نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد گروه روانشناسی بالینی، دانشگاه تهران
2 دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه تهران
چکیده
کلیدواژهها
رضایت زناشویی[1]، ارزیابی کلی ذهنی فرد از رابطهی زناشویی و میزان برآورده شدن نیازها، خواستهها و آرزوهای شخصی و زوجی در این رابطه است (1).
تحقیقات نشان میدهند که متغیرهای متعدد مانند عشق، تعهد، ارتباط، اعتمادمتقابل، احترام، حمایت، وفاداری، علایق مشترک، درک متقابل، صمیمیت،نگران یکدیگر بودن و توجه کردن، تبادل متقابل احساسات و افکار و تجربیات با رضایت زناشویی رابطه دارند (2).
ارتباط موثر[2] نقش برجستهای در رضایت زناشویی دارد
(6-3) و میتواند نقش مهمی در ایجاد احساس امنیت برای زوجین داشته باشد (7). بیان عواطف[3]، عاملی اساسی در تمایز
زوجهای راضی از ناراضی است، چون نقش مهمی در رشد صمیمیت رابطه دارد (11-8). ابراز متقابل عواطف در زوجین احساس حمایت شدن را ایجاد نموده و خودآشکارسازی[4] بیشتر در رابطه را در پی دارد (12).
لیپرت و پراگر[5] نشان دادند که رفتار خودآشکارسازانهی زوجین با رضایت زناشویی، رابطهی مثبت دارد (13).
کوردوا، گی و وارن[6] نیز به این نتیجه رسیدند که مهارتهای عاطفی[7] و توانایی ابراز هیجانها با رضایت زناشویی رابطهی مثبت دارد (14). همدلی[8]، به این علت که به زوجین کمک میکند تا یکدیگر را بهتر درک کنند و بفهمند، بر رضایت زناشویی موثر است (17-15).
همچنین رشد صمیمیت[9]، عنصری تعیینکننده در موفقیت یک ازدواج است (18). با توجه به اثری که متغیرهایی مانند صمیمیت، بیان عواطف، تبادلات عاطفی و همدلی بر رضایت زناشویی دارند مشکلات و اختلالاتی که بر این متغیرها و مسایل، اثر منفی بگذارند، میتوانند مانع از کسب رضایت زناشویی شوند.
ناگویی هیجانی[10] یکی از این مشکلات محسوب میشود. ناتوانی در پردازش شناختی[11] اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجانها، ناگویی هیجانی نامیده میشود (19). ناگویی هیجانی سازهای است چندوجهی، متشکل از دشواری در شناسایی احساسات[12]، دشواری در توصیف احساسات برای دیگران، دشواری در تمایز بین احساسات و تهییجهای بدنی[13] مربوط به برانگیختگی هیجانی، قدرت تجسم محدود که بر حسب فقر خیالپردازیها مشخص میشود و سبک شناختی عینی (غیر تجسمی)، عملگرا و واقعیتمدار یا تفکر عینی (19). افراد مبتلا به ناگویی هیجانی، تهییجهای بدنی بهنجار را بزرگ
میکنند، نشانههای بدنی انگیختگی هیجانی را بد تفسیر
میکنند، درماندگی هیجانی را از طریق شکایتهای بدنی نشان میدهند و در اقدامات درمانی نیز به دنبال درمان نشانههای جسمانی هستند (19). همراه با این ویژگیهای اساسی، ویژگیهای متعدد دیگری مانند دشواری در پردازش اطلاعات هیجانی (20)، دشواری در فهم بیان چهرهای (21) و ظرفیت کمتر برای همدلی (22) نیز در مبتلایان به ناگویی هیجانی مشاهده شده است. به دلیل بیتفاوتی و بیعلاقگی نسبت به دیگران در این افراد، مشکلات بین شخصی متعدد در آنها مشاهده شده است (23،19). این افراد در بیان نیازهایشان به دیگران مشکل دارند و توانایی مقابله با چالشهای بین شخصی در موقعیتهای اجتماعی را ندارند (24،19). این پژوهشها یافتههای وینرایب[14] و همکاران مبنی بر رابطهی بین ناگویی هیجانی و گریز از صمیمیت را تایید میکنند (25). دریک و ونهیول[15] پیشنهاد کردند که افراد مبتلا به ناگویی هیجانی، نیازی قوی به استقلال دارند که از تردید و عدم اعتمادشان به دیگران ریشه میگیرد (26). از سوی دیگر، بهزیستی جسمی و ذهنی افراد به طور قابل ملاحظهای تحت تاثیر روابط صمیمی و نزدیک آنها قرار دارد. توانایی ایجاد و حفظ یک رابطهی عاشقانهی رضایتبخش نیازمند توانایی تشخیص عواطف و هیجانها و توانایی ابراز آنها (29-27) و توانایی فهمیدن و درک کردن احساسات دیگران است (30). صمیمیت (احساس نزدیکی و به اشتراک گذاشتن عواطف و تجربیات با دیگری (31) و رفتارهای نگهدارندهی رابطه با احساس رضایت در رابطهی زناشویی همبستگی دارند (32). ویژگیهای مهم لازم برای ایجاد و حفظ روابط صمیمی و نزدیک در افرادی که نمرات بالایی در ناگویی هیجانی دریافت میکنند، کمتر از حد لازم است و رابطهی متوسط منفی بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی تایید شده است (33).
