نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مهاباد
چکیده
کلیدواژهها
امروزه جراحی زیبایی به یکی از دغدغههای انسان تبدیل شده است. میزان جراحی پلاستیک در سال 2005 در ایالات متحدهی آمریکا در حدود 2/10 میلیون بوده که در سال 2007 به 7/11 میلیون افزایش یافته است (1،2). افراد به طور فزاینده نیاز درونی را برای همانندسازی ظاهرشان با مدلهای زیبایی خاص به عنوان یک عرف اجتماعی احساس میکنند. با این وجود، فهم حد و مرز بین آرزوی رایج برای بهبود ظاهر یک شخص و روانرنجوری، بسیار مهم است. نارضایتی افراطی از ظاهر ممکن است حالات روانی بیمارگونه را پنهان کند و غفلت از آن ممکن است عواقب پزشکی جدی را به همراه داشته باشد (3). عوامل زیادی میتوانند عزت نفس فرد را متاثر سازنداز جمله عواملی مثل سن، موقعیت اجتماعی و اقتصادی، زمینهی خانوادگی و تصویر بدنی[1] و روانشناختی از آن جمله هستند. افرادی که متحمل جراحیهای زیبایی میشوند اغلب اوقات به دلیل عزت نفس پایین و فقدان تصورات مثبت از خود، بدریختی بدنی یا کسب توجه عمومی، تن به این کار میدهند (4) و داشتن عزت نفس پایین و احساس نداشتن جذابیت فیزیکی و جنسی در افراد، احتمال گرایش آنها را به انجام جراحیهای پلاستیک افزایش میدهد (5،6).
جراحی پلاستیک عموما به دو طبقهی عمده تقسیم میشود: بازسازی و زیبایی. جراحیهای مرتبط با بازسازی برای ایجاد عملکرد بهنجار جسمانی و اجتماعی در افراد ضروریاند (7). کودکی که گوش خود را از دست داده، به احتمال زیادی در معرض مسائل روانشناختی قرار دارد که بر خودپندارهی او تاثیر میگذارد. بسیاری از جراحیهای پلاستیک به این افراد کمک میکند تا از شر نقایص جسمانی خود خلاص شوند و کیفیت زندگی اجتماعیشان را بهبود ببخشند اما جراحیهای زیبایی اغلب به دلیل نارضایتی افراد از نقصهای جزئی و تخیلی در ظاهرشان انجام میگیرد و معمولا ریشه در مشکلات روانشناختی دارد (8). پژوهش سوآمی[2] و همکاران نشان داد که افرادی که نمرات پایینتری در مقیاسهای انعطافپذیری و روشنفکر بودن و نیز نمرات بالاتری در مقیاس باوجدان بودن و روانرنجورخویی کسب میکنند، بیشتر در معرض استفاده از چنین روشهایی برای سازگاری بهتر با محیط قرار دارند. به علاوه زنان با احتمال بیشتری در مقایسه با مردان اقدام به انجام اعمال جراحی زیبایی مینمایند (9). این در حالی است که برخی دیگر از پژوهشگران مانند فردریک[3] و همکاران و شری[4] و همکاران خلاف این یافته را گزارش کردهاند (10،11). وجود مشکلات و اختلالات روانشناختی در میان متقاضیان جراحی زیبایی رایج و معمول است. احساس نقص در ظاهر بدنی و به ویژه در صورت در زمانی که نقصها تخیلی و یا بسیار جزئی و خفیف باشند (ملاک اصلی تشخیصی اختلال بدریختی بدنی[5] یا BDD) از ویژگیهایی است که در اکثر متقاضیان انجام چنین جراحیهایی وجود دارد، اغلب اضطرابزا بوده و موجب افت کارکردهای فرد در حوزههای روابط بین فردی، خانوادگی، اجتماعی و شغلی میشود. برخی از مطالعات عنوان نمودند که افرادی که با وجود نقصهای جزئی در ظاهر خود اقدام به اعمال جراحی زیبایی مینمایند اغلب دچار پریشانی روانشناختی، عزت نفس