نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان
چکیده
کلیدواژهها
فشارهای روانی از جمله عواملی هستند که سلامت روانی، بهزیستی و حتی سلامت جسمانی افراد را به خطر می
اندازند (1). در خانواده
ی جانبازان و شهدا، زنان به دلیل فقدان شوهر و یا بیماری و معلولیت وی به شدت تحت فشار هستند و این مسئله در مورد عضوی از خانواده که نقش محوری دارد، بیش از سایرین، سلامتی، رفاه و فضای تربیتی خانواده را متاثر می
سازد (2). بر اساس مطالعات، یکی از عوامل شناخته شده در تعدیل تاثیر رویدادهای تنش
زا، معنایی است که افراد به این رویدادها می
دهند.
پژوهش
های فراوان و فراتحلیل
های انجام شده، کارآمدی روش
های درمانی شناختی
رفتاری را بر کاهش علایم اختلالات روانی و ارتقای سلامت روانی نشان داده
اند (3). در زاهدان نیز به کارگیری شکل کوتاه مدت درمان شناختی
رفتاری برای بیماران دچار اختلال اضطرابی با موفقیت همراه بوده است (4). روان درمانی و به ویژه درمان
های شناختی
رفتاری به شدت متاثر از زمینه
های فرهنگی، باورها و ارزش
های درون
فرهنگی بوده و کارآیی آن به میزان هماهنگی با زمینه
های فرهنگی و اعتقادی افراد تحت درمان بستگی دارد (5،6).
امروزه موج تازه
ای از مطالعات، متوجه بررسی تاثیر درمان
های معنوی بر کاهش فشارهای روانی شده است (7). راجا گوپال[1] و همکاران اثربخشی مداخلات مبتنی بر معنویت را در رفع اضطراب و افسردگی خفیف بررسی کردند. نتیجهی این مطالعه حاکی از کاهش معنیدار علایم اضطرابی و روند کاهشی علایم افسردگی بود. هم
چنین مشخص شد که ترک درمان مذهبی توسط مراجعین باعث افزایش علایم افسردگی می
گردد (8). ابراهیمی اثربخشی روان
درمانی یکپارچه
گرای دینی را در بیماران مبتلا به افسردهخویی در مقایسه با روش دارودرمانی و درمان شناختی رفتاری بررسی نموده و نتیجه گرفت که روان
درمانی یکپارچه
گرای دینی بر روی سه شاخص نمرات مقیاس افسردگی بک، نمرات مقیاس افسردگی هامیلتون و مقیاس نگرش
های ناکارآمد، موثر است (9).
تاثیر روان
درمانی
های مذهبی در فراتحلیل
های انجام شده نیز نشان داده شده است (7). با این حال در برخی از مطالعات تاثیر این روش بیش از روش روان
درمانی شناختی نبوده (10) و در بعضی مطالعات برای افراد دارای زمینه
های مذهبی موثرتر بوده است (11).
مذهب و معنویت به عنوان جنبهای مهم از تفاوت
های فردی مراجعین بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته و در انتخاب نوع مداخلهی متناسب با فرهنگ و ویژگی
های خاص جمعیت
شناختی مراجعین نقش دارد (12). مداخلات معنوی در انواع درمان
ها از جمله درمان
های انفرادی،گروه
درمانی، خانواده
درمانی و زوج
درمانی و درمان کودکان و نوجوانان به کار رفته است (16-13).
با وجود افزایش قابل ملاحظهی توجه حرفهای و تخصصی به ادغام مذهب و معنویت در امور بالینی، پژوهش
های نشاندهندهی اثربخشی این ادغام در موقعیتهای مختلف بالینی و در جمعیت
های مختلف هم
چنان اندک هستند (7).
