نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه روان شناسی و مشاوره، دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه کردستان
چکیده
کلیدواژهها
تحقیق حاضر با توجه به روند رو به افزایش طلاق در دههی اخیر در جهان شکل گرفت (1). طبق آمار رسمی در ایران از هر هزار مورد ازدواج، حدود دویست مورد به طلاق منجر
میشود (1) و ایران، چهارمین کشور جهان از نظر میزان نسبت طلاق به ازدواج معرفی شده است (2).
طبق تعریف، طلاق فرآیندی است که با تجربهی بحران عاطفی هر دو زوج شروع میشود و با تلاش برای حل تعارض از طریق ورود به موقعیت جدید با نقشها و سبک زندگی جدید، خاتمه مییابد (3).
در بررسی علت طلاق علاوه بر عوامل اجتماعی، اقتصادی و حقوقی، توجه به علل فردی و روانشناختی از جمله طرحوارهها که منجر به طلاق میشوند از اهمیت ویژهای برخوردار است (3). یانگ[1] با تاکید به طرحوارهها بیان نمود که طرحوارهها ممکن است در یک مرحلهی زمانی نافعال باشند و پس از آن در نتیجهی تغییر در نوع دروندادهایی که از محیط دریافت میکنند، انرژی کسب کرده و به سرعت فعال شوند (4). این امر موجب سوگیریهایی در تفسیر ما از وقایع میشود و این سوگیریها در آسیبشناسی روانی بین فردی (زوجین) به صورت سوءتفاهمها، نگرشهای تحریف شده، فرضهای غلط، اهداف و انتظارات غیرواقعبینانه تجلی پیدا میکنند (4). طبق تعریف یانگ، طرحوارهها ی ناسازگار اولیه، الگوها یا درونمایههای عمیق و فراگیری هستند که در دوران کودکی یا نوجوانی شکل گرفتهاند، در مسیر زندگی تداوم دارند، به رابطهی فرد با خود و با دیگران مربوط میشوند و به شدت ناکارآمد هستند (5).
یانگ مجموعهای از طرحوارهها را مشخص کرده است که به آنها طرحوارههای ناسازگار اولیه[2] میگوید(5). وی هیجده طرحواره را بیان میکند که عبارتند از:
1-رهاشدگی[3]: فرد معتقد است هر لحظه امکان دارد افراد مهم زندگیاش بمیرند یا این که او را رها کنند و به فرد دیگری علاقهمند شوند.
2-بیاعتمادی/بدرفتاری[4]: فرد فکر میکند دیگران به انسان ضربه میزنند، بد رفتارند و انسان را سرافکنده میکنند.
3-محرومیت هیجانی[5]: فرد فکر میکند تمایلات و نیازهای وی به حمایت عاطفی به اندازهی کافی از جانب دیگران ارضا نمیشوند.
4- نقص/بیمهری[6]: احساس این که فرد در مهمترین جنبههای شخصیتیاش، انسانی ناقص، نامطلوب، بد، حقیر و بیارزش است.
5- انزوای اجتماعی/بیگانگی[7]: احساس این که فرد از جهان کنارهگیری کرده و با دیگران متفاوت است یا این که به جامعه و گروه خاصی تعلق خاطر ندارد.
6- وابستگی/بیکفایتی عملی[8]: اعتقاد به این که فرد نمیتواند مسئولیتهای روزمره را (مثل مراقبت از دیگران، حل مشکلات روزانه) بدون کمک قابل ملاحظهی دیگران، در حد قابل قبولی انجام دهد.
7-آسیبپذیری نسبت به ضرر یا بیماری[9]: ترس افراطی از این که فاجعه نزدیک است و هر لحظه احتمال وقوع آن وجود دارد و فرد نمیتواند از آن جلوگیری کند.
8- گرفتاری[10]: فرد گرفتار ارتباط عاطفی شدید و نزدیکی بیش از حد با یکی از افراد مهم زندگی (اغلب والدین)، به قیمت از دست دادن فردیت یا رشد اجتماعی طبیعی میباشد.
9- شکست در پیشرفت[11]: باور به این که فرد شکست خورده است یا در آینده شکست خواهد خورد و این که شکست برای او اجتنابناپذیر است.
10-استحقاق/بزرگمنشی[12]: فردی که چنین طرحوارهای دارد، برای این است که بتواند کسب قدرت نموده و یا دیگران را کنترل نماید.
11-خویشتنداری و خودانضباطی ناکافی[13]: صاحبان چنین طرحوارههایی، مشکلات مستمر در خویشتنداری و تحمل نکردن ناکامیها در راه دستیابی شخصی یا ناتوانی در جلوگیری از بیان هیجانها و تکانهها دارند.
12-اطاعت[14]: احساس اجبار نسبت به واگذاری افراطی کنترل خود به دیگران است که این کار معمولا برای اجتناب از خشم، محرومیت، یا انتقام صورت میگیرد.
13-ایثار[15]: تمرکز افراطی بر ارضای نیازهای دیگران در زندگی روزمره که به قیمت عدم ارضای نیازهای خود فرد تمام میشود.
14-تاییدجویی/جلب توجه[16]: تاکید افراطی در کسب تایید، توجه و پذیرش از سوی دیگران که مانع شکلگیری معنایی مطمئن و واقعی از خود میشود.
15-نگرانی/بدبینی[17]: تمرکز عمیق و مداوم بر جنبههای منفی زندگی (درد، مرگ، دلخوری و ...) همراه با دست کم گرفتن جنبههای مثبت و خوشبینانهی زندگی یا غفلت از آنها.
16-بازداری هیجانی[18]: بازداری افراطی اعمال، احساسات و ارتباطات خودانگیخته که معمولا به منظور اجتناب از طرد دیگران، احساس شرمندگی و از دست دادن کنترل بر تکانههای شخصی صورت میگیرد.
17-معیارهای سرسختانه[19]: باور اساسی مبنی بر این که فرد برای رسیدن به معیارهای بلندپروازانه دربارهی رفتار و عملکرد خود، باید کوشش فراوانی به خرج دهد و این رفتار برای جلوگیری از انتقاد صورت میگیرد.
18-خودتنبیهی[20]: باور اساسی مبنی بر این که افراد باید به خاطر اشتباهاتشان، شدیدا تنبیه شوند.
زمانی که نیاز خاصی ارضا نشود، طرحوارهی ناسازگاری در آن حیطه ایجاد میشود. با ارضا نشدن نیازهای دلبستگی و صمیمیت و سرخوردگی از روابط عاطفی اولیه، طرحوارههای ناسازگار مربوط به روابط صمیمانه و دلبستگی ایجاد میشود. این باورها و طرحوارههای مربوط به روابط بین فردی در بزرگسالی در همسرگزینی و در دوران تاهل در روابط زناشویی نمود مییابد و بر آن تاثیر مخرب میگذارد (6).
همچنین طرحوارهها به واسطهی ارتباط و تاثیری که بر سبگ دلبستگی، اختلالات شخصیت و اختلالات خلق میگذارند (5) میتوانند تاثیر غیر مستقیم نیز بر روابط زناشویی داشته باشند. پژوهشهای صورت گرفته نیز رابطهی طرحوارهها را با روابط زناشویی نشان دادهاند.
آریتی و بمپوراد[21] در پژوهشی دریافتند که طرحوارههای ناسازگار اولیه اثر منفی بر رضایت زناشویی دارند (7). بک و ایمیری[22]، در پژوهشی به رابطهی معنادار طرحوارههای ناسازگار اولیه و از هم پاشیدگی خانوادگی اشاره کردند (8). در پژوهشی که توسط یانگ و همکاران انجام شد، آنها دریافتند که در زوجین، علاوه بر طرحوارههای اولیه که به روابط زناشویی وارد میشوند، در روابط فعلی نیز
طرحوارههایی شکل میگیرند، چنان که در روابط دو نفر نیازهای طرحوارهی اولیه برآورد نشود و یا طرحوارهی اولیه با طرحوارهی فعلی ناهماهنگ باشد، موجب ناسازگاری بین زوجین و در نهایت طلاق میشود (6).
در پژوهشی دیگر، نتایج نشان داد که بین طرحوارههای ناسازگار اولیهی شکست با اعتماد و قابل پیش
بینیبودن شریک زندگی و همچنین بین طرحوارهی ناسازگار محرومیت هیجانی و نقص با نزدیکی، اعتماد و صمیمیت زوجین، رابطهی منفی وجود دارد (9). در پژوهشی که توسط استلیز[23] انجام شد، طرحوارهی ناسازگار اولیهی محرومیت هیجانی و نقص، پیشبینیکنندهی روابط صمیمی و عاشقانهی کمتر در زوجین می باشد (10).
