پیش بینی کننده های بی حوصلگی در نوجوانان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشجوی دکترای روان شناسی، دانشگاه شهید بهشتی، عضو هیئت علمی دانشگاه لرستان

چکیده

بی‌حوصلگی یک پدیده‌ی روانی است که عوارض متعددی نظیر افت در عملکردهای حرفه‌ای و تحصیلی به دنبال دارد. هدف از انجام این مطالعه تعیین پیش‌بینی‌کننده‌های بی‌حوصلگی در نوجوانان بود.
روش‌کار: این مطالعه‌ی به شیوه‌ی همبستگی و در سال 1388 انجام شد. تعداد182 (96 دختر و 86 پسر) دانش‌آموز مقطع راهنمایی و دبیرستان شهرستان خرم‌آباد در سنین 12 تا 18 سال به روش تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. برای سنجش
بی‌حوصلگی از مقیاس ارزیابی بی‌حوصلگی و برای بررسی عوامل بی‌حوصلگی از پرسش‌نامه‌ی عوامل بی‌حوصلگی شامل 4 مولفه‌ی خانه، مدرسه، اجتماع و دروس، استفاده شد. داده‌ها با استفاده همبستگی ساده و تحلیل رگرسیون چند متغیره تحلیل شدند.
یافته‌ ها: عامل خانه (23/0=β) و مدرسه (23/0=β) به طور معنی‌داری با
بی‌حوصلگی ارتباط داشتند (01/0>P). در دختران عامل خانه (39/0=β) و در پسران عامل مدرسه (30/0=β) ارتباط معنی‌داری با بی‌حوصلگی داشتند (01/0>P). بررسی میانگین هرکدام از عامل‌ها نشان داد که در عامل خانه سختگیری والدین، مشاجره یا جر و بحث والدین، نداشتن کاری برای انجام دادن و نداشتن وسیله‌ای برای سرگرمی و در عامل مدرسه رفتار سختگیرانه و خشک معلمان و تکالیف زیاد درسی، از میانگین بالاتری برخوردار بودند.
نتیجه‌ گیری: با جمع‌بندی از نتایج این پژوهش به نظر می‌رسد که نارسایی در روابط بین فردی، سختگیری‌ها و عدم انعطاف در محیط خانه و مدرسه، پیش‌بینی
کننده‌های مهم بی‌حوصلگی در این دو محیط به حساب می‌آیند. لذا برای مواجهه با بی‌حوصلگی و پیشگیری از اثرات سوء آن در نوجوانان، باید به این دو عامل توجه خاص نمود.
 
 

کلیدواژه‌ها


بی­حوصلگی[1] یک پدیده­ی روانی است که عوارض متعددی به دنبال دارد. افت در عملکردهای حرفه­ای و تحصیلی، افزایش احتمال بروز اختلالات روانی نظیر اضطراب و افسردگی، ناامیدی، احساس تنهایی و بی­هدفی در زندگی و از همه مهم­تر افزایش خطر مصرف مواد مخدر از جمله پیامدهای منفی پدیده­ی بی­حوصلگی هستند (4-1). این پدیده که عمدتا با فقدان توجه و تمرکز مشخص می­شود (5) در سال های اخیر به خصوص در حیطه­ی کودکان و نوجوانان مورد توجه قرار گرفته است. هرچند به طور غیر رسمی (عامیانه) هرکسی می­تواند بگوید بی­حوصلگی یعنی چه، اما به طور کلی بی­حوصلگی به عنوان یک حالت تنفر یا ناسازگاری با هر نوع تجربه­ی تکراری مثل کار روزانه یا برخورد با افراد کسل­کننده و ملال­آور و بی­قراری زیاد در شرایطی که رهایی از ثبات (یکنواختی)[2]   امکان­پذیر   نیست،  تعریف  می­شود (6).
بی­حوصلگی که در طیفی از متوسط تا شدید قرار می­گیرد، به عنوان یک احساس ملالت[3]، بی­معنایی[4]، پوچی[5]، کسالت[6] و فقدان تمایل به ارتباط با محیط فعلی توصیف می­شود. رفتارهایی که اغلب با حالت بی­حوصلگی همراه است شامل خمیازه کشیدن، نشانه­های بی­توجهی و بی­قراری است (7). آمادگی برای بی­حوصلگی[7] یک خصیصه یا زمینه برای بی حوصله شدن، گرایش به تجربه­ی بی­حوصلگی در خیلی از موقعیت­ها و نداشتن رغبت کافی در زندگی است. رفتارهای وابسته به بی­حوصلگی خصیصه­ای شامل غیبت کردن، مشکلات ایمنی با کار، کناره­گیری و تمرد و سرکشی در محل کار است (7).

بعضی محققان، بی­حوصلگی را به عنوان حالتی از برانگیختگی نسبتا پایین و احساس نارضایتی که به یک موقعیت تحریکی نامناسب نسبت داده می­شود، تعریف می­کنند (5). تادمن[8] در تعریف بی­حوصلگی بیان می­دارد که یک حالت نارضایتی است که به  محیطی که به طور نامناسبی چالش برانگیز و بی جذبه است، نسبت داده می­شود و معمولا با یک محدویت توجه[9] همراه است (8،1).