بیان
زاده و همکاران به بررسی اثربخشی درمان شناختی
رفتاری، مذهبی و فرهنگی در بهبود مبتلایان به اختلال وسواسی جبری پرداخته و دریافتند که نمرات خام شاخص
های بهبودی در گروهی که با روش مذکور درمان شده بودند بالاتر از سایر گروه
ها است. با این حال نتیجه گرفتند که افزودن مولفه
ی مذهبی فرهنگی به روش
های شناختی رفتاری و دارودرمانی در بهبودی بیشتر بیماران مذهبی مبتلا به اختلال وسواسی
جبری نقش موثری ندارد (10). هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر روش درمانی شناختی
رفتاری مبتنی بر رویکرد اسلامی در مقایسه با رویکرد شناختی رفتاری کلاسیک، درارتقای سلامت روانی خانواده
های شهدا و جانبازان شهر زاهدان است.
روش
کار
برای بررسی تاثیر درمان شناختی
رفتاری با رویکرد اسلامی در مقایسه با درمان شناختی
رفتاری به روش کلاسیک، مطالعه
ی مداخله
ای و نیمه
تجربی حاضر در قالب پیش
آزمون و پس
آزمون
در دو گروه آزمون و یک گروه شاهد انجام شد. جایگزینی افراد در گروه
ها به طور تصادفی صورت می
گرفت.
طی یک مطالعه
ی همه
گیرشناسی از جمعیتی در حدود 1400 نفر از همسران شهدا و جانبازان (25% و بالاتر) که تحت پوشش بنیاد شهید شهرستان زاهدان قرار داشتند، نمونه
ای به حجم200 نفر از طریق نمونه
گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب و با پرسش
نامه
ی سلامت عمومی 28 سئوالی[2] (28GHQ-) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نمونه به تعداد مساوی مرکب از همسران شهدا و جانبازان بود. از میان آن دسته از افرادی که نمره
ی آنان بالاتر از نقطه
ی برش بود (24)،60 نفر انتخاب و به مرکز مشاوره
ی بنیاد شهید زاهدان دعوت و مورد مصاحبه قرارگرفتند. افرادی که در مصاحبه
ی بالینی آنان تشخیص اضطراب و افسردگی تایید می
شد و با شرکت در جلسات روان
درمانی موافق بودند انتخاب و در صورت عدم تایید علایم و یا عدم موافقت، افرادی دیگر که واجد شرایط و داوطلب بودند جایگزین می
شدند. در نهایت تعداد30 نفر از همسران شهدا و 30 نفر از همسران جانبازان به تصادف و به تعداد مساوی در سه گروه قرار گرفتند. گروه
ها عبارت بودند از: گروه درمان شناختی رفتاری با رویکرد اسلامی، گروه درمان شناختی رفتاری به روش کلاسیک و گروه شاهد.
ارزیابی در مرحله
ی پیش
آزمون و پس
آزمون توسط پرسشگرانی مستقل انجام می
شد که کارشناس روان
شناسی و آموزش
دیده بودند. آنان هم
چنین از عضویت گروهی افراد بی
اطلاع بودند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسش
نامه
ی
28-GHQ و پرسش
نامه
ی نگرش
های ناکارآمد[3] (DAS) بودند.
پرسش
نامهی GHQ در سال 1972 توسط گلدبرگ[4] برای سرند کردن بیماران روانی ساخته شده است (17). مدل 28 سئوالی این پرسش
نامه دارای چهار زیر مقیاس نشانه
های بدنی، اضطراب و بی
خوابی، افسردگی و کارکرد اجتماعی است. از مجموع چهار زیر مقیاس نیز یک نمره
ی کلی به دست می
آید. این زیر مقیاس
ها علایم را نشان میدهند ولی لزوما برابر با تشخیصهای روانی نیستند (18). تحقیقات متعدد اعتبار و پایایی مناسبی را برای این پرسش
نامه گزارش کردهاند (19). در ایران نیز اعتبار و پایایی این پرسش
نامه تایید شده است (20). با به کار بردن این پرسش
نامه در نمونه
ی200 نفری از همسران شهدا و جانبازان، آلفای کرونباخ 94/0 به دست آمد. پرسش
نامه
ی نگرش
های ناکارآمد یکی از ابزارهای رایج در کار بالینی به ویژه در سنجش
های شناختی رفتاری است (21).
