نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
عضو هیئت علمی گروه مامایی، دانشکده ی پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
چکیده
کلیدواژهها
عملکرد جنسی سالم در زنان، نقش مهمی در احساس سلامتی و بالا بردن کیفیت زندگی آنان دارد (1). اختلال در سیستم جنسی منبع اصلی تعارضات ارتباطی است که میتواند موجب تردید در مورد عشق و علاقه و افزایش نگرانی زوجین نسبت به پایداری ارتباط شده (2) و ممکن است موجب طلاق و جدایی زن و شوهرگردد (3). شیوع مشکلات جنسی در زنان، بالا است. لایومن[1] و همکاران در ایالات متحدهی آمریکا دریافتند 43 درصد زنان و 31 درصد مردان مبتلا به اختلال جنسی
میباشند (4). بر اساس متن بازنگری شدهی چاپ چهارم کتابچهی تشخیصی و آماری اختلالات روانی[2]، یک چرخهی پاسخ جنسی شامل چهار مرحلهی میل، برانگیختگی، اوج لذت و فرونشینی، میباشد (5). عوامل مختلفی در تعیین رفتارها و تمایلات جنسی نقش دارند نظیر محیط، عوامل هورمونی، تشریحی، فیزیولوژی، روانشناسی، فرهنگی، روابط فرد با دیگران، تجارب رشدی در طول دوران زندگی (7-4) و
همچنین عواملی چون طول مدت و کیفیت رابطه، عوامل روانیفردی که از روابط دوران کودکی در ارتباط با نقشهای والدی منشا میگیرد و به طور کلی روشهای تطابق با احساسات، بیماریها و استفاده از دارو، تنشهای شخصی و هیجانات میتوانند پاسخ جنسی را تحت تاثیر قرار دهند (7،8). نگرش، امیال و درک شریک جنسی در ارتباطات جنسی
میتواند شاخههایی از دلبستگی[3]با والدین به شمار آیند (9).
مطالعات نشان دادهاند که دلبستگی با عواملی همچون سلامت روان (10)، تنش (11)، کیفیت روابط بین فردی (12)، رضایت زناشویی (13) و نیز مسایل مختلف جنسی در ارتباط است (12،16-14) و این یافتهها باعث شده است که توجه پژوهشگران به نقش دلبستگی در مسایل جنسی افزایش یابد. نظریهی دلبستگی توسط بالبی[4] در سال 1969 با عنوان دلبستگی و جدایی ارایه شد و با انجام مطالعاتی توسط اینزورث[5] و همکارانش قابل بهرهبرداری شد (12). بر اساس نظریات بالبی دلبستگی به معنای پیوند عاطفی است که در کودکی، بین کودک و مراقبتدهندهی اصلی وی شکل میگیرد و بر رشد اجتماعی و احساس کودک درکل زندگی موثر است (17). نظریهی دلبستگی انسانها را به عنوان موجوداتی اجتماعی
مینگرد که ظرفیت برقراری ارتباط با سایر انسانها را دارند تا بتوانند زنده بمانند (18). نوزادان به طور ژنتیکی در حدود شش تا دوازده ماهگی شروع به تشکیل پیوند دلبستگی مینمایند (19). اینزورث با مطالعه بر روی 23 کودک یک ساله الگوهای دلبستگی را به انواع دلبستگی ایمن[6]، ناایمن اجتنابی[7] و ناایمن دوسوگرا[8] طبقهبندی کرد. پژوهشگران در مطالعات بعدی، طبقات دیگری به این دستهبندی افزودند (18). به عنوان مثال اسنو[9] و همکارانش، جهت دستیابی به اطلاعاتی راجع به الگوی ارتباطی بالغین با پدر و مادر در زمان کودکی، تحقیقاتی انجام داده و در نهایت مبادرت به ساخت ابزاری نمودند که در آن پنج نوع سبک دلبستگی با پدر و مادر توضیح داده میشود و شامل انواع ایمن، والدینی، وابسته، هراسان، و سرد میباشند (20). بالبی معتقد است دلبستگی در رابطهی والد و کودک به رابطه عاشقانهی بزرگسالی فرد انتقال مییابد و میتواند بر رفتار، هیجانات و شناخت، در هر زمانی از زندگی تاثیر بگذارد.
