نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه اصفهان و پژوهشگر مرکز تحقیقات ترومای گیلان
چکیده
کلیدواژهها
کمردرد مزمن[1] یکی از شایعترین مشکلاتی است که در محیطهای درمانی دیده میشود و اغلب به نگرانیهای درازمدتی دربارهی سلامتی منجر میشود (1) و دلیل بیش از یکسوم همهی ناتوانیهای قلمداد شده است (2). اگر چه کمردرد مزمن به ندرت زندگی انسانها را تهدید میکند، اما افرادی که از آن رنج میبرند، تنوعی از مشکلات مرتبط با سلامتی به ویژه ناتوانی جسمی، افسردگی، شکایت مداوم از درد، مشکلات کاری و پیامد درمانی نامطلوب را تجربه میکنند (7-3). علاوه بر آن رنج ناشی از کمردرد و کوفتگی عضلانی در ناحیهی تحتانی ستون فقرات، دامنهی حرکت افراد را کند میکند و بهزیستی روانشناختی[2] بیماران را تضعیف مینماید (4،8). در این میان باورهای خوداثربخشی درد[3] به عنوان عاملی کلیدی در نظر گرفته شده است که دارای کارکردی نظمدهنده به حوزههای مختلف سلامتی میباشد (9).
مبتنی بر نظریهی یادگیری اجتماعی باندورا[4] خوداثربخشی درد، اشاره به احساس اطمینان شخص از توانایی وی برای دستیابی به یک پیامد مطلوب دارد. بر اساس نظر باندورا اهمیت باورهای خوداثربخشی در مطالعه درد به این جهت است که این سازه تعیین میکند فرد در مواجهه با مشکلات و تجربیات آزارنده چه مقدار تلاش خواهد کرد و تا چه وقت از خود پایداری نشان میدهد (10). مفهوم خوداثربخشی درد توانسته است بسیاری از رفتارها و ناتوانیهای مشاهده شده را در بیماران مبتلا به دردهای مزمن تبیین نماید. برای مثال ووبی[5] و همکاران نشان دادهاند که سطوح پایینتر باورهای خوداثربخشی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن با شدت درد بیشتر و ناتوانی جسمی بالاتر همراه است (11). پیشتر نیز آرنستین[6] و همکاران نشان دادند که نارسایی باورهای خوداثربخشی در کنترل درد، پیشبینیکنندهی مهمی از شدت ناتوانی و افسردگی در بیماران مبتلا به درد مزمن است (12). در مجموع، سطوح بالاتر خوداثربخشی برای ارتقا و ابقای اثرات مطلوب توانبخشی نقش مفیدی ایفا نموده (13،14) و تاثیر مهمی در میزان بهرهبرداری از راهبردهای مقابله با درد (15)، کنترل درد و ناتوانی (16)، کارکرد روانشناختی سازگارانه (17) و حصول پیامد درمانی مطلوب (18) در بیماران مبتلا به درد مزمن دارد.
از منظر رویکردهای بالینی و نظری نیز سنجش سازهی خوداثربخشی درد، حایز اهمیت قلمداد شده است که فری[7] و همکاران، ضرورت ارزیابی این سازه را در 4 عامل خلاصه نمودهاند: 1- سنجش خوداثربخشی برای طرحریزی برنامههای آموزشی بیماران بسیار مفید است چرا که شناسایی حوزههای خوداثربخشی پایین، برای هدف قرار دادن آموزش خودمدیریتی[8] به بیماران یاری میرساند. 2- سنجش تغییرات خوداثربخشی در طول زمان برای ارزیابی تاثیر برنامههای آموزشی بیماران با اهمیت است. 3- سنجش خوداثربخشی برای کشف تفاوتهای فردی بین بیماران مفید است. 4- سنجش خوداثربخشی میتواند به عنوان شاخصی برای پیشبینی پیامدهای با اهمیت سلامتی نظیر تعداد موارد بستری در بیمارستان و کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در نظر گرفته شود (19). در همین زمینه یکی از ابزارهایی که برای سنجش خوداثربخشی درد در جمعیت مبتلایان به درد مزمن کارآمد شناخته شده و مبتنی بر مفهوم خوداثربخشی نظریهی باندورا میباشد (10)، مقیاس خوداثربخشی برای کنترل بیماری مزمن[9] است (20). مقیاس مطالعهی حاضر 6 گویه دارد و برگرفته از چندین مقیاس ساختهشدهی قبلی است که توسط لوریگ[10] و همکاران در سال 1996 به منظور استفاده از آن در مطالعات خودمدیریتی بیماری مزمن طراحی گردید. نسخهی 6 گویهای برگرفته از این مقیاس در سال 2001 معرفی شد و به دلیل کوتاهی، سهولت در اجرا و نمرهگذاری و زحمت کمتری که برای بیماران مبتلا به درد مزمن در تکمیل آن دارد، از محبوبیت قابل ملاحظهای برخوردار است (21).
از امتیازات دیگر این مقیاس مختصر، پوشش دادن حوزههای متعددی مانند کنترل علایم، نقش خود بیمار، کارکرد هیجانی و ارتباط با پزشکان است که در میان بسیاری از بیماریهای مزمن، مشترک میباشد (21). هر یک از گویههای این مقیاس متشکل از سئوالی است که میزان احساس اطمینان بیمار را در انجام برخی از فعالیتهای مرتبط با کنترل بیماری مزمن جویا میشود. برای مثال گویهی یک از بیمار میپرسد: «چقدر اطمینان دارید که بتوانید خستگی ناشی از بیماریتان را طوری کنترل کنید که به فعالیتهایتان لطمه نزند؟»
تمام گویههای این مقیاس بین 0 تا 10 نمرهگذاری میشود که کسب نمرهی بالاتر نشانگر میزان بیشتر باورهای خوداثربخشی درد در کنترل بیماری مزمن است. نمرهی کل پرسشنامه نیز از جمع نمرات گویهها و میانگین هر 6 گویه محاسبه میشود (به ضمیمهی مقاله در صفحه413 رجوع کنید). لوریگ و همکاران، میزان همسانی درونی[11] این مقیاس را بر 605 بیمار مبتلا به درد مزمن 91/0 به دست آوردند. در مطالعهی آنها نشان داده شد که نمرهی حاصل از این مقیاس نسبت به تغییرات ناشی از انجام مداخله در برنامهی خودمدیریتی بیماری مزمن دارای حساسیت[12] مطلوبی است (21). الزن[13] و همکاران نیز این مقیاس را به عنوان ابزاری تکمیلی در سنجش خوداثربخشی سالمندان هلندی مبتلابه بیماریهای مزمن بهکار برده و میزان همسانی درونی آن را 93/0 گزارش نمودند (22). این مقیاس همچنین در مطالعهی پنگ[14] و همکاران با موفقیت روی بیماران تایوانی دچار آسیب طناب نخاعی اجرا شده است (23).