ابراهیمی طی یک مطالعه ویژگی
های روانسنجی این مقیاس را بررسی نموده و آلفای کرونباخ 899/0، ضریب اسپیرمن- براون 795/0، ضریب دونیمهسازی گاتمن 771/0 و هم
چنین میانگین همبستگی درونی سئوال
ها با یکدیگر در فرم اولیه توسط ایشان 178/0 به دست آمده است (9). وی از طریق تحلیل عوامل گویههای این مقیاس را از40 به 26 تقلیل داده و در انتها آلفای کرونباخ را 92/0 و میانگین همبستگی درونی را 30/0 گزارش کردهاست. برای بررسی روایی مقیاس، همبستگی آن را با 28-GHQ 56/0 و با تشخیص روان
پزشکی 55/0 به دست آورده است.
در پژوهش حاضر نیز با به کار بردن این پرسش
نامه در نمونه
ی60 نفری آلفای کرونباخ 91/0 به دست آمد. در اولین جلسات مصاحبه مشخص گردید که افراد انتخاب شده دچار علایم اضطراب و افسردگی خفیف تا متوسط بوده و در معرض فشار روانی و عمدتا دارای مشکلاتی در روابط خانوادگی هستند. با در نظر گرفتن شدت و وسعت علایم و مشکلات و مقدورات شرکت
کنندگان، برای هر نفر 8 جلسهی درمانی انفرادی با فاصله
ی یک هفته در نظر گرفته شد. برنامه از شهریور 1387 آغاز و با توجه به ملاحظات عملی تا شهریور 1388 به طول انجامید.
با وجود شباهت چهارچوب کلی جلسات، محتوای آن
ها با نیاز و توانایی هر مورد هماهنگ بود. برای یکی از گروه
ها درمان شناختی
رفتاری به روش کلاسیک به کار گرفته شد بر اساس راهنمای معتبر در طی جلسات درمانی با ارزیابی و تحلیل رفتاری، نگرش
های ناکارآمد (22)، افکار اتوماتیک و خطاهای شناختی شناسایی می
شدند. سپس متناسب با علایم و مشکلات هر مورد، ضمن تحلیل چرخهی معیوب مبین علایم، تمرین
های شناختی و رفتاری و آموزش لازم در جهت شکستن این چرخه صورت می
گرفت و برای گروه آزمون دیگر با اقتباس از طرح ابراهیمی و همکاران مدلی از جلسات درمانی با استفاده از همان چهارچوب شناختی
رفتاری طراحی و اجرا شد (9). با این تفاوت که برای شناسایی و اصلاح خطاهای شناختی و نگرش
های ناکارآمد از استدلال
ها وتکالیف مبتنی بر متون مذهبی اسلامی به ویژه قرآن کریم و احادیث پیامبر و ائمه
ی اطهار متناسب با نیاز هر مورد استفاده شد.
برای تحلیل داده
ها از نرم افزارSPSS نسخه
ی
17 و تحلیل واریانس تک متغیری استفاده شد. با استفاده از گزینه
ی1LSD به عنوان آزمون پیگردی، مقایسه
های زوجی انجام شد.
نتایج
ویژگی
های جمعیت شناختی، سن و میزان تحصیلات 60 نفر نمونه در جدول (1) نشان داده شده است. از آن جایی که جایگزینی افراد در گروه
های درمان شناختی
رفتاری (2CBT)، درمان شناختی
رفتاری با رویکرد اسلامی (3ICBT) و گروه شاهد تصادفی بوده است مقایسه
ی سن از طریق تحلیل واریانس (19/0=P) و تحصیلات از طریق کروسکال والیس4 (74/0=P) تفاوت معنی
داری در بین سه گروه نشان نمی
دهد.
