ORIGINAL_ARTICLE
رابطهی بین تجربهی آزاردیدگی در کودکی با شیوههای مقابله با تنش و طرحوارههای ناسازگار اولیه
مقدمه: کودکآزاری علاوه بر پیامدهای کوتاهمدت مخربی که بر کودک به جای میگذارد پیامدهای بلندمدتی هم به دنبال خواهد داشت. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطهی تجربه آزاردیدگی در کودکی با شیوههای مقابله با تنش و طرحوارههای ناسازگار اولیه بود.
روشکار: در این پژوهش مقطعی-تحلیلی، جهت انتخاب نمونهها، از بین مراکز مشاورهی غرب تهران به صورت نمونهگیری خوشهای 6 مرکز مشاوره انتخاب و سپس از مراکز مشاوره به صورت در دسترس نمونهای به حجم 318 نفر (192 نفر زن و 126 نفر مرد) انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاسهای خودگزارشی کودکآزاری (CASRS)، طرحوارهی یانگ (YSQ) و شیوههای مقابلهی بلینگز و موس بوده و دادهها با نرمافزار SPSS نسخهی 19 و آزمون تی، ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.
یافتهها: شیوههای حل مسئله و جلب حمایت اجتماعی با هر چهار خردهمقیاس آزاردیدگی، رابطهی منفی (01/0= P) و با شیوههای ارزیابی شناختی و مهار هیجانی، رابطهی مثبت معنیداری دارند (01/0=P). نمرهی کل طرحوارههای ناسازگار اولیه نیز با هر چهار خردهمقیاس آزاردیدگی، رابطهی مثبت معنیداری دارد (01/0=P). خردهمقیاس آزار جسمی و آزار عاطفی و خردهمقیاس شیوههای حل مسئله و مهار هیجانی و طرحوارههای ناسازگار در زنان و مردان تفاوت معنیداری نشان میدهد. همچنین خردهمقیاسهای آزار عاطفی و غفلت، توانستند طرحوارههای ناسازگار اولیه و شیوههای مقابله با تنش را پیشبینی کنند.
نتیجهگیری: تجربهی آزاردیدگی در کودکی میتواند در شکلگیری طرحوارههای ناسازگار اولیه و پاسخهای هیجانمدارانه نقش اساسی داشته باشد.
https://jfmh.mums.ac.ir/article_5346_c16391695ab598001065895060dbf981.pdf
2015-10-23
269
277
10.22038/jfmh.2015.5346
آزاردیدگی
طرحواره
کودکی
مهدی
رستمی
mehdi.rostami25@gmail.com
1
دانشجوی دکترای مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایران
LEAD_AUTHOR
نادره
سعادتی
nadiasa46@yahoo.com
2
کارشناس ارشد مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمین، خمین، ایران
AUTHOR
مهدی
قزلسفلو
mehdi.ghezelseflo@gmail.com
3
دانشجوی دکترای مشاورهی خانواده، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
پیشبینی تغییرات ادراک خارش در بیماریهای مزمن پوستی بر اساس ویژگیهای شخصیتی، اضطراب و افسردگی
مقدمه: خارش، علامت اصلی بسیاری از بیماریهای پوستی است که تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی بیماران دارد. هدف پژوهش حاضر پیشبینی تغییرات ادراک خارش در بیماریهای مزمن پوستی بر اساس ویژگیهای شخصیتی، اضطراب و افسردگی بود. روشکار: در این مطالعهبا روش نمونهگیری تصادفی تعداد 200 بیمار با تشخیص بیماریهای پسوریازیس، درماتیت آتوپیک و کهیر مزمن که طی فصول تابستان و پاییز 1393 به کلینیک پوست بیمارستانهای امام رضا (ع) و قائم (عج) مشهد و بخش نوردرمانی مراجعه کرده بودند، در صورت دارا بودن شرایط ورود پس از اعلام رضایت در پژوهش شرکت کردند. داوطلبان به پرسشنامههای تیپ شخصیتیD، خودآگاهی و پرسشنامهی اضطراب و افسردگی بیمارستانی پاسخ دادند. برای بررسی ادراک خارش از مقیاس آنالوگ دیداری و پرسشنامهی کیفیت زندگی مبتلایان به خارش استفاده شد. پس از جمعآوری اطلاعات، با استفاده از نرمافزار SPSS نسخهی 16 ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری دادهها محاسبه گردید. یافتهها: ویژگیهای شخصیتی و آشفتگیهای روانشناختی در مجموع می توانند 5/70 درصد از واریانس ادراک خارش را تبیین نمایند. در این میان افسردگی (0001/0P<)، خلق منفی (0001/0P<)، خودآگاهی عمومی (004/0P<) و بازداری اجتماعی (009/0 P<) بیشترین سهم را داشتهاند. نتیجهگیری: ویژگیهای شخصیتی، اضطراب و افسردگی در ادراک خارش اثرگذار هستند.