در پژوهش اپشتاین، لیپسون، هولشتاین و هایوه[24]، نتایج نشان داد که عناصر شناختی به ویژه طرحوارههای معیار سختگیرانه، گذشت یک جانبه (ایثار)، عمیقترین عنصر شناختی پیشبینی
کنندهی سازگاری و عدم سازگاری در زوجین هستند (11).
از آنجا که طرحوارههای ناسازگار از عوامل اصلی اختلال شخصیت به حساب میآیند (5) بنابراین در پژوهشهای بوچارد، سابورین، رایت، لوزیر و ریچر[25] (12)، بال و سیسرو[26] (13)، به رابطهی بین پیشبینی طلاق از روی اختلال شخصیت در زوجین متقاضی طلاق پی بردند. نتایج پژوهش فریمن[27] نشان داد که بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و تفسیر مشکلات، رابطهی معنادار مثبت وجود دارد (14). در پژوهش دیآندریا[28]، نتایج نشان داد که طرحوارههای ناسازگار اولیه با عواطف مثبت، اعتماد به نفس و سازگار مشارکتی زوجین رابطهی منفی دارد (15) که این یافتهها توسط پژوهش راسین[29] ، مورد حمایت و تایید قرار گرفت (16). در پژوهش سیسرو، نلسون و گیلی[30] نتایج نشان داد که طرحوارههای بازداری هیجانی، رهاشدگی و محرومیت هیجانی در بزرگسالی، دلبستگی ایمن را به مخاطره میاندازند و پیشگویی مثبت برای دلبستگی رهاشدگی[31] و دلبستگی بیمناک[32] در بزرگسالی هستند (17). نتایج پژوهش هریس و کورتین[33] نشان داد که طرح واره های ناسازگار اولیه نقص و بیمهری، بیکفایتی، اطاعت و آسیب پذیری با برداشت مثبت والدین رابطة منفی دارد (18). نتایج یک پژوهش نشان داد که طرحوارههای ناسازگار اولیه پیشبین قدرتمندی برای بدبینی، افسردگی، ناامیدی در پیشرفت و اضطراب در بین زوجین میباشد (19). در پژوهش بیچ، ساندین و واولری[34] نتایج نشان داد که روانبنههای ناسازگار[35] مثل خویشتنداری افراطی (عدم توان در ابراز احساسات) در روابط زوجین موجب فروپاشی خانوادگی و از جمله طلاق میشود (20). پژوهش دیگر نشان داد که
میانجیهای شناختی از جمله طرحوارههای منفی مثل خود
کمبینی در تعاملات سازگارانه و ناسازگارانه زوجین نقش اساسی دارند (21) که پژوهش میلر و توماس[36] این نتایج پژوهش را مورد تایید قرار داد (22). در پژوهشهایی که در ایران در مورد روابط طرحوارهها و رضایت زناشویی انجام شد مشخص گردید که بین طرحوارههای ناسازگار با رضایت زناشویی (23) و صمیمیت زناشویی رابطهی معکوس وجود دارد (24).
روشی که مبتنی بر طرحواره برای حل اختلافات توسط یانگ به وجود آمده، طرحوارهدرمانی[37] نام دارد. طرحوارهی درمانی، روشی نوین و یکپارچه است که عمدتا بر اساس بسط و گسترش مفاهیم و روشهای درمان شناختیرفتاری کلاسیک بنا شده است. طرحوارهدرمانی، اصول و مبانی مکتبهای شناختیرفتاری، دلبستگی، گشتالت، روابط شیئی، ساختارگرایی و روانکاوی را در قالب یک مدل درمانی و مفهومی ارزشمند تلفیق کرده است. با این وجود، طرحوارهی درمانی یک درمان التقاطی نیست که از طریق آزمایش و خطا پیش برود، بلکه مبتنی بر یک نظریهی منسجم و یکپارچه است. هر چند مفاهیمی از مکاتب دیگر گرفته ولی از بسیاری جهات با آنها متفاوت است. این شیوهی درمان، سیستم جدیدی از رواندرمانی را تدارک میبیند که مخصوصا برای بیماران مبتلا به اختلالات روانشناختی مزمن و مقاوم (مثل اختلالات شخصیت) مناسب است (5).
علاوه بر روش طرحوارهدرمانی، نظریهپردازان دیگر هم سعی در تبیین عملکرد خانواده نمودهاند. از معروفترین نظریهپردازان این حیطه، بوون[38] است که نظریهی نظامهای خانوادگی را ارایه نموده است (25). زیربنا و پایهی این نظریه بر اساس مفهوم تفکیک خود قرار دارد (26). از نظر بوون نوعی نظام عاطفی بر ساختار خانواده حاکم است که قابلیت انتقال بین نسلی دارد و سلامت روانی فرد در گروی سطح تفکیک و جدایی وی از این نظام است (27). نظریهی بوون نقش مهمی در زمینهی رشد نظری و کار بالینی خانوادهدرمانی داشته است (28).
محقق با جستجوی تمام اسناد، مدارک و منابع الکترونیکی، بیشتر از چند مورد پژوهش در زمینهی نظریهی بوون نیافت که در ذیل به آنها اشاره میشود.یوسفی جهت بررسی برازش نظریهی بوون در ایران پژوهشی انجام داد. این پژوهش با نمونهی 560 نفری از میان مراجعان مراکز مشاوره و فرهنگسراهای سطح شهر اصفهان انجام شد. نخست نظریهی بوون با مدل ساختاری برازش شد. نتایج پژوهش روایی ساختاری پرسشنامهها را تایید نمود و مدل ارایه شده نیز مبنی بر روابط ساختاری برازش نظریهی بوون تایید گردید و محققان نتیجه گرفتند که نظریهی بوون جهت کاربرد در جامعهی ایرانی برازش دارد (29).
شکیبایی، اسماعی و کرمی در پژوهشی به بررسی تاثیر آموزش خودمتمایزسازی بر کاهش مشکلات روانی در بین 30 زن مطلقه در شهر تهران پرداختند. نتیجهی پژوهش نشان داد که این شیوهی آموزش در ارتقای تمایز یافتگی زنان مطلقه و کاهش مشکلات روانی در نه خردهمقیاس پرسشنامهی چک لیست نشانههای بیماری 90-تجدید نظر شده[39] (SCL90-R) برای شرکتکنندگان در گروه آزمون، موثر بوده است.
گاندی[40] در پژوهشی به بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر مدل ترکیبی عقلانی، عاطفی و رفتاری الیس و نظام عاطفی بوون بر مشکلات رفتاری بزرگسالان در خانوادهشان پرداختند، درمان در 4 جلسه به شیوهی آموزش روانی و کتابدرمانی بود که نتایج نشان داد که این مدل ترکیبی توانست مشکلات بزرگسالان در خانواده را کاهش دهد و خودتفکیکی آنها را اصلاح کند (31).دیون[41] در پژوهشی به بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر نظام عاطفی بوون و سوگ درمانی بر درمان خودکشی در زوجین اقدامکننده به خودکشی به صورت مطالعهی موردی پرداخت که درمان متمرکز بر روابط زناشویی و خانوادهی اصلی بود، نتایج نشان داد که درمان بوونی در مورد خودتفکیکی، واکنش عاطفی و برش عاطفی موثر بود (32).
بارتلی[42] در پژوهشی به بررسی اثربخشی خانوادهدرمانی مبتنی بر نظام عاطفی بوون و درمان مبتنی بر هیجان بر جوانان و تجارب آسیبزای خانوادگی آنان پرداخت. نتایج نشان داد که رویکردهای مذکور در خودتمایزی متعادل در جوانان و خانوادههای آنها موثر بودهاند (33).
در واقع، این پژوهش به منظور پاسخ به این سئوال عمده طراحی شده است که تاثیر خانوادهدرمانی مبتنی بر طرحوارهی درمانی و بووندرمانی بر طرحوارههای ناسازگار اولیه در مراجعان متقاضی طلاق چگونه است؟ فرضیهی اصلی پژوهش این است که خانوادهدرمانی مبتنی بر طرحوارهی درمانی و نظام عاطفی بووندرمانی بر طرحوارههای ناسازگار اولیه موثر است.
روشکار
این در این پژوهش از روش تحقیق آزمایشی به شیوهی پیش
آزمون-پسآزمون با گروه آزمون و شاهد استفاده شده است. جامعهی آماری این تحقیق شامل مراجعین متقاضی طلاق (زن و شوهر) اعم از مراجعان خودارجاعی و یا ارجاعی از طرف دادگاه خانوادهی شهرستان سقز به مراکز مشاورهای بهزیستی، کمیتهی امداد و بنیاد شهید شهرستان سقز واقع در استان کردستان در سال 1388 بودند.
