نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان
چکیده
کلیدواژهها
ویژگی اصلی اختلال بدشکلی بدن[1] (BDD) که در گذشته بدشکلی هراسی[2] نامیده میشد، عبارت است از اشتغال ذهنی با نوعی نقص در ظاهر فرد که این نقص یا خیالی است یا چنان چه نابهنجاری جسمی جزیی وجود داشته باشد، دلواپسی بیمار در مورد آن افراطی و عذابآور است (1). میزان شیوع BDD در عموم مردم در دو مطالعه 7/0 درصد گزارش شده است (2) که شیوع بالایی در بین نوجوانان و بزرگسالان جوان دارد (3). شیوع BDD در حیطهی جراحی زیبایی در حدود 5 درصد (4) و در کلینیکهای جراحی پوست 12 درصد میباشد (5). همایندی مکرر بین BDD و دیگر اختلالات به ویژه با افسردگی، فوبی اجتماعی و اختلال وسواسیجبری[3] (OCD) وجود دارد (6،7). خصیصههای مشابهی در آسیبشناختی BDD با OCD و فوبی اجتماعی وجود دارد. حتی بر اساس شباهت زیاد بین این دو اختلال، گاهی اوقات BDD به عنوان طیفی از اختلال OCD مفهومسازی میشود (8).
از آن جایی که اثربخشی درمان فراشناختی برای درمان اختلال وسواسیجبری بدیهی است (9) و با توجه شباهت زیاد بین OCD و BDD، محقق پژوهش حاضر بر آن شد تا برای بیماران اختلال بدشکلی بدن، درمان فراشناختی را برگزیند.
فراشناخت عبارت است از هر نوع دانش یا فرآیند شناختی که در آن ارزیابی یا کنترل شناختی وجود داشته باشد (10،11). از یک نظر آن را میتوان به عنوان یک جنبهی عمومی از شناخت در نظر گرفت که در تمام فعالیتهای شناختی نقش دارد. نخستین بار آدرین ولز، درمان فراشناختی را معرفی کرد. علت پدید آمدن درمان فراشناختی پر نمودن نقصهای درمان شناختی بود (12). این روش درمانی از رفتاردرمانی شناختی[4] (CBT) متفاوت است. زیرا به جای این که درمان شامل چالش با افکار و باورها در مورد تروما و یا مواجهههای مکرر و طولانیمدت با خاطرات مربوط به تروما باشد، شامل ارتباط با افکار به طریقی است که مانع ایجاد مقاومت و یا تحلیل ادراکی پیچیده شود و بتواند راهبردهای تفکر ناسازگار در مورد نگرانی و همچنین نظارت غیر قابل انعطاف بر تهدید را از بین ببرد. نظریههای شناختی در مورد آن چه که باعث به وجود آمدن الگوهای غیر مفید تفکر میشوند توضیحات مختصری ارایه کردهاند وجود باورهای منفی به طور مشخص نمیتوانند دربارهی الگوی تفکر و پاسخهای متعاقب آن توضیحی ارایه دهند. آن چه در این جا مورد نیاز است به حساب آوردن عواملی است که تفکر را کنترل کرده و وضعیت ذهن را تغییر میدهند. این عوامل اساس نظریهی فراشناختی است (12).
تحقیقات مختلف نشان دادند که بین جنبههای خاصی از فراشناخت با اختلالات روانشناختی رابطهای وجود دارد (13). مطالعهی کوپر و عثمان[5] نشان داد که افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن از لحاظ کنترل فکر در مورد بدشکلی ظاهر، باورهای مثبت و منفی دربارهی نگرانی نسبت به بدشکلی ظاهر، راهبردهای کنترل فراشناختی، رفتارهای ایمنی[6] نسبت به افکار و تصاویر در مورد بدشکلی ظاهر و عینیت دادن به افکار و تصاویر مربوط به بدشکلی ظاهر خود از افراد گروه شاهد، متفاوت میباشند (14). تحقیقاتی که در مورد درمان فراشناختی بر روی اختلالات هیجانی انجام شدهاند عبارتند از مطالعهی ولز و فیشر[7] که با استفاده از مدل فراشناختی بر روی افراد مبتلا به اختلال OCD دریافتند که تمام بیماران در پسآزمون، بهبودی معنیداری را در علایم OCD نشان دادند که این نتایج در 3 و 6 ماه بعد نیز باقی ماندند (15).