پایین و تحریف تصورات بدنی از خود بوده و نیمرخ روانشناختی آنان با افراد عادی، متفاوت است (12). اختلال بدریختی بدنی در متقاضیان جراحی پلاستیک بسیار شایع است و اغلب با اختلالات بالینی محور یک مانند افسردگی اساسی، اختلال وسواسیجبری، فوبیای اجتماعی، اختلال هراس و سوءمصرف مواد همراه است (15-13). اختلالات شخصیت[6] یا تشخیصهای محور دو نیز در این افراد بسیار رایج است. یافتهها نشان میدهند که 57-48 درصد افراد مبتلا به BDD واجد ملاکهای تشخیصی حداقل 2 نوع از اختلالات شخصیتی میباشند. 26 درصد از آنان از 3 نوع و 4 درصد آنان از 4 نوع اختلال شخصیتی همایند رنج میبرند. خوشهی[7] C و B اختلالات شخصیت در این افراد شیوع بیشتری (76-12 درصد) دارد و خوشهی A شیوع کمتری (40-10 درصد) دارد (9،10). همچنین یافتههای پژوهش گراسبارت و سارور نشان داد که 71 درصد متقاضیان جراحی زیبایی، تشخیص اختلال شخصیت را دریافت میکنند. رایجترین آنها اختلال شخصیت خودشیفته[8] (25 درصد)، وابسته[9] (12 درصد)، نمایشی[10] (10 درصد) و مرزی[11] (9 درصد) میباشد. فراوانی بالای شیوع اختلال شخصیت خودشیفته و مرزی توسط سایر پژوهشگران نیز گزارش شده است (به نقل از 16). اما با توجه به حجم بزرگ جراحیهای زیبایی و اختلالات روانی همراه آن، نتایج و پیامدهای جراحی زیبایی چیست؟ هونیگمن[12] و همکارانش در مطالعهای مروری به این سئوال پاسخ دادهاند. در کل بیماران از نتایج فرآیند کار راضی هستند، اگر چه برخی از این بیماران نیز اختلالات و ناراحتی های زودگذر و برخی دیگر مداوم و طولانیمدت را نشان میدهند. عواملی که با نتایج روانشناختی ضعیف در این افراد همراه است شامل جوان بودن، جنسیت مرد، داشتن انتظارات غیر واقعبینانه از جراحی، نارضایتی از جراحی زیبایی قبلی، بدشکلیهای جزئی، جراحی برای انگیزههای ارتباطی و سابقهی افسردگی، اضطراب و اختلال شخصیت میباشد (17). در برخی از مطالعات نشان داده شده است که اختلال بدریختی بدن نیز پیشبینیکنندهی نتایج ضعیف بعد از جراحی است (16).
گزارشها و اظهارنظرهای سالهای اخیر، گویای آن است که زیبایی به یکی از دغدغههای اصلی ایرانیان تبدیل شده است. یکی از سایت های انگلیسی زبان در گزارشی به نقل از آمار سازمان بهداشت جهانی[13]، ایران را پایتخت عملهای زیبایی بینی در دنیا مینامد (8)، حجم مشکل در ایران نیز هشداردهنده و میزان آگاهی ما از مسایل روانشناختی مرتبط با آن در ایران بسیار اندک است.
همان طور که در مطالعهی ادبیات پژوهش هم مشاهده شد، افراد متقاضی جراحی زیبایی دارای اختلالات روانپزشکی بالایی نسبت به جمعیت عادی هستند و همین اختلالات نیز پیشبینیکنندهی نتایج روانشناختی ضعیف بعد از جراحی زیبایی است. لذا بررسی و مقایسهی این گروه در ایران، به منظور شناخت آسیب شناسی روانی این جمعیت بالینی خاص و رواندرمانی برای پیشگیری از جراحیهای ناشی از اختلالات روانی و پیامدهای منفی بعد از عمل، ضروری مینماید. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سئوال است که متقاضیان جراحی پلاستیک در الگوها و اختلالات شخصیت و نشانگان بالینی روانشناختی چه تفاوتی با جمعیت عادی دارند.
