نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی ، دانشگاه شیراز
چکیده
کلیدواژهها
ابتلا به عفونت ویروس نقص ایمنی انسانی[1] (HIV) و بیماری ایدز[2] (AIDS) میتواند سلامت روان افراد را به میزان زیادی مورد تهدید قرار دهد. آگاهی از آلوده شدن به این بیماری، فشارهای روانشناختی و مشکلات اجتماعی زیادی از جمله افسردگی، اضطراب و انزوای اجتماعی را در پی دارد (1). مطالعات مختلف نشان دادهاند که حدود نیمی از افراد HIV+ درگیر انواعی از اختلالات روانپزشکی هستند که افسردگی رایجترین آنها است. همچنین افرادی که با HIV زندگی
میکنند، بیشتر مستعد ابتلا به مشکلات روانی نسبت به افراد سالم میباشند (2).از سوی دیگر با توجه به رابطهی بین سلامت روان و انجام رفتارهای پرخطر، بهبود وضعیت سلامت روان افراد HIV+ با استفاده از درمانهای روانشناختی و دارویی میتواند منجر به کاهش رفتارهای پرخطر و کاهش انتقال ویروس ایدز در این گروه گردد (3). با وجود این که عفونتHIV و بیماری ایدز منجر به آسیبهای روانشناختی زیادی میگردند، مطالعات اندکی، جنبههای بهداشت روانی این بیماری را مورد بررسی قرار دادهاند (4، 5). پژوهشگران علاقهمند به سلامت روانی این گروه از بیماران سعی کردهاند عوامل روانشناختی میانجی و مداخلهگر ایجادکنندهی اختلالات روانشناختی را مورد بررسی و کنترل قراردهند (6). مطالعات گذشته نشان میدهند که از جمله عوامل اصلی مرتبط با کاهش تنش ادراک شده در میان افراد HIV+ وجود سبکهای مقابلهای، سبکهای دلبستگی و ادراک حمایت اجتماعی مناسب در این گروه است (7). از جمله همبستههای سلامت روانی در این بیماران که در سالهای اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است، نوع سبک دلبستگی و سبک مقابلهی مذهبی میباشد (8).
بالبی[3] بر این اعتقاد بود که کودک بر اساس کیفیت روابط خود با والدین و میزان پاسخدهی آنها به نیازهایش، نوعی مدل ذهنی از خود و دیگران میسازد که در آینده، تاثیر حایز اهمیتی بر نوع روابط وی با محیط اطراف دارد (9). در تبیین بهتر فرآیند دلبستگی، بارتلمو[4] بر اساس دو بعد الگوی ذهنی از خود و الگوی ذهنی از دیگران، چهار نوع متفاوت از سبکهای دلبستگی را مشخص و مجزا میسازد. این چهار طبقه شامل نوع ایمن (الگوی مثبت از خود و دیگران)، اجتنابی یاکوچک انگارانه (الگوی مثبت از خود و الگوی منفی از دیگران)، هراسان (الگوی منفی از خود و از دیگران) و مقاوم (الگوی منفی از خود و مثبت از دیگران) هستند (10).
سبک دلبستگی ایمن با سازگاری و سلامت بیشتر ارتباط دارد (11). تحقیقات نشان دادهاند که افراد دارای سبک دلبستگی ایمن در مقایسه با افراد دارای سبکهای دلبستگی ناایمن از نظر سلامت روانشناختی و شایستگی در محیطهای شغلی و اجتماعی از شرایط بهتری برخوردار میباشند (12). علاوه بر این، افراد دلبستهی ایمن از حس خودکارآمدی بالایی نیز برخوردار میباشند. بر این مبنا محققان اذعان دارند که سبک دلبستگی ایمن دارای ارتباط نزدیکی با سلامت روانشناختی است (13). نتایج مطالعات نشان داده است که سبک دلبستگی ایمن، رابطهی معکوس با میزان نشانهشناسی بیماریهای روانی و در مقابل سبک دلبستگی ناایمن و سبک دلبستگی اجتنابی، رابطهی مثبتی با میزان نشانهشناسی بیماریهای روانی در افراد در معرض تهدید دارد (14).