با استناد به یافتههای پژوهشی که ذکر گردیدند، میتوان پیشبینی کرد که ناگویی هیجانی در پژوهش حاضر نیز
رابطهای منفی با رضایت زناشویی داشته باشد. اما مسئلهی اصلی در پژوهش حاضر، یافتن پاسخ تجربی برای این پرسش است که آیا رابطهی ناگویی هیجانی با رضایت/نارضایتی زناشویی یک رابطهی ساده است یا متغیرهای روانشناختی دیگر بر این رابطه، تاثیر میگذارند؟ بر این اساس و در چهارچوب پژوهش حاضر، نقش تعدیلکنندهی سبکهای دلبستگی در رابطهی بین ناگویی هیجانی با رضایت/نارضایتی زناشویی بررسی خواهد شد.
سبک دلبستگی[16] تجسم درونی فرد است از رابطهی دلبستگی که در کودکی با مراقبان خود داشته است. سبک دلبستگی فرد در کودکی، الگوی تعامل وی را در بزرگسالی با افراد مهم زندگیاش تعیین میکند. بین سبک دلبستگی مادر-نوزاد و مدل رابطهی عاشقانهی فرد در بزرگسالی رابطه وجود دارد (34). هازن و شیور[17] (34) با استفاده از سبکهای دلبستگی تدوین شده توسط اینسورث[18] و همکاران (35) سه سبک دلبستگی بزرگسالی را مطرح کردند: ایمن[19]، اجتنابی[20]، دوسوگرا[21]. هازن و شیور اظهار داشتند که سبکهای دلبستگی تمایزهای بنیادی افراد در تجسم ذهنی عشق رمانتیک را بازنمایی میکند. دلبستههای ایمن، تجربههای عشقشان را به صورت شادیآور، قابل اعتماد، حمایتکننده و دلپذیر توصیف میکنند. در مقابل، اجتنابگرها تجربهی عشقشان را با ترس از صمیمیت توصیف میکنند. دوسوگراها این تجربه را به صورت وسواسی، همراه با حسادت و جذابیت جنسی افراطی توصیف میکنند. سبکهای دلبستگی با رضایت زناشویی هم رابطه دارد (39-36). این محققان، همبستگیهای مثبت بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی و رابطهی منفی بین سبک ناایمن و رضایت زناشویی را نشان دادند.
پژوهشها در زمینهی دلبستگی نشان میدهند که سبک دلبستگی ناایمن به درجات بالایی با ناگویی هیجانی رابطه دارد (44-40).
بشارت نشان داد که احساسات ناامنی در روابط دلبستگی، نقص و نارسایی در شناسایی و ابراز هیجانها را پیشبینی
میکند (40). مونتباروچی[22] و همکاران نشان دادند که ناگویی هیجانی با دشواری در رابطه برقرار کردن و نزدیک شدن به دیگران و نیاز به تایید دیگران، رابطهی مثبت دارد و با اعتماد به دیگران، رابطهی منفی دارد (ویژگیهایی که در افراد ناایمن وجود دارد) (44).
با توجه به نقشی که روابط نزدیک و صمیمی در بهزیستی، سلامت روانی و کمک به خودشکوفایی افراد دارد، شناسایی عوامل تاثیرگذار بر این روابط از اهمیت ویژه برخوردار است. صمیمیت و تبادلات عاطفی از عناصر مهم در رضایت زناشویی هستند که در افراد با ناگویی هیجانی دچار نقص شدهاند.
همچنین در این پژوهش، نقش تعدیلکنندهی سبکهای دلبستگی در رابطهی ناگویی هیجانی با رضایت زناشویی بررسی میشود که به شناخت کاملتر و بهتر روابط این متغیرها کمک میکند.
بر این اساس، هدفهای پژوهش به این شرح دنبال میشوند: 1-تعیین رابطه ناگویی هیجانی با رضایت زناشویی، 2-تعیین رابطهی سبک دلبستگی ایمن با رضایت زناشویی، 3-تعیین رابطهی سبکهای دلبستگی ناایمن با رضایت زناشویی، 4-تعیین نقش تعدیلکنندهی سبکهای دلبستگی در رابطهی بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی.