در مطالعهای راس[8] و همکارش با استفاده از مدل فراشناختی ولز جهت درمان اختلال OCD بر روی گروهی از بیماران
(6 زن و 6 مرد) و در دامنهی سنی 21 تا 58 سال دریافتند که در پسآزمون و در 3 و 6 ماه از دورهی پیگیری 7 بیمار، علایم کامل بهبودی را نشان دادند (16). مطالعاتی نیز کاربرد موفقیتآمیز مدل فراشناختی را در درمان اختلال اضطراب منتشر[9] (GAD) (17) و درمان اختلال استرس پس از سانحه[10] (PTSD) (18) نشان دادهاند.
در ایران نیز در مطالعهای تحت عنوان کارآیی و اثربخشی الگوی فراشناختی ولز در درمان یک مورد اختلال وسواسی اجباری مورد آزمایش قرار گرفت. اثربخشی این مدل با استفاده از روش تک موردی آزمایشی از نوع خط پایهی چندگانه بر روی یک مورد آزمودنی (زن) بررسی شد و اثربخشی مدل فراشناختی مورد تایید قرار گرفت (19).
بختآور و همکاران نیز اثربخشی درمان رفتاری فراشناختی را بر روی علایم خودتنبهیی 30 بیمار PTSD مورد آزمایش قرار دادند که اثربخشی این مداخله مورد تایید قرار گرفت (20). علاوه بر این، ربیعی اثربخشی مداخلهی رفتاری فراشناختی را بر روی یک مورد BDD مورد آزمایش قرار داد که علایم بیماری بعد از مداخله به طور معنیداری کاهش یافت (21). لذا محقق پژوهش حاضر بر آن شد که اثر بخشی درمان فراشناختی را بر روی علایم مربوط به مولفههای فراشناختی در بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن مورد آزمایش قرار دهد.
روشکار
این پژوهش از دستهی طرحهای تجربی و کاربردی (کارآزمایی بالینی) است که به صورت پیشآزمون و
پسآزمون با گروه شاهد به همراه پیگیری 6 ماهه و با استفاده از گزینش تصادفی عضویت گروهی اجرا گردید. جامعهی آماری این پژوهش عبارت از تمام بیماران سرپایی بودند که در بهار سال 1388 جهت انجام عمل جراحی زیبایی به
کلینیکهای پوست و زیبایی و متخصصین جراحی پوست و زیبایی شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. از این جامعه، نمونهای به حجم 20 نفر به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و پس از اخذ رضایت آگاهانه در دو گروه آزمون و شاهد به شیوهی تصادفی جایگزین شدند.
ابزارهای پژوهش:
مقیاس اصلاح شدهی اختلال وسواسیاجباری یل-براون برای اختلال بدشکلی بدن[11] (YBOCS-BDD): ابزار خودسنجی 12 سئوالی است که شدت علایم اختلال بدشکلی بدن را مورد سنجش قرار میدهد و دارای یک ساختار مرتبهای دو عاملی و دو سئوال اضافی است. این عوامل عبارتند از وسواس فکری و وسواس عملی و دو سئوال اضافی نیز در مورد بینش[12] و اجتناب[13]. پاسخدهندگان میزان توافق خود را با هر کدام از مادهها در مقیاس لیکرت که از دامنهی کاملا مخالفم تا کاملا موافقم گسترده است، نشان میدهند. به طور کلی، مطالعات نشان میدهند که YBOCS-BDD دارای روایی و پایایی مطلوبی می باشد (22) و در ایران نیز روایی و پایایی آن توسط ربیعی و همکاران ثابت شده است (23).
