همه گیرشناسی همسرآزاری در زنان ارجاع شده به مراکز پزشکی قانونی شهر مشهد

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار مرکز تحقیقات پزشکی قانونی، سازمان پزشکی قانونی کشور، تهران، ایران

چکیده

مقدمه: همسرآزاری عبارت است ازسوءرفتار با زن که به اشکال مختلف بوده و گستره‌ی وسیعی از صدمات روانی- جسمی تا مرگ را به دنبال دارد. با توجه به اهمیت موضوع و عدم انجام مطالعه در منطقه بر آن شدیم که موارد همسرآزاری ارجاع شده به مراکز پزشکی قانونی شهر مشهد را مورد بررسی قرار دهیم.
 
روش‌کار: در یک مطالعه‌ی مقطعی تحلیلی درطی سال‌های 1385 تا 1386، 816 نفر از زنان مراجعه‌کننده به مراکز پزشکی قانونی مشهد با استفاده از روش نمونه‌گیری غیر احتمالی (آسان) و روش جمع‌آوری اطلاعات بر اساس تکمیل پرسش‌نامه وارد مطالعه گردیدند. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه‌ی 13 ثبت و جهت بیان نتایج از آمار توصیفی و برای تحلیل یافته‌ها از آزمون‌های آماری تی و مجذور خی استفاده گردید.
 
یافته‌ها: در کل 816 نفر با میانگین سن زنان 83/4 ±34/27 سال و مردان
23/8 ±77/32 سال و میانگین مدت ازدواج در 98/3 ±24/8 سال وارد مطالعه گردیدند. بیشتر زنان آسیب‌دیده درسنین 20 تا 35 و مردان نیز اکثرا کمتر از 40 سال بودند و اکثرا نیز در سال‌های اولیه‌ی ازدواج اقدام به همسرآزاری کرده بودند. تقریبا نیمی ازمردان همسرآزار، اعتیاد به مواد مخدر داشتند و در حدود 80 درصد، موارد سابقه‌ی خشونت قبلی وجود داشت.
 
نتیجه‌گیری: با توجه به این که اعتیاد به مواد مخدر و پایین بودن سطح سواد همسر از عوامل مهم در بروز خشونت علیه زنان بود، لزوم اتخاذ تدابیر لازم در راستای پیشگیری از اعتیاد زوجین از راهکارهای مهم پیشگیری از خشونت علیه زنان خواهد بود.
 
 