نتایج تحلیل واریانس نمرات پیش
آزمون سه گروه نشان می
دهد که تحت تاثیر جایگزینی تصادفی، نمرات گروه
ها در هیچ
کدام از مقیاس
ها با هم تفاوت معنی
داری نداشتند
(در مقیاس GHQ،60/0=P و در مقیاس DAS، 33/0=P).
جدول (2) میانگین و انحراف معیار نمرات مقیاس
های مختلف را پس از انجام مداخله در سه گروه در کنار نمرات پیش
آزمون نشان می
دهد. همان
طور که ملاحظه می
شود نمرات در پس
آزمون کاهش یافته است.
جدول1- مقایسه
ی سن و تحصیلات گروه
های آزمون و شاهد نمونه
ی همسران شهدا و جانبازان شهر زاهدان
گروه |
سن |
میزان تحصیلات |
||||||
میانگین |
انحراف استاندارد |
بی |
ابتدایی |
سیکل |
دیپلم |
بالاتر ازدیپلم |
کل |
|
CBT
ICBT
شاهد کل |
35/39 6/39 55/44 17/41 |
52/6 55/5 58/10 16/8 |
2 3 2 7 |
7 8 8 23 |
4 4 4 12 |
5 4 5 14 |
2 1 1 4 |
20 20 20 60 |
CBT= درمان شناختی رفتاری ICBT = درمان شناختی رفتاری با رویکرد اسلامی
جدول2- میانگین و انحراف معیار نمرات مقیاس
ها در دو مرحله
ی پیش
آزمون و پس
آزمون
گروه
های درمان شناختی
رفتاری با رویکرد اسلامی(ICBT)، درمان شناختی
رفتاری کلاسیک (CBT) وشاهد
مقیاس |
گروه |
ICBT |
CBT |
گروه شاهد |
|||
|
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
|
مقیاس علایم جسمی |
پیش پس |
1/14 85/7 |
05/4 72/2 |
45/13 05/9 |
298/4 86/3 |
95/15 95/15 |
052/5 71/3 |
|
|
|
|
|
|
|
|
مقیاس علایم اضطرابی |
پیش آزمون پس |
75/14 75/6 |
90/3 63/2 |
20/12 00/8 |
30/4 86/3 |
65/13 70/13 |
72/3 57/4 |
|
|
|
|
|
|
|
|
مقیاس کارکرد اجتماعی |
پیش پس |
25/10 90/7 |
74/3 92/2 |
2/11 65/8 |
73/4 87/2 |
80/12 15/12 |
85/3 39/3 |
|
|
|
|
|
|
|
|
مقیاس علایم افسردگی |
پیش پس |
90/10 50/4 |
93/4 28/2 |
75/9 70/4 |
10/6 99/2 |
35/8 75/9 |
90/4 55/10 |
|
|
|
|
|
|
|
|
28GHQ- |
پیش پس |
00/50 00/27 |
44/12 15/8 |
60/46 40/30 |
83/16 47/9 |
75/50 40/49 |
74/13 66/16 |
|
|
|
|
|
|
|
|
مقیاس نگرش |
پیش پس |
30/115 65/88 |
77/33 85/30 |
00/119 80/96 |
12/30 78/27 |
85/105 05/101 |
94/19 56/22 |
3Islamic Cognitive Behaviral Treatment (ICBT) 1Least Significant Differences (LSD)
4Kruskal-wallis 2Cognitive Behavioral Treatment (CBT)
تحلیل واریانس نمرات پس
آزمون 28GHQ- با در نظر گرفتن نمرات پیش
آزمون به عنوان هم
پراش (کوواریانس)، نشان دهنده
ی آن است که عامل گروهی یعنی مداخله موثر بوده و باعث تغییر در پراکندگی نمرات شده است و این تفاوت در سطح بالاتر از 99 درصد اطمینان، معنی
دار است (01/0>P).
