Document Type : Research Paper
Author
Abstract
Keywords
اختلالات روانی دانشآموزان، مشکلات فراوانی در زندگی روزمرهی آنان ایجاد نموده و نه تنها خود دانشآموز بلکه خانه، مدرسه و جامعه را نیز متاثر میسازد. این اختلالات، همچنین بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان به شدت اثر گذاشته و رشد شناختی، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی آنان را مختل میسازد. ارتقای سلامت روانی دانشآموزان به ویژه در زمینهی رشد و خودشکوفایی جنبههای مختلف روانی آنان، موضوعی حساس و مهم است. در این حوزه، یادگیری و آموزش یکی از مهمترین فعالیتهای کلیدی است. امروزه یکی از موضوعات پرطرفدار در این زمینه، یادگیری خودتنظیمی[1] است به طوری که امروزه به اعتقاد صاحبنظران یادگیری خودتنظیمی به یک کانون مهم در تحقیق و به یکی از محورهای اساسی در کار تعلیم و تربیت تبدیل شده است و با توجه به ویژگیهای آن به نظر میرسد ضمن تعمیق بخشیدن به فرآیند خودجوش یادگیری در دانشآموزان، در بهداشت روانی آنان نیز نقشی به عهده داشته باشد (2).
شونکوف و فیلیپس[2]، خودتنظیمی را به عنوان توانایی کودک در کسب کنترل کارکردهای بدنی، مدیریت هیجانها و حفظ توجه و تمرکز تعریف کرده و معتقدند رشد خودتنظیمی اساس رشد کودکی اولیه بوده و در تمام جنبههای رفتار نمایان است (3). به نظر بندورا[3] خودتنظیمی با ارتقای سلامتی مرتبط است و در کنترل سلامتی اهمیت ویژهای دارد (4).
اگر چه خودتنظیمی با کلمات خودکنترلی[4]، خویشتنداری[5] و خودفرمانی[6] مترادف است اما تعاریف متعددی از آن وجود دارد که از چشماندازهای نظری گوناگون در یادگیری خودتنظیمی ناشی میشود. یادگیری خودتنظیمی عبارت از توانایی مشارکت فعال از نظر فراشناختی، انگیزشی و رفتاری در فرآیندیادگیری است (5،6). یادگیرندگان خودتنظیم در دانش فراشناختی مهارت داشته و میدانند چگونه فرآیندهای ذهنی خود را در جهت پیشرفت و اهداف فردی سوق دهند. همچنین آنها در مراحل مختلف یادگیری اقدام به برنامهریزی، خودنظارتی، خودکنترلی و خودسنجی میکنند. از نظر انگیزشی این نوع از یادگیری به داشتن باورها و نگرشهای انطباقی مناسب در حوزهی تحصیلی به ویژه علاقهمندی در انجام تکالیف تحصیلی و تلاش و پشتکار لازم در این زمینه، کمک فروانی نموده و سبب میشود فرد خود را لایق، خودکارآمد و مستقل تصور نماید. همچنین از نظر رفتاری، این یادگیرندگان قادرند محیطهایی را برای یادگیری بهینه، انتخاب، پیریزی و خلق نمایند (7).