در تبیین علل بی­حوصلگی تفاوت­های آشکاری در پیشینه­ی مطالعات وجود دارد. برخی مولفان علت بی­حوصلگی را گاهی ناشی از مدرسه و بعضی اوقات مربوط به دانش­آموزان می‎دانند (9). برای برخی از محققان نیز فراوانی گزارش­های دانش‎آموزان از بی­حوصلگی خود، بازتاب شکست آموزش و پرورش در فراهم آوردن تجربه­های مهم و به خودی خود برانگیزاننده در مدرسه است (9). با وجود این، دیگر محققان بی­حوصلگی را به حالاتی مانند ازخودبیگانگی(10)، انگیزه­ی تحصیلی پایین (6) یا مقاومت[10] (11) نسبت می­دهند که نوجوان با خود به مدرسه می­آورد. بنا به نقل قول لارسن و ریچاردز[11] از اکسلز و میگلی[12] ممکن است این انتظار وجود داشته باشد که بی­حوصلگی در خلال سال­های اولیه­ی دبیرستان و نوجوانی افزایش یابد، به ویژه زمانی‎که رابطه­ی بین
دانش­آموزان ومعلمان خصمانه گردد (9).

 از آن جایی‎که نوجوانی با تحول ارزش­های واگرا[13] (متنوع) و متضاد، بستگی زیادی دارد می‎توان پیش­بینی کرد که
بی­حوصلگی در دوره­ی نوجوانی بیشتر از پیش­نوجوانی باشد (9). اما بنا به نقل قول لارسن و ریچاردز از ساندبرگ و بیسنو[14] بالا بودن بی حوصلگی در این سنین ممکن است نه فقط به خاطر مدرسه بلکه بیشر به خاطر مشخصه­های کلی دوره­ی نوجوانی باشد (9).

بر اساس مطالعات انجام شده شرایط مختلفی می­تواند به بروز بی­حوصلگی منجر شود. بعضی از عوامل ایجادکننده­ی بی حوصلگی که در مطالعات مختلف تایید شده­اند عبارتند از عوامل تحصیلی (شامل تکالیف زیاد، محیط تحصیلی نامناسب و رابطه­ی خصمانه معلمان و دانش­آموزان) و عوامل روانی (1،9،12). در این بین، بی­معنایی و بی­هدفی در زندگی مهم ترین پیش­بینی­کننده­ی روانی بی­حوصلگی به شمار می­رود (4،13،14).

با توجه به عوارض و پیامدهای مخرب بی­حوصلگی در نوجوانان و لزوم شروع مطالعات نظام­مند ایرانی در این گستره، این مطالعه با هدف شناسایی عوامل پیش­بینی­کننده­ی بی حوصلگی در نوجوانان انجام شده است.

روش­کار

این مطالعه­ی همبستگی در سال 1388 انجام گرفت. به همین منظور تعداد 200 دانش­آموز مقطع راهنمایی و دبیرستان شهر خرم‎آباد در سال 1388 به روش تصادفی خوشه­ای از 4 دبیرستان و 1 مرکز پیش­دانشگاهی (3 مرکز دخترانه و 2 مرکز پسرانه) و 4 مدرسه­ی راهنمایی (2 مدرسه­ی دخترانه و 2 مدرسه­ی پسرانه) انتخاب شدند. سپس از هر مدرسه یک کلاس به روش تصادفی ساده انتخاب و تمامی دانش­آموزان آن کلاس به عنوان گروه نمونه مورد ارزیابی قرار گرفتند. با توجه به عدم همکاری در تکمیل پرسش­نامه­ها از سوی برخی از دانش­آموزان، تعداد حجم نمونه به 182 نفر (96 دختر و 86 پسر) کاهش یافت.

ابزار پژوهش:

مقیاس ارزیابی بی­حوصلگی (BAS)[15] یک مقیاس 58 سئوالی است که در یک پژوهش مستقل و گسترده و بر اساس
1- یافته‎های حاصل از مصاحبه­ی متمرکز با نوجوانان
2- بررسی مبانی نظری بی­حوصلگی 3- تعدادی از مقیاس­های معتبر بی‎حوصلگی ساخته شده است که به طور مختصر به شرح هر کدام پرداخته می­شود (15).

1- مصاحبه­ی ساخت یافته با یک نمونه­ی50 نفری از نوجوانان پسر و دختر به منظور بررسی مفهوم بی‌حوصلگی ازدیدگاه جامعه­ی هدف و استخراج عوامل و مولفه‌هایی که می‌تواند منعکس‌کننده­ی وجوه وابسته به فرهنگ بی‌حوصلگی باشد و هم­چنین برای تعیین پیش­بینی­کننده­ها و عوامل تبیین­کننده­ی بی­حوصلگی انجام شد. مصاحبه به صورت فردی انجام می­شد و بر حسب میزان توان پاسخگویی دانش­آموزان بین40-30 دقیقه طول می­کشید. در ابتدا هدف از انجام مصاحبه توضیح داده می­شد، هم­چنین اختیاری بودن شرکت در مصاحبه به دانش­آموزان یادآوری و به این ترتیب رضایت آنان برای شرکت در مصاحبه جلب می­گردید. با اطلاع و رضایت دانش آموزان تمام مصاحبه­ها به­طور کامل ضبط شد. برخی از نمونه سئوالاتی که در مصاحبه پرسیده می­شد عبارت بودند از:
بی­حوصلگی چیست؟ چه نوع تجربه­ای هست؟ تاکنون بی حوصله شده­ای؟ وقتی بی­حوصله می­شوی چه احساسی به تو دست می­دهد؟ بی­حوصلگی چه اثراتی بر تو دارد؟ وقتی بی حوصله می­شوی چه افکاری از ذهنت می­گذرد؟ وقتی بی حوصله می­شوی چه کار می­کنی؟

2- در مطالعات مختلف مولفه­های متعددی برای بی­حوصلگی مطرح شده­است که این مولفه­ها در حیطه­ی شناختی، عاطفی رفتاری و جسمانی دسته­بندی شدند. مولفه­ی شناختی شامل مشکل در حفظ توجه، بی­توجهی، عدم تمرکز، احساس یکنواختی ذهنی و سبک شناختی متحجر (خشک) و ... است. مولفه­ی هیجان­های (عواطف) منفیشامل مواردی هم­چون ملال، فقدان علاقه، محزون بودن، افسردگی و تحریک­پذیری و ... است. مولفه­های رفتاری شامل خمیازه کشیدن، کارهای تکراری، بی­قراری، خواب­آلودگی و تاخیر و تعلل و ... است و مولفه­ی جسمانی شامل خستگی و کوفتگی است.

