Document Type : Research Paper
Author
Abstract
Keywords
در چند دههی اخیر، بررسی تفاوتهای جنسیتی[1] در زمینهی رشد حرفهای و انتخاب شغل توسط افراد از اهمیت زیادی نزد محققان مختلف برخوردار شده است (1،2). بر اساس بیشتر پژوهشها کودکان از همان ابتدا نشان میدهند که دارای ترجیحات شغلی وابسته به کلیشههای جنسیتی هستند. برای مثال، پسران بیشتر مشاغلی را ترجیح میدهند که هم
سو با کلیشههای جنسیتی مردانه باشند (3). در دبیرستان نیز دختران بیشتر جذب رشتههای هنری، علوم انسانی و مشاغلی میشوند که به طور سنتی زنانه به حساب میآیند در حالی که پسران بیشتر شغلهای مهندسی، پژوهشگری و یا رشتههای
علوم فیزیکی را ترجیح میدهند (4). مردان دانشجو نیز بیشتر شغلهایی را انتخاب میکنند که مناسب نقشهای جنسیتی پسران باشد (7-5).
بر اساس دیدگاه شناختیاجتماعی، باورهای خودکارآمدی[2] افراد بیش از سایر متغیرهای انگیزشی نظیر خودپنداره[3] یا عزتنفس[4] و حتی در مواردی بیش از متغیرهایی مثل توانایی یا استعداد میتواند پیشبینی کنندهی پیشرفت تحصیلی، انتخاب رشته و شغل، تکمیل موفق یک حرفه و مشارکت دختران و پسران در فعالیتهای اجتماع باشد (5،8). منظور از باورهای خودکارآمدی میزان اطمینانی است که هر فرد به توانایی خود در زمینهی اجرای یک رشته امور یا انجام یک تکلیف خاص ابراز مینماید (9). افرادی که در یک زمینه دارای باور خودکارآمدی بالا هستند اهداف چالشانگیزتری را که مستلزم تلاش بیشتری است انتخاب میکنند، استقامت و پشتکار بیشتری در انجام تکالیف دارند و واکنش منفی کمتری نسبت به شکست نشان میدهند (9).
تحقیقات زیادی نشان دادهاند که باورهای خودکارآمدی شغلی[5] نقش کلیدی و مهمی در توسعهی حرفهای افراد بازی میکنند. به عبارت دیگر، باورهای خودکارآمدی شغلی تاثیر زیادی بر انتخاب شغل و رشته توسط نوجوانان و جوانان دارند. منظور از باورهای خودکارآمدی شغلی ارزیابی شناختی افراد در زمینهی توانایی خود برای انجام تکالیف یک شغل میباشد (10). به اعتقاد برخی محققان، بهدلیل آنکه ریاضیات یک مهارت زیربنایی و اساسی برای دستیابی به مشاغل ردهی بالا به ویژه مشاغل علمی و فنی است، احساس خودکارآمدی پایین در ریاضی یک مانع عمده برای دسترسی به مشاغلی است که مستلزم مهارتهای ریاضی است. برای مثال، اکلس[6] شواهدی مبنی بر نقش تصورات قالبی و کلیشهای فرهنگی ارایه داده است. به نظر او بیشتر والدینی که ریاضیات را علمی مردانه میدانند توانایی ریاضی دختران خود را کمتر ارزیابی کرده و موفقیت دختران خود در ریاضی را به تلاش نسبت میدهند نه به توانایی. این والدین تمایل ندارند که دختران خود را به انتخاب رشته
های ریاضی و کامپیوتر تشویق کنند (11). تعجبآور نیست که دختران تواناییهای خود در زمینهی ریاضی و مشاغل فنی را باور ندارند. به اعتقاد محققین، توانایی ریاضی دختران و پسران تفاوت زیادی با همدیگر ندارد اما از دوران دبیرستان اعتماد دختران به توانایی ریاضی خود کمتر میشده و در نتیجه از فعالیتها و رشتههای مرتبط با ریاضی فاصله میگیرند تا جایی که تفاوتها حالت واقعی پیدا کرده و همانطور که والدین فرض میکردند پسران از دختران پیشی میگیرند (8). برعکس، برخی یافتههای اخیر حاکی از عدم تفاوت بین خودکارآمدی ریاضی در دختران و پسران میباشد (12).