در طول اولین سالهای تحول شناختی در روانشناسی تربیتی (دهههای 1970 و 1980) مطالعات بر نقش متغیرهای شناختی (پردازش اطلاعات، سبکهای شناختی، راهبردهای یادگیری، دانش قبلی، فرآیندهای تفکر) متمرکز بود. در دهههای 1980 و 1990 حوزهی پژوهش با مطالعات وسیعی در زمینهی متغیرهای انگیزشی (خودپنداره، باورها، اسنادها و ...) رو به رو گردید. به طور کلی میتوان گفت تعداد قابل ملاحظهای از پژوهشها در حیطهی روانشناسی تربیتی در رابطه با این موضوع انجام گرفته است که چگونه یادگیری خودتنظیمی میتواند پیشرفت تحصیلی دانشآموزان را افزایش داده و موجب تسهیل در انگیزش یادگیری شود (11-8) و تا کنون مطالعهای در مورد یادگیری خودتنظیمی و سلامت روانی که اهمیت ویژهای به خصوص در بهداشت روانی دانشآموزان دارد، صورت نگرفته است. هر چند در زمینهی خودتنظیمی و بهداشت جسمی، پژوهشهای متعددی انجام گرفته است
(15-12). راسموسن[7] و همکاران در مطالعهای نشان دادند چگونه الگوهای خودتنظیمی میتوانند در درک پاسخ افراد به تهدید سلامتی مورد استفاده قرار گیرند (16). همچنین مطالعاتی نیز در زمینهی خودتنظیمی و سیگار کشیدن (17) و خودتنظیمی و درد مزمن (18) صورت گرفته است. با این وجود مدارکی وجود دارد که نشان میدهد خودتنظیمی با برخی از جنبههای بهداشت روانی و اختلالات روانی در ارتباط است. مطالعات حاکی است که خودتنظیمی با به تاخیر انداختن ارضاء، همدلی، پرخاشگری و وجدان و خشونت و میگساری مربوط است. بر اساس نظر برخی محققین، شناخت ساز و
کارهای خودتنظیمی در افراد عادی به پیشرفت در تشخیص، پیشگیری و گاهی درمان مشکلات رشدی مانند اختلال نارسایی توجه و ناتوانیهای یادگیری میانجامد (19).
بیدرانو و یون دای[8] در مطالعهی خود یک همپوشی بین پنج عامل بزرگ شخصیت و مجموعهای از راهبردهای یادگیری خودتنظیمی شامل راهبردهای شناختی، فراشناختی و انگیزشی را مشخص کردند. نتایج به دست آمده از رگرسیونهای چندگانه مرتبهای بیانگر این بود که صفت شخصیتی روشنفکری سهم زیادی از واریانس متوسط نمره[9] (GPA) دانشجو را به خود اختصاص میدهد، در حالی که تنظیم تلاشها اثر وجدان و سازگاری را تعدیل میکند (20).
رید، تروت و شارتز[10] شواهد پژوهشی مختلفی را در نقش مداخلات خودتنظیمی درکاهش رفتارهای غیر انطباقی و افزایش رفتارهای مثبت هدف نشان دادند. همچنین این نوع از مداخلات در کودکان با ناتوانیهای یادگیری، اختلالات رفتار و عقبماندگی ذهنی موفقیت قابل توجهی را نشان داده است. همچنین این پژوهشگران از قول استریبورن[11] نقل میکنند که اخیرا نیاز به تدارک برنامههای نظاممندی که به خودتنظیمی رفتار کودکان دارای اختلال نارسایی توجه بیشفعالی[12] (ADHD) کمک کند، وجود دارد. این موضوع با کار نظری اخیر در ADHD که شروع به مفهومسازی آن به عنوان یک نارسایی در رفتار خودتنظیمی کرده است هماهنگ است. از این چشمانداز نظری، ADHD از یک نارسایی عملکرد ناشی میشود تا از یک نارسایی مهارت و یک مولفهی مهم خودتنظیمی در این اختلال ارزیابی هوشیارانهی رفتار فوری گذشته میباشد (21). ریان و دسی[13] نقش خودتنظیمی در خودپیروی و تنظیم کنترل شده[14] یا تنظیم بدون خودتاییدی[15] در دگرپیروی مورد توجه قرار دادند و نشان دادند خودپیروی در مقابل تنظیم کنترل شده در عملکرد هدفدار، پشتکار، تجربهی هیجانی، کیفیت روابط بهزیستی نقش مهمی دارد (22).
مارش[16] و همکاران در مطالعهای نشان داد، افراد دچار پراشتهایی عصبی ممکن است در خودتنظیمی به ویژه در توانایی تصمیمگیری مستقل، قضاوت دقیق و کنترل رفتار اشکالاتی داشته باشند. کژکاری خودتنظیمی ممکن است در اسکنهای مغزی به صورت فعالیتهای غیرطبیعی مغز آشکار شود (23).
گریکوری[17] در پژوهشی، نقش خودکنترلی و یادگیری خودتنظیمی در پیشرفت تحصیلی را مورد توجه قرار داد. به اعتقاد وی افرادی که خودکنترلی مناسبی دارند در اغلب کارها خوب عمل کرده و تلاش مناسبی از خود نشان می دهند و بر حواسپرتیها غلبه میکنند (24).
