بررسی نیمرخ آسیب شناسی روانی در متقاضیان جراحی پلاستیک

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مهاباد

چکیده

بر اساس پژوهش‌های صورت گرفته توسط انجمن جراحان پلاستیک، میزان اختلالات و آسیب‌های روانی در میان متقاضیان جراحی زیبایی بیشتر از افراد عادی است. مطالعه‌ی حاضر به منظور مقایسه‌ی نیمرخ آسیب‌شناسی روانی بین جمعیت عادی و متقاضیان جراحی پلاستیک انجام گرفت.
روش‌کار: در این مطالعه‌ی توصیفی مقطعی با روش نمونه‌گیری قضاوتی در زمستان 1388 نمونه‌ای با حجم 50 نفر از میان متقاضیان جراحی پلاستیک مراجعه‌کننده به چند کلینیک جراحی زیبایی شهر تهران انتخاب شدند که در دامنه‌ی سنی 18 تا 45 سال قرار داشتند و با 50 نفر از همراهان این افراد به عنوان گروه شاهد که از لحاظ برخی متغیرهای جمعیت‌شاختی با یکدیگر همتا شده بودند، مقایسه شدند. برای گردآوری داده‌ها از پرسش‌نامه‌ی 175 سئوالی چند محوری بالینی میلون (MCMI-III) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند.
یافته‌ ها: نتایج پژوهش نشان داد که جویندگان جراحی پلاستیک در مقیاس‌های افسرده، نمایشی، خودشیفته، وسواسی، خودآزار، مرزی و اسکیزوتایپال از میان شاخص‌های مربوط به الگوهای بالینی شخصیت نمرات بالاتری داشتند. هم‌چنین از میان شاخص‌های مربوط به نشانگان بالینی نیز در مقیاس‌های اضطراب، شبه جسمی، وابستگی به الکل، اختلال تفکر و افسردگی اساسی نمرات آنان بالاتر از جمعیت عادی بود (در سطح 05/0P<).
نتیجه‌ گیری: متقاضیان جراحی‌های زیبایی تفاوت‌هایی در مقیاس‌های شخصیت و نشانگان بالینی با گروه شاهد داشتند که شاید آن‌ها را به سمت جراحی زیبایی سوق داده است. ارزیابی‌های روان‌شناختی در تعیین نیمرخ بالینی متقاضیان، شناسایی اختلالات شخصیت و روان‌پزشکی و ارجاع آن‌ها قبل از اجرای اعمال جراحی به روان‌درمانی، مفید و کمک‌کننده است
 

کلیدواژه‌ها


امروزه جراحی زیبایی به یکی از دغدغه­های انسان تبدیل شده است. میزان جراحی پلاستیک در سال 2005 در ایالات متحده­ی آمریکا در حدود 2/10 میلیون بوده که در سال 2007 به 7/11 میلیون افزایش یافته است (1،2). افراد به طور فزاینده نیاز درونی را برای همانندسازی ظاهرشان با مدل­های زیبایی خاص به عنوان یک عرف اجتماعی احساس می­کنند. با این وجود، فهم حد و مرز بین آرزوی رایج برای بهبود ظاهر یک شخص و روان­رنجوری، بسیار مهم است. نارضایتی افراطی از ظاهر ممکن است حالات روانی بیمارگونه را پنهان کند و غفلت از آن ممکن است عواقب پزشکی جدی را به همراه داشته باشد (3). عوامل زیادی می­توانند عزت نفس فرد را متاثر سازنداز جمله عواملی مثل سن، موقعیت اجتماعی و اقتصادی، زمینه­ی خانوادگی و تصویر بدنی[1] و روان­شناختی از آن جمله هستند. افرادی که متحمل جراحی­های زیبایی می­شوند اغلب اوقات به دلیل عزت نفس پایین و فقدان تصورات مثبت از خود، بدریختی بدنی یا کسب توجه عمومی، تن به این کار می­دهند (4) و داشتن عزت نفس پایین و احساس نداشتن جذابیت فیزیکی و جنسی در افراد، احتمال گرایش آن­ها را به انجام جراحی­های پلاستیک افزایش می­دهد (5،6).