در میان افراد HIV+ نیز سبکهای دلبستگی آنها در ارتباط با دیگران از عوامل مهم مرتبط با تجربهی تنش است. توانایی شکل دادن و نگهداری ارتباطات در قالب نظریهی دلبستگی بالبی است یعنی انتقال از تجارب کودکی با شکلهای مهمی از دلبستگی که بعدها روی توانایی فرد در برقراری ارتباط رضایتبخش در دوران بزرگسالی تاثیر میگذارد (15). دلبستگی ارتباط مستقیمی با کیفیت برقراری روابط فرد HIV+ دارد که ممکن است نقش بهسزایی را در سازگاری بیشتر با بیماری ایدز از طریق تاثیر بر توانایی جلب حمایتهای اجتماعی بازیکند. همچنین سبکهای دلبستگی میتواند در مسیرهایی غیر از جلب حمایتهای اجتماعی، موجب سازگاری بیشتر با بیماری گردد. همچنین مدارکی مبنی بر تاثیر دلبستگی به عنوان یک عامل مهم در سازگاری بیشتر با تعارضات روابط بین فردی وجود دارد که این موضوع به ویژه در جمعیتهای HIV/AIDS که افراد به میزان زیادی از نداشتن دوست و روابط عاشقانه رنج میبرند، مهم است (16).
مطالعات دیگری از این قبیل در افراد HIV+ نشان دادهاند که در این گروه سبک دلبستگی رومانتیک و عاشقانه به طور معنیداری با میزان تنش، افسردگی و احساس انگ و تبعیض ادراک شده مرتبط با HIV رابطه دارد (17). همچنین بیماران HIV+ دارای سبک دلبستگی ناایمن در مقایسه با بیماران دارای سبک دلبستگی ایمن، افسردگی و مشکلات خلقی بیشتری راا نشان میدهند و عامل ایجادکنندهی این حالت، برداشت منفی افراد از خودشان و افراد دیگر میباشد (1). از سویی دیگر افراد دارای سبک دلبستگی ایمن نسبت به افراد دارای سبک دلبستگی ناایمن، تمایل بسیار زیادی به جستجوی حمایت اجتماعی به عنوان نوعی راهبرد مقابلهای نشان میدهند (19 ،18). همچنین افراد دلبستهی اجتنابی تمایل بسیار کمی به جستجوی حمایت اجتماعی در مواقع تنهایی و مشکلات دارند (13).
موضوع دیگری که در سالهای اخیر به طور گستردهتری مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته، سبکهای مقابلهی مذهبی میباشد و از جمله دیدگاههای موجود در مورد نقش مذهب در زندگی انسان، تلقی مذهب به عنوان نوعی سبک مقابله با تنش و تنیدگیهای زندگی میباشد (20). آن دسته از بیمارانیکه به میزان بیشتری از سبکهای مقابلههای مذهبی استفاده میکنند، سریعتر از افراد دیگر، غم و نگرانی حاصل از شرایط تنشزای بیماری خود را حل کرده و با شرایط نامطلوب کنار میآیند (21).