در ایران نیز پژوهشهای انجام شده در زمینهی یادگیری خودتنظیمی محدود به رابطهی یادگیری خودتنظیمی با پیشرفت تحصیلی (25)، باورهای انگیزشی (26)، باورهای خودبسندگی مربوط به عملکرد تحصیلی (27)، سبکهای شناختی (28) و تفکر مفهومی (29) بوده است و تا کنون مطالعهای در مورد یادگیری خودتنظیمی و بهداشت جسمی یا روانی صورت نگرفته است.
پژوهش حاضر با هدف کلی تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر سلامت روانی دانشآموزان پسر سال دوم راهنمایی شهر مشهد انجام گرفت.
روشکار
روش پژوهش آزمایشی است و طرح تحقیق شامل طرح دو گروهی آزمون و شاهد با پیشآزمون و پسآزمون میباشد. جامعهی آماری عبارت است از تمامی دانشآموزان پسر سال دوم راهنمایی دولتی نواحی هفتگانهی آموزش و پرورش شهر مشهد به تعداد 60800 نفر که در سال تحصیلی 88-1387 مشغول تحصیل بودند. روش نمونهگیری از این قرار بود که با استفاده از روش تصادفی خوشهای چند مرحلهای، ابتدا از میان 7 ناحیهی آموزش و پرورش شهر، یک ناحیه (ناحیهی 4) به تصادف انتخاب شد. در مرحلهی بعد، از ناحیهی 4 یک مدرسهی راهنمایی تصادفی انتخاب گردید. سپس به دلیل عدم انتقال اثر آموزش از گروه آزمون به گروه شاهد از بین
کلاسهای دوم راهنمایی هر یک از شیفتهای صبح (6 کلاس) و عصر (7 کلاس) به تصادف یک کلاس تعیین و با انجام پیشآزمون روی تمامی دانشآموزان دو کلاس، 15 دانشآموز از هر کلاس که از نظر یادگیری خودتنظیمی، سلامت روانی و خودکارآمدی نسبت به سایر همکلاسیهای خود، وضعیت پایینتری داشتند انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمون و شاهد قرار گرفتند. ملاک انتخاب نمونه به حجم 15 نفر در هر گروه بر این اساس که اکثر درمانگران تعداد 8 تا 15 نفر را برای گروه درمانی مناسب میدانند انتخاب شده است (30). همچنین علت انتخاب پایینترین نمرات در سه متغیر یاد شده نیز به خاطر این بوده تا در مداخلهی آموزشی به افراد نیازمند خدمات کمک شود.
دادههای پژوهش از طریق پرسشنامهی یادگیری خودتنظیمی و پرسشنامهی سلامت عمومی[18] (GHQ) گردآوری شدند. برای اندازهگیری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی آزمودنیها از مقیاس یادگیری خودتنظیمی[19] (MSLQ) پینتریچ و دیگروث[20] استفاده شد. این مقیاس با 47 عبارت در دو بخش باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی تنظیم شده است. پینتریچ و دیگروث در بررسی روایی آن با استفاده از روش تحلیل برای مقیاس باورهای انگیزشی سه عامل خودکارآمدی، ارزشگذاری درونی و اضطراب امتحان و برای مقیاس راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دو عامل استفاده از راهبردهای شناختی و استفاده از راهبردهای فراشناختی و مدیریت تلاش را به دست آوردند و ضرایب پایایی خردهمقیاسهای خودکارآمدی، ارزشگذاری درونی و اضطراب امتحان، استفاده از راهبردهای شناختی و خودنظمدهی را با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 89/0، 87/0، 75/0، 83/0 و 74/0 تعیین کردند (31). موسوینژاد نیز برای بررسی روایی این پرسشنامه از روش روایی محتوایی و تحلیل عاملی استفاده کرده و سه عامل راهبرهای شناختی سطح پایین، راهبردهای شناختی سطح بالا و خودنظمدهی فراشناختی را استخراج کرد. او برای تعیین پایایی عوامل فوق به ترتیب ضرایب آلفای 98/0، 79/0 و 84/0 را گزارش نمود. در بررسی حاضر، ضریب پایایی پرسشنامه یادگیری خودتنظیمی با استفاده از روش آلفای کرونباخ 82/0 تعیین شد.