هرچند ضرورت ارزیابی باورهای خوداثربخشی در بیماران مبتلا به درد مزمن به طور گستردهای پذیرفته شده است (11،29-24) اما تاکنون هیچ پژوهشی نسخهی فارسی قابل دسترس معتبری را برای سنجش خوداثربخشی درد در میان بیماران پر شمار مبتلا به کمردرد مزمن ارایه ننموده است. از این رو پژوهش حاضر قصد دارد به اعتباریابی و تعیین ویژگیهای روانسنجی نسخهی فارسی مقیاس خوداثربخشی برای کنترل بیماری مزمن بپردازد. افزون بر آن در گام بعدی باورهای خوداثربخشی درد را در رابطه با سازههایی نظیر ترس از حرکت، خلق افسرده، شدت درد، ناتوانی جسمی و راهبردهای مقابله با درد به منظور فهم و کاربرد سازهی خوداثربخشی در سازگارشدن با کمردرد مزمن بررسی نماید.
روشکار
پژوهش حاضر مطالعهای توصیفی و از نوع اعتبارسنجی بود که در آن 160 نفر از بیماران واجد ملاکهای آسیبشناسی برای ابتلا به کمردرد مزمن به شیوهی نمونهگیری پیاپی[15] وارد پژوهش میشدند. به این ترتیب که ابتدا 40 نفر از این بیماران در یک مطالعهی مقدماتی[16] به منظور بررسی اولیهی ویژگیهای روانسنجی و ترجمهی مقیاس خوداثربخشی درد مورد ارزیابی قرار گرفتند، سپس در مطالعهی جداگانهی دوم 120 بیمار دیگر به منظور وارسی ابعاد مختلف اعتبار و پایایی، این مقیاس را به همراه آزمونهای روانی دیگر تکمیل نمودند. حجم نمونهی لازم در مطالعهی دوم با توجه به فرمول کوکران، 1977 (به نقل از30) محاسبه شد:
109.93 drop out 10%
اطلاعات در فرمول فوق t برابر با میزان آلفا در سطح اطمینان 95 درصد، s برابر با انحراف معیار برآورد شده از مقیاس خوداثربخشی درد در مطالعهی مقدماتی و d نیز میزان خطای قابل قبول نمونهگیری ضرب در تعداد درجات نمرهگذاری این مقیاس لیکرت میباشد. به حجم نمونهی حاصل از این فرمول 10 درصد افت[17] به منظور افزایش پایایی نتایج و مقابله با ناپاسخگویی افزوده گشت. بنابراین میزان n در مطالعهی دوم برابر با 120 نفر به دست آمد.
جامعهی آماری این پژوهش شامل تمام بیماران مبتلا به کمردرد مزمن است که در سال 1388 به مرکز درمانی تخصصی و فوق تخصصی امام رضا (ع) واقع در بیمارستان آموزشیدرمانی پورسینای شهرستان رشت مراجعه کرده بودند. این بیمارستان و درمانگاههای تخصصی مرتبط با آن از مراکز اصلی پذیرش بیماران در استان گیلان محسوب میشود که نه تنها این استان بلکه تعدادی از استانهای همجوار را هم پوشش میدهد. نمونهی تحت ارزیابی در این پژوهش شامل بیماران شرکتکنندهای بود که تشخیص عارضهی کمردرد آنها توسط پزشک متخصص جراحی اعصاب و ستون فقرات در مرکز درمانی فوق صورت میگرفت. ملاکهای زیست
پزشکی که به عنوان ملاک خروج در نظر گرفته شدند شامل علایم و آسیبهای دستگاه اعصاب مرکزی، نقص پیشروندهی حرکتی، آسیب اسفنکترها ناشی از علل عصبشناختی و عفونت دستگاه ادراری، بیماریهای شناختهشدهی
عضلانیاسکلتی و اعصاب محیطی، بیماریهای دژنراتیو عصبی، دردهای ارجاعی[18]، متاستاز یا جا به جا شدگی، تروما و یا شکستگی مهرههای کمر و بدشکلی اسکولیوز[19] بودند. ملاک مزمن بودن درد در این بیماران، وجود دردی است که در طی حداقل 3 ماه پس از وقوع اولین رخداد کمردرد بهبود نیافته باشد.
سپس این گونه بیماران جدا از عوامل جمعیتشناختی و شغلی نزد یک روانشناس که در همان مرکز درمانی مستقر بود، ارجاع داده میشدند. در این زمان از بیمار برای ورود به مطالعه دعوت به عمل آمده و به منظور کسب رضایت آگاهانه به بیماران توضیح داده میشد که اطلاعات پرسشنامهای آنها محرمانه باقی خواهد ماند.
همچنین در قبل، حین و پس از اجرای پژوهش به تمام سئوالات احتمالی بیماران پاسخ داده و به ایشان تفهیم میشد هر لحظه که مایل باشند میتوانند از ادامهی شرکت در پژوهش خودداری کرده و این خودداری، در تشخیص و درمان بیماری آنها اثر منفی نخواهد داشت.
سپس از بیماران مبتلا به کمردرد مزمن ارزیابیهای
روانشناختی به عمل میآمد. اطلاعات جمعیتشناختی این بیماران، نوع و نحوهی شروع کمردرد، سابقهی قبلی از آن و مدت زمان مصرف دارو طی مصاحبهای کوتاه گردآوری شده و سایر آزمونها نیز تحت نظر و آموزش یک روانشناس روی آزمودنیهایی که حداقل سواد ابتدایی تا دانشگاهی داشتند اجرا گردید. در مواقعی که روانشناس تشخیص میداد بیمار به دلیل شدت درد غیر قابل مهار یا انصراف خاطر وی از
ادامهی پاسخگویی به آزمونها، ممکن است ارزیابی ناقص یا مخدوشکنندهای را نشان دهد، اطلاعات آن بیمار از مرحلهی تحلیل و نمرهگذاری خارج میگردید.
برای ارزیابی همسانی درونی ابزارهای پژوهش از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. همبستگی گویه-نمرهی کل[20] نیز به منظور تعیین رابطهی هر یک از گویهها با نمرهی کل مقیاس خوداثربخشی درد بعد از حذف هر گویه به طور جداگانه مورد سنجش قرار گرفت. به منظور ارزیابی ساختار عاملی[21] این مقیاس از تحلیل عاملی اکتشافی[22] (EFA) با تکیه بر روش تحلیل مولفهی اصلی[23] (PCA) استفاده شد.
جهت ارزیابی اعتبار سازه[24] از بررسی رابطهی نمرهی نسخهی فارسی مقیاس خوداثربخشی درد با نمرات حاصل از سنجش سازههای شناخته شدهای که طی پژوهشهای پیشین انتظار میرفت همبستگیهای مثبت و منفی معنیداری با آن داشته باشد، بهرهگیری شد. در این پژوهش برای سنجش میزان همبستگی آزمون ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون[25] و برای ارزیابی پایایی بیرونی از روش بازآزمایی استفاده گردید. به این ترتیب که 40 نفر از آزمودنیهایی که در مرحلهی اول به مقیاس خوداثربخشی درد پاسخ داده بودند، پس از 2 هفته مجددا ابزار مذکور را تکمیل کردند.
همچنین آزمون t وابسته جهت بررسی تفاوت بین دو بار اندازهگیری به کار گرفته شد. سرانجام به منظور بررسی اعتبار پیشبین[26] از تحلیلهای رگرسیون چندمتغیری، میزان واریانس پیشبینی شدهی متغیرهای ملاک توسط خوداثربخشی درد مورد ارزیابی قرار گرفت.
تمامی تحلیلها توسط نسخهی 16 نرمافزار SPSS انجام پذیرفت.
