Document Type : Research Paper
Author
Abstract
Keywords
سوءمصرف مواد یکی از مشکلات بزرگ رفتاری در جامعهی امروز بشری است، به طوری که سازمان بهداشت جهانی از آن به عنوان رویدادی نگرانکننده در جهان یاد کرده است (1). اعتیاد به مواد مخدر خانمانسوز است اما مشکلسازتر از آن اعتیاد به داروها و مواد شادیبخش است. بیشک برخی از نوجوانان وجوانان بدون داشتن آگاهی کافی، از این قرصها به عنوان پایاندهندهی غمهایشان استفاده میکنند که متاسفانه آمارها در کشور نشانگر عمق این فاجعه است (2). از میان گروههای سنی در معرض خطر، نوجوانان به دلایل خاص سنی از جمله ایجاد موقعیتی برای به چالشکشاندن احساسات خودمحوری، نمایش حس استقلال، به دست آوردن جواز ورود به گروه همسالان و تسکین تنشهای دوران رشد، برای گرایش به این امر مستعدتر هستند و این امر موجب بروز مشکلاتی از جمله بزهکاری، اشاعهی مصرف مواد در گروه همسالان، مشکلات تحصیلی، خودکشی و تداوم مصرف در بزرگسالی میشود (1).
سوءمصرف دارو و مواد را میتوان با بیانی ساده به هر گونه استفاده از داروها یا مواد به منظور تغییر خلق اطلاق کرد. تنها داروهای غیر مجاز نیستند که مورد سوءمصرف واقع میشوند بلکه موادی چون الکل، داروهای تجویز شده توسط پزشکان، حلالها، سیگار وحتی قهوه نیز چنانچه در میزان زیانبار مصرف شوند، مشمول تعریف سوءمصرف مواد و داروها خواهند شد. با وجود تلاشهای گوناگون در عرصههای آموزشی، بهداشتی و قضایی جهت پیشگیری از سوءمصرف مواد، این امر همچنان در میان نوجوانان به صورت یک معضل حل نشده باقی مانده است (3). در سنین بلوغ، نوجوانان به طور رایجی به سوءمصرف مواد روی میآورند. عوامل مختلفی چون سن، جنس، نژاد و ملیت، اعتقادات مذهبی، در دسترس بودن مواد، نگرش اجتماع نسبت به سوءمصرف مواد، موقعیت جغرافیایی، فشار گروه همسالان و وجود یک فرد معتاد در خانوادهی نوجوان از دلایل گرایش به سوءمصرف مواد در این گروه سنی است (1). اکستازی یکی از مشهورترین مواد
روانگردان رایج در بین جوانان امروزی است. ان-متیل-3 و4 متیلن دیاکسی متآمفتامین (ام دی ام آ)، مشهور به اکستازی یکی از مشقات حلقهای آمفتامین است که به طور تفریحی جهت کسب احساس سرخوشی، افزایش انرژی، افزایش حس اعتماد به نفس و مقاصد دیگر مورد استفاده قرار میگیرد (4). این دارو در سال 1912 در آزمایشگاه مرک کشورآلمان تولید و در دههی هفتاد، اثرات درمانی بالقوهی آن در ایالات متحدهی آمریکا کشف شد و پزشکان شروع به تجویز آن برای بیماران خود نمودند تا آنکه در سال 1985 اکستازی برای پر کردن اوقات فراغت و مقاصد تفریحی مورد استفاده قرار گرفت. در همان سال مصرف آن در آمریکا ممنوع شد (5). اکستازی از مواد مخدر صنعتی محسوب شده ودارای خواص تحریککنندگی دستگاه عصبی و توهمزایی است و به لحاظ ساختمان و اثرات، مشابه آمفتامینها و داروهای توهمزا میباشد. آمفتامینها سرعت فعالیت سیستم اعصاب را افزایش داده و به همین دلیل به انرژیزایی شهرت دارند (2).
