Document Type : Research Paper
Author
Abstract
Keywords
فرآیندهای حرکتی نقش بسیار مهمی در یادگیری ایفا نموده و زمینه را برای رشد سایر یادگیریهای مهم از قبیل مهارت
های تحصیلی و اجتماعی فراهم میکنند (1،2). پس از ظهور کارآیی نظام حرکتی، نظام ادراکی نیز رشد می
کند. بنا بر این هرگونه اختلالی در فرآیند حرکتی، نظام ادراکی و در نتیجه
یادگیری را تحت تاثیر قرار میدهد و سبب بروز نارسایی و مشکل در یادگیری میشود (3). پیاژه[1] به اهمیت یادگیری حسیحرکتی نخستین بهعنوان قطعات ساختمان تکامل ادراکی و شناختی پیچیده
ی بعدی تاکید میکند (4). در حقیقت ابتداییترین پاسخهای رفتاری کودک از نوع حرکتی یا عضلانی است (5).
واژه
ی ادراکیحرکتی[2] بر تعبیر، تفسیر و پاسخ فرد به یک محرک، دلالت میکند. تجربههای حرکتی کسب شده در سنین اولیه، پایههای اصلی تکامل ادراکیحرکتی فرد را تشکیل میدهند. پژوهشها نشان دادهاند که یادگیریهای اولیه در یادگیریهای بعدی زندگی اثر مثبت دارند. ادراک از همان ابتدا تحت تاثیر حرکت قرار میگیرد و حرکت نیز به نوبهی خود بر ادراک تاثیر میگذارد (6). از این رو برخورداری کودکان از یک زمینه
ی غنی و استوار از تجربههای ادراکی حرکتی به عنوان پایهای برای یادگیری
های آموزشگاهی دارای اهمیت بهسزایی است. اختلال اوتیسم[3] یک اختلال عصبی تحولی میباشد که معمولا در سه سال اول زندگی ظاهر شده و در طول زندگی فرد ادامه مییابد (7،8). ویژگیهای اساسی شامل نقص در ارتباط[4] (9،10)، رفتارهای کلیشهای[5] (11،12) و نقایص قابل توجه در مهارتهای اجتماعی[6] است
(15-13). پژوهش
ها نشان میدهند که حدود 75 درصد افراد اوتیسم دارای عقبماندگی ذهنی[7] می
باشند (17،16). اختلال اوتیسم در همه
ی نژادها و جوامع دیده میشود. وضعیت اقتصادی، سطح تحصیلات و شیوه
ی زندگی والدین تاثیری در احتمال ابتلای فرزندانشان به این اختلال ندارد (7). کودکان مبتلا به اوتیسم در فرآیندهای ادراکی، حرکتی و شناختی دچار آسیب هستند (3). نقص فرآیندهای شناختی در این افراد به طور اساسی بر فعالیت
های تحصیلی آن
ها تاثیر منفی میگذارد (18،19). از نقایص شناختی مرتبط با مهارت
های ریاضی همراه با اختلال اوتیسم میتوان به کنش اجرایی، توانایی دیداری
فضایی و مهارتهای مربوط به خواندن اشاره نمود (20). براساس تحقیقات، مشکلات ریاضی کودکان مبتلا به اوتیسم بیشتر در دو حیطهی تفریق و جمع است (21). از این رو در دهه
ی گذشته افزایش پژوهشها و مطالعات در زمینه
ی ناتوانیهای ریاضی مورد توجه خاص بوده است (22). کودکانی که ناتوانی ریاضی دارند الگوهای ضعیف و بسیار متفاوت در دورههای تحولی نشان میدهند و این ناتوانی مانع قابل توجهی در پیشرفت تحصیلی بسیاری از کودکان است (23). در سالهای اخیر پژوهشهای بسیاری بیانگر وجود اختلال در مهارتهای حرکتی ظریف و درشت، برنامهریزی حرکتی و هماهنگی حرکتی در افراد مبتلا به اوتیسم
میباشند (27-24).
تواناییهای حرکتی برای عملکرد موثر و کارآمد فرد در حیطه
های یادگیری روانیحرکتی، شناختی و عاطفی بسیار ضروری هستند (29).