نتایج تحلیل واریانس در جدول (3) مشهود است. بنا بر این فرضیه
های مبتنی بر تفاوت معنی
دار بین نمرات گروه
های درمان شناختی
رفتاری با رویکرد اسلامی، درمان شناختی
رفتاری کلاسیک و شاهد، در همه
ی مقیاس
ها مورد تایید واقع می
شود.
جدول3- نتایج تحلیل واریانس یک
متغیری نمرات پس
آزمون همسران شهدا و جانبازان گروه
های درمان شناختی رفتاری با رویکرد اسلامی، درمان شناختی رفتاری کلاسیک و شاهد در مقیاس
های مختلف (باکوواریانس پیش
آزمون)
متغیر |
منبع تغییرات |
مجموع مجذورات |
df |
میانگین مجذورات |
F |
معنی |
میزان اثر |
علایم جسمی |
بین گروه پیش درون گروه |
255/281 888/166 812/517 |
2 1 56 |
627/140 888/166 247/9 |
208/12 049/18 |
000/0 000/0 |
352/0 244/0 |
|
|
|
|
|
|
|
|
علایم اضطرابی |
بین گروه پیش درون گروه |
781/564 572/95 378/606 |
2 1 56 |
391/282 572/95 828/10 |
079/26 826/8 |
000/0 004/0 |
482/0 136/0 |
|
|
|
|
|
|
|
|
علایم کارکردی |
بین گروه پیش درون گروه |
473/130 162/106 738/430 |
2 1 56 |
237/65 162/106 692/7 |
481/8 802/13 |
001/0 000/0 |
232/0 198/0 |
|
|
|
|
|
|
|
|
علایم افسردگی |
بین گروه پیش درون گروه |
631/418 574/117 376/2267 |
2 1 56 |
316/209 574/117 489/40 |
170/5 904/2 |
009/0 094/0 |
156/0 049/0 |
|
|
|
|
|
|
|
|
28 GHQ- |
بین گروه پیش درون گروه |
951/5349 599/2150 001/6089 |
2 1 56 |
976/2674 599/2150 732/108 |
602/24 779/19 |
000/0 000/0 |
468/0 261/0 |
|
|
|
|
|
|
|
|
DAS |
بین گروه پیش درون گروه |
288/3758 746/23353 954/19084 |
2 1 56 |
144/1879 746/23353 803/340 |
514/5 526/68 |
007/0 000/0 |
065/0 550/0 |
|
CBT= درمان شناختی رفتاری، ICBT= درمان شناختی
رفتاری با رویکرد اسلامی
همان
طور که در جدول (4) مشهود است، مقایسه
های زوجی، تفاوت هر کدام از گروه
های درمانی با گروه شاهد را معنی
دار نشان می
دهد. هر چند تاثیر درمان شناختی
رفتاری با رویکرد اسلامی بیش از درمان شناختی
رفتاری کلاسیک است اما دو شیوه
ی درمانی با هم تفاوت معنی
داری ندارند.
بحث و نتیجه
گیری
هماهنگ با پیشینه
ی موضوع همان
طور که انتظار می
رفت فرضیه
های مطرح با اطمینان بالا مورد تایید واقع شدند. به عبارت دیگر عضویت گروهی باعث تفاوت معنی
دار در
علایم جسمانی، علایم اضطرابی، مقیاس کارکرد اجتماعی، علایم افسردگی و نگرش
های ناکارآمد شده بود. این تفاوت نشان
دهنده
ی این است که مداخله
ی انجام شده به صورت درمان شناختی
رفتاری و درمان شناختی
رفتاری با رویکرد اسلامی بر پراکندگی نمرات تاثیر گذاشته است. تایید تفاوت هر کدام از گروه
های درمانی با گروه شاهد در مقایسه
های زوجی نشان داده است که هر دو شیوه
ی درمانی موثر بوده
اند. یعنی باعث کاهش علایم و ارتقای سلامت روانی شده
اند. این یافته با مطالعات دیگران هماهنگ است (10،9،7،5،23). مقایسه
ی میانگین نمرات مقیاس
ها در دو گروه درمان شناختی
رفتاری و درمان شناختی
رفتاری با رویکرد اسلامی ظاهرا نشان می
دهد که درمان شناختی
رفتاری با رویکرد اسلامی تاثیر بیشتری داشته است.