روشکار
این پژوهش، یک مطالعهی اکتشافی از نوع همبستگی است. جامعهی آماری مورد بررسی در این پژوهش، افراد متاهل شاغل در بیمارستانهای روانپزشکی شهر تهران بودند. افراد متاهل شاغل در دو بیمارستان روانپزشکی رازی و سینای تهران در یک دورهی زمانی 4 ماهه در سال 1390 در این پژوهش شرکت کردند. از این جمعیت، تعداد 298 نفر (103 مرد، 195 زن) به صورت داوطلب شرکت کردند. پس از تشریح اهداف پژوهش و آماده شدن داوطلبان برای پاسخگویی به پرسشنامهها، مقیاس دلبستگی بزرگسال[23] (AAI)؛ مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو[24] (TAS-20) و پرسشنامهی وضعیت زناشویی گلومبوک-راست[25] (GRIMS) در اختیار ایشان قرار گرفت. شرکتکنندگان به صورت انفرادی پرسشنامهها را تکمیل کردند و مدت زمان لازم برای پاسخگویی به
پرسشنامهها حدود 40 دقیقه بود. ملاکهای ورود
شرکتکنندگان در این پژوهش شامل نداشتن سابقهی
بیماریهای جدی پزشکی و روانپزشکی مستلزم مصرف دارو و نداشتن سابقهی طلاق بود. تعداد 12 شرکتکننده (کمتر از 4%) به پرسشها به صورت ناقص پاسخ داده بودند به همین دلیل از تحلیلهای آماری حذف شدند. برای رعایت نکات اخلاقی پژوهش، ابتدا طرح پژوهش از جهات علمی و اخلاقی در گروه روانشناسی دانشکدهی روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران تایید و تصویب شد. در مرحلهی بعد، فرم رضایتنامهی تایید شده به شرکتکنندگان داده شد تا در صورت رضایت برای شرکت در پژوهش آن را پر کنند. در این فرم تصریح شده بود که شرکتکنندگان این حق و اختیار را دارند که در هر مرحله از پژوهش بر اساس میل و اختیار کامل به همکاری خود با پژوهشگرخاتمه دهند. در نهایت دادههای پژوهش با استفاده از روشها و و شاخصهای آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره تعدیلی مورد بررسی قرار گرفتند. ویژگیهای روانسنجی ابزار سنجش در این پژوهش به شرح زیر است:
الف- مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI): مقیاس دلبستگی بزرگسال که با استفاده از مواد آزمون دلبستگی هازن و شیور (34) ساخته و در مورد نمونههایی از جامعهی ایرانی هنجاریابی شده است (45)، یک آزمون 15 سئوالی است و سه سبک دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا را در مقیاس 5 درجهای لیکرت (هیچ=1، کم=2، متوسط=3، زیاد=4، خیلی زیاد=5) میسنجد. حداقل و حداکثر نمرهی آزمودنی در زیرمقیاسهای آزمون به ترتیب 5 و 25 خواهد بود. ضرایب آلفای کرونباخ پرسشهای هر یک از زیرمقیاسهای ایمن، اجتنابی و دوسوگرا در مورد یک نمونهی دانشجویی (1480 نفر شامل 860 دختر و 620 پسر) برای کل آزمودنیها به ترتیب 85/0، 84/0، 85/0، برای دانشجویان دختر 86/0، 83/0، 84/0 و برای دانشجویان پسر 84/0، 85/0 و 86/0 محاسبه شد که نشانهی همسانی درونی[26] خوب مقیاس دلبستگی بزرگسال است. ضرایب همبستگی بین نمرههای یک نمونهی 300 نفری از آزمودنیها در دو نوبت با فاصلهی چهار هفته برای سنجش پایایی بازآزمایی[27] محاسبه شد. این ضرایب در مورد سبکهای دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا برای کل آزمودنیها به ترتیب 87/0، 83/0 و 84/0، برای دانشجویان دختر 86/0، 82/0، 85/0 و برای دانشجویان پسر 88/0، 83/0 و 83/0 محاسبه شد که نشانهی پایایی بازآزمایی رضایتبخش مقیاس است. روایی محتوایی[28] مقیاس دلبستگی بزرگسال با سنجش ضرایب همبستگی بین نمرههای 15 نفر از متخصصان روانشناسی مورد بررسی قرار گرفت. ضرایب توافق کندال برای سبکهای دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا به ترتیب 80/0، 61/0 و 57/0 محاسبه شد. روایی همزمان[29] مقیاس دلبستگی بزرگسال از طریق اجرای همزمان مقیاسهای مشکلات بین شخصی و حرمت خود کوپر اسمیت در مورد یک نمونهی 300 نفری از آزمودنیها ارزیابی شد. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که بین نمرهی آزمودنیها در سبک دلبستگی ایمن و زیرمقیاسهای مشکلات بین شخص همبستگی منفی معنیدار (از 26/0=r تا 45/0=r) و با زیرمقیاسهای حرمت خود، همبستگی منفی اما غیرمعنیدار به دست آمد.
