Document Type : Research Paper
Author
Abstract
Keywords
اسکیزوفرنی بیماری ناتوان
کننده
ی وخیم روانی است که ویژگی
هایی از قبیل هذیان، توهم، رفتار آشفته، علایم منفی و مختل شدن عملکرد اجتماعی و شغلی را به همراه دارد (1).
طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، اسکیزوفرنی اختلال شدیدی است که بیشتر در پایان دوره
ی نوجوانی و اوایل جوانی شروع میشود. ویژگی مهم آن آشفتگی فکر و ادراک است که با احساس
های نامتناسب همراه می
باشد (2).
در ایالات متحدهی آمریکا میزان شیوع اسکیزوفرنی در طول عمر حدود 1 درصد است. در ایران نیز آمار مبتلایان به سایکوزها به ویژه اسکیزوفرنی مشابه سایر کشورها بوده و حدود 1 درصد جمعیت عمومی می
باشد. شیوع اسکیزوفرنی در مرد و زن برابر است اما در مردها شروع بیماری زودتر است. بیشترین سن شروع بیماری در مردها بین 10 تا 25 سالگی و در زن
ها 25 تا 35 سالگی است. به طور کلی فرجام بیماران زن مبتلا به اسکیزوفرنی بهتر از بیماران مرد است (3).
اگرچه اسکیزوفرنی به
خودی خود یک بیماری کشنده نیست اما میزان مرگ
و میر در مبتلایان به آن حداقل 2 برابر جمعیت عمومی می
باشد. این مرگ
و میر زیاد به خاطر شرایط ضعیف سازماندهی و مراقبت از بیماران در طولانی
مدت است که منجر به ابتلا به بیماری
هایی از جمله سل و دیگر بیماری
های مسری می
گردد (2).
علت دقیق اسکیزوفرنی هنوز شناخته نشده ولی از نظر طبقهی تشخیصی شامل گروهی از اختلالها است که احتمالا علل ناهمگون دارند. طبق مدل استرس- دیاتز در یک تشخیص ممکن است عوامل زیست
شناختی، روانیاجتماعی و محیطی، آسیب
پذیری ایجاد کرده و تحت تاثیر یک عامل تنش
زا امکان بروز بیماری فراهم شود. آسیب
پذیری ممکن است محیطی، زیست
شناختی یا ترکیب آن دو باشد. هم
چنین شواهد قوی برای علت ژنتیکی وجود دارد (4).
بعضی از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی از خانواده
های مختل برخاستهاند، بنا بر این شناخت الگوی رفتار خانوادگی در این بیماران اهمیت بالینی دارد. چون چنین رفتاری می
تواند به طور قابل ملاحظه تنش هیجانی را که بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی باید با آن مقابله کند افزایش دهد. الگوهای مخرب رفتاری مانند مداخلهجویی یا جر و بحث شدید اعضای خانواده با بیماری که اختلال روانی دارد تنشزا است و تنشی که از طرف خانواده به بیمار در حال بهبودی وارد می
شود علتی مهم در عود بیماری وی است. بیمار به خاطر انتقاد و ترحم دیگران نمی
داند در زمان بهبودی چه کند. در نتیجه این نگرش و رفتارهای منفی اعضای خانواده نمی
تواند در جهت بهبود و سلامتی بیمار کمک کند (5).
براون[1] و همکاران وی طی سال
های 60-1950 در مطالعههای خود متوجه شدند که برخی از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی پس از طی دوره
ی درمان و بازگشت به خانواده بر خلاف بیمارانی که به تنهایی یا در مراکز شبانه
روزی زندگی میکنند، بعد از مدتی مجددا بیمار میشوند. این یافته
ی براون که در واحد روان
پزشکی اجتماعی کانسیل انگلستان انجام شده بود، منجر به تحقیقهایی پیرامون وضعیت اجتماعی خانواده
ی این بیماران شده و در نهایت منجر به پیدایش نظریه
ی هیجان ابراز شده گردید (6).
هیجان ابراز شده به نگرشهای انتقادی یا خصمانه و یا درگیری مفرط هیجانی اطلاق میشود که بستگان و خویشان نسبت به عضو مبتلا به بیماری روان
پزشکی نشان میدهند (7).