جراحی پلاستیک عموما به دو طبقه­ی عمده تقسیم می­شود: بازسازی و زیبایی. جراحی­های مرتبط با بازسازی برای ایجاد عملکرد بهنجار جسمانی و اجتماعی در افراد ضروری­اند (7). کودکی که گوش خود را از دست داده، به احتمال زیادی در معرض مسائل روان­شناختی قرار دارد که بر خودپنداره­ی او تاثیر می­گذارد. بسیاری از جراحی­های پلاستیک به این افراد کمک می­کند تا از شر نقایص جسمانی خود خلاص شوند و کیفیت زندگی اجتماعی­شان را بهبود ببخشند اما جراحی­های زیبایی اغلب به دلیل نارضایتی افراد از نقص­های جزئی و تخیلی در ظاهرشان انجام می­گیرد و معمولا ریشه در مشکلات روان­شناختی دارد (8). پژوهش سوآمی[2] و همکاران نشان داد که افرادی که نمرات پایین­تری در مقیاس­های انعطاف­پذیری و روشنفکر بودن و نیز نمرات بالاتری در مقیاس باوجدان بودن و روان­رنجورخویی کسب می­کنند، بیشتر در معرض استفاده از چنین روش­هایی برای سازگاری بهتر با محیط قرار دارند. به علاوه زنان با احتمال بیشتری در مقایسه با مردان اقدام به انجام اعمال جراحی زیبایی می­نمایند (9). این در حالی است که برخی دیگر از پژوهشگران مانند فردریک[3] و همکاران و شری[4] و همکاران خلاف این یافته را گزارش کرده­اند (10،11). وجود مشکلات و اختلالات روان­شناختی در میان متقاضیان جراحی زیبایی رایج و معمول است. احساس نقص در ظاهر بدنی و به ویژه در صورت در زمانی که نقص­ها تخیلی و یا بسیار جزئی و خفیف باشند (ملاک اصلی تشخیصی اختلال بدریختی بدنی[5] یا BDD) از ویژگی­هایی است که در اکثر متقاضیان انجام چنین جراحی­هایی وجود دارد، اغلب اضطراب­زا بوده و موجب افت کارکردهای فرد در حوزه­های روابط بین فردی، خانوادگی، اجتماعی و شغلی می­شود. برخی از مطالعات عنوان نمودند که افرادی که با وجود نقص­های جزئی در ظاهر خود اقدام به اعمال جراحی زیبایی می­نمایند اغلب دچار پریشانی روان­شناختی، عزت نفس پایین و تحریف تصورات بدنی از خود بوده و نیمرخ روان­شناختی آنان با افراد عادی، متفاوت است (12). اختلال بدریختی بدنی در متقاضیان جراحی پلاستیک بسیار شایع است و اغلب با اختلالات بالینی محور یک مانند افسردگی اساسی، اختلال وسواسی­جبری، فوبیای اجتماعی، اختلال هراس و سوءمصرف مواد همراه است (15-13). اختلالات شخصیت[6] یا تشخیص­های محور دو نیز در این افراد بسیار رایج است. یافته­ها نشان می­دهند که 57-48 درصد افراد مبتلا به BDD واجد ملاک­های تشخیصی حداقل 2 نوع از اختلالات شخصیتی می­باشند. 26 درصد از آنان از 3 نوع و 4 درصد آنان از 4 نوع اختلال شخصیتی همایند رنج می­برند. خوشه­ی[7] C و B اختلالات شخصیت در این افراد شیوع بیشتری (76-12 درصد) دارد و خوشه­ی A شیوع کمتری (40-10 درصد) دارد (9،10). هم­چنین یافته­های پژوهش گراسبارت و سارور نشان داد که 71 درصد متقاضیان جراحی زیبایی، تشخیص اختلال شخصیت را دریافت می­کنند. رایج­ترین آن­ها اختلال شخصیت خودشیفته[8] (25 درصد)، وابسته[9] (12 درصد)، نمایشی[10] (10 درصد) و مرزی[11] (9 درصد) می­باشد. فراوانی بالای شیوع اختلال شخصیت خودشیفته و مرزی توسط سایر پژوهشگران نیز گزارش شده است (به نقل از 16). اما با توجه به حجم بزرگ جراحی­های زیبایی و اختلالات روانی همراه آن، نتایج و پیامدهای جراحی زیبایی چیست؟ هونیگمن[12] و همکارانش در مطالعه­ای مروری به این سئوال پاسخ داده­اند. در کل بیماران از نتایج فرآیند کار راضی هستند، اگر چه برخی از این بیماران نیز اختلالات و ناراحتی های زودگذر و برخی دیگر مداوم و طولانی­مدت را نشان می­دهند. عواملی که با نتایج روان­شناختی ضعیف در این افراد همراه است شامل جوان بودن، جنسیت مرد، داشتن انتظارات غیر واقع­بینانه از جراحی، نارضایتی از جراحی زیبایی قبلی، بدشکلی­های جزئی، جراحی برای انگیزه­های ارتباطی و سابقه­ی افسردگی، اضطراب و اختلال شخصیت می­باشد (17). در برخی از مطالعات نشان داده شده است که اختلال بدریختی بدن نیز پیش­بینی­کننده­ی نتایج ضعیف بعد از جراحی است (16).

گزارش­ها و اظهارنظرهای سال­های اخیر، گویای آن است که زیبایی به یکی از دغدغه­های اصلی ایرانیان تبدیل شده است. یکی از سایت های انگلیسی زبان در گزارشی به نقل از آمار سازمان بهداشت جهانی[13]، ایران را پایتخت عمل­های زیبایی بینی در دنیا می­نامد (8)، حجم مشکل در ایران نیز هشداردهنده و میزان آگاهی ما از مسایل روان­شناختی مرتبط با آن در ایران بسیار اندک است.

همان طور که در مطالعه­ی ادبیات پژوهش هم مشاهده شد، افراد متقاضی جراحی زیبایی دارای اختلالات روان­پزشکی بالایی نسبت به جمعیت عادی هستند و همین اختلالات نیز پیش­بینی­کننده­ی نتایج روان­شناختی ضعیف بعد از جراحی زیبایی است. لذا بررسی و مقایسه­ی این گروه در ایران، به منظور شناخت آسیب شناسی روانی این جمعیت بالینی خاص و روان­درمانی برای پیشگیری از جراحی­های ناشی از اختلالات روانی و پیامدهای منفی بعد از عمل، ضروری می­نماید. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سئوال است که متقاضیان جراحی پلاستیک در الگوها و اختلالات شخصیت و نشانگان بالینی روان­شناختی چه تفاوتی با جمعیت عادی دارند.

