نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه روانشناسی، دانشگاه تبریز
2 دانشجوی دکترای روانشناسی، دانشگاه تبریز
چکیده
کلیدواژهها
خودکشی[1] یکی از مخاطرات اصلی سلامت روانی است و مطابق با آمارهای ارایه شده، هر سال حدود یک میلیون نفر در اثر اقدام به خودکشی جان خود را از دست میدهند (1،2). اقدام به خودکشی، یازدهمین علت مرگ در جمعیت عمومی و سومین علت مرگ در جمعیت 24-15 ساله میباشد (3). عوامل متعددی از جمله سن، جنسیت، صفات شخصیتی، مذهب، وضعیت شغلی، سوءمصرف مواد و بیماریهای
روانپزشکی از جمله عوامل دخیل در این پدیده، شناخته
شدهاند (4). رفتارهای خودکشیگرایانه در بیماران مبتلا به اختلال خلقی و اختلال شخصیت مرزی بیشتر دیده میشوند (5).
مطالعات همهگیرشناسی انجام شده در دهههای اخیر نشانگر افزایش شیوع خودکشی و اقدام به آن در ایران میباشد (6). میزان شیوع خودکشی در ایران، 2/6 در صدهزار نفر بوده و طبق آمارهای اعلام شده، کشور ایران، پنجاه و هشتمین کشور جهان از نظر خودکشی میباشد (7). با توجه به افزایش روزافزون این پدیدهی تاسفبار، برنامهریزی در جهت کنترل و پیشگیری از خودکشی مستلزم شناسایی دقیق عوامل زمینهساز میباشد. از جمله عوامل زمینهساز اساسی در پدیدهی خودکشی، عوامل و صفات شخصیتی فرد اقدامکننده میباشد (8). عوامل شخصیتی از پراهمیتترین عوامل در زمینهی خودکشی میباشند. مطالعات مختلف، بیانگر ارتباط معنیدار عوامل سرشتی[2] شخصیت با رفتارهای خودکشی در جمعیت عادی و نیز جمعیت بالینی میباشد (8،9). منظور از عوامل سرشتی، نگرش گستردهی فرد در برابر محیط است که زیرپایههای زیستی دارند (8). در واقع پاسخهای هیجانی خودکار که تا حدودی جنبهی وراثتی داشته و در طول حیات پایدار میمانند در نظریهی کلونینجر[3]، سرشت نامیده میشود. در مقابل، منش[4]، به خودپندارهها و تفاوتهای فردی در اهداف، ارزشها و انتخابهای فرد و معنی تجربهی او در زندگی برمیگردد که متاثر از یادگیری اجتماعی بوده و در طول زندگی رشد میکند (10).
مدل عصبی-زیستی کلونینجر، جنبههای ژنوتایپی شخصیت را بررسی میکند و شامل چهار بعد سرشتی آسیبگریزی[5]، نوجویی[6]، پاداشوابستگی[7] و پشتکار[8] و سه بعد منشی خودهدایتی[9]، همکاری[10] و خودفراروی[11] میباشد (4). تفاوتهای فردی در ابعاد سرشتی، شکلدهندهی فرآیند پردازش اطلاعات حسی و مولفههای یادگیریهای نخستین به ویژه شرطیسازی پاسخهای رفتاری ناهوشیار میباشد. سرشت به عنوان سوگیری ارثی در هیجانات و یادگیری مفهومبندی شده که زیربنا و اساس اکتساب صفات رفتاری خودکار و هیجانمدار و عاداتی است که در سالهای اولیهی زندگی قابل مشاهده هستند و تقریبا در طول زندگی فرد، پایدار میباشند. هر یک از ابعاد اساسی چهارگانهی سرشتی یک صفت دارای توزیع طبیعی است که تقریبا ارثی، قابل مشاهده در کودکی و نسبتا پایدار در طول زمان میباشد و تا حدودی توانایی پیشبینی رفتار فرد در بزرگسالی را دارند. تفاوتهای سرشتی که در ابتدا ثابت نیستند، تمایل به تثبیت در طول سال دوم و سوم زندگی دارند. منش، شامل تفاوتهای فردی در مفهوم خود و روابط شیئی است که منعکسکنندهی اهداف و ارزشهای فردی میباشد. فرد این اهداف و ارزشها را به طور منطقی و ارادی میسازد (4).