مذهب به عنوان یک موضوع مهم، اغلب در زندگی افرادی که با HIV زندگی میکنند مورد غفلت واقع شده است. مواجهه با خیل عظیمی از بحرانهای بهداشتی ممکن است برای افرادHIV+ فرصتی باشد که به اعتقادات مذهبی خود رجوع کرده تا به تبع آن از پیامدهای مثبت در کیفیت زندگی و سازگاری بیشتر با بیماری بهره ببرند. طی چند سال گذشته، مطالعات زیادی در حوزههای مرتبط با نقش مذهب و معنویت در سازگاری و سلامت انجام شده است. مذهب اغلب به عنوان یک موضوع محوری برای افراد درگیر با بیماریهای مزمن مطرح بوده و بیشتر بیماران مبتلا به عفونت HIV از جنبههای اعتقادی خود در جهت سازگار شدن با بیماری استفاده میکنند (22،23). در مطالعهای بر روی 40 نفر از بیماران مبتلا به بیماری ایدز مشخص شد که بین میزان بهکارگیری سبکهای مقابلهی مذهبی مثبت و کیفیت بهینهی زندگی و میزان پایین تنش در بین این گروه از بیماران همبستگی مثبتی وجود دارد (24). مطالعات دیگر نشان دادهاند که عواملی از قبیل ضعف باورهای معنوی در افراد HIV+ با افزایش خطر ابتلا به افسردگی رابطه دارد (25، 26). همچنین اعتقادات معنوی پایین با تجربهی علایم قابل توجه افسردگی در افراد HIV+ رابطه داشته است (23). لذا کمک به بیماران جهت پناه بردن به مذهب و تامین نیازهای معنوی توسط محیطهای درمانی و اجتماعی ممکن است به عنوان یکی از روشهای کاهش علایم افسردگی در افراد HIV+ در نظر گرفته شود(3، 27). از سویی دیگر یکی از جنبههای مهم کیفیت زندگی، بعد مذهبیمعنوی آن است که این جنبه به ویژه در افرادی که با بیماریهای مزمن و تهدیدکنندهی زندگی رو به رو هستند، نادیده گرفته شده است. اگر چه مطالعات زیادی، کیفیت زندگی و به خصوص جنبههای مرتبط با سلامت آن را در افراد HIV+ بررسی کردهاند، ولی تنها تعداد کمی از آنها نقشی معنویت را در بهبود کیفیت زندگی این افراد مورد مطالعه قرار دادهاند (28،29). نتایج حاکی از این مطالعات بیانگر آن است که در این گروه از افراد، معنویت بیشتر با رشد رضایت از زندگی، عملکرد، کیفیت زندگی و سلامت روان کلی افراد رابطه داشته است(30، 31) ودر مطالعهی دیگری نشان داده شده است که به طور حیرتانگیزی نزدیک به نیمی از افراد اعتقاد داشتند که زندگی آنها نسبت به زمانی که HIV+نبودهاند در وضعیت بهتری قرار دارد و جنبههای معنوی بیماری با احساس بهتر بودن زندگی در آنها ارتباط داشته و این موضوع، بیانگر نقشی است که جنبههای معنویمذهبی در کیفیت زندگی این افراد بازی میکند (32).
اعتقادات مذهبی به طور قابل توجهی نگرش فرد را در خصوص زندگی با ویروس ایدز شکل میدهد. فعالیتها و باورهای مذهبی میتوانند احساس امیدواری و آرامش را در فرد ایجاد کرده و او را برای مرگ احتمالی و پذیرش این موضوع آماده کنند (30).همچنینمطالعات انجام شده در آمریکا نشان می دهند که افرادی که با HIV زندگی میکنند از مذهب به عنوان وسیلهای برای سازگاری با بیماری خود استفاده میکنند (25،32) و غالبا تشخیص عفونت اعتقادات بیمار را تقویت میکند، لذا افزایش اعتقادات معنوی و مذهبی بعد از ابتلا به عفونت با پیشرفت کندتر بیماری رابطه دارد (33).در یک مطالعه طولی نشان داده شده است که ارتقاء جنبه های معنوی و مذهبی بعد از تشخیص عفونت HIV می تواند منجر به پیشروی کندتر بیماری گردد (34). با این وجود اگر چه نقش مذهب به عنوان یک عامل اساسی در تغییر رفتارهای انسان مبرهن است اما این عامل همیشه نمیتواند در تمام افراد به دلیل وجود تفاوتهای فردی و گرایشهای مختلف مذهبی، تضمینکنندهی تغییر رفتار باشد (35).