روش­کار

پژوهش حاضر از نوع توصیفی مقطعی[14] است. جامعه­ی آماری پژوهش متقاضیان جراحی زیبایی مراجعه­کننده به کلینیک­های جراحی پلاستیک پارس، تخصصی دی، بیمارستان فاطمه­ی زهرا (س) در زمستان 1388 است که حداقل در حد سوم راهنمایی سواد داشته و سن آن­ها بین 18 تا 45 سال بوده است. به روش نمونه­گیری قضاوتی[15] 100 نفر نمونه برای دو گروه انتخاب شدند. گروه اول 50 نفر از متقاضیان جراحی زیبایی و گروه دوم 50 نفر از همراهان، نزدیکان و بستگان این افراد به عنوان جمعیت عادی انتخاب شدند که با آن­ها به کلینیک مراجعه کرده و از لحاظ متغیرهای جمعیت­شناختی (جنسیت، سن و سال­های تحصیل) با آن­ها همتا[16] بوده و سابقه و قصد جراحی پلاستیک نداشتند. دلیل انتخاب نمونه با محدودیت سنی حداقل 18 سال و تحصیلات حداقل سوم راهنمایی، لازمه­ی پاسخگویی به پرسش­نامه­ی چندمحوری بالینی میلون[17] (MCMI-III) بود. آزمون برای آزمودنی­ها شرح داده شد و از ایشان برای شرکت در پژوهش، رضایت­نامه­ی کتبی گرفته شد. پاسخ­نامه­های آزمون بی­نام بوده، از میان متغیرهای جمعیت­شناختی تنها اشاره به سن، جنسیت، سال­های تحصیلی و نوع عمل جراحی درخواستی (برای گروه متقاضیان جراحی پلاستیک) اجباری بود. تمامی پرسش­نامه­های اجرا شده طبق شاخص­های روایی پرسش­نامه­ی میلون از روایی برخوردار بوده و در تحلیل داده­های پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. گردآوری داده­ها با استفاده از MCMI-III انجام شد. این ابزار یک پرسش­نامه­ی خودسنجی 175 سئوالی به صورت
جواب­های صحیح و غلط است که 28 مقیاس جداگانه دارد و بر اساس طبقه­بندی­های ذیل نمره­گذاری می­شود: 4 شاخص تغییرپذیری روایی، افشاگری، بدنمایی و مطلوب بودن که روایی ابزار را می­سنجد، 11 مقیاس الگوهای شخصیت بالینی شامل اسکیزوئید، اجتنابی، افسرده، وابسته، نمایشی، خودشیفته، ضداجتماعی، دیگرآزار، وسواسی، منفی­گرا و خودآزار، آسیب­شناسی شخصیت شدید (3 مقیاس) شامل اسکیزوتایپی، مرزی و پارانوئید، نشانگان بالینی (7 مقیاس) شامل اضطراب، جسمانی­سازی، دوقطبی، افسرده­خویی، وابستگی به الکل، وابستگی به دارو و اختلال استرس پس از سانحه و نشانگان شدید (3 مقیاس) شامل اختلال تفکر، افسردگی عمده و اختلال هذیانی. نحوه­ی نمره­گذاری نیز به این صورت است که بعد از تعیین نمره­ی خام برای هر مقیاس، نمره­های برش نرخ پایه[18] (BR) محاسبه می­شود. در تحلیل داده­ها از این نمره استفاده می­شود. این پرسش­نامه برای بزرگسالان 18 سال به بالا که دست کم توان خواندن آنان تا سطح کلاس هشتم طراحی شده است.MCMI  از جمله آزمون­های منحصر به فردی است که در آن بر اختلالات شخصیت و الگوهای بالینی شخصیتی و نشانه­هایی که اغلب با این اختلالات همراه هستند، تاکید می شود. نسخه­ی اصلی این آزمون در سال 1977 توسط تئودور میلون، روان­شناس بالینی و شخصیت، بر اساس نظریه­ی زیستی­روانی­اجتماعی­اش تدوین و از آن زمان تا کنون 2 بار تجدید نظر شده است (18). میلون شاخص حساسیت مقیاس های این پرسش­نامه را از 50 تا 79 درصد، شاخص ویژگی را از 91 تا 98 درصد و قدرت تشخیصی آن را از 88 تا 97 درصد گزارش کرد (18). ویژگی­های روان­سنجی این پرسش­نامه در جمعیت ایرانی توسط شریفی بررسی شده است. در این مطالعه روایی تشخیصی تمام مقیاس­ها بسیار خوب برآورد شده است. توان پیش­بینی مثبت مقیاس­ها از دامنه­ی 58/0 (برای اختلال شخصیت نمایشی) تا 83/0 (برای اختلال هذیانی) و توان پیش بینی منفی مقیاس­ها از 93/0 (برای اختلال شخصیت منفی گرا) تا 99/0 (برای اختلال اضطرابی) متغیر بود. روش آماری مورد استفاده برای مقایسه دو گروه در مقیاس های پرسش­نامه­ی میلون، تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و نرم­افزار به کار رفته جهت تجزیه و تحلیل داده­ها SPSS نسخه­ی 16 بود.