ابزارهای پژوهش
مقیاس پیوستهی بصری[27] (VAS): از این مقیاس برای
اندازهگیری شدت درد ادراک شده استفاده میشود. این مقیاس شامل خط صاف افقی 100 میلیمتری است که روی یک سر آن عبارت «عدم وجود درد» و بر روی سر دیگر آن عبارت «شدیدترین درد ممکن» نوشته شده است. بیمار، میزان درد خود را که در غالب اوقات احساس میکند بر روی پیوستار 100 میلیمتری این خط صاف علامتگذاری مینماید. شیوهی اندازهگیری میزان درد با استفاده از یک
خطکش مدرج از ابتدای پیوستار تا جایی که بیمار علامت گذاشته است، محاسبه میشود. این مقیاس به طور گسترده در پژوهشهای مرتبط با درد، مورد استفاده بوده و اعتبار و پایایی آن مکررا مورد تایید قرار گرفته است (34-31).
پرسشنامهی ناتوانی رولند-موریس[28] (RDQ): ناتوانی به عنوان هرگونه محدودیت یا فقدان توانایی در انجام یک فعالیت در دامنهی طبیعی توصیف شده است که انجام آن برای یک انسان سالم و عادی میسر است (37-35). در پژوهش حاضر این سازه توسط پرسشنامهی 18 گویهای ناتوانی رولند-موریس سنجیده شد (37،38). در این پرسشنامه، بیمار یک سری از عبارتها را میخواند و در صورت صادق بودن آن عبارت در مورد وضعیت سلامتیاش در مربع مقابل آن علامت «×» میگذارد. این عبارتها بیانگر دامنهی وسیعی از فعالیتهای روزانه است که توسط کمردرد مختل شده است. نمرهی کل این پرسشنامه با جمع نمودن تعداد علامتهایی که بیمار جلوی هر عبارت گذاشته است (بین 0 تا 18)، به دست میآید. نمرهی بیشتر در این مقیاس بیانگر ناتوانی جسمی بیشتر است.
این مقیاس پایایی بازآزمایی خوبی داشته (91/0=r) و نسبت به تغییرات مرتبط با درمان بیماران مبتلا به کمردرد مزمن حساس ظاهر شده است (40). در ایران نیز افشارنژاد و همکاران همسانی درونی این ابزار را 88/0 گزارش نمودند (41). در مطالعهی اصغریمقدم و گلک نیز ویژگیهای روانسنجی نسخهی 24 سئوالی این مقیاس برای نمونههای ایرانی، قابل قبول ظاهر شد (42). اعتبار و پایایی نسخهی 18 گویهای این پرسشنامه مکررا طی پژوهشهای دیگر مطلوب گزارش شده و در پژوهشهای مرتبط با درد مزمن به طور گستردهای مورد استفاده قرار میگیرد (14،48-43). پایایی این ابزار به روش ضریب آلفای کرونباخ در پژوهش حاضر 86/0 محاسبه گردید.
مقیاس افسردگی: برای سنجش افسردگی از فرم کوتاه 10 گویهای مقیاس سنجش افسردگی مرکز مطالعات همهگیرشناختی استانفورد[29] (CES-D 10) استفاده شد (49) که برروی بیماران مبتلا به درد مزمن هنجاریابی شده است (21). این پرسشنامه، ترجمهی نسخهی انگلیسی فرم کوتاه پرسشنامهی افسردگی ناشی از درد مزمن است که برای نخستین بار توسط رادولف[30] طراحی شده بود (50).
پرسشنامهی اخیر10 عبارت دارد و به صورت چهار گزینهای (از صفر به معنای اصلا تا 3 به معنای همیشه) نمرهگذاری میشود. مقادیر بالاتر در این مقیاس، نمایانگر سطوح بالاتر افسردگی در بیمار است. اعتبار این پرسشنامه در مطالعات قبلی توسط لوریگ4 و همکاران بر روی مبتلایان به بیماریهای مزمن تایید و ضریب آلفای کرونباخ 84/0 برای آن گزارش شده است (21). در ایران نیز رضایی و همکاران این مقیاس را با ویژگیهای روانسنجی مطلوب بر روی 185 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن به کار بردند (6). در پژوهش حاضر میزان پایایی این مقیاس برابر با 81/0 به دست آمد.
مقیاس تامپای کینزیوفوبیا[31] (ترس از حرکت): اصطلاح کینزیوفوبیا ترکیب دو کلمهی کینزیس (حرکت) با فوبیا (ترس) یا ترس از حرکت است که به ترس مفرط، غیرمنطقی و ناتوانکننده از حرکت جسمی و فعالیت اشاره دارد که ناشی از احساس صدمهپذیری فرد در برابر آسیب مجدد توصیف شده است (51).
چنین ترسی میتواند گاهی ناتوانکنندهتر از خود درد واقعی باشد و ممکن است منجر به کنارهگیری سازشی از فعالیتهای اجتماعی شود (52). برای اندازهگیری ترس از حرکت از مقیاس 17 گویهای تامپا برای کینزیوفوبیا[32](TSK) استفاده شد (53،54). این پرسشنامه به صورت لیکرتی در دامنهی کاملا مخالفم (نمرهی 1) تا کاملا موافقم (نمرهی 4) نمرهگذاری میشود. نمرات بالاتر در این مقیاس نمایانگر ترس بیشتر از حرکت یا ترس بیشتر از آسیبدیدگی مجدد[33] است. طی پژوهشهای گذشته، تمام صورتهای این پرسشنامه دارای اعتبار و پایایی مناسب شناخته شدهاند (60-55). در ایران نیز افشارنژاد و همکاران (41) و جعفری و همکاران (61) این مقیاس را با ویژگیهای روانسنجی قابل قبول روی بیماران ایرانی مبتلا به کمردرد مزمن به کار بردند. علاوه بر آن در پژوهش حاضر ضریب پایایی این مقیاس به روش آلفای کرونباخ 77/0 محاسبه گردید.
پرسشنامهی راهبردهای مقابله با درد: برای سنجش راهبردهای مورد استفادهی بیماران برای مقابله با کمردرد مزمن از
پرسشنامهی راهبردهای مقابله[34] (CSQ) استفاده شد که شامل 42 عبارت است که شش راهبرد مقابلهی شناختی (توجه برگردانی[35]، تفسیر مجدد درد[36]، گفتگو با خود[37]، نادیده انگاشتن درد[38]، فاجعهانگاری[39] و دعا و امیدواری[40]) و یک راهبرد رفتاری (افزایش فعالیت رفتاری[41]) را میسنجد (برای هر راهبرد
مقابلهای، شش عبارت وجود دارد) (32). از آزمودنی خواسته شد تا عبارتها را به دقت خوانده و با استفاده از یک مقیاس 7 درجهای (صفر تا شش) مشخص نماید که هنگام مواجهه با درد تا چه میزان از هر عبارت استفاده کرده است. نمرههای عبارات مربوط به هر راهبرد با هم جمع شده و نمرهی بالاتر نشاندهندهی استفادهی بیشتر از راهبرد مورد نظر میباشد. این پرسشنامه نخستین بار توسط روزنشتایل و کیفی[42] در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن مورد ساخت و هنجاریابی قرار گرفته (62) و پس از آن در مطالعات مختلف اعتبار و پایایی آن تایید شده است. برای مثال اصغریمقدم و گلک، ویژگیهای روانسنجی این پرسشنامه را در جمعیت ایرانی بررسی کرده و ضریب پایایی خردهمقیاسهای آن را بین 74/0 تا 83/0 گزارش نمودند. همچنین نتایج مطالعهی آنها اعتبار ملاکی[43] و اعتبار پیشبین این پرسشنامه را مورد تایید قرار داد (42). در پژوهش حاضر نیز پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ در سطح 05/0 برای خردهمقیاسهای نادیده انگاشتن درد، دعا و امیدواری، توجهبرگردانی، تفسیر مجدد درد، فاجعهانگاری، گفتگو با خود و افزایش فعالیت رفتاری به ترتیب 77/0، 65/0، 73/0، 79/0، 81/0، 81/0، 73/0 گزارش شد.