سه نگرش مرتبط با هیجان ابراز شده به خصومت[2]، انتقاد[3] و درگیری مفرط هیجانی[4] معروفاند. والدین این بیماران می
توانند سبب عود بیماری شوند زیرا آن
ها خودشان را به خاطر اختلال فرزند سرزنش کرده و درگیری بیشتر هیجانی دارند. این مسئله در زنان بیشتر دیده می
شود (8).
بستگانی که هیجان ابراز شدهی بالا دارند بسیار انتقادی و خصومت
آمیز رفتار میکنند. آنها راه دیگری برای کمک و حمایت از عضو بیمار خانواده نمی
دانند و احساس می
کنند که با این روش به بیمار کمک میکنند. آنها فکر می
کنند بیماری درونی بوده و شخص بیمار قادر به کنترل آن خواهد بود. آن
ها تنها راهی که شخص می
تواند رفتارش را تغییر دهد انتقاد یا عیب
جویی می
دانند. در حالی
که در واقع با واکنشهای خود باعث عود بیماری می
شوند. نگرش انتقادی این افراد به سمت بیمار باعث طولانی شدن زمان بیماری شده و هیجان ابراز شدهی بالا به
خاطر انتقادگری کلامی پرخاشگرانه بیشتر از هیجان ابراز شدهی پایین احتمال عود را افزایش می
دهد (5).
بستگان دارای هیجان ابراز شدهی پایین در انتقاد کردن محافظهکارانه عمل میکنند. این خانواده
ها احساس می
کنند عضو بیمار روی اختلال خود کنترلی ندارد و بیشتر با او همدلی می
کنند. این امر به
خاطر این است که آنها نسبت به دیگران اطلاعات بیشتری از اختلال دارند که منجر به آگاهی بیشتر و انتقاد کمتر می
شود. این خانواده
ها پذیرش بیشتری از بیماری دارند و رفتار منتقدانه ابراز نمی
کنند. در مجموع والدین دارای هیجان ابراز شدهی پایین تنش کمتری به بیمار وارد می
کنند (9).
اخیرا رابطه
ی بین هیجان ابراز شده و عملکرد اجتماعی[5] بیماران مورد مطالعه قرار گرفته است. باروکلوج[6] گزارش می
کند عملکرد بیمارانی که با خانواده
های با هیجان ابراز شدهی بالا زندگی می
کنند به
طور معنی
داری بدتر از کسانی است که با خانواده
های دارای هیجان ابراز شدهی پایین زندگی می
کنند (10).
کینگ و دیکسون[7] دریافتند که بعضی جنبه
های هیجان
ابراز شده با قضاوت اجتماعی بدتر مرتبط هستند (11).
ساز و کاری که موجب آسیب و تخریب عملکرد اجتماعی بیماران در خانوادههای با هیجان ابراز شدهی بالا شده است، به دو صورت فرضیهپردازی شده است:
1- درگیری مفرط هیجانی ممکن است مانع از رشد عملکرد اجتماعی مستقل بیماران گردد.
2- عدم توانایی بیمار برای کارکردن (شغل) ممکن است موجب عیبجویی و انتقاد خانواده گردد. به
نظر میرسد در این مورد پویایی خانواده کلید اصلی برای مداخله باشد (12).
هیجان ابراز شده در پیشبینی عود بیماری نقش قابل ملاحظه
ای دارد و از عوامل خانوادگی است که بر دوره
ی بیماری اثر می
گذارد. در بیمارانی که پس از ترخیص از بیمارستان به خانواده
های با هیجان ابراز شدهی بالا برمی
گردند احتمال عود مجدد بیماری بیشتر است. مروم[8] و همکاران پس از پی
گیری 7 سالهی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی متوجه شدند احتمال بستری بیماران دارای خانوادهی با انتقاد بالا، بیشتر از بیمارانی است که خانوادهای با انتقادگری کمتر دارند (13).
هم
چنین چیونگ[9] و همکارش در هنگ
کنگ میزان عود بیماران اسکیزوفرنی را در طول یک دورهی 9 ماهه سنجیده و دریافتند در بیماران دارای خانواده با هیجان ابراز شدهی بالا میزان عود 60 درصد و در بیماران دارای خانواده با هیجان
ابراز شدهی پایین میزان عود 11 درصد است (14).