روشکار
پژوهش حاضر از نوع توصیفی مقطعی[14] است. جامعهی آماری پژوهش متقاضیان جراحی زیبایی مراجعهکننده به کلینیکهای جراحی پلاستیک پارس، تخصصی دی، بیمارستان فاطمهی زهرا (س) در زمستان 1388 است که حداقل در حد سوم راهنمایی سواد داشته و سن آنها بین 18 تا 45 سال بوده است. به روش نمونهگیری قضاوتی[15] 100 نفر نمونه برای دو گروه انتخاب شدند. گروه اول 50 نفر از متقاضیان جراحی زیبایی و گروه دوم 50 نفر از همراهان، نزدیکان و بستگان این افراد به عنوان جمعیت عادی انتخاب شدند که با آنها به کلینیک مراجعه کرده و از لحاظ متغیرهای جمعیتشناختی (جنسیت، سن و سالهای تحصیل) با آنها همتا[16] بوده و سابقه و قصد جراحی پلاستیک نداشتند. دلیل انتخاب نمونه با محدودیت سنی حداقل 18 سال و تحصیلات حداقل سوم راهنمایی، لازمهی پاسخگویی به پرسشنامهی چندمحوری بالینی میلون[17] (MCMI-III) بود. آزمون برای آزمودنیها شرح داده شد و از ایشان برای شرکت در پژوهش، رضایتنامهی کتبی گرفته شد. پاسخنامههای آزمون بینام بوده، از میان متغیرهای جمعیتشناختی تنها اشاره به سن، جنسیت، سالهای تحصیلی و نوع عمل جراحی درخواستی (برای گروه متقاضیان جراحی پلاستیک) اجباری بود. تمامی پرسشنامههای اجرا شده طبق شاخصهای روایی پرسشنامهی میلون از روایی برخوردار بوده و در تحلیل دادههای پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. گردآوری دادهها با استفاده از MCMI-III انجام شد. این ابزار یک پرسشنامهی خودسنجی 175 سئوالی به صورت
جوابهای صحیح و غلط است که 28 مقیاس جداگانه دارد و بر اساس طبقهبندیهای ذیل نمرهگذاری میشود: 4 شاخص تغییرپذیری روایی، افشاگری، بدنمایی و مطلوب بودن که روایی ابزار را میسنجد، 11 مقیاس الگوهای شخصیت بالینی شامل اسکیزوئید، اجتنابی، افسرده، وابسته، نمایشی، خودشیفته، ضداجتماعی، دیگرآزار، وسواسی، منفیگرا و خودآزار، آسیبشناسی شخصیت شدید (3 مقیاس) شامل اسکیزوتایپی، مرزی و پارانوئید، نشانگان بالینی (7 مقیاس) شامل اضطراب، جسمانیسازی، دوقطبی، افسردهخویی، وابستگی به الکل، وابستگی به دارو و اختلال استرس پس از سانحه و نشانگان شدید (3 مقیاس) شامل اختلال تفکر، افسردگی عمده و اختلال هذیانی. نحوهی نمرهگذاری نیز به این صورت است که بعد از تعیین نمرهی خام برای هر مقیاس، نمرههای برش نرخ پایه[18] (BR) محاسبه میشود. در تحلیل دادهها از این نمره استفاده میشود. این پرسشنامه برای بزرگسالان 18 سال به بالا که دست کم توان خواندن آنان تا سطح کلاس هشتم طراحی شده است.MCMI از جمله آزمونهای منحصر به فردی است که در آن بر اختلالات شخصیت و الگوهای بالینی شخصیتی و نشانههایی که اغلب با این اختلالات همراه هستند، تاکید می شود. نسخهی اصلی این آزمون در سال 1977 توسط تئودور میلون، روانشناس بالینی و شخصیت، بر اساس نظریهی زیستیروانیاجتماعیاش تدوین و از آن زمان تا کنون 2 بار تجدید نظر شده است (18). میلون شاخص حساسیت مقیاس های این پرسشنامه را از 50 تا 79 درصد، شاخص ویژگی را از 91 تا 98 درصد و قدرت تشخیصی آن را از 88 تا 97 درصد گزارش کرد (18). ویژگیهای روانسنجی این پرسشنامه در جمعیت ایرانی توسط شریفی بررسی شده است. در این مطالعه روایی تشخیصی تمام مقیاسها بسیار خوب برآورد شده است. توان پیشبینی مثبت مقیاسها از دامنهی 58/0 (برای اختلال شخصیت نمایشی) تا 83/0 (برای اختلال هذیانی) و توان پیش بینی منفی مقیاسها از 93/0 (برای اختلال شخصیت منفی گرا) تا 99/0 (برای اختلال اضطرابی) متغیر بود. روش آماری مورد استفاده برای مقایسه دو گروه در مقیاس های پرسشنامهی میلون، تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و نرمافزار به کار رفته جهت تجزیه و تحلیل دادهها SPSS نسخهی 16 بود.