اثربخشی راهبردهای مقابله: برای سنجش این که هر یک از راهبردهای مقابله تا چه میزان توانسته درد بیمار را کاهش دهد و نیز تا چه حد موجب احساس کنترل بر درد میشود، از مقیاس اثربخشی مقابله[44] استفاده شد که بخش دیگری از پرسشنامهی راهبردهای مقابله میباشند. این مقیاس شامل دو عبارت 7 درجهای مانند سئوالات پرسشنامه راهبردهای مقابله میباشد. اعتبار و پایایی این مقیاس نیز به همراه پرسشنامه راهبردهای مقابله کاملا تایید شده است (42،62). پایایی این مقیاس در پژوهش حاضر 72/0 محاسبه گردید.
مقیاس خوداثربخشی درد[45]: در این مطالعه برای سنجش خوداثربخشی درد، از مقیاس 6 گویهای خوداثربخشی برای کنترل بیماری مزمن که در مرکز مطالعات همهگیرشناختی استانفورد توسط لوریگ و همکاران ساخته و مورد هنجاریابی قرارگرفته است، استفاده شد (21). هر یک از گویههای این مقیاس بین اصلا مطمئن نیستم (0) تا کاملا مطمئنم (10) نمرهگذاری میشود و نمرات خام کمینه و بیشینهی این مقیاس بین 0 تا 60 در نوسان است. به دلیل این که این مقیاس تا کنون بر روی بیماران ایرانی پایاییسنجی و اعتباریابی نشده بود، قبل از هر اقدامی فرم اصلی آزمون توسط یک استادیار
روانشناسی دو زبانه ترجمه گردید، سپس اعتبار محتوایی[46] آن توسط 3 نفر از استادان روانشناسی دانشگاه گیلان و یک استادیار روانپزشکی در دانشگاه علوم پزشکی گیلان مورد تایید قرار گرفت. برای محاسبهی همسانی درونی، این مقیاس در یک مطالعهی مقدماتی در اختیار 40 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن قرار گرفت. نتیجهی حاصل از محاسبه آلفای کرونباخ در سطح 05/0 برابر با 87/0 به دست آمد که از نظر معیارهای روانسنجی مورد تایید میباشد (63).
برای محاسبهی پایایی بیرونی[47] مقیاس خوداثربخشی از روش بازآزمایی استفاده شد. برای این منظور، ابتدا مقیاس در اختیار 40 بیمار گرفت و پس از گذشت 2 هفته به منظور ویزیت مجدد آنها توسط پزشک متخصص و تکمیل نوبت دوم آزمون، مجددا با بیماران تماس گرفته شد و این مقیاس دوباره در اختیار این بیماران قرار گرفت. میزان ضریب همبستگی پیرسون نمرات مقیاس خوداثربخشی درد حاصل از دو بار اندازهگیری برابر با 73/0 بود. همچنین بر اساس آزمون t وابسته، بین نتایج دو بار اندازهگیری در این مقیاس، تفاوت معنیداری وجود نداشت. این یافتهها موید پایایی بیرونی قابل قبول مقیاس خوداثربخشی درد میباشد.
نتایج
پس از ترجمه و تایید اعتبار محتوایی مقیاس خوداثربخشی درد و کسب نتایج مطلوب از محاسبهی پایایی درونی و بیرونی طی مطالعهی مقدماتی از آن در مطالعهی دیگری 120 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن به شیوهی نمونهگیری پیاپی جهت اجرای ارزیابیهای روانشناختی و تعیین اعتبار سازه، وارد پژوهش شدند. میانگین سنی تمام افراد نمونه (160 نفر) 87/10±29/41 سال و در دامنهی سنی 18 تا 72 سال قرار داشتند. همچنین میانگین طول مدت کمردرد بیماران، برابر با 11/77±11/45 ماه بود که طبق تعریف عملیاتی برای درد مزمن در این پژوهش کمترین طول مدت درد 3 ماه و بیشترین مورد گزارش شده 372 ماه بود. تمام این بیماران جهت تسکین دردهای خود یا رهایی از علایم کمردرد به طور متوسط 01/35±61/17 ماه، دارو مصرف کرده بودند. دامنهی زمانی مصرف داروها از کمتر از یک هفته تا 240 ماه متغیر بود.
جدول 1 ویژگیهای جمعیتشناختی و بالینی این بیماران را خلاصه نموده است.
جدول 1- ویژگیهای جمعیت شناختی و بالینی بیماران
مبتلا به کمردرد مزمن (160 نفر)
متغیرها |
فراوانی(n) |
درصد(%) |
|
جنسیت
|
مرد زن |
68 92 |
5/42 5/57 |
وضعیت تاهل
|
مجرد متاهل |
23 137 |
4/14 6/85 |
سطح تحصیلات
|
ابتدایی راهنمایی دیپلم فوق دیپلم کارشناسی و بالاتر |
47 31 52 9 21 |
3/29 4/19 5/32 6/5 1/13 |
علت کمردرد
|
شغل بیماری و عمل جراحی تصادف زایمان ورزش مبهم یا نامشخص |
73 13 7 13 9 45 |
6/45 1/8 4/4 1/8 6/5 1/28 |
سابقهی کمردرد قبلی
|
بله خیر نامشخص |
81 61 18 |
6/50 1/38 2/11 |
نوع شروع کمردرد
|
ناگهانی تدریجی نامشخص |
57 96 7 |
6/35 60 4/4 |
وضعیت شغلی
|
شاغل مرخصی استعلاجی بیکار به علت کمردرد بیکار به علتی غیر از کمردرد بازنشسته خانه دار سایر نامشخص |
46 4 8 2 11 75 6 8 |
7/28 5/2 5 25/1 9/6 9/46 75/3 5 |
همبستگی گویه-نمرهی کل: جدول 2 نتایج محاسبهی میزان همبستگی هر یک از گویهها با نمرهی کل مقیاس خوداثربخشی درد را که پس از حذف هرگویه به طور جداگانه به دست آمده است، نشان میدهد. در این جدول
همچنین میانگین و انحراف معیار کل و هر یک از گویههای این مقیاس ارایه شده است.