https://jfmh.mums.ac.ir/article_5420_9e4dbf908fa2247a8e20a583a69661e5.pdf
2015-10-23
278
283
10.22038/jfmh.2015.5420
اضطراب
افسردگی
بیماریهای پوستی
خارش
شخصیت
راضیه
لطفی
lotfi.r@skpnu.ac.ir
1
دانشجوی دکترای روانشناسی دانشگاه پیام نور تهران و مربی دانشگاه پیام نور، طبس، ایران
LEAD_AUTHOR
احمد
علیپور
alipor@pnu.ac.ir
2
استاد گروه روانشناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
AUTHOR
مرتضی
ترخان
mttmaster20 @yahoo.com
3
دانشیار روانشناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
AUTHOR
ولی الله
فرزاد
vfarzad@yahoo.com
4
دانشیار روانشناسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
AUTHOR
مسعود
ملکی
malekim@mums.ac.ir
5
استاد گروه پوست، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
خودانتقادی، جهتگیری مذهبی درونی، افسردگی و احساس تنهایی با میانجیگری خودخاموشی در دانشجویان درگیر رابطهی رمانتیک: یک مدل تحلیل مسیر
مقدمه: طراحی مدلی بر اساس ادبیات پژوهشی در افرادی که در رابطهی رمانتیک دچار شکست عاطفی شدهاند میتواند راهگشای مشکلات آنها در زمینههای مختلف زندگی شود. این مطالعه با هدف بررسی رابطهی خودانتقادی، جهتگیری مذهبی درونی، افسردگی و احساس تنهایی با میانجیگری خودخاموشی در دانشجویان درگیر رابطهی رمانتیک دانشگاه شهید چمران در سال تحصیلی 92-1391 انجام گرفت. روشکار: در این مطالعهی تحلیل مسیر، 272 دانشجوی (88 مرد و 184 زن) درگیر رابطهی رمانتیک این دانشگاه با روش نمونهگیری غیر احتمالی گلولهبرفی برگزیده شدند و مقیاسهای خودانتقادی، جهتگیری مذهبی درونی، افسردگی، احساس تنهایی و خودخاموشی را تکمیل کردند. دادههای مدل فرضی از طریق تحلیل مسیر با استفاده از نرمافزار Amos و SPSS نسخهی 21 مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها: ضرایب مسیر بین خودانتقادی با خودخاموشی (001/0>P)، خودانتقادی با افسردگی (001/0>P) و خودخاموشی با افسردگی (001/0>P) به صورت مثبت و معنیدار بودند. ضرایب مسیر بین جهتگیری مذهبی درونی با افسردگی (005/0>P) به صورت منفی و مسیر غیر مستقیم خودانتقادی به افسردگی با واسطهی خودخاموشی (050/0>P) معنیدار بودند. نتیجهگیری: با وجود رابطهی خطی و مستقیم بین خودانتقادی و افسردگی، خودخاموشی نقش مهمی بین این دو متغیر بر عهده دارد و باعث میشود عزت نفس و هویت فرد آسیب ببیند. همچنین جهتگیری مذهبی درونیتر باعث میشود افراد افسردگی کمتری را تجربه کنند.