نتایج
به منظور ارایهی تصویر روشنتری از ویژگیهای جمعیت شناختی گروههای مورد پژوهش، در جدول 1 میانگین و انحراف استاندارد سن و تحصیلات و فراوانی دو جنس در دو گروه آمده است. تحلیل تفاوت فراوانیها و میانگینها در دو گروه مستقل نشان داد که دو گروه از نظر آماری تفاوت
معنیداری ندارند (05/0<P). انواع جراحیهای پلاستیک در گروه متقاضیان این نوع از جراحی به ترتیب شامل 20 مورد جراحی بینی، 11 مورد لیپوساکشن، 8 مورد تزریق بوتاکس،
4 مورد جراحی پوست، جراحی سینه و کشیدن ابرو هر کدام
3 مورد و یک مورد کشیدن پلک بودند.
بیشتر متقاضیان جراحی، زن بودند (نسبت مرد به زن، 11 به 39). میانگین سنی گروه متقاضی جراحی نیز 8/28 به دست آمد. لازم به ذکر است که 87 درصد مردان خواستار عمل بینی و تنها 13 درصد تقاضای عمل لیپوساکشن داشتند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که مقدار F مشاهده شدهی آزمون لامبدای ویلکز[19] 16/36 است که در سطح 0001/0P< معنیدار است و نتیجهگیری میشود که بین دو گروه حداقل در یکی از مقیاسهای مورد بررسی (الگوهای شخصیت و نشانگان بالینی) تفاوت معنیدار وجود دارد. جدول 2 نمرات دو گروه را در مقیاسهای مربوط به الگوهای بالینی شخصیتی (اسکیزوئید، اجتنابی، افسرده، وابسته، نمایشی، خودشیفته، ضداجتماعی، سادیستیک، وسواسی، منفیگرا، خودآزار) و آسیبشناسی شخصیت شدید (اسکیزوتایپال، مرزی، پارانوئید) نشان میدهد. همان طور که در جدول نیز آورده شده است، متقاضیان جراحی پلاستیک در مقیاسهای افسرده، نمایشی، خودشیفته، وسواسی، خودآزار، اسکیزوتایپال و مرزی نمرات بالایی را کسب نمودند و تفاوتشان با گروه شاهد معنیدار بود (05/0<P). تفاوتهای مشاهده شده صرفنظر از نوع عمل جراحی در میان مردان و زنان توزیع مشابهی دارد. در جدول 3 خلاصهی نتایج مقایسهی دو گروه مورد بررسی در مقیاسهای نشانگان بالینی و نشانگان شدید بالینی آورده شده است. همان طور که در جدول دیده میشود در مقیاس های اضطراب، شبه جسمی، وابستگی به الکل، اختلال تفکر و افسردگی اساسی گروه متقاضیان جراحی پلاستیک نمرات بالاتری کسب نمودند که در سطح 05/0<P این تفاوتها معنیدار است.