مطالعات انجام شده، حاکی از افزایش سوءمصرف این دارو میباشند. مطالعهای که در استرالیا انجام شد، نشان داد که میزان استفاده از اکستازی در افراد بالای چهارده سال از 8 درصد در سال 1995 به 11 درصد در سال 2001 رسیده است. این آمارها نشان میدهند که در بین دانشآموزان سال آخر دبیرستان میزان سوءمصرف اکستازی از 8 به 11 درصد رسیده و از هر 9 دانشآموز، یک نفر آن را تجربه کرده است. اکثر مصرف کنندگان اکستازی در جهان در گروه سنی 18 تا 25 سال و پس از آن در گروه سنی 12 تا 17 سال قرار دارند (6). سوءمصرف این دارو موجب بروز اثرات ناگواری از جمله هیپرترمی، خشکی دهان، تاکیکاردی، تهوع، اضطراب، اختلالات خواب و افسردگی میگردد. حتی یک بار استفاده از این دارو ممکن است موجب مرگ شود. خطر مرگ پس از اولین استفاده از این دارو، از یک مورد در هر 2000 مصرف کننده تا یک مورد در هر 50000 متفاوت است (3). متاسفانه استفاده از اکستازی در یکی دو سال گذشته در ایران نیز رایج شده و در اشکال مختلف و به فرمها، اسامی و رنگهای گوناگون و حتی با قیمتهای بسیار اندک در بازارهای مخفی یافت میشود. مطالعهای با عنوان بررسی میزان آگاهی و نگرش دانشجویان دانشگاههای بیرجند نسبت به قرصهای اکستازی در سال تحصیلی 84-83 توسط معاشری و همکاران در سال 1384 انجام شد که در بررسی میزان آگاهی دانشجویان، 6/63 درصد در سطح ضعیف، 4/29 درصد در سطح متوسط و فقط 7 درصد در سطح بالایی قرار داشتند. 6/13 درصد از دانشجویان این قرصها را دیده و فقط 3/4 درصد از این قرصها استفاده کرده بودند. دستاندرکاران معتقدند که بیشترین مصرفکنندگان این دارو در ایران جوانانی هستند که در مهمانیهای شبانه در شمال شهر تهران شرکت میکنند. گزارشاتی نیز از مصرف اکستازی در استانهای گیلان، مازندران، فارس، هرمزگان وکیش موجود است (7). در استان سیستان و بلوچستان با مراجعه به پزشکی قانونی زاهدان و کسب اطلاعات، عنوان نمودند که افرادی که با مسمومیت با اکستازی مراجعه مینمایند، زیاد هستند، اما چون در آزمایشات درخواستی که به آزمایشگاههای کرمان فرستاده میشود، این ماده تجزیه نمیشود، آمار دقیقی از این مورد در دسترس
نمیباشد. بنا بر این باید به دنبال راهکارهای دیگری برای کنترل این معضل بزرگ بود، زیرا امروزه با وجود تحولات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوههای زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مشکلات زندگی روزانه فاقد تواناییهای ضروری و اساسی میباشند و همین امر یکی از دلایل آسیبپذیری آنان در برابر مشکلات به شمار میآید (3).
افزایش یا اصلاح آگاهی، باعث نگرش مثبت در افراد شده و نگرش قابل تبدیل به رفتار و عملکردی است که به ارتقای سلامت فرد و جامعه کمک میکند. بنا بر این نقص یا فقدان آگاهی در کنار نگرش غلط، موجب بروز مشکلات رفتاری در نوجوانان خواهد شد (2). پژوهش حاضر مشخص میکند نوجوانان دارای چه سطحی از آگاهی در مورد اکستازی بوده و چه نوع نگرشی نسبت به مصرف این ماده دارند و در این گروه سنی چه عواملی در گرایش به مصرف اکستازی مهمتر است. با توجه به این که آمار و ارقام مستندی در زمینهی مصرف اکستازی توسط نوجوانان در ایران وجود ندارد و میزان بروز این مورد مخصوصا در میان دانشآموزان دبیرستانی در حال افزایش است، انجام پژوهش حاضر ضروری به نظر
میرسد. بدیهی است در این موارد تلاش باید از مدارس آغاز شود، زیرا مدارس نقش عمدهای را در انتقال ارزشها، تدوین استانداردها و دادن اطلاعات به کودکان و نوجوانان ایفا
میکنند (2). بارها شاهد اثرات ناگوار مصرف این ماده توسط نوجوانان در بخشهای مسمومیت و اورژانسهای پزشکی بیمارستانها بودهایم و از سوی دیگر کمتر هفتهای است که در روزنامهها شاهد خبرهای ناگواری از این امر نباشیم. انجام این پژوهش اطلاعات پایه را به امید داشتن جامعهای با نوجوانان سالم در آینده فراهم میسازد. بنا بر این، این پژوهش به منظوربررسی آگاهی، نگرش و عملکرد نوجوانان دانشآموز در مورد اکستازی در مراکز پیشدانشگاهی شهر زاهدان، سال 1387 صورت گرفت.