نظریهی هیجان ابراز شده منجر به توضیح واضحی از تعاملات خانواده نشده است. هدف رویکردهای متفاوتی مانند خانواده
درمانی و آموزش روانی، کاهش هیجان ابراز شده و جلوگیری از عود میباشد. بررسی مشکلات بالینی، اهمیت ارزیابی محیط خانوادگی را برای بهبودی و جلوگیری از عود اختلالهای روانی و جسمانی نشان داده است. در بررسی
های صورت گرفته مشخص شده است که بیماران خانواده
های با هیجان ابراز شدهی بالا رفتارهای غیرکلامی منفی (خودداری از تماس چشمی، خشم در حالت چهره، لحن کنایه
دار) بیشتری نسبت به بیماران با خانواده
های دارای هیجان ابراز شدهی پایین (که لبخند و نگاه با محبت و لحن صدای حمایتکننده و صمیمی دارند) نشان دادند (15). پی بردن به علل برخورد انتقادی و هیجانی بالای والدین در برابر بیمار اهمیت به سزایی دارد زیرا چنین رفتارهایی مانعی برای بهبودی می
باشند. لذا توجه به نوع روابط، رفتارها، شخصیت والدین و شناخت عوامل مداخله
کننده
ی دیگر می
تواند کمک فراوانی به بیمار و خانواده
ی وی نماید.
پژوهش
های انجام شده در زمینه
ی کیفیت رابطه
ی هیجان ابراز شدهی والدین بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و ویژگی
های شخصیتی آنها بسیار محدود می
باشد و در داخل کشور تنها پژوهش انجام گرفته مربوط به دهقانی است که در ارتباط با هیجان ابراز شده و ویژگی
های شخصیتی خویشاوندان بیماران روان
پریش انجام شده است (15). هدف پژوهش حاضر، یافتن رابطهی بین هیجان ابراز شدهی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و ویژگی
های شخصیتی آنها در جهت آگاهی برای کمک بیشتر به فرآیند درمان این بیماران می
باشد.
روش
کار
جامعه
ی آماری در این پژوهش بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بستری شده در ماههای اردیبهشت و خرداد 1388 در بیمارستان روانپزشکی ابنسینای مشهد هستند که بر اساس ویرایش چهارم معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی و معاینههای روان
پزشکی تشخیص داده شده
اند.
نمونه
ی آماری این پژوهش، نمونه در دسترس شامل 20 زن و 20 مرد از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در بیمارستان ابن
سینای مشهد میباشد. این بیماران با توجه به متغیرهایی ازجمله: سن بین 45-15 سال، تحصیلات حداقل سیکل، داشتن مادر با تحصیلات حداقل سیکل، نداشتن بیماری
های روانی دیگر و عدم آسیب مغزی و نداشتن اعتیاد انتخاب شدند.
مجوز لازم جهت اجرای آزمونها از دانشگاه علوم
پزشکی و مسئولین بیمارستان اخذ شد. پس از تهیه
ی پرسش
نامه
ها و انتخاب نمونه
ی آماری مناسب، نمونه
ها به اتفاق مادران دعوت به همکاری شدند. سپس پژوهشگر با کمک یکی از کارشناسان روان
شناسی مقیم در بیمارستان قبل از اجرای آزمون، خود را معرفی کرده و هدف از انجام پژوهش را بازگو و پس از جلب همکاری و گرفتن رضایت کتبی از نمونه
ها پرسش
نامه
ها تکمیل گردیدند.
ابزار گردآوری داده
ها: در این پژوهش از دو پرسش
نامه برای گردآوری داده
های پژوهش استفاده شده است:
پرسش
نامه
ی هیجان ابراز شده[10] (LEE): این مقیاس در سال 1986 توسط کول و کازاریان[11] معرفی گردیده است. کازاریان در یک گزارش تحلیلی به
اعتبار این مقیاس در مقایسه با سایر ابزارهای سنجش هیجان ابراز شده تاکید نموده است (16). در ایران، پرسش
نامه
ی هیجان ابراز شده توسط دهقانی بر روی بیماران روان
پریش هنجاریابی شده است که شامل 60 سئوال و پنج گزینه است (از به ندرت تا همیشه) و برای ارزیابی سطح هیجان ابراز شدهی خویشاوندان بیمار چهار عامل نگرش منفی نسبت به بیماری[12]، تحمل/ انتظار[13]، مزاحمت یا مداخلهگری[14]، پاسخ هیجانی[15] بهکار می
روند. هر مقیاس شامل 15 سئوال می
باشد. با توجه به محاسبههای انجام شده افرادی که در این آزمون نمرهی کمتر از 116 بگیرند دارای هیجان ابراز شدهی پایین و افرادی که نمره
ی بالاتر از 150 بگیرند دارای هیجان ابراز شدهی بالا هستند. ضریب آلفای این پرسش
نامه در پژوهش دهقانی 93 درصد بود که نشاندهندهی پایایی بالای آن می
باشد (15).