مهمترین هدف این مطالعه، شناسایی متغیر مهم سلامت روان بیماران مبتلا به عفونت HIV و ارتباط آن با سبکهای مقابلهی مذهبی به منظور استفاده در طراحی یک برنامهی درمانی جامع همراه با مداخلات روانشناختی مبتنی بر مذهب به عنوان یک عامل تاثیرگذار بوده است. به این دلیل متغیرها به نوعی انتخاب شدند که بتوانند چه از نظر درونفردی و چه از نظر بین فردی و به طور یکپارچه تاثیر بیشتری برای افراد به همراه داشته باشند و از طریق آنها مداخلات بعدی طراحی گردد. در این راستا و با توجه به شرایط فرهنگی، اجتماعی و خاص این بیماری، متغیرهای سبکهای مقابلهی مذهبی و سبک دلبستگی جهت بررسی ارتباط آنها با سلامت روان انتخاب شدند. در بررسیهای اولیهی سلامت روان بیماران HIV مشخص گردید این که این بیماری دارای بار هیجانی متفاوتی نسبت به سایر بیماریها است و همچنین به دلیل این که این گروه از افراد معمولا از پیشینهی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و خانوادگی متفاوت و ضعیفی برخوردارند و عوامل مختلف در گذشته و حال و خود بیماری میتواند منجر به آشفتگیهای روانی در آنها گردد، لذا انجام بررسی دقیق در خصوص ارتباط سبکهای دلبستگی با سلامت روان، لازم به نظر میرسد. با توجه به دلایل فوق و با عنایت به این نکته که هیچ کدام از متغیرهای مذکور تا کنون در جامعهی ما بر روی این بیماران مورد بررسی قرار نگرفته و لزوم کسب اطلاعات موثر در مورد مولفههای تاثیرگذار بر سلامت روانی افراد HIV+ درشیراز، این مطالعه با هدف بررسی رابطهی بین سبکهای دلبستگی و سبکهای مقابلهی مذهبی با سلامت روان این افراد انجام شد.
روشکار
جامعهی آماری مطالعهی توصیفی و مقطعی حاضر، تمام بیماران HIV+ دارای پروندهی فعال بودند که جهت استفاده از خدمات بهداشتیدرمانی به مراکز مرتبط شیراز، مراجعه
میکردند (1300 نفر) و نمونهی مورد بررسی نیز تعداد120 نفر ازاین افراد بودند. ابتدا فهرست تمام بیماران HIV+ از مراکز بهداشتیدرمانی شهرستان شیراز اخذ و سپس از بین آنها، افراد نمونه به طورکاملا تصادفی انتخاب شدند که پس از حضور در مراکز و یا تماس و ارتباط و دعوت از آنها جهت شرکت در تحقیق در محل مراکز درمانی مورد مطالعه قرار میگرفتند.این مطالعه در طی سال 1387 انجام گرفت. از آزمونهای توصیفی و همچنین آزمونهای رگرسیون چندگانه، تحلیل واریانس و تی مستقل جهت تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.
ابزارهای اندازه گیری
1- ابزار سنجش سبکهای دلبستگی: برای سنجش سبکهای دلبستگی از پرسشنامهی بازنگری شدهی دلبستگی بزرگسال[5] (RAAS)کولینز و رید،استفاده شد. اینمقیاس نوعی خود ارزیابی از مهارتهای ایجاد ارتباط و شیوهی شکلدهی به دلبستگیهای نزدیک است که مشتمل بر 18 ماده است که توسط علامتگذاری روی یک مقیاس 5 درجهای از نوع لیکرت (از صفر: اصلا ویژگی من نیست تا 4: کاملا ویژگی من است) سنجیده میشود. انجام تحلیل عوامل روی این
پرسشنامه 3 زیرمقیاس6 مادهای را مشخص میسازد. میزان اعتماد و اتکای فرد به دیگران (با توجه به این که در مواقع لزوم قابل دسترسیاند) را اندازهگیری میکند.نزدیک بودن یعنی میزان آسایش فرد در رابطهی همراه با صمیمیت و نزدیکی عاطفی را میسنجد.اضطراب یعنی ترس از داشتن رابطه را اندازه میگیرد.