3- بررسی و تحلیل ابزار موجود برای سنجش بی­حوصلگی از جنبه‌های مبانی نظری مفهوم‌سازی بی‌حوصلگی که ابزار مورد نظر بر اساس آن ساخته شده است. این بررسی شامل تعداد و نوع عامل­ها یا زیرمقیاس­های اندازه‌گیری و گویه‌ها، عبارت­ها یا سئوال­های تشکیل ‌دهنده­ی ابزارها بود. برای این منظور، ابزارهای زیر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند:

مقیاس آمادگی برای بی­حوصلگی (BPS)[16] (2)

مقیاس آمادگی برای بی­حوصلگی درکودکان (BPS-C)[17] (8)

مقیاس آمادگی (حساسیت) بی­حوصلگی (BSS)[18] (16) مقیاس
بی­حوصلگی فراغت (LBS)[19] (17)

سپس با توجه به نتایج به دست آمده از مصاحبه، منابع نظری و تجربی موجود شامل نظریه­ها وتحقیقات انجام شده و آزمون های سنجش بی­حوصلگی، مواد وگویه­های آزمون به گونه­ای تهیه شد که هم مبتنی بر مبانی نظری و تجربی باشد و هم با ویژگی­های فرهنگی و اجتماعی کشور منطبق باشد. با ترکیب مولفه­های استخراج شده از ادبیات تحقیق و نتایج حاصل از مصاحبه، نسخه­ی اولیه­ی پرسش­نامه با 85 سئوال تهیه شد.

سئوال­ها در مقیاس چهار امتیازی لیکرت (از کاملا مخالف با نمره­ی 1 تا کاملا موافق با نمره­ی 4 ) نمره‎گذاری می‎شود. سئوال­ها پس از چندین بار تصحیح و بازنویسی و اجراهای مقدماتی به منظور رواسازی و اعتباریابی در یک گروه 450 نفری از دانش‎آموزان راهنمایی و دبیرستانی خرم‎آباد اجرا شد که پس از بررسی ضریب اعتبار و اجرای تحلیل عاملی، پرسش­نامه­ی اصلی با 58 گویه تهیه شد. ضرایب اعتبار مقیاس از طریق آلفای کرونباخ برابر با 95/0 و از طریق بازآزمایی
(با فاصله­ی یک ماهه) برابر با 86/0 بود. روایی مقیاس از طریق ضرایب همبستگی این مقیاس با مقیاس­های آمادگی برای
بی حوصلگی (BPS)، مقیاس آمادگی برای بی­حوصلگی در کودکان (BPS-C)، مقیاس آمادگی (حساسیت) بی­حوصلگی (BSS) و مقیاس بی­حوصلگی فراغت (LBS) به ترتیب برابر با 70/0، 14/0، 34/0 و 60/0 بود و در سطح کمتر از 01/0 معنی دار به دست آمد که روایی همگرای آن را تایید نمود.

نتایج حاصل از تحلیل عامل اکتشافی و تاییدی نشان دادند که مقیاس ارزیابی بی‎حوصلگی از هفت عامل بی­انگیزگی و بی هدفی (9 سئوال)، کسل بودن (5 سئوال)، افکار منفی
(6 سئوال)، احساس رخوت و بی­حالی (9 سئوال)، دشواری در حفظ توجه (15 سئوال)، خشم (6 سئوال) و کاهش لذت
(8 سئوال) تشکیل شده است. دامنه­ی ضرایب اعتبار عامل­ها بین563/0 الی 858/0 بود.

مقیاس سنجش عوامل بی­حوصلگی: به منظور اندازه‎گیری عواملی که بتواند بی­حوصلگی در نوجوانان را تبیین و پیش­بینی کند نیز یک مقیاس40 گویه‎ای در چهار بخش تهیه شد. سه بخش نخست مولفه­های بی‎حوصلگی را بر اساس سه حیطه­ی خانه (مانند تنها ماندن در خانه، سختگیری والدین و ...)، مدرسه (مانند کلاس­های خشک و جدی، تکالیف زیاد درسی و ...) و اجتماع (بی­کاری، برنامه­های تلویزیون و ...) ارزیابی می‎کند. بخش چهارم نیز بی­حوصلگی ناشی از چهار درس ریاضی، عربی، پرورشی و ادبیات را اندازه‎گیری می‎کند. پاسخ­ها بر اساس یک مقیاس 15 امتیازی (1 کمترین میزان تاثیر و 15 بیانگر بیشترین میزان تاثیر) نمره‎گذاری می‎شود.