در پژوهش حاضر نیز این پرسش
نامه توسط بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی تکمیل شد و ضریب آلفای کرونباخ برای نگرش منفی نسبت به بیماری، تحمل/ انتظار، مزاحمت یا مداخله
گری، پاسخ هیجانی و هیجان ابراز شدهی کل به ترتیب 83%، 82%، 64%، 85% و 92% به
دست آمد که نشانه
ی پایایی
بالایی میباشد.
پرسش
نامهی رگه
های شخصیت (پنج عامل عمده) مککری[16]و کوستا[17] (NEO-FFI)[18]: این پرسش
نامه شامل 60 سئوال و پنج گزینهی از کاملا مخالفم تا کاملا موافقم و برای ارزیابی پنج عامل اصلی شخصیت شامل روان
نژندی[19]، برون
گرایی[20]، انعطاف
پذیری[21]، دلپذیری[22]، مسئولیت
پذیری و باوجدان بودن[23]) بهکار می
رود. هر مقیاس شامل 12 سئوال می
باشد. تحقیقات زیادی برای اعتبار بیرونی این پرسشنامه انجام گرفته و محققان همبستگی بالایی بین صفات آزمون NEO-FFI و دیگر ملاک
های ارزیابی صفات یا عوامل پیدا کرده
اند. کوستا و مک
کری ضرایب بازآزمایی آن
را به فاصله
ی سه ماه بین 75 تا 83 درصد گزارش کردند (17).
این مقیاس در پژوهش
های فراوانی استفاده شده است و پایایی مطلوبی برای آن بهدست آمده است. برای مثال آتشروز این مقیاس را برای دانش
آموزان استفاده کرد و ضریب پایایی 27 تا 77 درصد بهدست آورد (18).
در پژوهش حاضر نیز که این پرسش
نامه توسط مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی تکمیل گردید ضریب پایایی پنج عامل روان نژندی، برون
گرایی، انعطاف
پذیری، دلپذیری، مسئولیت
پذیری به
ترتیب 67%، 69%، 73%، 42% و 74%
بوده است.
تجزیه و تحلیل دادههای این پژوهش در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت. در سطح توصیفی به توصیف دادههای پژوهش با استفاده از شاخصهای توصیفی نظیر میانگین، انحراف استاندارد و خطای استاندارد پرداخته و در بخش استنباطی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون
چند متغیره بهکار گرفته شد. برای تعیین پایایی درونی سئوالات پرسش
نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده
ها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه
ی 16 انجام شده است.
نتایج
بیشترین دامنه
ی سنی بیماران بین 34-20 سال (60%) و کمترین دامنه
ی سنی مربوط به بیماران زیر 20 سال (5%) می
باشد. هم
چنین بیشترین فراوانی در سطح تحصیلات مربوط به بیماران دارای مدرک دیپلم است که تعداد 23 نفر (45%) را به خود اختصاص داده
اند و کمترین فراوانی مربوط به بیماران دارای مدرک کارشناسی است که 4 نفر (15%) جمعیت
نمونه بوده
اند.
با توجه به جدول (1) بیشترین فراوانی سطح هیجان ابرازشدهی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مربوط به سطح هیجان ابرازشدهی بالا (40%) است و کمترین فراوانی در سطح هیجان ابرازشدهی پایین (5/22%) می
باشد. بقیه
ی مادران دارای سطح هیجان ابراز شدهی در حد متوسط می
باشند. با توجه به نتایج جدول (2) بالاترین میانگین مربوط به مقیاس دلپذیری یعنی
جدول 1- توزیع فراوانی و درصد وضعیت سطح هیجانی ابرازشدهی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی
سطح هیجان ابراز شده |
فراوانی |
درصد |
پایین |
9 |
5/22 |
متوسط |
15 |
5/37 |
بالا |
16 |
40 |
کل |
40 |
100 |
08/28 و پایین
ترین میانگین در مقیاس روان
نژندی برابر با 75/23 می
باشد.