شرایط ورود در این پژوهش عبارت بودند از: زن یا شوهری که دارای تحصیلات حداقل پنجم ابتدایی باشند، زن یا شوهری که در دادگاه پروندهی طلاق داشته باشند و از طرف دادگاه به مراکز مشاورهای ارجاع داده شده یا خودشان مراجعه کرده باشند و زن و شوهری که مایل به همکاری جهت دریافت مداخلهی مشاورهای باشند.
شرایط و معیار خروج عبارت بودند از زن یا شوهر دارای همسر معتاد و الکلی، زن یا شوهر مبتلا به بیماری صعبالعلاج جسمی، زن یا شوهری که به دلایل قتل همسر یا بزهکاری و جرم، اقدام به متارکه کرده بودند، مواردی که درمانگر در حین مداخله متوجه میشد که زن یا شوهر دارای اختلالات حاد روانشناختی (مثل اختلالات شخصیتی، افسردگی، اختلالات محور یک)هستند، زن یا شوهر مصرفکنندهی داروهای روانپزشکی و روانگردان، زنان با مشکل نازایی، زن یا شوهر دارای تحصیلات کمتر از پنجم ابتدایی و زن یا شوهری که در طول درمان مشخص شود که شرایط منطبق با اهداف پژوهش ندارند. این شرایط و خصایص، اثربخشی متغیر مستقل به خصوص طرحواره درمانی را بر آزمودنی، کمرنگ کرده و نتایج پژوهش را مخدوش میکنند. نمونهگیری به صورت تصادفی چند مرحلهای انجام شد. در مرحلهی اول از میان 241 مراجع (مرد یا زن) که در پاییز سال 1388 به مراکز مشاورهای بهزیستی (90 زوج)، کمیتهی امداد (48 نفر) و بنیاد شهید (13 نفر) شهر سقز، مراجعه کرده یا از طرف دادگاه ارجاع داده شده بودند، شرایط ورود از طریق پروندههای مشاورهای و رایزنی با مشاوران و روانسنجهای مراکز مذکور که قبلا جهت پذیرش مراجعان با آنها مصاحبهی مشاورهای انجام داده بودند و آنها را با آزمون آزمون شخصیتی چند وجهی مینهسوتا[43] (MMPI) سنجش و ارزیابی روانی کرده بودند، بررسی شد. یعنی از جامعهی مذکور، افرادی که شرایط ورود به جامعهی تحقیق را داشتند، انتخاب شدند (در این مرحله تعداد 34 نفر شرایط ورود نداشتند و از جامعهی تحقیق حذف شدند). سپس محقق در مرحلهی دوم از طریق شیوهی نفرگیری (34) با کل نمونهی باقی ماندهی قبلی (207 نفر) تماس تلفنی جهت تمایل به شرکت در جلسات مشاورهای برقرار نمود. از بین این افراد تعداد 135 نفر از مراجعان متقاضی طلاق مراکز مذکور، حاضر به همکاری جهت شرکت در جلسات خانوادهدرمانی شدند. در مرحلهی سوم از میان 135 مراجع حاضر به همکاری (مرد یا زن)، 66 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند (نام کل افراد با اعداد 1 تا 135 نوشته و در ظرفی ریخته شد و به قید قرعه 66 نفر انتخاب شدند). در مرحلهی چهارم با استفاده از مقیاس و ابزار مربوطه، طرحوارههای ناسازگار اولیه، در مراجعان متقاضی طلاق اندازهگیری شد (پیشآزمون) و سرانجام در مرحلهی پنجم، به شیوهی جایگزینی تصادفی ساده، افراد در سه گروه 22 نفری (گروه طرحوارهدرمانی، بووندرمانی و گروه شاهد) قرار داده شدند ( ابتدا سه برگ تنظیم و بر روی هر برگ نام گروه طرحوارهدرمانی، بووندرمانی و شاهد نوشته شد و سپس از داخل ظرف که حاوی 66 کد آزمودنی بود، هر بار به قید قرعه 3 کد انتخاب و به طور تصادفی در یکی از برگهها ثبت میشد که به این صورت سه گروه 22 نفری آرایش داده شد).لازم به ذکر است که از لحاظ آماری، در طرحهای تجربی حجم نمونهی 15 تا 20 نفر کفایت میکند (34). بنابراین محققان 20 نفر را انتخاب نمودند و تعداد 2 نفر مازاد را برای جایگزینی احتمالی در صورت افت آزمودنی انتخاب کردند.
کفایت حجم نمونه، به انجام تحلیل آماری بعد از اجرای مداخله موکول شد. به این صورت که پس از انجام تحلیل مقدماتی، شاخص توان آماری بررسی شد که در این پژوهش توان آماری برابر با 1 است. یعنی امکان خطای نوع دوم وجود نداشته است، لذا به حجم نمونهی گرفته شده اکتفا شد.
در این پژوهش از سه پرسشنامه استفاده شد که در زیر ویژگیهای روانسنجی آنها شرح داده میشود.
الف- پرسشنامهی طرحوارههای ناسازگار اولیه[44]: این
پرسشنامه توسط یانگ ساخته شد. پرسشنامهی خودگزارشی طرحوارههای ناسازگار اولیه، دارای 90 ماده است که 18 حیطه از طرحوارههای ناسازگار اولیه از قبیل محرومیت هیجانی، رهاشدگی/بیثباتی، بیاعتمادی/بدرفتاری، انزوای اجتماعی/بیگانگی، نقص/بیمهری (بیعشقی)، شکست در پیشرفت، وابستگی/بیکفایتی عملی، آسیبپذیری نسبت به ضرر و بیماری، گرفتاری، اطاعت، ایثار (فداکاری)، بازداری هیجانی، معیارهای سختگیرانه، استحقاق بودن/برتری داشتن، خویشتنداری/خودانضباطی ناکافی، تحسین/جلب توجه، نگرانی/بدبینی و خودتنبیهی را اندازه میگیرد. هر آیتم توسط مقیاس درجهبندی 6 تایی نمرهگذاری میشود (1= کاملا در مورد من نادرست است. 2= تقریبا در مورد من نادرست است. 3= مقداری درست است تا این که غلط باشد. 4= اندکی در مورد من درست است. = تقریبا در مورد من درست است.
6 = کاملا در مورد من درست است). بنابراین نمرههای این پرسشنامه با جمع نمرات مادههای هر مقیاس به دست میآید. به عبارت دیگر هر مقیاس دارای 5 ماده است که نوع
طرحوارهی ناسازگار اولیه را اندازه میگیرد. کمینه و بیشینهی نمرههای اندازهگیری طرحواره های ناسازگار اولیه بین 1 تا 6 میباشد که نمرهی بالا حاکی از میزان بالای طرحوارههای ناسازگار اولیه در آزمودنیها است (5).یانگ، نورمن، اسچی و توماس[45]، اعتبار پرسشنامهی طرحوارههای ناسازگار اولیه را بر روی یک نمونهی 564 نفری از دانشجویان آمریکایی با استفاده از روش همسانی درونی و بازآزمایی به ترتیب 95/0 و 81/0 گزارش کردند (35). روایی همگرایی پرسشنامه با ابزارهای اندازهگیری درماندگی روانشناختی[46]، اعتماد به نفس[47]، آسیبپذیری شناختی برای نشانگان اختلال افسردگی[48] و اختلال شخصیت[49] توسط یانگ، نورمن، اسچی و توماس، بررسی شد و نتایج نشان داد که طرحوارههای ناسازگار اولیه، ارتباط منفی با صفات مثبت از قبیل اعتماد به نفس، عاطفهی مثبت و ارتباط مثبت با صفاتی از قبیل اختلال شخصیت، درماندگی، عاطفهی منفی و اختلال عملکرد نگرش دارند.
همچنین در ایران علاوه بر هنجاریابی فرم کوتاه ویرایش اول (فرم 75 سئوالی) توسط آهی و بشارت (36)، فرم جدید ویرایش سوم (فرم کوتاه 90 سئوالی) که در این تحقیق استفاده شده، توسط یوسف، اعتمادی، بهرامی و همکاران (37) بررسی و روایی و اعتبار پرسشنامهی طرحوارههای ناسازگار اولیه بر روی یک نمونهی 579 نفری در دو مرحله (مرحلهی اول 394 و مرحلهی دوم 185) بررسی شد.
