این احتمال را قوت می­دهد که سازه­ی هوش هیجانی و مولفه­های آن
می­تواند در نشانه­های اضطراب دانشجویان نقشی کلیدی داشته باشد (23-21). به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد دانشجویانی که نشانه­های اضطراب بیشتری تجربه می­کنند درک کمتری از ماهیت هیجان­های خود دارند و از سوی دیگر توان کمتری نیز برای فایق آمدن بر تجارب هیجانی منفی دارند. به عبارت دیگر این افراد در هوش هیجانی و مولفه­های آن مشکل دارند. این نتیجه می­تواند تبیین­کننده­ی مشکل این افراد در سازگاری هیجانی باشد که شاخصی از آسیب به سازه­ی هوش هیجانی برای این افراد است. با توجه به الگوی منین و همکاران (21،23) بهبود در تنظیم هیجانات منجر به بهبود نشانگان اختلال اضطراب تعمیم­یافته می­شود. پیشنهاد می­شود که به این افراد در مورد اهمیت هیجانات در
تصمیم­گیری و روابط بین­فردی آموزش داده شود. به علاوه روش­های مورد استفاده در این درمان ترکیبی از درمان رفتاری­شناختی (مانند تنش­زدایی، خودنظارتی) و روش­های مبتنی بر افزایش آگاهی هیجانی و اجتناب هیجانی (مانند رویارویی) را دربرمی­گیرد.

با توجه به الگوی منین و همکاران پیشنهاد می­شود که با شناسایی دانشجویان دارای نشانه­های اضطرابی از طریق مراکز مشاوره­ی دانشجویی و درمانگاه­های روان­شناسی بالینی وابسته به گروه­های روان­شناسی با تشکیل کارگاه­های آموزش هوش هیجانی در مورد این افراد اقدام نمایند، زیرا همان طور که منین و همکاران عنوان می­کنند آموزش این مولفه­ها منجر به بهبود مشکلات اضطرابی خواهد شد. همان طور که شوت و همکاران عنوان می­کنند افرادی که توانایی تشخیص، کنترل و استفاده از این قابلیت­های هیجانی را دارند از حمایت اجتماعی، احساس رضایت­مندی، سلامت جسمانی و روانی بیشتری برخوردار خواهند شد(5). یکی از محدودیت­های پژوهش حاضر استفاده از ابزار خودگزارش­دهی برای سنجش اضطراب بود لذا پیشنهاد می­شود در پژوهش­های بعدی علاوه بر
پرسش­نامه از روش مصاحبه­ی بالینی نیز جهت تشخیص این اختلال استفاده شود. محدودیت دیگر این پژوهش عدم تعمیم نتایج به جمعیت­های بالینی مبتلا به این اختلال است. از این رو پژوهش­های آتی می­توانند رابطه­ی هوش هیجانی و مولفه­های آن را در گروه­های بالینی مبتلا به این اختلال که با توجه به ابزارهای دیگر از جمله مصاحبه­ی بالینی انتخاب شده­اند، مورد آزمایش قرار دهند



[1]Emotional Intelligence

[2]Mayer, Salovy and Caruso

[3]Bar-ON

[4]Schutte, Malouff, Thorsteinsson, Bhuller and Rooke

[5]Borderline Personality Disorder

6Avoidance Model of Worry

7The Intolerance of Uncertainty Model

8The Metacognitive Model

9Acceptance-Based Model of Generalized Anxiety Disorder

1Emotion Dysregulation Model

[11]Mennin

[12]Linehan

[13]Amstadter

[14]Sunil, Roopri

[15]F Y Sui

[16]Fernandez-Berrocal

[17]Summerfeldt

[18]Jacobs

[19]Generalized Social Phobia

[20]McLaughlin

[21]Roemer

[22]Novick-Kline

[23]Trait Meta Mood Scale

[24]Salovey

[25]Attention to Feelings (Attention)

[26]Clarity of Feelings (Clarity)

[27]Mood Repair (Repair)

[28]Fitness and Curtis

[30]Beck, Epstein, Brown and Sreer

[31]Turk

 

  1.  

    1. Salovey P, Grewal D. The science of emotional intelligence. Curr Dir Psychol Sci 2005; 14: 281-5.

    2. Mayer JD, Salovey P, Caruso D. Emotional intelligence: Theory, findings, and implications. Psychol Inq 2004; 15: 197-215.

    3. Bar-On R. Emotional and social intelligence: Insights from the emotional quotient inventory. In: Bar-On R, Parker JD. (editors). The handbook of emotional intelligence. San Francisco: Jossey-Bass; 2000: 363-88.