نتایج

 

به منظور ارایه­ی تصویر روشن­تری از ویژگی­های جمعیت شناختی گروه­های مورد پژوهش، در جدول 1 میانگین و انحراف استاندارد سن و تحصیلات و فراوانی دو جنس در دو گروه آمده است. تحلیل تفاوت فراوانی­ها و میانگین­ها در دو گروه مستقل نشان داد که دو گروه از نظر آماری تفاوت
معنی­داری ندارند (05/0<P). انواع جراحی­های پلاستیک در گروه متقاضیان این نوع از جراحی به ترتیب شامل 20 مورد جراحی بینی، 11 مورد لیپوساکشن، 8 مورد تزریق بوتاکس،
4 مورد جراحی پوست، جراحی سینه و کشیدن ابرو هر کدام
3 مورد و یک مورد کشیدن پلک بودند.

بیشتر متقاضیان جراحی، زن بودند (نسبت مرد به زن، 11 به 39). میانگین سنی گروه متقاضی جراحی نیز 8/28 به دست آمد. لازم به ذکر است که 87 درصد مردان خواستار عمل بینی و تنها 13 درصد تقاضای عمل لیپوساکشن داشتند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که مقدار F مشاهده شده­ی آزمون لامبدای ویلکز[19] 16/36 است که در سطح 0001/0P< معنی­دار است و نتیجه­گیری می­شود که بین دو گروه حداقل در یکی از مقیاس­های مورد بررسی (الگوهای شخصیت و نشانگان بالینی) تفاوت معنی­دار وجود دارد. جدول 2 نمرات دو گروه را در مقیاس­های مربوط به الگوهای بالینی شخصیتی (اسکیزوئید، اجتنابی، افسرده، وابسته، نمایشی، خودشیفته، ضداجتماعی، سادیستیک، وسواسی، منفی­گرا، خودآزار) و آسیب­شناسی شخصیت شدید (اسکیزوتایپال، مرزی، پارانوئید) نشان می­دهد. همان طور که در جدول نیز آورده شده است، متقاضیان جراحی پلاستیک در مقیاس­های افسرده، نمایشی، خودشیفته، وسواسی، خودآزار، اسکیزوتایپال و مرزی نمرات بالایی را کسب نمودند و تفاوت­شان با گروه شاهد معنی­دار بود (05/0<P). تفاوت­های مشاهده شده صرف­نظر از نوع عمل جراحی در میان مردان و زنان توزیع مشابهی دارد. در جدول 3 خلاصه­ی نتایج مقایسه­ی دو گروه مورد بررسی در مقیاس­های نشانگان بالینی و نشانگان شدید بالینی آورده شده است. همان طور که در جدول دیده می­شود در مقیاس های اضطراب، شبه جسمی، وابستگی به الکل، اختلال تفکر و افسردگی اساسی گروه متقاضیان جراحی پلاستیک نمرات بالاتری کسب نمودند که در سطح 05/0<P این تفاوت­ها معنی­دار است.


 

جدول 1- مقایسه­ی تفاوت ویژگی­های جنسیتی، سنی و تحصیلات در گروه­های متقاضی جراحی پلاستیک و گروه شاهد

متغیر

گروه متقاضی جراحی زیبایی

گروه شاهد

درجه­ی آزادی

P

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

جنسیت

مرد

11

22

12

14

1

9/0

 

زن

39

78

38

76

 

میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

انحراف استاندارد

 

 

سن (سال)

8/28

6/5

2/31

2/6

48

54/0

تحصیلات (سال)

4/11

7/2

8/11

5/2

48

86/0

 

 

جدول 2- خلاصه­ی نتایج تحلیل واریانس چند متغیره میان متقاضیان جراحی پلاستیک و جمعیت عادی در مقیاس­های

 الگوهای بالینی و آسیب شخصیت شدید

الگوهای بالینی شخصیت

تفاوت میانگین

سطح معنی­داری F

اسکیزوئید

96/9

335/0

اجتنابی

26/1

265/0

افسرده

89/19

000/0*

وابسته

84/11

06/0

نمایشی

97/23

000/0*

خودشیفته

41/19

000/0*

ضداجتماعی

44/0

673/0

سادیستیک

84/0

612/0

وسواسی

48/25

000/0*

منفی­گرا

88/17

096/0

خودآزار

75/9

003/0*

اسکیزوتایپال

81/10

002/0*

مرزی

73/22

000/0*

پارانوئید

25/3

571/0

* سطع معنی­داری 05/0 [دو دامنه]

 

بحث و نتیجه­گیری

یافته­های توصیفی پژوهش حاضر نشان داد که بیشترین اعمال جراحی در میان متقاضیان زن بوده و فراوان­ترین نوع جراحی مربوط به بینی، لیپوساکشن و تزریق بوتاکس بود. این یافته­ها با نتایج گرانت[20] و همکاران و کانسور[21] و همکاران همسو بود (20،21) و با نتایج کرراند و کانیس[22] ناهمسو بود. نتایج پژوهش آنان نشان داد که بیشترین درخواست­های جراحی مرتبط با جراحی معده و یا کوچک نمودن آن است (22).