اعتبار پرسشنامهی طرحوارههای ناسازگار اولیه با استفاده از دو روش آلفای کرونباخ و دو نیمه کردن در کل نمونه به ترتیب 91/0 و 86/0، و در دختران 87/0 و 84/0 و در پسران 84/0 و 81/0 بود. تحلیل عاملی نشان داد که عاملهای استخراج شده از قابلیت بالا و رضایتبخش برخوردار بودند.
روایی همگرایی پرسشنامه با ابزارهای اندازهگیری درماندگی روانشناختی، عاطفهی مثبت و منفی، اعتماد به نفس، آسیبپذیری شناختی برای نشانگان اختلال افسردگی و اختلال شخصیت مورد بررسی قرار گرفت و نتایج همبستگی برای شش ملاک مذکور به ترتیب 37/0، 34/0، 40/0، 39/0، 35/0- و 36/0- گزارش شده است که در سطح 0001>P معنیدار است.
همچنین برای حصول اطمینان و بررسی برازش مدل ارایه شده توسط یانگ، نورمن، اسچی و توماس (35)، تحلیل عاملی تاییدی(CFA) برای تعیین مقدار این شاخصها با به کارگیری لیزرل[50] 53/8 محاسبه شد.
ب- پرسشنامهی اطلاعاتخانوادگی: این پرسشنامهی محقق ساخته 32 سئوال دارد که در این پژوهش برای سنجش ویژگیهای جمعیتشناختی و خانوادگی زوجین از قبیل طول مدت ازدواج، سن ازدواج، سن، تفاوت سنی، تحصیلات، میزان درآمد، تعداد فرزندان، میزان و مدت آشنایی استفاده شد.
ج- پرسشنامهی رضایت مراجع[51] (CSQ): این پرسشنامه توسط لارسن و همکاران به منظور سنجیدن رضایت مراجعان از برنامهی مشاورهای و رواندرمانی ساخته شده است.
پرسشنامهی رضایت مراجع یک مقیاس 8 سئوالی است که هر سئوال دارای 4 گزینه است که به سهولت اجرا و نمرهگذاری میشود. سئوالات این پرسشنامه بر اساس رتبهبندی یک مجموعه سئوالات مربوط به رضایت مراجع، توسط متخصصان بهداشت روانی و همچنین بر اساس تحلیل عاملی انتخاب شده است. پرسشنامهی رضایت مراجع یک بُعدی[52] است، یعنی یک برآورد همگن از رضایت کلی مراجع از خدمات بالینی به دست میدهد. این پرسشنامه به طور وسیعی مورد مطالعه قرارگرفته است. با وجودی که لزوما مقیاسی برای ادراک مراجع از دستاوردهای درمانی یا نتایج آن نیست اما برداشت مراجع را از ارزش خدماتی که دریافت کرده، نشان میدهد. نمرهی این پرسشنامه به سادگی با جمع نمرات سئوالات (برای هر سئوال نمرهی بین 1 تا 4) به دست میآید. دامنهی نمرات بین 8 تا 32 است که نمرات بالاتر از میانه، نشانهی رضایت بیشتر است (38). پرسشنامه روی اقشار متعدد مراجعان اجرا شده و وسیعترین مطالعهی به عمل آمده روی 3268 نفر از مراجعان سرپایی و بستری 76 مرکز بالینی و مشاوره به عمل آمده است. چنین به نظر میرسد که این پرسشنامه تمام گروههای نژادی و فرهنگی را پوشش میدهد. دامنهی نمرات میانگین هر چهار گروه بین 35/26 تا 23/27 بوده است که از لحاظ آماری تفاوت معنیداری نشان نمی دهد. آلفای کرونباخ بین 86/0 تا 94/0 در چندین پژوهش، بیانگر همسانی درونی و پایایی عالی پرسشنامه میباشد.
از لحاظ روایی پرسشنامه با رتبهبندی مراجعان از نشانهشناسی و بهبودکلی و همچنین رتبهبندی درمانگران از پیشرفت درمانی مراجعان و یا احتمال پیشرفت آنها همبستگی دارد. این پرسشنامه با نرخ ترک درمانی مراجعان همبستگی منفی داشته است که این رابطهها دلالت بر روایی عالی پرسشنامه دارد (39).
مداخله: لازم به ذکر است، مداخلهی درمانی موقعی صورت گرفت که جلسات مشاورهای مراجعان در مراکز مذکور شامل یک جلسهی ارزیابی، یک جلسهی مددکاری و یک جلسهی مشاورهای، تمام شده بود تا محقق از تداخل اثرات جانبی آزمایش مطمئن شود.
متغیر مستقل شامل 8 جلسه خانواده درمانی مبتنی بر طرحواره
درمانی و بووندرمانی بود. این جلسات به صورت یک ساعتی با تواتر هفتهای دو بار تشکیل شد و مداخله در مراکز مشاورهای مذکور با اختصاص اتاقی انجام میشد. مداخله به صورت مشاورهی فردی با رویکرد خانوادگی با مرد یا زن توسط خود محقق که همفرهنگ، بومی و همزبان با مراجعان بود، در مراکز مشاورهی بهزیستی،کمیتهی امداد و بنیاد شهید شهرستان سقز انجام شد.
به گروه شاهد هم گفته شد که در پایان جلسهی مداخله دو گروه آزمون، میتوانند به مراکز مذکور جهت دریافت خدمات مشاورهای مراجعه کنند که پایان جلسهی مداخله به گروه شاهد اطلاع داده شد. جهت رعایت اخلاق پژوهش به مراجعان گفته شد که این مداخله ضمن مفید بودن برای مراجعان بخشی از کار تحقیقی محسوب میشود و مواردی که در جلسهی درمان، مطرح میکنند با هیچ یک از اعضای خانواده حتی همسر بدون رضایت مراجع در میان گذاشته نشده و هویت آنها در مورد نتایج پرسشنامهی راجع به طرحوارهها محرمانه تلقی میشود و آنها از طریق پست الکترونیکی و یا آدرس پستی میتوانند از نتایج آزمون مطلع شوند و بعد از مداخلهی درمانی در صورت نیاز میتوانند که درمان را ادامه دهند. بعد از اتمام جلسات درمانی دو گروه آزمون، گروه شاهد که در انتظار درمان بودند، جلسات خانوادهدرمانی دریافت کردند.لازم به ذکر است که طرحوارهدرمانی و بوون درمانی به صورت مشاورهی فردی اجرا شدند، هر چند گاهی زوجین با هم و گاهی خانوادهی اصلی زن و مرد هم در جلسات درمانی شرکت میکردند. چون در روشهای درمانی فردی، تاکید بر مداخلات خانوادگی بود و تکالیف خانوادگی به مراجعان داده میشد، رویکردها بر مبنای خانوادهدرمانی تعریف و اینروشها مبتنی بر خانوادهدرمانی تلقی شدند.
برای تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها از شاخصهای آمار توصیفی (مثل میانگین، انحراف معیار و نمودارها) و از روشهای آمار استنباطی از قبیل تحلیل کوواریانس چند متغیره برای بررسی میزان تاثیر پیشآزمون و روش درمانی استفاده شد. برای تحلیل دادهها از نرمافزار آماری SPSS نسخهی 18 با کمک کتاب راهنمای عملی SPSSدر علوم رفتاری استفاده شد.
نتایج
نتایج آزمون لوین در مورد پیشفرض تساوی واریانسهای نمرات متغیرهای تحقیق گروهها و نتایج آزمون شاپیرو-ویلک جهت پیشفرض نرمال بودن توزیع نمرات در جامعه بررسی شد که فرض صفر برای تساوی واریانسهای نمرات دو گروه در متغیرهای تحقیق تاییدگردید. به عبارت دیگر پیشفرض همگنی واریانسها برقرار است. همچنین پیشفرض نرمال بودن توزیع نمرات در پسآزمون برای متغیرهای تحقیق تایید گردید. ویژگیهای جمعیتشناختی در این پژوهش به این صورت است که نسبت جنسیت زن به مرد (71 درصد به 29 درصد) است، یعنی بیشترین تعداد نمونه مربوط به زنان و بیشترین شیوهی آشنایی مربوط به وساطت است (81%)، 74 درصد از افراد نمونه در فاصلهی سنی 25 تا 30 سال ازدواج کردهاند. تفاوت سنی زوجین در 50 درصد بین 1 تا 5 سال بوده است. طول مدت زندگی مشترک زوجین در 65 درصد در فاصلهی 1 تا 5 و سن طلاق در 62 درصد بین 25 تا 30 سال بوده است. سطح تحصیلی اغلب افراد نمونه در حد مقطع راهنمایی بوده است (36%)، درآمد زوجین در موقع زندگی مشترک در بیشتر موارد کمتر از 200 هزارتومان گزارش شده است (63%) و اکثر افراد نمونه اعلام کردهاند که از موقع درخواست طلاق جدا از همسر یعنی در خانهی والدین زندگی میکنند (74%). بیشترین مشکل کنونی که زوجها عنوان کردهاند، دخالت خانوادهی همسر بوده (37%)، زوجین اعلام نمودهاند که از لحاظ تعداد اعضای خانواده با خانوادهی همسرشان تفاوت زیادی دارند (39%). جدول 1 نشان میدهد با کنترل پیشآزمون بین مراجعان متقاضی طلاق گروههای آزمون و شاهد، حداقل از لحاظ متغیرهای وابستهی طرحوارههای ناسازگار اولیه تفاوت معنیداری وجود دارد(0001/0P< و
06/80=F=آزمونلامبدایویلکز).
