نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناسی ارشد روان پرستاری، عضو هیات علمی دانشکده ی پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
2 دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش روان پرستاری، دانشکده ی پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
3 استادیار گروه روان شناسی، مرکز تحقیقات روان پزشکی و علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
4 کارشناسی ارشد آمار زیستی، مرکز تحقیقات روانپزشکی و علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
تنش، بیماری قرن 21 است که درشرایط مختلف، انسان راتحت تاثیر خود قرار میدهد (1). در پزشکی، زیستشناسی و نزد مردم غیر حرفهای اصطلاح تنش (استرس) به منظورهای مختلفی به کار میرود. در زبان فارسی، واژهی فشار روانی را نیز برای استرس به کار میبرند. گروهی نیز اثر فشارهای خارجی یا شرایط نامناسب را بر روی بدن انسان و واکنشی که فرد نسبت به آن نشان میدهد، استرس میگویند (2). یکی از عمدهترین دلایل استرس در زندگی، شغل است (3). با وجود آن که کار، یک منبع بسیار مهم برای امرار معاش و احراز موقعیتهای اجتماعی است درعین حال میتواند به نارضایتی و تحلیل قوای جسمی و روانی منجر شود (4). بر اساس نظریهی کنترل و تقاضا که توسط کارازاک در سال 1979 ارایه شد استرس شغلی وقتی رخ میدهد که میزان تقاضای روانی کار، زیاد و کنترل بر روی کار یا تصمیمگیری، کم باشد (به نقل از 5). محیط کار از محرکهای فیزیکی، روانی و اجتماعی تشکیل شده که هر کدام میتوانند از عوامل ایجاد استرس به حساب آیند (4). اگر چه استرس در تمام مشاغل وجود دارد ولی در حرفههای مرتبط با سلامتی انسان، این موضوع اهمیت بیشتری مییابد (6). حرفهی پرستاری به دلیل نیاز به مهارت تمرکز بالا در انجام کار، همکاری گروهی قوی و ارایهی مراقبت 24 ساعته از استرس شغلی بالایی برخوردار است (7) به طوری که استرس شغلی یکی از پنج علت ترک حرفهی پرستاری میباشد (8). برخی از محققان، استرس را بزرگترین علت ناتوانی پرستاران در انجام وظایف در سطح مطلوب میدانند (9). لامبرت[1] و همکاران پرستاری را یکی از حرفههای پراسترس میدانند و اعلام داشتهاند که از 130 شغل مورد مطالعهی ایشان پرستاران رتبهی 27 را در مراجعه به پزشک جهت مشکلات ناشی از عدم سلامت روانی کسب کردهاند (10). استرس بر جنبههای حیاتی و حساس عملکرد پرستاران مانند توجه به جزئیات، توانایی حل مسئله، سطح انرژی، توانایی تصمیمگیری، خلاقیت و ... تاثیر میگذارد و در نهایت ممکن است منجر به ارایهی مراقبت اشتباه شود. این در حالی است که ایمنی و رفاه بیماران به شدت وابسته به پرستاران است (11). کول[2] معتقد است 93 درصد پرستاران مرتبا تحت عوامل استرسزای کار قرار میگیرند که این مورد میتواند سلامت جسمی و روانی آنان را تحت تاثیر قرار دهد (12). راس[3]
