نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه روان پزشکی، مرکز تحقیقات روان پزشکی و علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
2 دستیار روانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران
3 استادیار روانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران
چکیده
کلیدواژهها
انسفالیت[1] التهاب مغز در پاسخ به یک ویروس یا میکروارگانیسم میباشد (1،2). شایعترین علت انسفالیت، ویروس هرپس سیمپلکس بوده و درگیری انسفالیت هرپسی در لوب تمپورال و در موارد شدید، نواحی فرونتال و لیمبیک است که عفونت لیتیک همراه با نکروز نورونها، تخریب بافتی و اجسام انکلوزیونی ایجاد میکند (1،3). بعد از فروکش مرحلهی حاد، ضایعاتی در بیماران ایجاد میشود که میتواند منجر به نقصهای عصبی، تشنج و اختلالات عصبیروانشناختی گردد (4). تغییرات شخصیتی و رفتاری در60-40 درصد موارد انسفالیت هرپسی دیده میشود (1،5). علایم هیپومانیا همراه با رفتارهای تکانشی در میان افراد جوان بارز است (6). نقایص شناختی بعد از مرحلهی حاد بیماری میتواند باعث ناتوانی شده (2) و با توجه به این که کودکان، در سنین رشد و شکلگیری شخصیت هستند بیشترین تغییرات شخصیتی بعد از انسفالیت در کودکان مشاهده میشود (1،5). نقایص به صورت اختلالات هوشی، رفتارهای ضد اجتماعی تکانشی، اختلال خواب، پرتحرکی، پرحرفی، بیقراری، حواسپرتی و پیشآگهی ضعیف در سازگاری اجتماعی میباشد. سیر تغییرات شخصیتی رو به بدتر شدن است و اکثر بیماران نمیتوانند به سطح قبلی عملکردشان بازگردند (5).
گزارشهای موردی علایم بالینی و سیر تغییر شخصیتی مربوط به انسفالیت بیشتر درمورد سایر انواع انسفالیت است، لذا مقالهی حاضر به گزارش یک مورد علایم روانپزشکی، تغییرات رفتاری و شخصیتی، ضایعات مغزی و عوارض عصبشناختی به جا مانده از انسفالیت هرپسی بهبود یافته در یک پسر 17 ساله میپردازد.
معرفی مورد
بیمار پسر 17 سالهای است که با علایم پرخاشگری،
بیقراری، پرحرفی و پرتحرکی در بخش روانپزشکی بیمارستان امام حسین(ع) تهران در تاریخ 8/8/1389 بستری گردید. بیمار در طی 3 سال اخیر، سابقهی 7 نوبت بستری داشت. شروع مشکلات بیمار از 5 سال قبل بوده که با علایم تب و تشنج، بیربطگویی، اختلال تکلم، عدم شناخت اطرافیان، پارزی اندام تحتانی و افت هوشیاری با تشخیص مننگوانسفالیت هرپسی بستری و با داروهای ضد ویروس درمان شده است. اختلال تکلم و پارزی بیمار به تدریج بهبود یافته بود. بعد از طی مرحلهی حاد انسفالیت، بیمار به تدریج دچار بیقراری، شبادراری، ترس از تاریکی، اختلال خواب، حواسپرتی، تحریکپذیری و رفتارهای تکانشی شد که باعث افت عملکرد و ترک تحصیل وی شده بود. بر اساس شرح حال خانوادهی بیمار قبل از ابتلا به انسفالیت رفتار طبیعی داشته و عملکرد تحصیلی و اجتماعی مناسب بوده است. اولین بستری در بخش روانپزشکی در فروردین ماه 1387 با علایم حملات انفجاری خشم و پرخاشگری، تهدید اطرافیان با چاقو، بیقراری و پرتحرکی، خودارضایی در حضور دیگران، تیک حرکتی، استریوتایپی، حرف زدن با خود و خندهی بیدلیل بود.