جدول 3- خلاصه­ی نتایج تحلیل واریانس چند متغیره میان متقاضیان جراحی پلاستیک و جمعیت بهنجار در مقیاس­های نشانگان بالینی و نشانگان شدید

نشانگان بالینی و شدید

تفاوت میانگین

سطح معنی­داری F

اختلال اضطراب

96/11

*001/0

شبه جسمی

26/25

*000/0

مانیک

89/6

345/0

افسرده خویی

84/9

052/0

وابستگی به الکل

97/16

*003/0

وابستگی به مواد

41/9

061/0

استرس پس از ضربه

44/0

673/0

اختلال تفکر

84/10

*004/0

افسردگی اساسی

48/20

*000/0

اختلال هذیانی

88/7

339/0

*سطع معنی­داری 05/0 [دو دامنه]

در پژوهش­های دیگر یافته­های قبلی تایید شده است و هم­چنین به نظر می­رسد که درخواست جراحی پلاستیک در میان زنان رایج­تر است. اکثریت بیماران (حدود 70%) به جراح زیبایی مراجعه می­کنند تا نقص­های صورت خود را اصلاح کنند (23). یکی از دلایل احتمالی وجود این تناقض­ها ممکن است تفاوت در نوع اعمال جراحی و تعداد نمونه­ی مورد بررسی، جنسیت، سن و... باشد و دلیل دیگر وجود تفاوت­هایی در ارزش­ها و باورهای فرهنگی و اجتماعی زنان و مردان در جوامع گوناگون است (6).

به علاوه، نتایج پژوهش حاضر در مقیاس الگوهای بالینی شخصیتی نشان داد که افراد متقاضی جراحی­های زیبایی در مقایسه با جمعیت عادی در مقیاس­های افسرده، نمایشی، خودشیفته، وسواسی، خودآزار، اسکیزوتایپال و مرزی نمرات بالایی را کسب نمودند. این نتایج با یافته­های بلینو[23] (24)، آلتامورا[24] (25)، گراسبارت و سارور[25] (26) و کارول[26] و همکاران (16) همسو بود. برای مثال، در پژوهشی که توسط بلینو و همکاران صورت گرفت 73 آزمودنی مورد مطالعه قرار گرفتند که خواستار عمل جراحی بودند. 53 درصد آزمودنی­ها تشخیص محور دو را گرفتند. اختلالات شخصیت رایج، خودشیفته و مرزی (هر کدام 7/16%)، اجتنابی (1/12%)، پارانوئید (1/9%)، اسکیزوتایپال و وسواسی­جبری (هرکدام 6/7%) بود و تشخیص اختلالات وابسته، اسکیزوئید و نمایشی کمتر بود (هر کدام 6/4%). هم­چنین، شدت واکنش افراد به نقص­های موجود در ظاهرشان و تصمیم به انجام جراحی­های زیبایی، ارتباط معنی­داری با میزان شدت اختلالات شخصیتی در آن­ها داشت (24). به طور مشابهی نتایج مطالعه­ی توینگ نشان داد که میزان شیوع خودشیفتگی در میان متقاضیان جراحی­های زیبایی در حد بالایی است و این میزان به نسبت چند سال اخیر رشد روزافزونی داشته است (27،28).

منطبق با نظریه­های اجتماعی و روان­کاوی در روان­شناسی، خودشیفتگی در افراد در پاسخ به ارزیابی­ها رشد کرده است. ایگوی یک فرد ممکن است به واسطه­ی تمجید و تعریف­های اطرافیان تقویت شود. در متقاضیان جراحی زیبایی میزان سرمایه­گذاری روانی بر روی جسم و ظاهر فیزیکی بسیار بیشتر از افراد عادی است و این ناشی از توجه بیش از حد خانواده و اطرافیان شخص به ظاهر افراد دیگر و قضاوت درباره­ی رفتارها و خصوصیات شخصیتی آن­ها بر اساس ویژگی­های ظاهری­شان می­باشد (29). بر این اساس این افراد به شکل­های گوناگونی می­خواهند در مرکز توجه خانواده و اطرافیان و اجتماع قرار گیرند و انجام جراحی زیبایی نیز یکی از این روش­ها است. طبیعی است که نمرات این افراد در مقیاس­های خودشیفتگی، نمایشی، وسواسی و خودآزار، بالا باشد (27). هم­چنین در مقیاس وسواسی باید اظهار کرد که این الگوی بالینی شخصیت، تقریبا تمامی مواردی را می­سنجد که عکس آن­ها در مقیاس ضداجتماعی (مقیاسی که گروه جراحی پلاستیک، نمره­های پایینی را در آن کسب نمودند) مورد سنجش قرار می­گیرد. بنا بر این طبیعی است که این مقیاس با اهتمام به آیتم هایی که اندازه می­گیرد، در آن­ها بالا باشد. نمرات بالای متقاضیان جراحی پلاستیک در مقیاس الگوی بالینی خودآزار و مرزی را می­توان با وجود سطح اضطراب بالای آنان و نیاز شدید به پیشرفت و بهبود در نقص­های فرضی در ظاهر و ترس شدیدشان از قضاوت­های دیگران و طرد شدن از سوی آن­ها توجیه نمود (18).

هم­چنین نتایج پژوهش حاضر در مقیاس­های مرتبط با نشانگان بالینی شخصیتی نشان داد که گروه جراحی پلاستیک نمرات بالاتری را در مقیاس­های شبه جسمی (که در بر گیرنده­ی علایم اختلال بدریختی بدنی می­باشد)، اضطراب، افسردگی، وابستگی به الکل و اختلال تفکر کسب نمودند. به طور مشابهی آلتامورا و همکاران نشان دادند که بیشتر از 65 درصد بیمارانی که در مراکز درمانی به منظور انجام عمل­های زیبایی بستری هستند، مبتلا به اختلال بدریختی بدن می­باشند (25). در زمینه­ی اختلالات تفکر و وابستگی به الکل و مواد نتایج پژوهش حاضر در تضاد با پژوهش فیلیپس[27] و همکاران (30) و با پژوهش کرراند و کانیس همسو بود (22).