با این حال، برخی شواهد موجود حاکی از آن است که دختران نه به خاطر عدم توانایی بلکه به خاطر ضعف در باور خودکارآمدی شغلی نسبت به انجام برخی فعالیتهای شغلی نظیر مشارکت فعال در مدیریتها و مشاغل ردهی بالا احساس ناتوانی از خود نشان میدهند. برای مثال، بتز و هاکت[7] ملاحظه کردند که زنان به خاطر ضعف باورهای خودکارآمدی در زمینهی انجام شغلهایی که به طور سنتی مردانه نامیده میشوند رشد حرفهای و اهداف خود را محدود میسازند (13).
زلدین و پاجارز[8] به بررسی شرح حال زنانی پرداختند که در رشتههایی نظیر ریاضی، علوم و تکنولوژی، توفیقات زیادی داشتهاند. این محققان مشاهده کردند که زنان مذکور پیامهای تشویقآمیز و دلگرم کننده از افراد پیرامون خود دریافت میکردهاند، مبنی بر این که در رشتههای چالشانگیز و مردانه میتوانند موفق شوند و این موفقیت برای آنها ارزشمند بودهاست (14). شواهدی نیز در تایید رابطهی بین پایگاه اقتصادی اجتماعی خانواده و پیشرفت درسی یا ارتقای دانشآموزان وجود دارد (15). گارسیا[9] معتقد است که دانشآموزان خانوادههای بیبضاعت پیشرفت تحصیلی و عزتنفس کمتری دارند و متقاعد شدهاند که فاقد توانایی و استعداد لازم هستند. علاوه بر این، به اعتقاد گارسیا بسیاری از این افراد شاهد الگوهای موفقی از خویشاوندان و یا اطرافیان خود نیستند و بنا بر این دچار درماندگی آموخته شده میشوند (15). اسلاوین[10] معتقد است که حتی اگر در مدرسه برای دانشآموزان خانوادههای بیبضاعت فرصتی فراهم شود، از نظر یادگیری طی تعطیلات تابستانی و فعالیتهای یادگیری خارج از مدرسه امکانات کمتری در مقایسه با سایر دانشآموزان دارند (16).
هافمن[11] مشاهده کرد که مادران طبقهی اجتماعی اقتصادی متوسط، وقت بیشتری را صرف صحبت با کودکان خود میکنند، هدایت کلامی بیشتری داشته، در درک علل رویدادها و پیشبینی پیامدها به کودکان خود کمک کرده و فرزندان را به استقلال در حل مسئله تشویق مینمایند (17). برخی محققین نیز عنوان کردهاند که دختران طبقات پایین اجتماع از نظر دسترسی به منابع خودکارآمدی در مضیقه هستند. آنها فاقد الگوهایی از زنان موفق در رشتههای علمی و مدیریتی هستند و در نتیجه خودکارآمدی ضعیفتری در مقایسه با دختران طبقات بالای اجتماع دارند (9).
بررسی تفاوتهای جنسیتی در زمینهی خودکارآمدی شغلی از این جهت حایز اهمیت است که در تمام جوامع در زمینهی برابری حقوق زنان و مردان در اجتماع ادعاهای زیادی وجود دارد. با وجود آنکه زنان نیمی از اجتماع را تشکیل میدهند و از نظر تحصیلی نیز توانمندیهای قابل ملاحظهای نشان دادهاند اما از نظر دستیابی به مشاغل مدیریتی و به طور کلی مشارکت فعال در اجتماع جایگاه پایینتری در مقایسه با مردان دارند (18). با توجه به آنکه باورهای خودکارآمدی به عنوان یکی از عوامل مهم در انتخاب رشته، شغل و پافشاری کردن در انجام تکالیف مطرح است، بررسی تفاوت دختران و پسران در خودکارآمدی شغلی میتواند اطلاعات مهمی در زمینهی باورهای شغلی دختران در اختیار مسئولان و برنامهریزان کشور قرار دهد. ضرورت انجام پژوهشهای مربوط به بررسی باورهای شغلی دختران و پسران از بعد نظری نیز قابل توجیه است. تفاوتهای جنسیتی در تمام زمینهها به ویژه باور خود، مورد توجه بسیاری از صاحبنظران روان
شناسی و تعلیم و تربیت قرار داشته است. به اعتقاد آنان پژوهشهای زیادی در فرهنگهای مختلف لازم است تا بسیاری از ابهامات و تناقضات موجود در زمینهی تفاوتهای جنسیتی برطرف گردد.