این نتایج، نشان دهندهی روایی کافی مقیاس دلبستگی بزرگسال است. نتایج تحلیل عوامل نیز با تعیین سه عامل سبک دلبستگی ایمن، سبک دلبستگی اجتنابی و سبک دلبستگی دوسوگرا، روایی سازهی[30] مقیاس دلبستگی بزرگسال را مورد تایید قرار داد (45). ضرایب آلفای کرونباخ زیرمقیاسهای ایمن، اجتنابی و دوسوگرا برای نمونهی پژوهش حاضر به ترتیب 83/0، 80/0 و 78/0 محاسبه شد.
ب- مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (20-TAS):مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (46) یک آزمون 20 سئوالی است و سه زیرمقیاس دشواری در شناسایی احساسات[31]، دشواری در توصیف احساسات[32] و تفکر عینی[33] را در اندازههای پنج
درجهای لیکرت از نمرهی 1 (کاملا مخالف) تا نمرهی 5 (کاملا موافق) میسنجد.
یک نمرهی کل نیز از جمع نمرههای سه زیرمقیاس برای ناگویی هیجانی کلی محاسبه میشود. ویژگیهای روانسنجی مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 در پژوهشهای متعدد بررسی و تایید شده است (51-47). در نسخهی فارسی مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20، ضرایب آلفای کرونباخ برای ناگویی هیجانی کل و سه زیرمقیاس دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی به ترتیب 85/0، 82/0، 75/0 و 72/0 محاسبه شد که نشانهی همسانی درونی خوب مقیاس است.
پایایی بازآزمایی مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 در یک نمونهی 67 نفری در دو نوبت با فاصلهی چهار هفته از 70/0=r تا 77/0=r برای ناگویی هیجانی کل و زیرمقیاسهای مختلف تایید شد. روایی همزمان مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 بر حسب همبستگی بین زیرمقیاسهای این آزمون و مقیاسهای هوش هیجانی[34]، بهزیستی روانشناختی[35] و درماندگی
روانشناختی[36] بررسی و مورد تایید قرار گرفت. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که بین نمرهی آزمودنیها در مقیاس ناگویی هیجانی کل با هوش هیجانی (001/0>P، 70/0- =r)، با بهزیستی روانشناختی (001/0>P، 68/0- =r) و با درماندگی روانشناختی (001/0>P، 44/0=r) همبستگی معنیدار وجود دارد. ضرایب همبستگی بین زیرمقیاسهای ناگویی هیجانی و متغیرهای فوق نیز معنیدار بودند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی[37] نیز وجود سه عامل را در نسخهی فارسی مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 تایید کردند (52).
ضرایب آلفای کرونباخ زیرمقیاسهای دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی برای نمونهی پژوهش حاضر به ترتیب 81/0، 77/0، 75/0 و 84/0 محاسبه شد.
ج- پرسشنامهی وضعیت زناشویی گلومبوک-راست (GRIMS): پرسشنامهی وضعیت زناشویی گلومبوک-راست یک مقیاس 28 سئوالی است. پرسشها در اندازههای چهار درجهای لیکرت، مشکلات موجود در روابط زوجین را از صفر تا نمرهی سه در زمینهی میزان حساسیت[38] و توجه زوجین نسبت به نیازهای یکدیگر، تعهد[39]، وفاداری[40]، مشارکت[41]، همدردی[42]، ابراز محبت، اعتماد، صمیمیت[43] و همدلی زوجین میسنجد. حداقل نمرهی آزمودنی در این مقیاس، صفر و حداکثر نمره 84 خواهد بود. نمرهی تراز شدهی آزمودنیها در 9 درجه بر حسب شدت و ضعف مشکلات زناشویی محاسبه میشود (53). در فرم فارسی این پرسشنامه نمرهی کل مقیاس با آلفای کرونباخ 92/0 برای نمونهای از زنها و 94/0 برای شوهرها محاسبه شد که نشانهی همسانی درونی بالای پرسشنامه است (54). ضرایب همبستگی بین نمرههای آزمودنیها در دو نوبت با فاصلهی دو هفته برای کل
آزمودنیها 94/0=r، آزمودنیهای زن 93/0=r و آزمودنیهای مرد 95/0=r نشانهی پایایی بازآزمایی خوب پرسشنامه است. ضرایب آلفای کرونباخ پرسشنامه برای نمونهی پژوهش حاضر به ترتیب 91/0 برای زنها و 89/0 برای شوهرها محاسبه شد.
نتایج
در این پژوهش میانگین سن شرکتکنندگان 37 سال، انحراف معیار سن آنها 95/9 سال در دامنهای از 23 تا 70 سال بود. میانگین طول مدت ازدواج 7/12 سال و انحراف معیار آن 38/10 سال بود. جدول 1 میانگین و انحراف معیار نمرههای مربوط به سبکهای دلبستگی، ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی را در دو گروه مردان و زنان نشان میدهد.