همانطور که در جدول همبستگی (جدول 3) مشهود است، ویژگی شخصیتی روان
نژندی با نگرش منفی نسبت به بیماری رابطه
ی معنی
دار در سطح 05/0P< دارد.
ویژگی شخصیتی انعطاف
پذیری با مولفهی مزاحمت یا مداخله
گری در سطح 05/0P< رابطه
ی معنی
دار و با مولفه
های پاسخ هیجانی، نگرش منفی نسبت به بیماری، تحمل/ انتظار و هیجان ابرازشدهی کل در سطح 01/0P< رابطهی معنی
دار دارد. ویژگی شخصیتی دلپذیر بودن نیز با مولفهی مزاحمت یا مداخله
گری در سطح 05/0P< رابطه
ی معنی
دار و با مولفه
های پاسخ هیجانی، نگرش منفی نسبت به بیماری، تحمل/ انتظار و هیجان ابرازشدهی کل در سطح 01/0P< رابطه
ی معنی
دار دارد. هم
چنین ویژگی شخصیتی مسئولیت
پذیری با مولفه
های پاسخ هیجانی، نگرش منفی نسبت به بیماری، تحمل/ انتظار و هیجان ابرازشدهی کل در سطح 01/0P< رابطهی
معنی
دار دارد .
جدول 2- شاخصهای توصیفی ویژگیهای شخصیتی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی
ویژگیهای شخصیتی |
تعداد کل |
میانگین |
انحراف استاندارد |
خطای استاندارد |
رواننژندی |
40 |
75/23 |
85/6 |
08/1 |
برونگرایی |
40 |
38/25 |
85/6 |
08/1 |
انعطافپذیری |
40 |
65/27 |
87/5 |
93/0 |
دلپذیری |
40 |
08/28 |
12/6 |
97/0 |
مسئولیتپذیری |
40 |
68/26 |
32/6 |
1 |
جدول 3- ماتریس همبستگی بین ویژگیهای شخصیتی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی با هیجان ابراز شدهی آنها
|
مولفههایهیجان ابراز شده |
هیجان ابراز شدهی کل |
|
||||||||||
|
مزاحمت و مداخلهگری |
پاسخ هیجانی |
نگرش منفی نسبت به بیماری |
تحمل/انتظار |
|
||||||||
|
مولفههای ویژگیهای شخصیتی |
رواننژندی |
137/0- |
176/0 |
323/0 |
176/0 |
188/0 |
||||||
|
برون گرایی |
103/0- |
020/0- |
148/0 |
109/0 |
066/0 |
|||||||
|
انعطافپذیری |
361/0 |
832/0 |
770/0 |
862/0 |
895/0 |
|||||||
|
دلپذیری |
316/0 |
875/0 |
752/0 |
885/0 |
900/0 |
|||||||
|
مسئولیتپذیری |
301/0 |
906/0 |
825/0 |
881/0 |
929/0 |
|||||||
*همبستگی در سطح 05/0P< معنیدار است، **همبستگی در سطح 01/0P< معنیدار است.
با توجه به نتایج جدول (4) رگرسیون گام به گام نشان می
دهد که مولفه
ی انعطاف
پذیری ویژگی
های شخصیتی پیش
بینیکننده
ی
مولفه
ی مزاحمت یا مداخله
گری هیجان ابرازشده میباشد. مولفه
های مسئولیت
پذیری، دلپذیری و انعطاف
پذیری از ویژگی
های شخصیتی پیش
بینیکننده
ی مولفه
ی پاسخ هیجانی می
باشند.
مولفه
ی نگرش منفی نسبت به بیماری توسط ویژگی
های شخصیتی مسئولیت
پذیری و انعطاف
پذیری پیش
بینی می
شود. مولفه
ی سطح تحمل/ انتظار توسط ویژگی
های شخصیتی دلپذیری، مسئولیت
پذیری و انعطاف
پذیری پیش
بینی می
شود.
نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه در هیجان ابرازشدهی کل نشان می
دهد هر پنج ویژگی شخصیتی مادران، هیجان ابرازشدهی آنان را پیش
بینی می
کند که به
ترتیب نیرومندی رابطه عبارتاند از: 1- مسئولیتپذیری، 2- انعطافپذیری، 3- دلپذیری،
4- رواننژندی، 5- برون
گرایی. ضریب همبستگی رگرسیون چندگانه 985/0 می
باشد که 97 درصد واریانس هیجان ابراز شده از طریق ویژگی
های شخصیتی تبیین می
گردد.