برای ارزیابی وضعیت سلامت روانی از پرسشنامهی سلامت عمومی استفاده شد. این ابزار از شناختهترین ابزارهای غربالگری در روانپزشکی و ارزیابی وضعیت سلامت روانی بوده که تاثیر شگرفی در پیشرفت پژوهشها داشته است (هندرسون[21] به نقل از 32). این پرسشنامه به صورت فرمهای 12، 20، 28، 30 و60 سئوالی میباشد. فرم 28 سئوالی این پرسشنامه توسط گلدبرگ و هیلر[22] از روی فرم اصلی ساخته شده و شامل 4 خردهمقیاس 7 سئوالی نشانههای جسمانی، اضطراب، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی است (33). در بسیاری موارد GHQ برای غربال کردن بیماران مبتلا به اختلالات روانپزشکی و یا برآورد شیوع اختلالات روانی در نمونههای گوناگون به کار میرود. در موارد دیگر و پژوهش حاضر، از این پرسشنامه به صورت کلیتر برای سنجش سلامت روانی استفاده شده است (34). مطالعات اعتباریابی بر روی GHQ-28 حاکی از اعتبار و پایایی بالای آن میباشد. ویلیامز[23]، ماری[24] و گلدبرگ در نتیجهی فراتحلیل 43 پژوهش به میانگین حساسیت 84/0و متوسط ویژگی 82/0 دست یافتند (به نقل از 35). در بررسی یعقوبی حساسیت، ویژگی و پایایی این پرسشنامه بر روی جمعیت عمومی در بهترین نقطهی برش 23 به ترتیب 86/0، 82/0 و 88/0 تعیین شد (به نقل از 35). رومزپور و همکاران نیز در مطالعهی خود یک انحراف معیار بالای میانگین را به عنوان نقطهی برش تعیین کردهاند (36). در مطالعهی حاضر، چون هدف سنجش وضعیت روانی بوده است، به جای استفاده از نقطهی برش از میانگین نمرات کلی آزمون و خردهمقیاسهای آن به تناسب اهداف استفاده شده است. در پژوهش حاضر ضریب پایایی پرسشنامهی سلامت عمومی با استفاده از روش آلفای کرونباخ 81/0 تعیین شد.
روش کار از این قرار بود که بعد از انتخاب تصادفی دو کلاس دوم راهنمایی مدرسه، تمامی دانشآموزان آن کلاسها جداگانه با دو پرسشنامهی یاد شده، مورد پیش آزمون قرار گرفتند. پاسخ دادن به تمام پرسشنامهها در یک جلسه به مدت 1 ساعت انجام شد. قبل از توزیع پرسشنامهها، دانشآموزان با موضوع پژوهش، اهداف آن، اهمیت رعایت دقت در تکمیل پرسشنامهها و محرمانه بودن نتایج آشنا شدند. سپس گروه آزمون در معرض یک برنامهی آموزشی (روش توضیح مستقیم) در زمینهی یادگیری خودتنظیمی به مدت 18 جلسه یک ساعته (هفتهای دو جلسه) قرار گرفتند. البته قبل از شروع برنامهی آموزش جلسهای با دعوت رسمی و همکاری مدیر مدرسه برای اولیای دانشآموزان، به مدت 2 ساعت برگزار و در مورد موضوع پژوهش، یادگیری خودتنظیمی و اهمیت آن در پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و نحوهی ترغیب فرزندانشان برای شرکت در برنامهی آموزشی صحبت شد. در پایان آموزش، پسآزمونهای پرسشنامههای یاد شده در هر دو گروه اجرا شد. داده های پژوهش به وسیله نرمافزار SPSS تحلیل شد. دادهها به وسیلهی آمار توصیفی به صورت ارایهی جداول، میانگینها و نمودارها و همچنین آمار استنباطی با آزمون تی مستقل اختلافی استفاده شد.
