نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
کارشناسی ارشد آموزش پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی اردبیل
چکیده
کلیدواژهها
یکی از مسایل مهم در حیطهی آسیبشناسی روانی تشخیص درست اختلالات روانی است. از بیماریهایی که تشخیص
آنها از یکدیگر مشکل و زمانبر میباشد، بیماری اسکیزوفرنی و اسکیزوافکتیو و بیماری خلقی دوقطبی میباشد که تشخیص این سه اختلال از هم به جهت انتخاب نوع درمان، ضروری به نظر میرسد. از آن جا که نشانههای بیماریهای اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و خلقی دوقطبی با هم در بسیاری از جهات مشترک هستند، تشخیص این سه اختلال از هم بسیار مشکل میباشد. به عنوان مثال بیمیلی به دنیا (فقدان احساس لذت) هم ویژگی کلیدی سندرمهای افسردگی و هم یک علامت منفی اسکیزوفرنی محسوب میشود. در واقع از لحاظ نشانهشناسی، شباهتهای مشترک زیادی بین بیماری اسکیزوفرنی و اسکیزوافکتیو و بیماری خلقی دوقطبی وجود دارد و نشانههایی چون داشتن هذیان یا فقدان بینش به تنهایی نمیتواند درجهی تشخیص افتراقی را داشته باشد و در این زمینه، آگاهی کمی راجع به رابطهی بین عاطفه و هذیان وجود دارد (1).
از لحاظ تاریخی، مطالعات انجام گرفته در جهت تشخیص افتراقی بیماری اسکیزوفرنی از بیماری خلقی نشان داده است که باورهای هذیانی در اسکیزوفرنی بیشتر غیر منطقی، عجیب و غریب و منظم و پایدارتر از بیماری افسردگی سایکوتیک میباشد در حالی که هذیان در افراد مبتلا به بیماری افسردگی بیشتر تحت تاثیر هیجانات میباشد. به عبارت دیگر هذیان در اسکیزوفرنی، ناهماهنگ با خلق بوده ولی هذیان در بیماری خلقی هماهنگ با خلق میباشد (2).
با توجه به نقش ناحیهی آمیگدال و سیستم لیمبیک در هیجانات و عواطف در تعدادی از مطالعات انجام گرفته، گزارش شده است که آمیگدال در افراد مبتلا به بیماری خلقی دوقطبی نسبت به افراد مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی بزرگتر میباشد (3) و تحقیق دیگر در تحلیل ساختار ناحیهی آمیگدال در افراد مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی توسط MRI نشان داده است که حجم ناحیهی آمیگدال به طور معنیداری در بین بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی کاهش پیدا کرده است. این مطلب، همسو با نتایج تحقیقات اکسنر[1] است که کوچکتر شدن حجم و اندازهی آمیگدال را که در پردازش هیجانی نقش اساسی را به عهده دارد، در بیماران اسکیزوفرنی مطرح کرده است (4).
یکی از ویژگیهای اصلی بدکارکردی که با اختلال اسکیزوفرنی مرتبط میباشد مربوط به نحوهی پردازش هیجانی در بیماران اسکیزوفرنی است و ممکن است ناتوانی ویژهای در نحوهی مکاتبه و برقراری ارتباط از لحاظ هیجانی در بین بیماران وجود داشته باشد و بیماران اسکیزوفرنی مشکلات زیادتری را در زمینهی شناسایی و بیان هیجانها نشان دهند (5). تحقیقات گذشته اشاره کردهاند که هر دو ویژگی تشخیص و بازشناسی هیجانها و بیان آنها و تظاهرات عاطفی و هیجانی در بیماران اسکیزوفرنی، آسیب دیده است (6،7) که این نقص (داشتن حالت آلکسیتایمی) به احتمال خیلی زیاد یک ویژگی و صفت باثبات در بیماران اسکیزوفرن به حساب میآید (4). سدرو[2] و همکارانش نشان دادند که بیماران اسکیزوفرنی، نمرهی بالاتری در پرسشنامهی آلکسیتایمی نسبت به گروه شاهد کسب کردند، به طور مثال بیماران اسکیزوفرن مشکلات زیادتری را در زمینهی شناسایی و بیان هیجانها دارند (8).