کلیدواژه‌ها


مقدمه

همسرآزاری عبارت است از سوءرفتار با زن که به اشکال مختلف نظیر پرخاشگری، بدرفتاری روحی­روانی، هتاکی، ضرب و شتم، منع روابط اجتماعی، خشونت در رفتار جنسی و یا رفتار جنسی بدون رضایت می­باشد. همسرآزاری، گستره­ی وسیعی از صدمات روانی-جسمی تا مرگ زن را به دنبال دارد. در اعلامیه­ی رفع خشونت علیه زنان در سال 1993، این پدیده به عنوان مانعی جهت دست­یابی به برابری، توسعه و صلح معرفی شده است. بر اساس گزارش بانک جهانی، تجاوز و خشونت خانوادگی بیش از بیماری­هایی نظیر سرطان سینه و رحم و تصادف، سبب از بین رفتن سلامتی زنان 44-15 ساله می­شود (1). پدیده­ی همسرآزاری از معضلات مهم جامعه­ی بشری در قرن بیستم است که ریشه­های تاریخی دارد. با افزایش جمعیت کره زمین و بروز مشکلات متعدد در زندگی جوامع مختلف، قشرهای آسیب­پذیر اجتماع در معرض تهدید بیشتری قرار گرفته­اند (2،3). گاهی این آزارها به حدی است که سبب پناه بردن زن به مراجع قانونی می­شود. البته گاه زن­آزاری به حدی دلخراش است که قربانی آن را باید در بیمارستان و یا در تالار تشریح، معاینه نمود (4،5). در مطالعات کشورهای خارجی اثبات شده است که عوامل زمینه­ای اجتماعی شامل گرایش به خشونت و نیز مصرف الکل و مواد مخدر، عمده­ترین عوامل بروز خشونت­های خانوادگی می­باشند (9-6). به این ترتیب، معلوم شده زنانی که کتک می­خورند و مردانی که کتک می­زنند، زمینه­های اجتماعی مشابهی دارند و اکثریت آن­ها در دوران کودکی، خشونت­های خانوادگی را تجربه کرده­اند و اغلب متعلق به خانواده­هایی می­باشند که پدری لاابالی و خشن داشته­اند (5،10،11). بنا بر این در بزرگ­سالی، پسرها رفتار پدران­شان و دخترها رفتار مادرشان را تکرار
می­کنند. مشکلی که معمولا در مطالعات بر روی زن­آزاری وجود دارد آن است که در اغلب بررسی­های فوق، مصاحبه فقط با قربانیان انجام می­شود و شوهران این افراد معمولا قابل دسترس نبوده و یا حاضر به همکاری نمی­باشند (6،9،12،13). نکته­ی دیگر آن که بعضی از مطالعات تاکید دارند که کودک­آزاری در خانواده­های قربانی زن­آزاری، شایع­تر از سایر خانواده­ها رخ می­دهد؛ اما به طور کلی علل همسرآزاری شامل علل روان­شناختی نظیر اختلال شخصیت وابسته یا اختلال شخصیت پارانوئید و سایر عوامل و متغیرها نظیر سن، ‌جنس، وضعیت اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی-تربیتی، مذهبی، سوءسابقه، شغل، انحراف اخلاقی شوهر،‌ مشکلات اقتصادی، نداشتن تفاهم، دخالت­های بی­جای اطرافیان و اختلاف­های فرهنگی است که می­توانند به مشاجره­هایی منجر شوند که به ضرب و شتم زن منتهی می­شوند (3،5،14،15). در مطالعات متعدد انجام شده در خصوص بروز خشونت علیه همسران میزان بروز از 3/29 تا 7/81 درصد در مطالعات مختلف متفاوت است (3 ،11،19-16). در کل با توجه به اهمیت موضوع و عدم انجام مطالعه در منطقه بر آن شدیم که موارد همسرآزاری ارجاع شده به مراکز پزشکی قانونی شهر مشهد را مورد بررسی قرار دهیم.

روش­کار

این پژوهش به صورت مقطعی-تحلیلی و با هدف بررسی همه­گیرشناسی همسرآزاری در زنان طی سال­های 1385 لغایت 1386 انجام شد. جامعه­ی پژوهش شامل زنان مراجعه­کننده به مراکز پزشکی قانونی شهر مشهد بود که با شکایت آزار و اذیت توسط همسران­شان و با دستور از مراجع قضایی به پزشکی قانونی استان خراسان ارجاع شده بودند و حاضر به همکاری و تکمیل پرسش­نامه­های طرح بودند. در کل با استفاده از روش نمونه­برداری غیراحتمالی (آسان)، 816 نفر به عنوان جمعیت هدف انتخاب شدند.

پس از اخذ دستور ارجاع از مراجع قضایی به پزشکی قانونی استان خراسان، پژوهشگر با ارایه­ی توضیحات در مورد نحوه­ی تکمیل پرسش­نامه­ی از قبل طراحی شده و دادن اطمینان در مورد محرمانه ماندن اطلاعات و کسب رضایت شفاهی از آنان، اطلاعات لازم را جمع­آوری نمود. پژوهش حاضر با پای­بندی به اصول اخلاقی هلسینکی انجام شده است.