درمان بیمار با کاربامازپین 600 میلیگرم در روز، ریسپریدون 4 میلیگرم در روز، والپروات سدیم 600 میلیگرم در روز و بیپریدین 2 میلیگرم در روز شروع شده بود که منجر به کاهش بیقراری شده ولی تیک حرکتی و استریوتایپی بیمار ادامه داشت و در خرداد ماه همان سال مرخص گردید. در توموگرافی کامپیوتری (CT Scan) بیمار، ضایعهی هیپودنس در تمپورال چپ گزارش شده بود.
بیمار مجددا ماه بعد (20/4/1387) با علایم پرخاشگری،
بیقراری، تمایل به خروج از منزل، تیک حرکتی، استریوتایپی، پرحرفی و خودارضایی بستری گردید که لیتیم با دوز 900 میلیگرم در روز به درمانهای قبلی اضافه شد. در زمان بستری، استریوتایپی بیمار کمتر شده بود. تیک حرکتی به صورت بردن انگشت به دهان و استریوتایپی به صورت حرکات بدن به سمت جلو و عقب و بالا بردن دست بوده است.
در این نوبت بستری در تست بندر گشتالت انجام شده
ملاکهای ضایعهی ارگانیک مطرح شده بود. بررسی از نظر تستهای واسکولیتی منفی بوده است. داروهای دیگر تجویز شده برای بیمار شامل تیوریدازین، پرفنازین و کلرپرومازین بود. در بستری سال قبل در تصویربرداری با رزونانس مغناطیسی (MRI)، بر اساس گزارش کلیشهی تهیه شده توسط متخصص رادیولوژی و فلوی تصویربرداری مغز، آتروفی متوسط و خفیف در نواحی فرونتال و تمپورال گزارش شده بود (خود کلیشه در دست خانواده بود که آن را گم کرده بودند). در مدت بستریها، بیقراری و پرخاشگری بیمار کاهش یافته ولی مجددا بعد از ترخیص، علایم تشدید میگردید در حدی که بعد از مدتی، بیمار توسط خانواده به مراکز بستری روانپزشکی آورده میشد. افراد خانواده ذکر میکردند که با وجود مصرف داروها علایم بیمار فروکش نمیکرده است.
در الکتروانسفالوگرام (EEG) انجام شده درآخرین بستری، کندی خفیف و امواج شبه تشنجی نشاندهندهی انسفالوپاتی خفیف گزارش شده بود. بیمار غیر از مرحلهی حاد انسفالیت، تشنج بالینی نداشت. در تست مجدد بندر گشتالت گزارش به شرح زیر بود:
خطاهای مشاهده شده در ترسیم شامل بینظمی در ترتیب طرحها، حک و اصلاح، اشکال در ایجاد زاویه، تکرار، چرخش و واپسروی نشاندهندهی اشکال در کارکردهای هوشی[2]، اشکال در قضاوت، اشکال در انگارهسازی[3] و اشکال در درک مطلب[4] بود. در یادگیری مطالب جدید و هماهنگی دیداریحرکتی و حافظهی دیداری ضعف شدید دارد. اشکال در توجه و تمرکز، بارز است و فرآیندهای تکراری تفکر و احتمالا گمگشتگی ادواری ممکن است وجود داشته باشد.
بر اساس مقیاس کلامی وکسلر، هوش بیمار برابر 88 بود اما در مقیاس عملی نشاندهندهی اشکال در توجه و تمرکز،
انگارهسازی، هماهنگی دیداریحرکتی و قضاوت بود. میزان هوش کلی، مرزی پایین و در حد 80-70 گزارش شد (جدول 1).
درآخرین بستری، علایم بیمار با لیتیم در دوز 900 میلیگرم در روز، ریسپریدون 6 میلیگرم در روز، والپروات سدیم1500 میلیگرم در روز و کلروپرومازین 400 میلیگرم در روز کاهش یافت و بیمار در تاریخ 22/9/1389 مرخص شد. از مادر بیمار جهت ارایهی اطلاعات بیمار در مقاله و چاپ آن رضایت گرفته شد.