جدول 1- میانگین و انحراف معیار نمرههای شرکتکنندگان در مورد سبکهای دلبستگی، ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی
متغیر |
زن |
مرد |
کل |
|||
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
|
دلبستگی ایمن |
83/14 |
75/2 |
66/14 |
09/3 |
76/14 |
86/2 |
دلبستگی اجتنابی |
56/11 |
30/3 |
21/12 |
12/3 |
79/11 |
24/3 |
دلبستگی دوسوگرا |
50/11 |
60/3 |
03/12 |
46/3 |
70/11 |
54/3 |
ناگویی هیجانی |
49/49 |
25/11 |
48/48 |
42/9 |
92/48 |
62/10 |
رضایت زناشویی |
22/54 |
80/11 |
45/55 |
51/12 |
60/54 |
01/12 |
ماتریس همبستگیهای پیرسون بین متغیرهای پژوهش در جدول 2 ارایه شده است. بر اساس متغیرهای جدول 2، ناگویی هیجانی، سبک دلبستگی دوسوگرا، سبک دلبستگی اجتنابی و سبک دلبستگی ایمن به ترتیب بیشترین تا کمترین ضریب همبستگی را با رضایت زناشویی دارند. تمامی ضرایب همبستگی، معنیدار هستند.
جدول 2- ضرایب همبستگی بین سبکهای دلبستگی، ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی
متغیرها |
1 |
2 |
3 |
4 |
سبک دلبستگی ایمن |
1 |
|
|
|
سبک دلبستگی اجتنابی |
51/0- |
1 |
|
|
سبک دلبستگی دوسوگرا |
22/0- |
33/0 |
1 |
|
ناگویی هیجانی |
24/0- |
22/0 |
36/0 |
1 |
رضایت زناشویی |
14/0 |
28/0- |
32/0- |
35/0- |
نتایج تحلیل رگرسیون تعدیلی به منظور بررسی نقش تعدیلکنندهی سبک دلبستگی ایمن در رابطهی بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی در جدول 3 ارایه شده است. نتایج تحلیل رگرسیون در مدل 1 نشان میدهد که رابطهی متغیرهای ناگویی هیجانی و دلبستگی ایمن 37/0 بوده که 13/0 درصد از واریانس نمرات رضایت زناشویی را به طور معنیدار تبیین میکند. مدل 2 میزان رابطهی بین متغیرهای پیشبین ناگویی هیجانی و سبک دلبستگی ایمن را پس از ورود اثر تعدیلکنندهی دلبستگی ایمن نشان میدهد. با مقایسهی مدل 1و2، ملاحظه میگردد که دلبستگی ایمن سبب افزایش R2 نشده است و در نتیجه، معنیدار نیست (00/0=R2∆، 07/0=∆F و79/0=P). مدل 2 نشان میدهد که هیچ درصدی از واریانس مشاهده شده در نمرات رضایت زناشویی توسط تعدیلکنندهی دلبستگی ایمن تبیین نمیشود.
جدول 3- نتایج تحلیل رگرسیون تعدیلی به منظور بررسی نقش تعدیلکنندهی سبک دلبستگی ایمن در رابطهی بین ناگویی
هیجانی و رضایت زناشویی
مدل |
R |
R2 |
R2تعدیل شده |
R2∆ |
F∆ |
P |
1 |
373/0 |
14/0 |
133/0 |
139/0 |
80/23 |
001/0 |
2 |
374/0 |
14/0 |
131/0 |
000/0 |
071/0 |
79/0 |
مدل 1- متغیرهای پیشبین: ناگویی هیجانی و دلبستگی ایمن
مدل2- متغیرهای پیشبین: ناگویی هیجانی، دلبستگی ایمن و اثر تعدیلکنندگی دلبستگی ایمن
نتایج تحلیل رگرسیون تعدیلی به منظور بررسی نقش تعدیلکنندهی سبک دلبستگی اجتنابی در رابطهی بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی در جدول 4 ارایه شده است. نتایج تحلیل رگرسیون در مدل 1 نشان میدهد که رابطهی متغیرهای ناگویی هیجانی و دلبستگی اجتنابی 41/0 بوده که 16/0 درصد از واریانس نمرات رضایت زناشویی را به طور معنیدار تبیین می کند. مدل 2 میزان رابطهی بین متغیرهای پیشبین ناگویی هیجانی و سبک دلبستگی ایمن را پس از ورود اثر تعدیلکنندهی دلبستگی ایمن نشان میدهد. با مقایسهی مدل 1 و2، ملاحظه میگردد که دلبستگی ایمن سبب افزایش R2 به میزان 01/0 شده که این میزان، معنیدار است (01/0=R2∆، 24/4=∆F و04/0=P). مدل 2 نشان میدهد که 1 درصد از واریانس مشاهده شده در نمرات رضایت زناشویی توسط اثر تعدیلکنندهی دلبستگی اجتنابی تبیین میشود. ضرایب استاندارد و غیر استاندارد تحلیل رگرسیون در جدول 5 ارایه شده است. این ضرایب نشان میدهند که اثر تعدیلکنندهی دلبستگی اجتنابی (11/0- =β، 06/2- =t) میتواند به طور
معنیدار واریانس رضایت زناشویی را تبیین کند.