مینویسد: اغلب کشمکشهای روانی در پرستاران، ناشی از مراقبت از بیماران آشفتهی فکری و دچار بیماری روانی و بیماران در حال مرگ و بیمارانی است که هیچ گونه ارتباطی با محیط خود ندارند (13). یکی از بخشهایی که پرستاران در آن به فعالیت میپردازند، بخش روانپزشکی است. کار پرستار در بخش روانپزشکی، خطرناک و پراسترس میباشد، زیرا آنان در این بخشها به طور مرتب با جریانی از محرکهای استرسآور و خستهکننده روبهرو هستند (14،15). بر اساس نتایج مطالعات مختلف، نیمی از پرستاران شاغل در بخشهای روانپزشکی، استرس و فرسودگی هیجانی بیش از حدی را متحمل میشوند (16). مطالعات نشان میدهد که استرس علاوه بر عوارض خطرناک در زمینهی سلامت پرستاران بر توانایی مقابله با استرس آنها تاثیر فراوان دارد (17). شیوههای مقابله با استرس، چگونگی رویارویی فرد با حوادث و وقایعی است که ازآن برای مقابلهی موفق و تطابق با شرایط و تعاملات محیطی استفاده میکند (18). بر اساس شواهد موجود، طیف وسیعی از درمانهای روانشناختی شامل تنآرامی، موسیقی درمانی و ماساژ و مدیریت شناختی-رفتاری استرس در کنترل و کاهش استرس موثر بوده است (19). مکفارلند[4] و همکاران راهبردهایی مانند کنار آمدن و مطابقت با راهبردهایی مثل کار گروهی، فعالیتهای خارج از کار، برنامه و طنز و شوخی با همکاران، بازخورد مثبت از سوی مدیران و شرکت در
برنامههای مدیریت استرس در کاهش استرس در پرستاران و پزشکان کمککننده بوده است (20). داگلاس[5] و همکاران گزارش کردند که پرستاران از شیوههایی چون پرداختن به تفریح، دیدار با دوستان و خویشاوندان و همنشینی با آنها و آرامسازی جهت انطباق و مقابله با عوامل استرسزا استفاده میکنند (21). در این بین یکی از برنامههای موثر و کارآمد برای مقابله با فشارهای روانی و استرس، برنامهی آموزش مهارتهای زندگی است (22). برنامهی پیشگیری موسوم به مهارتهای زندگی از سال 1993 به منظور ارتقای بهداشت روان و پیشگیری ازآسیبهای روانی-اجتماعی اجرا میشود (23). آموزش مهارت زندگی دارای هدفهای پیشگیرانه، مهار و مدیریت مشکلات است (24). پژوهش تاتل[6] نشان
میدهد آموزش مهارتهای زندگی منجر به افزایش
تواناییهای تصمیمگیری، ارتباطات و افزایش اعتماد به نفس افراد میشود (25). تاکید مطرح در مهارت زندگی بر
تواناییهای مقابله به ویژه توانایی مقابله با فشار روانی به این دلیل است که انسانها همواره در معرض فشار روانی هستند، اگر منبع فشار روانی کنترل و مهار نشود، فرد درمعرض بسیاری از بیماریهای جسمانی و روانی قرار میگیرد (26). این برنامه شامل ده مهارت میباشد که یکی از مهمترین آنها ،تفکر انتقادی است. تعاریف متعددی در مورد تفکر انتقادی وجود دارد. شورای ملی توسعهی تفکر انتقادی، تفکر انتقادی را فرایندی نظامدار و عقلانی میداندکه طی آن فرد به طور فعال و متبحرانه به مفهومسازی، کاربرد، تحلیل، ترکیب و ارزشیابی اطلاعات گردآوری یا تولید شده میپردازد و از طریق مشاهده و تجربه، تامل و استدلال به سمت باور و عمل پیش میرود (27). مهارت تفکر انتقادی برای رشتههای علوم پزشکی لازم و ضروری است و باید درآموزشهای بالینی و در تمام دورههای آموزشی لحاظ گردد. فهم فرایند تفکر انتقادی، کارایی پرستار را درحل مشکل افزایش میدهد(28). در حقیقت، تفکر انتقادی به عنوان جزء مکمل پرستاری شناخته شده است (29). تفکر انتقادی یک فعالیت حیاتی در پرستاری است (28،30). استایب[7]، طبق نظر اتحادیهی ملی کمیتهی اعتباربخشی پرستاری در سال 2002 بیان کرده که دانشآموختگان برنامههای پرستاری لازم است از مهارتهای حل مسئله و تفکر انتقادی برخوردار باشند (31). همچنین انجمن دانشکدهی پرستاری آمریکا و راهنمای اصول آموزشی پرستاران لیسانس بالینی حرفهای توانایی تفکر انتقادی را به عنوان یک صلاحیت و