جدول 1- مقایسهی تفاوت ویژگیهای جنسیتی، سنی و تحصیلات در گروههای متقاضی جراحی پلاستیک و گروه شاهد
متغیر |
گروه متقاضی جراحی زیبایی |
گروه شاهد |
درجهی آزادی |
P |
|||
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
||||
جنسیت |
مرد |
11 |
22 |
12 |
14 |
1 |
9/0 |
|
زن |
39 |
78 |
38 |
76 |
||
|
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
|
|
|
سن (سال) |
8/28 |
6/5 |
2/31 |
2/6 |
48 |
54/0 |
|
تحصیلات (سال) |
4/11 |
7/2 |
8/11 |
5/2 |
48 |
86/0 |
جدول 2- خلاصهی نتایج تحلیل واریانس چند متغیره میان متقاضیان جراحی پلاستیک و جمعیت عادی در مقیاسهای
الگوهای بالینی و آسیب شخصیت شدید
الگوهای بالینی شخصیت |
تفاوت میانگین |
سطح معنیداری F |
اسکیزوئید |
96/9 |
335/0 |
اجتنابی |
26/1 |
265/0 |
افسرده |
89/19 |
000/0* |
وابسته |
84/11 |
06/0 |
نمایشی |
97/23 |
000/0* |
خودشیفته |
41/19 |
000/0* |
ضداجتماعی |
44/0 |
673/0 |
سادیستیک |
84/0 |
612/0 |
وسواسی |
48/25 |
000/0* |
منفیگرا |
88/17 |
096/0 |
خودآزار |
75/9 |
003/0* |
اسکیزوتایپال |
81/10 |
002/0* |
مرزی |
73/22 |
000/0* |
پارانوئید |
25/3 |
571/0 |
* سطع معنیداری 05/0 [دو دامنه]
بحث و نتیجهگیری
یافتههای توصیفی پژوهش حاضر نشان داد که بیشترین اعمال جراحی در میان متقاضیان زن بوده و فراوانترین نوع جراحی مربوط به بینی، لیپوساکشن و تزریق بوتاکس بود. این یافتهها با نتایج گرانت[20] و همکاران و کانسور[21] و همکاران همسو بود (20،21) و با نتایج کرراند و کانیس[22] ناهمسو بود. نتایج پژوهش آنان نشان داد که بیشترین درخواستهای جراحی مرتبط با جراحی معده و یا کوچک نمودن آن است (22).
جدول 3- خلاصهی نتایج تحلیل واریانس چند متغیره میان متقاضیان جراحی پلاستیک و جمعیت بهنجار در مقیاسهای نشانگان بالینی و نشانگان شدید
نشانگان بالینی و شدید |
تفاوت میانگین |
سطح معنیداری F |
اختلال اضطراب |
96/11 |
*001/0 |
شبه جسمی |
26/25 |
*000/0 |
مانیک |
89/6 |
345/0 |
افسرده خویی |
84/9 |
052/0 |
وابستگی به الکل |
97/16 |
*003/0 |
وابستگی به مواد |
41/9 |
061/0 |
استرس پس از ضربه |
44/0 |
673/0 |
اختلال تفکر |
84/10 |
*004/0 |
افسردگی اساسی |
48/20 |
*000/0 |
اختلال هذیانی |
88/7 |
339/0 |
*سطع معنیداری 05/0 [دو دامنه]
در پژوهشهای دیگر یافتههای قبلی تایید شده است و همچنین به نظر میرسد که درخواست جراحی پلاستیک در میان زنان رایجتر است. اکثریت بیماران (حدود 70%) به جراح زیبایی مراجعه میکنند تا نقصهای صورت خود را اصلاح کنند (23). یکی از دلایل احتمالی وجود این تناقضها ممکن است تفاوت در نوع اعمال جراحی و تعداد نمونهی مورد بررسی، جنسیت، سن و... باشد و دلیل دیگر وجود تفاوتهایی در ارزشها و باورهای فرهنگی و اجتماعی زنان و مردان در جوامع گوناگون است (6).