جدول 4- نتایج تحلیل رگرسیون تعدیلی به منظور بررسی نقش تعدیل کنندهی سبک دلبستگی اجتنابی در رابطهی بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی
مدل |
R |
R2 |
R2تعدیل شده |
R2∆ |
F∆ |
P |
1 |
415/0 |
173/0 |
167/0 |
173/0 |
67/30 |
001/0 |
2 |
429/0 |
184/0 |
176/0 |
012/0 |
242/4 |
04/0 |
مدل 1-متغیرهای پیشبین: ناگویی هیجانی و دلبستگی اجتنابی
مدل2-متغیرهای پیشبین: ناگویی هیجانی، دلبستگی اجتنابی و اثر تعدیلکنندگی دلبستگی اجتنابی
جدول 5- ضرایب استاندارد و غیر استاندارد تحلیل رگرسیون نقش تعدیلکنندهی سبک دلبستگی اجتنابی در رابطهی بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی
مدل |
B |
SE |
β |
t |
P |
ناگویی هیجانی |
679/3- |
656/0 |
304/0- |
609/5- |
001/0 |
دلبستگی اجتنابی |
373/2- |
661/0 |
197/0- |
591/3- |
001/0 |
اثر تعدیلکنندهی دلبستگی اجتنابی |
269/1- |
616/0 |
111/0- |
060/2- |
040/0 |
نتایج تحلیل رگرسیون تعدیلی به منظور بررسی اثر تعدیلکننده سبک دلبستگی دوسوگرا در رابطهی بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی در جدول 6 نشان داده شده است.
جدول 6- نتایج تحلیل رگرسیون تعدیلی به منظور بررسی نقش تعدیلکنندهی سبک دلبستگی دوسوگرا در رابطهی بین ناگویی
هیجانی و رضایت زناشویی
مدل |
R |
R2 |
R2تعدیل شده |
R2∆ |
F∆ |
P |
1 |
411/0 |
169/0 |
163/0 |
169/0 |
86/29 |
001/0 |
2 |
416/0 |
173/0 |
165/0 |
004/0 |
518/1 |
22/0 |
مدل 1- متغیرهای پیشبین: ناگویی هیجانی و دلبستگی دوسوگرا
مدل 2- متغیرهای پیشبین: ناگویی هیجانی، دلبستگی دوسوگرا و اثر تعدیلکنندگی دلبستگی دوسوگرا
نتایج تحلیل رگرسیون در مدل 1 نشان میدهد که رابطهی متغیرهای ناگویی هیجانی و دلبستگی دوسوگرا 41/0 بوده که 16/0 درصد از واریانس نمرات رضایت زناشویی را به طور
معنیدار تبیین میکند. مدل 2 میزان رابطهی بین متغیرهای پیشبین ناگویی هیجانی و سبک دلبستگی دوسوگرا را پس از ورود اثر تعدیلکنندهی دلبستگی دوسوگرا نشان میدهد. با مقایسهی مدل 1 و2، ملاحظه میگردد که دلبستگی دوسوگرا سبب افزایش R2 به میزان 004/0 شده که این میزان، معنادار نیست (004/0=R2∆، 51/1=∆F و 22/0=P). مدل 2 نشان میدهد که 04/0 درصد از واریانس مشاهده شده در نمرات رضایت زناشویی توسط اثر تعدیلکنندهی دلبستگی دوسوگرا تبیین میشود.
بحث
نتایج این پژوهش نشان داد که ناگویی هیجانی و سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با رضایت زناشویی، رابطهی منفی معنیدار و سبک دلبستگی ایمن با رضایت زناشویی، رابطهی مثبت معنیدار دارند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی اجتنابی میتواند رابطهی بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی را تعدیل کند. این نتایج که با یافتههای پژوهشهای قبلی مطابقت دارند (44-40)، بر حسب احتمالات زیر تبیین میشوند:
پژوهشها نشان دادهاند که افراد مبتلا به ناگویی هیجانی در شناسایی صحیح هیجانها از چهرهی دیگران مشکل دارند (55،21). شناخت صحیح هیجانها از اجزای تفکیکناپذیر روابط بین شخصی محسوب میشوند. نارسایی در شناخت صحیح هیجانها، زوجین را با مشکلات متعدد در روابط بین شخصی مواجه میسازد و رضایت زناشویی را کاهش میدهد. برای مثال، مصاحبت و برقراری روابط صمیمی با همسر، مستلزم توانایی شناخت هیجانها و عواطف خود و همسر است. نقص و ناتوانی در شناخت هیجانها و عواطف باعث به وجود آمدن مشکلات بین شخصی در زمینهی روابط صمیمی میشود. بر این اساس، میتوان این احتمال را مطرح کرد که نارسایی هیجانی از طریق نقص و ناتوانی در شناخت هیجانها و عواطف باعث کاهش رضایت زناشویی شود.