شایستگی مهم در دانشجویان و فارغالتحصیلان مطرح نموده است (32). تفکر انتقادی به عنوان جنبهی مهمی از عملکرد حرفهای در پرستاری و مامایی و بهداشت مورد توجه قرار گرفته و به ویژه در عرصهی بالینی برای پرستاران امر حیاتی به شمار میرود. همچنان که پرستاری از حالت شغل به سمت حرفه پیشرفت داشته است نیاز به مهارت شناختی و ارتباطی، پرستاران را از حالت وظیفهمحور به سمت مهارت مبتنی بر دانش پیشرفته سوق داده است (33). افزایش پیچیدگی در مراقبت از بیماران و تغییرات سریع در ارایهی این مراقبتها نیاز پرستاران به توسعهی الگوهای مراقبتی در تمام مراحل از طرح، اجرا و ارزشیابی را ایجاد میکند (32) و برای این اقدام پرستاران نه تنها به کسب دانش و مهارت بلکه قضاوت در موقعیتهای خطیر بالینی و تصمیمگیری جهت حفظ حیات بیمار در مشکلات پیچیده و تفکر در مواقع بحرانی نیاز دارند (34). وجود تفکر انتقادی در پرستاران آنان را قادر میسازد که توانایی بالاتری برای تجزیه و تحلیل مجموعهی اطلاعات در مورد بیمار، تصمیمگیری در مورد مشکل بیمار و احتمالات همراه با آن، ارزیابی هر مشکل و موقعیت برای تصمیمگیری را کسب نماید (35). با توجه به تحقیقات، پرستاران در زمینهی تفکر انتقادی ضعیف هستند و با توجه به اهمیت این تفکر در فرایند پرستاری و نظر به این که استرس شغلی جزء جداناپذیر و همیشگی در امر مراقبت از بیماران روان میباشد و نه تنها بر جنبههای مختلف پرستاری بلکه بر سلامت پرستار هم تاثیرگذار است، انجام مداخلات برای ارتقای تفکر انتقادی و کاهش استرس شغلی ضروری میباشد.
روشکار
این تحقیق به صورت تجربی با طرح دو گروه پیشآزمون-پسآزمون در بهمن سال 1391 بر روی پرستاران شاغل در بیمارستان روانپزشکی ابنسینای شهر مشهد انجام شد. معیارهای ورود به این مطالعه شامل تمایل برای شرکت در پژوهش، دارا بودن مدرک تحصیلی پرستاری در مقطع کارشناسی یا کارشناسی ارشد و یا اشتغال در بیمارستان ابنسینا حداقل از 6 ماه قبل، عدم مصرف داروهای موثر بر روان، نداشتن مرخصی بیشتر از دو هفته در یک ماه گذشته و معیارهای خروج از مطالعه شامل عدم تمایل برای ادامهی حضور در پژوهش، عدم حضور در بیش از 10 درصد زمان کارگاه، مرخصی یا انتقال به بیمارستان دیگر و مواجهه با استرس عمده (مرگ نزدیکان، طلاق) در هنگام اجرای پژوهش و شرکتکنندگانی که نمره مهارت تفکر انتقادی بالا دارند (نمرهی کل مهارت تفکر انتقادی از 89/15 بیشتر باشد). پس از هماهنگی با سوپروایزر آموزشی، برای اجرای مداخله، آگهی تبلیغاتی برای ثبت نام در کارگاه تفکر انتقادی در بخشهای مختلف بیمارستان نصب شد. از میان پرستاران 60 نفر به صورت داوطلبانه برای شرکت در تحقیق ثبت نام کردند. افراد شرکتکننده به صورت تصادفی و بر اساس شمارهی ثبت نام (شمارهی فرد، گروه مداخله و شمارهی زوج، گروه شاهد) به دو گروه مداخله ( 30 نفر) و شاهد (30 نفر) تقسیم شدند. در نهایت با ریزش6 نفر از واحدهای پژوهش (3 نفر به علت عدم شرکت در کارگاه، 1 نفر به علت مرخصی استعلاجی و 2 نفر به علت عدم پاسخ به پرسشنامه در مرحلهی پیگیری)، 54 نفر (27 نفر در گروه آزمون و 27 نفر در گروه شاهد) در مطالعه شرکت کردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل فرم مشخصات فردی و شغلی، پرسشنامهی مهارتهای تفکر انتقادی و پرسشنامهی استرس شغلی کارازاک بود.