عامل سرشتی آسیبگریزی به خصوصیاتی چون نگرانی، ترس از عدم قطعیت، شرم و خجالت در مواجهه با غریبهها و خستگی و فرسودگی اشاره دارد، نوجویی یک عامل سرشتی مرتبط با تحریکجویی، افراط، تکانشگری و بینظمی میباشد. افرادی که نوجویی بالایی دارند تمایل به تغییرات خلقی سریع، رفتارهای هیجانی، کاوشگری و کنجکاوی دارند. چنین افرادی مشتاق تغییرات هستند، به آسانی حوصلهشان سر میرود و تکانشگر و بینظم هستند. عامل سرشتی پاداشوابستگی بیانگر خصوصیاتی چون احساساتی بودن، گشودگی و پذیرش روابط گرم، دلبستگی و وابستگی میباشد. افرادی که در بعد پاداشوابستگی، نمرهی بالایی میگیرند، نازکدل، گرم، حساس، فداکار و اجتماعی هستند. بعد پشتکار شامل اشتیاق به تلاش در پاسخ به نشانههای پاداش احتمالی در مقابل تنبلی، سختکوشی با وجود تنبیههای متناوب در مقابل عادت به پاداش، جاهطلبی و ادامهی تلاش تا رسیدن به موفقیت در پاسخ به ناکامی متناوب در مقابل تسلیم و شکست میباشد. صفت منشی خودهدایتی شامل مسئولیتپذیری، هدفمندی، کاردانی، پذیرش و انسجام خود میباشد.
افرادی که خودهدایتی بالایی دارند، مسئول، قابل اعتماد، قوی و خودکفا هستند. بعد منشی همکاری، نشانگر
ویژگیهایی چون پذیرش اجتماعی، همدلی، یاریگری و دلسوزی است. افرادی که همکاری بالایی دارند به عنوان افرادی همدل، شکیبا، دلسوز، حمایتگر و عادل توصیف
شدهاند. آنها از کمک به دیگران لذت میبرند و به سلیقه و نیازهای دیگران احترام گذاشته و مانند نیازها و ترجیحات خود، درک میکنند. بعد خودفراروی نشانگر خصوصیاتی چون غفلت از خود، پذیرش معنویات و روحانیات دارند. افرادی که در بعد خود فراروی نمرهی بالایی کسب میکنند به عنوان افرادی بیتکلف، قانع، خلاق، فارغ از خود و روحانی توصیف شدهاند (11،12).
مطالعات انجام شده در زمینهی ارتباط عوامل شخصیتی با ایدههای خودکشی و یا اقدام به آن نشانگر ارتباط عامل آسیبگریزی و نوروتیسیسم و نیز برونگرایی و نوجویی با افکار و یا اقدامات خودکشی میباشند (8،9،13،14).
سایر عوامل شخصیتی که بر اساس مطالعات انجام پذیرفته با افکار و اقدامات خودکشی مرتبط دانسته شدهاند شامل نمرات پایین در ابعاد پاداشوابستگی، پشتکار، خودهدایتی و همکاری پایین و نمرات بالا در ابعاد خودفراروی و سایکوتیسم میباشند (9،17-15).
اگر چه مطالعات منتشر شده در این زمینه در مورد تمامی ابعاد شخصیتی دخیل همسو نمیباشند (9). با توجه به مبانی نظری و پژوهشی ذکر شده، هدف مطالعهی حاضر بررسی عوامل سرشتی و منشی در افرادی بود که حداقل یک بار سابقهی اقدام به خودکشی داشتهاند.