با توجه به مطالب بالا، هدف اصلی پژوهش حاضر، مقایسهی خودکارآمدی شغلی دختران و پسران است. بر این اساس در پژوهش حاضر این سئوالات مورد بررسی قرار میگیرند که آیا بین میزان خودکارآمدی شغلی دانشآموزان دبیرستانی دختر و پسر تفاوت معنیداری وجود دارد؟ و آیا بین خودکارآمدی شغلی دختران خانوادههای طبقات مختلف اقتصادیاجتماعی تفاوت معنیداری وجود دارد؟ طرح سئوال اخیر به آن دلیل است که براساس برخی یافتهها دختران طبقات پایین اجتماع به خاطر آن که فاقد منابع خودکارآمدی از قبیل تجربهی مستقیم شغلی یا حمایتهای محیطی هستند ممکن است در مقایسه با دختران طبقات بالا از خودکارآمدی شغلی پایینتری برخوردار باشند.
روش
کار
این پژوهش از نوع علیمقایسهای است و جامعهی آماری آن شامل تمام دانشآموزان دختر و پسر دبیرستانی استان فارس و نمونهی پژوهش نیز شامل 1833 دانشآموز
(1007 دختر و 826 پسر) دبیرستانی است که به شیوهی نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. به این منظور ابتدا از بین مناطق مختلف استان فارس چهار منطقهی کازرون، اوز، فیروزآباد و زرقان به عنوان معرف مناطق مختلف استان سپس با مراجعه به مدارس دخترانه و پسرانهی هر منطقه و ناحیه، حدود 30 دانشآموز از هر جنس و رشتهی تحصیلی (ریاضی، تجربی، علوم انسانی، فنیحرفهای و کار و دانش) انتخاب شدند. ترکیب اعضای نمونهی انتخابی از نظر مناطق جغرافیایی استان فارس به شرح مندرج در جدول (1) میباشد.
جدول1- ترکیب اعضای نمونه به تفکیک جنس و منطقه
مناطق استان فارس |
||||||||
جنس |
شیراز1 |
شیراز4 |
کازرون |
فیروزآباد |
زرقان |
اوز |
چمع |
|
دختر |
181 |
157 |
160 |
171 |
154 |
184 |
1007 |
|
پسر |
152 |
119 |
154 |
162 |
155 |
84 |
826 |
|
جمع |
333 |
276 |
314 |
333 |
309 |
268 |
1833 |
|
دامنه
ی سنی آزمودنیها 14 تا 17 سال با میانگین سنی
5/15 سال بود و از نظر وضعیت اقتصادیاجتماعی که بر اساس شغل پدر سنجیده شد عمدتا (61%)در سطح متوسط بودند.
13 درصد آنان از وضعیت اقتصادیاجتماعی بالا و 15 درصد از وضعیت اقتصادی اجتماعی پایین برخوردار بودند (جدول2).
به جهت رعایت اخلاق پژوهش، پرسش
نامهها با اجازهی رسمی سازمان آموزش و پرورش استان فارس و با رضایت دانش
آموزان تکمیل گردید.
تکمیل پرسش
نامهها به صورت بدون نام و تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت محرمانه صورت گرفت. پرسش
نامهها در قالب گروههای کلاسی اجرا و تکمیل آنها در زمانی حدود 20 دقیقه صورت گرفت.