نتایج
تمامی نمونه های مورد پژوهش (30 نفر) را پسر و در سنین 13-12 سال تشکیل میدادند.جدولهای شماره 3-1 نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل استنباطی دادهها را نشان میدهد.
جدول 1- آزمون تی مستقل نمرات اختلافی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در گروه آزمون و شاهد
گروهها |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
خطای معیار |
مقدارT |
درجهی آزادی |
احتمال T |
آزمون |
15 |
80/25- |
97/17 |
64/4 |
72/6- |
28 |
0001/ |
شاهد |
15 |
06/9 |
97/8 |
31/2 |
|
|
|
طبق نتایج مندرج در جدول 1، چون قدر مطلق مقدار تی محاسبه شده (72/6-=T) در درجهی آزادی 28 از مقدار T جدول (04/2=T) بزرگتر است، بنا بر این فرض صفر رد می شود و با اطمینان 95 درصد نتیجه میگیریم بین میانگینهای نمرات اختلافی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دو گروه آزمون و شاهد تفاوت معنیداری وجود دارد.
جدول 2- آزمون تی مستقل نمرات اختلافی وضعیت سلامت روانی در گروه آزمون و شاهد
گروهها |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
خطای معیار |
مقدارT |
درجهی آزادی |
احتمال T |
آزمون |
15 |
67/2 |
19/4 |
08/1 |
69/0 |
28 |
343/0 |
شاهد |
15 |
73/0 |
54/6 |
69/1 |
|
|
|
بر اساس نتایج مندرج در جدول 2، چون قدر مطلق مقدار تی محاسبه شده (69/0=T) در درجهی آزادی 28 از مقدار T جدول (04/2=T) کوچکتر است، بنا بر این فرض صفر تایید میشود و با اطمینان 95 درصد نتیجه میگیریم بین میانگینهای نمرات وضعیت سلامت روانی دو گروه آزمون و شاهد تفاوت معنیداری وجود ندارد. این در حالی است که مقایسهی تفاوت نمرات پیشآزمون و پسآزمون GHQ-28 برحسب نقطهی برش 23 (مساوی یا بالای نمرهی 23) در دو گروه آزمون و شاهد نیز نشان میدهد این آموزشها تاثیری بر سلامت روانی نداشته است (جدول 3).
جدول 3- مقایسهی تفاوت نمرات پیشآزمون و پسآزمون GHQ در نمونههای گروه آزمون وشاهد بر حسب نقطهی برش 23
گروهها |
تعداد نمرات بالای نقطهی برش |
نمرات بالای نقطهی برش |
تفاوت نمرات بالای نقطهی برش |
|
پیشآزمون |
پسآزمون |
|||
آزمون |
1 |
29 |
26 |
3- |
شاهد |
3 |
30 |
43 |
13 |
|
|
35 |
42 |
7 |
|
|
38 |
25 |
13- |
بر اساس نتایج جدول 4، در مولفههای شکایات جسمانی، اضطراب، سوءعملکرد اجتماعی و افسردگی چون تی محاسبه شده به ترتیب (34/1 و 61/1، 55/0، 91/0-=F) در درجهی آزادی 28 از مقدار T جدول (04/2=F) کوچکتر است، بنابراین با اطمینان 95 درصد نتیجه میگیریم بین میانگینهای نمرات اختلافی مولفههای وضعیت سلامت روانی دو گروه آزمون و شاهد تفاوت معنیداری وجود ندارد.