جدول 1- نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکووا) بر روی میانگین پسآزمون نمرات طرحوارههای ناسازگار اولیهی مراجعان متقاضی طلاق گروههای آزمون و شاهد با کنترل پیشآزمون
متغیرها |
نام آزمون |
مقدار |
DF فرضیه |
DF خطا |
F |
سطح معنی داری |
مجذور اتا |
توان آماری |
نمره پیشآزمون طرحوارههای ناسازگار اولیه |
آزمون اثر پیلایی |
282/0 |
4 |
56 |
49/5 |
001/0 |
282/0 |
966/0 |
آزمون لامبدای ویلکز |
718/0 |
4 |
56 |
49/5 |
001/0 |
282/0 |
966/0 |
|
آزمون اثر هتلینگ |
393/0 |
4 |
56 |
49/5 |
001/0 |
282/0 |
966/0 |
|
آزمون بزرگترین ریشه |
393/0 |
4 |
56 |
49/5 |
001/0 |
282/0 |
966/0 |
|
گروهها |
آزمون اثر پیلایی |
15/1 |
8 |
114 |
56/19 |
0001/0 |
58/0 |
00/1 |
آزمون لامبدای ویلکز |
022/0 |
8 |
112 |
06/80 |
0001/0 |
85/0 |
00/1 |
|
آزمون اثر هتلینگ |
05/36 |
8 |
110 |
84/247 |
0001/0 |
94/0 |
00/1 |
|
آزمون بزرگترین ریشه |
82/35 |
4 |
57 |
49/510 |
0001/0 |
97/0 |
00/1 |
میزان تاثیر یا تفاوت برابر با 85/0 میباشد یعنی 85 درصد تفاوتهای فردی در نمرات پسآزمون طرحوارههای ناسازگار اولیه مربوط به تاثیر دو روش خانواده درمانی میباشد. توان آماری برابر با 1 است یعنی امکان خطای نوع دوم وجود نداشته است و حاکی از دقت آماری بسیار بالا و کفایت حجم نمونه است.
نمودار 1-نتایج توصیفی میانگین نمرات پیش و پسآزمون
طرحوارهی ناسازگار اولیه در دو گروه آزمون و شاهد
برای پی بردن به تفاوتها، نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس یک سویه در متن مانکووا در جداول بعدی نشان داده شده است.
همان طوری که در جـدول 2 مشاهده میشود با کنترل
پیشآزمون بین مراجعان متقاضی طلاق گروههای آزمون و گروه شاهد از لحاظ طرحوارههای ناسازگار اولیه، تفاوت معنیداری وجود دارد (0001/0P< و 35/560=F)، میزان تاثیر یا تفاوت برابر با 95/0 میباشد و توان آماری برابر با 1 است.
معنیدار شدن تفاوت در تحلیل کوواریانس مشخص نمیسازد که بین کدام گروه تفاوت وجود دارد، لذا به دنبال آن تحلیل تعقیبی بونفرونی انجام شد که نتایج آن در جدول 3 آمده است. برای پی بردن به تفاوتها، نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس یک سویه در متن مانکووا در جداول بعدی نشان داده شده است.
همان طوری که در جـدول 2 مشاهده میشود با کنترل
پیشآزمون بین مراجعان متقاضی طلاق گروههای آزمون و گروه شاهد از لحاظ طرحوارههای ناسازگار اولیه، تفاوت معنیداری وجود دارد (0001/0P< و 35/560=F)، میزان تاثیر یا تفاوت برابر با 95/0 میباشد و توان آماری برابر با 1 است.
معنیدار شدن تفاوت در تحلیل کوواریانس مشخص نمیسازد که بین کدام گروه تفاوت وجود دارد، لذا به دنبال آن تحلیل تعقیبی بونفرونی انجام شد که نتایج آن در جدول 3 آمده است.
جـدول 3 نشان میدهد، خانوادهدرمانی مبتنی بر نظام عاطفی بوون و طرحوارهدرمانی با توجه به میانگین طرحوارههای ناسازگار اولیهی آنان نسبت به میانگین مراجعان متقاضی طلاق گروه شاهد موجب کاهش طرحوارهی ناسازگار اولیه گروههای
آزمون شده است. بین مراجعان متقاضی طلاق، گروههای نظام عاطفی بووندرمانی و طرحوارهدرمانی، تفاوت معنیداری وجود ندارد.
جدول 2- نتایج تحلیل کوواریانس یک سویه در متن مانکووا بر روی پسآزمون میانگین نمرات طرحوارههای ناسازگار
اولیهی مراجعان متقاضی طلاق گروههای آزمون و شاهد با کنترل پیشآزمون
متغیر |
منبع تغییرات |
مجموع مجذورات |
درجهی آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
P |
مجذور اتا |
توان آماری |
طرحوارهی ناسازگار اولیه |
پیشآزمون |
51/7267 |
1 |
51/7267 |
28/14 |
0001/0 |
195/0 |
961/0 |
گروه |
86/570304 |
2 |
43/285152 |
35/560 |
0001/0 |
95/0 |
00/1 |
|
خطا |
29/30023 |
59 |
47/619 |
|
|
جدول 3- نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی برای مقایسهی میانگین نمرات طرحوارههای ناسازگار اولیه در گروههای سه گانه
گروهها |
میانگین |
1 |
2 |
3 |
||
|
1 |
خانوادهدرمانی مبتنی بر طرحوارهدرمانی |
19/178 |
ــــ |
ــــ |
* 0001/0 P< |
|
2 |
خانوادهدرمانی مبتنی بر نظام عاطفی بوون |
15/159 |
ــــ |
ــــ |
* 0001/0 P< |
|
3 |
شاهد |
73/402 |
* 0001/0 P< |
* (0001/0P<) |
ــــ |
که این امر بیانگر تاثیر تقریبا یکسان دو روش درمانی بر کاهش طرحوارههای ناسازگار اولیه است.
جهت بررسی اثر خانوادهدرمانی مبتنی بر طرحوارهدرمانی و نظام عاطفی بووندرمانی بر مولفههای طرحوارههای ناسازگار اولیه (بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل،
محدودیتهای مختل، دیگرجهتمندی و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری)، نمودار 2 و جداول بعدی ارایه شده است.
همان طوری که در جدول 4 مشاهده میشود با کنترل پیشآزمون
بین مراجعان متقاضی طلاق گروههای آزمون و شاهد، حداقل از لحاظ یکی از متغیرهای وابسته (مولفههای طرحوارههای ناسازگار اولیه) تفاوت معنیداری وجود دارد (0001/0P< و 11/41=F)، میزان تاثیر یا تفاوت برابر با 79/0 میباشد و توان آماری برابر با 1 است. برای پی بردن به تفاوتها، نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس یک سویه در متن مانکووا در جداول بعدی ارایه میشود.