روشکار
این پژوهش حاضر، یک مطالعهی توصیفیتحلیلی از نوع مقطعی میباشدکه در سال 1387 در مراکز پیشدانشگاهی زاهدان انجام گردید. جامعهی پژوهش شامل نوجوانان
دانشآموز پسر و دختر مقطع پیشدانشگاهی زاهدان بود. حجم نمونهی مورد نیاز برای این مطالعه 837 نفر برآورد و از روش چندمرحلهای تصادفی در این پژوهش استفاده شد. جهت نمونهگیری در این پژوهش به این ترتیب اقدام گردید که در مرحلهی اول لیست مراکز پیشدانشگاهی روزانه از آموزش و پژوهش تهیه شد و سپس تعدادی از مراکز پیشدانشگاهی دخترانه و پسرانه به طور تصادفی انتخاب و از بین کلاسهای این مراکز، مجددا به روش تصادفی کلاس یا کلاسهایی برای انجام پژوهش انتخاب شدند و کل افراد هر کلاس در صورت تمایل به پرسشنامهها پاسخ دادند. روش جمعآوری اطلاعات، 3 پرسشنامهی پژوهشگرساخته بود. به ابتدای پرسشنامهی اول تعدادی سئوال در زمینهی اطلاعات جمعیتشناختی شامل جنس، سن، رتبهی تولد، وضعیت اقتصادی خانواده، نوع سرپرستی، وضعیت تحصیلی، سابقهی مصرف سیگار در نوجوان و مصرف مواد یا داروهای غیرمجاز در افراد خانواده یا بستگان وی، اضافه گردید.
1- پرسشنامهی بررسی آگاهی نوجوانان در مورد اکستازی: این پرسشنامه میزان آگاهی نوجوانان را در مورد ماهیت، الگوهای مصرف و آثار جانبی جسمی و روانی ناشی از مصرف اکستازی میسنجد. طراحی سئوالات آن بر اساس اطلاعات عملی موجود در مورد اکستازی انجام شده است. در این ابزار 10 سئوال با پرسشهای چهارگزینهای مطرح شد، به هر گزینهی درست نمرهی 2 و به هر گزینهی نادرست نمرهی صفر تعلق میگرفت و آگاهی با نمرات ضعیف (6-0)، متوسط(13-7) و خوب (20-14) تقسیمبندی شد.
2- پرسشنامهی بررسی نگرش نوجوانان نسبت به مصرف و دیدگاه نوجوانان نسبت به دلایل گرایش به مصرف اکستازی: این پرسشنامه شامل دو بخش بود که بخش اول آن به بررسی نگرش نوجوانان نسبت به مصرف اکستازی پرداخته و شامل ده عبارت در زمینهی مصرف اکستازی است که به صورت عبارات مثبت و منفی بیان میشود. پاسخ گزینهها به صورت لیکرت پنج بخشی از کاملا موافقم تا کاملا مخالفم تنظیم و برای هر کدام از پاسخها نمرهای بین 1 تا 5 در نظر گرفته شده است. نمرهگذاری این ابزار با توجه به جهت مثبت و منفی عبارات انجام شد، به این ترتیب که انتخاب گزینههای کاملا موافقم و موافقم در همهی عبارات به جز عبارات 1،6 و 10 به ترتیب 5 و 4 امتیاز داشت. انتخاب گزینههای مخالفم و کاملا مخالفم نیز در همهی عبارات به جز عبارات 1، 6 و 10، به ترتیب 2 و 1 امتیاز داشت. در سه عبارت1، 6 و 10 روند امتیازدهی معکوس بود. انتخاب گزینهی نظری ندارم در همهی عبارات 3 امتیاز داشت. دامنهی امتیازات از 10 تا 50 بود و افراد به سه گروه به شرح زیر تقسیم شدند. الف- دارای نگرش منفی نسبت به مصرف اکستازی (20-10 امتیاز). ب- دارای نگرش خنثی نسبت به مصرف اکستازی (30-21 امتیاز).