https://jfmh.mums.ac.ir/article_5450_89039dbfc42ca850608e2459266a5331.pdf
2015-10-23
284
291
10.22038/jfmh.2015.5450
افسردگی
تنهایی
خاموشی
خودانتقادی
رابطه
رمانتیک
مذهب
غلامرضا
رجبی
rajabireza@scu.ac.ir
1
دانشیار گروه مشاوره، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
LEAD_AUTHOR
فاطمه
ملک محمدی
fmalekmohamadi@yahoo.com
2
کارشناس ارشد مشاورهی خانواده، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
عباس
امان الهی فر
3
استادیار گروه مشاوره، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
منصور
سودانی
sodani_m@scu.ac.ir
4
دانشیار گروه مشاوره، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی نمرات مقیاسهای پرسشنامهی چندوجهی شخصیتی مینهسوتا-نوجوانان بر اساس وضعیتهای هویتی مارسیا در نوجوانان
مقدمه: با توجه به نقش مهم هویتیابی در نوجوانی و مشکلاتی که متعاقب این مرحله صورت میگیرد که میتواند زمینهساز آسیبشناسی روانی در مراحل بعدی رشد گردد، هدف از مطالعهی حاضر بررسی نیمرخ شخصیتی پرسشنامهی چندوجهی شخصیتی مینهسوتا-نوجوانان (MMPI-A) در وضعیتهای مختلف هویتی در نوجوانان میباشد.
روشکار: جامعهی آماری این پژوهش پسرویدادی و مقطعی شامل تمام دانشآموزان شهر تهران در مقطع دبیرستان و پیشدانشگاهی بود. روش نمونهگیری از نوع خوشهای چندمرحلهای بوده و گروه نمونه شامل 506 نفر از دانشآموزان (273 دختر و 276 پسر) به صورت تصادفی از چهار منطقهی شهر تهران انتخاب شدند و به سئوالات پرسشنامههای فرایند هویت ایگو و شخصیتی چندوجهی مینهسوتا-نوجوان پاسخ دادند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخهی 18 و آمار توصیفی تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین نمرات تمام زیرمقیاسها در تماموضعیتهای هویتی در محدودهی بهنجار قرار داشت. تنهاخردهمقیاس پارانویا در دختران در وضعیت هویت ایدئولوژیکی وقفهی هویت در محدودهی خاکستری (نمرات تی بین 60 تا 65) قرار گرفته که با وجود آن که از نظر بالینی معنیدار نمیباشد ولی بالقوه میتواند مشکلاتی را ایجاد نماید.
نتیجهگیری: نیمرخ شخصیتی نوجوانان در وضعیتهای هویتی ضبط، وقفه و پراکندگی هویت در محدودهی بهنجار است و پرسشنامهی چندوجهی شخصیتی مینهسوتا-نوجوانان توانسته است با در نظر گرفتن مسایل مربوط به بحران هویت در نوجوانان و مشکلاتی که نوجوانان با آن درگیر هستند، محدودهی بهنجار بودن را از آسیبشناسی روانی افتراق دهد.