دلبستگی ایمن، عملکرد و شایستگی را در روابط بین فردی تسهیل میکند و موجب ارتقای رفتار اجتماعی و گسترش مقاومت روانی میشود (18). افراد با دلبستگی ایمن، سطح بالاتری از اعتماد و رضایت و سطح پایینتری از تعارضات دارند، در حالی که افراد با دلبستگی دوسوگرا با عدم تعادل در احساسات و تعارضات بالاتر و افراد با دلبستگی اجتنابی با رضایت و صمیمیت کمتر و تعارضات بیشتر مشخص میشوند (11). یافتههای مطالعهی برنبیوم[10] نشان داد که سبک دلبستگی دوسوگرا به طور معنیداری با کاهش در رضایت، صمیمیت، لذت و برانگیختگی جنسی ارتباط داشته و سبک دلبستگی اجتنابی، فقط با کاهش صمیمیت جنسی در ارتباط است (21). نتایج مطالعهی تریسی[11]و همکاران بر روی نوجوانان مشخص نمود که سبک دلبستگی با انگیزش جنسی و هیجانات تجربه شده در طی فعالیت جنسی مرتبط است و افراد ایمن با احتمال بیشتری از رابطهی جنسی لذت میبرند و افراد دوسوگرا و اجتنابی کمتر قادر به تجربهی هیجانات گرم و صمیمانه در طی فعالیت جنسی میباشند (22). دمپستر[12] و همکاران دریافتند که دلبستگی وابستهی هراسان و سرد با مادر و دلبستگی وابستهی والدینی هراسان و سرد با پدر به طور مثبت و سبک دلبستگی ایمن به پدر و مادر به طورمنفی با فعالیت جنسی ناخواسته ارتباط دارند (12). با این حال نمیتوان با اطمینان گفت که توانایی افراد در حل مسایل، ناشی از کیفیت دلبستگی آنها است و همیشه دلبستگی ایمن ضمانتی برای سلامت روانی نیست (23). کوپر[13] در مطالعهای طولی در نیویورک، دریافت که نمیتوان از دلبستگی ایمن در نوجوانی برای پیشگویی انگیزش جنسی استفاده کرد و در مورد دو نوع دلبستگی ناایمن اضطرابی و اجتنابی، پیشگویی تنها برای بیزاری جنسی موثق بوده است (15). با توجه به اهمیت عملکرد جنسی در زندگی و نظریهی دلبستگی بالبی و اینزورث در این زمینه و تاثیرپذیری عملکرد جنسی از عوامل متعددی چون فرهنگ و مذهب و دسترسی محدود پژوهشگر به مقالاتی که فرضیههای مشتق از این نظریه را آزمون کنند، محقق بر آن شد تا پژوهشی را با هدف تعیین ارتباط سبک دلبستگی بالغین به والدین با میزان عملکرد جنسی زنان مراجعهکننده به درمانگاه زنان بیمارستان قائم (عج) و مطب متخصصین بیماریهای زنان در شهر مشهد در سال 1388 انجام دهد.
روشکار
این مطالعه از نوع همبستگی دو متغیره است که با نمونهگیری به روش آسان بر روی 161 زن متاهل در سن باروری، مراجعه
کننده به درمانگاه زنان بیمارستان قائم (عج) و مطب متخصصین بیماریهای زنان در شهر مشهد در سال 1388 انجام شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل دارا بودن ملیت ایرانی، مذهب اسلام، تاهل، سواد خواندن و نوشتن در حد پاسخگویی به سئوالات مربوط به پرسشنامهی شاخص عملکرد جنسی و گذشت حداقل 6 ماه از تاریخ ازدواج، همچنین عدم بیماری و شرایط روانی و جسمی خاص یا مصرف داروهای موثر بر فعالیت جنسی در زوجین و عدم سوءمصرف مواد، بود.
ابزار مورد استفاده عبارت بودند از:
-پرسشنامهی مشخصات فردی و زناشویی: این پرسشنامه شامل چهار بخش مشخصات فردی و جمعیتشناختی، مامایی و ازدواج، روابط جنسی و زناشویی و نقش زنانگی است که روایی به روش محتوا و پایایی آن با روش بازآزمایی با 9/0=r تاییدگردید.
-پرسشنامهی شاخص عملکرد جنسی زنان: این پرسشنامه شامل 19 سئوال با 6 حوزهی مستقل 1- میل، 2- تحریک روانی، 3- رطوبت، 4- ارگاسم (اوج لذت)، 5- رضایتمندی و 6- احساس درد در روابط جنسی میباشد. همچنین کل عملکرد جنسی نیز نمرهای دریافت میکند. روایی به روش محتوا و پایایی به روش بازآزمایی با 85/0=r و 01/0P< تایید شد.