جدول 4- آزمون تی مستقل نمرات اختلافی مولفههای مختلف سلامت روانی در گروه آزمون و شاهد
گروهها |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
خطای معیار |
مقدارT |
درجهی آزادی |
احتمال T |
|
شکایات جسمانی |
آزمون |
15 |
0 |
89/1 |
49/0 |
91/0- |
28 |
368/0 |
|
شاهد |
15 |
73/0 |
46/2 |
63/0 |
|
|
|
اضطراب |
آزمون |
15 |
20/0 |
90/1 |
49/0 |
55/0 |
28 |
586/0 |
|
شاهد |
15 |
20/0- |
08/2 |
54/0 |
|
|
|
کژکاری اجتماعی |
آزمون |
15 |
87/1 |
23/2 |
58/0 |
61/1 |
28 |
118/0 |
|
شاهد |
15 |
60/0 |
06/2 |
53/0 |
|
|
|
افسردگی |
آزمون |
15 |
67/0 |
88/1 |
48/0 |
34/1 |
28 |
190/0 |
|
شاهد |
15 |
33/0- |
19/2 |
57/0 |
|
|
|
بحث و نتیجهگیری
نتایج پژوهش حاضر، تاثیر آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر سلامت روانی دانشآموزان پسر سال دوم راهنمایی را رد نمود (جدول 2). نتایج نشان میدهد آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد تفاوت معنیداری از نظر وضعیت بهداشت روانی به دنبال نداشته است. این یافته با نتایج مطالعات انجام گرفته در مورد تاثیر مثبت مداخلات خودتنظیمی بر برخی از جنبههای بهداشت روانی مانند خودپیروی (22)، کنترل تکانه (24) و به تاخیر انداختن ارضاء و خشونت و میگساری (19) و مشکلات بهداشت روانی مانند اختلال نارسایی توجه بیشفعالی (21)، پراشتهایی عصبی (23)، سیگار کشیدن (17) و ناتوانیهای یادگیری، عقبماندگی ذهنی (19) ناهماهنگ است.
البته چنین یافتهای از جهات مختلف قابل بحث است. در نگاه اول میتوان گفت رابطهی متغیرهای راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و سلامت روانی میتواند متاثر از عواملی همچون ابزار سنجش وضعیت سلامت روانی (با توجه به گستردگی مفاهیم بهداشت روانی و پیچیدگی سنجش آن با ابزار واحد)، زمان اجرای برنامهی آموزشی یادگیری خودتنظیمی ( نقش عامل زمان در تغییر آگاهی به نگرش و رفتار در بهداشت روانی)، محتوای برنامهی آموزش یادگیری خودتنظیمی (به ویژه آموزش مفاهیم نزدیکتر به مقولهی بهداشت روانی مانند مدیریت هیجان و شناخت)، فرصت محدود گروه آزمون برای تمرین و کاربرد راهبردهای یادگیری در زندگی روزمره، فقدان الگوهای محیطی (برای کاربرد راهبردهای یادگیری)، موضوع حمایت یا عدم حمایت از آموزشها در بافت محیطی دانشآموز (مدرسه و خانواده)، محدودیتهای روش خودگزارشی[25] در انجام تکالیف مربوط به راهبردهای یادگیری (مثلا تا چه میزان میتوان به گزارش آزمودنیها مطمئن بود که تمرینها به صورت کامل انجام شدهاند) و عدم استفاده از منابع اطلاعاتی والدین در این زمینه باشد. بنابراین به نظر میآید برای قضاوت دقیقتر پیرامون این دو متغیر، مطالعات بیشتری با در نظر گرفتن عوامل یاد شده ضرورت یابد. به ویژه آن که برخی از نویسندگان مانند مونتالو و تورس[26] بر اهمیت تمرین، خودانعکاسی، یادگیری تعاونی و سکوسازی[27] در یادگیری خودتنظیمی در مدلهای آموزشی امروزی تاکید نموده و معتقدند که مداخله بایستی بر محیطهای طبیعی، تکالیف واقعی و مرتبط با علایق و نیازهای دانشآموزان استوار گردد تا به فراگیران فرصت دهد آن چه را که در موقعیتها از زندگی شخصی، تحصیلی و اجتماعی آموختهاند بروز دهند (2).