پرسشنامهی مشخصات جمعیتشناختی حاوی 16 سئوال در مورد مشخصات فردی و شغلی بود که با توجه به اهداف تحقیق و مطالعهی جدیدترین منابع و مقالات مرتبط تهیه شده بود.پرسشنامهی مهارتهای تفکرانتقادی کالیفرنیا فرم ب دارای 34 سئوال میباشد که 5 مهارت از تفکر انتقادی شامل تفسیر، استدلال قیاسی، استدلال استقرایی، تحلیل و ارزشیابی را مورد سنجش قرار میدهد. این آزمون برای سنجش اختصاصی تفکر انتقادی در سطوح بعد از دبیرستان طراحی شده است. کل نمرهی آزمون بین صفر تا 34 میباشد. خط برش نمرهی کل این آزمون 89/15 گزارش شده است، بنابراین اگر نمرهی کل از 89/15 کمتر باشد مهارت تفکر انتقادی ضعیف و اگر از 89/15 بیشتر باشد مهارت تفکر انتقادی قوی یا بالا دارند (36). در این پژوهش واحدهایی وارد پژوهش شدند که نمرهی تفکرانتقادی ضعیف (کمتر از 89/15) داشتند. پرسشنامهی استرس شغلی کارازاکدارای 34 سئوال و 5 بعد شامل دامنهی تصمیمگیری یا کنترل بر روی کار، خواستههای روانی کار، حمایت اجتماعی، عدم امنیت شغلی، ناراحتی از شرایط پرخطرمی باشد. هر سئوال بر اساس مقیاس چهار نقطهای از 1 تا 3 درجهبندی شده است. نمرهی 42-0 استرس شغلی خفیف، 83-43 استرس شغلی متوسط، 133-84 استرس شغلی شدید میباشد. این پرسشنامه برای تعیین میزان استرس شغلی در تمام مشاغل و در زمینههای مختلف از جمله شرایط روانی-اجتماعی شغلی، شرایط شغلی، مشخصات شغلی نیز به کار گرفته می شود که توسط کارازاک در دانشگاه ماساچوست طراحی شده است (37). پرسشنامهی مهارت تفکر انتقادی توسط خدامرادی و همکاران به فارسی ترجمه و روایی آن تایید شده است (38). فاشیون[8] در طی مطالعهی وسیعی پایایی آزمون مهارتهای تفکر انتقادی را با استفاده از فرمول شماره 20 کودر-ریچاردسون 71/0تعیین و ابراز نمود که این ابزار نسبت به سایر ابزارهای سنجش تفکر انتقادی از جامعیت بیشتری برخوردار است (39). خدامرادی و همکارانش پایایی نسخهی فارسی این ابزار را با ضریب آلفای کرونباخ 86/0 معرفی کرده است (38). روایی پرسشنامهی استرس شغلی توسط رضایی تعیین شده است (40). در این پژوهش پایایی پرسشنامهی استرس شغلی به روش همسانی درونی با محاسبهی آلفای کرونباخ 88/0=a به دست آمد. جمعآوری اطلاعات در سه مرحلهی قبل از مداخله، یک ماه و دو ماه بعد از مداخله به طور همزمان در هر دو گروه انجام شد. بعد از تصویب شورای پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد و تایید کمیتهی اخلاق، در بهمن ماه 1391، در گروه آزمون، آموزش تفکر انتقادی طی دو جلسه (3 ساعته) به فاصلهی یک هفته از هم، توسط پژوهشگر و با همکاری دکترای روانشناسی بالینی به صورت سخنرانی، پرسش و پاسخ، بحث گروهی و برای گروه شاهد نیز طی دو جلسه (3 ساعته) به فاصلهی یک هفته