اگر چه بدکارکردی هیجانی به عنوان یکی از نشانههای اسکیزوفرنی در تحقیقات اولیه بیان شده است از جمله میتوان به سطحی شدن عاطفه که جزو علایم منفی در اسکیزوفرنی به حساب میآید علاوه بر آن در ملاکهای تشخیصی کورت اشنایدر برای اختلال اسکیزوفرنی احساس فقر هیجانی جزو علایم درجهی دو بیان شده است (9) ولی تا حد زیادی در تحقیقات معاصر، مورد غفلت واقع شده است و در طول دههی گذشته اکثر محققین و متخصصین بالینی بر این باور بودند که آشفتگی هیجانی، واکنشی برای اختلال موجود است و از بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی به عنوان یک بیمار غیرعاطفی در مقابل بیماری دوقطبی یاد میکردند ولی در تحقیقات دیگری که در سالهای اخیر صورت گرفته است این طور بیان میشود که آشفتگی یا بدکارکردی هیجانی میتواند به عنوان هستهی مرکزی نشانهی اسکیزوفرنی باشد (10). پژوهشها نشان
دادهاند که بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در فهم و تشکیل بیان هیجانی از جمله در تشخیص کلمات هیجانی موجود در متن نوشتاری و شنیداری، ضعف نشان میدهند اما پژوهشهایی که بتواند نقصان در بیان هیجانی خود بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی را نشان دهد، اندک است. بنابراین مسئلهی اصلی که در این پژوهش با آن مواجه هستیم این است که در بیان نوشتاری افراد مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی، شکل بروز هیجان و عاطفه چگونه است و در مقایسه با افراد مبتلا به بیماری اسکیزوافکتیو و اختلال خلقی دوقطبی بیان کلمات هیجانی و حوادث مختلف چه تفاوتهایی دارد؟ (11).
با توجه به همپوشی زیاد بین این سه اختلال، فهم بهتر افسردگی در اسکیزوفرنی مهم است زیرا مواجههی افراد با ناراحتی افزایش یافته که باعث عملکرد ضعیفتر شده، میزان عود و مرگ و میر به دلیل هموار شدن خودکشی را افزایش میدهد. افسردگی میتواند یک قسمت از کل اسکیزوفرنی باشد و افزون بر آن ممکن است توسط درمان نورولپتیکی ایجاد شود. بنابراین در نظر گرفتن ماهیت افسردگی در بیماران اسکیزوفرنی و تشخیص آن مهم است. ارتباط بین افسردگی و تظاهرات اسکیزوفرنی در دورههای مختلف بیماری با در نظر گرفتن ابزار سنجش افسردگی، متفاوت گزارش شده است (12). این مطالعه به منظور بررسی مقایسهی شیوهی
خاطرهنگاری بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و خلقی دوقطبی اجرا گردید.
روشکار
روش پژوهش فعلی، پسرویدادی از نوع مورد-شاهدی و روش خاطرهنگاری بود. عمدهترین ویژگی روش پسرویدادی، این است که این پژوهش پس از وقوع علت، آغاز شده و پژوهشگر اقدام به جمعآوری اطلاعات میکند. پژوهشگر، معلول یا متغیر وابسته را مورد بررسی قرار داده و با مراجعه به گذشته به بررسی علل احتمالی میپردازد.