ج- دارای نگرش مثبت نسبت به مصرف اکستازی (بیشتر از 30 امتیاز). بخش دوم پرسشنامه به بررسی دیدگاه نوجوانان نسبت به دلایل گرایش به مصرف اکستازی میپردازد که در این بخش دلایل گرایش به سوءمصرف مواد در 20 بند مطرح شد. امتیازات هر یک از دلایل بر حسب اهمیت به صورت
بیاهمیت=1 امتیاز، کماهمیت=2 امتیاز، اهمیت متوسط=3 امتیاز و اهمیت زیاد=4 امتیاز، در نظر گرفته و در نهایت دلایل مذکور بر حسب اهمیت از دیدگاه نوجوانان به صورت فراوانی
و درصد و میانگین محاسبه گردید.
3- پرسشنامهی بررسی عملکرد نوجوانان در مورد اکستازی: این پرسشنامه شامل دو بخش بود. بخش اول شامل یک سئوال در مورد سابقهی مصرف اکستازی در نوجوانان بود. در صورتی که واحدهای مورد پژوهش جواب مثبت به این سئوال میدادند، عملکرد آنان مثبت تلقی میشد. در راهنمای
پرسشنامه از افرادی که به سئوال فوق جواب مثبت داده بودند خواسته شده بود به 10 سئوال باز بخش دوم که به بررسی الگوی مصرف اکستازی (سن شروع مصرف، طول مدت، نحوهی دسترسی، الگوها، زمانهای رایج، دفعات، میزان و نحوهی مصرف) میپردازد، پاسخ دهند. برای هرکدام از موارد یادشده، فراوانی محاسبه شد. روایی پرسشنامهها از طریق اعتبار محتوا توسط 5 نفر از اعضای هیئت علمی دانشکدهی پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان تعیین و پس از اعمال پیشنهادات و تغییرات لازم تایید شد. ضریب پایایی پرسشنامهها از طریق آلفای کرونباخ تعیین شد. ضریب پایایی (α) برای پرسشنامههای آگاهی نوجوانان در مورد اکستازی و نگرش به آن به ترتیب 67/0و 89/0 محاسبه گردید. پس ازاخذ معرفینامه از دانشگاه و ارایهی آن به مراکز بهداشتیدرمانی وکسب موافقت جهت انجام پژوهش، پژوهشگر خود را به واحدهای مورد پژوهش معرفی و هدف از انجام پژوهش را بیان کرده و رضایت آنان را جهت شرکت در تحقیق جلب نمود. سپس نحوهی پاسخگویی به پرسشنامه شرح داده شد و پرسشنامه در اختیار نمونهها قرار گرفت. پس از جمعآوری پرسشنامهها، دادهها با استفاده از نرمافزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. برای توصیف دادهها از جداول توزیع فراوانی و برای تحلیل آنها از آزمون تحلیل واریانس و ضریب همبستگی استفاده شد.