پرسشنامهی فراشناخت[14](MCQ): این پرسشنامه توسط ولز و کارترایت هاوتون[15] به منظور اندازهگیری تفاوتهای فردی افراد در باورهای مثبت و منفی در مورد نگرانی و افکار مزاحم ناخوانده، بازبینی و نظارت فراشناختی و قضاوت در مورد کارآمدی شناختی طراحی شده است. دارای 65 سئوال و 5 خردهمقیاس است که عبارتند از: باورهای فراشناختی مثبت در مورد نگرانی (19 سئوال)، باورهای فراشناختی منفی درمورد غیر قابل کنترل و خطرناک بودن نگرانی (16 سئوال)، اعتماد شناختی پایین (10 سئوال)، باورهای فراشناختی منفی در مورد افکار (13 سئوال) و خودآگاهی شناختی (7 سئوال). شیوهی نمره گذاری سئوالها در مقیاس لیکرت و با 4 گزینه از موافق نیستم تا کاملا موافقم در نظر گرفته شده است. روایی و پایایی این پرسشنامه بررسی گردیده و با پرسش نامه ی اضطراب خصلتی اشپیلبرگر همبستگی مثبت و معنی داری دارد (24). در پژوهشی ابوالقاسمی و همکاران ضریب آلفای کرونباخ این پرسشنامه را 85/0 گزارش کرده اند (25).
در انجام کار ابتدا یک اطلاعیه در مورد برگزاری درمان بر روی علایم BDD (علایم با جزئیات در اطلاعیه ذکر شده بود) در تمام کلینیکهای پوست و زیبایی و مطب متخصصین پوست و جراحی زیبایی شهر اصفهان پخش شد. سپس افراد مراجعهکننده، ابتدا توسط YBOCS-BDD مورد آزمون قرار گرفتند و سپس افرادی که نمرهی بالای 20 کسب کردند مورد مصاحبهی بالینی ساختار یافته بر اساس چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی قرار گرفتند تا از تشخیص BDD اطمینان حاصل شود. در نهایت به طور تصادفی 20 نفر انتخاب شده، در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. گروه آزمون بعد از اجرای پیشآزمون به وسیلهی آزمون MCQ، طی 8 جلسهی 1 ساعته در هفته، در یک کلینیک درمانی (کلینیک آفتاب) در شهر اصفهان تحت مداخلهی فراشناختی قرار گرفتند، در حالی که افراد گروه شاهد مورد پیشآزمون قرار گرفتند ولی هیچ مداخلهی درمانی دریافت ننمودند. در پایان مداخله، پسآزمون و بعد 6 ماه (پیگیری) از هر گروه آزمونMCQ به عمل آمد. جهت رعایت اصول اخلاقی در این پژوهش برای گروه شاهد و کسانی که مراجعه کرده بودند ولی در گروه آزمون یا شاهد قرار نداشتند (در مجموع 15 بیمار) بعد از پایان مداخله، پنج جلسهی درمان فراشناختی انجام گرفت. البته قابل ذکر است که تا کنون هیچ مداخلهی فراشناختی بر روی اختلال بدشکلی بدن انجام نشده و این مداخله اولین مداخلهی فراشناختی است که بر روی مولفههای فراشناختی در بیماران BDD صورت میگیرد و نبود پیشینه باعث شده است که محقق پژوهش حاضر تغییراتی در مدل فراشناختی ولز ایجاد نماید تا قابل اجرا بر روی مبتلایان به BDD باشد. شایان ذکر است که تمام تغییرات، مورد تایید متخصصین در این حوزه بوده است.
مداخله طبق مراحل زیر بر روی بیماران اجرا شد.
جلسهی اول: ارزیابی بیماران، معرفی هیجانها و ابعاد آن و رابطهی آنها با باورهای فراشناختی
جلسهی دوم: معرفی BDD به عنوان بینظمی هیجانی و ترسیم دیاگرام فراشناختی آن، معرفی منطق درمان رفتاری فراشناختی و الگوی فراشناختی BDD و تعیین اهداف درمانی
جلسهی سوم: تغییر در استراتژیهای خودنظارتی و نظارت بر ماشهچکانها و افکار درونی (مربوط به بدشکل بودن ظاهر).