-پرسشنامهی تعیین سبک دلبستگی بالغین: این مقیاس، الگوی ارتباطیی که بالغین در سنین زیر 14 سال با پدر و مادر تجربه کردهاند را با 84 سئوال در دو بخش پدر و مادر میسنجد. این مقیاس پنج نوع سبک ایمن، هراسان، وابسته، والدینی و سرد را در افراد بزرگسال مشخص میکند. مجوز استفاده از این ابزار از طراح اصلی آن خانم اسنو، کسب (20) و پس از ترجمه و ویرایش با نظر متخصص زبان انگلیسی و فارسی، روایی آن به شکل محتوا و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ با نمرهی 70/0≤ در هر یک از خردهآزمونها تایید شد.
جهت کنترل متغیرهای مداخلهگر از پرسشنامهی DASS-21[14] (تعیین همزمان تنش، افسردگی و اضطراب)، پرسشنامهی رضایت زناشویی اصلاح شده و پرسشنامهی نگرش جنسی پژوهشگرساخته استفاده شد که روایی آن با روش محتوا و پایایی آن به روش آزمون مجدد با 1=r و 01/0P< تایید شد.
به واحدهای پژوهش در مورد اهداف، نگهداری محرمانهی پاسخها، ارایهی اطلاعات به صورت کلی و مختار بودن به انصراف در هر مرحله از تحقیق توضیح داده شد و پس ازکسب رضایت کتبی، در محیطی خلوت و به طور انفرادی از آنان خواسته میشد پرسشنامههای مربوطه را تکمیل نمایند.
در مورد پرسشنامهی سبک دلبستگی، به افراد تاکید میشد که هنگام پاسخگویی به سئوالات، به هیچ وجه احساس فعلی خود را در نظر نگیرند. جهت اطمینان ازحصول این نحوهی پاسخدهی، دو سئوال مهم مانند «من به نیازهای مادرم بیشتر از نیازهای خودم اهمیت میدادم» از واحد پژوهش پرسیده و از وی خواسته میشد دربارهی این سئوالات، توضیح دهد.
در مورد شاخص عملکرد جنسی، ابتدا دستور کار ضمیمه به پرسشنامه حاوی تعریف تعدادی واژه مانند فعالیت جنسی و هیجان جنسی به پاسخگو داده میشد که با دقت آن را مطالعه نماید و سپس به سئوالات پاسخ دهد. جهت اطمینان از فهم صحیح سئوالات، مانند پرسشنامهی سبک دلبستگی عمل
میگردید.تجزیه و تحلیل آماری با نرمافزار SPSS با استفاده از آزمون رگرسیون خطی در سطح معنیداری 05/0 انجام شد.
نتایج
میانگین سن شرکتکنندگان و همسرانشان به ترتیب 6/28 و 28/33 سال، میانگین طول مدت ازدواج 7/105 ماه و میانگین تعداد فرزندان 9/0 بود. بیشترین سبک دلبستگی به مادر از نوع ایمن (3/50%) و به پدر از نوع وابسته (6/28%) بود (نمودار 1 و 2).
نمودار 1- فراوانی سبکهای دلبستگی با مادر در
زنان مورد مطالعه
بر پایهی نتایج تحلیل واریانس و شاخصهای آماری رگرسیون، عملکرد جنسی و تمام حیطههای آن به جز رطوبت جنسی ارتباطی مثبت و معنیدار با سبک دلبستگی ایمن و ارتباطی منفی با سبک دلبستگی سرد به مادر به جز عدم احساس درد و ناراحتی در روابط جنسی دارد.
نمودار 2- فراوانی سبکهای دلبستگی با پدر در زنان مورد مطالعه
در مورد رطوبت جنسی، این ارتباط منفی معنیدار (جدول 1) و عملکرد جنسی و تمام حیطههای آن به جز عدم احساس درد و ناراحتی در روابط جنسی، ارتباطی منفی و معنیدار با سبک دلبستگی سرد به پدر دارد (جدول 2).
بحث و نتیجهگیری
یافتهها نشان داد که عملکرد جنسی و حیطههای آن به جز رطوبت جنسی ارتباطی مثبت و معنیدار با سبک دلبستگی ایمن به مادر دارد و تمام حیطههای عملکرد جنسی به جز عدم احساس درد در روابط جنسی، ارتباطی منفی با سبک دلبستگی سرد به مادر دارد که البته این ارتباط فقط در مورد رطوبت جنسی، معنیدار شد.