پرسش­نامه­ی این پژوهش دارای دو قسمت می­باشد:

الف- مشخصات جمعیت­شناختی نمونه­ها شامل سن زنان و مردان، فاصله­ی سنی زوجین، ملیت، شهر محل سکونت، مدت زمان تاهل، وضعیت ازدواج (آشنایی قبلی، ارتباط فامیلی، وجود چندهمسری)، تعداد فرزندان، سطح تحصیلات زنان، سطح تحصیلات مردان، درآمد خانوار، نوع منزل مسکونی و تعداد اتاق در منزل.

ب- قسمت دوم پرسش­نامه، شامل سئوالاتی بر اساس مصاحبه­ی حضوری در کنار محتوای پرونده بود که دربرگیرنده­ی گزینه­هایی نظیر تعداد دفعات آزار، سابقه­ی خشونت قبلی در مورد زنان، سابقه­ی فامیلی همسرآزاری، سابقه­ی بیماری روانی تشخیص داده شده در زن یا مرد، وجود اعتیاد در زن یا مرد، وجود حاملگی در زن و مدت زمان میان ازدواج و بروز خشونت بود.

برای تعیین روایی محتوای پرسش­نامه که حاوی 27 سئوال بود، پرسش­نامه در اختیار چند تن از اساتید دانشگاه­های سراسری کشور و صاحب­نظران قرار گرفت و از آن­ها خواسته شد در خصوص سنجش متغیرهای مورد بررسی توسط سئوالات مندرج در پرسش­نامه، اظهار نظر کنند. اصطلاحاتی که توسط اعضای هیات علمی و اساتید دانشگاه پیشنهاد شد، در تنظیم پرسش­نامه­ی نهایی، لحاظ گردید. پس از تعیین روایی، برای مشخص شدن پایایی، ابتدا پرسش­نامه در 20 عدد تکثیر شد و در اختیار گروهی از جامعه­ی آماری قرار گرفت. سپس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و از طریق نرم­افزار SPSS اعتبار پرسش­نامه مورد محاسبه قرار گرفت. در این مرحله مشخص شد تعدادی از سئوالات وجود دارند که در صورت تغییر آن­ها، درصد اعتبار پرسش­نامه برای تک تک سئوالات با درجه­ی اعتبار بیشتری مورد تایید قرار می­گیرد. با این رویکرد، پرسش­نامه­ی اولیه اصلاح شد و در سطح جامعه، مورد استفاده قرار گرفت. در نهایت، پرسش­نامه­ی اصلی با درجه­ی اعتبار 67/90 درصد مورد تایید قرار گرفت. از آن جا که درجه­ی اعتبار، بیش از 70 درصد و از اعتبار بالایی برخوردار بود ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده دارای اعتبار قابل قبولی فرض گردید.

با توجه به این که کل موارد ارجاع شده در این بازه­ی زمانی حدود 816 نفر بود، حجم نمونه، برابر جامعه­ی پژوهش بوده و نمونه­گیری صورت نگرفت. در نهایت داده­های پرسش­نامه­های طرح با استفاده از نرم­افزار آماری SPSS نسخه­ی 13 ثبت و جهت بیان نتایج از آمار توصیفی و برای تحلیل یافته­ها با استفاده از آزمون­های آماری تی و مجذور خی استفاده گردید و میزان کمتر از 05/0 به عنوان سطح معنی­داری در نظر گرفته شد.

نتایج

در این مطالعه در مجموع 816 نفر از زنان مراجعه­کننده به مراکز پزشکی قانونی شهر مشهد وارد مطالعه گردیدند که میانگین سن زنان 83/4±34/27 سال و مردان 23/8±77/32 سال و میانگین مدت ازدواج در زوج­های مورد مطالعه 98/3±24/8 سال (کمترین مدت، ده روز و بیشترین مدت، چهل و شش سال) بود. از نظر شغل در زنان مورد مطالعه، بیشترین تعداد زنان، خانه­دار و در مورد مردان، بیشترین تعداد ایشان دارای شغل آزاد بودند (نمودار 1 و 2). لازم به ذکر است که میان شغل مردان و شغل زنان ارتباط کاملا معنی­داری وجود داشت به این صورت که هیچ مورد همسرآزاری در تقابل شغل­های زیر وجود نداشت: کشاورز باکارمند، بازنشسته با کارمند، بازنشسته با کارگر، کشاورز با محصل (001/0>P). با این حال در اغلب شغل­ها با نسبت تقریبا مساوی سابقه­ی قبلی همسرآزاری وجود داشت، البته در بین کارگران فصلی میزان بروز همسرآزاری دو برابر سایرین بود (001/0>P).