جلسهی چهارم: ارزیابی باورهای فراشناختی و درآمیختگی افکار (عینیت بخشیدن به افکار مربوط به بدشکلی بدن) و آموزش در مورد مقابله با این باورها
جلسهی پنجم: آموزش جهت درگیر شدن با نشخوار فکری، نگرانی تکرارشونده مربوط به افکار مربوط به زشتی ظاهر و تضعیف کردن باورهای مربوط و ایجاد سبک سازگارتر فکری و رفتاری (جریان پردازشی جدید)
جلسهی ششم: رویکردهای رفتاری درمان BDD (روشهای تحلیل سود و زیان، آزمایش به تعویق انداختن آیینمندیها و روش کنترل توجه برای کاهش شدت افکار وسواسی مربوط به
زشتی ظاهر)
جلسهی هفتم: آموزش به بیمار جهت فاصله گرفتن از غنیسازی ذهنی و به تعویق انداختن نگرانی و توسعهی هوشیاری و رهایی از اندیشناکی در مورد افکار مربوط به بدشکلی بدن
جلسهی هشتم: بررسی تنشها (مدیریت تنش)، افزایش آگاهی، کنترل انعطافپذیری فراشناختی، استراتژیهای مقابلهای، انحراف توجه مزمن به سمت خطر و بازسازی فراشناختهای ناسازگار و در نهایت نتیجهگیری
قابل ذکر است که در هر جلسه تکالیف خانگی نیز داده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد.
نتایج
میانگین سنی مراجعهکنندگان 80/28 سال با انحراف استاندارد 5/6 بود. لازم به ذکر است که 3/23 درصد از آزمودنیها دارای تحصیلات دبیرستان، 7/26 درصد دارای تحصیلات دیپلم و 49 درصد دارای تحصیلات کارشناسی و بالاتر بودند.
جدول1- میانگین نمرات پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری گروه نمونه به تفکیک دو گروه آزمون و شاهد
متغیرها |
پیشآزمون |
پسآزمون |
پیگیری |
|
باورهای مثبت دربارهی نگرانی |
آزمون |
2/16 |
7/11 |
11 |
شاهد |
15 |
9/15 |
7/15 |
|
کنترلناپذیری و خطر |
آزمون |
5/20 |
7/17 |
6/17 |
شاهد |
21 |
8/20 |
8/20 |
|
اطمینان شناختی |
آزمون |
7/14 |
4/12 |
9/11 |
شاهد |
8/15 |
5/15 |
7/14 |
|
نیاز به کنترل افکار |
آزمون |
9/17 |
1/13 |
5/13 |
شاهد |
19 |
5/18 |
5/18 |
|
خودآگاهی شناختی |
آزمون |
5/16 |
2/11 |
9/11 |
شاهد |
8/15 |
15 |
9/14 |
از نظر بررسی توصیفی متغیرهای جمعیتشناختی، دو گروه آزمون و شاهد از لحاظ تمام متغیرهای جمعیتشناختی
(سن، سطح تحصیلات، سابقهی مصرف دارو و سابقهی بیماری) به غیر از متغیر جنسیت (18 زن و 2 مرد) و وضعیت تاهل (17 نفر مجرد و 3 نفر متاهل) تفاوت معنیداری با هم نداشتند. به همین دلیل چون دو گروه از لحاظ متغیرهای جمعیتشناختی باهم تفاوتی نداشتند نیازی به کنترل آنها نبود.
همان طور که در جدول 1 قابل مشاهده میباشد بعد از درمان نمرات مولفههای فراشناختی در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد کاهش بیشتری داشتهاند. برای تحلیل دادهها از تحلیل مانکووا استفاده گردید تا اثر پیش آزمون بر روی نمرات دو گروه در پسآزمون و پیگیری تعدیل گردد. برای استفاده از تحلیل مانکووا پیشفرضهای آزمونهای پارامتریک توسط شاپیرو- ویلک و آزمون لوین مورد سنجش قرار گرفت که نشاندهندهی نرمال بودن نمرات متغیرهای وابسته و تساوی واریانسها در دو گروه بود(05/0<P). نتایج تحلیل مانکووا در جدول 2 ارایه شده است. همان طور که در جدول 2 مشاهده میگردد حتی بعد از کنترل پیشآزمون، دو گروه آزمون و شاهد در پسآزمون و پی گیری در همهی متغیرهای وابسته تفاوت معنیداری دارند. همچنین همان طور که قابل مشاهده میباشد بیشترین اثر درمان در متغیر نیاز به کنترل افکار میباشد (76/0) و این اثر در پی گیری 6 ماه نیز ماندگار بوده است. کمترین اثر درمان نیز بر روی متغیر کنترلناپذیری و خطر میباشد (34/0). با توجه به توان آزمون و اندازهی اثر بالا و سطح معنیداری نزدیک به صفر در اکثر متغیرهای وابسته میتوان احتمال این را داد که حجم نمونه در این پژوهش کافی بوده است.