مطالعهی تریسی و همکاران بر روی نوجوانان نیویورکی، بیانگر این بود که افراد ایمن، میل و قابلیتهای جنسی بیشتری داشته و بیشتر از افراد دیگر از فعالیت جنسی لذت میبرند (22). دمپستر در آمریکا نشان داد که زنان با دلبستگی ایمن کمتر بر خلاف میل خود درگیر فعالیت جنسی میشوند و کمتر نسبت به فعالیت جنسی نگرش عملکردی[15] دارند (12).
مطالعهی طولی کوپر در مورد نوجوانان مشخص نمود که دختران با سبک دلبستگی ایمن با احتمال بیشتر از فعالیت جنسی برای ابراز صمیمیت نسبت به شریک جنسی خود و
جدول 1- خلاصه تحلیل واریانس و مدل رگرسیون ضریب همبستگی عملکرد جنسی و حیطههای آن با سبک دلبستگی به مادر
|
سرد |
هراسان |
والدینی |
وابسته |
ایمن |
سبک دلبستگی به مادر |
||||||
p |
F |
t |
B |
t |
B |
t |
B |
t |
B |
t |
B |
حیطه های جنسی |
001/0< |
24/6 |
30/1- |
03/1- |
28/1- |
71/0- |
69/0- |
46/0- |
02/0- |
01/0- |
14/3** |
05/2 |
عملکرد جنسی |
001/0< |
21/5 |
49/0- |
11/0- |
51/2-** |
39/0- |
25/0 |
04/0 |
31/1 |
19/0 |
41/2** |
44/0 |
میل جنسی |
02/0 |
56/2 |
71/0- |
46/0- |
08/0 |
03/0 |
96/0- |
52/0- |
39/0 |
16/0 |
00/2* |
07/1 |
هیجان جنسی |
005/0 |
53/3 |
22/2-* |
39/1- |
62/0 |
27/0 |
20/0 |
10/0 |
35/2-* |
96/0- |
79/0 |
92/0 |
رطوبت جنسی |
001/0 |
57/4 |
70/0- |
33/0- |
59/1- |
53/0- |
53/0- |
21/0- |
27/0 |
08/0 |
80/2** |
10/1 |
اوج لذت جنسی |
009/0 |
22/3 |
74/0- |
35/0- |
23/0- |
08/0- |
22/1- |
49/0- |
36/0- |
11/0- |
59/2** |
02/1 |
رضایت جنسی |
001/0 |
45/4 |
68/0 |
33/0- |
40/2-* |
81/0- |
51/0- |
20/0- |
95/0 |
30/0 |
11/2* |
83/0 |
عدم احساس درد در روابط جنسی |
05/0*P<
01/0**P<
جدول 2- خلاصه تحلیل واریانس و مدل رگرسیون ضریب همبستگی عملکرد جنسی و حیطههای آن با سبک دلبستگی به پدر
|
سرد |
هراسان |
والدینی |
وابسته |
ایمن |
سبک دلبستگی به پدر |
||||||
p |
F |
t |
B |
t |
B |
t |
B |
t |
B |
t |
B |
حیطه هایجنسی |
001/0< |
6/7 |
64/3-** |
05/2- |
34/0- |
18/0- |
23/1- |
72/0- |
03/0- |
01/0- |
53/1 |
98/0 |
عملکرد جنسی |
001/0 |
48/4 |
21/2-* |
38/0- |
04/1- |
16/0- |
38/0 |
06/0 |
16/0 |
02/0 |
49/1 |
28/0 |
میل جنسی |
002/0 |
10/4 |
65/3-** |
67/1- |
59/0 |
26/0 |
29/0- |
14/0- |
36/0- |
14/0- |
01/0 |
06/0 |
هیجان جنسی |
02/0 |
02/2 |
36/2-* |
08/1- |
45/1 |
64/0 |
40/1- |
67/0- |
29/1- |
50/0- |
65/0 |
34/0 |
رطوبت جنسی |
001/0< |
59/7 |
52/2-* |
84/0- |
77/1- |
56/0- |
55/1- |
54/0- |
72/1 |
48/0 |
65/1 |
62/0 |
اوج لذت جنسی |
001/0< |
66/5 |
05/3-** |
02/1- |
06/0 |
02/0 |
83/1- |
64/0- |
10/0 |
02/0 |
32/1 |
50/0 |
رضایت جنسی |
006/0 |
39/3 |
83/1- |
65/0- |
01/1- |
34/0- |
32/0- |
12/0- |
36/0- |
10/0- |
61/1 |
65/0 |
عدم احساس درد در روابط جنسی |
*P<05/0
**P<01/0
بالا بردن لذت جنسی استفاده میکنند که البته این ارتباط، معنیدار نبود (15). هر چند بین نتایج پژوهش حاضر و مطالعات فوق به دلیل روش نمونهگیری، جامعهی آماری، فرهنگهای مختلف و استفاده از تقسیمبندی متفاوت سهگانه و پنجگانهی سبکهای دلبستگی تفاوتهایی وجود دارد؛ صرف نظر از این تفاوتها، دلبستگی ایمن دختران به مادر در کودکی بیش از دیگر انواع سبکهای دلبستگی به مادر بر روابط و قابلیتهای جنسی بزرگسالی فرد موثر است ودر واقع تاثیر مثبت دلبستگی ایمن به مادر بیش از تاثیرات سوء سبکهای ناایمن به مادر، در بزرگسالی بروز میکند. افراد با دلبستگی ایمن خود را از نظر دیگران افرادی باارزش و دوستداشتنی میدانند، مهارتهای اجتماعی بالاتری داشته، انتظارات مثبتی از روابط خود با دیگران دارند و در نتیجه احساس رضایتشان بیشتراست (24).