بحث و نتیجهگیری
تاریخچه
ی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی نشانگر این است که گذشتهی بعضی از آن
ها مملو از کشمکش، تعارض و ناکامی
های متعدد بوده است. این تعارض
ها معمولا از اوایل طفولیت شروع شده است. معمولا اضطراب در محیط پرتشنج ایجاد می
شود و به
منظور این
که شدت این حالت کاهش یابد، سازوکار
هایی مانند خیال
بافی و گوشه
نشینی به
کار گرفته میشود که ممکن است زمینه
ساز علایم اسکیزوفرنی شود. اغلب محققان معتقدند که منشا اسکیزوفرنی را می
توان در تجارب زمان طفولیت پیدا کرد (16).
بعضی محققان عنوان می
کنند که یکی از عمده
ترین دلایلی که منجر به ابتلای فرزند به اسکیزوفرنی می
شود، روابط والدین به خصوص مادران با کودکان است، به این معنا که به کودک اجازه
ی برقراری ارتباط سالم برطرفکنندهی اضطراب را نمی
دهند. کودک مضطرب تفسیر نادرست و معیوب از روابط بین
فردی دارد. زمانی که ارتباط بین
فردی معیوب باشد، کودک از واقعیت کناره
گیری کرده و علایم آسیب
روانی به
وجود می
آید (19).
با توجه به نتایج گزارش شده در پژوهش حاضر بین ویژگی شخصیتی رواننژندی مادر با نگرش منفی نسبت به بیماری رابطه وجود دارد. در همین راستا کینگ در بررسی هیجان ابرازشدهی مادران 41 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی با ویژگیهای شخصیتی آن
ها رابطه
ی معنی
داری بین روان
نژندی با انتقادگری یا نگرش منفی به بیماری به دست آورد (20).
طبق تعریف روان
نژندی، تمایل به تجربهی پریشانی روان
شناختی دامنه
ای از هیجانهای منفی، خشم، اضطراب و افسردگی را در بر می
گیرد. هم
چنین داشتن عقاید غیرواقعی اینگونه تبیین می
شود که مادران دارای ویژگی
های مولفه
ی روان
نژندی، نگرش منفی نسبت به بیماری فرزند داشته و درصورت داشتن خشم و هیجانهای منفی دیگر بیماری فرزند
جدول 4- مدل رگرسیون گام بهگام مولفههای هیجان ابرازشدهی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی برحسب ویژگیهای شخصیتی آنها
متغیرها |
شاخصهای آماری |
||||||
B |
R |
R2 |
خطای معیار |
β |
t |
سطح معنیداری |
|
مولفهی مزاحمت یا مداخلهگری |
|
|
|||||
مقدار ثابت |
152/26 |
361/0 |
130/0 |
627/4 |
|
653/5 |
000/0 |
انعطافپذیری |
391/0 |
|
|
164/0 |
361/0 |
385/2 |
020/0 |
مولفهی پاسخ هیجانی |
|
|
|||||
مقدار ثابت |
325/5 |
945/0 |
893/0 |
440/2 |
|
177/2 |
036/0 |
مسئولیتپذیری |
711/0 |
|
|
|
501/0 |
077/5 |
000/0 |
دلپذیری |
453/0 |
|
|
|
309/0 |
959/2 |
005/0 |
انعطافپذیری |
308/0 |
|
|
|
202/0 |
085/2 |
044/0 |
مولفهی نگرش منفی نسبت به بیماری |
|
|
|||||
مقدار ثابت |
255/1 |
851/0 |
725/0 |
644/3 |
|
344/0 |
732/0 |
مسئولیتپذیری |
778/0 |
|
|
|
570/0 |
212/4 |
000/0 |
انعطافپذیری |
485/0 |
|
|
|
330/0 |
441/2 |
20/0 |
مولفهی تحمل/انتظار |
|
|
|||||
مقدار ثابت |
295/6 |
944/0 |
892/0 |
442/2 |
|
577/2 |
014/0 |
مسئولیتپذیری |
506/0 |
|
|
|
369/0 |
712/3 |
001/0 |
دلپذیری |
519/0 |
|
|
|
348/0 |
308/3 |
002/0 |
انعطافپذیری |
456/0 |
|
|
|
301/0 |
090/3 |
004/0 |
هیجان ابراز شدهی کل |
|
|
|||||
مقدار ثابت |
532/28 |
985/0 |
971/0 |
494/6 |
|
394/4 |
000/0 |
مسئولیتپذیری |
254/2 |
|
|
|
529/0 |
181/9 |
000/0 |
انعطافپذیری |
556/1 |
|
|
|
339/0 |
364/6 |
000/0 |
دلپذیری |
939/0 |
|
|
|
214/0 |
530/3 |
001/0 |
رواننژندی |
465/0 |
|
|
|
118/0 |
180/3- |
003/0 |
برون |
311/0 |
|
|
|
079/0- |
355/2- |
025/0 |
خود را غیرواقعی دانسته و حاضر به پذیرش نخواهند بود و با نکوهش و ملامت فرزند، او را مسئول بیماریاش می
دانند.