برای ساخت این پرسش­نامه ابتدا با 50 نفر از دانش­آموزان
(25 دختر و 25 پسر) مصاحبه­ی ساخت­یافته انجام گرفت. در این مصاحبه نوجوانان به سئوالاتی مانند در چه شرایطی بی حوصله می­شوید؟ در خانه چه چیزهایی شما را بی­حوصله
می­کند؟ در مدرسه چه عواملی باعث بی­حوصلگی شما می شود؟ در محیط اجتماعی چه مواردی شما را بی­حوصله
می­کند؟ پاسخ ‎دادند. هم­چنین ادبیات تحقیق در خصوص عوامل تبیین­کننده و پیش­بینی­کننده­ی بی­حوصلگی مورد بررسی و عوامل مختلفی که با بروز بی­حوصلگی مرتبط هستند، استخراج شدند. پس از تحلیل محتوای متن مصاحبه‎ها و تطبیق آن­ها با یافته­های پژوهشی و مبانی نظری بی­حوصلگی به منظور تعیین روایی محتوا، برای هر کدام از حیطه‎ها 10 مولفه درنظر گرفته شد. ضریب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) مقیاس برای چهار بخش خانه، مدرسه، اجتماع و دروس به ترتیب برابر با 81/0، 74/0، 69/0 و 66/0 به دست آمد.

پس از مشخص شدن گروه نمونه و آماده شدن پرسش­نامه­ها، چهار دانشجوی ترم هفت کارشناسی روان­شناسی (دو دختر و دو پسر) که آموزش لازم را دیده بودند جهت اجرای پرسش نامه­ها به مدارس مراجعه کردند. قبل از اجرای پرسش نامه­ها در خصوص اهداف طرح توضیحاتی به دانش آموزان داده شد. پرسش­نامه­ها در دو بخش ارایه شد. ابتدا مقیاس ارزیابی
 بی­حوصلگی در اختیار آنان قرار گرفت و پس از تکمیل و جمع­آوری به منظور جلوگیری از خستگی دانش­آموزان از آنها پذیرایی به عمل آمد. سپس مقیاس سنجش عوامل بی­حوصلگی در اختیار دانش­آموزان قرار گرفت. پس از تکمیل پرسش­نامه­ها، اطلاعات آنها استخراج و جهت تحلیل آماری وارد کامپیوتر شدند. پرسش­نامه­هایی که کامل نبودند یا به شکل غیرمعمولی تکمیل شده بودند (مثلا فقط یک گزینه علامت زده شده بود یا به شکل یکنواختی پاسخ داده شده بود) از مطالعه حذف شدند.
 داده­ها ازطریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری تحلیل شدند.

به منظور رعایت اخلاق در پژوهش پرسش­نامه­ها به صورت بی­نام در اختیار دانش­آموزان قرار گرفت. هم­چنین قبل از اجرای پرسش نامه­ها، محرمانه بودن اطلاعات آنان مورد تاکید قرار گرفت.

نتایج

میانگین سنی کل گروه 15 سال و میانگین سن دختران 50/15 سال و میانگین سن پسران 98/14 سال بود. جدول (1) برخی ویژگی­های گروه نمونه را نشان می­دهد.

 

جدول1- فراوانی گروه نمونه بر حسب مقطع و رشته­ی تحصیلی

متغیر

فراوانی

درصد

مقطع تحصیلی

 

 

 اول راهنمایی

15

2/8

دوم راهنمایی

22

1/12

سوم راهنمایی

35

2/19

اول دبیرستان

24

2/13

دوم دبیرستان

24

2/13

سوم دبیرستان

41

5/22

پیش­دانشگاهی

21

5/11

رشته­ی تحصیلی

 

 

عمومی

24

22/22

ریاضی

45

67/41

تجربی

32

56/34

انسانی

7

56/7

 

 

میانگین و انحراف استاندارد گویه‎های هر ‎عامل محاسبه و برای عامل خانه، مدرسه و اجتماع به ترتیب در جدول­های (2) تا (5) نشان داده شده است. در عامل خانه در دختران مشاجره و جر و بحث والدین (39/10=M)، سختگیری والدین (33/10=M) و در گروه پسران نداشتن کاری برای انجام دادن (31/9=M) از میانگین بالایی برخودار بودند (جدول 2).

میانگین گویه­های عامل مدرسه در جدول (3) و میانگین گویه های عامل اجتماع در جدول (4) ملاحظه می­شود. در دختران رفتارهای نامناسب دیگران (27/11=M)، نصیحت کردن (07/10=M) و بی­کاری (24/10=M) و در پسران، ترافیک (56/10=M) و بی­کاری (26/10=M) از میانگین بالاتری برخوردار هستند.

جدول (5) میانگین دروس را در گروه نمونه و بر حسب جنسیت نشان می­دهد.

 

جدول 2- میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پیش­بینی­کننده­ی بی­حوصلگی در عامل خانه

گویه­ها

دختران

پسران

میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

انحراف استاندارد

تنها ماندن در خانه

38/6

74/5

20/8

36/5

سختگیری و گیر دادن پدر‎ و مادر

33/10

63/5

07/8

73/5

روابط با خواهر و برادر

06/4

45/4

60/5

46/5

مشاجره یا جر و بحث پدر‎ و مادر

39/10

44/5

29/8

33/5

نداشتن کاری برای انجام دادن

26/8

56/5

31/9

36/5

روزهای تعطیل

26/5

59/5

26/6

45/5

نصیحت کردن پدر ‎و مادر

63/7

98/5

94/5

71/5

نداشتن وسیله‎ای برای سرگرمی

15/9

74/5

86/8

56/5

انتظارات و توقعات زیاد والدین

98/7

91/5

21/7

09/5

وظایف زیاد داشتن

12/8

70/5

36/7

08/5

 

 

 

 

 

همبستگی بین سه حیطه­ی مقیاس عوامل ایجاد‎کننده­ی بی‎حوصلگی (خانه، مدرسه و اجتماع) با نمره­ی کل مقیاس ارزیابی بی­حوصلگی در جدول (6) نشان داده شده است. ملاحظه می­شود که ضرایب همبستگی بین بی­حوصلگی با عامل خانه (37/0، 01/0P<) و مدرسه (39/0، 001/0P<) نسبتا قابل ملاحظه و بیشتر از مقدار این ضریب برای عامل اجتماع (12/0) است. بیشترین ضریب همبستگی در جدول (7) متعلق به متغیرهای خانه و مدرسه (در دختران) و کمترین مقدار

متعلق به دو متغیر اجتماع و خانه ( در پسران) بود.