نتایج
به میزان 4/64 درصد از واحدهای پژوهش، پسر و 6/35 درصد دختر بودند. سطح تحصیلاتپدر در 4/20 درصد نمونهها در حد دیپلم، 13درصد دانشگاهی و 5/21 درصد بیسواد بودند. سطح تحصیلاتمادر در 1/15درصد نمونهها دیپلم، 3/4 درصد دانشگاهی و 5/35 درصد بیسواد بودند. بیشترین درصد پدران (3/33درصد) شغل آزاد، 8/29 درصد کارمند و 5/7 درصد بیکار و همچنین86 درصد مادران خانهدار بودند. وضعیت اقتصادی در بیشترین درصد نمونهها (8/68درصد) متوسط و در 3/4 درصد، ضعیف میباشد.1/88 درصد
دانشآموزان با پدر و مادر خود زندگی میکردند. 5/64 درصد از دانشآموزان سابقهی مصرف مواد مخدر در خانواده را داشتند. 6 درصد از دانشآموزان سابقهی مصرف سیگار را عنوان میکردند. نتایج پژوهش در زمینهی آگاهی
دانشآموزان نشان میدهد که بیش از نیمی از دانشآموزان از آگاهی خوب و تنها کمتر از 3 درصد از آگاهی ضعیف برخوردار بودند (جدول 1).آزمون مجذورخی نشان داد که بین جنس و میزان آگاهی در مورد اکستازی ارتباط معنیداری وجود دارد که 1/70 درصد پسران از سطح آگاهی خوبی برخوردار بودند که این میزان در دختران 3/42 درصد بوده است (001/0>P).
آزمون مجذور خی نشان داد بین سطح آگاهی دانشآموزان در مورد اکستازی و وضعیت اقتصادی ارتباط معنیداری وجود دارد، درصد بیشتری از دانشآموزانی که وضعیت اقتصادی خوب یا متوسط داشتهاند، از سطح آگاهی بهتری برخوردار بودند (001/0>P).بین سطح آگاهی دانشآموزان در مورد اکستازی و نوع سرپرستی ارتباط معنیداری وجود دارد، درصد بیشتری از دانشآموزان دارای سطح آگاهی خوب و متوسط با پدر و مادر زندگی میکنند (001/0=P). آزمون مجذور خی نشان داد که بین سطح آگاهی دانشآموزان در مورد اکستازی و مصرف مواد مخدر در خانواده ارتباط
معنیداری وجود دارد و 45 درصد دانشآموزانی که سابقهی مصرف مواد مخدر در خانواده نداشتند از آگاهی خوب برخوردار بودند (001/0>P). نتایج پژوهش در زمینهی نگرش دانشآموزان نشان میدهد که4/77 درصد از دانشآموزان از نگرش خنثی و تنها 7/9 درصد از نگرش منفی برخوردار بودند (جدول 1).آزمون مجذورخی نشان داد بین نگرش پسران و دختران در مورد اکستازی ارتباط معنیداری وجود دارد و درصد بیشتری از دختران نسبت به پسران دارای نگرش منفی در مورد این ماده هستند (001/0>P). بین نگرش دانشآموزان در مورد اکستازی و وضعیت اقتصادی ارتباط معنیداری وجود دارد و درصد بیشتری از دانشآموزان دارای نگرش منفی، وضعیت اقتصادی خوب یا متوسط دارند(019/0>P). آزمون مجذور خی نشان داد بین سطح آگاهی دانشآموزان در مورد اکستازی و نوع سرپرستی ارتباط معنیداری وجود ندارد و در هر دو گروه دانشآموزان که با پدر و مادر و سایر اقوام زندگی میکنند، 9 درصد دارای نگرش منفی نسبت به مصرف این ماده هستند (27/0<P). آزمون مجذور خی نشان داد بین نگرش دانشآموزان در مورد اکستازی و مصرف مواد مخدر در خانواده اختلاف معنیداری وجود دارد و 11 درصد از دانشآموزان دارای نگرش منفی، سابقهی مصرف مواد مخدر در خانواده داشتهاند (001/0>P). نتایج پژوهش در زمینهی عملکرد دانشآموزان نشان میدهد که100 درصد
دانشآموزان سابقهی مصرف اکستازی را نداشتند (جدول 1).