از هم، توسط پژوهشگر علایم و نشانهها و اصطلاحات رایج روانپزشکی در سالن آمفیتئاتر بیمارستان ابنسینا انجام شد. واحدهای پژوهش به مدت یک و دو ماه بعد از انجام مداخله مورد بررسی قرار گرفتند. در طی این مدت نیز پژوهشگر هر دو هفته یک بار به صورت تلفنی با شرکتکنندگان گروه آزمون تماس گرفته و پیگیری و تقویت لازم را در رابطه با پیروی از برنامهی آموزشی انجام میداد. در تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS نسخهی 5/11 استفاده شد. برخورداری متغیرهای کمی از توزیع طبیعی با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف بررسی شد. برای توصیف اطلاعات جمعیتشناختی و مشخصات فردی از میانگین انحراف معیار و درصد استفاده شد. برای بررسی همگنی دو گروه از نظر متغیرهای کیفی از آزمون مجذور خی و برای مقایسهی متغیرهای کمی برخوردار از توزیع طبیعی از آزمون تی وسایر متغیرهای کمی از آزمون منویتنی استفاده شد. جهت مقایسهی استرس شغلی بین دوگروه از آزمون تی مستقل ( در صورت عدم برخورداری از توزیع طبیعی، منویتنی) و برای مقایسهی درون گروهی از آزمون تحلیل واریانس با مقادیر تکراری و فریدمن استفاده شد. در آزمونهای انجام شده، درجهی اطمینان 95 درصد و سطح معنیداری 05/0=α مد نظر بود.
نتایج
در این مطالعه تعداد 54 پرستار شرکت داشتند. بیشتر افراد هر دو گروه (1/74% در گروه آزمون و 5/55% گروه شاهد) مرد و میانگین سنی آنان 1/4±33 سال بود. اغلب افراد در هر دو گروه (2/85% در گروه آزمون و 7/77% گروه شاهد) متاهل بودند. 3/96 درصد نمونهها در هر گروه، دارای مدرک تحصیلی کارشناسی بودند. میانگین سابقهی کار شرکتکنندگان در بخشهای روان، 4/4±8/6 سال بود. از نظر وضعیت استخدامی، بیشتر نمونهها در هر دو گروه (4/70% درگروه آزمون و 8/77% در گروه شاهد) استخدام پیمانی بودند. از نظر تمام متغیرهای زمینهای بین دو گروه، اختلاف معنیداری وجود نداشت و دو گروه همگن بودند (جدول 1). از نظر میانگین نمرهی استرس شغلی، قبل از مداخله، بین دو گروه، تفاوت آماری معنیداری وجود نداشت و دو گروه از این نظر همگن بودند. این میانگین در گروه آزمون از 6/7±1/92 به میزان 3/7 نمره (6/8%) در مرحلهی یک ماه بعد از مداخله و 6/10 نمره (13%) در مرحلهی پیگیری دو ماه بعدکاهش یافت. در گروه شاهد نیز میانگین نمرهی استرس از 8/6±0/90 نمره در مرحلهی قبل از مداخله به 1/8±8/91نمره در مرحلهی یک ماه بعد از مداخله و 4/7±4/96 نمره در مرحلهی پیگیری دو ماه بعد، افزایش یافت. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که کاهش نمرهی استرس گروه آزمون به تفکیک در مرحلهی یک ماه بعد از مداخله و نیز مرحلهی پیگیری دو ماه بعد، نسبت به گروه شاهد معنی دار بود (جدول 2).