نمودار 1- نمودار توزیع فراوانی شغل زن در زنان مراجعه­کننده به مراکز پزشکی قانونی شهر مشهد با شکایت آزار و اذیت توسط همسر و با دستور از مراجع قضایی

 

در بررسی سطح تحصیلات زنان مورد مطالعه، بیشترین فراوانی مربوط به تحصیلات دیپلم و در مورد تحصیلات مرد، بیشترین فراوانی مربوط به تحصیلات سیکل بود . میان سطح سواد زنان و مردان در محدوده­ی سنی مشخص با بروز خشونت، ارتباط معنی­دار آماری مشاهده گردید یعنی در سطح سواد کمتر، میزان خشونت بیشتر بود (05/0P<). به طور کلی بین وجود سابقه­ی قبلی همسرآزاری و سطح تحصیلات زنان، ارتباط معنی­داری وجود داشت و در تمام زنان دانشجو، سابقه­ی قبلی همسرآزاری مثبت بود و نیز کمترین نسبت بروز در بین زنان با سطح تحصیلات کلاس اول تا سیکل بود (001/0>P). میان وجود سابقه­ی قبلی همسرآزاری و سطح تحصیلات مردان ارتباط معنی داری وجود داشت و در مردان با تحصیلات سیکل بیشترین و در بین دانش­آموزان، کمترین سابقه­ی همسرآزاری وجود داشت (001/0>P).

 

نمودار2- نمودار توزیع فراوانی شغل در شوهران زنان
 مراجعه­کننده به مراکز پزشکی قانونی شهر مشهد با شکایت
آزار و اذیت توسط همسر و با دستور از مراجع قضایی

 

 

 

در 612 نفر از زنان (75%) سابقه­ی حداقل یک بار خشونت قبلی علیه زنان وجود داشت و در 407 نفر (87/49%) از زنان سابقه­ی خانوادگی خشونت علیه زنان وجود داشت. از لحاظ بررسی وجود حاملگی در زنان تحت مطالعه، در اکثریت زنان حاملگی وجود نداشت. در این مطالعه میان مدت زمان گذشته از ازدواج و بروز خشونت، ارتباط آماری معنی­دار مستقیم وجود داشت. به این معنا که هر چه طول مدت گذشت از ازدواج، مدت کمتری بود ، میزان خشونت بیشتر بود (001/0>P).

در بررسی وجود اعتیاد در زنان مورد مطالعه، در 10 نفر (22/1%) مثبت بود و در 10 نفر (22/1%) آمار قطعی وجود نداشت. در مردان همسرآزار مورد مطالعه، در 353 نفر (25/43%) اعتیاد مثبت، در 455 نفر (75/55%) منفی و در 8 نفر (09/0%) آمار نامعلوم بود (جدول 2). میان شغل زنان و بروز خشونت و بین میانگین تعداد زنان معتاد نسبت به غیر معتاد در محدوده­ی سنی مشخص زنان و هم­چنین میان میانگین تعداد زنان معتاد نسبت به غیر معتاد در محدوده­ی سنی مشخص گذشته از ازدواج و بین میانگین تعداد مردان معتاد نسبت به غیر معتاد در محدوده­ی سنی مشخص زنان، ارتباط آماری معنی­داری مشاهده نشد (05/0P>). در مطالعه­ی حاضر، ارتباط میان اعتیاد مردان به مواد مخدر و بروز خشونت، معنی­دار بود (001/0=P) که به این معنا است که بروز خشونت در مردان معتاد، بیشتر بود.