افراد مبتلا به ناگویی هیجانی برای همدردی با حالتهای هیجانی دیگران ظرفیتی محدود دارند (58-56). محدودیت و ناتوانی فرد برای همدردی و همدلی با دیگران روابط بین شخصی را مخصوصا در زمینهی روابط صمیمیی و زناشویی تحت تاثیر قرار داده و با مشکل مواجه میسازد. بر این اساس، میتوان این احتمال را مطرح کرد که ناگویی هیجانی از طریق نقص و ناتوانی در همدردی و همدلی، رضایت زناشویی زوجین را کاهش میدهد.
نارسایی در تنظیم و مدیریت هیجانها از ویژگیهای ناگویی هیجانی است (51،55،59،60). این نارسایی که در سطح رفتارهای شخصی با کاهش بهزیستی روانشناختی و افزایش درماندگی روانشناختی، سلامت روانی را تهدید و تضعیف میکند (63-61) در سطح تعاملهای بین شخصی، مهارتهای ارتباطی و مقابلهای را به صورت منفی تحت تاثیر قرار داده و در چهارچوب روابط زوجین، رضایت زوجی را تضعیف
میکند. نارسایی هیجانی، معادل دشواری در خودتنظیمگری هیجانی یا ناتوانی در پردازش شناختی اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجانها است (51،59،60،64). وقتی اطلاعات هیجانی نتوانند در فرایند پردازش شناختی، ادراک و ارزشیابی شوند، فرد از نظر عاطفی و شناختی دچار آشفتگی و درماندگی
میشود. این ناتوانی، سازمان عواطف و شناختهای فرد را مختل ساخته و رابطهی زوجین را تحت تاثیر قرار میدهد.
نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی اجتنابی میتواند رابطه بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی را تعدیل کند. سبکهای دلبستگی بر راهبردهای تنظیم هیجانی فرد موثرند. افراد با دلبستگی ایمن به علت داشتن والدینی پاسخگو و حساس به وضعیت های هیجانی در دوران کودکی، یاد گرفتهاند که چگونه عواطفشان را تنظیم کنند و با دیگران ارتباط برقرار نمایند
(67-65). با توجه به این که افراد با مهارتهای تنظیم هیجانی رشد یافته، عملکرد بهتر و سالمتری در روابط نزدیک شان دارند،
میتوانند رابطهای با رضایت بیشتر را تجربه کنند. از طرفی ناگویی هیجانی اختلالی است که یکی از جنبههای اصلی آن نقص و ناتوانی در تنظیم هیجانها است. رشد هیجانها و مهارتهای شناختی تنظیم هیجانها در این افراد دچار اختلال شده است
(61-59). در نتیجه، با توجه به اثری که دلبستگی بر تنظیم هیجانها دارد، هر چه میزان ناایمنی دلبستگی در افراد با ناگویی هیجانی بیشتر باشد، توانایی این افراد در تنظیم هیجانها کمتر خواهد بود و در نتیجه میزان رضایتی که در رابطه تجربه میکنند، کمتر میشود.
افراد با دلبستگی اجتنابی به علت عدم اعتماد به دیگری در حمایتکننده و حفاظتکننده بودن، از دیگران فاصلهی فیزیکی، عاطفی و شناختی دارند و وابستگی متقابل و تعهد در این افراد کمتر است (68). مبتلایان به ناگویی هیجانی نیز شبکهی روابط اجتماعیشان ضعیف است، مشکلات بین شخصی متعددی دارند و تمایلی به نزدیک شدن به دیگران ندارند (19،44). اجتناب از صمیمیت و فاصله گرفتن از دیگری، عاملی مهم در ایجاد نارضایتی در رابطه است، در نتیجه هرچه فرد مبتلا به ناگویی هیجانی ناایمنتر باشد، تمایلش برای نزدیک شدن به دیگری و تجربهی صمیمیت در رابطه کمتر میشود و به این طریق دلبستگی اجتنابی میتواند اثر منفی ناگویی هیجانی بر رضایت زناشویی را تشدید کند. افراد با سبک دلبستگی اجتنابی، از دیگران دوری
میکنند. این افراد در هنگام پریشانی، حمایت کمتری از دیگران طلب میکنند و نسبت به پریشانی دیگران هم کمتر واکنش نشان میدهند. به عبارتی، فهمیدن و درک کردن احساسات دیگری برای ایشان اهمیت کمتری دارد. میزان همدلی و همدردی در این افراد پایین است. از طرفی، یکی از وجوه مهم ناگویی هیجانی، دشواری در شناسایی هیجانهای دیگران و دشواری در همدلی کردن است. همچنین این افراد تمایلی به ارضا کردن خواستههای دیگران ندارند. با توجه به این که بررسیها نشان میدهند که همدلی یکی از عوامل مهم تعیینکنندهی رضایت در رابطه است (15،17)، ناایمنی دلبستگی با توجه به اثر منفی که بر همدلی
میگذارد، میتواند رضایت از روابط زناشویی را کاهش دهد.