دلایل ناهمسویی نتایج ممکن است به دلیل تفاوت در حجم نمونه­های مورد بررسی و یا ابزار مورد استفاده در پژوهش­ها باشد. هم­چنین تفاوت در سن و جنسیت آزمودنی­ها نیز در نتایج متفاوت تاثیرگذارند.

در مطالعه­ی کرراند و کانیس (22) که نتایج آن همسو با پژوهش حاضر می­باشد، 56 بیمار متقاضی جراحی زیبایی
 (11 مرد، 45 زن) مورد بررسی قرار گرفتند. با استفاده از 2 نوع مصاحبه­ی تشخیصی (مصاحبه­ی اختلالات شخصیتی، سایکوتیک و خلقی، مصاحبه­ی اختلال بدریختی بدنی) مشخص شد که اختلال بدریختی بدنی بالاترین فراوانی را در مقایسه با جمعیت عمومی داشت (53%). هم­چنین میزان شیوع اختلالات اضطرابی، خلقی و وابستگی به الکل نیز در حد بالایی بود. میزان عقاید خودکشی (19% در مقابل 3%) و تلاش­های خودکشی (7% در مقابل 1%) نسبت به افرادی که فاقد ملاک­های این اختلال هستند، بالاتر بود. در پژوهش بلینو و همکاران نتایج نشان داد که 2/4 درصد افراد متقاضی جراحی زیبایی سینه، متعاقب انجام جراحی، خودکشی کردند و این مسئله تا حدودی زمینه­ی قبلی اختلالات روان­شناختی در این افراد را نشان می­دهد (24). متقاضیان چنین جراحی­هایی از ظاهر فیزیکی خود به شدت رنج می­برند و این نارضایتی حتی با انجام جراحی­های مکرر ادامه می­یابد و در موارد شدید منجر به انزوای اجتماعی و حتی اقدام به خودکشی در این افراد می شود (31،32). در مطالعه­ی دیگری که توسط فیلیپس و همکاران انجام گرفت شایع­ترین اختلالات روان­شناختی در میان متقاضیان جراحی پلاستیک، اختلال بدریختی بدنی، اختلالات اضطرابی، افسردگی و هم­چنین اختلال شخصیت وسواسی­جبری بود. در این مطالعه مشخص شد که متقاضیان جراحی زیبایی که مبتلا به BDD هستند، کمتر احتمال دارد که ازدواج کنند، هم­چنین میزان تصمیم به خودکشی در آنان فراوان­تر و احتمال ابتلا و یا گسترش افسردگی اساسی و فوبی اجتماعی در آن­ها بالاتر و گرایش به سوءمصرف و اعتیاد به مواد مخدر در آن­ها بیشتر است (30).

این نتایج را می­توان بر اساس فرضیه­ی انتخاب تا حدودی تبیین نمود. به این صورت که انجام چنین جراحی­هایی گروه خاصی از افراد را به خود جذب می­کنند و هر کسی حتی با وجود نقص­هایی در ظاهر خود اقدام به جراحی نمی­کند. به طوری که نتایج پژوهش­های پیشین نشان می­دهند، اکثریت جمعیت متقاضی واجد نابهنجاری­هایی در نیمرخ خلقی و روان­شناختی شان هستند. اگر چه ممکن است این نابهنجاری­ها به سطوح مرضی نرسد، اما نشانه­ی ناپختگی و عدم بلوغ روانی می­باشد. یکی از ایرادات و انتقادهای وارد بر MCMI همپوشی گسترده­ی ماده­های آن است. برخی از مقیاس­های MCMI سازه­هایی را اندازه می­گیرند که بسیار شبیه یکدیگر است (18). از این رو شاید توجه به همپوشی گسترده در بین ماده­ها و مقیاس­های این آزمون تا اندازه­ی زیادی تبیین­کننده­ی برافراشتگی مقیاس­های افسردگی، اضطراب و اختلال تفکر در پژوهش حاضر باشد. البته میزان همپوشی­ها در ویرایش 3 که مورد استفاده در این پژوهش بود، بسیار کمتر از ویرایش­های 1 و 2 آن می­باشد.

هادکینسون[28] همسو با این پژوهش، گزارش نموده که آن دسته از افرادی که به دنبال انجام جراحی زیبایی به رضایت خاطر دست نمی­یابند و در پی جراحی­های بعدی هستند به احتمال زیاد به اختلال بدریختی بدنی و اختلالات شخصیتی در خوشه­ی B و یا C دچار هستند (33). ویلیامز[29] و همکاران (34) همانند هونیگمن و همکاران (17) گزارش نمودند که وضعیت روانی افراد مبتلا به اختلالات بدریختی بدنی، افسردگی و اختلالات شخصیتی پس از انجام اعمال جراحی وخیم­تر شده و لازم است این افراد قبل از مداخلات جراحی، روان­درمانی شوند و در صورت نیاز تحت دارودرمانی نیز قرار بگیرند. درمان­های روان­شناختی به ویژه رفتاردرمانی شناختی، موثرترین روش درمانی برای این افراد است و بیشترین تاثیر را در مرحله­ی جلوگیری از عود مجدد پس از یک دوره­ی دارودرمانی دارد (به عنوان مثال افسردگی اساسی) (35،36). در این بیماران ممکن است اعمال جراحی چندین بار تکرار شود اما آنان از نتیجه­ی عمل راضی نباشند و در واقع انجام جراحی­های بیشتر فقط شرایط را بدتر نموده و منجر به تشدید نشانه­های اختلالات روان­شناختی می­شود، لذا انجام ارزیابی های روان­پزشکی برای جلوگیری از آسیب­های بیشتر احتمالی و هم­چنین درمان
 نشانه­های اختلالات روانی قبل از مداخلات جراحی پلاستیک الزامی است (16،37). اگر چه داروهای بازدارنده­ی جذب سروتونین[30] (SSRI) و کلومی پرامین اثرات امیدبخشی را در درمان کوتاه­مدت اختلال بدریختی بدنی و نگرانی­های وسواس­گونه در این بیماران نشان داده است (38) اما برای ماندگاری این اثرات استفاده از روان درمانی به خصوص رفتاردرمانی شناختی از اهمیت بالایی برخوردار است.