همان گونه که در جدول 2 مشاهده میشود تمامی مقادیر همبستگی هر یک از گویهها با نمرهی کل آزمون در سطح قوی حاصل شده است (0001/0P<) که نمایانگر همسانی درونی و پایایی مطلوب تمام گویههای مقیاس خوداثربخشی درد میباشد. علاوه بر آن نیز میانگین و انحراف معیار کل گویههای مقیاس 38/2±30/5 و ضریب آلفای کرونباخ آن برای نمونهی 160 نفری 91/0 به دست آمد. این میزان بسیار بالا بوده و نشان میدهد که ابزار مورد مطالعه بر اساس نظر نانالی و برناشتاین1 واجد همسانی درونی عالی میباشد (63). ساختار عاملی مقیاس با استفاده از تحلیل مولفهی اصلی و به کارگیری
روش چرخش واریماکس2 مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج آزمون گویوارگی بارتلت3 نمایانگر آن بود که استفاده
از تحلیل عاملی مناسب میباشد و عامل ساخته شده از متغیرها از اعتبار لازم برخوردار است (0001/0>P؛ 071/380=2c). همچنین نتایج آزمون KMO4 برای بررسی میزان بسندگی نمونهگیری5 نشان داد که نمونهی حاضر از کفایت نسبتا مطلوبی برخوردار است (879/0=KMO بیشتر از معیار 50/0).
جدول2- میانگین، انحراف معیار و نتایج همبستگی گویه با نمرهی کل آزمون خوداثربخشی درد (160 نفر)
شمارهی گویه |
میانگین |
SD |
همبستگی پس از حذف گویه |
همسانی درونی پس از حذف گویه (ضریب α کرونباخ) |
P |
1 |
00/5 |
66/2 |
77/0 |
89/0 |
0001/0P< |
2 |
01/5 |
69/2 |
76/0 |
90/0 |
|
3 |
34/5 |
93/2 |
74/0 |
90/0 |
|
4 |
13/5 |
86/2 |
78/0 |
89/0 |
|
5 |
73/5 |
01/3 |
73/0 |
90/0 |
|
6 |
78/5 |
94/2 |
74/0 |
90/0 |
|
کل گویهها |
30/5 |
38/2 |
- |
91/0 |
جدول3- نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی با تاکید بر مقادیر ویژه و درصد واریانس تبیین شده (120 نفر)
مولفهها |
چرخشمجموعمجذوراتبارهایعاملی |
استخراجمجموعمجذوراتبارهایعاملی |
||||
درصدتراکمی |
درصدواریانس |
مقادیر ویژه (Total) |
درصدتراکمی |
درصدواریانس |
مقادیر ویژه (Total) |
|
1 2 3 4 5 6 |
157/65 056/77 947/83 651/89 129/95 000/100 |
157/65 898/11 891/6 704/5 478/5 871/4 |
909/3 714/0 413/0 342/0 329/0 292/0 |
157/65
|
157/65
|
909/3
|
|
[1]Nunnally and Bernstein 2Varimax Rotation 3Bartlett's Test of Sphericity 4Kaiser-Meyer-Olkin Measure 5Sampling Adequacy 6Eigenvalues 7Factor Loadings |
73/0 میباشند. این یافته، بیانگر آن است که همهی گویهها بر روی یک عامل به نام خوداثربخشی درد، بار شدهاند. در مجموع با توجه به نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی، ساختار عاملی مقیاس مذکور مورد تایید قرار گرفت.
قبل انجام سایر تحلیلها کجی و کشیدگی مقیاسها بررسی شد تا در صورت کجی و کشیدگی زیاد، تبدیلهای لازم انجام شود. بر اساس نظر تاباچنیک و فیدل اگر کجی و کشیدگی مقیاسها کمتر از 2 باشد، نیازی به تبدیل نبوده و ادامهی روند تحلیلهای آماری با این مقیاسها خللی در نتایج ایجاد نمیکند (64). در این مورد همانطور که در جدول 5 دیده میشود، تمامی 13 مقیاس مورد مطالعه از کجی و کشیدگی کمتر از 2 برخوردار بودند. قبل از انجام تحلیلهای اکتشافی، به منظور بررسی عدم وجود خطای چند همخطی بین مقیاسها، ضرایب
جدول 4- بارهای عاملی گویههای مقیاس خوداثربخشی درد پس از چرخش واریماکس
شماره گویه |
محتوای گویه |
بار عاملی |
گویهی 1) |
چقدر اطمینان دارید که بتوانید خستگی ناشی از بیماریتان را طوری کنترل کنید که به فعالیتهایتان لطمه نزند؟ |
824/0 |
گویهی 2) |
چقدر اطمینان دارید که بتوانید مانع از اثرگذاری ناراحتی و دردهایفیزیکی ناشی از بیماری بر فعالیتهای آتیتان شوید؟ |
821/0 |
گویهی 3) |
چقدر اطمینان دارید که بتوانید مانع از اثرگذاری فشارهای عاطفی ناشی از بیماری بر فعالیتهای آتیتان شوید؟ |
822/0 |
گویهی 4) |
چقدر اطمینان دارید که بتوانید مانع از اثرگذاری مشکلات و عوارض ناشی از سایر بیماریها بر فعالیتهای آتیتان شوید؟ |
841/0 |
گویهی 5) |
چقدر اطمینان دارید که بتوانید اقدامات و فعالیتهای لازم برای حفظ سلامتیتان را به نحوی انجام دهید که نیازتان به مراجعه به پزشک را کمتر کنید؟ |
739/0 |
گویهی 6) |
چقدر اطمینان دارید که بتوانید فعالیتهایی غیر از مصرف دارو انجام دهید تا اثر بیماری بر زندگی روزمرهتان را بکاهید؟ |
793/0 |
جدول 5- توصیف آماری ابزارهای مختلف پژوهش (120 نفر)
|
مقیاسها |
میانگین |
SD |
دامنهی تغییرات |
کجی |
کشیدگی |
||||||
|
شدت درد |
47/6 |
48/2 |
100- 0 |
47/0- |
35/0- |
||||||
|
ناتوانی جسمی |
86/12 |
93/4 |
18-1 |
57/0- |
21/0- |
||||||
|
افسردگی |
54/13 |
19/7 |
29- 0 |
07/0 |
78/0- |
||||||
|
کینزیوفوبیا (ترس از حرکت) |
28/46 |
66/6 |
65-29 |
13/0 |
00/0 |
||||||
راهبرد های مقابله با درد |
نادیده انگاشتن دعا و امیدواری توجهبرگردانی تفسیر مجدد درد فاجعهانگاری گفتگو با خود افزایش فعالیت رفتاری |
74/15 02/27 08/18 89/11 41/17 29/22 59/17 69/6 |
23/8 03/6 09/8 13/8 87/8 38/8 24/8 63/2 |
36- 0 36- 4 36- 0 36- 0 36- 0 36- 0 36- 0 12- 0 |
06/0- 68/0- 08/0- 33/0 15/0 48/0- 16/0 19/0 |
06/0- 39/0 52/0- 51/0- 56/0- 15/0- 48/0- 10/0 |
||||||
|
خوداثربخشی درد |
19/5 |
26/2 |
10-1 |
11/0 |
97/0- |
||||||
همبستگی بین 13 مقیاس بررسی شد (جدول 6). از آنجا که تمامی ضرایب همبستگی مقادیری کمتر از 85/0 داشتند وجود خطای چندهمخطی[48] رد گردید (64). افزون بر آن به دلیل وجود ضرایب همبستگی متعدد در ماتریس همبستگی (136 ضریب همبستگی در این پژوهش) احتمال وقوع خطای نوع اول افزایش یافته (64) و لازم است برای کنترل احتمال رویداد خطای نوع اول با توجه به تعداد متغیرهای موجود در تحلیلهای آماری، سطح معنیداری تعدیل شود. بنابراین همانطور که در جدول 6 دیده میشود تنها همبستگیهای دارای 40/0r≥ و 0001/0P< معنیدار، تلقی گردیدند.