https://jfmh.mums.ac.ir/article_5451_a54cd53420b7b623a05963e7de5e898a.pdf
2015-10-23
292
299
10.22038/jfmh.2015.5451
شخصیت
مقیاس
نوجوان
هویت
مرضیه
نوروزپور
marziehnorozpour@yahoo.com
1
دانشکدهی بهداشت روانی و علوم رفتاری، انستیتو روانپزشکی تهران، مرکز تحقیقات بهداشت روان، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران
AUTHOR
بنفشه
غرایی
b.gharraee@gmail.com
2
دانشکدهی بهداشت روانی و علوم رفتاری، انستیتو روانپزشکی تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران
LEAD_AUTHOR
احمد
عاشوری
ohmod_ashoori@gmail.com
3
دانشکدهی بهداشت روانی و علوم رفتاری، انستیتو روانپزشکی تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران
AUTHOR
مجتبی
حبیبی
babakhabibi@yahoo.com
4
پژوهشکدهی خانواده، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
پیشبینی نیمرخ سلامت روانشناختی بر اساس مولفههای کارکرد تحولی خانواده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رابطه و قدرت پیشبینی خردهمقیاسهای سلامت روانشناختی بر اساس سطوح کارکرد تحولی خانواده از منظر رویکرد نوین تحول یکپارچهی انسان (DIR) در دانشجویان متاهل دانشگاه فردوسی مشهد انجام گرفت. روشکار: جامعهی آماری این پژوهش توصیفی-همبستگی، شامل تمام دانشجویان متاهل دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 94-1393 بودند. از این جامعه نمونهای به حجم 220 نفر به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای سنجش کارکرد تحولی خانواده (DFFAQ) و مقیاس سلامت روانشناختی (SCL-25) بود. برای تحلیل دادهها از شاخصهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافتهها: بین کارکرد تحولی خانواده و خردهمقیاسهای جسمانیسازی، وسواس-اجبار، حساسیت بین فردی، اضطراب و افسردگی رابطهی منفی معنیدار وجود دارد (01/0>P) و تفکر منطقی و ایجاد بازنماییها و ایدهها از سطوح کارکرد تحولی خانواده بهترین پیشیینیکنندگان سلامت روانشناختی میباشند. نتیجهگیری: در مجموع نتایج این پژوهش نقش واسطهای سطوح کارکرد تحولی خانواده را در آسیبشناسی روانی تایید میکند. به طوری که میتوان گفت با بررسی ادراک افراد ازکارکرد تحولی خانواده میتوان مشکلات سلامت روانشناختی آنها را پیشبینی نمود و این مهم به ارتقای دانش پژوهشگران در حیطهی تبیین و درمان آسیبهای روانی کمک خواهد کرد.
https://jfmh.mums.ac.ir/article_5473_2433d2df6af0442d24ff7de8bf5e5edb.pdf
2015-10-23
300
307
10.22038/jfmh.2015.5473
تحولی
خانواده
سلامت روانشناختی
کارکرد
شهربانو
عالی
sh.aali79@gmail.com
1
استادیار روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
LEAD_AUTHOR
ریحانه
کدیور
2
دانشجوی کارشناسی روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثربخشی گروهدرمانی بر مبنای روشهای هوشیاری فراگیر انفصالی در کاهش میل و احتمال مصرف افراد وابسته به مواد
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروهدرمانی بر مبنای روشهای هوشیاری فراگیر انفصالی (DM) در کاهش میل و احتمال مصرف افراد وابسته به مواد بود. روشکار: در این کارآزمایی بالینی با دو گروه آزمون و شاهد، ابتدا 24 نفر از مراجعین مرکز یاوران امید مشهد در سال 1392 به صورت هدفمند انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. این تعداد به دلیل ریزش به 5 نفر در هر گروه رسید. گروه آزمون 3 هفته (6 جلسهی یک ساعته) در جلسات گروهدرمانی بر مبنای روشهای DM و گروه شاهد در این زمان در برنامهی گروهدرمانی معمول مرکز شرکت کردند. دو گروه قبل و بعد از درمان پرسشنامههای پیشبینی از بازگشت، فراشناخت-30 سئوالی، افسردگی و اضطراب بک و همچنین گروه آزمون پرسشنامههای بهبود کلی بالینی و رضایتمندی مراجع را در پسآزمون تکمیل کردند. تحلیل دادهها به کمک آزمونهای آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره، آزمون تی و محاسبه درصد بهبودی با استفاده از نرمافزار SPSS نسخهی 19 انجام شد. یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس نمرات متغیرها در دو گروه تفاوت معنیداری نشان نداد (05/0<P) اما نتایج آزمون تی نشاندهندهی کاهش معنیدار اضطراب گروه آزمون بود (03/0=P). نمرات درصد بهبودی، رضایتمندی مراجع و بهبود کلی بالینی نشاندهندهی بهبود بیشتر گروه آزمون و رضایت از درمان و گزارش میزان بهبودی کلی بسیار مطلوب از سوی این گروه بود. نتیجهگیری: به نظر میرسد گروهدرمانی بر مبنای روشهای هوشیاری فراگیر انفصالی در کاهش میل و احتمال مصرف افراد وابسته به مواد مفید است.