جدول 4- خلاصه نتایج آزمون
های تعقیبی (مقایسه
های زوجیLSD) پس ازتحلیل واریانس نمرات پس
آزمون همسران شهدا و جانبازان گروه
های درمان شناختی رفتاری با رویکرد اسلامی، درمان شناختی رفتاری کلاسیک و شاهد در مقیاس
های مختلف
متغیر وابسته |
گروه |
|
تفاوت میانگین |
|
انحراف معیار |
معنی |
||||
علایم جسمانی |
CBT |
ICBT |
|
448/1 |
|
|
963/0 |
138/0 |
||
شاهد |
ICBT |
|
245/5 |
|
976/0 |
000/0 |
||||
شاهد |
CBT |
|
797/3 |
|
987/0 |
000/0 |
||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|||
علایم اضطرابی |
CBT |
ICBT |
|
047/2 |
|
075/1 |
062/0 |
|||
شاهد |
ICBT |
|
294/7 |
|
047/1 |
000/0 |
||||
شاهد |
CBT |
|
247/5 |
|
052/1 |
000/0 |
||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|||
علایم کارکردی |
CBT |
ICBT |
|
441/0 |
|
881/0 |
619/0 |
|||
شاهد |
ICBT |
|
421/3 |
|
905/0 |
000/0 |
||||
شاهد |
CBT |
|
980/2 |
|
888/0 |
000/0 |
||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|||
علایم افسردگی |
CBT |
ICBT |
|
509/0 |
|
020/2 |
802/0 |
|||
شاهد |
ICBT |
|
936/5 |
|
052/2 |
005/0 |
||||
شاهد |
CBT |
|
424/5 |
|
024/2 |
010/0 |
||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|||
28 GHQ- |
CBT |
ICBT |
|
908/4 |
|
315/3 |
144/0 |
|||
شاهد |
ICBT |
|
067/22 |
|
298/2 |
000/0 |
||||
شاهد |
CBT |
|
160/17 |
|
323/3 |
000/0 |
||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|||
|
CBT |
ICBT |
|
527/5 |
|
846/5 |
349/0 |
|||
DAS
|
شاهد |
ICBT |
|
100/19 |
|
894/5 |
002/0 |
|||
شاهد |
CBT |
|
573/13 |
|
945/5 |
026/0 |
||||
ICBT = درمان شناختی
رفتاری، ICBT = درمان شناختی
رفتاری با رویکرد اسلامی
این یافته با نتایج مطالعه
ی ابراهیمی، هماهنگ است. با این تفاوت که در مطالعه
ی ایشان تفاوت
ها در مقیاس DAS معنی
دار شده بود (9). موثر بودن روش درمان شناختی رفتاری در 8 جلسه موید نتایج توام با موفقیت مطالعه
ی بخشانی و همکاران است که همین تعداد جلسات را در همین شهر برای بیماران اضطرابی به کار بردند (4). نظریه
های شناختی و رفتاری تبیین
کننده
ی اضطراب و افسردگی می
توانند موثر بودن روش درمانی شناختی
رفتاری را توجیه نمایند اما این که روش شناختی
رفتاری با رویکرد اسلامی نیز موثر واقع شده است دور از ذهن نیست چرا که تاثیرگذاری باورها بر احساسات و رفتارها هم با تجارب عقل سلیم و هم با نظریات شناختی هماهنگ است. در تاریخ و سرگذشت انسان
ها آمده است که شدیدترین تنش
ها برای اشخاص متدین و باورمند مذهبی که در زندگی خویش هدف و معنایی یافته
اند لزوما
مخرب نبوده و حتی توانسته است به رشد و پختگی بیشتر آنان نیز منجر شود.