    4. Mayer J, Salovey P, Caruso D. Emotional intelligence: New ability of eclectic traits. Am Psychol 2008; 63: 503-17.

    5 .Schutte NS, Malouff JM, Thorsteinsson EB, Bhullar N, Rooke SE. A meta-analytic investigation of the relationship between emotional intelligence and health. Pers Individ Dif 2007; 42: 921-33.

    6. Schutte NS, Malouff JM, Bobik C, Conston T, Greeson C, Jedlicka C, et al. Emotional intelligence and interpersonal relations. J Soc Psychol 2001; 141: 523-36.

    7. Schutte NS, Malouff JM, Simunek M, Hollander S, McKenley J. Characteristic emotional intelligence and emotional well-being. Cognit Emot 2002; 16: 769-86.

    8. Trull TJ, Useda JD, Conforti K, Doan B. Borderline personality disorder features in nonclinical young adults: 2. Two-year outcome. J Abnorm Psychol 1997; 106: 307-14.

    9. Leible TL, Snell, WE. Borderline personality disorder and multiple aspects of emotional intelligence. Pers Individ Dif 2004; 37: 393-4.

    10. Gardner K, Qualter P, Emotional intelligence and Borderline personality disorder. Pers Individ Dif 2009, 47: 94–98.

    11. Mashhadi A, Soltani Shurbakhorloo E, Razmjooei R. [On the relationship between emotional intelligence and symptoms of borderline personality disorder]. Journal of fundementals of mental health 2010; 12(1): 390-9. (Persian)

    12. Aguirre F, Sergi MJ, Levy CA. Emotional intelligence and social functioning in persons with schizotypy. Schizophr Res 2008; 104: 255-64.

    13. Kee KS, Horan WP, Salovey P, Kern RS, Sergi MJ, Fiske AP, et al. Emotional intelligence in schizophrenia. Schizophr Res 2009; 107: 61-8.

    14. Hansenne M, Bianchi J. Emotional intelligence and personality in major depression: Trait versus state effects. Psychiatr Res 2009; 166: 63-8.

    15. Schmidt JE, Andrykowsky MA. The role of social and dispositional variables associated with emotional intelligence in adjustment to breast cancer: An internet-based study. Health Psychol 2004; 33: 259-66.

    16. Downey LA, Johnston PJ, Hansen K, Schembro R, Stough C, Tuckwell V, et al. The relationship between emotional intelligence and depression in a clinical sample. Eur J Psychiatr 2008; 22: 93-8.

    17. Fernandez-Berrocal P, Salovey P, Vera A, Extremera N, Ramos N. Cultural influences on the relation between perceived emotional intelligence and depression. Rev Int Psychol Soc 2005; 18: 91-7.

    18. Femandez-Berrocal P, Alcaide R, Extremera N, Pizarro D. The role of emotional intelligence in anxiety and depression among adolescents. Pers Individ Dif 2006; 4: 16-7.

    19. Summerfeldt  LJ, Kloosterman  PH, Antony MM , McCabe RE , Parker JD. Emotional intelligence in social phobia and other anxiety disorders. J Psychopathol Behav 2010; 33(1): 69-78.

    20. Summerfeldt LJ, Kloosterman PH, Antony MM, Parker JD. Social anxiety, emotional intelligence, and interpersonal adjustment. J Psychopathol Behav 2006; 28: 57-8.

    21. Mennin DS, Heimberg R, Turk CL, Fresco DM. Applying an emotion regulation framework to integrative approaches to generalized anxiety disorder. Clin Psychol 2002; 9: 85-90.

    22. Mennin DS, Heimberg RG, Turk CL, Fresco DM. Preliminary evidence for an emotion dysregulation model of generalized anxiety disorder. Behav Res Ther 2005; 43: 1281-310.

    23. Mennin DS, Turk CL, Heimberg RG, Carmin CN. Focusing on the regulation of emotion: A new direction for conceptualizing and treating generalized anxiety disorder. In: Reinecke MA, Clark DA. (editors). Cognitive therapy over the lifespan: Theory, research and practice. New York: Wiley; 2004: 60-89.

    24. Salovey P, Woolery A, Stroud L, Epel E. Perceived emotional intelligence, stress reactivity and symptom reports: Furthers explorations using the trait meta-mood scale. Psychol Health 2002; 77:
    611-27.

    25. American Psychiatric Association. Diagnostic and statistical manual of mental disorders (4th ed. text revision). Washington, DC: American Psychiatric Association; 2000: 429-84.

    26. Borkovec TD. The nature, functions, and origins of worry. In: Davey G, Tallis F. (editors). Worrying: Perspectives on theory assessment and treatment. Sussex, England: Wiley; 1994: 5-33.