بحث و نتیجهگیری
هدف پژوهش حاضر ارایه و سنجش کارآیی مداخلهی فراشناختی بر مولفههای فراشناختی مرتبط با اختلال بدشکلی بدن بود. با توجه به شیوع نسبتا بالای اختلال بدشکلی بدن و نبود درمان مشخص و همه جانبه برای این اختلال، لزوم پژوهش در مورد درمانهای جدید برای اثربخشی بر روی اختلال بدشکلی بدن کاملا مشخص میباشد. درمان فراشناختی از جمله درمانهای جدیدی است که اثربخشی آن بر چندین اختلال هیجانی روشن گردیده است
جدول 2- نتایج تحلیل مانکووا و تاثیر عضویت گروهی بر میزان مولفههای فراشناختی در دو گروه آزمون و شاهد
توان آزمون |
اندازهی اثر |
P |
درجهی آزادی |
F |
میانگین تعدیلشده گروهها |
مراحل پژوهش |
متغیرهای وابسته |
|
85/0 |
44/0 |
006/0 |
1 |
54/10 |
13/11 |
آزمون |
پسآزمون |
باورهای مثبت دربارهی نگرانی |
86/15 |
شاهد |
|||||||
86/0 |
45/0 |
006/0 |
1 |
61/10 |
03/11 |
آزمون |
پیگیری |
|
66/15 |
شاهد |
|||||||
67/0 |
34/0 |
023/0 |
1 |
62/6 |
18 |
آزمون |
پس آزمون |
کنترلناپذیری و خطر |
49/20 |
شاهد |
|||||||
68/0 |
35/0 |
021/0 |
1 |
87/6 |
87/17 |
آزمون |
پیگیری |
|
52/20 |
شاهد |
|||||||
99/0 |
69/0 |
0001/0 |
1 |
03/30 |
27/12 |
آزمون |
پس آزمون |
اطمینان شناختی |
62/15 |
شاهد |
|||||||
94/0 |
54/0 |
002/0 |
1 |
88/14 |
6811 |
آزمون |
پیگیری |
|
91/14 |
شاهد |
|||||||
99/0 |
76/0 |
0001/0 |
1 |
23/40 |
48/13 |
آزمایش |
پسآزمون |
نیاز به کنترل افکار |
12/18 |
شاهد |
|||||||
99/0 |
74/0 |
0001/0 |
1 |
26/37 |
84/13 |
آزمون |
پیگیری |
|
15/18 |
شاهد |
|||||||
96/0 |
56/0 |
001/0 |
1 |
12/16 |
07/11 |
آزمون |
پسآزمون |
خودآگاهی شناختی |
12/15 |
شاهد |
|||||||
84/0 |
44/0 |
007/0 |
1 |
12/12 |
86/11 |
آزمون |
پیگیری |
|
94/14 |
شاهد |
و از جملهی این اختلالات، اختلال وسواسیجبری میباشد (9،12،15) و از آن جایی که بین OCD و اختلال بدشکلی بدن شباهت زیادی وجود دارد (8)، محقق پژوهش حاضر بر آن شد تا اثربخشی مداخلهی فراشناختی را بر روی بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن برای اولین بار مورد پژوهش قرار دهد. درمان فراشناختی بر مبنای مدل فراشناختی ولز از شیوههای نوین درمانهای غیر دارویی است که جهت تبدیل و برطرف کردن خلاءهای نظریهی شناختی شکل گرفته است و به بیان واضحتر، باورها و طرحوارههایی که الیس و بک در نظریهی شناختی بر آنها تاکید کردهاند، میتوانند عاملهایی فراشناختی باشند که توجه به شیوهی ارزیابی و پاسخهای مقابلهای را شکل داده و خود باعث افزایش باورهای منفی عمومی گردند. این رویکرد بالینی موجب تعمیق درمان شده و به متخصصان بالینی کمک میکند تا به بیمارانشان آموزش دهند که بتوانند با شیوهای متفاوت، افکارشان را شکل دهند و به جای چالش با باورهای ناکارآمد، فراشناختهای ناسازگار را که باعث افزایش این باورها میشود، تغییر دهند (9).