نظریه
ی معنی
درمانی فرانکل و تجربه
ی شخصی وی با این حقیقت بی
ارتباط نیست. یکسانی تقریبی تاثیر مداخله در تمامی مقیاس
ها بر این مبنا نیز قابل توجیه است که برخی مطالعات به عنوان مثال مطالعه
ی بخشی
پور رودسری و تجارب بالینی همبستگی بین علایم افسردگی و اضطراب را مورد تایید قرار داده
اند (24). سطح بالای افسردگی و اضطراب با علایم اختلال کارکرد اجتماعی نیز ارتباط مستقیم دارند. هم
چنین مطالعات نشان داده
اند که نگرش
های ناکارآمد زمینه
ساز افسردگی و اضطراب بوده و می
تواند با آن
ها همبسته باشد. لذا مداخله
ی موثر بر هر کدام از ابعاد همبسته، می
تواند بعد دیگر را نیز تحت تاثیر قرار دهد. برخی مطالعات به عنوان مثال پروپست و بیان زاده این نکته را مطرح کرده
اند که روان
درمانی با استفاده از مذهب برای افراد مذهبی بیش از سایرین موثر است (6،11). با وجودی که سنجش میزان مذهبی بودن افراد میسر نبود لیکن بر وفق شرایط اجتماعی و محیطی و درطی جلسات چنین به نظر می
آمد که شرکت کنندگان از نظر باورها و پایبندی مذهبی در سطح مشابهی بودند و به دلیل این همگنی، سنجش تاثیر متغیر مذکور مقدور نبود.
علاوه بر این، مشاهدات کیفی طی تجربه
ی بالینی این فرضیه را القا می
کرد که استدلال
ها و تکالیف مذهبی برای افراد کم
سواد راحت
تر پذیرفته می
شود اما حجم کم نمونه و پراکندگی ناکافی اجازه نمی
داد که تاثیر متغیر سواد به طور عینی مورد ارزیابی
قرار گیرد.
محدودیت قابل ذکر این مطالعه سطح سواد پایین شرکت
کنندگان بود که سبب گردید پرسش
نامه
ها از طریق مصاحبه توسط پرسشگران روان
شناس آموزش
دیده تکمیل شوند. البته این شرایط برای هر سه گروه یکسان بود.
در نهایت ما می
توانیم با هافمن و پروپست هم عقیده باشیم که بیان می
کنند روان
درمانی و به ویژه درمان
های شناختی
رفتاری به شدت متاثر از زمینه
های فرهنگی، باورها و ارزش
های درون فرهنگی بوده و کارآیی آن بسته به میزان هماهنگی آن با زمینه
های فرهنگی و اعتقادی مردمی است که تحت درمان قرار می
گیرند (5،6).
یافته
های پژوهش حاضر، حداقل برای افرادی که خصوصیات مشابه شرکت
کنندگان این تحقیق را داشته باشند قابل تعمیم است. بر همین اساس می
توان گفت که برای چنین افرادی مشاوره و مداخله
ی روان
شناختی اگر با استفاده از تعالیم مذهبی غنی
سازی شود می
تواند به همان اندازه
ی روش
های درمانی کلاسیک، مفید باشد.
تشکر و قدردانی
مساعدت
های سخاوتمندانه
ی مسئولین وکارکنان محترم بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سیستان و بلوچستان و زاهدان سزاوار تقدیر است. لازم به ذکر است که این تحقیق با منافع نویسندگان ارتباطی نداشته است و مورد تایید کمیته
ی اخلاق دانشگاه علوم پزشکی زاهدان می
باشد.
[1]Rajagopal
[2]General Health Questionnaire-28 (GHQ-28)
[3]Dysfunction Attitude Scale (DAS)
[4]Goldberg