با تهیهی معرفینامه از طرف دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل و دانشگاه علوم پزشکی اردبیل، جامعهی آماری این پژوهش از بین بیماران بستری در بیمارستان فاطمی بخش اعصاب و روان مردان و بیمارستان روانپزشکی ایثار اردبیل در بهار سال 1387 انتخاب گردیدند و مورد مصاحبه و آزمون قرار گرفتند. به منظور رعایت حقوق افراد شرکتکننده در پژوهش، ابتدا در مورد نحوهی استفاده از اطلاعات حاصل از پژوهش توضیحاتی به ایشان ارایه شد و ضمن تاکید بر رازداری اسناد نوشتاری و مشخصات فردی و گرفتن رضایت فردی از شرکتکنندگان و یکی از نزدیکان ایشان، پژوهش انجام شد. سپس به انجام مصاحبهی بالینی تشخیصی با توجه به ملاکهای چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی اقدام شد و در صورت رسیدن به تشخیص واحد از طرف پژوهشگر و نظر تشخیصی روانپزشک مربوطه که بر روی پروندههای بیماران درج شده بود، از بین بیماران به صورت قرعهکشی به تعداد نصف افراد بستری شده در آن هفتهی مورد نظر در آخر هفته انتخاب میشدند و به این شکل آخر هر هفته افراد جدید پذیرش شده، تا تکمیل تعداد نمونهی مورد نظر، غربالگری شدند. به دلیل کنترل عامل دارو، متغیر سن و میزان تحصیلات آزمودنیها از بین بیماران تازه بستری شده که معیارهای ورود به تحقیق را داشتند بعد از تشکیل پرونده در آخر هفته
نمونهگیری انجام گرفت. معیارهای ورود شامل تشخیص بیماری اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و اختلال خلقی دوقطبی بر اساس معیارهای راهنمای تشخیص آماری اختلال روانی در مصاحبهی ساختار یافته، داشتن سن 18 سال به بالا، داشتن تحصیلات سیکل تا کارشناسی، عدم شروع دارو قبل از بستری و تشخیص روانپزشک بود. در ضمن به منظور کنترل اثر سطح تحصیلات در میزان غلطهای نگارشی نمونههای تحقیق از بین افراد دارای سطح تحصیلات سیکل تا کارشناسی که در هر سه گروه، همتا شده بودند استفاده شد.
در ادامهی کار در جلسهی دیگری بر روی این افراد ابتدا پرسشنامهی علایم مثبت و منفی (PANSS)[3] اجرا گردید و در جلسهای دیگر از همان بیماران خواسته شد وقایع 6 ماه اخیر زندگی خود را بنویسند. سپس اطلاعات نوشتاری مربوطه جمعآوری گردید. سپس با استفاده از روش تحلیل محتوا، کدگذاری، تحلیل و بررسی محتوای نوشتاری بیماران انجام شد (همان طوری که اشاره شد کدگذاری توسط پژوهشگر و استاد راهنمای مربوطه صورت گرفته و ضریب پایایی بین دو کدگذار 80/0 شد). نمونهای از کلمات عاطفی و هیجانی کدگذاری شده عبارت بودند از: شادی، غم، ناراحتی، اندوهگین، نفرت، دوست داشتن، عشق، گریه، خنده، افسردگی، بیحوصله. منظور از بینظمی نوشتاری در این تحقیق رعایت نکردن اصول آیین نگارش بود. مثال (من در حال حاضر حوصله نداشته خواهند) و منظور از تنوع موضوعات نوشتاری تعداد موضوعات و حوادث نوشته شده در متن نوشتاری بیماران بود.
با توجه به نتایج حاصل از تشخیص روانپزشک و انجام پرسشنامهی ساختار یافته در مصاحبهی بالینی و پرسشنامهی علایم مثبت و منفی، پژوهشگر و استاد راهنما در حین بررسی عبارات خاطرات از تشخیص نوع بیماری مطلع بودند. اطلاعات به دست آمده از تحلیل محتوای نوشتاری و پرسشنامه، با استفاده از نرمافزار رایانهای SPSS و آزمونهای آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از شاخصهای آمار توصیفی برای درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار و برای تجزیه و تحلیل دادهها ازآزمونهای مانووا و LSD استفاده شد.