همانطور که در جدول 6 منعکس است نتایج ضرایب همبستگی مرتبط با خوداثربخشی درد، رابطهی معنیداری را
آنچنانکه انتظار میشد با کینزیوفوبیا، افسردگی، ناتوانی و فاجعهانگاری نشان داد. به این مفهوم که باورهای قویتر خوداثربخشی درد با کینزیوفوبیا (ترس از حرکت)، خلق منفی کمتر و سطوح ناتوانی و افکار فاجعهانگارانهی پایینتر همراه بود. همچنین همبستگیهای مثبت معنیداری بین خوداثربخشی درد با راهبرد مقابلهای توجهبرگردانی و اثربخشی مقابله، یافت شد. این مطلب نشانگر آن است که انحراف توجه از منبع درد و نیز ادراک کنترل بیشتر بر درد که توسط بیمار در
پرسشنامهی راهبردهای مقابله (CSQ) مشخص میشود، همراهی قابل ملاحظهای با باورهای خوداثربخشی درد دارد
(40/0r≥، 0001/0P<).
جدول 7 مجموعهای از تحلیلهای رگرسیون چندمتغیری را با هدف بررسی اعتبار پیشبین و این که چه میزان از مقادیر خوداثربخشی درد (به عنوان متغیر پیشبین) میتواند تغییرات سطوح متغیرهای کینزیوفوبیا، افسردگی، ناتوانی و 8 خردهمقیاس پرسشنامهی راهبردهای مقابله با درد را (به عنوان متغیرهای ملاک) تبیین نماید، نشان میدهد.
*= P<0001/0 §= Not Significant
|
16- اثربخشی مقابله |
15- افزایشفعالیت رفتاری |
14- گفتگوبا خود |
13- فاجعهانگاری |
12- تفسیر مجدد درد |
11- توجه برگردانی |
10- دعا و امیدواری |
9- نادیده انگاشتن درد |
8- خوداثربخشی درد |
7- ناتوانی |
6- افسردگی |
5- کینزیوفوبیا |
4- مدت درد |
3- شدت درد |
2- مدت زمان مصرف دارو |
1-سن |
متغیرها |
جدول 6: ماتریس ضرایب همبستگی متغیرهای مختلف پژوهش با در نظرگرفتن معیار40/0r≥ و سطح معنیداری 0001/0P< (120=n) |
§15/0- |
§06/0- |
§03/0- |
§20/0 |
§04/0 |
§08/0 |
§08/0 |
§07/0 |
§17/0- |
§28/0 |
§17/0 |
§23/0 |
§24/0 |
§11/0 |
§17/0 |
1 |
1 |
||
§16/0- |
§24/0- |
§04/0- |
§16/0 |
§23/0- |
§11/0- |
§05/0 |
§16/0- |
§06/0- |
§15/0 |
§18/0 |
§13/0 |
*69/0 |
§23/0 |
1 |
|
2 |
||
§16/0- |
§05/0- |
§14/0- |
§29/0 |
§22/0- |
§08/0- |
§01/0 |
§17/0- |
§32/0- |
*48/0 |
§23/0 |
§21/0 |
§21/0 |
1 |
|
|
3 |
||
§05/0- |
§03/0- |
§05/0- |
§03/0 |
§10/0- |
§06/0- |
§08/0- |
§01/0- |
§18/0- |
§16/0 |
§01/0 |
§05/0 |
1 |
|
|
|
4 |
||
§36/0- |
§16/0- |
§28/0- |
*51/0 |
§17/0- |
§13/0- |
§00/0 |
§25/0- |
*51/0- |
*48/0 |
*49/0 |
1 |
|
|
|
|
5 |
||
§38/0- |
§02/0- |
§34/0- |
*60/0 |
§17/0- |
§25/0- |
§01/0- |
§21/0- |
*49/0- |
*41/0 |
1 |
|
|
|
|
|
6 |
||
§28/0- |
§10/0 |
§15/0- |
*40/0 |
§16/0- |
§17/0- |
§08/0- |
§17/0- |
*56/0- |
1 |
|
|
|
|
|
|
7 |
||
*51/0 |
§12/0 |
§36/0 |
*49/0- |
§26/0 |
*41/0 |
§20/0 |
§32/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
8 |
||
*40/0 |
§39/0 |
*56/0 |
§32/0- |
*59/0 |
*46/0 |
§21/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
9 |
||
§17/0 |
§15/0 |
§35/0 |
§11/0 |
§21/0 |
*40/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
10 |
||
§33/0 |
*40/0 |
*55/0 |
§16/0- |
*49/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
11 |
||
§27/0 |
§29/0 |
*40/0 |
§14/0- |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
12 |
||
*47/0- |
§10/0- |
*40/0- |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
13 |
||
*51/0 |
*40/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
14 |
||
§31/0 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
15 |
||
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
16 |
این تحلیلهای رگرسیونی پس از کنترل عوامل مخدوشکننده1 انجام گرفت. برای این منظور ضرایب همبستگی پیرسون میان متغیرهای ملاک و برخی متغیرهای مخدوشکننده احتمالی نظیر سن، مدت زمان مصرف دارو، شدت و مدت درد مورد محاسبه قرار گرفت (نتایج rs این ضرایب در جدول 6 منعکس است) و سپس آن دسته از متغیرهای فوق که از نظر آماری رابطهی معنیداری با متغیرهای ملاک داشتند (05/0P≤)، تاثیرشان بر رابطهی بین خوداثربخشی درد و متغیرهای ملاک کنترل گردید. به این صورت که در تحلیلهای رگرسیونی، نخست متغیرهای مخدوشکنندهی احتمالی دارای 05/0Ps≤ در گام اول و قبل از ورود متغیر پیشبین خوداثربخشی درد وارد معادلهی رگرسیون میگردیدند و به این شیوه، هر گونه تاثیر مداخلهگر آنها حذف و در گام دوم متغیر خوداثربخشی درد در بلوک پیشبین، وارد معادلهی رگرسیون میگردید (جدول 7).
نتایج تحلیل رگرسیون فوق نشانگر آن بود که متغیر سن به طور معنیداری توانسته است واریانس نمرات کینزیوفوبیا، افسردگی، ناتوانی و فاجعهانگاری درد را تبیین نماید.