به طور کلی یافته­های پژوهش حاضر نشان می­دهد که اکثریت مراجعان درمانگاه­های زیبایی، نابهنجاری­هایی را در مقیاس های نشانگان و الگوهای بالینی و آسیب­شناسی شدید شخصیتی نشان می­دهند. اگر این نتایج توسط مطالعات طولی نیز تایید شود، به این معنی است که ارجاع متقاضیان جراحی های زیبایی به روان­شناسان و روان­پزشکان قبل از انجام اعمال جراحی در اولویت قرار دارد و انتظار می­رود که برخی از این افراد با انجام روان­درمانی و یا دارودرمانی به سطوح مطلوبی از بهداشت روانی دست یافته و دیگر نیازی به استفاده از
روش­های پرهزینه­ی جراحی­های زیبایی که معمولا رضایت کامل  افراد را  به  دنبال  نخواهند  داشت و حتی در بسیاری از

موارد موجب بدتر شدن نشانه­های اختلالات روانی می­شود، نباشد.

حجم نمونه و شیوه­ی نمونه­گیری قضاوتی به دلیل محدودیت ابزار پژوهش که فقط بر جمعیت خاصی (حداقل تحصیلات و سن) قابل اجرا است از محدودیت­های پژوهش حاضر است. انجام این پژوهش در نمونه­های بزرگ­تر می­تواند به تشخیص های دقیق­تر کمک کند. انجام پژوهش به شکل طولی در این جمعیت، قبل و بعد از جراحی و متغیرهای موثر بر نتایج جراحی پیشنهاد می­شود



[1]Body Image

[2]Swami

[3]Frederick

[4]Sherry

[5]Body Dysmorphic Disorder

[6]Personality Disorders

[7]Cluster

[8]Narcissistic Personality Disorder

[9]Dependent Personality Disorder

[10]Histrionic Personality Disorder

[11]Borderline Personality Disorder

[12]Honigman

[13]World Health Organization

[14]Cross-Sectional Study

[15]Judgmental Sampling

[16]Match

[17]Millon Clinical Multiaxial Inventory-III

[18] Base Rate

1Wilks’ Lambda

[20]Grant

[21]Cansever

[22]Crerand and Canice

[23] Bellino

[24]Altamura

[25]Grossbart and Sarwer

[26]Carroll

[27]Phillips

[28]Hodgkinson

[29]Williams

[30]Serotonin Stimulate Reuptake Inhibitor

 