جدول 2- ترکیب اعضای نمونه براساس وضعیت اقتصادیاجتماعی (شغل پدر)
طبقهی |
دختران |
پسران |
کل |
|||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|
بالا |
133 |
7 |
104 |
6 |
237 |
13 |
متوسط |
621 |
34 |
503 |
27 |
1124 |
61 |
پایین |
153 |
8 |
124 |
7 |
287 |
15 |
نامشخص |
100 |
6 |
95 |
5 |
195 |
11 |
کل |
1007 |
55 |
826 |
45 |
1833 |
100 |
ابزار اندازهگیری: برای اندازهگیری خودکارآمدی شغلی، مقیاسی براساس مقیاس خودکارآمدی شغلی بتز و هاکت تهیه شد. مقیاس اولیه شامل20 شغل بود که نیمی از آنها به طور سنتی زنانه و نیمی دیگر مردانه محسوب میشوند (13). این پرسش
نامه مرکب از دو بخش است: در بخش اول، فرد باید بر روی یک مقیاس 10 درجهای (از صفر تا 9) میزان توانایی خود را برای انجام امور تحصیلی و آموزشهای درسی مربوط به برخی مشاغل زنانه و مردانه برآورد نماید و در بخش دوم باید میزان توانایی خود را در زمینهی انجام وظایف شغلی هر یک از آن حرفهها (با فرض آن که درآن حرفهها آموزشهای لازم را دریافت کرده باشد) تخمین بزند. پایایی و روایی این ابزار مطلوب گزارش شده است (13). در پژوهش حاضر، میزان آلفای کرونباخ برای کل مقیاس برابر با 85/0 بدست آمد. هم
چنین، همبستگی بین این آزمون با آزمون هستهی کنترل راتر به عنوان شاخصی از روایی محاسبه شد که میزان همبستگی به لحاظ آماری معنیدار بود (41/0=r).
از آن
جا که این پرسش
نامه برای اولین
بار در فرهنگ ما اجرا میشد بر اساس یک مطالعهی مقدماتی که بر روی دانشآموزان دو کلاس انجام شد، انطباقات و اصطلاحاتی در آن صورت گرفت. برای مثال، مشخص گردید که در فرهنگ ما برخی مشاغل نظیر پزشکی که در مقیاس بتز و هاکت به عنوان مشاغل سنتی مردانه محسوب میشوند وجه تمایز زیادی ایجاد نمیکنند و با ابهام در داخل طبقهی شغلهای مردانه قرار میگیرند. در نتیجه، این مشاغل حذف شدند و در نهایت 16 شغل باقی ماندند که 8 شغل آن به لحاظ سنتی زنانه و 8 شغل دیگر مردانه محسوب میشوند. نمونهی شغلهای زنانه عبارتند از: پرستاری، مشاوره و روان
شناسی، معلمی، مربی مهد
کودک، منشیگری، تکنسین پزشکی، مهمان
دار هواپیما، فروشندگی. نمونهی شغلهای مردانه نیز عبارتند از: خلبانی، مهندسی، وکالت، معماری، بانک
داری، مدیریت، ریاضیدان، نظامیگری.
از آن
جا که پاسخها بر روی مقیاسی از صفر تا 9 نمرهگذاری میشوند، حداقل نمره برای هریک از مقیاسهای مشاغل زنانه و مردانه صفر و حداکثر آن 72 میباشد. در مجموع با استفاده از این مقیاس، چهار نمرهی کلی برای هر فرد به دست میآید که عبارتند از: خودکارآمدی تحصیلی مشاغل مردانه که منظور از آن میزان اطمینانی است که هر فرد برای به پایان رساندن تحصیلات دانشگاهی مشاغل مردانه در خود احساس میکند. خودکارآمدی تحصیلی مشاغل زنانه که بیانگر میزان اطمینانی است که هر فرد برای به پایان رساندن تحصیلات دانشگاهی مشاغل زنانه در خود احساس میکند.
خودکارآمدی وظایف شغلی مشاغل مردانه که منظور از آن میزان اطمینانی است که هر فرد برای انجام وظایف شغلی مشاغل مردانه (بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه) در خود احساس میکند.