حوزه 1: بریدگی و طرد، حوزه 2: خودگردانی، حوزه 3: محدودیتهای مختل، حوزه 4: دیگر جهت مندی، حوزه 5: گوش بهزنگی
نمودار 2- نتایج توصیفی میانگین نمرات پیش و پسآزمون و حوزههای طرحوارهی ناسازگار اولیه در دو گروه آزمون و شاهد
جدول 4- نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکووا) بر روی میانگین پسآزمون نمرات مولفههای طرحوارههای
ناسازگار اولیه مراجعان متقاضی طلاق گروههای آزمون و شاهد با کنترل پیشآزمون
متغیرها(در پیشآزمون) |
نام آزمون |
مقدار |
DF فرضیه |
DFخطا |
F |
سطح معنیداری |
مجذور اتا |
توان آماری |
بریدگی و طرد |
آزمون لامبدای ویلکز |
968/0 |
5 |
54 |
358/0 |
875/0 |
03/0 |
134/0 |
خودگردانی |
آزمون لامبدای ویلکز |
868/0 |
5 |
54 |
61/1 |
165/0 |
13/0 |
528/0 |
محدودیتهای مختل |
آزمون لامبدای ویلکز |
854/0 |
5 |
54 |
84/1 |
120/0 |
14/0 |
584/0 |
دیگرجهتمندی |
آزمون لامبدای ویلکز |
808/0 |
5 |
54 |
57/2 |
037/0 |
192/0 |
754/0 |
گوش به زنگی |
آزمون لامبدای ویلکز |
897/0 |
5 |
54 |
23/1 |
305/0 |
10/0 |
405/0 |
گروهها |
آزمون لامبدای ویلکز |
043/0 |
10 |
108 |
11/41 |
0001/0 |
79/0 |
00/1 |
همان طوری که در جـدول 5 ملاحظه میشود با کنترل
پیشآزمون بین مراجعان متقاضی طلاق گروههای آزمون و گروه شاهد از لحاظ بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیتهای مختل، دیگرجهتمندی و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری، تفاوت معنیداری وجود دارد و مقدار F ها همگی در سطح 0001/0P< معنیدار هستند. میزان تاثیر یا تفاوت در حوزههای طرحواره برابر مقدار مجذور اتا میباشند. توان آماری برای تمام حوزهها برابر با 1 است.
در جـدول 6 نشان داده شد که بین مراجعان متقاضی طلاق گروه شاهد و مراجعان متقاضی طلاق گروههای خانوادهدرمانی تفاوت معنیداری وجود دارد.
این امر بیانگر آن است که خانوادهدرمانی مبتنی بر نظام عاطفی بووندرمانی و طرحوارهدرمانی تاثیر یکسانی بر کاهش مولفههای طرحوارهی گروههای یاد شده داشتهاند.
جدول 5- نتایج تحلیل کوواریانس یک سویه در متن مانکووا بر روی پسآزمون میانگین نمرات حوزهی طرحوارههای
ناسازگار اولیه مراجعان متقاضی طلاق گروههای آزمون و شاهد با کنترل پیشآزمون
متغیر |
منبع تغییرات |
مجموع مجذورات |
درجهی آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
P |
مجذور اتا |
توان آماری |
بریدگی و طرد |
پیشآزمون |
71/6 |
1 |
71/6 |
081/0 |
777/0 |
001/0 |
059/0 |
گروه |
44/47890 |
2 |
22/23945 |
16/289 |
0001/0 |
90/0 |
00/1 |
|
خطا |
92/4802 |
58 |
80/82 |
|
|
|
|
|
خودگردانی |
پیشآزمون |
55/186 |
1 |
55/186 |
78/3 |
057/0 |
06/0 |
481/0 |
گروه |
07/26845 |
2 |
53/13422 |
24/272 |
0001/0 |
90/0 |
00/1 |
|
خطا |
58/2859 |
58 |
30/48 |
|
|
|
|
|
محدودیتهای مختل |
پیشآزمون |
96/31 |
1 |
96/31 |
01/1 |
317/0 |
01/0 |
168/0 |
گروه |
47/6800 |
2 |
24/3400 |
16/108 |
0001/0 |
789/0 |
00/1 |
|
خطا |
27/1823 |
58 |
43/31 |
|
|
|
|
|
دیگر جهتمندی |
پیش آزمون |
83/6 |
1 |
83/6 |
214/0 |
646/0 |
004/0 |
074/0 |
گروه |
52/13578 |
2 |
26/6789 |
18/212 |
000/0 |
88/0 |
00/1 |
|
خطا |
80/1855 |
58 |
99/31 |
|
|
|
|
|
گوش به زنگی |
پیش آزمون |
26/145 |
1 |
26/145 |
78/2 |
101/0 |
04/0 |
375/0 |
گروه |
77/25144 |
2 |
38/12572 |
03/241 |
0001/0 |
89/0 |
00/1 |
|
خطا |
23/3205 |
58 |
15/52 |
|
|
|
|
نتایج پیگیری رضایت مراجعان از مداخلهی درمانی: در مورد عدم پیگیری نتایج درمان باید گفت، به دلیل این که آزمودنیهای این پژوهش مراجعان طلاق بودند، بعد از سپری شدن دورهی طلاق قانونی یا محل زندگی را تغییر میدادند و یا ازدواج مجدد نموده و حاضر به ادامهی همکاری نمیشدند. در نتیجه، محقق بعد از تلاش زیاد نتوانست از تمام مراجعان شرکتکننده در درمان، آزمون پیگیری بگیرد. افت نمونه در مرحلهی پیگیری باعث شد که نتوان اثر پیگیری را در تحلیل آماری بررسی کرد.
جدول 6- نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی برای مقایسهی میانگین نمرات حوزهی طرحوارههای ناسازگار اولیهی مراجعان
متقاضی طلاق گروههای سه گانه
حوزهی طرحواره |
گروهها |
میانگین |
1 |
2 |
3 |
بریدگی و طرد |
1- طرحوارهدرمانی |
47/45 |
ــــ |
ــــ |
* (0001/0P<) |
2- نظام عاطفی بوون |
22/45 |
ــــ |
ــــ |
* (0001/0P<) |
|
3- کنترل |
54/111 |
* 0001/0P< |
* 0001/0P< |
ــــ |
|
خودگردانی و عملکرد مختل |
1- طرحوارهدرمانی |
84/34 |
ــــ |
ــــ |
* 0001/0P< |
2- نظام عاطفی بوون |
00/39 |
ــــ |
ــــ |
* 0001/0P< |
|
3- کنترل |
11/86 |
* 0001/0P< |
* 0001/0P< |
ــــ |
|
محدودیتهای مختل |
1- طرحوارهدرمانی |
33/21 |
ــــ |
ــــ |
* (0001/0P<) |
2- نظام عاطفی بوون |
59/17 |
* 0001/0P< |
* 0001/0P< |
ــــ |
|
3- کنترل |
04/45 |
ــــ |
ــــ |
* 0001/0P< |
|
دیگرجهتمندی |
1- طرحوارهدرمانی |
85/30 |
ــــ |
ــــ |
* 0001/0P< |
2- نظام عاطفی بوون |
47/28 |
* 0001/0P< |
* 0001/0P< |
ــــ |
|
3- کنترل |
95/64 |
ــــ |
ــــ |
* 0001/0P< |
|
گوش به زنگی بیش از حد و بازداری
|
1- طرحوارهدرمانی |
77/43 |
* 0001/0P< |
* 0001/0P< |
ــــ |
2- نظام عاطفی بوون |
85/37 |
ــــ |
ــــ |
* 0001/0P< |
|
3- کنترل |
73/88 |
* 0001/0P< |
* 0001/0P< |
ــــ |
به دلیل اهمیت بررسی اثر ماندگاری درمان در مداخلات آزمایشی، محقق با تلاش زیاد توانست بعد از 6 ماه از خاتمهی درمان، پرسشنامهی رضایت مراجعان از مداخله را به 23 مراجع داده و نتایج آن را در این بخش بیان کند.
طبق جدول 7، نمرهی پرسشنامهی رضایت مراجع با جمع نمرات تمام سئوالات 23 نفر، میانگین کل 59 درصد مربوط به درجهی 3 است و 32 درصد مربوط به درجهی 4 است و آن به این معنی است که بعد از 6 ماه از مداخله، 59 درصد مراجعان معتقدند که خدمات مشاورهای دریافتی برای آنها مفید و در حد خوب بوده است و 32 درصد مراجعان رضایتشان از مداخله در سطح عالی بوده است. با توجه به این که نمرات درصدی بالاتر از میانه بوده است، این امر نشانهی رضایت بیشتر مراجعان است. در کل رضایت مراجعان از خدمات مشاورهای دلالت بر ماندگاری اثر مداخله دارد.
بحث و نتیجهگیری
یافتههای این پژوهش با مبانی نظریهی شناختی، طرحواره و پژوهشهای مشابه (11،12،14،16،40) در مورد اثر
طرحوارهدرمانی بر اصلاح طرحوارههای ناسازگار اولیه و مولفههای آن همسو و همخوان است. در تبیین مطالب عنوان شده میتوان گفت که طرحوارههای ناسازگار موجب سوگیریهایی در تفسیر وقایع میشوند، این سوگیریها در آسیبشناسی روانی به صورت سوءتفاهمها، نگرشهای تحریف شده، فرضهای غلط، اهداف و انتظارات غیر واقعبینانه در بین زوجین تجلی پیدا میکنند و این سوء
برداشت، ادراکها و ارزیابیهای بعدی(زندگی مشترک) را تحت تاثیر قرار میدهد؛ زیرا طرحوارهها در مسیر زندگی تداوم دارند، به رابطهی فرد با خود و با دیگران (به خصوص شریک زندگی) مربوط میشوند و طرحوارههای ناسازگار به شدت ناکارآمد بوده و موجب نارضایتی زناشویی گردیده و زمینه را برای اختلاف و طلاق فراهم میکنند (1). این تبین با نتایج پژوهشهای قبلی هماهنگ است (9،29).