جدول ۱- مقایسهی متغیرهای زمینهای در پرستاران بخشهای روانپزشکی
معناداری |
Df
|
گروه |
متغیر |
||
آزمون |
شاهد |
||||
تعداد (درصد) |
تعداد (درصد) |
||||
68/0 |
52 |
0/33±1/4 |
0/32±2/4 |
سن (سال) |
|
48/0 |
1 |
6 (3/22) |
4 (8/14) |
مجرد |
تاهل |
21 (7/77) |
23 (2/85) |
متاهل |
|||
00/1 |
1 |
26 (3/96) |
26 (3/96) |
کارشناسی |
سطح تحصیلات |
1 (7/3) |
1 (7/3) |
کارشناس ارشد |
|||
54/0 |
1 |
6 (2/22) |
8 (6/29) |
رسمی |
استخدام |
21 (8/77) |
19 (4/70) |
پیمانی |
جدول 2- مقایسهی میانگین نمرهی استرس شغلی پرستاران شاغل در بخش روان در مراحل قبل از آموزش تفکر انتقادی،
یک ماه بعد از آموزش و پیگیری دو ماه بعد
معناداری |
گروه |
متغیر |
|
آزمون |
شاهد |
||
انحراف معیار±میانگین |
انحراف معیار±میانگین |
||
29/0 |
6/7±1/92 |
8/6±0/90 |
قبل از مداخله |
01/0 |
4/6±8/84 |
1/8±8/91 |
یک ماه بعد از مداخله |
01/0 |
9/6±5/81 |
4/7±4/96 |
پیگیری دوماه بعد |
|
01/0 |
01/0 |
نتیجهی آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر |
همچنین مقایسهی میانگین استرس در مراحل قبل از مداخله و یک ماه و دو ماه بعد، در گروه آزمون توسط آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد که بین سه مرحله، تفاوت معنیداری وجود دارد (00/0=P) این آزمون تفاوت را مربوط به مرحلهی قبل از مداخله با مرحلهی یک ماه بعد از
مداخله و پیگیری دو ماه بعد (00/0=P) نشان داد.
درگروه شاهد نیز میانگین استرس در مراحل قبل از مداخله، یک و دو ماه بعد، تفاوت آماری معنیداری دارد (00/0=P). جدول 3 میانگین نمرهی استرس شغلی را در ابعاد مختلف استرس شغلی نشان میدهد.
جدول 3- میانگین نمرههای ابعاد استرس شغلی در مراحل پیشآزمون،یک و دو ماه بعد از آموزش تفکر انتقادی
میزان معناداری (p) در مراحل مختلف |
دو ماه بعد |
یک ماه بعد |
پیشآزمون |
متغیرها |
|||
دوماه بعد |
یک ماه بعد |
قبل از مداخله |
انحراف معیار±میانگین |
انحراف معیار±میانگین |
انحراف معیار±میانگین |
||
000/0 |
000/0 |
434/0
|
5/4±3/64 |
2/4±1/66 |
8/4±6/71 |
آزمون |
دامنهی تصمیمگیری |
6/5±4/75 |
8/6±0/72 |
8/4±5/70 |
شاهد |
||||
000/0 |
000/0 |
973/0 |
0/3±2/29 |
1/3±0/31 |
1/4±6/33 |
آزمون |
خواستهی روانی |
3/6±0/37 |
5/4±4/35 |
8/3±5/33 |
شاهد |
||||
476/0 |
355/0 |
653/0 |
3/0±0/6 |
7/0±7/5 |
9/0±5/5 |
آزمون |
عدم امنیت |
9/0±9/5 |
6/0±5/5 |
8/0±4/5 |
شاهد |
||||
000/0 |
049/0 |
326/0 |
5/3±4/16 |
0/4±4/18 |
1/4±8/19 |
آزمون |
حمایت اجتماعی |
0/3±1/22 |
5/3±2/20 |
2/6±9/18 |
شاهد |
||||
000/0 |
003/0 |
636/0 |
5/0±9/17 |
8/2±4/19 |
2/3±8/20 |
آزمون |
ناراحتی از شرایط کار |
2/3±5/23 |
2/3±8/21 |
0/3±8/20 |
شاهد |
||||
000/0 |
001/0 |
293/0 |
9/6±5/81 |
4/6±8/84 |
6/7±1/92 |
آزمون |
استرس شغلی کل |
4/7±4/96 |
1/8±8/91 |
8/6±0/90 |
شاهد |