جدول 1- نمرات خام و میزان شدهی عملکرد بیمار در حوزههای مختلف مورد سنجش در تست وکسلر
حوزههای تست وکسلر |
نمرهی خام |
نمرهی میزان شده |
اطلاعات |
3 |
3 |
درک مطلب |
10 |
6 |
ریاضیات |
9 |
9 |
تشابهات |
6 |
7 |
حافظهی عددی |
9 |
8 |
لغات |
27 |
9 |
رمزنویسی |
28 |
5 |
تکمیل تصاویر |
7 |
6 |
الحاق قطعات |
7 |
3 |
بحث
انسفالیت ویروس هرپس سیمپلکس میتواند در 60-40 درصد موارد باعث تغییرات شخصیتی و رفتاری شود که در کودکان بیشتر دیده میشود. بیمار معرفی شده بعد از ابتلا به انسفالیت دچار تغییرات شخصیتی و رفتاری، اختلال یادگیری، اشکال در توجه و تمرکز، تحریکپذیری و بیقراری شده بود. به نظر میرسد افتراق تغییرات شخصیتی مربوط به عوارض انسفالیت از اختلال دوقطبی نوع یک باتوجه به علایم مشابه و مشترک، دشوار باشد. این بیمار 7 نوبت با تشخیص اختلال دوقطبی و با علایم اختلال خواب، پرتحرکی، خودارضایی، بیقراری، تیک حرکتی و استریوتایپی بستری شده ولی علایم خلق بالا یا نوسانات بارز خلقی، پرش افکار، افزایش حجم کلام و افکار بزرگمنشانه نداشته است. علایم سیر کاملا دورهای نداشت. رفتارهای جنسی بیشتر از آن که ناشی از افزایش میل جنسی باشد دلالت بر مهارگسیختگی و تکانشگری داشت. بیمار بعد از ارتکاب این اعمال، عذرخواهی میکرد که ویژگی تغییر شخصیت ناشی از انسفالیت میباشد (5). بنجامین[5] در سال 2007 موردی از انسفالیت را گزارش کرد که بیمار پس از ابتلا به آن دچار علایم تغییرات رفتاری، اشکال در عملکردهای اجرایی، اختلال توجه، مشکلات در حافظه، برنامهریزی و رفتارهای تکانشی شده بود (1). بیمار معرفی شده در مقالهی حاضر بعد از انسفالیت دچار ترس از تاریکی شده بود. در مطالعهی بنجامین نیز مورد گزارش شده دچار ترس از تزریق شده بود (1). بر اساس مطالعات موجود، شایعترین تغییرات شخصیتی شامل بیقراری، پرتحرکی، رفتارهای غیر عادی جنسی و رفتارهای ضد اجتماعی تکانشی است (3،5). داروهای ضد تشنج و مهارکنندههای بازجذب سروتونین میتواند در کنترل خشم و رفتارهای تکانشی موثر باشد. آموزش بیمار و رواندرمانی نیز در رویارویی بیمار با توانایی از دست رفته، کمککننده است (7). اختلالات حرکتی از عوارض انسفالیت میباشد که در بیمار فوق به صورت تیک حرکتی و حرکات استرتوتایپی وجود داشت. علت اختلالات حرکتی بعد از انسفالیت مشخص نیست. برخی منابع آسیب لوبهای فرونتال، پاریتال و تمپورال که میتواند باعث آسیب ارتباط نورونی با گانگلیون بازال و تالاموس شود را دلیل این امر میدانند (8). دو مکانیسم احتمالی برای اختلالات حرکتی وجود دارد. نخست عفونت مجدد با تکثیر ویروس و دیگری پدیدههای ایمنی بعد از عفونت که به نظر میرسد نقش پدیدههای ایمنی بارزتر است (8). کالنات[6] و همکاران یک مورد کرهآتتوز بعد از انسفالیت هرپسی را گزارش کردند که درگیری گانگلیون بازال در MRI بیمار مشهود بود. ایشان خاطر نشان کردند که اختلالات حرکتی در 20 درصد موارد باعث مرگ و میر میشوند و 50 درصد افرادی که بعد از ابتلا به انسفالیت، اختلالات حرکتی نشان میدهند پیامد رشد عصبی مناسبی ندارند (8). نقایص