جدول 7- خلاصهی تحلیلهای رگرسیونی چندمتغیری برای پیشبینی متغیرهای ملاک از روی خوداثربخشی درد
متغیرهای ملاک |
خلاصه مدل |
متغیرهای کنترل و[پیشبین] |
β† |
P |
R2Δ |
|||
کینزیوفوبیا |
R228/0=(F، 19.71=[3،139] P<0001/0) |
گام 1: سن شدت درد گام 2: [خوداثربخشی درد] |
23/0 18/0 44/0- |
002/0 112/0 0001/0 |
*08/0
*28/0 |
|||
افسردگی |
R231/0=(F، 20.53=[3،137] P<0001/0) |
گام 1: سن شدت درد گام 2: [خوداثربخشی درد] |
16/0 22/0 43/0- |
03/0 004/0 0001/0 |
*07/0
*29/0 |
|||
ناتوانی |
R241/0=(F، 22.93=[4،131] P<0001/0) |
گام 1: سن شدت درد مدت درد گام 2: [خوداثربخشی درد] |
26/0 44/0 02/0 40/0- |
0001/0 0001/0 76/0 0001/0 |
*27/0
*39/0 |
|||
نادیده انگاشتن درد |
R211/0=(F، 8.11=[2،136] P<0001/0) |
گام 1: مدت درد گام 2: [خوداثربخشی درد] |
01/0- 33/0 |
92/0 0001/0 |
005/0 *09/0 |
|||
دعا و امیدواری |
R204/0=(F، 5.91=[1،145] P<02/0) |
گام 1: [خوداثربخشی درد] |
20/0 |
02/0 |
*03/0 |
|||
توجهبرگردانی |
R216/0=(F، 28.68=[1،145] P<0001/0) |
گام 1: [خوداثربخشی درد] |
41/0 |
0001/0 |
*16/0 |
|||
تفسیر مجدد درد |
R216/0=(F، 4.99=[3،78] P<003/0) |
گام 1: مدت مصرف دارو شدت درد گام 2: [خوداثربخشی درد] |
19/0- 21/0- 28/0 |
05/0 03/0 01/0 |
*08/0
*13/0 |
|||
فاجعهانگاری |
R228/0=(F، 16.55=[3،130] P<0001/0) |
گام 1: سن شدت درد گام 2: [خوداثربخشی درد] |
18/0 28/0 0/035- |
01/0 0001/0 0001/0 |
*11/0
*26/0 |
|||
گفتگو با خود |
R213/0=(F، 22.32=[1،145] P<0001/0) |
گام 1: [خوداثربخشی درد] |
36/0 |
0001/0 |
*13/0 |
|||
افزایش فعالیت رفتاری |
R216/0=(F، 8.82=[78،2] P<0001/0) |
گام 1: مدت مصرف دارو گام 2: [خوداثربخشی درد] |
24/0- 42/0 |
01/0 0001/0 |
*05/0 *16/0 |
|||
اثربخشی مقابله |
R225/0=(F، 16.17=[3،132] P<0001/0) |
گام 1: سن شدت درد گام 2: [خوداثربخشی درد] |
13/0- 15/0- 46/0 |
08/0 04/0 0001/0 |
*03/0
*25/0 |
|||
|
† Standardized regression coefficient 05/0* P≤
|
|
||||||
با ملاحظهی علامت ضرایب استاندارد شدهی رگرسیون (β) میتوان گفت بیماران دارای سن بالاتر، ترس از حرکت و خلق منفی بیشتری دارند و سطوح ناتوانی جسمی و افکار فاجعهانگارانهی بیشتری را گزارش کردهاند.
شدت درد نیز متغیر کنترل دیگری بود که نسبت معنیداری از واریانس متغیرهای کینزیوفوبیا، افسردگی، ناتوانی، تفسیر مجدد درد و اثربخشی مقابله را تبیین مینمود. علامت مقادیر بتای این متغیر نشان میدهد که بیماران دارای دردِ شدیدتر میزان ترس از حرکت، خلق منفی، ناتوانی جسمی و افکارفاجعهانگارانهی بیشتری را تجربه میکنند و در مقابل، راهبرد مقابلهای تفسیر مجدد درد و نیز اثربخشی مقابلهی پایینتری را گزارش مینمایند.
همچنین در این پژوهش مدت زمان مصرف دارو، به عنوان پیشبینیکنندهی معنیدار تغییرات متغیرهای تفسیر مجدد درد و افزایش فعالیت رفتاری ظاهر شد. همان طور که جدول 7 مقادیر منفی بتای این متغیر را منعکس ساخته است، بیمارانی که تلاش میکردند منبع درد را جدای از خود و یا آن را گنگ و مطبوع تلقی نمایند (تفسیر مجدد درد) و به هنگام رخداد کمردرد، فعالیت رفتاری بیشتری از خود نشان دهند، مدت زمان کمتری را برای رهایی از درد خود دارو مصرف کرده بودند. پس از حذف تاثیر مداخلهکنندگی متغیرهای کنترل، تحلیلهای رگرسیون در گام دوم نشان دادند که نمرات مقیاس خوداثربخشی درد به طور معنیداری واریانس تمام متغیرهای ملاک را (در دامنهی 3 تا 39%) پیشبینی مینماید. مقادیر بتای این متغیر در تمام موارد به استثنای کینزیوفوبیا، افسردگی، ناتوانی و فاجعهانگاری مثبت بود. این یافته یادآور میسازد که باورهای قویتر خوداثربخشی درد حتی پس از کنترل عوامل مخدوشکننده با سطوح پایینتر ترس از حرکت، خلق منفی، ناتوانی جسمی و افکار فاجعهانگارانه همراه است.
بحث و نتیجهگیری
هدف از پژوهش حاضر اعتباریابی نسخهی فارسی مقیاس خوداثربخشی و بررسی باورهای خوداثربخشی درد در رابطه با سازههایی نظیر ترس از حرکت، خلق افسرده، شدت درد، ناتوانی جسمی و راهبردهای مقابله با درد به منظور فهم و کاربرد سازهی خوداثربخشی در سازگاری با کمردرد مزمن بود. زمانی که یک ابزار روانسنجی از زبانی به زبان دیگر ترجمه میشود باید ویژگیهای روانسنجی آن از نظر اعتبار و پایایی مورد مطالعه قرار گیرد. نتایج حاصل از ضرایب آلفای کرونباخ نمایانگر آن بود که نسخهی فارسی مقیاس خوداثربخشی درد همسانی درونی بسیار بالایی دارد (91/0=α)، به این مفهوم که گویههای این مقیاس از تجانس و همخوانی لازم برخوردار هستند. در این صورت میتوان گفت هر یک از گویهها در حال سنجش ساختار مشابهی هستند و پراکندگی مفهومی[49] در آنها دیده نمیشود. همسو با این نتیجه، ضریب آلفای کرونباخ در نسخهی انگلیسی اجرا شده بر روی گروهی از بیماران مبتلا به درد مزمن 91/0 (21) و در نسخهی هلندی اجرا شده بر روی گروهی از سالمندان مبتلا به بیماریهای مزمن 93/0 (22) به دست آمد. در توافق با مقادیر بالای همسانی درونی، بررسی تکرارپذیری آزمون در سطح همبستگی بین گویه-نمرهی کل نشانگر آن بود که تمام گویههای این مقیاس دارای همبستگی قوی و مثبت در دامنهی 73/0 تا 78/0 با نمرهی کل آزمون هستند (جدول 2). در همین زمینه، جنسن[50] به لزوم پایایی بالای ابزار و استفاده از آنها در هر یک از موقعیتهای بالینی و شرایط پژوهشی سفارش نموده است (65). در بررسی ساختار عاملی مقیاس خوداثربخشی درد، نتایج حاصل از تحلیل مولفهی اصلی با بهکارگیری روش چرخش واریماکس نشان داد 6 گویهی این مقیاس روی یک عامل بار پیدا نموده و آن 157/65 درصد از واریانس کل مجموعهی سئوالها را با حداقل بار عاملی 73/0 تبیین مینماید (جدول 3). در پژوهش حاضر، اعتبار نسخهی فارسی مقیاس خوداثربخشی درد از طریق همبستگیهای مطلوب و قابل قبول (40/0r≥، 0001/0P<) با سایر سازههایی که انتظار میرفت ارتباط مثبت یا منفی معنیداری با آن داشته باشد، مورد کاوش قرار گرفت. در بررسی اعتبار واگرا[51] مشخص شد بین مقادیر خوداثربخشی درد و نمرات آزمونهای کینزیوفوبیا، افسردگی، ناتوانی جسمی و خردهمقیاس فاجعهانگاری درد در
پرسشنامهی راهبردهای مقابله، همبستگی منفی و معنیداری وجود دارد. نتایج حاصل از اعتبار همگرا[52] نیز نشانگر آن بود که باورهای خوداثربخشی به طور مثبت و معنیداری با راهبرد توجهبرگردانی و میزان اثربخشی مقابله با درد در پرسشنامهی راهبردهای مقابله مرتبط است (جدول 6).