بر اساس نتایج حاصل از مطالعه­ی اخیر، بیشترین زنان
آسیب­دیده در سنین 20 تا 35 سال بودند و در مورد مردان نیز اغلب زیر 40 سال سن داشتند و اکثرا در سال­های اولیه­ی ازدواج اقدام به همسرآزاری کرده بودند. هر چند که در زندگی مشترک ده روزه و 46 ساله هم، همسرآزاری مشاهده شده بود که نتایج حاصل با مطالعات شمس اسفندآباد و همکاران، موسوی و همکاران و هم­چنین مطالعه­ی بختیاری و همکار، هم­خوانی دارد(19-17).

با توجه به نتایج حاصل از مطالعه­ی حاضر به نظر می­رسد اگر در خانواده­ای و در سال­های اول زندگی این مشکل پیش نیاید، احتمال بروز کمی در سال­های بعدی خواهد داشت. این امر مسئولیت بزرگسالان را در قبال زوجین جوان بیشتر می­کند که با راهنمایی­های عاری از مداخله­ی خود، آن­ها را هر چه بیشتر در حفظ شرایط پایدار در منزل یاری نمایند.

در مطالعه­ی حاضر، نوع شغل با بروز خشونت، ارتباط معنی­دار آماری داشت و بیشتر زنان آزاردیده، خانه­دار و بیشتر مردان آزارنده، شغل بازاری داشتند که نتایج فوق با مطالعه­ی بختیاری و همکار و مطالعه­ی نازپرور و همکاران هماهنگی نداشته اما با مطالعه­ی شمس و همکاران هم­خوانی نسبی دارد(17،19،20).

سطح سواد در اکثریت مردان، پایین­تر از دیپلم بود در حالی که اغلب زنان دیپلم بودند و این در حالی است که جمعیت زیادی از زنان مورد مطالعه در محدوده­ی دیپلم با مردانی ازدواج کرده بودند که سطح تحصیلات پایین­تری داشتند. با توجه مجموعه یافته­های ذکر شده به نظر می­رسد که شاغل بودن و وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زوجین تاثیری مستقیم در این مشکل دارد، به گونه­ای که هر چه سطح تحصیلات مرد بالاتر باشد و نیز میزان قرابت تحصیلی طرفین نزدیک به هم و متناسب با نقش آن­ها در منزل باشد، پدیده­ی همسرآزاری کمتر خواهد بود. البته نکته­ی جالب و منحصر به فرد که در این تحقیق جلب توجه می­نماید این است که هر چه میزان تحصیلات زنان بیشتر باشد، احتمال بروز همسرآزاری افزایش می­یابد (در بین مراجعین دانشجو، همگی سابقه­ی قبلی خشونت شوهر را می­دادند) و دلیل احتمالی آن عدم پذیرش و پیروی کورکورانه این زنان با تحصیلات بالاتر، از همسران­شان است که این امر در منزل برای مرد غیر قابل تحمل می­نماید و در نتیجه می­تواند با واکنش خشونت­آمیز مرد مواجه شود. تحقیق مشابهی در کشور هندوستان به انجام رسیده است که نتایج نهایی آن در این زمینه و نیز مطالعه­ی موسوی و همکاران، شمس و همکاران و عزیزیان و همکاران هم­خوانی نسبی دارد(12،17،18،21).