خودکارآمدی وظایف شغلی مشاغل زنانه که بیانگر میزان اطمینانی است که هر فرد برای انجام وظایف شغلی مشاغل زنانه (بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه) در خود
احساس میکند.
پس از تکمیل پرسش
نامهها و محاسبهی چهار نمرهی فوق برای هر فرد از روشهای آماری توصیفی و استنباطی از جمله تحلیل واریانس یک
سویه برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.
جدول3- میانگین و انحراف معیار نمرات خودکارآمدی شغلی به تفکیک مشاغل زنانه و مردانه در دختران و پسران
تعداد پسران=823 |
تعداد دختران= 1006 |
متغیرها |
||
انحرافمعیار |
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
|
94/20 |
67/28 |
71/22 |
15/28 |
خودکارآمدی تحصیلی مشاغل مردانه |
14/20 |
61/29 |
80/22 |
43/27 |
خودکارآمدی تحصیلی مشاغل زنانه |
54/22 |
15/25 |
17/22 |
7/36 |
خودکارآمدی وظایف شغلی مشاغل مردانه |
21 |
06/25 |
30/22 |
78/36 |
خودکارآمدی وظایف شغلی مشاغل زنانه |
نتایج
میانگین و انحراف معیار نمرات دختران و پسران در متغیرهای مورد مطالعه در جدول (3) ارایه شده است. همانطور که در جدول (3) ملاحظه میشود، میانگین نمرهی دختران در خودکارآمدی تحصیلی مشاغل مردانه، اندکی پایینتر از پسران است (15/28 در مقابل 67/28). در زمینهی خودکارآمدی وظایف شغلی مردانه نیز خودباوری دختران (43/27) کمتر از پسران (61/29) است. این در حالی است که میانگین دختران در خودکارآمدی تحصیلی مشاغل زنانه بالاتر از پسران است (7/36 در مقابل 15/25). میانگین انجام وظایف شغلی مشاغل زنانه نیز در دختران بالاتر از پسران به نظر میرسد (78/36 در مقابل 06/25). به منظور مقایسهی این میانگینها و تعیین معنیداری تفاوت بین میانگینها از تحلیل
واریانس استفاده شد که نتایج مقایسهی میانگین دختران و پسران در هریک از این چهار متغیر در جدول (4) مشاهده میشود. بر اساس جدول (4)، در مورد مشاغل مردانه تفاوت معنیداری بین دختران و پسران در خودکارآمدی تحصیلی مشاغل مردانه وجود ندارد. این امر به آن معنی است که دختران احساس میکنند بهاندازهی مردان میتوانند از عهدهی تحصیلات دانشگاهی و آموزشهای مربوط به مشاغل مردانهای نظیر وکالت، مدیریت و خلبانی برآیند اما در مورد خودکارآمدی انجام وظایف شغلهای مردانه تفاوت معنیداری به نفع پسران مشاهده میشود. به این معنا که دختران کمتر از پسران احساس میکنند که از عهدهی انجام شرح وظایف شغلهای مردانهای نظیر وکالت، مدیریت، مهندسی و… بر میآیند.
جدول4- نتایج تحلیل واریانس تفاوت خودباوری شغلی از نظر اتمام تحصیلات شغلهای مردانه در دوجنس
متغیرها |
منبع واریانس |
مجموع مربعات |
درجه |
میانگین مربعات |
F |
P |
|
خودکارآمدی تحصیلی مشاغل مردانه |
بین گروهی درون گروهی کل |
22/122 836244 836366 |
1 1831 1832 |
22/122 7/456 |
27/. |
ns |
|
خودکارآمدی وظایف شغلی مشاغل مردانه |
بین گروهی درون گروهی کل |
9/2163 854651 856815 |
1 1827 1828 |
9/2163 79/467 |
63/4 |
03/. |
|
خودکارآمدی تحصیلی مشاغل زنانه |
بین گروهی درون گروهی کل |
60329 91398 971727 |
1 1827 1828 |
60329 85/498 |
94/.120 |
0001/. |
|
خودکارآمدی وظایف شغلی مشاغل زنانه |
بین گروهی درون گروهی کل |
62263 861633 923896 |
1 1831 1832 |
62263 58/470 |
3/132 |
0001/. |
|
در مورد مشاغل زنانه، وضعیت به گونهی دیگری است. به این معنا که میانگین نمرهی خودکارآمدی تحصیلی مشاغل زنانه در دختران به طور معنیداری بالاتر از پسران است. همینطور در زمینهی انجام وظایف شغلی مشاغل زنانه نیز میانگین نمرات دختران به طور معنی داری بالاتر از پسران است. به بیان دیگر، دختران در زمینهی انجام وظایف شغلی مشاغل زنانهای نظیر پرستاری، منشیگری و مربی مهد کودک نسبت به پسران دارای باور خودکارآمدی بیشتری هستند.