جدول (7) ضرایب همبستگی بین عوامل را با بی­حوصلگی به تفکیک جنس نشان می­دهد. چنان که در این جدول ملاحظه می­شود در گروه دختران، بالاترین ضریب مربوط به همبستگی بین بی­حوصلگی با عامل خانه (50/0) و در گروه پسران متعلق به همبستگی بی‎حوصلگی با عامل مدرسه (28/0) است.

 

جدول3- میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پیش­بینی­کننده­ی بی­حوصلگی در عامل مدرسه


گویه­ها

                             دختران

                               پسران

میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

انحراف استاندارد

رفتار سختگیرانه و خشک معلمان

32/10

67/5

03/11

89/4

تکالیف زیاد درسی

85/9

58/5

02/10

16/5

نحوه­ی تدریس معلمان

66/7

79/5

53/7

20/5

تکالیف ساده و پیش پاافتاده

73/5

34/5

60/5

72/4

درس دادن زیاد معلم

46/9

43/5

58/9

11/5

کلاس خشک و جدی

22/11

23/5

17/9

60/5

رفتار همکلاسی­ها

11/6

28/5

28/6

73/4

عدم تنوع در محیط مدرسه

76/9

63/5

49/7

20/5

صحبت‎های معلم

40/5

03/5

31/5

29/4

رفتار معلمان پرورشی

06/7

17/6

34/5

13/5

 

 


جدول 4- میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پیش­بینی­کننده­ی بی­حوصلگی در عامل اجتماع

گویه­ها

              کل

          دختران

                 پسران

میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

انحراف استاندارد

رفتن به مکان­های تکراری

90/8

50/5

20/9

63/5

56/8

36/5

نگرش مردم نسبت به من

55/6

09/5

08/6

16/5

08/7

00/5

نصیحت کردن (گیردادن) دیگران

44/9

50/5

07/10

66/5

73/8

26/5

رفتارهای نامناسب دیگران

53/10

08/5

27/11

5

70/9

08/5

دیدن صحنه­ی‎ دعوا و پرخاشگری

39/8

91/5

95/8

95/5

77/7

84/5

ترافیک (بوق زدن)

03/10

38/5

55/9

65/5

56/10

05/5

بی­کاری

25/10

31/5

24/10

37/5

26/10

28/5

کار زیاد داشتن

20/8

33/5

8/8

58/5

53/7

98/4

برخورد با افراد تکراری

44/7

35/5

21/7

35/5

70/7

37/5

برنامه­های تلویزیون

18/6

47/5

71/5

44/5

71/6

48/5

 

 


جدول 5- میانگین و انحراف استاندارد دروس مرتبط با بی حوصلگی


دروس

                          دختران

                        پسران

میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

انحراف استاندارد

ریاضی

00/5

34/5

94/7

90/5

عربی

40/8

75/5

06/6

77/4

پرورشی

89/6

56/6

71/4

96/4

ادبیات

30/5

36/5

80/5

07/5


 

جدول 6- میانگین، انحراف استاندارد و ماتریس همبستگی عوامل ایجادکننده­ی بی­حوصلگی در نوجوانان


متغیر

میانگین

انحراف استاندارد

بی حوصلگی

خانه

مدرسه

اجتماع

بی­حوصلگی

098/130

256/32

-

 

 

 

خانه

395/76

623/26

*37/0

-

 

 

مدرسه

115/80

376/29

*39/0

*60/0

-

 

اجتماع

901/85

508/27

12/0

*51/0

*39/0

-

01/0P<*

          

 

جدول 7- ماتریس همبستگی عوامل پیش­بینی­کننده­ی
بی حوصلگی بر حسب جنسیت

متغیر

بی حوصلگی

خانه

مدرسه

×اجتماع

Z

P

بی­حوصلگی

-

**50/0

**43/0

*22/0

 

 

خانه

06/0

-

**71/0

**63/0

95/3

01/0

مدرسه

**28/0

**29/0

-

**52/0

04/1

149/0

اجتماع

07/0-

*27/0

*14/0

-

04/1

149/0

×ضرایب بالای قطر مربوط به دختران و پایین قطر مربوط به پسران است

 

به منظور مقایسه­ی ضرایب همبستگی به دست آمده برای دو گروه دختران و پسران از آزمون دقیق فیشر استفاده شد. نتایج نشان داد که ضریب همبستگی بین بی‎حوصلگی با عامل خانه در دختران (5/0=r) به طور معنی­داری بالاتر از پسران

(06/0=r) بود (05/0P< و 95/3=z)، اما در سایر عوامل تفاوت معنی­داری بین دو جنس وجود نداشت. ضرایب همبستگی بین درجه­بندی بی­حوصلگی ناشی از دروس با نمره­ی کل
بی­حوصلگی در جدول (8) نشان داده شده است. نتایج نشان می‎دهد که در گروه دختران بی­حوصلگی بیشترین میزان همبستگی را با درس ادبیات (001/0P<) و در گروه پسران بیشترین همبستگی را با درس ریاضی (05/0P<) دارد. نتایج آزمون تبدیل z فیشر به منظور مقایسه­ی ضرایب همبستگی بین ارزیابی گروه نمونه از دروس با بی‎حوصلگی در دو گروه دختران و پسران نشان داد که همبستگی درس ادبیات با
بی­حوصلگی در دختران به ­طور معنی­داری بالاتر از پسران (05/0P<،) است، اما بین سایر ضرایب همبستگی تفاوت معنی­داری بین دو جنس به دست نیامد.