پژوهشگران نشان میدهند که بین رشد ادراکیحرکتی و عملکرد تحصیلی کودکان، همبستگی مثبت وجود دارد و دانشآموزانی که عملکرد بهتری در رشد ادراکیحرکتی دارند، پیشرفت تحصیلی بهتری از خود نشان می
دهند (2،29). در بیماران مبتلا به اوتیسم تمرینهای حرکتی میتواند منجر به کاهش رفتارهای کلیشهای، افزایش پاسخهای مناسب و نیز افزایش تعاملات اجتماعی شود (33-30). اکثر پژوهش
های انجام شده در حیطه
ی کودکان مبتلا به اوتیسم به بررسی مشکلات ارتباطی، تعامل اجتماعی و شناختی این کودکان پرداخته و رشد مهارتهای حسی و حرکتی کمتر مورد توجه بوده است. به علاوه حجم پایین تحقیقات مربوط به ناتوانایی
ریاضی نسبت به تحقیقات حیطهی اختلال خواندن، ضرورت و اهمیت پرداختن به این موضوع را نشان میدهد (2،4،34). باید در نظر داشت که مهارتهای خودیاری[8] نظیر لباس پوشیدن، غذا خوردن، توالت رفتن و استحمام کردن متاثر از مهارتهای حسی حرکتی و شناختی میباشند (19).
با توجه به این موضوع که یکی از نقایص همراه اختلال اوتیسم مشکلات حسی حرکتی است، ضرورت انجام مداخله
های حسیحرکتی بیش از پیش احساس میشود. هدف برنامههای ادراکی حرکتی انجام فعالیتهایی برای کودکان است تا جریان رشد و تکامل تواناییهای ضروری (ادراکی
شناختی) هرچه بیشتر تسریع شود. با توجه به مراتب فوق، برنامهی ارایه شده به منظور بهبود تواناییهای ادراکی از طریق فعالیتهای حرکتی و متعاقب آن بهبود عملکرد تحصیلی فرد طراحی گردیده است.
در مقاطع سنی پایینتر قابلیت آموزش و اصلاحپذیری بیشتری در مقایسه با بزرگسالان وجود دارد، بنا بر این با توجه بهچنین ضرورتی این پژوهش سعی میکند ارتباط بین توانایی
های ادراکیحرکتی و تواناییهای شناختی همچون ریاضی را بر یک دانشآموز به صورت تکآزمودنی نشان دهد و بر اساس نتایج آن، دیدگاههای واضحتری به والدین دانش
آموزان، مربیان، برنامهریزان و مسؤولان امور تعلیم و تربیت کودکان ارایه شود. بر این اساس هدف پژوهش بررسی اثربخشی تمرین
های ادراکیحرکتی بر افزایش مهارتهای حرکتی و ریاضی کودکان مبتلا به اوتیسم است.
روش
کار
پژوهش حاضر از نوع طرحهای تکآزمودنی است. این طرحها شامل مطالعهی عمیق و انفرادی آزمودنیها در شرایط و محیطهای متفاوت میباشد. موضوع مورد بررسی اغلب یک ارگانیسم مانند یک مراجع در درمانگاه است. هر یک از آزمودنیها، یک انسان منحصر به فرد و مشکلات خاص او می
باشند (35). در این
گونه طرحها، تغییرات حاصل از اجرای روش درمانی یا آموزشی در ارتباط با همان فرد ارزیابی می
شود. یعنی خود فرد هم نقش آزمودنی و هم نقش شاهد را ایفا میکند. هدف این پژوهش نمونهگیری و تعیین شاخص
های آماری و تعمیم یافتهها از نمونه به جامعه نیست؛ بلکه هدف، تعیین اثربخشی روش مورد مطالعه در رابطه با یک گروه یا یک مورد خاص است (36).
از معایب طرح
های پژوهشی گروهی این است که اطلاعات لازم را در مورد تاثیر متغیر مستقل یا روش آزمایشی بر تک
تک آزمودنیها به دست نمی
دهد، بنا بر این آن
جا که هدف پژوهشگر تعیین تاثیر یک روش درمانی یا آموزشی بر آزمودنیها به
طور انفرادی است طرحهای پژوهشی گروهی اطلاعات لازم را به ما نمیدهند و حتی ممکن است گمراه کننده باشند. مشکل دیگر طرح
های پژوهشی گروهی این است که در شرایط آموزشی و بالینی اغلب نمیتوان تعداد زیادی از افراد دارای مسایل مشابه را پیدا کرد تا بتوان آن
ها را به
صورت تصادفی به گروههای شاهد و آزمون تقسیم نمود (35).