به علاوه، نتایج پژوهش حاضر در مقیاس الگوهای بالینی شخصیتی نشان داد که افراد متقاضی جراحیهای زیبایی در مقایسه با جمعیت عادی در مقیاسهای افسرده، نمایشی، خودشیفته، وسواسی، خودآزار، اسکیزوتایپال و مرزی نمرات بالایی را کسب نمودند. این نتایج با یافتههای بلینو[23] (24)، آلتامورا[24] (25)، گراسبارت و سارور[25] (26) و کارول[26] و همکاران (16) همسو بود. برای مثال، در پژوهشی که توسط بلینو و همکاران صورت گرفت 73 آزمودنی مورد مطالعه قرار گرفتند که خواستار عمل جراحی بودند. 53 درصد آزمودنیها تشخیص محور دو را گرفتند. اختلالات شخصیت رایج، خودشیفته و مرزی (هر کدام 7/16%)، اجتنابی (1/12%)، پارانوئید (1/9%)، اسکیزوتایپال و وسواسیجبری (هرکدام 6/7%) بود و تشخیص اختلالات وابسته، اسکیزوئید و نمایشی کمتر بود (هر کدام 6/4%). همچنین، شدت واکنش افراد به نقصهای موجود در ظاهرشان و تصمیم به انجام جراحیهای زیبایی، ارتباط معنیداری با میزان شدت اختلالات شخصیتی در آنها داشت (24). به طور مشابهی نتایج مطالعهی توینگ نشان داد که میزان شیوع خودشیفتگی در میان متقاضیان جراحیهای زیبایی در حد بالایی است و این میزان به نسبت چند سال اخیر رشد روزافزونی داشته است (27،28).
منطبق با نظریههای اجتماعی و روانکاوی در روانشناسی، خودشیفتگی در افراد در پاسخ به ارزیابیها رشد کرده است. ایگوی یک فرد ممکن است به واسطهی تمجید و تعریفهای اطرافیان تقویت شود. در متقاضیان جراحی زیبایی میزان سرمایهگذاری روانی بر روی جسم و ظاهر فیزیکی بسیار بیشتر از افراد عادی است و این ناشی از توجه بیش از حد خانواده و اطرافیان شخص به ظاهر افراد دیگر و قضاوت دربارهی رفتارها و خصوصیات شخصیتی آنها بر اساس ویژگیهای ظاهریشان میباشد (29). بر این اساس این افراد به شکلهای گوناگونی میخواهند در مرکز توجه خانواده و اطرافیان و اجتماع قرار گیرند و انجام جراحی زیبایی نیز یکی از این روشها است. طبیعی است که نمرات این افراد در مقیاسهای خودشیفتگی، نمایشی، وسواسی و خودآزار، بالا باشد (27). همچنین در مقیاس وسواسی باید اظهار کرد که این الگوی بالینی شخصیت، تقریبا تمامی مواردی را میسنجد که عکس آنها در مقیاس ضداجتماعی (مقیاسی که گروه جراحی پلاستیک، نمرههای پایینی را در آن کسب نمودند) مورد سنجش قرار میگیرد. بنا بر این طبیعی است که این مقیاس با اهتمام به آیتم هایی که اندازه میگیرد، در آنها بالا باشد. نمرات بالای متقاضیان جراحی پلاستیک در مقیاس الگوی بالینی خودآزار و مرزی را میتوان با وجود سطح اضطراب بالای آنان و نیاز شدید به پیشرفت و بهبود در نقصهای فرضی در ظاهر و ترس شدیدشان از قضاوتهای دیگران و طرد شدن از سوی آنها توجیه نمود (18).
همچنین نتایج پژوهش حاضر در مقیاسهای مرتبط با نشانگان بالینی شخصیتی نشان داد که گروه جراحی پلاستیک نمرات بالاتری را در مقیاسهای شبه جسمی (که در بر گیرندهی علایم اختلال بدریختی بدنی میباشد)، اضطراب، افسردگی، وابستگی به الکل و اختلال تفکر کسب نمودند. به طور مشابهی آلتامورا و همکاران نشان دادند که بیشتر از 65 درصد بیمارانی که در مراکز درمانی به منظور انجام عملهای زیبایی بستری هستند، مبتلا به اختلال بدریختی بدن میباشند (25). در زمینهی اختلالات تفکر و وابستگی به الکل و مواد نتایج پژوهش حاضر در تضاد با پژوهش فیلیپس[27] و همکاران (30) و با پژوهش کرراند و کانیس همسو بود (22).