از نگاه دیگر میتوان چنین نتیجهگیری نمود که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی به خاطر محدودیت و تخصصی بودن موضوع، کمتر توانسته است روی متغیری به گستردگی بهداشت روانی با وجود شباهتهای موضوعی و مفهومی موثر افتد. علاوه بر این احتمال دارد روش مداخله در این پژوهش که آموزش است نقش ضعیفتری نسبت به سایر روشها از قبیل مشاوره و رواندرمانی بر ابعاد شناختی، رفتاری و هیجانی سلامت روانی داشته باشد. در همین راستا به نظر میرسد ارایهی آموزش راهبردهای یادگیری به شکل رسمی که مانع ابتکار فرد است کمتر بر وضعیت سلامت روانی دانشآموز اثر داشته است. بنا بر این با وجود این که بخش اعظمی از زندگی دانشآموز به وضعیت تحصیلی وی مرتبط میباشد عوامل برخاسته از یادگیری خودتنظیمی مانند کنترل توجه و تمرکز، هدفگزینی، خودنظارتی، خودارزشیابی، خودتقویتی، کنترل محیط مطالعه، خودکارآمدی بالای تحصیلی، اسنادهای سالم گونهی تحصیلی نتوانسته علاوه بر موقعیت تحصیلی دانشآموز با عمومیت یافتن بر موقعیتهای دیگر بر وضعیت سلامت روانی آنان نیز موثر افتد.
همچنین یافتههای پژوهش، تاثیر متفاوت آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر مولفههای سلامت روانی (سازگاری اجتماعی، شکایت جسمانی، افسردگی و اضطراب) دانشآموزان پسر سال دوم راهنمایی را رد نمود (جدول 4). این یافته نشان میدهد که عوامل یاد شده در مورد عدم اثربخشی معنیدار آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر وضعیت سلامت روانی احتمالا بر مولفههای سلامت روانی نیز بیتاثیر نبوده است. این یافته با نتایج مطالعات روزندال، مینائرت و بوکائرتز[28] در مورد تاثیر یادگیری خودتنظیمی بر اضطراب ناهماهنگ است (37). البته آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد سبب کاهش اضطراب، سوءکارکرد اجتماعی و افسردگی گردیده و آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی سبب کاهش اضطراب شده است، هر چند این تاثیر از نظر آماری معنیدار نبوده است. احتمالا اگر آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی مبتنی بر بر تمرین بیشتر، خودانعکاسی، یادگیری تعاونی و سکوسازی
بود نتایج موثرتری به همراه داشت. بنا بر این میتوان گفت آموزش مستقیم راهبردهای یادگیری خودتنظیمی به طور معنیداری بر وضعیت سلامت روانی دانشآموزان اثر نداشته است. این مطالعه از محدودیتهایی از قبیل محدود شدن
نمونههای پژوهش به پایهی دوم راهنمایی تحصیلی و محدود بودن منابع اطلاعاتی به ابزارهای خودسنجی، عدم ارتباط پژوهشگر با خانوادهی دانشآموزان به جز جلسهی هماهنگی با والدین در قبل از آموزش، محدودیت ابزار سنجش وضعیت بهداشت روانی از نظر فراگیری مولفههای مفهومی وسیع بهداشت روانی به ویژه شاخصهای بهزیستی روانشناختی از جمله عزت نفس وخودشکوفایی برخوردار بوده است که توجه به این موارد در پژوهشهای آینده و چارهجویی در مورد آن، بستر لازم را برای قضاوت دقیقتر پیرامون این دو متغیر فراهم خواهد نمود.
همچنین در تحلیل نتایج این پژوهش قرار بود از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شود که به دلیل عدم برقراری برخی از مفروضههای تحلیل کوواریانس از جمله آزمون خطی بودن برای برخی از متغیرها و همگنی ضرایب رگرسیون برای تمامی متغیرها از آزمون تی اختلافی استفاده شده است
[1]Self Regulated Learning
[2]Shonkoff and Phillips
[3]Bandura
[4]Self-Control
[5]Self-Discipline
[6]Self-Direction
[7]Rasmussen
[8]Bidjerano and Yun Dai
[9]Grade Point Average
[10]Reid, Trout and Schartz
[11]Strayborn
[12]Attention Deficit Hyperactive Disorder
[13]Ryan and Deci
[14]Controlled Regulation
[15]Self-Endorsement
[16]Marsh
[17]Gregory
[18]General Health Questionnaire
[19]Motivated Strategies for Learning Questionnaire
[20]Pintrich and De Groot
[21]Henderson
[22]Goldberg and Hillier
[23]Williams
[24]Marri
[25]Self -Report
[26]Montalvo and Torres
[27]Scaffolding
[28]Rozendaal, Minnaert and Boekaerts