جدول شماره 1- توزیع فراوانی آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان پیشدانشگاهی شهر زاهدان در زمینهی اکستازی سال 1387
متغیر |
فراوانی |
درصد |
||
آگاهی |
ضعیف (6-0) |
18 |
2/2 |
|
متوسط (13-7) |
315 |
6/37 |
|
|
خوب (20-14) |
504 |
2/60 |
|
|
جمع |
837 |
100 |
|
|
نگرش |
منفی (20-10) |
81 |
7/9 |
|
خنثی (30-21) |
648 |
4/77 |
|
|
مثبت (بیشتر از 30) |
108 |
9/12 |
|
|
جمع |
837 |
100 |
|
|
عملکرد |
مصرف |
0 |
0 |
|
عدم مصرف |
837 |
100 |
|
|
جمع |
837 |
100 |
|
بحث و نتیجهگیری
بر اساس نتایج، سطح آگاهی در مورد اکستازی در بیش از نیمی از واحدها (60%) خوب است و 37 درصد از آنها نیز دارای آگاهی متوسط در مورد این ماده میباشند. نتایج پژوهش حاضر با یافتههای تحقیقات والیانی[1] همخوانی دارد. در پژوهش یاد شده، مشخص شد سطح آگاهی اغلب نوجوانان از خطرات و عوارض سوءمصرف اکستازی متوسط و یا خوب است. آزمون مجذور خی نشان داد که بین سطح آگاهی پسران و دختران در مورد اکستازی اختلاف معنیداری وجود دارد و درصد بیشتری از دختران نسبت به پسران دارای سطح آگاهی خوب در مورد این ماده هستند (8). نتایج پژوهش حاضر با یافتههای تحقیق گاما[2] و همکارانش همخوانی ندارد. آنها دریافتند سطح آگاهی نوجوانان در مورد مواد غیرمجاز از جمله اکستازی از لحاظ آماری، در دو جنس تفاوتی ندارد. جهت تعیین آگاهی نوجوانان در مورد اکستازی بر حسب ارزیابی نوجوان از وضعیت اقتصادی خانواده، آزمون مجذور خی ارتباط معنیداری را بین آگاهی نوجوانان در مورد اکستازی و ارزیابی نوجوان از وضعیت اقتصادی خانوادهی خویش نشان داد، آگاهی نوجوانانی که وضعیت اقتصادی خانواده خود را در حد متوسط یا خوب ارزیابی کرده بودند، بیش از نوجوانانی بود که ارزیابی آنها از وضعیت اقتصادی خانوادهشان ضعیف بوده است (9). یافتههای پژوهش حاضر با نتایج تحقیقات یزداندوست و همکاران که دریافتند مصرف مواد در
خانوادههایی با وضعیت اقتصادی ضعیف یا عالی بیشتر از خانوادههای دارای وضعیت اقتصادی متوسط است، همخوانی ندارد. ستاد مبارزه با مواد مخدر در سال 1385 وضعیت اقتصادی اغلب مصرفکنندگان اکستازی را در ایران خوب گزارش کرده است (7). بین سطح آگاهی دانشآموزان در مورد اکستازی و نوع سرپرستی اختلاف معنیداری وجود دارد و درصد بیشتری از دانشآموزان دارای سطح آگاهی خوب (5/65 درصد) و متوسط (6/34 درصد) با پدر و مادر زندگی میکنند. نتایج نشان داد بین سطح آگاهی دانشآموزان در مورد اکستازی و مصرف مواد مخدر در خانوادهاختلاف معنیداری وجود دارد. در نوجوانانی که سابقهی مصرف مواد مخدر را در خانواده ندارند، 45 درصد سطح آگاهی خوب و در نوجوانانی که مصرف مواد مخدر در خانواده دارند، 5/7 درصد آگاهی خوب دارند که نتایج پژوهش حاضر با یافتههای تحقیقات معاشری همخوانی دارد (7).