به منظور بررسی تفاوت خودکارآمدی شغلی دختران متعلق به طبقات مختلف اقتصادی اجتماعی نیز از تحلیل واریانس استفاده شد. قابل ذکر است که اولا در این
جا منظور از خودباوری شغلی، نمرهی فرد در کل مقیاس خودباوری شغلی یعنی در هر دو بخش از مقیاس میباشد. ثانیا در این پژوهش از شغل پدر به عنوان شاخص طبقهی اقتصادیاجتماعی استفاده شدهاست. به این منظور بر اساس تقسیمبندی خیر هر یک از مشاغل به طبقات بالا، متوسط، پایین، بی
کار، بازنشسته و فوت شده تقسیم شدند. طبقهی بالا شامل پزشکان، مهندسان، اساتید دانشگاه، کارمندان عالی رتبه و افسران ارشد میباشد.
طبقهی متوسط شامل کارمندان، نظامیان، روحانیون، صاحبان مشاغل آزاد و فرهنگیان است و بالاخره در طبقهی پایین رانندگان، کارگران، کارمندان جزء و فروشندگان دورهگرد قرار میگیرند. پدران بی
کار و بازنشسته نیز در طبقات مجزا قرار میگیرند (19). همانطور که در جدول (5) مشاهده میشود، بین دختران طبقات مختلف اجتماع از نظر خودباوری شغلی تفاوت معنیداری وجود دارد (001/0P<).
آزمون تعقیبی تفاوت بین میانگینها نیز نشان داد که از بین دختران طبقات مختلف اجتماع، تنها بین دخترانی که پدرانشان بی
کار میباشد با دخترانی که پدرانشان در طبقهی مشاغل سطح بالا قرار میگیرند، تفاوت آماری معنیدار وجود دارد. یعنی دخترانی که پدرانی با مشاغل سطح بالا نظیر پزشکی، مهندسی، تدریس در دانشگاه و کارمند یا افسر عالیرتبه میزان خودباوری شغلی بیشتری نسبت به دخترانی که پدرانشان بی
کار میباشند، برخوردارند.
جدول5- نتایج تحلیل واریانس یک
سویه در مورد تفاوت بین خودباوری شغلی در دختران دارای پدران با مشاغل متفاوت
منبع واریانس |
مجموع مربعات |
درجه آزادی |
میانگین مربعات |
F
|
P |
بین گروهی درون گروهی کل |
126848 5193437 5320285 |
5 907 912 |
25370 5726 |
143/4 |
001/. |
بحث و نتیجهگیری
مقایسهی میانگین نمرات دختران در خودکارآمدی شغلی نشان داد که دختران باور داشتند که میتوانند از عهدهی وظایف آموزشی و تحصیلی هر یک از مشاغل اعم از زنانه یا مردانه و نیز مشاغل کلیدی و مهمیکه به طور سنتی مردانه نامیده میشوند برآیند اما در عین حال کمتر از پسران معتقد بودند که میتوانند عهده دار مسولیتها و ایفا کنندهی نقشهایی باشند که برای آن مشاغل در نظر گرفته شدهاست. دختران باور کمتری به تواناییهای شغلی خود برای انجام موفق هر یک از مشاغل مردانه داشتند. این نتایج در تایید یافتههای محققانی است که مشاهده کردهاند دختران برای انجام شغلهایی که به طور سنتی مردانه نامیده میشود جرات و باور توانایی کمتری دارند (9،13،20) و تحت تاثیر تصورات قالبی جنسیتی، رشتههایی انتخاب میکنند که زنانه به حساب
میآید (7).