روایی و پایایی این مقیاس در مطالعات مختلف مورد تایید قرار گرفته است (36). در پژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ سبکهای دلبستگی ایمن، ناایمن اجتنابی و ناایمن اضطرابی
دوسوگرا به ترتیب 84/0، 75/0 و 81/0 محاسبه گردید.
2-ابزار سنجش سبکهای مقابلهی مذهبی: برای سنجش سبکهای مقابلهی مذهبیبیماران HIV+ از مقیاس سبکهای مقابلهی مذهبی بادرکس[6] استفاده شد. این پرسش نامهی خودگزارشگر در سال 1995 توسط ادوین بادرکس و همکاران جهت بررسی سبکهای مقابلهی مذهبی تدوین گردید. این پرسشنامه در سال 1385 برای فرهنگ اسلام و ایران استاندارد و پایایی آن 95/0 گزارش شده است (37).
این پرسشنامه دارای40 سئوال میباشد که به هر سئوال نمرهی صفر تا 4 تعلق میگیرد. نمرهی کلی از صفر تا 160 متغیر میباشد. در این مطالعه نیز ضریب آلفای کرونباخ مقیاس سبکهای مقابلهی مذهبی بادرکس 87/0 به دست آمد.
3- ابزار سنجش سلامت روان: به منظور سنجش سلامت روان بیماران HIV+ از پرسشنامهی سلامتعمومی[7] (GHQ) گلدبرگ، فرم 28 سئوالی استفاده شد. این فرم توسط گلدبرگ و هیلر از طریق اجرای روش تحلیل عاملی بر روی فرم بلند آن طراحی شده و از 4 خردهآزمون تشکیل شده است که هر کدام از آنها دارای 7 سئوال میباشد. روایی پرسشنامهی سلامت عمومی بر اساس سه روش بازآزمایی، تصنیفی و آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفته است که ضرایب پایایی به دستآمده به ترتیب70/0،93/0 و 90/0 میباشند (38).
روش جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات
تعداد 120 نفر از بیماران HIV+ از طریق نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. از آنها خواسته شد که پرسشنامهی سبکهای دلبستگی کولینز و رید، مقیاس سبکهای مقابلهی مذهبی بادرکس و پرسشنامهی سلامت عمومی گلدبرگ را تکمیل کنند. به دلیل شرایط خاص بیماران HIV+ و لزوم مخفی ماندن هویت افراد گروه نمونه به توصیهی مسئولان دانشگاه علوم پزشکی، برای اجرای پرسشنامهها از یکی از بیماران HIV+ خواسته شد تا پرسشنامهها را برای اجرا در اختیار بیماران مورد نظر قرار دهد. پرسشگر مورد نظر، دانشجوی کارشناسی رشتهی روانشناسی عمومی دانشگاه پیام نور خرامه مبتلا به عفونت HIV بود که نقش یک پرسشگر همسان را بازی
میکرد. با توجه به آشنایی قبلی ایشان با این گونه پژوهشها و پذیرش بیشتری که در میان بیماران داشت، پس از ارایهی توضیحات لازم و توجیه علمی و عملی، فرآیند اجرای آزمونها را به عهده گرفت.برای انجام این امر، طی جلسهای با فرد مورد نظر آموزشهای لازم به ایشان داده شد.
قبل از اجرای پرسشنامهها توضیحاتی در مورد نحوهی پاسخگویی به سئوالات به آزمودنیها ارایه گردید. البته در بعضی از موارد، به دلیل کمسواد بودن تعداد زیادی از بیماران مورد مطالعه، سئوالات توسط آزمونگر برای بیماران خوانده و تکمیل میشد.