1. Mulkens S, Jansen A. Changing appearances: Cosmetic surgery and body dysmorphic disorder. Neth J Psychol 2006; 61: 34-41.
2. American Society for Aesthetic Plastic Surgery. Quick facts: Highlights of the ASAPS 2007 statistics on cosmetic surgery. [cited 2008 Sep 17]. Available from: URL; http://www.sciencedirect.com/science_ ob= RedirectURL&_method=externObjLink&_locator =url&_ cdi=13034&_issn=17401445&_origin=article&_zone=art_page&_plusSign=%2B&_targetURL=http%253A%252F%252Fwww.surgery.org%252F.
3. Pavan C, Simonato P, Marini M. Psychopathologic aspects of body dysmorphic disorder: A literature review. Aesth Plast Surg 2008; 32: 473-84.
4. Maffei G, Fossati A. [I disturbi di personalità: prospettive della ricerca in psicologia clinica per la prassi medica generale]. Ricerche di Psicologia 1997; 1: 317-27. (French)
5. Brown A, Furnham A, Glanville L, Swami V. Factors that affect the likelihood of undergoing cosmetic surgery. Aesth Surg J 2007; 27: 501-8.
6. Swami V, Arteche A, Chamorro-Premuzic T, Furnham A, Stieger S, Haubner T, et al. Looking good: Factors affecting the likelihood of having cosmetic surgery. Eur J Plast Surg 2008; 30: 211-8.
7. Coca N. Low self esteem and plastic surgery in today’s world. Associated content.  [cited 2008 July 12]. Available from: URL; http://www.associatedcontent.com/ article/16513/low_self_esteem _and _plastic_surgery.html?cat=5, 2008.
8. Shahriyar H. Four affecting factors of adolescent self esteem. zinearticles.com. [cited 2008 July 12]. Available from: URL; http://ezinearticles.com/?four-affecting-factors-ofadolescent-self-esteem&id=1253296, 2008.
9. Swami, V, Chamorro-Premuzic, T, Bridges, S and Furnham, A. Acceptance of cosmetic surgery: Personality and individual difference predictors. Body Image 2009; 6: 7-13.
10. Frederick DA, Lever J, Peplau LA. Interest in cosmetic surgery and body image: Views of men and women across the lifespan. Plast Reconstr Surg 2007; 120: 1407-15.
11. Sherry SB, Hewitt PL, Flett GL, Lee-Baggley DL. Perfectionism and undergoing cosmetic surgery. Eur J Plast Surg 2007; 29: 349-54.
12. Vargel S, Ulusahin A. Psychopathology and body image in cosmetic surgery patients. Aesth Plast Surg 2001; 25: 474-8.
13. Amodeo CA. The central role of the nose in the face and the psyche: Review of the nose and the psyche. Aesth Plast Surg 2007; 31: 406-10.
14. Ferraro GA, Rossano FD, Andrea F. Self-perception and self-esteem of patients seeking cosmetic surgery. Aesth Plast Surg 2005; 29: 184-9.
15. Gunstad J, Phillips KA, Axis I. Comorbidity in body dysmorphic disorder. Compr Psychiatry 2003; 44: 270-6.
16. Carroll DH, Scahill L, Phillips KA. Current concepts in body dysmorphic disorder. Arch Psychiatr Nurs 2002; 2: 72-9.
17. Honigman RJ, Phillips KA, Castle DJ. A review of psychosocial outcomes for patients seeking cosmetic surgery. Plast Reconstr Surg 2004; 113(4): 1229-37.
18. Millon T. Personality disorders in modern life. New York: Wiley; 2000: 1-12.
19. Sharifi AA. [Standardization of Millon clinical muli-axial inventory III in Isfahan, Iran]. MA. Dissertation. Isfahan University, College of psychology, 2002. (Persian)
20. Grant JE, Kim SW, Crow SJ. Prevalence and clinical features of body dysmorphic disorder in adolescent and adult psychiatric inpatients. J Clin Psychiatry 2001; 62: 517-22.
21. Cansever A, Uzun O, Donmez E, Ozsahin A. The prevalence and clinical features of body dysmorphic disorder in college students: A study in a Turkish sample. Compr Psychiatry 2003; 44: 60-4.
22. Crerand S, Canice E. MOC-PS[SM] CME Article: Patient Safety: Body dysmorphic disorder and cosmetic surgery. Plast Reconstr Surg 2008; 122: 1-15.
23. American Society for Aesthetic Plastic Surgery. D. ASAPS 2000 Statistics on cosmetic surgery. New York. 2001: 51-2.
24. Bellino S, Zizza M, Paradiso E, Rivarossa A, Fulcheri M, Bogetto F. Dysmorphic concern symptoms and personality disorders: A clinical investigation in patients seeking cosmetic surgery. Psychiatr Res 2006; 144: 73-8.
25. Altamura C, Paluello MM, Mundo E, Medda S, Mannu P. Clinical and subclinical body dysmorphic disorder. Eur Arch Psychiatr Clin Neurosci 2001; 251: 105-8.
26. Grossbart TA, Sarwer DB. Psychosocial issues and their relevance to the cosmetic surgery patient. Semin Cutan Med Surg 2003; 22: 136-47.
27. Twenge JM, Foster JD. Mapping the scale of the narcissism epidemic: Increases in narcissism 2002-2007 within ethnic groups. J Res Pers 2008; 42: 1619-22.
28. Twenge JM, Campbell WK. The narcissism epidemic: Living in the age of entitlement. New York: Free, 2009: 30-44
29. Cororve MB, Gleaves DH. Body dysmorpic disorder: A review of conceptualisations, assessment, and treatment strategies. Clin Psychol Rev 2001; 21: 949-70.
30. Phillips KA, Didie ER, Menard W. Clinical features and correlates of major depressive disorder in individuals with body dysmorphic disorder. J Affect Disord 2007; 97: 129-35.
31. Cororve MB, Gleaves DH. Body dysmorpic disorder: A review of conceptualisations, assessment, and treatment strategies. Clin Psychol Rev 2001; 21: 949-70.
32. Rohrich RJ, Adams WP, Potter JK. A review of psychological outcomes and suicide in aesthetic breast augmentation. Plast Reconstr Surg 2007; 119: 401-8.
33. Hodgkinson DJ. Identifying the body dysmorphic patient in aesthetic surgery. Aesth Plast Surg 2005; 29: 503-9.
34. Williams J, Hadjistavropoulos T, Sharpe D. A meta-analysis of psychological and pharmacological treatments for body dysmorphic disorder. Behav Res Ther 2006; 44: 99-111.
35. Fava GA, Ruini C, Rafanelli C, Finos L, Conti S, Grandi S. Six-year outcome of cognitive-behavior therapy for prevention of recurrent depression. Am J Psychiatry 2004; 161: 1872-6.
36. Hensley PL, Nadiga D, Uhlenhuth EH. Long-term effectiveness of cognitive therapy in major depression. Depress Anxiety 2004; 20: 1-7.
37. Sarwer DB, Crerand CE, Didie ER. Body dysmorphic disorder in cosmetic surgery patients. Fac Plast Surg 2003; 19: 7-18.
38. Cohen LJ, Kingston P, Bell A, Kwon J, Aronowitz B, Hollander E. Comorbid personality impairment in body dysmorphic disorder. Compr Psychiatry 2000; 41: 4-12.