یافتهی فوق شواهدی در حمایت از نظریهی شناختی اجتماعی بندورا فراهم مینماید. بر طبق این نظریه، دستاورد عملکرد که شامل تجربهی موفقیتآمیز فرد از یک شغل میباشد و نیز اقناع اجتماعی که به معنی حمایتها و تشویقهای اطرافیان فرد است از مهم
ترین منابع خودکارآمدی شغلی محسوب میشوند و از آن جا که برای زنان در زمینهی شغلهای مردانه فرصت کمتری فراهم شده است، دور از انتظار نیست که آنان خودکارآمدی کمتری در زمینهی این مشاغل داشته باشند. افزون بر این، دلیسل[12] و همکاران با مقایسهی منابع خودکارآمدی در زنان و مردان مشاهده کردند که در رشتههای کمی و پژوهشگری که مردانه به حساب میآیند نمرهی دختران از نظر تجربهی موفقیتآمیز شغلی و دریافت بازخوردهای مثبت اجتماعی کمتر از پسران است (18).
بر همین اساس، یافتهی مربوط به پایین بودن خودکارآمدی دختران در انجام وظایف مشاغل مردانه را میتوان به کمبود فرصتهای دختران برای تصدی این مشاغل نسبت داد.
اما در زمینهی انجام مشاغلی که به لحاظ سنتی زنانه به حساب
میآیند، نتایج نشان داد که باور توانایی پسران کمتر از دختران است. این امر با یافتههای موجود و نظریهی شناختیاجتماعی بندورا هماهنگ است (21). از دیدگاه بندورا، پسران منابع خودکارآمدی ضعیفتری برای مشاغل سنتی زنانه در اختیار دارند، به این معنی که نسبتا فاقد تجربهی مستقیم و جانشینی مشاغل زنانه هستند. همچنین، گرچه در پژوهش حاضر، علایق و ترجیحات شغلی آزمودنیها مورد سنجش قرار نگرفت اما ممکن است یافتهی مزبور با عدم تمایل و علاقهی پسران به انجام مشاغل سنتی زنانه و یا وجود کلیشههای جنسیتی مرتبط باشد و پیشنهاد میشود در تحقیقات آینده به این موضوع پرداخته شود.
نتایج بررسی رابطهی بین پایگاه اقتصادی اجتماعی خانواده (شغل پدر) و خودباوری شغلی دختران نشان داد که از بین گروههای مختلف شغلی، فقط تفاوت خودباوری شغلی دخترانی که پدرشان بیکار بود با دخترانی که پدرانشان دارای مشاغلی در سطح عالی بودند معنیدار است. با توجه به آنکه درصدی از پاسخدهندگان، به سئوال مربوط به شغل پدر پاسخ نداده بودند یا پاسخ آن
ها غیرقابل اتکا بود به نظر میرسد که این یافته را باید با احتیاط بیشتری نگریست. با این حال، یافتهی مذکور نشان میدهد که پدران بی
کار الگوی شغلی موفقی برای دختران خود فراهم نمیکنند و این بر خودکارآمدی شغلی دختران تاثیر منفی میگذارد. هم
چنین ممکن است عوامل دیگری غیر از پایگاه اقتصادی اجتماعی در خودکارآمدی دختران نقش داشته باشد. برای مثال، وایت[13] مشاهده کردکه رفتارهای واقعی والدین بیش از سطح درآمد خانواده یا شغل پدر و مادر پیشبینیکنندهی پیشرفت درسی بچهها است (9،22). بر همین اساس، به نظر میرسد عوامل دیگری نظیر شیوههای فرزندپروری و یا حمایت والدین از خودگردانی فرزندان در میزان خودباوری دختران تاثیر داشته باشد. بر مبنای یکی از یافتهها، والدینی که به سرمشقدهی، هدایت، تشویق و پاداش رفتارهای خودگردان و خودمختار کودکان میپردازند کمک بیشتری به رشد خودگردانی آنان میکنند (23). در نتیجه پیشنهاد میشود در تحقیقات آینده به بررسی تاثیر خودگردانی والدین در خودباوری دختران و به طور کلی باورهای تحصیلی و شغلی آن
ها توجه شود.