دلایل ناهمسویی نتایج ممکن است به دلیل تفاوت در حجم نمونههای مورد بررسی و یا ابزار مورد استفاده در پژوهشها باشد. همچنین تفاوت در سن و جنسیت آزمودنیها نیز در نتایج متفاوت تاثیرگذارند.
در مطالعهی کرراند و کانیس (22) که نتایج آن همسو با پژوهش حاضر میباشد، 56 بیمار متقاضی جراحی زیبایی
(11 مرد، 45 زن) مورد بررسی قرار گرفتند. با استفاده از 2 نوع مصاحبهی تشخیصی (مصاحبهی اختلالات شخصیتی، سایکوتیک و خلقی، مصاحبهی اختلال بدریختی بدنی) مشخص شد که اختلال بدریختی بدنی بالاترین فراوانی را در مقایسه با جمعیت عمومی داشت (53%). همچنین میزان شیوع اختلالات اضطرابی، خلقی و وابستگی به الکل نیز در حد بالایی بود. میزان عقاید خودکشی (19% در مقابل 3%) و تلاشهای خودکشی (7% در مقابل 1%) نسبت به افرادی که فاقد ملاکهای این اختلال هستند، بالاتر بود. در پژوهش بلینو و همکاران نتایج نشان داد که 2/4 درصد افراد متقاضی جراحی زیبایی سینه، متعاقب انجام جراحی، خودکشی کردند و این مسئله تا حدودی زمینهی قبلی اختلالات روانشناختی در این افراد را نشان میدهد (24). متقاضیان چنین جراحیهایی از ظاهر فیزیکی خود به شدت رنج میبرند و این نارضایتی حتی با انجام جراحیهای مکرر ادامه مییابد و در موارد شدید منجر به انزوای اجتماعی و حتی اقدام به خودکشی در این افراد می شود (31،32). در مطالعهی دیگری که توسط فیلیپس و همکاران انجام گرفت شایعترین اختلالات روانشناختی در میان متقاضیان جراحی پلاستیک، اختلال بدریختی بدنی، اختلالات اضطرابی، افسردگی و همچنین اختلال شخصیت وسواسیجبری بود. در این مطالعه مشخص شد که متقاضیان جراحی زیبایی که مبتلا به BDD هستند، کمتر احتمال دارد که ازدواج کنند، همچنین میزان تصمیم به خودکشی در آنان فراوانتر و احتمال ابتلا و یا گسترش افسردگی اساسی و فوبی اجتماعی در آنها بالاتر و گرایش به سوءمصرف و اعتیاد به مواد مخدر در آنها بیشتر است (30).
این نتایج را میتوان بر اساس فرضیهی انتخاب تا حدودی تبیین نمود. به این صورت که انجام چنین جراحیهایی گروه خاصی از افراد را به خود جذب میکنند و هر کسی حتی با وجود نقصهایی در ظاهر خود اقدام به جراحی نمیکند. به طوری که نتایج پژوهشهای پیشین نشان میدهند، اکثریت جمعیت متقاضی واجد نابهنجاریهایی در نیمرخ خلقی و روانشناختی شان هستند. اگر چه ممکن است این نابهنجاریها به سطوح مرضی نرسد، اما نشانهی ناپختگی و عدم بلوغ روانی میباشد. یکی از ایرادات و انتقادهای وارد بر MCMI همپوشی گستردهی مادههای آن است. برخی از مقیاسهای MCMI سازههایی را اندازه میگیرند که بسیار شبیه یکدیگر است (18). از این رو شاید توجه به همپوشی گسترده در بین مادهها و مقیاسهای این آزمون تا اندازهی زیادی تبیینکنندهی برافراشتگی مقیاسهای افسردگی، اضطراب و اختلال تفکر در پژوهش حاضر باشد. البته میزان همپوشیها در ویرایش 3 که مورد استفاده در این پژوهش بود، بسیار کمتر از ویرایشهای 1 و 2 آن میباشد.