روشکار
پژوهشگران پس از تایید این طرح پژوهشی از سمت دانشکدهی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز، شروع به نمونهگیری و اجرای آزمون نمودند. در این مطالعهی علمی-مقایسهای، 30 بیمار بستری در بیمارستان روانی رازی تبریز که در طی نیمهی دوم سال 1390 به علت اقدام به خودکشی به مرکز درمانی رازی ارجاع شده بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه شاهد شامل 30 فرد فاقد پیشینهی اختلال روانی و سابقهی اقدام به خودکشی بود. نمونهگیری به صورت تصادفی در دسترس انجام شد. به این صورت که بیماران پس از اقدام به خودکشی توسط همراهان به بیمارستان ارجاع داده شده بودند و با تشخیص روانپزشک مبنی بر جدی بودن اقدام و لزوم بستری، در بیمارستان بستری میشدند. با در نظر گرفتن معیارهای خروج از مطالعه و پس از توضیح ابتدایی راجع به مطالعه و هدف آن، در صورت رضایت بیمار، پرسشنامه توسط وی تکمیل میگردید. به علت تعدد بیمارستانهایی که افراد اقدامکننده به خودکشی به آنها ارجاع داده میشوند، ابتدا به صورت تصادفی یکی از این مراکز انتخاب گردید و سپس بیماران مرجوعی به بیمارستان به صورت در دسترس مورد آزمون قرار گرفتند. سن بیماران مورد مطالعه در محدودهی 36-19 سال بود و جنسیت آنها 14 نفر مرد و 16 نفر زن بودند. وضعیت تحصیلی بیماران بر اساس سالهای تحصیل بین 16-5 سال بود و میانگین سالهای تحصیلی نمونه 9/8 سال بود و وضعیت تاهل شامل 13 نفر متاهل، 6 نفر مطلقه و 11 نفر مجرد بود. تمامی افراد گروه مطالعه، سابقهی تشخیص اختلالات خلقی و یا اختلال شخصیت مرزی داشتند. معیار ورود به مطالعه، اقدام به خودکشی جدی بود که با مصرف داروهای کشنده و یا تیغزنی عمیق انجام پذیرفته بود.
تیغزنیهای سطحی و نمایشی که از ویژگیهای بارز بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی میباشد، از مطالعه کنار گذاشته شدند. سایر معیارهای خروج از مطالعه شامل وجود همزمان اختلالات سایکوز، عقبماندگی ذهنی و نیز وجود بیماری جسمی شدید بود.گروه شاهد از بین همراهان و افرادی که برای ملاقات بیماران به بیمارستان مراجعه میکردند، انتخاب شدند. این گروه شامل 30 فرد بود که بر اساس جنسیت و سن با گروه بیمار همتا شده بودند و در محدودهی سنی 36-19 سال قرار داشتند. وضعیت تحصیلی این گروه بر اساس سالهای تحصیل 16-8 سال بود و 12 نفر متاهل و 18 نفر مجرد بودند. پس از توضیح آزمون و کسب رضایت بیماران و نیز افراد گروه شاهد، از ایشان خواسته میشد که آزمون را تکمیل نمایند. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. ابتدا پیشفرضهای مربوطه (همگنی ماتریس کوواریانس متغیر وابسته و همگنی واریانس خطای متغیرهای مورد مطالعه در گروههای مورد مقایسه) توسط آزمون لون بررسی شد. پس از محقق شدن پیشفرضهای مربوط به روش تحلیل واریانس چندگانه، تحلیل توصیفی و آزمون لامبدای ویلکس جهت بررسی تفاوتهای دو گروه مورد مطالعه در متغیرهای مورد نظر انجام گرفت که نتایج توصیفی این آزمونها در بخش یافتهها ارایه شده است.
ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامهی سرشت و منش کلونینجر[12] (TCI) بود که شامل 125 جمله است که فرد با پاسخ صحیح-غلط به گزینهها، آزمون را تکمیل مینماید. پرسشنامهی سرشت و منش (TCI) دارای چهار مقیاس سرشت شامل نوجویی، آسیبگریزی، پاداشوابستگی و پشتکار و سه مقیاس منش شامل همکاری، خودهدایتی و خودفراروی است. این آزمون برای نخستین بار توسط کاویانی در ایران، مورد استفاده قرار گرفته است و ضریب پایایی گزارش شده برای نسخهی ایرانی به شرح زیر است: نوجویی 96/0، آسیبگریزی 91/0، پاداشوابستگی 61/0، پشتکار 76/0، همکاری 95/0، خودراهبری 85/0 و خودفراروی 88/0 (10). دادههای استخراج شده توسط نرمافزار SPSS نسخهی 16 و با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره مورد آزمون قرار گرفتند.
نتایج
در این مطالعه تعداد 30 بیمار بستری در مرکز آموزشی روانی رازی و 30 نفر به عنوان گروه شاهد بررسی گردیدند. دو گروه مورد مطالعه از نظر متغیرهای سن و جنس همتا شده بودند. 46 درصد افراد کل دو گروه، مرد و 54 درصد زن بودند. 4/43 درصد گروه آزمون متاهل، 20 درصد مطلقه و 6/36 درصد مجرد بودند. 40 درصد افراد گروه شاهد، متاهل و 60 درصد، مجرد بودند. با توجه به جدول 1 که به مقایسهی میانگینها و انحراف معیارهای دو گروه میپردازد، در متغیرهای آسیبگریزی، پاداشوابستگی، پشتکار و خودراهبری، تفاوت چشمگیری در میانگین دو گروه مورد مطالعه دیده نشده اما میانگین دو گروه در متغیرهای نوجویی، خودهدایتی و همکاری، تفاوت چشمگیری دارند. با توجه به مقدار F محاسبه شده و سطح معنیداری، نمرات گروه بیمار در بعد سرشتی نوجویی به طور معنیداری بالاتر و در دو بعد منشی خودهدایتی و همکاری به طور معنیدار پایینتر از نمرات افراد سالم است (0001/0>P). آزمون لامبدای ویلکس در جهت مقایسهی معنیداری تفاوت دو گروه نشان داد که تفاوت دو گروه با ارزش لامبدا (151/0) و مقدار F محاسبه شده (241/35) در سطح 001/0>P معنیدار است و این معنیداری حاکی از آن است که دو گروه مورد مطالعه در همه یا برخی از ابعاد سرشتی و منشی تفاوت معنیداری با یکدیگر دارند.
نتایج تحلیل توصیفی دادهها و تحلیل واریانس چندگانه متغیرها در جدول 1 ارایه شده است.
جدول1- نتایج تحلیل واریانس چندگانه، میانگین و انحراف معیار متغیرهای بیماران بستری در مرکز آموزشی روانی رازی و افراد شاهد
سطح معنی داری |
F |
انحراف معیار |
میانگین |
گروه |
متغیر |
001/0 |
049/91 |
51349/3 |
2308/15 |
آزمون |
نوجویی |
|
|
36253/2 |
3077 /7 |
شاهد |
|
238/0 |
426/1 |
71633/2 |
4615/8 |
آزمون |
آسیب گریزی |
|
|
62561/2 |
5769/7 |
شاهد |
|
077/0 |
260/3 |
92154/2 |
1538/9 |
آزمون |
پاداش وابستگی |
|
|
75932/2 |
5769/10 |
شاهد |
|
567/0 |
332/0 |
38397/1 |
3462/2 |
آزمون |
پشتکار |
|
|
98917/0 |
5385/2 |
شاهد |
|
001/0 |
140/113 |
10459/3 |
0385/8 |
آزمون |
خودهدایتی |
|
|
77932/2 |
7308/16 |
شاهد |
|
001/0 |
168/54 |
87079/4 |
2692/11 |
آزمون |
همکاری |
|
|
09615/2 |
9231/18 |
شاهد |
|
121/0 |
488/2 |
48720/2 |
8846/9 |
آزمون |
خود فراروی |
|
|
77932/2 |
7308/8 |