عصبیروانشناختی بعد از انسفالیت شامل تخریب حافظه، نقایص نامگذاری و افت عملکرد هوشی است. توانایی هوشی بیمار معرفی شده بر اساس تست وکسلر، نشاندهندهی مقیاس کلامی 88 و مقیاس عملی حدود 80-70 بود که با توجه به عملکرد طبیعی قبل از انسفالیت، افت واضحی نشان میداد. در مطالعهی بنجامین نیز افت واضح از مقیاس کلامی 82 و مقیاس عملی 84 قبل از انسفالیت، به مقیاس کلامی و عملی 63 بعد از ابتلابه انسفالیت گزارش شده بود (1). گفن[7] موردی از اختلال حافظه پس از انسفالیت گزارش کرد که در تست وکسلر مقیاس کلامی 74 و مقیاس عملی 102 داشت و افت حدود 50 نمره را نشان میداد (9). آسیب اربیتوفرونتال با تغییرات شخصیتی و رفتاری همراهی دارد و مهارتهای شناختی با عملکرد دورسولترال فرونتال مرتبط است (1). ثابت شده است که 80 درصد بیماران مبتلا به انسفالیت هرپسی با بیوپسی، اختلالات الکتروانسفالوگرام به صورت کندی یا دیسشارژ تکراری شبه تشنجی در لوب فرونتوتمپورال دارند (3). یافتهی MRI در بیمار معرفی شده شامل آتروفی نواحی فرونتال و تمپورال و در الکتروانسفالوگرام، کندی خفیف و امواج شبه تشنجی بود. در مطالعهی بنجامین آسیب دو طرفهی نواحی فرونتال و تمپورال و پاریتال در MRI وجود داشت و الکتروانسفالوگرام نیزنشاندهندهی کانونهای تشنجی در تمپورال سمت راست بود (1). ساکوما[8] آتروفی مغزی دیررس و اختلال سیگنال در MRI و فعالیتهای تشنجی در الکتروانسفالوگرام رامطرح کرده بود (10). در مطالعهی میسرا[9] بیان شده بود که انسفالیت در 50 درصد بیماران با تشنج شروع میشود که این امر به علت درگیری کورتکس فرونتوتمپورال است (11). به نظر میرسد که ارتباط بین بروز رفتارهای پرخاشگرانه و حملات انفجاری خشم و ضایعات ساختاری تمپورال به ویژه هستههای آمیگدالوئید وجود دارد. در 35 درصد بیماران با ضایعات ارگانیک مختلف که تظاهر بیماری در همگی رفتارهای خشن تکرارشونده بوده است، ضایعات موضعی در لوب تمپورال در CT Scan یا MRI وجود داشته است (12). بنابراین احتمال دارد که آتروفی ناحیهی فرونتوتمپورال در بیمار مورد بحث با رفتارهای مهارگسیخته و خشونت و پرخاشگری وی در ارتباط باشد.
نتیجهگیری
بیمار معرفی شده تابلوی تغییرات شخصیتی و اختلال یادگیری پس از ابتلا به انسفالیت هرپسی را نشان میدهد. مطالعات پیگیرانه با حجم نمونهی بالاتر درمورد مشاهده عوارض عصبیروانشناختی و رفتاری بعد از انسفالیت میتواند درمانگران را در کسب اطلاعات در مورد نقایص بعد از انسفالیت و توجه به برنامههای بازتوانی یاری نماید
[1]Encephalitis
[2]Intellectual
[3]Ideation
[4]Comprehension
[5]Benjamin
[6]Kullnut
[7]Geffen
[8]Sakuma
[9]Misra