چون طرحوارههای ناسازگار اولیه برای بقای خودشان میجنگند و در نتیجه تلاش زوجین برای حفظ طرحوارههای ناسازگار اولیهی خود، موجب بروز اختلاف زناشویی
میشوند و در صورت عدم مداخلهی مشاورهای به موقع، موجب طلاق و جدایی میشود که پژوهشهای مشابه، مبین این مطلب هستند (1،16،18،26-23). با توجه به این که طلاق و اختلاف زوجین با افسردگی و اعتماد به نفس پایین، اختلال کارکرد نگرشی، عاطفهی منفی، فوبیا و اضطراب، رابطهی مستقیم و معنیدار داشته و طرحوارههای ناسازگار اولیه با متغیرهای ذکر شده، رابطهی مستقیم و معنیدار دارد و مبانی شناختی منبع تولید آنها محسوب میشود؛ لذا پیامد منفی بر رضایت زناشویی دارد و منجر به از هم پاشیدگی خانوادگی و طلاق میشود که وجود رابطهی طرحوارههای ناسازگار اولیه با اختلال روانشناختی (مثل افسردگی، اضطراب و ...) در زوجین متقاضی طلاق با پژوهشهای مشابه همخوان است (11،12،20،21،23،24،27،28). در زوجی که دارای طرحوارهی ناسازگار رهاشدگی،
بیاعتمادی/بدرفتاری، نقص/بیمهری و محرومیت هیجانی باشند، احتمال از هم پاشیدگی و طلاق، بسیار زیاد است که نتایج پژوهش محققان دیگر موید این مطلب است (10،13،14،25،28،29). در تبیین آن باید گفت که زن یا شوهر دارای طرحوارهی ناسازگار رهاشدگی فکر میکند که هر لحظه امکان دارد، شریک زندگیاش او را رها کرده و به فرد دیگری علاقهمند شود یا زوجی که دارای
طرحوارهی ناسازگار بیاعتمادی/بدرفتاری است، فکر
میکند که همسرش فردی بدرفتار است، او را سرافکنده میکند، به او دروغ میگوید و فردی دغلکار و سودجو است و مشکلات زناشویی آنها ناشی از بیمبالاتی و غفلت مفرط همسرش است.
طرحوارهی ناسازگار نقص/بیمهری موجب میشود فرد در روابط زناشویی احساس کند که او انسانی ناقص، نامطلوب، بد، حقیر و بیارزش است یا این که از نظر شریک
زندگیاش، فردی منفور و نامطلوب به حساب میآید. افراد واجد این طرحواره، بیش از حد نسبت به انتقاد، طرد، سرزنش و مقایسههای نا به جای همسرشان حساس هستند. زوج با طرحوارهی ناسازگار محرومیت هیجانی فکر میکند، تمایلات و نیازهای او به حمایت عاطفی از طرف همسرش به اندازهی کافی ارضا نمیشوند. در زوج دارای طرحوارهی ناسازگار انزوای اجتماعی/بیگانگی، گرفتاری، بازداری هیجانی، زمینهی بروز اختلافات و درگیری و احتمال جدایی بسیار زیاد است. زیرا زوجی با طرحوارهی ناسازگار انزوای اجتماعی/بیگانگی احساس میکند، باید از روابط کنارهگیری کند، زیرا با دیگران متفاوت است و به فرد خاصی تعلق خاطر ندارد و از همسر و خانواده بریده میشود. زوجی با طرحوارهی ناسازگار گرفتاری، در دام ارتباط عاطفی شدید و نزدیکی بیش از حد با یکی از افراد مهم زندگی (اغلب والدین یا فرد خارج از روابط زناشویی)
میافتند، این روابط به قیمت از دست دادن فردیت و حتی فرزند و همسر میباشد. غالبا افراد گرفتار بر این باورند که بدون حمایت دیگری (والدین یا فردی خارج از روابط زناشویی)، قادر به ادامهی زندگی نبوده یا نمیتوانند شاد باشند. این طرحواره اغلب به صورت احساس پوچی و سردرگمی بروز نموده و موجب درگیری بین زوجین
میشود. زوج با طرحوارهی ناسازگار بازداری هیجانی به دلیل بازداری افراطی اعمال، احساسات و ارتباطات خودانگیخته به منظور اجتناب از طرد از طرف همسرش دارای نوعی بازداری در بروز خشم، بیان تکانههای مثبت و بیان آسیبپذیری بوده و نوعی احساس شرمندگی دارد. این افراد تاکید افراطی بر عقلانیت و نادیده گرفتن هیجانها و احساسات دارند. نتایج پژوهشهای محققان قبلی این تبیین و مطالب را تایید میکنند (14،19،20،24). زوجی که دارای طرحوارهی ناسازگار آسیبپذیری نسبت به ضرر یا بیماری، وابستگی/بیکفایتی عملی، اطاعت و نگرانی/بدبینی میباشد، مشکلات خانوادگی بیشتری داشته و آمادگی بیشتر برای بروز اختلافات و آسیبپذیری زناشویی دارد. چنین فردی دارای ترس افراطی است از این که فاجعه (طرد از طرف همسر) نزدیک است و هر لحظه احتمال وقوع آن وجود دارد و بر این باور است که نمیتواند از آن جلوگیری کندکه نتایج پژوهشهای مشابه، مبین این ادعا است (18،23،27). زوجی که دارای طرحواره ناسازگار اطاعت است، احساس اجبار نسبت به واگذاری افراطی کنترل خود به دیگری (معمولا همسر) دارد که این کار اغلب برای اجتناب از خشم، محرومیت، یا انتقام صورت گرفته و این رفتارها موجب نوعی کنارهگیری در همسر میشود که زمینهی طرد از طرف مقابل را فراهم میکند. به طور کلی در زوجهای دارای طرحوارهی ناسازگار شکست در پیشرفت، استحقاق/بزرگمنشی، خویشتنداری و خودانضباطی ناکافی، ایثار، تاییدجویی/جلب توجه، معیارهای سرسختانه، خود تنبیهی، احتمال وقوع از هم پاشیدگی، عدم رضایت زناشویی و طلاق بیشتر میشود که نتایج پژوهشهای محققان دیگر که در این زمینه انجام شده، موید این مطلب و ادعا است (27-25). معمولا این گونه افراد، به دلیل در نظر نگرفتن شرایط ویژهی زندگی، نادیده گرفتن مشکلات همسر و عدم همدلی با احساسات شریک زندگی، نمیتوانند از اشتباهات خود و همسرشان چشمپوشی کنند و در نهایت، این طرحوارههای ناسازگار اولیه موجب نارضایتی زناشویی، تعارضات، اختلافات زناشویی و سرانجام منجر به طلاق و از هم پاشیدگی خانوادگی میشوندکه تحقیقات قبلی، موید رابطهی بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و مناقشات زوجین و طلاق است (10،19،29،34). در مورد تبیین اثر درمانی نظام عاطفی بوون بر طرحوارههای ناسازگار اولیه و
مولفههای آن هر چند پژوهشی انجام نگرفته است یا محقق نتوانسته آن را بیابد، اما یافتههای این پژوهش با مبانی نظریهی نظام عاطفی و پژوهشهای مشابه، همسو است (36،38،39)؛ زیرا محققان با انجام تحقیقاتی، رابطهی معنیداری بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و روابط خانوادگی یافته و گزارش کردهاند که طرحوارههای ناسازگار اولیه با مراقبت والدینی، رابطهی منفی و با مفهوم دخالتها و مزاحمتهای والدین، رابطهی مثبت دارد. علاوه بر این شیوههای فرزندپروری با طرحوارههای ناسازگار اولیه مرتبط است و دو سبک فرزندپروری (افراط و تفریط) به دلیل تاثیر طرحوارههای نقص/شرم، بیکفایتی/وابستگی بر روابط عاشقانهی همسران موثر است که یافتههای تحقیقات مبین این مطلب است (41). در تبیین نظری باید گفت، نظام عاطفی بوون علاوه بر تاکید بر عواطف فرد برای شناخت و تفکر نیز اهمیت زیادی قایل است، حتی به نظر بوون، درجهی ظهور تفکیک خویشتن در هر فرد بیانگر میزان توانایی او در تمییز فرآیند عقلی (شناختی) از فرآیند احساسی (عاطفی) است که او تجربه میکند و بوون بیان کرده است افرادی که از لحاظ شناختی ضعیف