همسو با یافتههای فوق، پژوهشهای صورت گرفته در میان بیماران مبتلا به کمردرد مزمن ارجاعی به فیزیوتراپی (11)، افراد دچار آسیب طناب نخاعی (23)، کهنهسربازان[53] سالمند مبتلا به درد مزمن (24)، سالخوردگان ساکن در یک مجتمع بازنشستگی (26) و نمونهی ناهمگنی از بیماران ایرانی مبتلا به درد مزمن (66) نیز به این نتیجه رسیدند که افراد دارای خوداثربخشی بالاتر، ترس مرتبط با درد و خلق افسردهی کمتری دارند، ناتوانی جسمی پایینتری را تجربه میکنند، افکار فاجعه انگارانهی کمتری از درد خود نشان میدهند و همچنین قدرت مقابلهی بیشتری برای کاهش و کنترل درد در خود احساس میکنند. این شواهد پژوهشی حمایت بیشتری برای اعتبار سازهای مقیاس خوداثربخشی درد ارایه مینماید. علاوه بر آن یافتههای پژوهش حاضر در ارزیابی اعتبار پیشبین نشان داد که نمرات مقیاس خوداثربخشی درد نسبت معنیداری از واریانس مقادیر آزمونهای کینزیوفوبیا، افسردگی، ناتوانی و تمام راهبردهای مقابله با درد را بیش از متغیرهای کنترل تبیین مینماید (جدول 7).
این مطلب نمایانگر آن است که مداخلات روانشناختی در جهت ارتقای باورهای خوداثربخشی درد میتواند منجر به سازگاری بهتری با کمردرد مزمن صرف نظر از اثرات مداخلهگر شدت و مدت درد، سن بیماران و مدت زمان مصرف داروی آنها باشد. همراستا با این نتیجه مطالعات مبتنی بر درمان شناختیرفتاری[54]، بهبودهای چشمگیری را در خوداثربخشی و عملکرد بیماران با وجود تغییرات اندک در شدت درد آنها، گزارش نمودهاند حتی هنگامی که استفاده از تجویزهای مرتبط با درد به طور اساسی کاهش یافته بود (69-67). از نظر محدودیتهای روششناختی، پژوهش حاضر دارای طرحی مقطعی است بنابراین هرگونه استنباط علّی از روابط میان متغیرها جایز نیست. اعتماد به آزمونهای خودگزارشی[55] نیز ممکن است ضعف دیگری در این مطالعه تلقی شود، اما همان طور که سایر پژوهشگران پیشتر اشاره نمودهاند سنجش بسیاری از متغیرها (نظیر درد، راهبردهای مقابله، خلق منفی، ترس از حرکت و ...) تنها به شیوهی خودگزارشی میسر است (34). در این پژوهش، میزان حساسیت مقیاس خوداثربخشی درد نسبت به تغییرات مرتبط با درمان، ارزیابی نشده است و پیشنهاد میشود در آینده مورد بررسی قرار گیرد. همچنین به طور سنتی برای سنجش و تعیین اعتبار سازه (واگرا و همگرا) به سادگی از بررسی همبستگیهای بین سازهها و اندازههای درون هر یک از سازهها استفاده میشود. این روش با وجود سادگی در محاسبات، دچار مشکلاتی است که مهمترین آنها فقدان ملاک مشخص برای تایید و یا رد اعتبار است. بنابراین پیشنهاد میشود از روشهای نوین اعتبارسنجی نظیر مدلسازی معادلات ساختاری[56] (SEM) و با توسعه و دستکاری مدلهای اندازهگیری (تحلیل عاملی تاییدی[57]) صحت و دقت مدلها در اندازهگیری سازهی مورد نظر تعیین گردد.
سرانجام هر چند ممکن است فاصلهی پایایی بازآزمایی مقیاس خوداثربخشی درد در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن کوتاه به نظر آید (حداکثر 2 هفته) اما این بحث نیز مطرح است که در فواصل بازآزمایی طولانی مدت، احتمال وقوع تغییرات در باورهای خوداثربخشی به ویژه در بیماران تحت درمان، افزایش یافته و این مسئله موجب میشود ارزیابی ثبات آزمون دشوارتر گردد. با قطع نظر از مباحث روانسنجی در مجموع میتوان گفت نتایج ارایه شده در این پژوهش حمایت قابل قبولی برای کاربرد این مقیاس در آزمایههای بالینی و یا موقعیتهای پژوهشی مرتبط با ارزیابی بیماران پرشمار مبتلابه کمردرد مزمن فراهم میآورد. افزون بر آن، یافتههای پژوهش حاضر نشان داد تقویت باورهای خوداثربخشی میتواند به کاهش ترس از حرکت، خلق منفی، ناتوانی جسمی و تضعیف فاجعهانگاری محرّکهای درد منجر شده و به رشد راهبرد مقابلهای توجهبرگردانی و اعتقاد به اثربخشی آن در سازگاری با کمردرد مزمن یاری رساند.
[1]Chronic Low Back Pain
[2]Psychological Well-being
[3]Pain Self-Efficacy Beliefs
[4]Bandura
[5]Woby
[6]Arnstein
[7]Frei
[8]Self-Management
[9]Self-Efficacy for Managing Chronic Disease Scale
[10]Lorig
[11]Internal Consistency
[12]Sensitivity
[13]Elzen
[14]Pang
[15]Consecutive Sampling
[16]Pilot Study
[17]Drop out
[18]Referral
[19]Scoliosis Deformity
[20]Item-Total Correlation
[21]Factor Structure
[22]Exploratory Factor Analysis
[23]Principal Component Analysis
[24]Construct Validity
[25]Pearson Product-Moment Correlation
[26]Predictive Validity
[27]Visual Analog Scale
[28]Roland-Morris Disability Questionnaire
[29]Center for Epidemiological Studies short Depression Scale
[30]Radolff
[31]Kinesiophobia
[32]Tampa Scale for Kinesiophobia
[33]Fear of Re-injury
[34]Coping Strategies Questionnaire
[35]Diverting Attention
[36]Reinterpreting Pain
[37]Self-statements
[38]Ignoring Pain
[39]Catastrophizing
[40]Praying or Hoping
[41]Increasing Activity Level
[42]Rosenstiel and Keefe
[43]Criterion Validity
[44]Coping Efficacy
[45]Pain Self-Efficacy
[46]Content Validity
[47]Content Validity
[48]Multicollinearity
[49]Redundancy
[50]Jensen
[51]Divergent Validity
[52]Convergent Validity
[53]Veterans
[54]Cognitive-Behavioural Treatment
[55]Self-Report
[56]Structural Equation Modeling
[57]Confirmatory Factor Analysis