نتایج
بر اساس یافتههای پژوهش، میانگین سنی افراد مورد مطالعه در گروه اسکیزوفرنی 13/11±15/38 سال، در گروه اسکیزوافکتیو 99/10±8/34 سال، در گروه مبتلا به اختلال دوقطبی 05/9±25/35 سال و میانگین سنی کل افراد 36/10±07/68 سال بود. نتایج تجزیهی واریانس نشان داد که بین گروههای مورد مطالعه، تفاوتی از نظر میزان تحصیلات، وضعیت ازدواج، شغل و سن وجود ندارد و تفاوت بین گروهها از نظر تعداد روزهای بستری، معنیدار بود (006/0>P).
3/63 درصد از افراد شرکتکننده دارای تحصیلات راهنمایی، 15درصد دبیرستان، 7/16درصد دیپلم و 5 درصد تحصیلاتی در حد کارشناسی داشتند. 7/51 درصد از افراد دارای شغل آزاد، 3/8 درصد کارمند و 40 درصد از آنها بیکار بودند. 45 درصد از آنان مجرد و 55 درصد متاهل بودند. از نظر تعداد دفعات بستری، 15درصد سابقهی یک بار مراجعه، 3/13درصد سه بار، 7/41 درصد مراجعهی مکرر و 20 درصد بین 10-4 بار مراجعه برای بستری داشتند. روزهای بستری بین گروهها یکسان بود و هر سه گروه در یک هفتهی اخیر بستری شده بودند.
نتایج تجزیهی واریانس نشان داد که بین گروههای مورد مطالعه از نظر تعداد موضوع، تعداد کلمات عاطفی و هیجانی و تعداد بینظمی نوشتاری، تفاوت معنیداری مشاهده شد (0001/0>P). میانگین تعداد موضوع، تعداد کلمات عاطفی و هیجانی و تعداد بینظمی نوشتاری در گروههای مورد مطالعه در نمودار 1 نشان داده شده است.
نمودار 1- مقایسهی میانگین تعداد موضوع، تعداد کلمات
عاطفی و هیجانی و تعداد بینظمی نوشتاری در گروههای
مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و دوقطبی
(در سیستم تجزیه و تحلیل SPSS)
بیشترین میزان تعداد موضوع و تعداد کلمات عاطفی و هیجانی در گروه خلقی دوقطبی مشاهده شد و بیشترین تعداد بینظمی نوشتاری مربوط به گروه اسکیزوفرنی بود. کمترین میزان تعداد موضوع و تعداد کلمات عاطفی و هیجانی متعلق به گروه اسکیزوفرنی بود و کمترین میزان تعداد بینظمی نوشتاری مربوط به گروه خلقی دوقطبی بود. گروه اسکیزوافکتیو نیزحالت بینابینی داشت.
نتایج توصیفی مقیاس کلی علایم منفی و مثبت (PANSS) در جدول 1 نشان میدهد که در کل، میانگین علایم مثبت و منفی در بین گروه بیماران اسکیزوفرنی بیشتر از دو گروه دیگر
میباشد و همچنین میانگین علایم مثبت و منفی در بین بیماران اسکیزوفرنی بیشتر از میانگین علایم مثبت و منفی در بین گروه بیماران خلقی دوقطبی است.
نتایج بررسی میزان تاثیر متغیرهای وابسته در بین سه گروه اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و خلقی دوقطبی در جدول 2 نشان میدهد که از لحاظ میانگین تعداد موضوعات نوشتاری، تعداد کلمات عاطفی و هیجانی و میزان بینظمی نوشتاری بین
گروههای اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و خلقی دوقطبی تفاوت معنیداری وجود دارد.