چنان که مشخص است تمام ابعاد استرس شغلی در مرحلهی یک ماه بعد از مداخله و پیگیری دو ماه بعد جزء عدم امنیت شغلی به طور معنیداری نسبت به گروه شاهد کاهش یافت. در گروه آموزش تفکر انتقادی ابعاد استرس شغلی در مرحلهی یک ماه بعد از مداخله نسبت به قبل از آن بین 6/3 تا 7/7 درصد و در مرحلهی پیگیری دو ماه بعد نسبت به قبل از مداخله بین 1/10 تا 13 درصد کاهش یافت که از لحاظ آماری معنیدار بود (05/0P<). در گروه شاهد ابعاد استرس شغلی در مرحلهی یک ماه بعد از مداخله نسبت به قبل از آن بین 8/1 تا 8/6 درصد و در مرحله پیگیری دوماه بعد نسبت به مرحله قبل از مداخله بین 9/6 تا 9/16 درصد افزایش یافت که ازلحاظ آماری معنی داربود (05/0P<). همچنین یافتههای این مطالعه نشان داد که میانگین نمرات ابعاد مختلف استرس شغلی در مرحلهی قبل از مداخله بین دو گروه آموزش تفکر انتقادی و شاهد، اختلاف معنیداری نداشت اما در مرحلهی یک ماه بعد از مداخله این تغییرات در ابعاد دامنهی تصمیمگیری،
خواستههای روانی کار، حمایت اجتماعی و ناراحتی از شرایط کار معنیدار بود (05/0P<)، در مرحلهی دو ماه بعد از مداخله نیز این اختلاف در تمام ابعاد به جز عدم امنیت شغلی معنیدار بود (05/0P<).
بحث
یافتههای این تحقیق نشان داد که میانگین نمرهی استرس گروه تحت آموزش تفکر انتقادی، به طور معنیداری در مرحلهی بعد از مداخله، کاهش یافت. این امر نشاندهندهی تاثیر آموزش تفکر انتقادی بر استرس پرستاران شاغل در بخش روان است. با توجه به این که مطالعهای یافت نشد که تاثیر آموزش تفکر انتقادی را بر استرس شغلی بسنجد، یافتههای این مطالعه با تحقیقاتی که اثرات مداخلات مهارتهای زندگی یا مداخلات شناختی-رفتاری را بر استرس شغلی سنجیدهاند، مقایسه شد. اسماعیلی و همکاران، گزارش کردندکه میانگین مراقبت از بیماران بعد از 9 روز کارآموزی در بخش گوارش بر اساس تفکر انتقادی در گروه مداخله از 7/2±36/9 به 8/1±8/14 افزایش یافت که تاثیر آموزش تفکر انتقادی را نشان میدهد (41). یافتههای این مطالعه با نتایج این پژوهش همخوانی دارد. رضایی و همکاران در یک مطالعهی کارآزمایی، تاثیر آموزش مهارتهای ارتباطی را بر استرس شغلی پرستاران سنجیدند. نتایج این مطالعه نشان داد که پس از انجام یک جلسهی مداخله، میانگین استرس شغلی گروه مداخله به طور معنیداری کاهش یافت که این یافتهها با نتایج تحقیق حاضر همسویی دارد (40). رهگوی و همکاران نیز تاثیر کاربرد
ایمنسازی در مقابل استرس را بر استرس پرستاران سنجیدند. یافتههای این مطالعه نشان داد که دو هفته پس از اجرای کارگاه 2 روزهی ایمنسازی، میانگین استرس گروه مداخله به طور معنیداری به میزان 24 نمره (7/8%) کاهش یافت (42). همچنین نتایج این تحقیق با نتایج مطالعات میشلسن[9] و همکاران که تاثیر برنامهی مدیریت استرس را بر استرس بیماران عروق کرونری بررسی کردند، لوپز[10] و همکاران که در یک مطالعهی کارآزمایی بالینی، تاثیر مدیریت شناختی-رفتاری استرس را بر استرس بیماران مبتلا به