شاهد |
بحث
مقایسهی نتایج به دست آمده، نشانگر سطح بالای نوجویی در افراد اقدامکننده به خودکشی در مقایسه با افراد غیر بیمار
میباشد. نمرهی بالا در این بعد نشانگر تمایل فرد به تغییرات خلقی سریع، رفتارهای هیجانی و تکانشگری است. چنین افرادی، مشتاق تغییرات مختلف هستند، به آسانی حوصلهشان سر میرود و تکانشگر و بینظم هستند. پژوهشهای پیشین انجام شده در این زمینه، نتایج متفاوتی را گزارش نمودهاند. برخی مطالعات تاییدکنندهی نتایج مطالعهی حاضر بوده و نوجویی بالا در افراد اقدامکننده را نشان دادهاند (18) اما برخی مطالعات نیز نتایج متضاد یعنی نوجویی پایینتر را در این افراد گزارش نمودهاند (9) و یا تفاوت معنیداری در این بعد، بین افراد عادی و افراد اقدامکننده نشان ندادهاند (8). در مورد بعد آسیبگریزی مطالعات قبلی نمرات بالای آسیبگریزی را در افراد اقدامکننده به خودکشی در مقایسه با افراد گروه شاهد نشان دادهاند (9،15) که در مطالعهی حاضر چنین نتیجهای به دست نیامد. نمرات بالای پاداشوابستگی در اکثر مطالعات پیشین در این زمینه گزارش شده است (8،16) که در مطالعهی حاضر، تفاوت معنیداری در این بعد، بین افراد اقدامکننده و گروه شاهد دیده نشد.
برخی مطالعات نمرات بالای پشتکار در افراد اقدامکننده (8) و برخی نمرات پایین پشتکار را در افراد اقدام کننده گزارش نمودهاند (19،20). مطالعهی حاضر تفاوت معنیداری در این بعد بین افراد اقدامکننده و گروه شاهد نشان داده نشد.
مقایسهی نمرات بعد خودراهبری، نشانگر سطح پایین این بعد در افراد اقدامکننده به خودکشی در مقایسه با افراد شاهد است. نمرهی پایین در بعد خودهدایتی که از سوی متخصصان به عنوان یکی از مولفههای اساسی اختلالات شخصیت شناخته شده است، نشانگر منش ضعیف و شکننده، بیمسئولیتی، عدم بلوغ کافی و ناتوانی در انسجامبخشی و هدایت امور زندگی فردی میباشد. این یافته در چهارچوب اختلال در هویت و احساس پوچی مزمن که از ویژگیهای برجسته اقدامکننده به خودکشی است، قابل درک میباشد و تمامی مطالعات پیشین نیز چنین نتایجی را گزارش کردهاند (8،17-15،21). به دلیل ارتباط برجستهی بعد خودهدایتی با اختلالات شخصیت
(24-22)، و ارتباط قابل توجه اختلالات شخصیت با اقدامات خودکشی (27-25)، به دست آمدن نمرات پایین خودهدایتی در افراد اقدامکننده، دور از انتظار نبود.
نمرات همکاری اقدامکنندگان به خودکشی به طور
معنیداری پایینتر از افراد گروه شاهد بود که با سایر مطالعات انجام پذیرفته در این زمینه همسو میباشد (8،15،21). تنها یک پژوهش منتشر شده نمرات بالای همکاری را در افراد
اقدامکننده گزارش نموده است (16). سطح پایین نمرات بعد همکاری در اقدامکنندگان به خودکشی نشاندهندهی صفاتی چون خودمحوری، عدم تحمل دیگران و بیملاحظگی نسبت به حقوق و احساسات دیگران میباشد. از خصوصیات برجستهی افرادی که همکاری پایینی دارند، انتقامجویی و احساس خصومت درونی با دیگران میباشد. برخی مطالعات، نمرات بالای خودفراروی در افراد اقدامکننده را نشان دادهاند (8،15،17) و برخی تفاوت معنیداری در این بعد، بین افراد اقدامکننده و گروه شاهد نشان ندادهاند (9) که مطالعهی حاضر نیز تفاوتی در این بعد، بین دو گروه گزارش نمیکند.