جدول 1- نتایج توصیفی مقیاس کلی علایم منفی و مثبت (PANSS) در سه گروه بیماران مبتلا به اختلالات
اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و دوقطبی
گروه |
میانگین |
انحراف استاندارد |
تعداد |
|
کل |
اسکیزوفرنی |
900/112 |
973/7 |
20 |
اسکیزوافکتیو |
500/110 |
351/8 |
20 |
|
خلقی دوقطبی |
950/105 |
046/9 |
20 |
|
کل |
783/109 |
816/8 |
60 |
بنا بر جدول 3 طبق آزمون LSD تفاوت معنیداری بین میانگین تعداد موضوعات بیان نوشتاری بین بیماران سه گروه وجود دارد و میانگین تعداد موضوعات بیان نوشتاری در بین بیماران
جدول 2- نتایج بررسی میزان تاثیر متغیرهای وابسته در بین سه گروه مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و خلقی دوقطبی
اثر |
مجموع مجذورات |
درجهی آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
معنیداری |
|
intercept |
تعداد موضوعات نوشتاری |
017/534 |
1 |
017/534 |
332/665 |
000/0 |
تعداد کلمات عاطفی و هیجانی |
400/1382 |
1 |
400/1382 |
032/275 |
000/0 |
|
تعداد بینظمی نوشتاری |
267/564 |
1 |
267/564 |
056/218 |
000/0 |
|
گروه |
تعداد موضوعات نوشتاری |
233/73 |
2 |
617/36 |
621/45 |
000/0 |
تعداد کلمات عاطفی و هیجانی |
100/657 |
2 |
550/328 |
366/65 |
000/0 |
|
|
تعداد بینظمی نوشتاری |
233/180 |
2 |
117/90 |
825/34 |
000/0 |
|
|
|
|
|
|
|
دوقطبی بیشتر از اسکیزوفرنی و اسکیزوافکتیو بوده، میانگین تعداد موضوعات بیان نوشتاری در بین بیماران اسکیزوافکتیو بیشتر از اسکیزوفرنی میباشد.
جدول 4 نشان میدهد که طبق آزمون LSD تفاوت معنیداری از لحاظ میزان بینظمی نوشتاری در بین هر سه گروه وجود دارد به طوری که میانگین بینظمی نوشتاری در بین بیماران اسکیزوفرنی بیشتر از دو گروه اسکیزوافکتیو و دو قطبی
میباشد. تفاوت میانگین بینظمی نوشتاری در بین بیماران اسکیزوافکتیو و بیماران دوقطبی از لحاظ آماری معنیدار
میباشد. بنابراین افراد مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی در بیان خاطرات خود از لحاظ نگارش دچار بینظمی نوشتاری بیشتری نسبت به بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوافکتیو و دو قطبی، هستند.
بنا بر جدول 5 مشاهده میشود طبق آزمون LSD تفاوت
جدول 3- نتایج آزمون تعقیبی LSD برای مقایسهی تعداد موضوعات نوشتاری بین گروههای اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو
و دوقطبی به شکل دو به دو
متغیر وابسته |
گروه 1 |
گروه 2 |
تفاوت میانگین (2-1) |
خطای استاندارد |
معنیداری |
میانگین تعداد موضوعات بیان نوشتاری |
اسکیزوفرنی
|
اسکیزوافکتیو دوقطبی |
*8000/1- *6500/2- |
28331/0 28331/0 |
000/0 000/0 |
|
اسکیزوفرنی |
دوقطبی |
*8500/0- |
28331/0 |
004/0 |
|
|
|
|
|
|
معنیداری بین میانگین تعداد کلمات عاطفی و هیجانی در بین هر سه گروه وجود دارد. همچنین میانگین تعداد کلمات عاطفی و هیجانی در بیان خاطرات بیماران اسکیزوفرنی کمتر از دو گروه بیماران اسکیزوافکتیو و دوقطبی میباشد و میانگین تعداد کلمات عاطفی و هیجانی در بین بیماران اسکیزوافکتیو و دو قطبی از لحاظ آماری معنیدار میباشد. به عبارتی کلمات عاطفی و هیجانی در بیان خاطرات بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی کمتر از بیماران اسکیزوافکتیو و دو قطبی میباشد.