 


جدول 8- ماتریس همبستگی دروس پیش­بینی­کننده­ی بی­حوصلگی بر حسب جنسیت

 

متغیر

بی­حوصلگی

ریاضی

عربی

پرورشی

ادبیات

Z

P

بی­حوصلگی

-

**32/0

**31/0

**27/0

**43/0

 

 

ریاضی

*24/0

-

*23/0

**29/0

10/0

555/0

291/0

عربی

12/0

**39/0

-

**45/0

**34/0

319/1

09/0

پرورشی

11/0

07/0-

*26/0

-

**46/0

11/1

133/0

ادبیات

09/0

**32/0

*28/0

*28/0

-

361/2

009/0

×ضرایب بالای قطر مربوط به دختران و پایین قطر مربوط به پسران است        

 

 

به منظور تبیین واریانس بی­حوصلگی و تعیین این مطلب که کدام عوامل از توان بیشتری برای تبیین و پیش­بینی بی حوصلگی برخوردارند از تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد
(جدول 9). نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که دو عامل مدرسه و خانه به­ طور معنی­داری می‎توانند بی حوصلگی نوجوانان را تبیین کنند؛ اما دو عامل اجتماعی و دروس سهم معنی­داری نداشتند (جدول9). تحلیل رگرسیون برای دو جنس نشان داد که در دختران عامل خانه، درس ریاضی و ادبیات و در پسران عامل مدرسه با بی­حوصلگی ارتباط معنی­داری دارند.

بحث و نتیجه­گیری

چنان که بیان شد صاحب­نظران عوامل و پیش بینی کننده­ی متفاوتی را برای ایجاد و بروز بی­حوصلگی معرفی کرده‎اند که می‎توان آن­ها را متاثر از شرایط فرهنگی و اجتماعی دانست.

جدول 9- نتایج حاصل از اجرای رگرسیون بر روی عامل­های پیش­بینی­کننده­ی بی­حوصلگی

متغیر

دختر

پسر

 

b

خطای استاندارد

β

b

خطای استاندارد

β

 

خانه

42/0

16/0

**39/0

02/0

16/0

01/0

 

مدرسه

12/0

14/0

12/0

33/0

13/0

*30/0

 

اجتماع

17/0-

13/0

15/0-

18/0-

13/0

16/0-

 

ریاضی

43/1

64/0

*21/0

94/0

57/0

20/0

 

عربی

20/0

64/0

03/0

24/0-

70/0

04/0-

 

پرورشی

90/0-

60/0

17/0-

39/0

64/0

07/0

 

ادبیات

94/1

67/0

**30/0

03/0

64/0

007/0

 

 

/0=R2 در گروه دختران، 20/0=R2 در گروه پسران 01/0P<** 05/0P<*

                 

برای نمونه، تحصیل (به عنوان یکی از پیش بینی­کننده­های
بی­حوصلگی) در کشور ایران به لحاظ روش و شرایط با بسیاری از کشورها متفاوت است (18،19).

از این رو، انتظار می‎رود میزان تاثیر آن بر بی­حوصلگی نیز متفاوت باشد. بررسی پیش­بینی­کننده­های بی­حوصلگی نشان داد که عوامل مدرسه­ای و عوامل خانه در پیش­بینی
بی­حوصلگی موثر هستند. در ادبیات مرتبط با بی­حوصلگی به تاثیر محیط­های ساکن و یکنواخت بر بی­حوصلگی تاکید شده­است (20،21). هم­چنین در مطالعات دیگر نیز به نقش شرایط مدرسه در بروز بی حوصلگی تاکید شده­است (22،9). در بین عوامل مدرسه­ای مرتبط با بی­حوصلگی رفتار سختگیرانه و خشک معلمان و تکالیف زیاد درسی و کلاس­های خشک، دارای میانگین بالاتری بودند. مطالعات قبلی نیز به تاثیر تکالیف درسی، رفتار معلمان و فضای خشک کلاس بر بی­حوصلگی اشاره کرده­اند (1،9،12). هم­چنین به نقش عواملی نظیر عدم تنوع در مدرسه و رابطه­ی خصمانه­ی معلم و دانش­آموزان در بروز بی­حوصلگی اشاره شده­است (9).

یکی از پیش­بینی­کننده­های مهم بی­حوصلگی در این پژوهش عوامل خانه بود. شاخص­های مرتبط در این عامل شامل سختگیری و گیر دادن والدین، مشاجره یا جر و بحث والدین، نداشتن کاری برای انجام دادن و نداشتن وسیله­ای برای سرگرمی بود. در ادبیات مرتبط با بی­حوصلگی یکی از مولفه های اصلی ایجاد­کننده­ی بی­حوصلگی نداشتن کاری برای انجام دادن است (14،25-23). در ارتباط با سختگیری والدین نیز می­توان گفت که این یافته بنا به نقل اوکلیز کوزارین[20] با نظریه­ی کنترل قدرت[21] هاگن[22] و همکاران مطابقت دارد (26). بر اساس این نظریه رفتارهای نامناسب نوجوانان با روبط خانوادگی مرتبط می­شود و بر اساس جایگاه والدین در
به­کارگیری اجبار (سختگیری) متفاوت می­شود. طبق دیدگاه کنترل اجتماعی، بی­حوصلگی واکنشی به کنترل بیرونی از قبیل تاثیرات والدین و دیگر بزرگسالان است (27). این نوع
بی­حوصلگی در موقعیت­هایی رخ می­دهد که نوجوان قادر نیست مستقل بودن را تجربه کند. به همین شکل نیز قادر نیست خود را از این موقعیت­ها رها سازد (27).