در مطالعه­ی حاضر خانواده­هایی که کمتر از دو فرزند داشتند در اکثریت بودند که از چند بعد قابل تحلیل است. چون اغلب موارد همسرآزاری در سال­های ابتدایی ازدواج پیش می­آید پس تعداد فرزندان زیاد نخواهند بود و از طرفی این نکته را نیز باید مد نظر داشت که در جامعه­ی کنونی اغلب خانواده­ها تعداد فرزند کمی (در حد 1 تا 3) دارند. شمار زیادی از مردان همسرآزار (تقریبا نیمی از آن­ها) اعتیاد به مواد مخدر داشته­اند، پس اعتیاد عامل مهم و تاثیرگذار در این مشکل محسوب
می­شود و احتمال بروز خشونت علیه زنان را در زندگی زناشویی افزایش می­دهد که نتایج فوق با نتایج مطالعات موسوی و همکاران، عزیزیان و همکاران، بختیاری و همکاران، شمس و همکاران، ملک­افضلی و همکاران هم­خوانی دارد(19-17،21،22). بنابراین اعتیاد از جمله مسایلی است که باید قبل از ازدواج به زنان گوشزد نمود که دقت بیشتر و همه­جانبه­ای در زمان انتخاب همسر داشته باشند تا هرچه بیشتر از احتمال بروز این مشکل در آینده جلوگیری نمایند. البته در بررسی­های انجام شده در کشورهای خارجی، اعتیاد به مشروبات الکلی عامل موثر به حساب آمده است ولی در کشور ما با توجه به غیر مجاز بودن مصرف آن در دین اسلام، اعتیاد به مواد مخدر است که مشکل­آفرین و موثر در این معضل به حساب می­آید.

در این مطالعه محدودیت­هایی نظیر عدم تمایل برخی از زنان به شرکت در مطالعه به خاطر ترس از افشای اسرار خصوصی و سختی دعوت به شرکت در مطالعه در زنانی که بلافاصله پس از آزار توسط همسران­شان به مراکز پزشکی قانونی مراجعه کرده بودند و یا دچار آسیب­های شدید جسمی شده بودند از مشکلات نویسندگان مطالعه­ی حاضر بود.

بحث

بر اساس نتایج حاصل از مطالعه­ی اخیر، بیشترین زنان
آسیب­دیده در سنین 20 تا 35 سال بودند و در مورد مردان نیز اغلب زیر 40 سال سن داشتند و اکثرا در سال­های اولیه­ی ازدواج اقدام به همسرآزاری کرده بودند. هر چند که در زندگی مشترک ده روزه و 46 ساله هم، همسرآزاری مشاهده شده بود که نتایج حاصل با مطالعات شمس اسفندآباد و همکاران، موسوی و همکاران و هم­چنین مطالعه­ی بختیاری و همکار، هم­خوانی دارد(19-17).

با توجه به نتایج حاصل از مطالعه­ی حاضر به نظر می­رسد اگر در خانواده­ای و در سال­های اول زندگی این مشکل پیش نیاید، احتمال بروز کمی در سال­های بعدی خواهد داشت. این امر مسئولیت بزرگسالان را در قبال زوجین جوان بیشتر می­کند که با راهنمایی­های عاری از مداخله­ی خود، آن­ها را هر چه بیشتر در حفظ شرایط پایدار در منزل یاری نمایند.

در مطالعه­ی حاضر، نوع شغل با بروز خشونت، ارتباط
معنی­دار آماری داشت و بیشتر زنان آزاردیده، خانه­دار و بیشتر مردان آزارنده، شغل بازاری داشتند که نتایج فوق با مطالعه­ی بختیاری و همکار و مطالعه­ی نازپرور و همکاران هماهنگی نداشته اما با مطالعه­ی شمس و همکاران هم­خوانی نسبی دارد(17،19،20).