جدول4- نتایج آزمون تعقیبی LSD برای مقایسهی میانگین بینظمی نوشتاری بین گروههای اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو
و دوقطبی به شکل دو به دو
متغیر وابسته |
گروه 1 |
گروه 2 |
تفاوت میانگین (2-1) |
خطای استاندارد |
معنیداری |
میانگین بینظمی نوشتاری |
اسکیزوفرنی
|
اسکیزوافکتیو دوقطبی |
*8500/2 *1500/4 |
50870/0 50870/0 |
000/0 000/0 |
اسکیزوفرنی |
دوقطبی |
*3000/1 |
50870/0 |
013/0 |
جدول5- نتایج آزمون تعقیبی LSD برای مقایسهی میانگین کلمات عاطفی و هیجانی بین گروههای اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو
و دوقطبی به شکل دو به دو
متغیر وابسته |
گروه 1 |
گروه 2 |
تفاوت میانگین (2-1) |
خطای استاندارد |
معنیداری |
میانگین بینظمی نوشتاری |
اسکیزوفرنی
|
اسکیزوافکتیو دوقطبی |
*8500/4- *0500/8- |
70897/0 70897/0 |
000/0 000/0 |
اسکیزوفرنی |
دوقطبی |
*2000/3- |
70897/0 |
000/0 |
بحث و نتیجهگیری
بین بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و دو قطبی از لحاظ به کار بردن تنوع موضوعات نوشتاری (تعداد حوادث و اتفاقات بیان شده در خاطرات نوشتاری)، تعداد کلمات عاطفی و هیجانی و بینظمی نوشتاری، تفاوت
معنیداری وجود دارد. نتایج آزمون مانووا و LSD جهت مقایسهی میانگین تعداد موضوعات نوشتاری نشان داد که تفاوت معنیداری از لحاظ تعداد موضوعات بیان شده نوشتاری بین گروههای اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و دوقطبی وجود دارد. به طوری که تعداد موضوعات نوشتاری در بین گروه بیماران دوقطبی بیشتر از دو گروه اسکیزوفرنی و اسکیزوافکتیو شد و همچنین تعداد موضوعات نوشتاری در بین بیماران اسکیزوافکتیو بیشتر از بیماران اسکیزوفرنی بود. بین افراد مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و دوقطبی از لحاظ نظم نوشتاری، تفاوت معنیداری وجود دارد. 9 نفر مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی از نوع آشفته و 10 نفر از نوع پارانوئید انتخاب شدند و در گروه اختلال دوقطبی 10 نفر در فاز مانیک و 10 نفر در فاز افسرده بودند. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که از لحاظ نگارش، تفاوت معنیداری در بین سه گروه وجود دارد به طوری که میانگین بینظمی نوشتاری در بین گروه بیماران اسکیزوفرنی بیشتر از گروه اسکیزوافکتیو و دو قطبی شد و
همچنین میانگین بینظمی نوشتاری در بین گروه بیماران اسکیزوافکتیو بیشتر از در بیماران خلقی دو قطبی شد. نتایج این مطالعه با برخی تحقیقات انجام گرفته همسو میباشد که از دیدگاه محققین آنها یکی از علایم اصلی بیماران اسکیزوفرنی، شل شدن تداعیها میباشد که منجر به اختلال جریان فکر گردیده و این مطلب باعث ایجاد بینظمی از لحاظ نگارشی در بین این گروه از بیماران میشود (13) و همسو با نتایج یک مطالعه بود که در زبان افراد اسکیزوفرن، از خط خارج شدن، قطعه قطعه شدن و واژهسازی وجود دارد (14).