بیشترین درصد پاسخهای صحیح به سئوالات آگاهی، به ترتیب به سئوالات زیر بوده است: اگر فرد مصرفکننده اکستازی همزمان از مواد یا داروهای غیرمجاز دیگر استفاده کند، چه خطری او را تهدید میکند؟ (4/78% پاسخ درست) حافظه و قدرت تمرکز افرادی که اکستازی مصرف میکنند، به چه صورت تغییر میکند؟( 77% پاسخ درست) اکستازی (اکس) چیست؟ (8/76% پاسخ درست). نتایج نشان میدهد که اکثر واحدها (4/77%) نسبت به مصرف اکستازی، نگرش خنثی دارند. این نتیجه با یافتههای تحقیق دیآلمدیا[3] و آرجوسیلوا[4] همخوانی ندارد. در پژوهش آنها اکثر واحدها (3/67%) نسبت به مصرف اکستازی نگرش مثبت داشتند. عدم همخوانی موجود ممکن است به دلیل آن باشد که پژوهش، تنها روی مصرفکنندگان اکستازی انجام شد. آزمون خی بین نگرش پسران و دختران در مورد مصرف اکستازی، ارتباط معنیداری را نشان داد و درصد بیشتری از دختران (1/12%) نسبت به مصرف اکستازی دارای نگرش منفی بودند. این نتایج با نتایج سیدفاطمی همخوانی دارد (11). آزمون خی دو ارتباط
معنیداری را بین نگرش دانشآموزان در مورد اکستازی و ارزیابی نوجوان از وضعیت اقتصادی خانوادهی خویش نشان داد و درصد نوجوانانی که وضعیت اقتصادی خانوادهی خود را عالی یا خوب و یا متوسط ارزیابی کرده بودند، بیش از نوجوانانی بود که ارزیابی آنها از وضعیت اقتصادی خانوادهشان ضعیف بوده است. یافتههای پژوهش حاضر با نتایج یزداندوست و منصور که دریافتند مصرف و نگرش مثبت نسبت به مواد مخدر در خانوادههایی که وضعیت اقتصادی ضعیف یا عالی دارند بیشتر از کسانی است که وضعیت اقتصادی متوسط دارند، همخوانی ندارد (10،12). نتایج نشان داد که بین نگرش دانشآموزان در مورد اکستازی با نوع سرپرستی در خانوادهی آنها، ارتباط معنیداری وجود دارد. 72 درصد دانشآموزانی که با پدر و مادر زندگی میکردند، نگرش منفی نسبت به این ماده داشتند. سپرده بیان کرده است که فقط عامل زندگی با پدر و مادر موجب در امان ماندن نوجوان از خطر گرایش به سوءمصرف مواد نخواهد شد. زیرا عوامل درون خانواده مانند ازهمگسیختگی خانوادگی، وجود مشکلات، روابط خانوادگی ضعیف، پرخاشگری یا بیتفاوتی والدین، انعطافپذیری کم در تصمیمگیری و حل کشمکشها و عدم وابستگی فرد به نهاد خانواده در این امر دخیل هستند. نتایج پژوهش حاضر با یافتههای این محققین همخوانی دارد (13). یافتهها نشان داد که بین نگرش دانشآموزان در مورد اکستازی با سابقهی مصرف مواد در خانواده ارتباط معنیداری وجود دارد. یزداندوست بر تاثیر اعتیاد والدین بر بروز سوءمصرف مواد در فرزندانشان تاکید نموده و بیان میکند زمانی که والدین مواد مخدر مصرف
میکنند، احتمال بیشتری وجود دارد که فرزندانشان نیز به این امر گرایش بیشتر داشته باشند. نتایج پژوهش حاضر با یافتههای این محققین همخوانی دارد (10). یافتههای پژوهش در رابطه با تعیین عملکرد دانشآموزان در مورد اکستازی بر حسب جنس، ارزیابی نوجوان از وضعیت اقتصادی خانواده، نوع سرپرستی و سابقهی مصرف مواد در خانواده نشان داد که عملکرد 100 درصد نوجوانان، منفی میباشد و هیچکدام از نمونهها مصرف این ماده را نداشتهاند. مطالعات جاکوبسن[5] و همکاران نشان داد 3/4 درصد از دانشآموزان کلاس هشتم، 6/6 درصد از کلاس دهمیها و 5/10 درصد از دانشآموزان سال آخر دبیرستان، حداقل یک بار در زندگی خود مصرف اکستازی را تجربه کردهاند. یافته های مذکور با نتایج پژوهش حاضر همخوانی ندارد (14). ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران آمار مصرفکنندگان اکستازی را در سال 1380، بیش از 40000 نفر ذکر کرده، تاکید مینماید که اکثر آنها را