سطح سواد در اکثریت مردان، پایین­تر از دیپلم بود در حالی که اغلب زنان دیپلم بودند و این در حالی است که جمعیت زیادی از زنان مورد مطالعه در محدوده­ی دیپلم با مردانی ازدواج کرده بودند که سطح تحصیلات پایین­تری داشتند. با توجه مجموعه یافته­های ذکر شده به نظر می­رسد که شاغل بودن و وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زوجین تاثیری مستقیم در این مشکل دارد، به گونه­ای که هر چه سطح تحصیلات مرد بالاتر باشد و نیز میزان قرابت تحصیلی طرفین نزدیک به هم و متناسب با نقش آن­ها در منزل باشد، پدیده­ی همسرآزاری کمتر خواهد بود. البته نکته­ی جالب و منحصر به فرد که در این تحقیق جلب توجه می­نماید این است که هر چه میزان تحصیلات زنان بیشتر باشد، احتمال بروز همسرآزاری افزایش می­یابد (در بین مراجعین دانشجو، همگی سابقه­ی قبلی خشونت شوهر را می­دادند) و دلیل احتمالی آن عدم پذیرش و پیروی کورکورانه این زنان با تحصیلات بالاتر، از همسران­شان است که این امر در منزل برای مرد غیر قابل تحمل می­نماید و در نتیجه می­تواند با واکنش خشونت­آمیز مرد مواجه شود. تحقیق مشابهی در کشور هندوستان به انجام رسیده است که نتایج نهایی آن در این زمینه و نیز مطالعه­ی موسوی و همکاران، شمس و همکاران و عزیزیان و همکاران هم­خوانی نسبی دارد(12،17،18،21).

در مطالعه­ی حاضر خانواده­هایی که کمتر از دو فرزند داشتند در اکثریت بودند که از چند بعد قابل تحلیل است. چون اغلب موارد همسرآزاری در سال­های ابتدایی ازدواج پیش می­آید پس تعداد فرزندان زیاد نخواهند بود و از طرفی این نکته را نیز باید مد نظر داشت که در جامعه­ی کنونی اغلب خانواده­ها تعداد فرزند کمی (در حد 1 تا 3) دارند. شمار زیادی از مردان همسرآزار (تقریبا نیمی از آن­ها) اعتیاد به مواد مخدر داشته­اند، پس اعتیاد عامل مهم و تاثیرگذار در این مشکل محسوب
می­شود و احتمال بروز خشونت علیه زنان را در زندگی زناشویی افزایش می­دهد که نتایج فوق با نتایج مطالعات موسوی و همکاران، عزیزیان و همکاران، بختیاری و همکاران، شمس و همکاران، ملک­افضلی و همکاران هم­خوانی دارد(19-17،21،22). بنابراین اعتیاد از جمله مسایلی است که باید قبل از ازدواج به زنان گوشزد نمود که دقت بیشتر و همه­جانبه­ای در زمان انتخاب همسر داشته باشند تا هرچه بیشتر از احتمال بروز این مشکل در آینده جلوگیری نمایند. البته در بررسی­های انجام شده در کشورهای خارجی، اعتیاد به مشروبات الکلی عامل موثر به حساب آمده است ولی در کشور ما با توجه به غیر مجاز بودن مصرف آن در دین اسلام، اعتیاد به مواد مخدر است که مشکل­آفرین و موثر در این معضل به حساب می­آید.

در این مطالعه محدودیت­هایی نظیر عدم تمایل برخی از زنان به شرکت در مطالعه به خاطر ترس از افشای اسرار خصوصی و سختی دعوت به شرکت در مطالعه در زنانی که بلافاصله پس از آزار توسط همسران­شان به مراکز پزشکی قانونی مراجعه کرده بودند و یا دچار آسیب­های شدید جسمی شده بودند از مشکلات نویسندگان مطالعه­ی حاضر بود.

نتیجه­گیری

با توجه نتایج مطالعه­ی حاضر، بروز خشونت علیه زنان در مردان معتاد و با سطح تحصیلات پایین بیشتر بوده و اکثرا در سال­های اولیه­ی ازدواج موارد اقدام به همسرآزاری بیشتر بوده است، افزایش برنامه­های آموزشی به شکل کلاس­های آموزشی اجباری افراد مصرف­کننده­ی الکل و مواد مخدر قبل از ازدواج درکنار اهمیت مسئولیت بزرگسالان در قبال زوجین جوان با استفاده از راهنمایی­های عاری از مداخله­ی خود و همچنین ارتقاء سطح تحصیلات دانشگاهی در کاهش موارد همسرآزاری بسیار پراهمیت خواهد بود.