همچنین بین افراد مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و دوقطبی از لحاظ به کار بردن میانگین تعداد کلمات عاطفی و هیجانی در بیان نوشتاری خاطرات خود، تفاوت معنیداری وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی LSD نشان داد که از لحاظ میزان کلمات عاطفی و هیجانی بین گروههای اسکیزوفرن و اسکیزوافکتیو و دوقطبی از لحاظ آماری در سطح 05/0>P تفاوت معنیداری وجود دارد. به طوری که میانگین تعداد کلمات عاطفی و هیجانی در بین گروه بیماران اسکیزوفرنی کمتر از گروه بیماران اسکیزوافکتیو و دوقطبی میباشد و همچنین میانگین تعداد کلمات عاطفی و هیجانی در بین گروه بیماران اسکیزوافکتیو کمتر از بیماران دوقطبی میباشد و این تفاوت از لحاظ آماری در سطح 05/0> Pمعنیدار شد. نتایج به دست آمده در این تحقیق همسو با نتایج تحقیقات انجام گرفته توسط دیگر محققین میباشد (2). بورود[4] و همکاران در تحقیق دیگری به مقایسهی عملکرد گروه بیماران اسکیزوفرنی و گروه شاهد پرداختند و از شرکتکنندگان خواستند 2 جمله را در 8 نوع هیجان مختلف بیان کنند. نتایج بررسیها نشان داد که عملکرد بیماران اسکیزوفرن پایینتر از گروه شاهد است (7).
مورفی و کاتینگ[5] در نتایج یکسان به دست آمده با تحقیق حاضر در یک تکلیف از آزمودنیهای اسکیزوفرن و گروه شاهد خواستند که 10 جمله را با 4 نوع هیجان بیان کنند. نتایج نشان داد که میزان عملکرد بیماران اسکیزوفرن بدتر از گروه شاهد بود (15). در تحقیق انجام شده توسط وایتتاکر[6] که به مقایسهی عملکرد بیماران اسکیزوفرنی و گروه شاهد پرداخته است، از آزمودنیها درخواست شده 10 جمله را با 4 نوع هیجان بیان کنند. بر مبنای تحلیل نتایج بیماران اسکیزوفرن در بیان کلامی هیجانهای خویش بدتر از گروه شاهد عمل کردند(16).
در تحقیق هاسکینز[7] در طی یک تکلیف به مدت 10 دقیقه مصاحبه، فراخوانی پاسخهای هیجانی آزمودنیهای مبتلا به اسکیزوفرنی و گروه شاهد انجام شد و نتایج نشان داد که بیماران اسکیزوفرنی در بیان کلامی هیجانها بدتر از گروه شاهد عمل کردند (17).
در تحقیق لینتجنس[8]، آزمودنیهای مبتلا به اسکیزوفرنی در بیان حالات عاطفی نسبت به گروه شاهد عملکرد بدتری را نشان دادند (18).
شاو[9] و همکاران، در تحقیق خود بر روی گروه بیماران اسکیزوفرنی و شاهد، در طی یک تکلیف به مدت 20 دقیقه مصاحبه از شرکتکنندگان خواستند که تجارب مربوط به شادی، غم و خنثای زندگی خود را توصیف کنند. نتایج نشان داد که بیماران اسکیزوفرنی در بیان هیجانهای خود نسبت به گروه شاهد عمکرد ضعیفتری از خود نشان میدهند (19).
در تحقیق آلپرت[10] از شرکتکنندگان شامل دو گروه اسکیزوفرنی و شاهد، خواسته شد تجارب مربوط به شادی و غم خود را در مدت زمان 5 تا 3 دقیقه شرح دهند. در زمینهی بیان هیجانها، بیماران اسکیزوفرنی نسبت به گروه شاهد عملکرد بدتری نشان دادند (2).