نتایج
میانگین سنی افراد مورد مطالعه 23/3± 02/46 با دامنهی سنی 20 تا 60 سال و متوسط مدت زمان ابتلا به بیماری 58/2± 43/3 با دامنهی 2 تا 6 سال بود.
نتایج آزمون تحلیل واریانس یک سویهی بررسی رابطهی بین سبکهای دلبستگی ایمن، ناایمن اجتنابی و ناایمن اضطرابی
دوسوگرا با سلامت رواننشان داد که بین تاثیرگذاری سبکهای دلبستگی مختلف در متغیر سلامت روان، تفاوت معنیداری وجود دارد (002/0P<، 83/6=F). جهت مشخص نمودن تفاوت میان سبکهای دلبستگی از آزمون تعقیبی شفه استفاده شد که در عامل سلامت روان بین سبک دلبستگی ایمن با سبک ناایمن اجتنابی و سبک دلبستگی ایمن با سبک ناایمن اضطرابیدوسوگرا، تفاوت معنیدار دیده شد و میانگین سبک دلبستگی ایمن (63/16) از میانگین دو سبک دیگر یعنی اجتنابی (65/7) و اضطرابیدوسوگرا (99/8) بالاتر بود. این یافته مبین آن است که افراد دارای سبک دلبستگی ایمن از سلامت روان بهتری برخوردار بودند.
در خصوص بررسی وضعیت سلامت روان افراد HIV+ که به میزان بیشتری از سبکهای مقابلهی مذهبی استفاده میکنند در مقایسه با بیماران HIV+ که به میزان کمتری از سبکهای مقابلهی مذهبی استفاده میکنند، ابتدا افراد بر اساس نمرات مقیاس سبکهای مقابلهای به دو گروه با مقابلهی مذهبی مثبت و منفی، تقسیم (با نقطهی برش 80) و سپس میانگین نمرات سلامت روان در این دو گروه با استفادهاز آزمون تی مستقل مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج این تحلیل آماری در جدول 1 آمده است.
جدول 1- آزمون تی مستقل برای دو گروه از افراد HIV+با مقابلهی مذهبی مثبت و منفی
متغیر |
میانگین |
انحراف معیار |
آزمون لوین |
df |
t |
سطح معنیداری |
||
F |
سطح معنیداری |
|||||||
سلامت روان |
مقابلهی مذهبیمثبت |
5/57 |
31/7 |
16/0 |
68/0 |
21 |
98/2 |
007/0 |
مقابلهی مذهبی منفی |
56/48 |
48/6 |
||||||
|
همان طورکه از یافتههای جدول فوق استنباط میشود، بین دو گروه دارای مقابلهی مذهبی مثبت و منفی از نظر نمرهی سلامت روان، تفاوت وجود دارد و این تفاوت در سطح 007/0 معنیدار میباشد. لذا میتوان نتیجه گرفت که بیماران HIV+ دارای مقابلهی مذهبی مثبت در مقایسه با بیماران HIV+ دارای مقابلهی مذهبی منفی از سلامت روان بالاتری برخوردارند. برای پاسخ به این سئوال که کدام یک از متغیرهای سبک دلبستگی ایمن و سبکهای مقابلهی مذهبی، پیشبینیکنندهی بهتری برای سلامت روان بیماران HIV+ می باشند، از روش رگرسیون چندگانه استفاده شد. خلاصهی نتایج این تحلیل در جدول 2 آمده است.