https://jfmh.mums.ac.ir/article_5474_36c2df9b90ce84b1165da601f6e470f2.pdf
2015-10-23
308
317
10.22038/jfmh.2015.5474
گروهدرمانی
میل
وابستگی به مواد
هوشیاری
زهرا
غلامی
zahragholami014@gmail.com
1
کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت جام، تربت جام، ایران
LEAD_AUTHOR
حسین
شاره
hoshareh@gmail.com
2
دکترای تخصصی روانشناسی بالینی، استادیار دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثربخشی رواندرمانی بینفردی گروهی کوتاهمدت بر نشانههای افسردگی، ابرازگری هیجانی، مهارتهای اجتماعی و کیفیت زندگی دانشجویان افسرده
مقدمه: اختلال افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روانشناختی در بین دانشجویان محسوب میشود که جنبههای مختلف زندگی آنان را تحت تاثیر قرار میدهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر رواندرمانی بینفردی گروهی کوتاهمدت بر نشانههای افسردگی، ابرازگری هیجانی، مهارتهای اجتماعی و کیفیت زندگی دانشجویان انجام شد. روشکار: این کارآزمایی بالینی در بازهی زمانی مهر تا اسفند 1393 انجام شد. جامعهی آماری را دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد تشکیل میدادند. 24 نفر با روش نمونهگیری در دسترس از میان دانشجویان مراجعهکننده به کلینیک دانشگاه فردوسی مشهد با شکایت افسردگی، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 12 نفری شاهد و آزمون تقسیم شدند. گروه آزمون تحت 8 جلسهی هفتگی 90 دقیقهای رواندرمانی بینفردی کوتاهمدت قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای افسردگی بک-2، کیفیت زندگی (WHOQOL)، ابرازگری هیجانی (EEQ)، مهارتهای اجتماعی (SSI) و جمعیتشناختی بود. دادهها با کوواریانس چندمتغیره به کمک نرمافزارSPSS نسخهی 19 تحلیل شدند. یافتهها: نمرهی کلی افسردگی در گروه آزمون به طور معنیداری نسبت به گروه شاهد کاهش یافته بود (004/0=P). همچنین، نمرات تمام شاخصهای ابرازگری هیجانی (031/0=P)، خردهمقیاسهای بیانگری هیجانی، بیانگری اجتماعی، حساسیت هیجانی، کنترل هیجانی و کنترل اجتماعی پرسشنامهی مهارتهای اجتماعی(047/0=P) و حیطههای سلامت روانشناختی و روابط اجتماعی کیفیت زندگی به طور معنیداری در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (023/0=P). نتیجهگیری: به نظر میرسد رواندرمانی بین فردی کوتاهمدت میتواند به عنوان یک رویکرد درمانی اثربخش در کاهش نشانگان افسردگی و بهبود در مولفههای کیفیت زندگی، ابرازگری هیجانی و مهارتهای اجتماعی در نظرگرفته شود.