از نتایج حایز اهمیت این مطالعه، تفاوت پیش­بینی­کننده­ها در نوجوانان دختر و پسر بود. چنان چه در بخش نتایج مشاهده شد در دختران عوامل خانه و در پسران عوامل مدرسه با بروز بی حوصلگی مرتبط بودند. تحلیل جداگانه عامل­ها نشان داد که در عامل خانه برای دختران، سختگیری والدین و مشاجره و جر و بحث آنها با هم، دارای میانگین بالا و در پسران نداشتن کاری برای انجام دادن از میانگین بالایی برخوردار بودند. در مورد این یافته به ویژه در مورد دختران می­توان گفت که این می­تواند یک مسئله­ی فرهنگی باشد.

بر طبق نظریه­های کنترل اجتماعی و مقاومت، بی­حوصلگی ممکن است از معیارهای ارتباطی که در فرهنگ رایج نوجوانان وجود دارد ناشی شود (28). در قیاس با کشورهای غربی، نوجوانان دختر در ایران به خاطر شرایط شرعی و فرهنگی
اجتماعی نسبت به پسران آزادی عمل کمتری دارند و اجتماع سختگیری­های بیشتری برای آنان قایل می­شود، بنا بر این طبیعی است که میزان بی­حوصلگی آنان در خانه به مراتب بیشتر از محیط بیرون و مدرسه باشد.

هرچند که عامل اجتماعی در معادله­ی رگرسیون تاثیری بر بی حوصلگی نداشت اما بررسی میانگین­های آن نشان داد که در مجموع، رفتارهای نامناسب دیگران، ترافیک و بی­کاری از میانگین بالاتری برخوردار هستند که در این میان بی­کاری و نداشتن کاری برای انجام دادن به عنوان یکی از مولفه­های اصلی بی­حوصلگی در مطالعات مختلف مورد تاکید قرار گرفته است (14،23،24).

هم­چنین در مورد دختران نصیحت کردن و گیر دادن دیگران از میانگین بالایی برخوردار بود که این مسئله با همان نظریه­ی کنترل اجتماعی که ذکر آن رفت، قابل توجیه است. بدون تردید هر پژوهش دارای محدودیت­های مختلف اجرایی، علمی و مانند آن است.

مطالعه­ی حاضر نیز از این گونه محدودیت­ها در امان نبوده است. از جمله می­توان به زیاد بودن تعداد سئوالات
پرسش­نامه­ها اشاره کرد که گاهی باعث خستگی و عدم جواب درست دانش­آموزان می­شد؛ اگر چه تلاش شده بود با حذف پرسش­نامه­هایی که پاسخ­های آن ها مخدوش بود (فقط یک گزینه را علامت زده بودند ‏یا به شکل یکنواخت پاسخ داده بودند و یا خیلی از سئوالات را پاسخ نداده بودند) بر این محدودیت غلبه شود؛ اما این سوگیری در پاسخ­ها
 اجتناب­ناپذیر بود. به طور کلی با توجه نقش بی­حوصلگی در تعاملات  اجتماعی(29)،  بزهکاری   نوجوانان1(30)،  پیشرفت

 

1Juvenile Delinquency

 

 

 

 

تحصیلی(1،31) ، اعتیاد(3،32) و نقش کلیدی آن در اختلالات روان­شناختی(2،35-33)، لازم است ضمن شناخت عوامل موثر بر آن برنامه­هایی به منظور پیشگیری از بی­حوصلگی در نوجوانان اجرا شود. در این بین با توجه به بالا بودن بی حوصلگی در دختران لازم است برنامه­هایی نظیر ایجاد
مکان­های تفریحی و ورزشی، فراهم آوردن امکان شرکت در اردوها و مسابقات انجام گردد.

 

 



[1]Boredom

[2]Constancy

[3]Tedium

[4]Meaninglessness

[5]Emptiness

[6]Wearisomeness

[7]Boredom Proneness

[8]Todman

[9]Attentional Constrain

[10]Resistance

[11]Larson and Richards

[12]Eccels and Midgley

[13]Divergent

[14]Sandberg and Bisno

[15]Boredom Assessment Scale

[16]Boredom Proneness Scale

[17]Boredom Proneness Scale- Child Version

[18]Boredom Susceptibility Scale

[19]Leisure Boredom Scale

[20]Okulicz-Kozaryn

[21]Power Control Theory

[22]Hagan

 