راس[11] و همکارانش هم همسو با نتایج به دست آمده در تحقیق حاضر، به این نتیجه رسیده بودند که بیماران اسکیزوفرنی در ابراز هیجانی بدتر از گروه شاهد عمل کردند. آنها این نتیجه را در تکلیفی که از آزمودنیها خواسته میشد 12 جمله یا تک سیلابی را تحت 6 نوع هیجان متفاوت ابراز کنند، به دست آورده بودند (20). پوتنام[12] و همکارانش در بررسی خود از شرکتکنندگان در تحقیق خویش که شامل 26 نفر بیمار اسکیزوفرنی و20 نفر به عنوان گروه شاهد، در طی تکلیفی خواسته بودند که 16 کلمه و 4 جمله را تحت 4 نوع هیجان بیان کنند. نتایج این تحقیق نشان داد که بیماران اسکیزوفرنی در ابراز هیجانی خود بدتر از گروه شاهد عمل مینمایند (21).
از نتایج به دست آمده میتوان به این مطلب اشاره کرد که به احتمال زیاد آسیبدیدگی در بیان کلمات عاطفی و هیجانی را در افراد اسکیزوفرن میتوان به عنوان یک صفت در نظر گرفت. به طوری که این ویژگی و نقص در بیان هیجانها در بیماران اسکیزوفرنی میتواند به عنوان یک مشخصهی ویژه جهت تشخیص و درمان این اختلال به کار برده شود. همچنان که همسو با نتایج تحقیقات انجام گرفته در گذشته، هر دو ویژگی تشخیص، بازشناسی و بیان هیجانها و تظاهرات عاطفی و هیجانی در بیماران اسکیزوفرنی آسیب دیده است (4،6،11). این نقص یعنی داشتن حالت آلکسیتایمی به احتمال زیاد یک ویژگی و صفت باثبات در بیماران اسکیزوفرنی درنظر گرفته شده است. نتایج برخی تحقیقات همسو با نتایج تحقیق حاضر نشان داده است که عاطفهی کند شده به عنوان یک ویژگی ثابت در بیماران اسکیزوفرنی بوده و میتوان آن را به عنوان یک پیشآگهی مهم در مورد بررسیهای درازمدت در جهت ابتلا به اسکیزوفرنی در نظر گرفت (10). تحقیقات انجام گرفته ثابت کرده است که نیمکرهی راست نسبت به نیمکرهی چپ نقش اصلی و غالب را در جهت ادراک و بیان هیجانها به عهده دارد. در این راستا تحقیقات دیگری نیز نشان داده که در بیماران اسکیزوفرنی ناحیه نیمکرهی راست قسمت فرونتال نسبت به نیمکرهی چپ از فعالیت کمتری برخورداراست (11). نتایج تحقیقات ادواردز[13] و همکاران از این موضوع حمایت کرده است که ناحیهی آمیگدال که مسئول پردازش هیجانها و عواطف در انسان است، در بیماران اسکیزوفرن دچار بدکارکردی و کوچکی حجم شده که عکس این وضعیت در مورد بیماران خلقی یعنی افزایش حجم ناحیهی آمیگدال مشاهده شده است و میتواند دلیلی بر نتایج تحقیقات مورد اشاره باشد که میانگین کلمات عاطفی و هیجانی در بیان نوشتاری بیماران دوقطبی بیشتر از بیماران اسکیزوفرنی و اسکیزوافکتیو میباشد (6). در تحقیق حاضر به تعیین
ملاکهای ضروری برای توصیف و مقایسهی سه گروه بیماریهای اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و دوقطبی بر اساس خاطرهنگاری پرداخته شد که می توان جهت رسیدن به تشخیص درست از روش خاطرهنگاری بیماران در کنار سایر اقدامات موجود از جمله مصاحبهی بالینی و انجام آزمونهای روانشناختی استفاده کرد. از محدودیتهای این مطالعه
میتوان به عدم کنترل درجهی ازمان بیماری در آزمودنیهای شرکتکننده و محدود شدن آن به جنسیت مذکر اشاره نمود.