هم
چنین بین ویژگی شخصیتی انعطاف
پذیری با مولفههای مزاحمت یا مداخله
گری، پاسخ هیجانی، نگرش منفی نسبت به بیماری، تحمل/ انتظار و هیجان ابرازشدهی کل رابطه
ی مثبت و معنی
دار وجود دارد.
در این راستا دهقانی در مطالعهای بر روی 81 بیمار مبتلا به اختلالات روان
پریشی، هیجان ابرازشدهی خویشاوندان بیماران را با ویژگی
های شخصیتی آنان سنجید و بین ویژگی شخصیتی تخیل در صفت انعطاف
پذیری با مولفه
ی مزاحمت یا مداخله
گری در هیجان ابراز شده رابطه
ی مثبت و معنی
داری پیدا کرد (15). در پژوهش ما نیز بین ویژگی شخصیتی
انعطاف
پذیری با مولفه
ی مزاحمت یا مداخله
گری رابطه
ی مثبت و معنی
دار مشاهده شد. این یافته نشان می
دهد که در مادران این بیماران انعطاف
پذیری در جهت منفی باعث ایجاد مزاحمت و مداخله
ی بیش از حد در کارهای فرزندان می
شود. آن
ها سعی در کنترل و تحت
نظر گرفتن فرزند دارند که این رفتار آن
ها برای بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی قابل تحمل نیست و آن
را مزاحمت دانسته و چه
بسا برای فرار از این موقعیت به سمت علایم سایکوتیک عقب
نشینی می
کند.
از نتایج دیگر پژوهش حاضر رابطه
ی ویژگی شخصیتی مسئولیت
پذیری مادر با مولفههای پاسخ هیجانی، نگرش منفی نسبت به بیماری، تحمل/ انتظار و هیجان ابرازشدهی کل بود
که در پژوهش کینگ نیز مسئولیت
پذیری با مولفه
ی درگیری
هیجانی مفرط رابطه داشت (20). مادران این
گونه تصور می
کنند که فرزند بیمارشان قادر به مراقبت از خود نیست و این امر باعث افزایش تلاش آنها در انجام وظایف والدی و مداخلههای بیشتر می
شود.
از یافته
های دیگر این پژوهش رابطه
ی بین ویژگی شخصیتی دلپذیر بودن با همه
ی مولفههای هیجان ابراز شده بود که این مسئله برخلاف نتایج پژوهش دهقانی بود زیرا وی بین هیجان ابراز شده و 5 عامل اصلی شخصیتی، همبستگی معنی
داری پیدا نکرد و روابط با زیرمولفههای آنها را گزارش کرد (15).
انتظار میرفت بین ویژگی شخصیتی انعطاف
پذیری، مسئولیت
پذیری و دلپذیری با مولفههای هیجان ابراز شده، رابطه
ی معکوس و معنی
دار وجود داشته باشد، ولی نتایج، خلاف انتظار را نشان داد که میتواند ناشی از سطح بینش ضعیف بیمار و عدم تشخیص هیجانها و برخوردهای واقعی مادر باشد. هم
چنین مطلوبنمایی مادر و عدم پذیرش مسئولیت در قبال بیماری فرزند میتواند در این مورد دخیل باشد.