جدول 2- خلاصهی تحلیل رگرسیون چندگانه برای سلامت روان در افراد HIV+ با سبکهای دلبستگی ایمن و مقابلهی مذهبی
عامل |
R2 |
F |
B |
سطح معنیداری |
گام اول سبک دلبستگی ایمن |
30/0 |
02/10 |
02/7 |
004/0 |
گام دوم سبکهای مقابلهی مذهبی |
16/0 |
55/9 |
40/0 |
001/0 |
با توجه به نتایج جدول 2، سبک دلبستگی ایمن و سبکهای مقابلهی مذهبی عامل پیشبینیکنندهی سلامت روان هستند. سبک دلبستگی ایمن 30 درصد تغییرات واریانس عامل سلامت روان را تبیین کرده و سبکهای مقابلهی مذهبی نیز 16 درصد تغییرات واریانس عامل سلامت روان را تبیین میکند که معادلهی رگرسیون آن به صورت زیر میباشد.
[X2 (4 /0-)] + [(X1(02/7)] + 6/2- = Ỳ
X1=سبک دلبستگی ایمن
X2=سبکهای مقابلهی مذهبی
Ỳ=سلامت روان
بحث و نتیجهگیری
مطالعات نشان دادهاند که در کنار نشانههای جسمی بیماری سایر عوامل خطر روانیاجتماعی از قبیل سبک دلبستگی و احساس انگ و تبعیض با میزان تنش و افسردگی ادراک شده در زنان و مردان HIV+ ارتباط دارد (38) و افراد HIV+ که تنشهای بیشتری را متحمل میشوند معمولا افرادی هستند که روابط بین فردی خود را بر اساس سبک دلبستگی ناایمن و اضطرابی شکل میدهند (7).
هدف از مطالعهی حاضر، بررسی تاثیر سبکهای دلبستگی و مقابلهی مذهبی بر سلامت روان افراد HIV+ بود. نتایج این مطالعه نشان داد که هم سبکهای دلبستگی و هم سبکهای مقابلهی مذهبی نقش مهمی در سلامت روان افرادی که با HIV زندگی میکنند ایفا میکند، به گونهای که افراد دارای سبک دلبستگی ایمن در مقایسه با افراد دارای سبک دلبستگی ناایمن اجنتابی و ناایمن اضطرابیدوسوگرا از سلامت روان بهتری برخوردار بوده و سبک دلبستگی ایمن، بیشترین میزان تغییرات واریانس عامل سلامت روان را تبیین میکند. این یافته با نتایج تحقیقات متعددی همسو است (8،11،39،40). در تبیین این یافته میتوان گفت که بر اساس نظر بالبی سبک دلبستگی موجب شکلگیری خودپندارهی فرد میشود. افراد دلبستهی ایمن دارای نوعی ادراک مثبت از خود میباشند و این خودپنداره به فرد اجازه میدهد تا در زمان برخورد با شرایط تنشزا،کنترل شناختی و هیجانیخود را از دست ندهد و بتواند شرایط تنشزا را در کنترل خود درآورد. این افراد به دلیل داشتن اعتماد به توانایی و قدرت فردی خود بر شرایط تنشزا غلبه کرده و با کنترل منابع تنش و آشفتگی از سلامت روان بهتری برخوردار میشوند (39). نکتهی قابل توجه دیگر آن است که بیماران HIV+ دارای سبک دلبستگی ایمن به دلیل دارا بودن ادراک مثبت از دیگران، به راحتی میتوانند از منابع حمایت اجتماعی موجود در محیط اطرافشان استفاده کنند، لذا توانایی آنان برای غلبه بر شرایط تنشزا افزایش مییابد (41). افراد دارای دلبستگی ایمن در هنگام برخورد با شرایط تنشزا بیشتر از راهبردهای حمایتجویانه استفاده میکنند، در حالی که افراد دلبستهی ناایمن اجتنابی و اضطرابیدوسوگرا بیشتر از راهبردهای هیجانمحور و دوریکننده استفاده میکنند (28). لذا با توجه به دلایل و نتایج مطرح شده، سبک دلبستگی ایمن میتواند بهترین و قویترین پیشبینیکنندهی تغییرات واریانس متغیر سلامت روان بیماران HIV+ باشد.