هادکینسون[28] همسو با این پژوهش، گزارش نموده که آن دسته از افرادی که به دنبال انجام جراحی زیبایی به رضایت خاطر دست نمییابند و در پی جراحیهای بعدی هستند به احتمال زیاد به اختلال بدریختی بدنی و اختلالات شخصیتی در خوشهی B و یا C دچار هستند (33). ویلیامز[29] و همکاران (34) همانند هونیگمن و همکاران (17) گزارش نمودند که وضعیت روانی افراد مبتلا به اختلالات بدریختی بدنی، افسردگی و اختلالات شخصیتی پس از انجام اعمال جراحی وخیمتر شده و لازم است این افراد قبل از مداخلات جراحی، رواندرمانی شوند و در صورت نیاز تحت دارودرمانی نیز قرار بگیرند. درمانهای روانشناختی به ویژه رفتاردرمانی شناختی، موثرترین روش درمانی برای این افراد است و بیشترین تاثیر را در مرحلهی جلوگیری از عود مجدد پس از یک دورهی دارودرمانی دارد (به عنوان مثال افسردگی اساسی) (35،36). در این بیماران ممکن است اعمال جراحی چندین بار تکرار شود اما آنان از نتیجهی عمل راضی نباشند و در واقع انجام جراحیهای بیشتر فقط شرایط را بدتر نموده و منجر به تشدید نشانههای اختلالات روانشناختی میشود، لذا انجام ارزیابی های روانپزشکی برای جلوگیری از آسیبهای بیشتر احتمالی و همچنین درمان
نشانههای اختلالات روانی قبل از مداخلات جراحی پلاستیک الزامی است (16،37). اگر چه داروهای بازدارندهی جذب سروتونین[30] (SSRI) و کلومی پرامین اثرات امیدبخشی را در درمان کوتاهمدت اختلال بدریختی بدنی و نگرانیهای وسواسگونه در این بیماران نشان داده است (38) اما برای ماندگاری این اثرات استفاده از روان درمانی به خصوص رفتاردرمانی شناختی از اهمیت بالایی برخوردار است.
به طور کلی یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که اکثریت مراجعان درمانگاههای زیبایی، نابهنجاریهایی را در مقیاس های نشانگان و الگوهای بالینی و آسیبشناسی شدید شخصیتی نشان میدهند. اگر این نتایج توسط مطالعات طولی نیز تایید شود، به این معنی است که ارجاع متقاضیان جراحی های زیبایی به روانشناسان و روانپزشکان قبل از انجام اعمال جراحی در اولویت قرار دارد و انتظار میرود که برخی از این افراد با انجام رواندرمانی و یا دارودرمانی به سطوح مطلوبی از بهداشت روانی دست یافته و دیگر نیازی به استفاده از
روشهای پرهزینهی جراحیهای زیبایی که معمولا رضایت کامل افراد را به دنبال نخواهند داشت و حتی در بسیاری از
موارد موجب بدتر شدن نشانههای اختلالات روانی میشود، نباشد.
حجم نمونه و شیوهی نمونهگیری قضاوتی به دلیل محدودیت ابزار پژوهش که فقط بر جمعیت خاصی (حداقل تحصیلات و سن) قابل اجرا است از محدودیتهای پژوهش حاضر است. انجام این پژوهش در نمونههای بزرگتر میتواند به تشخیص های دقیقتر کمک کند. انجام پژوهش به شکل طولی در این جمعیت، قبل و بعد از جراحی و متغیرهای موثر بر نتایج جراحی پیشنهاد میشود
[1]Body Image
[2]Swami
[3]Frederick
[4]Sherry
[5]Body Dysmorphic Disorder
[6]Personality Disorders
[7]Cluster
[8]Narcissistic Personality Disorder
[9]Dependent Personality Disorder
[10]Histrionic Personality Disorder
[11]Borderline Personality Disorder
[12]Honigman
[13]World Health Organization
[14]Cross-Sectional Study
[15]Judgmental Sampling
[16]Match
[17]Millon Clinical Multiaxial Inventory-III
[18] Base Rate
1Wilks’ Lambda
[20]Grant
[21]Cansever
[22]Crerand and Canice
[23] Bellino
[24]Altamura
[25]Grossbart and Sarwer
[26]Carroll
[27]Phillips
[28]Hodgkinson
[29]Williams
[30]Serotonin Stimulate Reuptake Inhibitor