تحقیق حاضر کاربردهایی نیز برای مسئولان اجرایی و دستاندرکاران تعلیم و تربیت دانشآموزان دارد که از جملهی آن انجام اقداماتی به منظور افزایش و بهبود خودکارآمدی شغلی دختران است. آیندهی شغلی دختران را میتوان با فراهم آوردن امکان تجارب موفقیتآمیز برای آنان بهبود بخشید. یکی از ابزارهای موثر برای رشد مهارتهای گوناگون در زنان، آموزش مهارت محور میباشد به گونهای که امکان توفیق زنان در مشاغل مختلف افزایش یابد. از آن جا که آموزش این مهارتها نیاز به آموزشهای پیشرفته و فنآوریهای جدید دارد باور فرد برای یادگیری مهارتها دارای نقشی اساسی در تمایل به حرفههای جدید میباشد.
راهکار دیگر جهت افزایش خودکارآمدی شغلی عبارت است از ایجاد و ارایهی الگوهایی از افراد مشابه که نقشهای شغلی خویش را به طور موفقیتآمیزی انجام دادهاند. دانشآموزان دختری که در دانشگاه در رشتهها و شغلهای مدیریتی پذیرفته شدهباشند و از عهدهی انجام موفق آن ها برآیند الگوی خوبی برای سایر دانشآموزان دختر محسوب میشوند (9). راهکار بعدی فراهم ساختن حمایتهای اجتماعی است. تشویق و بازخورد مثبت به خصوص بازخوردهایی که از طریق مربیان متخصص ارایه میشود نقش مهمیدر تمایل دختران به مشاغل فنی و علمیدارد (21).
بر مبنای تحقیقات موجود، افرادی که از حمایت اجتماعی برخوردارند خودکارآمدی بالایی دارند. در نهایت، باورهای خودکارآمدی فرد را میتوان از راه سازماندهی مجدد شناختی و تغییر نظام باورها و فرآیندهای فکری او اصلاح نمود. ازجملهی این اقدامات تغییر در ملاکهای خودارزیابی و ارزیابی از کارآمدی شخصی است (24).
تحقیق حاضر دارای محدودیتهایی است که مهم
ترین آنها به ابزار مورد استفاده جهت جمعآوری دادهها مربوط میشود. پیشنهاد میشود در تحقیقات آینده ابزارهایی تهیه شود که هماهنگی بیشتری با فرهنگ ایرانی داشته باشد. هم
چنین پیشنهاد میشود در تحقیقات آینده به بررسی آزمایشی برخی راهکارها نظیر آموزش مهارتهای مورد نیاز دختران، ارایهی الگوها و یا بازخوردهای اسنادی مثبت پرداخته شود و با رویکردی آزمایشی به مقایسهی تاثیر برنامههای فوق بر خودباوری دختران اقدام گردد.
به این وسیله از سازمان آموزش و پرورش استان فارس به ویژه کارشناسی امور بانوان و کارشناسی مشاورهی آن سازمان که در جمعآوری اطلاعات و اجرای پژوهش با نویسنده همکاری داشتهاند، سپاس
گزاری میگردد. تحقیق فوق با حمایت مالی سازمان آموزش و پرورش استان فارس انجام گرفته و با منافع شخصی نویسنده ارتباطی نداشته است.
[1]Gender Differences
[2]Self-Efficacy
[3]Self-Concept
[4]Self-Esteem
[5]Career Self-Efficacy
[6]Eccles
[7]Bets and Hacket
[8]Zeldin and Pajares
[9]Garcia
[10]Slavin
[11]Hoffman
[12]Delisle
[13]White