https://jfmh.mums.ac.ir/article_5476_d631e72b9bd044b668a8f88e2106a415.pdf
2015-10-23
318
324
10.22038/jfmh.2015.5476
افسردگی
رواندرمانی
کیفیت زندگی
مهارتهای اجتماعی
هیجان
جواد
نظافت فریزی
ja.nezafat@stu.um.ac.ir
1
کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
AUTHOR
علی
مشهدی
mashadi@um.ac.ir
2
دانشیار گروه روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
LEAD_AUTHOR
سید امیر
امین یزدی
yazdi@ferdowsi.um.ac.ir
3
دانشیار گروه روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
AUTHOR
فاطمه
نوفرستی
fatemeh.noferesti@yahoo.com
4
کارشناسی روانشناسی بالینی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
رابطهی اهداف زندگی و ویژگیهای شخصیتی با بهزیستی ذهنی بزرگسالان
مقدمه: بهزیستی ذهنی جزء روانشناختی کیفیت زندگی میباشد و بنا بر نتایج پژوهشها، نوع اهداف زندگی و ویژگیهای شخصیتی اهمیت زیادی در پیشبینی بهزیستی ذهنی دارند لذا پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش اهداف زندگی و ویژگیهای شخصیتی در بهزیستی ذهنی بزرگسالان صورت گرفت. روشکار: در این پژوهش توصیفی-همبستگی 200 بزرگسال (25 تا 60 سال) ساکن در منطقهی 6 شهر تهران با استفاده از نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب و با پرسشنامههای پنج عامل بزرگ شخصیت، رضایت از زندگی، عاطفهی مثبت و منفی و اهداف زندگی مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با نرمافزار SPSS نسخهی 17 و ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و سلسلهمراتبی تحلیل شدند. یافتهها: نتایج ضریب همبستگی نشان داد اهداف درونی، اهداف بیرونی و ویژگیهای شخصیتی با بهزیستی ذهنی رابطهی مثبت و روانرنجورخویی با بهزیستی ذهنی رابطهی منفی دارند (05/0>P). نتایج رگرسیون همزمان نشان داد رابطهی بهزیستی ذهنی با اهمیت بیرونی، منفی (01/0>P) و با دستیابی بیرونی، مثبت (05/0>P) است. همچنین نتایج رگرسیون سلسلهمراتبی نشان داد اهداف زندگی قادر به پیشبینی بهزیستی ذهنی هستند (0001/0>P، 09/0 =2R) اگر چه نسبت به پیشبینیکنندههای قوی ویژگیهای شخصیتی سهم نسبتا کمی دارند (0001/0 >P، 49/0=2R). نتیجهگیری: با توجه به این که بنا بر نتایج، اهداف زندگی قادر به پیشبینی سهمی از بهزیستی ذهنی است که توسط ویژگیهای شخصیتی پیشبینی نمیشود لذا پیشنهاد میشود روانشناسان به منظور درک بهتری از نقش اهداف زندگی به بررسی آن در شرایط متفاوت فرهنگی-اقتصادی بپردازند.
https://jfmh.mums.ac.ir/article_5488_32353791fc207ec25270e658985ab212.pdf
2015-10-23
325
333
10.22038/jfmh.2015.5488
اهداف
ویژگیهای شخصیتی
بهزیستی
محمود
نجفی
m_najafi@sun-semnan.ac.ir
1
استادیار گروه روانشناسی بالینی، دانشکده-ی روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران
AUTHOR
شاهرخ
مکوند حسینی
makvandsh@yahoo.com
2
استادیار گروه روانشناسی بالینی، دانشکده-ی روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران
AUTHOR
محمد علی
محمدی فر
alimohammadyfar@yahoo.com
3
استادیار گروه روانشناسی تربیتی، دانشکدهی روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران
AUTHOR
مریم
رستمی
m.rostami.phd@gmail.com
4
دانشجوی دکترای روانشناسی تربیتی، دانشکدهی روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران
LEAD_AUTHOR