کاهش معنیدار نمرات بیماران (گروه آزمون نسبت به گروه شاهد) در مولفههای فراشناختی (باورهای مثبت دربارهی نگرانی، کنترلناپذیری و خطر، اطمینان شناختی، نیاز به کنترل افکار و خودآگاهی شناختی) از مرحلهی خط پایه تا مرحلهی پیگیری، دلیلی بر اثربخشی مداخلهی فراشناختی بر مولفهی فراشناختی مرتبط با BDD میباشد. این نتایج یافتههای مبنی بر کارآیی درمان فراشناختی بر درمان اختلالات هیجانی را تایید میکند و با یافتههایی مبنی بر اثربخشی مدل فراشناختی بر وسواسها، هماهنگ میباشد (12،15،16). علاوه بر این، افراد مبتلا به BDD در مولفههای فراشناختی نمرات بالاتری نسبت به هنجار طبیعی جامعه به دست آوردند، این یافته با نتایج کوپر و عثمان (14) مبنی بر متفاوت بودن فراشناخت در افراد مبتلا به BDD نسبت به سایر افراد جامعه، همخوان بود.
از علتهای اثربخشی مداخلهی فراشناختی میتوان این موارد را ذکر کرد. 1- اثربخشی بر روی راهبردهای کنترل فراشناختی نادرست (مثل نشخوار فکری، انعطافناپذیری در پردازش اطلاعات، نگراناندیشی، هوشیاری بیش از اندازه در مورد افکار مربوط به بدشکلی ظاهر)، 2- اثربخشی مداخله بر روی باورهای فراشناختی منفی و مثبت (باورهای منفی مثل باور به خطرناک و ترسناک بودن افکار مربوط به بدشکلی ظاهر و باورهای مثبت مثل اعتقاد به مفید بودن افکار مربوط به بدشکلی یا اعتقاد به این که افکار مربوط به بدشکلی باعث میشوند تا از زشتی و بدشکلی ظاهر جلوگیری شود).
مداخلهی فراشناختی علاوه بر محتوای افکار، به فرآیند پردازش اطلاعات (مثل عدم انعطافپذیری در پردازش اطلاعات)، چگونگی دریافت اطلاعات از بیرون (مثل هوشیاری بیش از اندازه به توجه دیگران نسبت به خود) و چگونگی برونداد اطلاعات (مثل رفتار های ایمنی) توجه فزاینده دارد. یکی از امتیازات پژوهش حاضر، نوآوری آن میباشد و از محدودیتهای آن میتوان به آگاهی درمانگر به گروههای آزمون و شاهد، کم بودن حجم و محدود بودن نمونه به افراد داوطلب، تحصیلکرده و محدودهی سنی خاص و نبود امکان مقایسه با درمانهای دیگر مثل CBT اشاره کرد. پیشنهاد میشود که درمان فراشناختی برای اختلال بدشکلی بدن در نمونههای دیگر و با درمانهای دیگری مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته و در صورت امکان از طرحهای دوکورسازی یا ناآگاهی دوسویه استفاده شود.
به طور کلی نتایج پژوهش حاضر حاکی از این میباشد که مداخلهی فراشناختی برای مولفههای فراشناختی در بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن اثربخش میباشد و میتوان این درمان را به عنوان یک روش درمان جدید و چند بعدی در کنار درمان های دیگر برای درمان اختلال بدشکلی بدن پیشنهاد نمود
[1]Body Dysmorphi Disorder
[2]Dysmorphic Phobia
[3]Obsession Compulsion Disorder
[4]Cognitive Behavior Therapy
[5]Cooper and Osman
[6]Safety Behaviors
[7]Wells and Fisher
[8]Ross
[9]Generalized Anxiety Disorder
[10]Post Traumatic Stress Disorder
[11]Yale- Brown Obsessive Compulsive Scale Modified for BDD
[12]Insight
[13]Avoidance
[14]Meta-Cognitive Questionnaire
[15]Wells and Certwright-Hatton