دانشآموزان و نوجوانان تشکیل میدهند (7). بارونی نیز در مطالعهای که در کافیشاپهای مناطق یک تا پنج تهران انجام داد، دریافت حدود 20 درصد از افراد 15 تا 25 سالهی مراجعه کننده به این اماکن، مصرفکنندهی اکستازی هستند. بر طبق پژوهشهای انجام شده اکثر مصرفکنندگان اکستازی در جهان در گروه سنی 18 تا 25 سال و پس از آن در گروه سنی 12 تا 17 سال قرار دارند (16). در راستای پاسخگویی به فرضیهی پژوهش که آگاهی، نگرش و عملکرد نوجوانان دانشآموز در مورد اکستازی با متغیرهای جنس، وضعیت اقتصادی خانواده، نوع سرپرستی و سابقهی مصرف مواد در خانواده ارتباط دارد یا نه، یافتههای پژوهش ارتباط معنیداری را بین سطح آگاهی، نگرش و عملکرد دانشآموزان در مورد اکستازی و جنسیت دانشآموز، ارزیابی نوجوان از وضعیت اقتصادی خانواده، نوع سرپرستی و سابقهی مصرف مواد در خانواده نشان داد. نتایج بررسی پرسشنامهی مهمترین دلایل گرایش به مصرف اکستازی از دیدگاه نوجوانان کدامند، نشان داد که از دیدگاه نوجوانان، به ترتیب نوع فرهنگ خانوادهها (6/65%)، تشویق یا توصیهی همسالان و دوستان (2/58%)، نقص در ایمان و اعتقادات مذهبی نوجوان (7/53%) و عدم آگاهی خود فرد (53%) دارای اهمیت زیاد میباشند. نتایج پژوهش حاضر با مطالعات وانگ[6] و همکاران که دریافتند همسالانی که خود مصرفکنندهی داروها و مواد غیرمجاز هستند، موجب تقویت رفتار سوءمصرف در نوجوانان میشوند و تاثیر گروه همسالان و دوستان در بروز و ادامهی سوءمصرف مواد مهمتر از نقش خانواده و تاثیر والدین است، همخوانی دارند (1). یافتههای پژوهش نشان داد با وجود این که سطح آگاهی اکثر نوجوانان در مورد اکستازی متوسط و خوب است، از دیدگاه بیش از نیمی از آنها، عدم آگاهی فرد، یکی از مهمترین دلایل گرایش به مصرف اکستازی ذکر شده است. بنا بر این پیشنهاد میشود که آموزشهای غیررسمی به صورتهای مختلف تبلیغاتی مانند پیامهای کوتاه، پوستر و نماهنگ با استفاده از تلویزیونهای نصب شده در اماکن عمومی و یا نصب در جایگاههای مخصوص تبلیغات در سطح شهر و با استفاده از وجود هنرمندان و قهرمانان ملی و ورزشی در جهت افزایش آگاهی عمومی اجرا شود. در تدوین محتوا یا اجرای این برنامهها پرستاران کودکان یا پرستاران بهداشت جامعه و روانپرستاران میتوانند نقش موثری داشته باشند. به منظور تاثیر بیشتر برنامههای پیشگیری از مصرف مواد برای نوجوانان، از خود آنها به ویژه پسران در اجرا و حتی طراحی برنامهها استفاده شود. همچنین در مورد شیوههای آموزشهای رسمی و غیررسمی در زمینهی پیشگیری از مصرف مواد، از نظرات نوجوانان استفاده شود. برنامههای غنیسازی اوقات فراغت در هر دو جنس با تاکید بیشتر در پسران اجرا شود. در پژوهش حاضر، از دیدگاه اکثر نوجوانان نوع فرهنگ خانوادهها، تشویق یا توصیهی همسالان و دوستان و نقص در ایمان و اعتقادات مذهبی به عنوان دلایل گرایش به مصرف اکستازی ذکر شده است بنا بر این پیشنهاد میشود که برنامههایی جهت آموزش خانوادهها در مورد اهمیت هویت فرهنگی و ملی و نقش مهم خانواده در این زمینه برگزار گردد و برگزاری این برنامهها از طریق مدارس و یا رسانههای گروهی (به ویژه تلویزیون) به طور مستمر با بهرهگیری از صاحبنظران فرهنگی صورت گیرد. محدودیتهای این پژوهش شامل عدم تمایل دانشآموزان به شرکت در پژوهش،تداخل با کلاسها و زنگهای ورزش بود.