تحقیقهایی در زمینه
ی رابطه
ی رفتار والدین به
ویژه مادر با ایجاد اختلال اسکیزوفرنی در کودک انجام شده است. در یک پژوهش، مادران 25 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که تمام مادران این بیماران افرادی مضطرب، وسواسی و دیکتاتورمنش بودند. اغلب آن
ها تکاملجو و مداخلهگر بوده و نسبت به دیگر مادران احتیاج بیشتری به توجه و مهر اطرافیان خود داشتند. در این مادران طرد کودکان به شکلهای مختلف رفتاری به وضوح مشاهده شد. البته مادری که به طور نامحسوس بر کودک خود مسلط است، خطر بیشتری برای کودک دارد. تمام بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی که قادر به بیان احساسات خود بودند از تسلط و نامهربانی مادر شکایت داشتند (19).
با توجه به پژوهشهای انجام شده در خارج از کشور که روابط و رفتار والدین با بیمار را عاملی در تشدید و عودهای مکرر بیماری اسکیزوفرنی می
دانند (21)، در نظر گرفتن شرایط و جو هیجانیعاطفی حاکم در خانواده
ها در روند درمان و بهبودی بسیار مهم است. نتایج پژوهش حاضر به
وضوح مشکلات ناشی از ویژگی
های شخصیتی مادر را نشان نداده است. این امر ناشی از علل متعددی بود که از آن جمله می
توان حجم نمونه
ی نسبتا کم مورد بررسی از مادران را دخیل دانست. هم
چنین این مسئله می
تواند ناشی از فرافکنی، احساس گناه، مطلوبنمایی مادر و سوگیری مادران در واکنش به آزمونها باشد.
با توجه به اینکه قبل از تکمیل پرسشنامه توسط مادر هدف از پرسشنامه و انجام این پژوهش توضیح داده شده بود اما انکار و ترس مادران از پذیرش بیماری فرزند و دخیل دانستن خود در ایجاد آن و نشان ندادن مشکلات و ناراحتیهای شخصی در روابط خانوادگی، هم در صحبتهای مادران و هم در نتایج آشکار است. نکتهی دیگر این است که یافتهی هیجان ابراز شدهی بالای مادران در این پژوهش بر اهمیت مداخلهی درمانی در خانواده تاکید دارد تا از این راه امکان ایجاد تغییر در نگرشها و رفتارهای شایع و عمومی در میان خویشاوندان دارای هیجان ابرازشدهی بالا فراهم گردد. درمانگر میتواند بر اصلاح جنبههایی از روابط میان بیماران و افراد مهم خانواده که تحت تاثیر شیوههای متداول ارزشیابی خویش از رفتار بیماران هستند تمرکز نمایند. لازم است آموزش روانیتربیتی در جهت ایجاد تعادل در خانواده به منظور کاهش تاثیر آسیبپذیری بیماری بر آنها مورد توجه قرار گیرد. این اقدام گامی در جهت کمک به بهبودی بیشتر و جلوگیری از عودهای مکرر بیماری و افزایش بهداشت روانی سایر افراد خانواده خواهد بود (15). این پژوهش با محدودیتهایی مانند تعداد کم نمونههای مناسب با سطح تحصیلات کافی در بیماران و مادران و عدم استفاده از نمونههای بهنجار مواجه بود. همچنین با توجه به اینکه پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی بیشتر در زمان ملاقات توسط مادران تکمیل میشد، زمان لازم برای اجرای پرسشنامهی دقیقتری مانند نئوی فرم بلند، وجود نداشت که شاید در صورت امکان میتوانستیم به نتایج معتبرتری دست یابیم. عدم وجود منابع خارجی و داخلی که پرسشنامههای این پژوهش را بهکار برده باشند و بتوان به تعمیم و مقایسهی دقیقتر آنها پرداخت نیز از محدودیتهای دیگر این مطالعه بود. لذا پیشنهاد میشود در پژوهشهای آینده به این مطالب بیشتر توجه گردد.
[1]Brown
[2]Hostility
[3]Criticism
[4]Emotional Over-Involvement
[5]Social Functioning
[6]Barrowclough
[7]King and Dixon
[8]Marom
[9]Cheung
[10]Level Expressed Emotion (LEE)
[11]Cole and Kazarian
[12]Negative Attitude
[13]Tolerance
[14]Intrusiveness
[15]Emotional response
[16]McCrae
[17]Costa
[18]NEO Five-Factor Inventory
[19]Neuroticism
[20]Extraversion
[21]Openess
[22]Agreeableness
[23]Conscientiousness