نکتهی دیگری که از یافتههای پژوهش به دست میآید این است که بعد از متغیر سبک دلبستگی ایمن، متغیر سبکهای مقابلهی مذهبی بخشی از تغییرات واریانس متغیر سلامت روان بیماران HIV+ را پیشبینی میکند. در تبیین این مسئله باید به نکاتی اشاره داشت. اول این که آن دسته از بیماران HIV+ که به میزان بیشتری از سبکهای مقابلهی مذهبی استفاده میکنند، قادر هستند با وجود تجربهی شرایط بسیار ناگوار بیماری، معنا و مفهوم تازهای در زندگی خود بیابند و شرایط روحی و روانی بهتری را تجربه کنند. نکتهی دیگر این که به دلیلآسیبهای شدید ناشی از ابتلا به بیماری، فرد از قدرت کافی در کنترل شرایط نامساعد اطراف خود برخوردار نیست در حالی که با به کارگیری سبکهای مقابلهی مذهبی میتواند سرنوشت زندگی خود را به قدرت خداوند واگذار کرده و احساس کنترل بیشتری بر محیط داشته باشد.
نتایج مطالعات نشان میدهند که سلامت معنوی پایینتر با تجربهی بیشتر علایم افسردگی در افراد HIV+ ارتباط دارد (3،42). سلامت معنوی یا احساس زندگی هدفمند و متصل بودن به یک قادر متعال ممکن است سلامت جسمانی و روانی فرد را با کمک ساز و کارهای فیزیولوژیکی، روانشناختی و اجتماعی بالا ببرد (30). اعتقادات مذهبی قوی میتواند منجر به بهبود روابط شخصی و اجتماعی فرد گشته، توان او را در چالش با موقعیتهای غیر قابل انتظار و مشکلآفرین زندگی بیشتر کرده و سازگاری وی را با محیط اطرافش افزایش دهد و در نهایت به عنوان یک عامل محافظتی در برابر افسردگی و سایر مشکلات روانشناختی به کار رود (3).
یافتههای این مطالعه با نتایج مطالعات گذشته در خصوص ارتباط بین زمینههای معنوی و سلامت در افراد HIV+ همسو میباشد، به گونهای که افراد با سطوح معنوی بالاتر از سلامت روان و کیفیت زندگی بهتری برخوردار بوده و علایم مرتبط با عفونت کمتری را گزارش دادهاند (28،43). مطالعات گذشته نشان دادهاند که افراد مبتلا به HIV/AIDS اغلب از راهکارهای مقابلهی مذهبی (یعنی مدیریت یک موقعیت مشکلزا با استفاده از جنبههای معنویمذهبی) جهت پیدا کردن معنی و هدف در زندگی، کنار آمدن با احساس شرم و گناه ناشی از بیماری و مبارزه با غم و اندوههای حاصل از آن استفاده میکنند (46-44). ساز و کارهای مقابلهی مذهبی مثبت در مقابل ساز و کارهای مقابلهی مذهبی میتواند منجر به تجربهی نتایج مثبتتر در زندگی افراد با بیماریهای مزمن گردد (46،47).
به دلیل وضعیت خاص و شرایط جسمی و روحی نامناسب آزمودنیها این مطالعه نیز با محدودیتهایی در مراحل انتخاب نمونه و جمعآوری اطلاعات به خاطر عدم همکاری تعدادی از بیماران رو به رو بود که این مشکل با استفاده از حجم نمونهی بالاتر، حذف پرسشنامههای مخدوش و تکمیل پرسشنامه از طریق خواندن سئوالات توسط پرسشگر مرتفع شد. پیشنهاد میشود مطالعاتی مشابه روی افراد با فرهنگها و زمینههای اعتقادی مختلف در کشورهای مختلف و در هر دو جنس به منظور مقایسهی تاثیر عوامل فرهنگی و جنسیتی انجام گیرد