1. Todman M, Lehr E. Boredom and boredom proneness in children: Implication for academic and social adjustment. Proceeding of the 2nd International Conference on Psychology; 2008 July 14-17; Athens, Greece; 2008: 1-14
2. Farmer RF, Sundberg ND. Boredom proneness- the development and correlates of a new scale. J Pers Assess 1986; 50: 4-17.
3. Johnson LD, O'Malley PM. Why do the nation's students use drugs and alcohol: Self report reasons from nine national surveys. J Drug Issues 1986; 16: 29-66.
4. Melton AM, Schulenberg SE. On the relationship between meaning in life and boredom proneness: Examining a logotherapy postulate. Psychol Rep 2007; 101(3 Pt 2): 1016-22.
5. Mikulas WL, Vodanovich SJ. The essence of boredom. Psychol Record 1993; 43: 3-12.
6. Watt DJ, Vodanovich SJ. Boredom proneness and psychological development. J Psychol 1999; 133(3): 303-14.
7. Sundberg ND, Laktin CA, Farmer R, Soud J. Boredom in young adult: Gender and culture comparisons. Proceeding of the 46th Annul International Council of Psychologist; 1998 Aug 21-25; 1988: 1-25.
8. Todman M. Boredom and psychotic disorders: Cognitive and motivational issues. Psychiatry 2003; 66(2): 146-67.
9. Larson RW, Richards MH. Boredom in the middle school years: Blaming schools versus blaming students. Am J Educ 1991; 99(4): 418-43.
10. Tolor A. Boredom as related to alienation, assertiveness, internal-external expectancy, and sleep patterns. J Clin Psychol 1989; 45: 260-5.
11. Farrell E. Giving voice to high school students: Pressure and boredom, you know what I'm saying? Am Educ Res J 1989; 4: 489-502.
12. Mann S, Robinson A. Boredom in the lecture theatre: an investigation into the contributors, moderators and outcomes of boredom amongst university students British. Educ Res J 2009; 35(2): 243-58.
13. Barbalet J. Boredom and social meaning. Br J Soc 2000; 50(4): 631-46.
14. Shelley A, Fahlman Kimberley B, Mercer PG, Eastwood AE, Eastwood JD. Does a lack of life meaning cause boredom? Results from psychometric, longitudinal, and experimental analysis. J Soc Clin Psychol 2009; 28(3): 307-40.
15. Farhadi A, Pouretemad HD, Asgari A, Khoahabi K. [Components and predictors of boredom in adolescents]. Ph.D. Dissertation. Tehran: University of Shahid Beheshti, College of psychology and education, 2009: 91-110. (Persian)
16. Zuckerman M, Kuhlman DM, Joireman J, Teta P, Kraft M. A comparison of three structural models for personality: The big three, the big five, and the alternative five. J Pers Soc Psychol 1993; 65: 757-68.
17- Wegner L, Flisher AJ, Muller M, Lombard C. Reliability of the Leisure boredom scale for use with high school students in Cape Town. Journal of Leisure research 2002; 34: 340-50.
18. Madandaar A, Abbasee P. [A second look at comparative education and its missions]. Quarterly journal of education 2007; 23 (2): 101-26. (Persian)
19. Shabaani Z. [A comparison of teacher training programs in Iran and few other countries]. Quarterly journal of education 2004; 20(3): 101-26. (Persian)
20. Smith RP. Boredom: A review. Hum Fac Soc 1981; 23: 392-40.
21. Thackray RI. The stress of boredom and monotony: A consideration of the evidence. Psychosom Med 1981; 43(2): 165-76.
22. Tamar Horowitz T, Tobaly D. School vandalism: Individual and social context. Adolescence 2003; 38: 131-9.     
23. Jervis  LL, Spicer P, Spero M, Manson SP. Boredom, "trouble," and the realities of postcolonial reservation life. Ethos 2003; 31(1): 38-58.
24. Watt JD. Fighting more than fires: Boredom proneness, workload stress and underemployment among urban firefighters. Ph.D. Dissertation. Manhattan, Kansas: Kansas State University, Department of psychology, College of arts and sciences, 2002: 5-10.
25. Sharp EH, Caldwell LL, Graham JW, Ty A, Ridenour TYA. Individual motivation and parental influence on adolescents’ experiences of interest in free time: A longitudinal examination. J Youth Adolesc 2006; 35(3): 359-72.
26. Okulicz-Kozaryn K. Gender differences in adolescents problem behaviors from the power-control theory perspective. Proceeding of the 2nd International Conference on Psychology; 2008 July 14-17; Athens, Greece; 2008: 1-13.        
27. Caldwell LL, Darling N, Payne LL, Dowdy B. Why are you bored? An examination of                     psychological and social control causes of boredom among adolescents. Journal of Leisure Research 1999; 31(2): 103-21.
28. Shaw SM, Caldwell LL, Kleiber DA. Boredom, stress and social control in the daily activities of adolescents. Journal of Leisure research 1996; 28(4): 274-92.
29. Leary MR, Rogers PA, Canfield RW, Coe C. Boredom in interpersonal encounters: Antecedents and social implications. J Pers Soc Psychol 1986; 51: 968-75.
30. Newberry AL, Duncan RD. Roles of boredom and life goals in juvenile delinquency. J Appl Soc Psychol 2001; 31(3): 527-41.
31. Marlodo GK. Shyness, boredom, and grade point average among college students. Psychol Rep 1986; 59: 395-8.
32. Pettiford J, Kozink RV, Lutz AM, Kollins SH, Rose JE, McClernon FJ. Increases in impulsivity following smoking abstinence are related to baseline nicotine intake and boredom susceptibility. Addict Behav2007; 32(10): 2351-7.
33. Vodanovich SJ, Verner KM, Gilbride TV. Boredom proneness: its relationship to positive and negative affect. Psychol Rep 1991; 69(3Pt 2): 1139-46.
34. Vodanovich SJ. Psychometric measures of boredom: A review of the literature. J Psychol 2003; 137(6): 569-95.
35. Binnema D. Interrelations of psychiatric patient experiences of boredom and mental health. Issues Ment Health Nurs 2004; 25(8): 833-42.