این خصوصیات میتواند برعملکرد جنسی آنان تاثیر بگذارد. معنیدار نشدن ارتباط رطوبت جنسی با سبک دلبستگی ایمن به مادر و ارتباط منفی و معنیدار میان رطوبت جنسی و سبکهای وابسته و سرد به مادر و نیز ارتباط منفی و معنیدار عدم احساس درد در روابط جنسی با سبک دلبستگی هراسان به مادر میتواند بیانگر این باشد که جنبههای فیزیکی عملکرد جنسی بیش از آن که از تاثیرات مثبت سبک دلبستگی ایمن تاثیر بگیرند از اثرات منفی سبکهای ناایمن متاثر میشوند.
بین حیطههای عملکرد جنسی واحدهای مورد پژوهش با سبک دلبستگی سرد به پدر ارتباط منفی و معنیدار وجود داشت. در مطالعهی دمپستر، سبک دلبستگی هراسان و سرد با پدر و مادر ارتباطی مثبت و معنیدار با فعالیت جنسی ناخواسته دارد (05/0P<) (12).
باتزر[16] و همکارانش در لندن دریافتند که دلبستگی ناایمن دوسوگرا و اجتنابی با کاهش رضایت جنسی و رضایت زناشویی همراه است (001/0P<) (25). در مطالعهی برنبیوم و همکاران بر روی 96 زن که 8/69 درصد آنها همسر رسمی داشتند، افراد دوسوگرا، رضایت جنسی پایینتر، برانگیختگی و لذت جنسی کمتر و صمیمیت پایینتری را در حین فعالیت جنسی تجربه میکردند (001/0P<) و سبک دلبستگی اجتنابی رابطهای معکوس با تمام جنبههای عملکرد جنسی (رضایت، برانگیختگی، اوج لذت و صمیمیت حین فعالیت جنسی) داشت که تنها در مورد صمیمیت حین فعالیت جنسی، معنیدار شد (05/0P<) (21). از آن جایی که فعالیت جنسی ناخواسته با افزایش مشکلات جنسی همراه است و رضایت یکی از قسمتهای مهم زندگی جنسی است که عملکرد جنسی را تحت تاثیر قرار میدهد؛ یافتههای مطالعه دمپستر و باترز میتوانند به طور غیر مستقیم یافتههای مطالعهی حاضر را پشتیبانی نماید (12،25).
سبک دلبستگی سرد زمانی ایجاد میشود که نیاز عاطفی کودک نادیده گرفته میشود. این کودکان شدیدا سعی
میکنند مستقل شوند و از نظر عاطفی نسبت به دیگران سرد میشوند (26). این سرد شدن احساسی بر روابط جنسی افراد نیز میتواند موثر بوده و منجر به پایین آمدن کیفیت عملکرد جنسی میشود. با توجه به نظریهی فروید که یکی از افراد مهم در شکلگیری نظریهی بالبی است، زمانی که دختربچه در 5 سالگی، توجهات پدرش را به خود بپذیرد و غرور مونث بودن خود را دوباره به دست آورد، شروع به تخیلاتی در مورد خود و پدرش میکند. این موقعیت که برابر با احساسات ادیپی در پسران است، عقدهی الکترا نامیده
میشود و همچون احساسات ادیپی تجربههای عشقی را تحت تاثیر قرار میدهد (27). از نظریات فروید چنین استنباط میشود که اگر دختربچه از پدر خود ناامید شود، وضعیت به وجودآمده منطبق با تعریف سبک دلبستگی سرد به پدر خواهد بود که تجربههای عشقی و در نتیجه،
تجربههای جنسی شدیدا تحت تاثیر قرار میگیرند.