نمرات پایین در ابعاد منش، نشانهی تکامل ضعیف منش در فرد و تاکیدکنندهی احتمال وجود اختلال شخصیت در فرد میباشد (28). با توجه به اینکه پایین بودن نمرهی خودراهبری، پیشبینیکنندهی پاسخ ضعیفتر و آهستهتر به داروها و
رواندرمانی است (29)، لذا پژوهشهای معطوف به مطالعهی دقیقتر ابعاد شخصیتی افراد اقدامکننده میتواند راهگشای گسترش روشهای درمانی جدیدتر و تخصصیتر در این زمینه باشد. مطالعات صورت گرفته در زمینهی سرشت و منش بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بیان میکنند که ابعاد سرشت و منش این بیماران، کاربرد قوی جهت دارودرمانی و رواندرمانی این بیماران دارند، از جمله بالا بودن آسیبگریزی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی یکی از پیشبینی
کنندگان پاسخ ضعیفتر به داروها و نیز روان-درمانی میباشد. خودگزارشی بودن ابزار مورد استفاده در این پژوهش و حجم نسبتا کم نمونه مورد مطالعه از جمله محدودیتهای این پژوهش بود که پیشنهاد میشود در مطالعات بعدی از حجم نمونهی بالاتر استفاده شود تا محدودیتهای ناشی از آن برطرف شود. همچنین علاوه بر حجم نمونهی بالاتر، پروفایل شخصیتی افراد اقدامکننده بر حسب نوع اقدام (خشن و غیر خشن) نیز مورد بررسی قرار گیرد. از دیگر محدودیتهای پژوهش حاضر، همگن نبودن گروه مورد مطالعه به علت دشواری در دسترسی به بیماران اقدامکننده به خودکشی جدی بود که بستری شده باشند. در این مطالعه امکان بررسی جداگانهی بیماران مبتلا به اختلال خلقی اقدامکننده و بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اقدامکننده میسر نبود که پیشنهاد میشود در پژوهشهای بعدی این همگنی مد نظر قرار گیرد. همچنین در این مطالعه تنها افرادی که اقدام به خودکشی جدی (تیغزنی عمیق و خوردن داروی مهلک) بدون تفکیک انواع آن مورد مطالعه قرار گرفتهاند. در مطالعات بعدی میتوان به مقایسهی انواع اقدامات بر حسب خشن یا غیر خشن بودن و نیز نمایشی یا جدی بودن اقدامات پرداخت.
از سویی در نظر گرفتن گروهی از بیماران مبتلا به اختلال
خلقی و اختلال شخصیت مرزی که اقدام به خودکشی
نداشتهاند به عنوان گروه شاهد، جهت کنترل نقش بیماری در اقدامات میتواند سبب روشنتر شدن نقشهای ابعاد سرشت و منش در اقدام به خودکشی باشد.
نتیجهگیری
این مطالعه با هدف بررسی عوامل شخصیتی زیربنایی در اقدام جدی به خودکشی در چهارچوب مدل زیستی-عصبی کلونینجر انجام پذیرفت و نشانگر نقش معنیدار عوامل سرشتی و منشی نوجویی، خودهدایتی و همکاری در این اقدام بود. با توجه به شیوع گستردهی این پدیده و اثرات زیانبار روانی، اجتماعی و اقتصادی آن، توجه به عوامل زیربنایی این پدیدهی رو به افزایش میتواند راهگشای مطالعات دقیقتر در زمینهی ابعاد شخصیتی افراد اقدامکننده به خودکشی و پیرو آن اتخاذ راهکارهایی جهت پیشگیریهای اولیه از این مشکل بهداشت روانی بوده و در اصلاح و گسترش روشهای درمانی موثرتر یاری نماید.
[1]Suicide
[2]Temperament
[3]Cloninger
[4]Character
[5]Harm Avoidance
[6]Novelty Seeking
[7]Reward Dependence
[8]Persistence
[9]Self Directedness
[10]Cooperativeness
[11]Self Transference
[12]Temperament and Character Inventory