سندرم خستگی مزمن بررسی کردند، سرید[11] و همکاران که تاثیر مداخلات شناختی رفتاری را بر استرس و وضعیت خلقی پرستاران سنجیدند و شاهآبادی و همکاران که تاثیر درمان شناختی-رفتاری را بر استرس پرستاران بررسی کردند همخوانی دارد (46-43). در این پژوهش، در مرحلهی پیگیری دو ماه بعد، تاثیر کارگاه آموزش تفکر انتقادی، نسبت به مرحلهی یک ماه بعد از مداخله، افزایش یافته بود. علت این امر احتمالا این است که در طول دورهی پیگیری دو ماهه، پرستاران فرصت داشتند تا مهارتهای آموخته شده را در محیط کار خود به کار بگیرند و با پیگیری و کاربرد مستمر تمرینات، این کارگاه را در عملکرد روزانهی محل کار خود تثبیت نمایند، همین امر باعث شده است تا با گذشت زمان، تاثیر مداخله افزایش یابد. نتایج این مطالعه نشان داد که بیشترین میزان استرس در گروه شاهد، مربوط به مرحلهی
پیگیری دو ماه بعد بود، یعنی با گذشت زمان نه تنها استرس آنها کاهش نیافته است، بلکه افزایش داشته است. احتمالا علت این امر، وجود عواملی چون سر و صدای زیاد، غیر قابل پیشبینی بودن حوادث و شرایط نامناسب محیط فیزیکی در بخش روان، آن چنان انرژی پرستاران را تحتالشعاع قرار
میدهد که توان و قدرت مقابلهای آنان، روز به روز کمتر و آسیبپذیری ایشان بیشتر میشود. این مطالعه دارای محدودیتهایی بودکه مهمترین آنها شامل حجم نمونهی کم و انتخاب نمونهها از یک بیمارستان است که باعث محدودیت در تعمیمپذیری نتایج شده است. تفاوتهای فردی، خصوصیات روانی و ویژگیهای شخصیتی و خانوادگی تاثیرگذار بر پاسخ به سئوالات و تاثیرپذیری از کارگاه از دیگر محدودیتها به شمار میرود، هر چند که تلاش شد با تخصیص تصادفی گروهها تا حد ممکن از این نظر همگن شوند. عدم کنترل کامل تبادل اطلاعات بین گروههای آزمون و شاهد برای کاهش انتشار اطلاعات نیز از جمله محدودیتها بود، البته گروهها از لحاظ شیفت کاری و سمت، همگن شدند و از گروه آزمون نیز خواسته شد تا پایان پژوهش از اشاعهی اطلاعات خودداری کنند و به گروه شاهد نیز برای برگزاری کارگاه آموزش تفکر انتقادی پس از پایان مداخله، اطمینان داده شد و به این طریق تبادل اطلاعات تا حد امکان کنترل شد اما ممکن است به صورت جزئی، صورت گرفته باشد که از کنترل پژوهشگران خارج بود.
نتیجهگیری
با توجه به این که پرستاران، بزرگترین گروه ارایهدهندهی خدمات در نظام سلامت هستند بایستی در محل کار خود استرس کمی داشته باشند تا بتوانند مراقبتها را به شکل مطلوب به مددجویان ارایه دهند. این در صورتی میسر است که پرستاران از لحاظ روحی و روانی در سطح مطلوبی باشند، بنا بر این باید به سلامت و کاهش استرس شغلی پرستاران و حفظ نیروی پرستاری، در درجهی اول به عنوان یک انسان و در مراحل بعدی به عنوان فردی که حافظ سلامت و تندرستی اعضای دیگر جامعه است، اهمیت داده شود. لذا با توجه به یافتههای این مطالعه، می توان از آموزش تفکر انتقادی به عنوان یک راهکار کاربردی برای کاهش استرس شغلی پرستاران استفاده نمود.