1.Bergman B, Brismar B. Can family violence be prevented? A psychological study of male batterers and battered wives. Public Health 1992; 106(1): 45-52.
2.Bergman K, Brismar G. Battered wives measures by the social and medical services. Postgrade Med J 1990; 66: 28-33.
3.Kaplans H, Sadock B. Synopsis of psychiatry. 8th ed. Baltimore: Lippincott Williams and Wilkins; 1998: 7-42.
4.Johnson M. Patriarchal terrorism and common couple violence: Two forms of violence against women. J Marr Fam 1992; 57(3): 283-94.
5.James T. Domestic violence: The 12 things you aren't supposed to know. Aventine 2003; 243(11): 59-63.
6.Gilchrist E, Johnson R, Takriti R, Weston S, Beech A, Kebbell M. A psychometric typology of U.K. domestic violence offenders. J Interpers Violence 2006; 21(10): 1270-85.
7.Tjaden P, Oennes N. Extent, nature, and consequences of intimate partner violence: Findings from the National Violence against Women Survey, 2000. [cited 2006 Jul 11]. Available from: URL; http://www.ojp.usdoj.gov/nij/pubs- sum/181867.htm
9.Tjaden P, Thoennes N. Full report of the prevalence, incidence, and consequences of violence against women: Findings from the National Violence against Women Survey,2000. [cited 2006 Jul 11]. Available from: URL; http://www.ncjrs.org/txtfiles1/nij/183781.txt
10.Dugan L, Nagin D, Rosenfeld R. Explaining the decline in intimate partner homicide: The effects of changing domesticity, women's status, and domestic violence. Law Soc Rev 1999; 37: 169-98.
11.Johnson R. Emergency department screening for domestic violence. Am J Public Health 2001; 78(4): 119-120.
12.Hollander D, Majumdar S. Domestic violence in India is linked to individual and community factors. Int Fam Plan Perspect 2006; 32(1): 53-54.
13.Go-Levoux T, Petrunik M. The construction of elder abuse as a social problem. Int J Health Serv 1990; 20(4): 651-63.
14.Bluclass R. Principles and practice of forensic psychiatry. California: Churchill Livingstone; 1990: 377.
15.Vander-Kolk B. Traumatic stress. New York: Guilford; 1994: 648-51.
16. Kaynia Mehdi. [Principles of criminology]. Tehran: Tehran University; 2003: 167-287. (Persian) 
17. Shams Esfand-Abad H, Emamipour S, Sadr Alsadat SJ. [Wife abuse and its affecting factors among the married women]. Journal of rehabilitation 2004; 5(3): 30-6. (Persian)
18. Mousavi SM, Eshaghian A. [Spouse abuse in Isfahan, Iran-2002]. Scientific journal of forensic medicine 2004; 10: 41-8. (Persian)
19. Bakhtiari A, Omidbakhsh N. [Assessment of causes and effects of violence against women in the family in cases referred to legal medical center]. Scientific journal of forensic medicine 2003; 9: 127-31. (Persian)
20. Nazparvar B. [Domestic violence]. Journal of rehabilitation 2003; 1(3): 35-44. (Persian)
21. Azizian R, Saroukhani B, Mahmoudi M. [Violence against women: A study of underlying factors in Tehran Forensic Center 2001]. Journal of school of public health and institute of public health research 2003; 2(3): 37-48. (Persian)
22. Malek Afzali H, Mahdizadeh M, Zamani AR, Farajzadegan Z. [Surveying domestic violence against women in Isfahan in 2003]. Medical sciences journal of Islamic Azad University 2005; 14(2): 63-8.