بر اساس نتایج مطالعهی حاضر به جز ارتباط منفی رطوبت جنسی با سبک دلبستگی وابسته به مادر، حیطههای عملکرد جنسی ارتباط معنیداری با سبکهای دلبستگی وابسته و والدینی به پدر و مادر نشان ندادند. اگر چه ارتباط میان حیطههای عملکرد جنسی و سبکهای وابسته و والدینی در بعضی حیطهها مثبت و در بعضی منفی بود که تفسیر یافتهها را با مشکل مواجه مینماید، اما ارتباط منفی حیطهی کلی عملکرد جنسی با سبکهای وابسته و والدینی به پدر و مادر قابل بحث است. بالبی، دلبستگی والدینی را نوعی الگوی دلبستگی معکوس به شمار میآورد که والدین گاه عمدی و گاه غیر عمدی در جایگاه کودک، برای او ایفای نقش
میکنند و این باعث میشود که کودک احساس نیاز به دلبستگی را در خود سرکوب کند (28). از اظهارات وی چنین استنباط میشود که دلبستگی والدینی نمیتواند دلبستگی ایمن قلمداد شود. به عقیدهی برخی ازپژوهشگران، مشخصهی اصلی دلبستگی وابسته، اتکای ناهنجار به دیگران است. برخی مطالعات نشان دادهاند که زنان با شخصیت وابسته دارای روحیهی فرمانبرداری و علایم افسردگی بوده و از احساسات هیجانی کمتری برخوردارند (17).
سبکهای وابسته و والدینی در تقسیمبندی اسنوکه در سال 2005مطرح شد، به عنوان ایمن دستهبندی شدهاند ولی توضیح چندانی در نظریهی بالبی برای آن وجود ندارد. برای اظهار نظر دقیقتر، نیاز به پژوهشهای گستردهتر با حجم نمونهی بیشتر میباشد.
محدودیتهای این پژوهش شامل عدم بررسی تاثیر نقش هورمونها و وراثت بر عملکرد جنسی بود.
معیارهای متعدد ورود و خروج نمونه، قابلیت تعمیم یافتهها را تا حدی کاهش میدهد. پرسشنامهی تعیین سبک دلبستگی برای اولین بار در ایران اجرا میگردید و مطلوب آن بودکه هنجار شود اما با توجه به مراحل طولانی این روند، به روایی محتوا بسنده شد.
دلبستگی ایمن به مادر و دلبستگی سرد به پدر در کودکی، به ترتیب با عملکرد جنسی مثبت و منفی زنان در بزرگسالی ارتباط مستقیم دارند. این ارتباط نشان میدهد که دلبستگی ایمن دختر به مادر بیش از دلبستگی ناایمن وی و دلبستگی ناایمن دختر به پدر بیش از دلبستگی ایمن وی، بر عملکرد جنسی او در بزرگسالی موثر است.
نتایج این مطالعه، نظریهی بالبی را در مورد تاثیر روابط کودک با والدین بر مهارتها و قابلیتهای اجتماعی و عاطفی وی در بزرگسالی در زمینهی عملکرد جنسی تایید میکند. پیشنهاد میشود که پژوهش مورد-شاهدی و ترجیحا آیندهنگر با تشکیل گروههایی با انواع دلبستگی به تفکیک پدر و مادر و ارتباط آن با نحوهی عملکرد جنسی در ایشان انجام شود.
[1]Laumann
[2]Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders, 4th ed. Text Revision
[3]Attachment
[4]John Bowlby
[5]Mary Ainsworth
[6]Secure Attachment
[7]Insecure Attachment Avoidant
[8]Insecure Attachment Ambivalent
[9]Snow
[10]Birnbaum
[11] Tracy
[12]Dempster
[13]Cooper
[14]Depression Anxiety Stress Scale-21
[15]نگرشی که بر اساس آن فرد به فعالیتهای جنسی مانند خودارضایی و استفاده از آلات مصنوعی معتقد است.
[16]Butzer