بیان عواطف یکی از عوامل مهم در ایجاد رضایت در رابطه است (11-8). ابراز متقابل عواطف منجر به فراهم آمدن فضای امن و خودآشکارسازی بیشتر در رابطه میشود. افراد با دلبستگی ناایمن (اجتنابی)، در روابط بین شخصی، افرادی سرد هستند و تواناییشان در ایجاد صمیمیت محدود است (8). یکی از عوامل مهمی که موجب ایجاد صمیمیت در رابطه میشود خودآشکارسازی یعنی بیان عواطف و افکار برای دیگری است (12). با توجه به این که دشواری در بیان و ابراز هیجانها و درک هیجانهای دیگران یکی از وجوه ناگویی هیجانی است، ناایمنی دلبستگی میتواند با اثر منفی که بر این وجه میگذارد، گرایش و توانایی زوجین را در ابراز هیجانها و نیازها برای یکدیگر کاهش دهد و به این طریق رضایت زناشویی را تحت تاثیر قرار دهد. محدودیت جامعهی آماری پژوهش و نوع پژوهش، محدودیتهایی را در زمینهی تعمیم یافتهها، تفسیرها و اسنادهای علتشناختی متغیرهای مورد بررسی مطرح میکند که باید در نظر گرفته شوند. نمونهی مورد بررسی در این پژوهش یک نمونه از جمعیت عمومی شاغل تهرانی بوده که به طور داوطلب در پژوهش شرکت کردهاند و در تعمیم یافتهها به سایر جمعیتها باید احتیاط شود. برای بررسی دقیقتر، رابطهی ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی، پیشنهاد میشود پژوهشهایی در زمینهی بررسی نقش تعدیلکننده و واسطهای متغیرهای مهم دیگر، مثل راهبردهای مقابله و مکانیسمهای دفاعی، در رابطهی بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی انجام شود.
همچنین، پیشنهاد میشود به منظور شناخت بهتر تاثیرات آسیبزای ناگویی هیجانی بر روابط بین شخصی و رضایت زناشویی، رابطهی این دو متغیر در نمونههای بالینی شامل
نمونههای مبتلا به اختلالات روانشناختی، اختلالات شخصیت و مشکلات خانوادگی و بین شخصی، مورد بررسی قرار گیرد.
نتیجهگیری
پیامدهای نتایج پژوهش حاضر را میتوان در دو سطح نظری و
عملی به این شرح مطرح کرد: در سطح نظری، نتایج این
پژوهش میتوانند به شناخت بهتر عوامل ایجادکننده و همبستههای نارضایتی زناشویی کمک کنند. یافتههای پژوهش حاضر میتواند نتایج پژوهشهای پیشین و نظریههای مربوط به رابطهی ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی و همچنین رابطهی این متغیرها با سبکهای دلبستگی را تایید کند و پرسشها و فرضیههای جدیدی مطرح سازد. نمونهای از این پرسشها عبارتند از: چه متغیرهای دیگری میتوانند نقش تعدیلکننده یا واسطهای در رابطهی ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی داشته باشند؟ در سطح پیامدهای عملی، یافتههای پژوهش حاضر میتوانند مبنای تجربی مناسب برای تدوین برنامههای آموزشی و بهداشتی در چهارچوب روابط مادر-کودک، برنامههای مداخله و مدیریت هیجانها و برنامههای درمانی مبتنی بر تقویت و استحکام روابط صمیمی زوجین قرار گیرد.
[1]Marital Satisfaction
[2]Effective Communication
[3]Expression of Affection
[4]Self-Disclosure
[5]Lippert and Prager
[6]Cordova, Gee and Warren
[7]Emotional Skillfulness
[8]Empathy
[9]Intimacy
[10]Alexithymia
[11]Cognitive Processing
[12]Difficulty Identifying Feelings
[13]Bodily Sensations
[14]Weinryb
[15]DeRick and Vanheule
[16]Attachment Style
[17]Hazan and Shaver
[18]Ainsworth
[19]Secure
[20]Avoidant
[21]Ambivalent
[22]Montebarocci
[23]Adult Attachment Inventory
[24]Toronto Alexithymia Scale-20
[25]The Golombok Rust Inventory of Marital State Questionnaire
[26]Internal Consistency
[27]Test-Retest Reliability
[28]Content Validity
[29]Concurrent Validity
[30]Constract Validity
[31]Difficulty Identifying Feelings
[32]Difficulty Describing Feelings
[33]Externally Oriented Thinking
[34]Emotional Intelligence
[35]Psychological Well-Being
[36]Psychological Distress
[37]Exploratory Factor Analysis
[38]Sensitivity
[39]Commitment
[40]Loyalty
[41]Cooperation
[42]Empathy
[43]Intimacy