آزمودنی یک پسر 8 سال و 5 ماهه است. اطلاعات مربوط به خط پایه در شش جلسه جمعآوری شد که در طی این جلسات هیچگونه مداخلهای در رابطه با مهارتهای حرکتی و مهارت
های ریاضی وی صورت نپذیرفت (نمودار 1 و 2).
|
||||
|
||||
|
|
نمودار1- نیمرخ مهارتهای حرکتی آزمودنی در پیشآزمون A قبل از مداخله
|
|
|
|
نمودار 2- نیمرخ مهارتهای ریاضی آزمودنی در پیشآزمون A قبل از مداخله
مدت دوره
ی آزمایش در مجموع هشت هفته به طول انجامید. برنامه
ی مداخله
ای مطرح شده توسط کورتز[9] در هفت محور اصلی شامل آگاهی بدنی، برنامهریزی حرکتی، یکپارچگی حرکتی دوجانبه، مهارتهای تعادلی، هماهنگی حرکتی ظریف، مهارتهای عملکردی بینایی و مهارتهای
حرکتیگفتاری طراحی و اجرا گردیده است (37). از
ملاکهای ورود به پژوهش حاضر نداشتن اختلال
جسمیحرکتی شدید و نارسایی قلبی بود. هم
چنین والدین آزمودنی فرم رضایت آگاهانهی کتبی را پیش از شرکت در فرآیند مداخله تکمیل نمودند. برای تحلیل دادهها در طرح
های پژوهشی تکآزمودنی، از نمودار و تحلیل چشمی استفاده
میشود (38).
آزمون لینکلن اوزرتسکی[10]: برای سنجش تواناییهای حرکتی کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم از این آزمون استفاده شد. اوزرتسکی نسخه
ی اولیه آن را در سال 1923 تهیه نمود و پس از وی توسط محققان بسیاری از جمله لاسنر[11] و اسلون[12] مورد بررسی و تجدیدنظر قرار گرفت. این آزمون دارای 36 آیتم میباشد که شامل شش خردهمقیاس هماهنگی ایستای عمومی، هماهنگی پویای عمومی، هماهنگی دستی پویا، سرعت حرکات، حرکات اختیاری هم
زمان، حرکات اختیاری ناهم
زمان است. فلاح، جعفری و ولی این آزمون را هنجاریابی نموده و اعتبار و روایی آن را قابل قبول و به ترتیب 99/0 و 88/0 گزارش کردهاند (30).
آزمون ریاضیات ایران کیمت[13]: این آزمون توسط محمداسماعیل در ایران مورد هنجاریابی قرار گرفت. روایی محتوایی آن از طریق مشورت با کارشناسان و متخصصان ریاضی مورد تایید قرار گرفته و روایی پیشبین آن نیز از طریق همبستگی نمره
ی کل آزمون با دروس ریاضی، علوم و فارسی محاسبه و نتایج آن بسیار مطلوب میباشد. روایی هم
زمان
این آزمون از طریق محاسبه
ی همبستگی با WRAT
برای پایه
های
اول تا پنجم به ترتیب 57/0، 62/0، 67/0، 56/0، 55/0 و هم
چنین اعتبار آن از طریق آلفای کرونباخ 84/0 گزارش شده است (39).
نتایج
نتایج نشان میدهند که مهارتهای حرکتی پس از برنامه
ی مداخلهای سیر صعودی داشته است ( نمودار 3).در حالی
که در رابطه با مهارتهای ریاضی نتایج نشان داد که این مهارتها
بهصورت تصادفی و بدون هیچ نظم خاصی افزایش و کاهش یافتهاند (نمودار 4). با توجه به طرح پژوهش، برای محاسبهی اندازه اثر از روش درصد نقاط غیرهمپوش[14] (PND) استفاده شد. اندازه اثر، مقدار نسبی کاربندی آزمایشی را اندازه
میگیرد و مستقل از حجم گروه نمونه است. اندازه اثر بیانگر میزان ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته است (40).
در پژوهش حاضر اندازه اثر برای مهارتهای حرکتی 95/0
میباشد (نمودار 2) که بیانگر تاثیر بسیار زیاد و مطلوب
تمرینهای ادراکی حرکتی بر این مهارتها است در حالی
که اندازه اثر برای مهارتهای ریاضی 1/0 است (نمودار 4). همانطور که در نتایج مشاهده میشود اثربخشی مداخلات
حسیحرکتی برای مهارتهای ریاضی بسیار اندک و
ناچیز است.
بحث و نتیجهگیری
بسیاری از یافتههای موجود در زمینه
ی مهارتهای ادراکی حرکتی کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم از گزارشهای والدین منتج شده است، در حالیکه ضعف
هایی از لحاظ روششناسی دارد (1). در این پژوهش با توجه به مقایسهی آزمونهای روان
شناختی پیش و پس از مداخله میتوان نتیجه گرفت که تمرینهای ادراکیحرکتی بر افزایش مهارتهای حرکتی کودک مبتلا به اختلال اوتیسم موثر بوده و بر افزایش این مهارتها تاثیر به
سزایی داشته
اند. گسترش و ترکیب الگوهای حرکتی به تعمیم
های حرکتی منجر می
شود. تعمیمهای حرکتی به یگانگی و تلفیق الگوهای حرکتی در محدودهی وظایف و اعمال حرکتی وسیعتر اطلاق می
شود (4).
|
نمودار3- نیمرخ مهارتهای حرکتی آزمودنی در پسآزمون B بعد از مداخله
|
|
|
|
نمودار4- نیمرخ مهارتهای ریاضی آزمودنی در پسآزمون B بعد از مداخله
پیاژه عنوان کرده بود که گرچه طرح
وارههای حسیحرکتی در آغاز در سطح عمل هستند اما به
تدریج در سطح ذهنی بازنمایی شده و زمینه را برای سازماندهی ادراک و اندیشه فراهم میسازند (41).