    27. Borkovec TD, Alcaine OM, Behar E. Avoidance theory of worry and generalized anxiety disorder. In: Heimberg R, Turk C, Mennin D. (editors). Generalized anxiety disorder: Advances in research and practice. New York: Guilford; 2004: 77-108.

    28.  Dugas MJ, Letarte H, Rheaume J, Freeston MH, Ladouceur R. Worry and problem solving: evidence of a specific relationship. Cognit Ther Res 1995; 19: 109-20.

    29. Freeston MH, Rheaume J, Letarte H, Dugas MJ, Ladouceur R. Why do people worry? Pers Individ Dif 1994; 17: 791-802.

    30. Wells A. Meta-cognition and worry: A cognitive model of generalized anxiety disorder. Behav Cognit Psychother 1995; 23: 301-20.

    31.  Roemer L, Orsillo SM. Expanding our conceptualization of and treatment for generalized anxiety disorder: Itegrating mindfulness/acceptance-based approaches with existing cognitive behavioral models. Clin Psychol 2002; 9: 54–8.

    32. Roemer L, Orsillo SM. An acceptance-based behavior therapy for generalized anxiety disorder. In: Orsillo SM, Roemer L. (editors). Acceptance and mindfulness-based approaches to anxiety: conceptualization and treatment. New York: Springer; 2005: 213-40.

    33. Gross JJ, Levenson RW. Hiding feelings: The acute effects of inhibiting negative and positive emotion. Abnorm Psychol 1997; 106: 93-5.

    34. Turk CL, Heimberg RG, Mennin DS. Assessment. In: Heimberg RG, Turk CL, Mennin DS. (editors). Generalized anxiety disorder: advances in research and practice. New York: Guilford; 2004: 219-47.

    35. Linehan M. Cognitive-behavioral treatment of borderline personality disorder. New York: Guildford;1993: 1-25.

    36. Amstadter A. Emotion regulation and anxiety disorders.  J Anxiety Disord 2008; 22: 211-21.

    37. Sunil K, Rooprai KY. Role of emotional intelligence in managing stress and anxiety at workplace. Proceeding of the ASBBS Annual Conference; 2009, Las Vegas, USA, 2009.

    38. F Y Siu A. Trait emotional intelligence and its relationships with problem behavior in Hong Kong adolescents. Pers Individ Dif 2009; 47: 553-7.

    39 .Jacobs M, Snow J, Geraci M, Vythilingam M, Blair R. Association between level of emotional intelligence and severity of anxiety in generalized social phobia. J Anxiety Disord 2008; 22: 1487-95.

    40. McLaughlin KA, Mennin DS, Farach FJ. The contributory role of worry in emotion generation and dysregulation in generalized anxiety disorder. Behav Res Ther 2007; 45: 1735-52.

    41. Roemer L, Lee JK, Salters-Pedneault K, Erisman SM, Orsillo SM. Mindfulness and emotion regulation difficulties in generalized anxiety disorder: Preliminary evidence for independent and overlapping contributions. Behav Ther 2009; 40: 142-54.

    42. Novick-Kline P, Turk CL, Mennin DS, Hoyt EA, Gallagher CL. Level of emotional awareness as a differentiating variable between individuals with and without generalized anxiety disorder. J  Anxiety Disord 2005; 19: 557-72.

    43. Salovey P, Mayer JD, Goldman S, Turvey C, Palfai T.  Emotional attention, clarity, and repair: Exploring emotional intelligence using the trait meta-mood scale. In: Pennebaker JV. (editor). Emotion, disclosure, and health. Washington, DC: American Psychological Association; 1995: 125-54.

    44. Fitness J, Curtis M. Emotional intelligence and the meta-mood scale: Relationships with empathy, attributional complexity. J Appl Psychol 2005; 1: 50-62.

    1. Thompson BL, Waltz J, Croyle K, Pepper AC. Trait meta-mood and affect as predictors of somatic symptoms and life satisfaction. Pers Individ Dif 2007; 43: 1786-95.

    46. Ghorbani N, Watson M, Davison K, Mack D. Self-reported emotional intelligence: Construct similarity and functional dissimilarity of higher-order processing in Iran and the United States. Int J Psychol 2002; 37: 297-8.

    47. Beck AT, Epstein N, Brown G, Sreer RA. An inventory for measuring clinical anxiety: Psychometric properties.  J Cons Clin Psychol 1988; 56: 893-7.

    48. Kaviani H, Mousavi AS. [Psychometric properties of the Persian version of Beck anxiety inventory (BAI)]. Medical journal of Tehran University of Medical Sciences 2008; 65(2): 136-40. (Persian)