هستند، در مواجهه با تنش و مشکلات زناشویی، پذیرش کمتری دارند و مقابله با تنشهای زندگی برای آنها دشوار بوده و در قبال اضطرابهای زندگی، آسیبپذیری بیشتری داشته و نشانهها و علایم فیزیکی و روانشناسی بیشتری را تحت فشار تجربه میکنند. آنها در روابط میانشخصی (زناشویی) به سمت اتکا و وابستگی به دیگران تمایل دارند، خرد( شناخت) آنها اغلب به وسیلهی احساسات هدایت میشود و در مورد مشکلات زندگی هنگامی که تحت فشار هستند، در زمینهی شناخت، مشکل دارند (45-40). از طرف دیگر بوون استدلال کرد که اشخاصی که از لحاظ درونی دارای استقلال فکریاند، بیشتر قادر به تفکر عینی در هنگام موقعیتهای تنشزا در زندگی هستند (40). آنها بیشتر در هنگام تنش و مشکلات زندگی، سازگاری و برگشتپذیری دارند و احتمال کمتری وجود دارد که توسط تنشهای زندگی، ناتوان و ضعیف شوند (48-46). بوون اعتقاد دارد، زوجین به هنگام ادراک خطر حقیقی یا خیالی، دچار اضطراب یا برانگیختگی میشوند که این امر موجب بیاعتنایی به نظام شناختی و بروز رفتارخودکار و غیر مهارشدنی زوجین در روابط زناشویی میگردد (40،45،48). بوون حتی متمایزسازی را محصول طرز فکری میداند که به شیوهای از بودن، تبدیل میشود (عملکرد رفتاری) (40،49). همچنین تحقیقات زیادی نشان میدهد که بین خودتمایزی و ابعاد سلامت فکر و نشانگان اختلالات روانی (مثل افسردگی، اضطراب و اختلال شخصیت) رابطه وجود دارد. تبیین این ادعا به این صورت است که وقتی که درمانگر در جهت تفکیک فرد کار
میکند، موجب کاهش اضطراب در فرد میشود و کاهش اضطراب موجب بهزیستی ذهنی، کاهش درماندگی، تنش و افزایش عملکرد شناختی قویتر و کاهش اجتناب و
بیاعتمادی میشود که تمام این شاخصها میتواند با
طرحوارههای ناسازگار رابطه داشته باشد که قاعدتا کاهش این متغیرهای منفی موجب کاهش و اصلاح طرحوارههای ناسازگار میشود. به زبان ریاضی و منطقی موقعی که A با B مرتبط است و B باC مرتبط است. در نتیجه A با C مرتبط باشد، یعنی هنگامی درمان نظام عاطفی بوون موجب کاهش اضطراب (A) میشود و کاهش اضطراب موجب افزایش بهزیستی ذهنی (B) میشود و بین بهزیستی ذهنی و
طرحوارهی ناسازگار (C) رابطهی منفی وجود دارد که تحقیقات انجام شدهی قبلی موید این تبیین هستند (49-47).
ذکر این نکته حایز اهمیت است، از آن جا که نتایج آزمون تعقیبی بونفرنی نشان میدهد که خانوادهدرمانی مبتنی بر نظام عاطفی بووندرمانی و طرحوارهدرمانی، تاثیر تقریبا یکسانی برکاهش طرحوارههای ناسازگار اولیهی بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیتهای مختل، دیگرجهتمندی و گوش به زنگی گروهها داشتهاند. درمانگران خانواده میتوانند در درمان طرحوارههای ناسازگار اولیه و مولفه های آن مدل ترکیبی خانوادهدرمانی مبتنی بر نظام عاطفی بووندرمانی و طرحوارهدرمانی را به کار گیرند.
محدودیتهای پژوهش این است که این تحقیق در فاصلهی زمانی کوتاهمدت اجرا شده و مرحلهی پیگیری نداشته است که این امر میتواند به تصمیمگیری در خصوص نتایج در شرایط زمانی بلندمدت، تاثیر بگذارد و در مورد ماندگاری اثر درمان، اطلاعاتی در دست نباشد. محدودیت دیگر این است که در پژوهش حاضر، 71 درصد کل نمونه را زنان تشکیل میدادند که در تعمیم نتایج به کل جامعه باید جنسیت را لحاظ کرد. همچنین به دلیل این که جامعهی آماری این پژوهش افراد متقاضی طلاق بودند، در تعمیم یافتهها به سایر افراد جامعه باید به خاص بودن نمونه توجه شود. یکی دیگر از محدودیتها، اجرای پیشآزمونها در میان زوجین در معرض طلاق بود که به دلیل تحت تنش بودن ایشان، جلب رضایت و تمرکز برخی از آنها، تکمیل پرسشنامهها گاهی دشوار و با مشکلاتی همراه بود.پیشنهاد میشود برای نمونههایی با حجم بیشتر و در جوامع مختلف با فرهنگهای متفاوتتر این پژوهش توسط پژوهشگران دیگر تکرار شود تا قابلیت تعمیم نتایج بیشتر شود. با توجه به این که این پژوهش در شهرستان سقز واقع در استان کردستان انجام گرفت و با توجه به این که مسایل فرهنگی در زندگی زناشویی افراد تاثیر دارد، پیشنهاد
میشود این پژوهش در شهرها، قومیتها و
فرهنگهای متفاوت تکرار شود.
در پایان میتوان چنین بیان کرد که میتوان با داشتن مدلی کارآمد بر اساس طرحوارههای ناسازگار اولیهی منفی و متغیرهای جمعیتشناختی، از میزان طلاق کاست، اثربخشی درمان و مداخله را در اختلافات زناشویی افزایش داده و خطر وقوع طلاق را که متاسفانه امروز رو به تزاید است، کاهش داد زیرا وقتی زوجین از طرحوارههای ناسازگار اولیهی منفی اطلاع یابند، بینششان بالا رفته و برای همدیگر قابل پیشبینیتر میشوند و همچنین ممکن است برداشت متفاوت، تعارض و در نهایت اختلاف زناشویی به حداقل برسد.
نتایج پژوهش حاضر علاوه بر کاربردی بودن برای زوجین ناسازگار، فواید بسیاری برای مشاوران خانواده در مرحلهی قبل از ازدواج، زناشویی و طلاق دارد که درمانگران خانواده نباید اهمیت توجه به طرحوارهی ناسازگار اولیهی منفی را از نظر دور بدارند بلکه باید از این مدل برای کمک به زوجین دارای مشکل و متقاضی طلاق، بهره گرفته و از این طریق اثربخشی درمان خود را افزایش دهند.
[1]Young
[2]Early Maladaptive Schema Scale
[3]Abandonment
[4]Mistrust/Abuse
[5]Emotional Deprivation
[6]Defectiveness/Unlovability
[7]Social Isolation/Alienation
[8]Impaired Autonomy and Performance
[9]Vulnerability to Harm or Illness
[10]Enmeshment
[11]Failure to Achieve
[12]Entitlement/Superiority
[13]Insufficient Self-Concipline
[14]Subjugation
[15]Self-Sacrifice
[16]Admiration/Recognition-Seeking
[17]Pessimism/Worry
[18]Emotional Inhibition
[19]Unrelenting Standards
[20]Self-Punitivness
[21]Ariety and Bemporad
[22]Beck and Emrey
[23]Stiles
[24]Epsten, Lipson, Holstein and Huh
[25]Bouchard, Lussier and Sabourin
[26]Ball and Cecero
[27]Freeman
[28]D’andrea
[29]Racine
[30]Nelson and Gillie
[31]Dismissing Attachment
[32]Fearful-Avoidant Attachment
[33]Harris and Curtin
[34]Beach, Sandeen and Oleary
[35]Maladaptive Schema
[36]Miller and Thomas
[37]Schema-Focused Therapy
[38]Bowen
[39]Sypmtom Checklist 90-R
[40]Gandy
[41]Dion
[42]Barttley
[43]Minnesota Multiphasic Personality Inventory
2Early Maladaptive Schema Scale
[45]Young, Norman and Thomas
1Psychological Distress
2Self-Esteem
3Cognitive Vulnerability for Depression
4Personality Disorder Symptoms
[50]Lisrel
[51]Client Satisfaction Questionnaire
[52]Uni-Dimentional