بنا بر این رشد مهارتهای ادراکیحرکتی میتواند در رشد طبیعی کودک نقش به
سزایی داشته باشد. میزان یادگیری کودکان عقبمانده
ی ذهنی همانند همسالان عادی آن
ها نمی
باشد، اما درصورت ارایه
ی تعالیم مناسب قادر خواهند بود مهارتهای حرکتی را آموخته و حفظ کنند. مبدا یادگیری، حرکت است و یادگیری حرکتی بر هوش و تحصیلات تاثیر به
سزایی داشته و همواره بین کنشهای ذهنی و مهارت
های حرکتی افراد رابطهی مثبتی مشاهده می
شود (42،43).
امروزه کارشناسان تعلیم و تربیت عقیده دارند که این فعالیت
های حرکتی و جنبشی میباید در درجه
ی اول جزو برنامههای موظف آموزش دانشآموزان بهویژه در مقاطع پیش
دبستانی و دبستانی قرار داده شوند. موفقیت در یادگیری ریاضیات و خواندن از حوزههایی هستند که متاثر از مهارت
های حرکتی ظریف میباشند. درصورتی که فعالیتها در مهارتهای ظریف بهطور صحیح و نظاممند صورت پذیرد، موجب رشد و ارتقای مهارتهای فوق در کودک میگردند (18،44،45).
این یافتهها در کنار شیوع بالای عقبماندگی ذهنی (شیوع 75 درصدی) در افراد مبتلا به اوتیسم، بدون توجه به این موضوع که اختلال اوتیسم به
عنوان اختلال اصلی یا اختلال ثانویه در این افراد میباشد، لزوم انجام مداخلات حرکتی در برنامههای آموزشی انفرادی این افراد را مطرح میسازد (1،46). به ویژه این
که در سالهای اولیه
ی زندگی مهارت
های حرکتی، زمینه را برای رشد سایر یادگیریهای مهم مثل مهارتهای تحصیلی و اجتماعی فراهم میسازد (1،2،28). بنا بر این بهبود و ارتقای مهارتهای حرکتی باید در برنامههای آموزشی این افراد و در خدمات ارایه شده به آنها مورد توجه قرار گیرد. از سوی دیگر مهارتهای حرکتی در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم موجب پیش
بینی مهارتهای درکی و بیانی و هم
چنین مهارتهای بازی در این کودکان میشود که این موضوع برای استفاده در برنامههای مداخلهای و پژوهشهای آتی بسیار حایز اهمیت است (47). کمبود یا فقدان دادههای تجربی به
معنی عدم اثربخشی یک رویکرد درمانی نیست، بلکه ممکن است اثربخشی آن هنوز مشخص نشده باشد (1). از طرف دیگر در تمامی موارد، آموزش مهارت
های ادراکی
حرکتی الزاما به افزایش مهارتهای تحصیلی اساسی نمی
انجامد. این آموزشها کارکردهای ادراکی حرکتی را افزایش میدهند ولی به
تنهایی قادر به بهبود مهارتهای خواندن، یادگیری و ریاضیات نیستند (48).
در کل عملکرد ضعیف در ریاضی با اختلال اوتیسم رابطه دارد و توانایی شناختی افراد مبتلا را کاهش میدهد. فعالیتهای جسمانی و حرکتی نقش بسیار مهمی در سلامت افراد در طول زندگی ایفا میکنند اما اغلب درمورد افراد با ناتوانایی شدید از جمله کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم نادیده گرفته میشوند (3). آشنایی کودکان و نوجوانان با برنامهها و روشهای مختلف فعالیتهای حسی و حرکتی نهتنها سبب تقویت کنشهای ذهنیآنها میگردد، بلکه موجب نشاط روانی و سرزندگی، تقویت اعتماد به نفس و در نتیجه ارتقای بهداشت روانی آنان میشود
[1]Piaget
[2] Perceptual-motor
[3]Autism Disorder
[4]Deficits in Communication
[5]Stereotyped Behaviors
[6]Social Skills
[7]Mental Retardation
[8]Self-Care
[9]Kurtz
[10]Lincoln-Oseretsky
[11]Lassner
[12]Sloan
[13]MathematicsTest When Matt Iran
[14]Percentage of Non-Overlapping Data Point (PND)